نسبت وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری
چند سال پیش که بازار وبلاگ و وبلاگنویسی خیلی داغ شده بود ، عده ای این مسأله را تهدیدی برای روزنامهنگاری حرفهای تلقی کردندو حتی از آن با عنوان 'انقلاب خاموش' علیه روزنامهنگاری محافظهکار نام بردند. این مقاله نیز در چنین فضایی نوشته شده است، اما اکنون که آن تب فرو نشسته راحتتر میتوان در مورد نسبت و رابطه وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری و برخی مفروضات نویسنده این مقاله قضاوت کرد.
اشاره: چند سال پیش که بازار وبلاگ و وبلاگنویسی خیلی داغ شده بود ، عده ای این مسأله را تهدیدی برای روزنامهنگاری حرفهای تلقی کردندو حتی از آن با عنوان 'انقلاب خاموش' علیه روزنامهنگاری محافظهکار نام بردند. این مقاله نیز در چنین فضایی نوشته شده است، اما اکنون که آن تب فرو نشسته راحتتر میتوان در مورد نسبت و رابطه وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری و برخی مفروضات نویسنده این مقاله قضاوت کرد.
***
اگر به یک روزنامه نگار بگویید که وبلاگ ها جنبه هایی از روزنامه نگاری در خود دارند، با استهزا و ریشخند او مواجه خواهید شد. وبلاگ نویس های آماتور معمولاً تحت نظارت سردبیر و ویراستاری قرار ندارند، هیچ گونه آموزش فنی ندیده اند و احترامی برای قواعد و استانداردهای رسانه های خبری قائل نیستند. حال آیا این شکل انتشار بی پروای اطلاعات که به وبلاگ نویسی موسوم شده است، واقعاً می تواند جنبه هایی از روزنامه نگاری را داشته باشد؟ پاسخ به این سئوال مثبت است، در وبلاگ نویسی جنبه هایی از روزنامه نگاری مشاهده می شود.
این موارد را در نظر بگیرید:
شاید لیزا رین خود نمی دانسته که این اقدام او در واقع کاری در زمینه روزنامه نگاری بوده است. این یک انقلاب واقعی است: در جهانی که اطلاعات جزئی به راحتی در اختیار افراد در هر جایی قرار می گیرد، از طریق رسانه های شخصی، به خصوص وبلاگ ها، می توان هر چه بیشتر خبرهای کوچک اما داغ مربوط به رویدادهای روزمره را پخش کرد.
میتوان این شیوه اطلاع رسانی را روزنامه نگاری مشارکتی (مبتنی بر مشارکت شهروندان) یا روزنامه نگاری از حاشیه نامید. در این شیوه اطلاع رسانی، افراد نقش فعالی در روند جمع آوری، گزارش، طبقه بندی، تحلیل و اشاعه اخبار و اطلاعات دارند - روشی که زمانی فقط در انحصار رسانه های خبری قرار داشت. اینک وبلاگ رایج ترین قالب بیان در این شیوه جدید رسانه ای است. طی سال گذشته، وبلاگ ها به شدت مورد علاقه و توجه قرار گرفته اند که نتیجه دسترسی بیشتر به پهنای باند مناسب، نرم افزارهای ارزان قیمت و در بیشتر موارد رایگان می باشد. بیش از نیم میلیون نفر از ابزارهای انتشار شخصی اطلاعات برای راه اندازی نشریات شخصی در اینترنت استفاده کرده اند، نشریاتی که موضوعاتی متنوع را از سیاست گرفته تا میکروب شناسی پوشش می دهند.
والتر موسبرگ در ستون فناوری خود در وال استریت ژورنال در ماه مارس گذشته نوشت: «وبلاگ ها به نوعی قالب جدیدی از روزنامه نگاری هستند و هر کسی می تواند از این قالب جدید بهره ببرد. نکته جالب توجه درباره وبلاگ ها این است که آن ها ارائه کننده صداهایی جدید در بحث ها و گفت و گو ها در سطح جامعهاند، بحث هایی که به موضوعات گوناگونی می پردازند و با شبکه لینک های خود به شکل گیری گروه ها و اجتماعات کاربران بر اساس علائق و منافع مشترک کمک می کنند».
