تربیت و تبلیغ

تربیت و تبلیغ

مقدمه: دکتر علی‌اکبر شعاری‌نژاد، استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی است. از وی که اکنون در نهمین دهه عمر خود به سر می‌برد، شهریور ماه سال87 در نود و یکمین برنامه انجمن آثار و مفاخر علمی به مناسبت هشتادسالگی و نیز به پاس شصت سال تدریس و تحقیق در آموزش و پرورش و دانشگاه‌های کشور تجلیل شد. از شعاری‌نژاد، تاکنون قریب به 40 اثر خواندنی در حوزه‌های گوناگون آموزش و پرورش به چاپ رسیده است. ادبیات کودکان (چاپ بیست و هفتم)، نقش فعالیت‌های فوق برنامه در تربیت نوجوانان (چاپ دوازدهم) و نگاه به روان‌شناسی انسان سالم یا سیری کوتاه در شخصیت انسان عناوین برخی از آثار وی است.

تربیت و تبلیغ، دو فرایند اجتماعی مبتنی بر ارتباط  و تعامل هستند هر کدام با ویژگی‌هایی.

وجوه اشتراک

دو فرایند جامعه‌شناختی و روان‌شناختی تربیت و تبلیغ با دو نوع ارتباط و تعامل خاص در ویژگی‌های زیر مشترک‌اند:

1. هر دو هدفمندند.

2. هر دو نظامدارند.

3. هر دو برای تغییر دادن رفتار یا گرایش‌ها و ارزش‌های مخاطبان خود تلاش می‌کنند.

4. بازخورد( فیدبک )رفتار مخاطبان برای هر دو تلاش، اهمیت دارد.

5 . هر دو، مهارت یا مهارت‌هایی هستند آموختنی و مستلزم تجربه و تمرین.

6. هر دو از اثرگذاری مثبت در مخاطبان، خوش‌حال می‌شوند و لذت می‌برند.

7. وسیله‌ یا ابزار کار اساسی هر دو عمدتاً کلام است.

8. هر دو به نوعی عشق و جرأت ، امید، اعتماد به نفس و اعتماد در مربی و مبلّّغ نیاز دارند.

9. هر دو غالباً در گذشت زمان انجام می‌گیرند و اثر می‌گیرند  و اثر می‌گذارند و شتابزدگی را بر نمی‌تابند.

10. هر دو طبعاً مستلزم پاداش و تقویت و پیگیری هستند.

11. هر دو نوعی فلسفه و علم و هنر و حتی صنعت هستند.

12. موفقیت در هر دو مستلزم استعداد و تیزفهمی است.

13 . هر دو مستلزم برخورداری از خوش‌بینی دربارة مخاطبان هستند.

14. هر دو به مهارت‌های خاصی در برقراری ارتباط و تعامل مؤثر نیاز دارند. 

وجوه اختلاف

دو فرایند تربیت و تبلیغ با وجود اشتراک‌های مذکور، تفاوت‌هایی با هم دارند از این گونه:

1. در تربیت عمدتاً اندیشه و اندیشیدن، تحریک و هدایت می‌شوند؛ در صورتی که در تبلیغ عمدتاً گرایش‌ها و ارزش‌گذاری‌ها تحریک و راهنمایی می‌شوند؛ و بعد عاطفی، بیش‌تر مطرح است.

2. تربیت، نوعی تعیین‌کننده سرنوشت مخاطبان است؛ در صورتی که تبلیغ معمولاً توجهی به آن ندارد.

3. در تبلیغ معمولاًَ چند و چون متاع یا مقوله، مطرح است؛ در حالی که در تربیت، متاع یا مقولة خاصی مطرح نیست.

4. آماده شدن برای تبلیغ، آسان‌تر و سریع‌تر از آماده شدن برای تربیت است.

5. ارزیابی یا ارزش‌یابی در حوزه تبلیغ، به سرعت و سهولت انجام می‌گیرد؛ در صورتی که ارزش‌یابی در حوزه تربیت (آموزش ـ پرورش)، فرایند بسیار دشوار و پر مسئولیتی است.

6.تبلیغ غالباً به مصرف می‌اندیشد؛ در حالی که تربیت طبعاًَ نوعی تولید است و عمدتاً به‌آن می‌اندیشد.

7. در حوزه تبلیغ، به سرعت می‌توان به فیدبک دست یافت؛ در صورتی که در حوزه تربیت، دریافتن فیدبک، طول می‌کشد.

8. تربیت، فرایندی است صرفاً انسانی و در حوزه انسانیت؛ در حالی که تبلیغ، همیشه چنین نیست.

