چالش‌های روزنامه‌نگاری علم در ایران

چالش‌های روزنامه‌نگاری علم در ایران

اشاره: ستاره بنیادی- دکتر رضا منصوری استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف، از بنیان گذاران پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و همچنین  انجمن ترویج علم و انجمن فیزیک ایران بعد از انقلاب است. او  از سال 1361 به مدت 25 سال مدیر مسئول مجله فیزیک مرکز  نشر دانشگاهی و از آغاز انتشار مجله نجوم در سال 1370 تا کنون مدیر مسئول این مجله بوده است. از این حیث استاد منصوری دانشگری است که تجربه موفق فعالیت در عرصه رسانه ای کردن علم را دارد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی مدرسه همشهری با وی پیرامون‌چالش های‌روزنامه نگاری علم در ایران است.

-         چرا به روزنامه نگاری علم در جامعه نیاز داریم؟

علم به عنوان یک پدیده اجتماعی مدرن، گاهی آنقدر پیچیده می‌شود که ارتباطش با سطح جامعه قطع می‌شود. این ارتباط به دو دلیل باید برقرار باشد؛ اول اینکه پول کارهای علمی را مردم می‌پردازند، چه از پول نفت، چه از پولی که متعلق به مجموعه کشور است. این پول خرج کارهای علمی می‌شود و بنابراین مردم  باید توجیه باشند که دانشگران و پژوهشگران چه می‌کنند و نتیجه کارشان چیست. از طرف دیگر چون نتیجه این کارها عموما خیلی پیچیده است باید به زبانی بیان شود که در عین اینکه اشتباه نباشد، با مفاهیمی که قابل درک برای عموم است ساده شود و این کار کسی است که در رسانه علمی  فعالیت می‌کند. روزنامه نگار علم، هم در رسانه گفتاری و هم در رسانه نوشتاری این وظیفه را برعهده دارد. کار بسیار سختی هم هست و ما در ایران تجربه تاریخی اش را نداریم. البته ممکن است مثلا در طول دوران مشروطه، افرادی خبر علمی منتشر می‌کردند ولی ما آنها را به عنوان روزنامه نگار علم تلقی نمی کنیم، آنها صرفا خبر می‌نوشتند.

-         وجه ممیزه خبرنگاری و روزنامه نگاری علمی را چه می‌دانید؟

فرق خبرنگاری و روزنامه نگاری را در مثال می‌توان این گونه توضیح داد که مثلا وقتی می‌گویند بمب اتم ساخته، یا منفجر شد، صرفا خبر می‌دهند ولی روزنامه نگار علم حتی زمانی که می‌خواهد خبر انفجار بمب اتم را بدهد، از این فراتر می‌رود و توضیح می‌دهد که اصلا بمب اتم چه چیزی است، چرا ساخته شده ، چگونه کار می‌کند و این قبیل توضیح ها. در واقع خبرنگاری یک بخشی از روزنامه نگاری علم است که ما به معنای واقعی اش آن را تا قبل از انقلاب خیلی ابتدایی و ضعیف داشته ایم. بعد از انقلاب به آن بیشتر توجه شده، راجع به کیفیتش فکر شده و الان در جاهایی ما کار های بسیار با کیفیت در حد نمونه های جهانی موفق داریم.  هیئت تحریریه هایی داریم که متوجه این موضوع هستند که قرار نیست فقط خبر بدهند، قرار است ذهن مردم را علمی بکنند، تفکر مردم را علمی بکنند و این کار روزنامه نگارعلم است.

به همین دلیل هم روزنامه نگار علم باید تربیت شود به نحوی که بداند علم فقط اطلاعات علمی نیست، علم یک فرآیند است که او باید این فرآیند را درک کرده و آن را در لابلای نوشته هایش به طور غیر مستقیم  به مردم منتقل کند.

-         به نظر شما جایگاه تربیت روزنامه نگار علم کجاست؟

من نمی توانم روزنامه نگاری را تصور کنم که مرتب آموزش نبیند، روزنامه نگار باید مرتبا با مراکز علمی در تعامل باشد. بخش های علمی باید فرصتی را در طول ماه یا سال به آموزش روزنامه نگار علم اختصاص دهند به نحوی که هم اطلاعات و روش های علم جدید و هم حساسیت های علمی را به آنها منتقل کنند و آنها هم بتوانند این موارد را به زبان خودشان به مردم منتقل کنند.