توصیف موسبرگ از وبلاگ به عنوان سبک جدیدی روزنامه نگاری ممکن است به مذاق روزنامه نگاران متعصب و سنت گرا خوش نیاید. اما وبلاگ نویسی نوعی روزنامه نگاری با سبک و سیاقی کاملاً متفاوت است، سبکی که خود را چندان به سنت ها و ارزش های حرفهای روزنامه نگاری محدود نمی داند.
فعالیت عمده رسانه های خبری در واقع کسب و کاری است که از جانب تبلیغات و آگهی ها حمایت می شود. همانند سازمان هایی که بر مبنای سلسله مراتب، اداره می شوند، در حرفه روزنامه نگاری به روند تولید خبر و پیشرفت کار، میزان سود آوری و اصول و استاندارد های بسیار دقیق ویرایشی اهمیت داده می شود. اما وبلاگ ها تابع اصول و ارزش های دیگری هستند. وبلاگ نویسان گفت و گوهای غیر رسمی، مساوات طلبی، دیدگاه های شخصی و نوشته های شورانگیز و پر هیجان را به منافع مالی، نظارت و کنترل مرکزی و مطالب از فیلتر گذشته روزنامه نویسی سنتی ترجیح می دهند.
کلی شیرکی، استادیار دانشگاه نیویورک، درباره آثار اقتصادی و اجتماعی فناوری های اینترنتی، تفاوت میان رسانه های گروهی سنتی و وبلاگ ها چنین عنوان می کند: «در رسانه های گروهی متداول، اصل بر از فیلتر گذراندن و ویرایش مطالب و سپس پخش و انتشار آن ها است، در مورد وبلاگ ها اصل بر انتشار مطالب و پس از آن ویرایش و از فیلتر گذراندن آن ها است. وقتی شما به یک مهمانی شام می روید، از قبل افکار و حرف هایی را که به صورت بالقوه و ناگفته در ذهن دارید برای میزبانتان بیان نمی کنید تا وی برای شما مشخص کند که چه حرفی برای مطرح کردن در جمع مناسب است، اما این دقیقاً کاری است که رسانه های گروهی سنتی انجام می دهند. نویسندگان نوشته های خود را از قبل ارائه میدهند تا قبل از آن که عموم مخاطبان آن ها را ببینند، ویرایش و یا حتی رد شوند. اما در نقطه مقابل، شرکت کنندگان و اعضای یک گروه وبلاگ، آن چه را می خواهند عنوان می کنند و سپس اظهارات خوب و مناسب از اظهارات معمولی و متوسط جدا می شود».
ایجاد یک اکوسیستم رسانه ای جدید
بسیاری از روزنامه نگاران سنتی نسبت به وبلاگ نویسان بی اعتنا هستند و آن ها را آماتورهایی خودخواه و فاقد مهارت توصیف می کنند، در حالی که بسیاری از وبلاگ نویسان به اصحاب رسانه ها به عنوان یک گروه نخبه گرای متکبر نگاه می کنند که منافع شخصی و بقای اقتصادی خود را به مسئولیت اجتماعی یک رسانه آزاد ترجیح میدهند.
شیرکی در فهرست پستی «شبکه اقتصاد و فرهنگ» در ماه ژانویه چنین نوشت: «اصحاب رسانه متوجه این امر نیستند که به رغم فقدان مهارت و بی بهره بودن اعضای گروه های اینترنتی و کاربران وبلاگ ها از آموزش های روزنامه نگاری، اینترنت خود به عنوان یک مکانیسم ویرایش عمل می کند، با این تفاوت که نظارت ویرایشی اینترنت پس از ارائه شدن مطالب اعمال می شود، نه پیش از ثبت شدن آن ها».