9. تبلیغ تقریباً محدود است و حدود مشخصی دارد؛ لیکن برای فرایند تربیت، نمی‌توان دقیقاً حدودی تعیین کرد.

10. مبلغ را آسان‌تر و سریع‌تر از مربی می‌توان تغییر داد یا عوض کرد.

11 . در تربیت، شخصیت مربی، نخستین ویژگی مطرح است؛ در صورتی که در تبلیغ، مهارت ارتباطی، نخستین ویژگی تلقی می‌شود.

12. شرایط تبلیغ مؤثر را آسان‌تر و سریع‌تر از شرایط تربیت مؤثر می‌توان فراهم ساخت.

13. تبلیغ، فرایندی است عمدتاً کلامی؛ در حالی که تربیت، فر ایندی است کلامی و عملی با هم و همزمان.

14. برای مربی هر پنج بعد رفتار مخاطبان با هم و همزمان مطرح‌اند؛ در صورتی که برای مبلغ، عمدتاًَ‌ دو بعد روان‌شناختی و جامعه‌شناختی مطرح‌اند.

15. برای مربی هر سه بعد زمانی، با هم و همزمان مطرح‌اند؛ در حالی که برای مبلغ عمدتاً زمان حال مطرح است.

16. هر گونه لغزش رفتار مربی طبعاً عواقب ناگوار و اجتماعی دارد، در صورتی که چنین خطری در فرایند تبلیغ مطرح نیست.

17. تربیت یا آموزش ـ پرورش طبعاًَ به برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت گوناگونی نیاز دارد، و اشتباه یا سهل‌انگاری در این برنامه‌ریزی‌ها، در هر صورت، به زیان مخاطبان تمام می‌شود؛ در حالی که تبیلغ، به برنامه‌ریزی محدودی نیاز دارد.

18. فرایند تربیت، همگانی است و مربی و متربی هر دو مسئول‌اند؛ لیکن در فرایند تبلیغ، چنین مسئولیتی مطرح نیست.

19. در حوزه تربیت، از مخاطبان انتظار هست که فعال باشند. چون مسئولیت نخست تغییر رفتار، خودشان هستند؛ در صورتی که در حوزه تبلیغ، از مخاطبان انتظار دارند که بیش‌تر منفعل (ایستا) باشند. به عبارت دیگر، تبلیغ، نوعی هیپنوتیزم است؛ در حالی که تربیت، تحریک بیداری است.

20. فرایند تربیت، طبعاً کنجکاوی و اندیشة انتقادی را برمی‌انگیزد؛ در صورتی که فرایند تبلیغ به تعطیلی آن دو علاقه‌مند است.

21. فرایند تبلیغ معمولاًَ مخاطبان ویژه دارد؛ در حالی که در فرایند تربیت، نه تنها همه شهروندان، بلکه همه افراد بشر، مخاطب هستند.

22. تبلیغ عمدتاً احساسات را تحریک می‌کند؛ تربیت عمدتاً شعور و اندیشیدن را.

23. فرایند تربیت (آموزش ـ پرورش)، خلاقیت را برمی‌انگیزد و تشویق می‌کند؛ در صورتی که فرایند تبلیغ، تابعیت را می‌پسندد و تشویق می‌کند.

24. مبلّغ غالباً، تلویحاً یا تصریحاًَ، می‌گوید «بشنو، باور کن و اقدام کن»؛ در حالی که مربی معمولاًَ می‌گوید (یا باید) بگوید «ببین، بیندیش، بخوان، باور کن و در موارد لزوم، به کار ببر».

25. در فرایند تربیت، مربی از مخاطبانش انتظار دارد عشق و جرأت داشتن و اندیشیدن را در خویشتن رشد و گسترش دهند تا به خود اعتماد کنند؛ در فرایند تبلیغ از مخاطبان انتظار هست که به موضوع یا متاع تبلیغ، عشق ورزند و به داشتن آن افتخار کنند!

26. فرایند تبلیغ به ابزار شدن مخاطبان علاقه‌مند است؛ در صورتی که فرایند تربیت می‌کوشد از ابزار شدن مخاطبانش جلوگیری کند و شخص تک‌تک ایشان را هدف بداند.

27. در فرایند تربیت، همیشه «انسانیت» (انسان بودن و انسان ماندن و انسانی عمل کردن) مطرح است و هدف غایی تلقی می‌شود؛ در حالی که در فرایند تبلیغ همیشه «موضوعیت» مطرح است.