این کار وظیفه مراکز علمی یعنی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها است. بخش رسانه به تنهایی نمی تواند این کار را انجام بدهد، البته می‌تواند حامی این کار و یا مجری آن باشد ولی خودش نمی تواند مدرس آن باشد.

-         چرا ما در ایران چنین آموزش هایی نداریم؟

این ضعف دو طرفه است، پژوهشگاه ها و دانشگاه های ما اصلا احساس نمی کنند که این کار مهم است. فکر می‌کنند  این کار خیلی ساده است، در حالیکه اینگونه نیست. یعنی اگر دانشگاهی های ما فکر می‌کنند که خبرنگارها مفاهیم علمی را بلد نیستند و بعضی هایشان بی سوادند، از آن طرف خودشان هم نمی دانند چگونه با آنها حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند ولی فکر می‌کنند که می‌دانند. یا مثلا توی فیزیک یا رشته های دیگر به دانشجوها یاد نمی دهیم که هرجا کار کنند باید بتوانند آن مفاهیم را به مردم هم منتقل کنند.

-         چرا دانشمندان به ارتباط با روزنامه نگاران تمایل ندارند؟

این مسئله تا حدی طبیعی است، تعدادی از افرادی که مشغول کارهای علمی هستند حوصله این ارتباط را ندارند. یک علتش این است که فکر می‌کنند که وقت شان گرفته می‌شود، علت دیگرش هم این است که نیازی نمی بینند که ارتباط برقرار کنند. این از یک جهت عیب  بخش دانشگاهی است؛ ولی یک بخش دیگرش هم به این علت است که وقتی خطاهای زیاد روزنامه نگارها را می‌بیینند خسته و دلزده می‌شوند، چون تعداد زیادی از روزنامه نگارها اصول را رعایت نمی کنند. ببینید دلزدگی که در بخش دانشگاهی است بیشتر به خاطر خبرنگار است. بعضی وقت ها آنقدر جزییات خبرها خنده دار است که قابل تصور نیست، درحدی که فرق گرم و کیلوگرم، متر و سانتیمتر و این موارد خیلی ابتدایی غلط منتشر می‌شود. این موارد باید از بین برود، وقتی از بین رفت دانشگر و پژوهشگر علاقمند می‌شود که با رسانه صحبت کند. اما در این شرایط کسی رغبت نمی کند حرف بزند. یک مثال بزنم، برای کسوف سال 78 من برای بازدید و رصد به اصفهان می‌رفتم، جایی وسط راه، متوجه شدیم که گویا عده ای برای رصد ایستاده اند، پیاده شدیم دیدم خبرنگار NBC بود، برای کسوف آمده بود ایران، چون شرایط رصدی ایران برای آن کسوف مناسب بود. وقتی متوجه شد من نسبیت خوانده ام، با من مصاحبه کرد. خبرنگار بسیار دقیقی بود، جاهایی وارد بحث و تحلیل می‌شد و من بسیار لذت می‌بردم. وقتی روزنامه نگار ما هم دقیق باشد، دانشگر هم به ارتباط علاقمند می‌شود.

-         روزنامه نگارهای ما تحلیل گر نیستند یا جسارت ندارند با دانشگر وارد بحث چالشی بشوند؟

به نظرمن تحلیل گر نیستند، کسی که تحلیل گر باشد جسارتش را پیدا می‌کند، جسارت با قوه تحلیل می‌آید.

-         مهم ترین چالشی که در این فضا می‌بینید، چیست و چگونه باید آن را برطرف کرد؟

اول از همه روزنامه نگار باید حرمتی برای خودش و علم قائل باشد و توانایی صحبت با بخش علمی را پیدا کند. این کار تمرین می‌خواهد، با تمرین می‌توان این ارتباط را برقرار کرد. مثلا روزنامه نگار قبل از اینکه برای مصاحبه سراغ بخش علمی برود ، باید خودش خوب مطالعه کرده باشد؛ چه راجع به موضوع و چه راجع به شخص. به مرور اگر روزنامه نگارها خوب کارکنند این تمایل به ارتباط در بخش علمی سرایت پیدا می‌کند.  از آن طرف بخش علمی هم باید درک کند که روزنامه نگار علم برای ارتباط دانشگر با مردم لازم است. باید در دانشگاه ها هم این التزام، به دانشجوها  منتقل شود.

