گرافیک محیطی جایگاه بسیار مهمی در طراحی محیطی دارد اما گرافیک محیطی امری فراتر از طراحی است و امروزه می توان به کارکردهای مختلف آن نظیر اطلاع رسانی، زیبا سازی و ... اشاره کرد. در گفتوگو با مصطفی اسداللهی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ابعاد مختلف گرافیک محیطی را مورد بررسی قرار دادهایم.
مقدمه: امالبنین قرایی- گرافیک محیطی جایگاه بسیار مهمی در طراحی محیطی دارد اما گرافیک محیطی امری فراتر از طراحی است و امروزه می توان به کارکردهای مختلف آن نظیر اطلاع رسانی، زیبا سازی و ... اشاره کرد. در گفتوگو با مصطفی اسداللهی استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ابعاد مختلف گرافیک محیطی را مورد بررسی قرار دادهایم. اسداللهی متولد 1329 تهران است و از سال 1344 تا به امروز او به عنوان طراح گرافیک شناخته شده است. وی سال 1347 در هنرستان هنرهای زیبا تحصیل در هنر را آغاز و سپس وارد دانشگاه تهران شد. مدتی برای تحصیل به سوربن رفت. اسداللهی از سال 1366 تدریس در دانشکده ی هنرهای زیبا را آغاز کرد که تا کنون ادامه دارد. اسداللهی در نمایشگاههای مختلف (در داخل و خارج از کشور) شرکت کرده است. او به همراه مرحوم مرتضی ممیز از جمله مؤسسان انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران بوده است.
***
*گرافیک محیطی گرایشی از هنر گرافیک است که در قرن بیستم به سبب وابستگی رسانه ها به تصاویر اهمیت قابل توجهی یافته است. شما چه تعریفی از گرافیک محیطی دارید؟ و ریشهها و زمینههای این هنر را چه میدانید؟
امروزه هنر مقوله ای است که بیشتر از آنچه در گذشته متصور بوده برای بهبود شرایط زیست و ایجاد زندگی بهتر مشارکت فعالی دارد. اگر بخواهیم چرایی پیدایش گرافیک محیطی را در قرن بیستم جستجو کنیم، باید از انقلاب صنعتی و شکلگیری شهرهای امروزی آغاز کرد؛ زمانیکه علم، صنعت پیشرفت کرد و شهرهای امروزی شکل گرفتند و زندگی حرکت سریعتری به خود گرفت. این شهرهای بزرگ مستلزم نظم و منطقی بودند که افراد ساکن در آن در شرایط راحت زندگی کنند.
برای ورود به این موضوع، باید از 'طراحی محیطی' آغاز کرد تا در مرحله بعد گرافیک محیطی را وارد این مقوله کنیم. ریشه گرافیک محیطی از انقلاب صنعتی است. قبل از انقلاب صنعتی ساخت شهرهای بزرگی مانند رم باستان، آتن و یونان باستان با هدف بیان شوکت، شکوه و قدرت حکومت بود. بعد از انقلاب صنعتی مقوله ایجاد شهرهای کاربردی عنوان شد. آنگاه شهرها صرفاً نمیتوانستند به زیبایی محض توجه کنند بلکه این سوال که چه عناصری باید براساس نظم، منطق در شهر قرار گیرد، جایگاه بسیار مهمی یافت.
میدانیم شهر از فضاهای ساخته شده و ساخته نشده تشکیل شده است. در دوران کهن، فضاهای ساخته نشده حائل بین فضاهای ساخته شده بود و برای استفاده از آن تدبیری اندیشیده نمیشد. امروزه فضاهای حائل بین فضاهای ساخته شده از اهمیت زیادی برخوردار است. بعد از انقلاب صنعتی برای خیابان ها قاعده و قانون وضع شد. مثلاً پیاده رو از خیابان ها و محل تردد وسایل نقلیه جدا شد چرا که افراد نیازمند نظم و قاعدهای برای رفت و آمد در سطح محیط بودند.
در شهرهای مدرن فراتر از طراحی، مسئله کاربردها است و هر آنچه که می سازیم باید با هدف زندگی راحتتر، سیستمهای اطلاع رسانی قوی و سیستمهای بازدارنده قانونی باشد. با توجه به افزایش جمعیت، تولید انبوه، صنعتی شدن به قاعده و قانونی نیازمندیم که بتوان به خوبی زندگی کرد و دچار هرج و مرج نشویم. همچنین در طراحی شهر باید به نحوی عمل کرد که محیط شهر را برای افراد ساکن در آن به لحاظ روحی و روانی قابل تحملتر کنیم.
