ژورنالیسم شهروندی مفهومی است که به فعالیت آن دسته از اعضای یک جامعه که نقشی فعال در فرایند جمع آوری، گزارشگری، تجزیه و تحلیل و انتشار اخبار و اطلاعات به عهده می گیرند اطلاق می شود. هدف چنین مشارکتی فراهم آوردن اطلاعات مستقل، قابل اتکاء، صحیح، همه جانبه و دقیق بعنوان یکی از لوازم دموکراسی است. از آنجا که عبارت ژورنالیسم شهروندی چندان دقیق و گویا نیست این نوع روزنامهنگاری را با نامهای دیگری نیز میشناسند: ژورنالیسم عمومی، ژورنالیسم مشارکتی، ژورنالیسم دموکراتیک یا خیابانی، ژورنالیسم خودجوش و مردمی، ژورنالیسم منبع آزاد، ژورنالیسم شبکهای، ژورنالیسم پایین به بالا، ژورنالیسم توزیع شده، و ژورنالیسم مبتنی بر شاهدان عینی.
ژورنالیسم شهروندی را نباید با ژورنالیسم باهمستانی یا جماعتی (Community journalism) و ژورنالیسم مدنی(Civic) که توسط ژورنالیستهای حرفهای انجام میشود اشتباه گرفت. بعلاوه ژورنالیسم شهروندی از ژورنالیسم مبتنی بر همکاری (Collaborative) که در آن ژورنالیستهای حرفهای و غیرحرفهای با یکدیگر کار میکنند نیز متفاوت است. همچنین ژورنالیسم شهروندی از ژورنالیسم اتفاقی (Accidental) نیز متفاوت است. ژورنالیسم اتفاقی یعنی استفاده از تکنولوژی برای ثبت و ضبط یک رویداد غیر مترقبه. مثلا فیلمبرداری 30 ثانیهای یک رهگذر به نام زاپرادور از ترور کندی رییس جمهور آمریکا در 22 نوامبر 1963 و یا فیلمبرداری یک شهروند از لحظه برخورد هواپیماها به برج های دو قلو در 11 سپتامبر 2001 از مصادیق ژورنالیسم اتفاقی است. اما ژورنالیسم شهروندی اندیشیده و تعمدی و از پیش برنامهریزی شده است. ژورنالیسم شهروندی عمدتاً از سوی کسانی دنبال میشود که به نحوی توسط رسانههای اصلی یا غالب کنار گذاشته میشوند و یا بد معرفی یا بازنمایی میشوند و یا اصلا بازنمایی نمیشوند.
در کشورهای غربی این افراد به حاشیه رانده شده عبارتند از زنان متعلق به گروههای کم درآمد جامعه، اقلیت ها، و برخی از گروههای جوانان، یعنی کسانی که به رسانههای اصلی و بزرگ دسترسی ندارند یا کمتر دسترسی دارند. در جوامع در حال توسعه نیز کاربرد این نوع ژورنالیسم در سالهای اخیر رو به افزایش داشته است. مثلا فیلمبرداری از تظاهرات راهبهها و طرفداران آنها در برمه در سپتامبر 2007 توسط شهروندان برمه ای و ارسال صدها عکس، ویدئو، پست الکترونیکی به شبکههای تلویزیونی در جهان باوجود محدودیتهای رسانهای در آن کشور از مصادیق ژورنالیسم شهروندی محسوب میشود. البته ژورنالیسم شهروندی ابعاد و مولفههای دیگری نیز دارد. جی .دی.لاسیکا این ابعاد را اینگونه برمیشمرد:
ژورنالیسم شهروندی شکل خاصی از رسانههای شهروندی محسوب میشود. بنابراین در ژورنالیسم شهروندی افراد فاقد مهارتهای حرفهای از ابزارهای تکنولوژی مدرن و اینترنت برای تولید و نقد محتواهای رسانه ای استفاده میکنند. مثلاً افراد در مورد آنچه که در محیط پیرامونشان میگذرد و یا در مورد اشتباهات و یا سوگیریهای موجود در رسانه هایغالب و یا جریان اصلی در وبلاگ شخصی خود و یا در شبکههای ارسال پیامک اینترنتی و شبکه های اجتماعی می نویسند و یا از یک رویداد ارزشمند به لحاظ خبری با استفاده از دوربین فیلمبرداری یا دوربین گوشی تلفن همراه عکس دیجیتال و یا فیلم های خبری تهیه و روی سایتهایی همچون یوتیوب (YouTube) ارسال میکنند.