با این دیدگاه، وبلاگ ها را نباید از جریان غالب رسانه ای جدا افتاده و منزوی دید، بلکه باید آن را بخشی از یک اکوسیستم جدید و نوظهور در عرصه رسانه های گروهی به شمار آورد. نباید انتظار مشاهده شرح کامل و بدون عیب و نقص یک ماجرا یا یک ایده را در هر وبلاگی داشت. در گروه ها و اجتماعات اینترنتی، وبلاگ نویسان معمولاً درباره گزارش ها و اخبار منتشر شده در رسانه های گروهی بحث می کنند و آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
لیزا رین که از راهپیمایی صلح آمیز سان فرانسیسکو فیلم گرفته بود، اینک تصاویر خبری را از تلویزیون ها به امانت می گیرد و آن ها را مجددا در وبلاگ خود در معرض دید مخاطبان قرار می دهد. وی همچنین با حضور در همایش های فناوری از سخنرانی ها فیلم گرفته، آن ها را در وبلاگش قرار می دهد. این روزها استفاده از ابزار های اینترنتی تا حدی آسان شده است که وبلاگ رین - به عنوان یک شبکه خبری شخصی با محوریت یک زن - طرفداران بسیاری در سطح جهان به دست آورده است. در حال حاضر لیزا در طول روز بارها ویدیو هایش را بر وبلاگ خود قرار می دهد.
رین خود زمانی به من گفت: «اتفاقات جالب بسیاری در زندگی ما رخ می دهد که میتوان درباره آن ها برنامه هایی را تهیه کرد. شبکه ها هنگامی به این اتفاقات توجه نشان میدهند که بتوانند از محل آگهی های پخش شده در میان این برنامه ها میلیون ها دلار درآمد کسب کنند. در این میان در اطراف ما افراد خاصی وجود دارند و اتفاقاتی رخ میدهند که اهمیت دارند و مردم مایلند درباره آن ها بیشتر بدانند».
اسکات روزنبرگ، مدیر عامل «سالن»، سال گذشته در این نشریه نوشت: «وبلاگ ها جهان رسانه ها را گسترش می دهند. آن ها موجودات زنده این جهان محسوب میشوند که ساکن دنیای وب می باشند و خصوصیت جدیدی را به جهان رسانه ها بخشیده اند، خصوصیتی ارزشمند که پیش از شکل گیری وب، نمی توانسته وجود داشته باشد. باید آشکار شده باشد که وبلاگ ها با سازمان های حرفه ای روزنامه نگاری رقابت نمی کنند، بلکه مکمل آن ها هستند. ملاک کار برای حرفه ای ها آن است که محتاط، بی طرف و متحد باشند و منطبق با سلیقه و گرایش های عمومی حرکت کنند. این ملاک ها برای وبلاگ نویسان تقریبا از هر لحاظ بر عکس است: آن ها بی پروا و بیاحتیاطند».
خوانندگان بخشی از روند خبری می شوند
به نظر می رسد رابطه در حال شکل گیری میان وبلاگ ها و روزنامه نگاری سنتی، رابطه ای ناآرام و جنجالی باشد. در اوایل سال 2003، واکر (Walker) در روزنامه واشنگتن پست نوشت: « خوانندگان هرگز نخواهند توانست برای دست یافتن به اخبار و اطلاعات موثق به وبلاگ ها اعتماد کنند، چرا که وبلاگ نویسان بر خلاف روزنامه نگاران به اصول و ضوابط تثبیت شده رعایت انصاف، راستی و حقیقت پایبند نیستند».
بیل تامپسون، استاد میهمان در مدرسه خبرنگاری سیتی یونیورسیتی در لندن در روزنامه بریتانیایی گاردین می نویسد: «در یک کلام، وبلاگ نویسی روزنامه نگاری نیست. همین و بس!».
شاید چنین باشد. اما یک نکته دیگر وجود دارد، این که روزنامه نگاران باید از این تصور فاصله بگیرند که روزنامه نگاری یک حرفه اسرارآمیز است و تنها توسط گروه برگزیده ای از نخبگان انجام میشود و جادویی است که در دسترس افراد عادی قرار ندارد. ما ریشه کلمه روزنامه نگار را فراموش کرده ایم: کسی که حساب وقایع روزمره را نگه می دارد.