-         جایگاه مردم را در این عرصه چگونه می‌بینید؟

مردم ما به علم خیلی مشتاق اند ولی درک ما از علم، درک متفاوتی است. ما تا قبل از قرن ششم هجری، به مدت دویست سال دوران بسیار درخشانی در علم داشته ایم و موتور علم دنیا بوده ایم. اما آن علم با علمی که بعد از نیوتون و گالیله در دنیا به وجود آمد کاملا متفاوت است. اصلا یک اتفاق دیگری است که  به خصوص از قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی دوم فرآیندش بسیار پیچیده شده است. اما در ایران، ما این موضوع را درست درک نمی کنیم، به دلیل اینکه ساختار ذهنی ما ایرانی ها در همان دوران طلایی اسلامی منجمد مانده است. تازه در این صدسال اخیر داریم متحول می‌شویم و هنور هم متوجه انجماد فکری خودمان نشده ایم؛ ما از مشروطه به بعد به خصوص بعد از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است که به شدت تحت فشار قرارگرفته ایم و به تدریج شاید با این مفهوم از علم مدرن آشنا شویم.

-         علم به معنای سنتی با علم مدرن چه تفاوت‌هایی دارد؟

 علمی که آن موقع بود از جنس چیزی مثل دانش (knowledge) بوده است، افراد فکر می‌کردند مفاهیمی که در علم هست، مستقل از ذهن بشر وجود دارد و ما فقط آنها را کشف می‌کنیم، این دانش فرآیندش بسیار ساده بوده است.  ولی از گالیله و نیوتون به بعد بشر متوجه شد این مفاهیمی که فکر می‌کردیم خارج از ذهن بشر وجود دارد، محصول توافق بشر است. این طرز فکر خیلی روی زندگی بشر تاثیر گذاشته است. در علم مدرن، این مفاهیم مال من و شماست. علم مدرن بر مبنای یک تعداد مفاهیم از یک طرف و ابزارهای کلامی و ذهنی و همینطور ابزار و تجهیزات دانشگاهی و مدل سازی کار می‌کند و از دل آن فیزیک کوانتوم و بمب اتم و خیلی چیزهای دیگر بیرون می‌آید. ولی ساختار ذهنی ماایرانی ها  هنوز در همان علم قرن پنجم منجمد مانده است. ما باید یاد بگیریم که با هم این ذهنیت نوین را بسازیم که کار بسیار دشواری است. باید درباره اش آنقدر حرف بزنیم که یاد بگیریم باید از 'ریل' فکری که در آن بوده ایم خارج شویم و به شیوه‌ای متفاوت فکر کنیم.

-         چشم انداز پیش روی روزنامه نگاری علم را چگونه می‌بینید؟

قطعا به سمت بهبود است. تحرک بسیار جدی در بخش روزنامه نگاری در جریان است. وقتی روزنامه نگاری رشد کند، خود به خود بخش علمی را هم در این زمینه رشد می‌دهد.

-         چگونه می‌توان به نسل جدید روزنامه نگاران علم کمک کرد؟

در وهله اول خود آن شخص باید بخواهد! تا زمانی که فرد بنشیند و فکر کند که باید تربیتش کنند و به او امکانات بدهند ،اتفاقی نمی افتد؛ باید فکر کند که می‌خواهد رشد کند و روزنامه نگار خوبی باشد، در این صورت راه را پیدا می‌کند.  اما به عنوان کمک های بیرونی مثلا من به عنوان یک عنصر دانشگاهی کمکم این است که این مصاحبه ها را انجام دهم و اشکالاتی را که به نظرم می‌رسد منعکس کنم. دانشگاه هم باید با رسانه ها ارتباط برقرار کند، دولت هم باید کمک کند که این ارتباط برقرار شود.  علاوه بر این هر نهاد علمی هم باید بودجه ای برای بخش ترویج علم کنار بگذارد  و به این فضا کمک کند.