بدین ترتیب اگر تا چند سال قبل شهروند خبرنگاران برای انتشار یا پخش فیلم های خود نیازمند دستگاه پخش کننده (مثلا سازمانهای خبری) بودند امروزه با رواج وبلاگها، پادکستها، ویدئوبلاگ ها این وابستگی از بین رفته و افراد برای بیان افکار خود نیازی به بنگاه ها یا سازمانهای پخش ندارند. این بی نیازی به سازمانهای پخش و از آن مهمتر بینیازی شهروندان به ژورنالیستهای حرفهای باعث شده تا عدهای از ژورنالیستها ادعا کنند که ژورنالیسم اینک در عصر رفورم خود بسر میبرد. به این معنی که اینترنت همان تاثیری را بر ژورنالیسم گذاشته است که مطبوعات چاپی بر کلیسا گذاشتند. یعنی کاهش اقتدار کلیسا و حذف نقش واسطهگی بین انسان و خدا در مسیحیت قابل مقایسه است با حذف همه واسطهها از سوی اینترنت در همه صنایع از جمله صنعت روزنامهنگاری. اینک شهروندان این امکان را دارند که رابطه مستقیمی با اخبار و اطلاعات برقرار کنند چه بعنوان تولید کننده و چه بعنوان مصرف کننده. هم اکنون ژورنالیستهای حرفهای با کسانی وارد رقابت شدهاند که همواره خود را متعهد و موظف به اطلاع رسانی به آنان میدانسته اند. ژورنالیسم شهروندی فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را معکوس ساخته است.
اگر روزنامهها و شبکههای تلویزیونی از روزنامه نگار بعنوان یک دروازهبان در تولید و گزینش و ارائه اخبار استفاده میکنند در ژورنالیسم شهروندی کسانی که قبلا تحت عنوان مخاطب از آنها سخن به میان میآمد اینک بخشی از همگان محسوب میشوند که خود به تولید و پخش خبر و اطلاعات میپردازند. البته این اظهار نظر به این معنا نیست که ژورنالیسم شهروندی جای ژورنالیسم حرفهای را گرفته و یا خواهد گرفت بلکه به این معناست که ژورنالیسم شهروندی مکمل و مقوم ژورنالیسم حرفهای خواهد بود. از این گذشته ژورنالیسم شهروندی ابزاری بدیع و قدرتمند برای تحقق جامعه مبتنی بر دانایی یا جامعه اطلاعاتی است. اطلاعات پایه و اساس چنین جامعهای است. برای کسب انواع شناخت در مورد موضوعات مختلف، جامعه اطلاعاتی نیازمند نظامهای چند سطحی کسب اطلاعات است. رسانههای جریان اصلی و کانالها و منابع اطلاعاتی مرسوم به تنهایی قادر به تامین تمامی تقاضاها و نیازهای اطلاعاتی نخواهند بود لذا در جامعه مبتنی بر دانایی از هر شهروند انتظار میرود که به وظیفه خود در تحقق چنین جامعهای عمل کند. در چنین جامعهای هر شهروند به نوبه خود حامل اطلاعات است.
جامعه اطلاعاتی از طریق اشباع جامعه از سخت افزار کامپیوتری و سایر وسایل الکترونیکی تحقق نمییابد بلکه در ذهن انسانهاست که چنین جامعهای تحقق مییابد. بنا بر این بدون مشارکت برابر همه اذهان چه بزرگ و چه کوچک نمیتوان شاهد تحقق جامعه مبتنی بر دانایی بود.