سال ها پیش با فرانک مک کالو، سردبیر افسانه ای روزنامه های ساکرامنتو بی و لسآنجلس تایمز و تفنگدار دریایی سابق که در سال های جنگ ویتنام مسئول بخش سایگون در مجله تایم بود دیدار کردم. مک کالو به عنوان یک مدافع سرسخت روزنامه نگاری سنتی بر این باور بود که روزنامه نگاری کار ساده ای است. او می گفت: «آدم های مناسب را پیدا کن و سئوالات مناسب را بپرس و پس از آن، حرف ها را بنویس. روزنامه نگاری علم موشک نیست».
دقیقا همین طور است. شهروندان به تدریج در می یابند که ایفای نقش گزارشگر و ناشر می تواند تا چه حد آسان باشد. برای انجام کارهای تصادفی و بدون برنامه روزنامه نگاری، نیازی به یک تشکیلات بزرگ انتشاراتی همراه با یک وب سایت خوش ظاهر و پر زرق و برق ندارید. آن چه نیاز دارید، یک کامپیوتر، ارتباط با اینترنت، و توانایی انجام برخی ترفند های خاص این حرفه است: آن چه را مشاهده می کنید گزارش کنید، وقایع را به شکل هدفمندی تحلیل کنید و مهم تر از همه منصف باشید و حقیقت را آن گونه که خودتان می بینید، بیان کنید.
وبلاگ نویسان می توانند این کار را انجام دهند. تعداد اندکی از آن ها، خود را روزنامه نگار می دانند اما بسیاری از آنان معتقدند که در وبلاگ هایشان نشانه هایی از روزنامه نگاری دیده می شود: آن ها در نقش یک سردبیر، موضوعات جالب و دارای ارزش خبری را انتخاب می کنند، درباره آن ها تحلیل و دیدگاه و تفسیر خود را ارائه می دهند و گاهی در مقام اول شخص، گزارشی را درباره یک رویداد، روند و یا موضوعی ارائه می کنند. با گذشت زمان، وبلاگ نویسان سابقه خبری یک موضوع را-شامل تمام اخباری که از ابتدای بررسی آن موضوع منتشر کرده اند-ارائه می کنند. فیلتر ها و گذرگاه های رسیدن به شهرت و اعتبار-جایی که وبلاگ نویسان احترام و اعتماد مخاطبان را به خاطر دقت و درستی کارشان به دست می آورند-و نیز چرخه های اعتماد سازی در فضای مجازی وبلاگ ها، به شناسایی و کنار زدن افراد شیاد و بی اعتبار کمک می کنند. اگر وبلاگ ها قابل اعتماد بوده، حرفی برای گفتن داشته باشند، مخاطبان به سوی آن ها باز خواهند گشت.
من همیشه از آگاهی و دانش گسترده وبلاگ نویسان درباره موضوعات مختلف و متنوع، از شبکه بی سیم گرفته تا زیر پا گذاشتن قانون حق مولف (کپی رایت) و شعر و غزل و بیشتر از آن از این که مطالب آن ها تماما با درجه ای از ظرافت و پیچیدگی نوشته می شود، شگفت زده شده ام. بسیاری از خوانندگان در وهله نخست به آماتور های با استعداد یا کارشناسان هیجان زده و با احساسی که درک عمیقی از موضوعات دارند، بیشتر توجه نشان می دهند تا روزنامه نگارانی که همه فن حریفند و موضوعات را با حفظ فاصله اما درکی سطحی پوشش می دهند.
حال آیا وبلاگ نویسی روزنامه نگاری محسوب می شود؟ از یک دورنمای کلی خیر. وبلاگ نویسی، نه احتمالا جانشین رسانه های سنتی خواهد شد و نه آن طور که برخی تصور می کنند، سازمان های خبری را از دور خارج خواهد کرد. زمانی که اخبار یک اتفاق پخش می شود، اکثریت مخاطبان به همان منابع خبری سنتی رجوع میکنند تا در جریان موضوع قرار گیرند. اما داستان به همین جا ختم نمی شود. تقریبا در مورد هر رویداد عمده ای، وبلاگ ها به گزارش های آن رویداد عمق می بخشند و درباره آن، تحلیل، نقطه نظرات جایگزین، دیدگاه های خارجی و گاهی گزارش هایی از دیدگاه اول شخص (در جایگاه سردبیر) ارائه میکنند که کاملا با کار رسانه های خبری غالب در تضاد است.
