پرسیدن سؤال در قالب مصاحبه میتواند در دو سوی یک زنجیره قرار بگیرد؛ یک سوی آن پرسیدن یک سؤال معمولی و سوی دیگر پرسیدن سؤال در قامت استنطاق. اگر قدرت مطبوعات را در نظر بگیریم، میتوان درک کرد که چرا عدهای همیشه از اینکه خبرنگاران برای انجام مصاحبه به سراغ آنها بیایند، نگران میشوند.
یکی از شیوههایی که میتوان از طریق آن نگرانی مصاحبه شونده را برطرف کرد این است که به جای پرسیدن سؤال به دنبال تصدیق او باشیم. این کار را میتوان با استفاده از یک جمله غیرسؤالی انجام داد.
به این جمله دقت کنید:
«اگر ممکن است املای اسمتان را با هم چک کنیم.»
آن را با این جمله مقایسه کنید:
«املای اسم شما چیست؟»
جمله اول بسیار مؤدبانهتر است و پاسخ بهتری را از سوی طرف مقابل به دنبال خواهد داشت. جمعآوری اطلاعات با استفاده از این روش، مهارتی است که احتمالا یادگیری آن به کمی زمان نیاز داشته باشد. در اینجا لحن صحبت باید کمی نرمتر و دوستانهتر باشد.
«آن طور که به نظر میرسد شما برای مهار مشکلات مالی بسیار تلاش کردهاید.»
«مشتریان شما معتقدند شما بهترین قیمتها را دارید.»
«به نظر میرسد که این طرح از ابتکارات شما بوده است.»
در صورتی که قصد دارید از مصاحبه شونده اطلاعاتی بدست آورید که برای او یا کارش به نوعی جنبه منفی تلقی میشود، بهتر است این بار از یک سؤال استفاده کنید. در غیر این صورت، موارد مصاحبه شونده به راحتی میتواند با جوابی سطحی از کنار جمله غیرسؤالی ما بگذرد.
نکتهای که در اینجا باید رعایت شود این است که اینگونه سؤالها را نباید در ابتدای مصاحبه پرسید. زمانی که اعتماد مصاحبه شونده جلب شده و به راحتی در حال صحبت کردن است، زمان مناسب جهت پرسیدن این نوع سؤالها است.
خلاصه کنید و ادامه دهید
یکی از بهترین تکنیکها در مصاحبه، استفاده از تکنیک خلاصه کردن است. این روش خصوصا زمانی به کار میآید که مصاحبه شونده آدم حرافی باشد. گفتههای مصاحبه شونده را خلاصه کنید، برای او بازگو کرده و ادامه دهید. برای این کار میتوان از جملههای زیر استفاده کرد:
« آنچه شما گفتید این است که ... خوب، حالا برگردیم به بحث ...»
« اجازه بدهید ببینم درست متوجه شدم، شما معتقدید که ... شاید الان بتوانیم در مورد ... صحبت کنیم.»
«خوب ما در مورد .... صحبت کردیم، کمی هم به بحث ... بپردازیم.»