28. فرایند تبلیغ همواره به مخاطبانش، تصریحاً یا تلویحاً، می‌گوید «با من باش و با من بیا»، در صورتی که فرایند تربیت از مخاطبانش می‌خواهد و انتظار دارد که «خودشان باشند» «خودگردان» باشند و از هر گونه وابستگی، تا حد امکان، پرهیز کنند.

29. تربیت (آموزش ـ پرورش) ناگزیر است در هر گام خویش و مؤلفه‌هایش، انسانی بیندیشد، انسانی برنامه‌ریزی کند و انسانی عمل کند؛ در حالی که تبلیغ معمولاً چنین نیست.

30. فرایند تربیت، سراسر زندگی فرد را در برمی‌گیرد؛ در صورتی که فرایند تبلیغ معمولاً محدودیت زمانی و حتی مکانی دارد.

31. مربی حتماً باید از سلامت اندام، خصوصاً سلامت حواس، برخوردار باشد؛ در حالی که مبلّغ غالباً چنین محدودیتی ندارد.

32. تبلیغ غالباً در هر شرایط، امکان‌پذیر است؛ در صورتی که تربیت بدون فراهم بودن شرایط یا موقعیت مساعد یادگیری تقریباً غیرممکن است.

33. در فرایند تبلیغ، مبلغ و مخاطب و موضوع تبلیغ، برابر نیستند یا نسبت‌های نابرابری دارند؛ در حالی که در فرایند تربیت مربی و مخاطب  و شرایط (مدرسه، برنامه، وسایل و...) در حکم سه زاویه یک مثلث هستند و هر سه، محدودیت دارند.

34. چند و چون فرایند تربیت یا آموزش ـ پرورش برای همه شهروندان، شاید هم جهانیان در دنیای امروز، مطرح و مهم است؛ در صورتی که در فرایند تبلیغ، چنین عمومیتی مطرح نیست.

35. در فرایند تبلیغ، معمولاً نوعی مقایسه و داوری مطرح است؛ لیکن فرایند تربیت غالباً از مقایسه و داوری پرهیز می‌کند.

36. فرایند تربیت معمولاً زندگی معنادار را مهم تلقی می‌کند؛ لیکن فرایند تبلیغ عمدتاً زندگی برخوردار از موضوع تبلیغ را ترویج و تشویق می‌کند.

37. تربیت زنده همواره فرزند زمان است و از مخاطبانش انتظار دارد شرایط سازگاری در جهان امروز را در خویشتن رشد و گسترش دهند؛ در صورتی که تبلیغ به موضوع روز بودن خود و موضوعش می‌اندیشد و تلاش می‌کند

38. موضوع یا مقوله (متاع) تربیت، زندگی سالم و خوشایند مخاطبان است؛ در حالی که در فرایند تبلیغ، زندگی سالم و خوشایند به برخورداری از موضوع تبلیغ،‌ وابسته است.

39. در فرایند تربیت، ارتباط و تعامل کلامی بیش از فرایند تبلیغ است.

40. تربیت (آموزش ـ پرورش) غالباً پرهزینه‌تر از تبلیغ است.

41. تربیت از بیت‌المال (پول شهروندان) هزینه می‌کند؛ در صورتی که هزینه تبلیغ به عهده خودش است.

42. تبلیغ عملاًَ قشربندی شهروندان را مطرح و ترویج می‌کند؛ در حالی که تربیت عملاًَ با  قشربندی افراد بشر خصوصاً مخاطبانش مخالف است.

43ـ تربیت همیشه می‌گوید «انسان را بپایید»؛ تبلیغ همیشه می‌گوید «موضوع مطلوب مرا بپایید»

44. تبلیغ، مخاطبانش را به فرایند «داشتن» تشویق می‌کند؛ در صورتی که تربیت به فرایند «شدن» در مخاطبان می‌پردازد.

و چندین تفاوت دیگر.

بنا بر این است که می‌گویند: مدرسه باید مدرسه باشد و تنها به چند و چون فرایند تربیت شهروندان، خصوصاً کودکان و نوجوانان بیندیشد، نه یک مؤسسه تبلیغاتی.

 زندگی و یادگیری، شامل یک رشته آزمایش است که آدمی به وسیلة آن‌ها سعی می‌کند چند و چون تعامل خود با محیط را کنترل و هدایت کند.

معلمی را شایسته و موفق خوانند که بخواهد و بتواند دانش‌آموزان یا دانش‌جویان خود را به متفاوت‌اندیشی، بازاندیشی و فراتراندیشی تحریک و تشویق و تقویت کند.