از این رو لازم است تا دیدگاه خود را درباره این حق انتخاب (بین رسانه های سنتی و وبلاگ ها) و گزینه دوگانه «یا این یا آن» رها کنیم و جایگاه وبلاگ ها را در اکو سیستم رسانهای به فال نیک بگیریم. به جای آن که به وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری سنتی به عنوان دو رقیب نگاه کنیم، باید بدانیم که در حال وارد شدن به عصری می باشیم که در آن این دو یکدیگر را کامل می کنند، مانع از اشتباه و انحراف هم می شوند و به جای یکدیگر عمل میکنند. شفافیت حاکم بر وبلاگ نویسی موجب شده است که سازمان های خبری تا حدی در دسترس تر شوند و تعامل بیشتری با مخاطبان داشته باشند، اگرچه اتاق های خبر هنوز راهی بسیار طولانی را تا رسیدن به نقطه مطلوب پیش رو دارند.
رسانه های سنتی ممکن است هنوز در زمینه جلب اعتماد، برای وبلاگ نویسان بی پروا، درس ها و نکات آموزندهای داشته باشند. وبلاگ نویسانی که به صورت تفننی وارد فرآیند روزنامه نگاری میشوند، با مطالعه ضوابط اخلاقی و خط مشی سازمان های خبری در زمینه برخورد منافع-که موجب تدوین مجموعه ای از دستورالعملها طی دههها آزمون و خطا شده است-سود بسیار خواهند برد.
قواعد و اصول روزنامه نگاری (دقت، اعتبار، قابل اطمینان بودن و صداقت داشتن با مخاطب) مجموعه دستورات و نکاتی می باشند که هر وبلاگ نویسی باید آن ها را سرلوحه کار خود قرار دهد. تلاش بیشتری لازم است تا این همکاری و مشارکت عمیق تر شود و شکل بهتری به خود گیرد.
شفافیت گزارش نویسی
بیل کواچ و تام روزنستایل در کتاب خود با عنوان «عناصر روزنامه نگاری» می نویسند: «روزنامه نگاران باید مخاطبان خود را با روند و نحوه تولید اخبار آشنا کنند. این نوع رویکرد به شکل موثری آغاز نوع جدیدی از ارتباط میان روزنامه نگاران و شهروندان می باشد. این رویکردی است که در آن، مخاطبان فرصت می یابند درباره اصولی که روزنامه نگاران بر پایه آن ها فعالیت می کنند، قضاوت کنند. اولین گام در این مسیر، آن است که خریدار نحوه تولید کالایی را که می خواهد بخرد، مشاهده کند، این که ما چگونه کارمان را انجام می دهیم و این که تصمیم گیری های ما بر مبنای چه عواملی صورت می گیرد».
بسیاری از روزنامه نگارانی که وبلاگ می نویسند، در واقع همین کار را انجام می دهند-آن ها مواد خام گزارش های در حال تکمیل خود را در معرض دید مخاطبان قرار می دهند، نظرات کارشناسانه آنان را جویا می شوند، متن کامل مصاحبه های خود را به همراه متن چاپ شده گزارش در وبلاگ خود پست میکنند و مطالب تکمیلی را بر اساس راهنمایی ها، نظرات و پیشنهاد های دیگران ارائه می دهند. وقتی به خوانندگانی که وبلاگ دارند (با اجازه دادن به آن ها برای این که واکنش و نظر ارزشمند خود را درباره لید گزارش ها ارائه کنند) امکان حضور در روند ویرایش و پردازش مطالب داده می شود، درک آن ها از این حرفه و علاقه آنان افزایش می یابد و ترغیب میشوند که تجربیات مثبت خود را در اختیار همگان قرار دهند.
مولفان یک مطالعه تحقیقاتی با عنوان «ویژگی های دو سویه روزنامه های آنلاین»، گزارش خود را این گونه جمع بندی می کنند: «امروزه روزنامه نگار باید انتخاب کند که به عنوان دروازه بان خبر، صرفا اطلاعات بسیارش را انتقال دهد یا آن که مخاطبان خود را به افرادی با هوش تر، فعالتر و کنجکاوتر نسبت به اتفاقات و موضوعات پیرامون خود تبدیل کند».
روزنامهنگاری دستخوش یک انقلاب خاموش شده است، چه خود از آن آگاه باشد و چه نباشد. خوانندگان همواره به رسانه های خبری سنتی به عنوان منابع مطمئن و قابل اعتماد اخبار و اطلاعات رجوع میکنند و این رویه تغییر نخواهد کرد. اما دیوار ها در حال ترک برداشتن می باشند. اینک مخاطبان تمایل دارند خود بخشی از فرآیند خبری باشند.
ما همواره به روزنامه نگاران آموزشدیده نیاز خواهیم داشت تا موضوعات مهم را پیگیری کنند، از مکان های دور افتاده گزارش بدهند، و ضمن توازن بخشیدن به خبر، چارچوب آن را تعیین کنند. اما در کنار شیوه عملکرد رسانه های خبری بزرگ، ما شاهد ارائه تفسیر و تحلیل از سوی مردم عادی می باشیم، مردمی که اینک به لطف رسانه های مجازی از نظرات یکدیگر آگاه می شوند و در این ترکیب رسانه ای حضور فعالی دارند. وبلاگ ها جانشین رسانه های خبری سنتی نخواهند شد، اما آن ها را تکمیل خواهند کرد.
حال چه چشم اندازی پیش روی ما قرار دارد؟ به طور قطع نقش آماتور ها در روند تولید و انتشار اخبار پر رنگ تر خواهد شد. وبلاگ ها تنها قطعه ای از این پازل محسوب می شوند. به عنوان مثال در اواخر ژوئن 2003، شبکه ان اچ کی (N.H.K)، سازمان خبر پراکنی ژاپن، تصاویر وقوع یک سانحه رانندگی جدی را در یک بزرگراه پخش کرد. تصاویر حادثه توسط دوربین موبایل یک رهگذر که در موقعیت یک روزنامه نگار قرار گرفته بود، ضبط و بهطور زنده از محل سانحه پخش می شد. چندی پیش نیز موبلاگرها (کاربران فناوری هوشمندی که تصویر، ویدیو و متن را از طریق تلفن همراه در وبلاگ های خود ثبت می کنند)، اولین گردهمایی خود را در توکیو برگزار کردند.
در ساحل دیتونا در فلوریدا، سرایدار یک محل، ایستگاه تلویزیونی یک نفره خود را به راه انداخته است و هر از گاهی وقایع خبری را به صورت زنده از سایت اینترنتی خود پخش می کند.
این ها همه نشان می دهد که با گسترش چتر روزنامه نگاری و مشارکت بیشتر شهروندان در این روند، تحولات مهمی در حال رخ دادن است. در نهایت وبلاگ نویسان و پدیده روزنامه نگاری عامیانه پا به پای حرفه ای ها نقش مهمی را در آینده ایفا خواهند کرد.
توضیحات:
* جی. دی لاسیکا سردبیر ارشد «آنلاین ژورنالیسم رویوو» است. وی به مدت 11 سال سردبیر روزنامه معتبر ساکرامنتو بوده است. او همچنین ویراستار گزارشی دولتی درباره روزنامه نگاری مبتنی بر مشارکت شهروندان تحت عنوان «ما رسانه ها» بوده که در آگوست 2003 توسط موسسه « نیو دایرکشنز فور نیوز» (New directions for news) انتشار یافت.
منبع:
- Lasica,J.D (2003). 'Blogging and Journalism Need Each Other' in nieman Report. Vol 57. n 3. Accessed from: http://www.nieman.harvard.edu/reports/03-3NRfall/70-74V57N3.pdf