انسان در آغاز محیط طبیعی داشت ولی امروزه، علاوه بر محیط طبیعی با محیط مصنوعی نیز رو برو است. امروزه ما در یک محیط مصنوعی زندگی می کنیم و باید برای شهرسازی و ارتباط در سطح شهر، تقسیم بندی مناسبی انجام دهیم. به تدریج این نظریه رایج شد که مناطق مختلف شهر را تقسیم کنیم. مثلاً فضاهایی که مربوط به اشتغال، سکونت، ارتباط بین فضاهای یاد شده است. همچنین فضاهایی نظیر پارکها را برای افراد ایجاد کنیم که به گذران اوقات فراغت بپردازند. این تقسیم بندی ها به تدریج شکل گرفت. از قرن دوازدهم آغاز نامگذاری خیابانها در فرانسه و ایتالیاست. خیابانها را از این دوره سنگفرش میکردند. قبل از آن خیابانهای شهرها خاکی بود، در این دوره پارک سازی آغاز و استفاده از پرچم به عنوان اِلمان گرافیک محیطی مطرح شد.
تزئین شهر اغلب در مناسبتهای مذهبی انجام می شد که نمونه ای از این کاربرد در عصر رنسانس، ساخت باغها (نظیر پارک لوگزامبورک و تی لری و همچنین ساخت خیابان شانزلیزه در پاریس) است. در سال 1769 ایجاد شبکه های روشنایی در سطح شهر تحقق عینی مییابد. در انقلاب صنعتی این چراغهای روشنایی به در شهرهای مهم اروپا به سیستم گازی مجهز شد. در ادامه، ساخت پیاده روها و شماره گذاری خیابانها و پلاک از قرن نوزدهم آغاز می شود.
قرن نوزدهم یک مقطع زمانی بسیار مهم برای گرافیک محیطی است که کم کم وظایف اصلی گرافیک محیطی مطرح می شود. عصر جدید رجحان کاربرد بر زیبایی است. پادشاهان اروپایی، زیبایی را تنها برای خود و خانواده خود می خواستند. شکلگیری جنبشهای مدنی و حاکمیت مردم سبب شد تا زیبایی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد. از این مقطع به تعد حرکت به سمت کاربردی کردن طرحهاست و زیبایی پس از رفع نیازهای اساسی مطرح می شود. شهر باید قابل استفاده باشد. اگر شهرها به تعداد افرادی معین برسد باید برای شهر طراحی جامع صورت گیرد و تقسیم بندی اجزای مختلف شهر و تعیین مکان بخشهای مختلف انجام شود. تقسیم بندی شهرها براساس کنگره بین المللی معماری اروپا باید برای سکونت، اشتغال، تفریح، عبور و مرور باشد. زمانیکه قرن بیستم آغاز می شود گرافیک شکل امروزی به خود می گیرد و استفاده از طراحی گرافیک برای اجرای قوانین و مقررات انجام میشود.
* طراحی گرافیک محیطی پس از جنگ جهانی دوم و تا دهه 70 اهمیت بالایی به خود گرفت. در این زمان طراحی گرافیک سهم عمده ای را برای توسعه ی اقتصادی جامعه بر عهده گرفت و گرایش های عمده ای در این دوره بوجود آمد. این گرایش ها چه اهدافی را دنبال می کردند؟
طراحی گرافیک محیطی پس از جنگ جهانی دوم و تا دهه 70 سهم عمده ای را برای توسعه اقتصادی جامعه ایفا کرده است. عمده ترین گرایش ها نیز در این دوره پدید آمدهاند. گرایش نخست پیکتوگرامها است. پیکتوگرامها، سمبولها و نشانهایی هستند که در سطح شهر با عنوان راهنما از آن ها استفاده میکنیم. ریشه پیکتوگرامها، ایزوتایپ است. ایزوتایپ سیستمی است که هدف آن سخن گفتن با مخاطب است. در واقع پیکتوگرامها علائم و نشانههای راهنمایی و رانندگی است تا وسایل نقلیه، قانون عبور و مرور را رعایت کنند. در سطح شهر تهران میبینیم که همین پیکتوگرامها راهنمای افراد در خصوص رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی است که از طریق کدبندی رنگها و برخی علائم، قانون را به نوعی اجرا می کنند. امروزه پیکتوگرامها علائم بین المللی ثبت شده است که در سطح جهان کاربرد دارد.
بخش دوم، تابلوهای مربوط به ترافیک خیابانها و بزرگراهها هستند که برای ایجاد نظم و منطقی مناسب در سطح شهر نیازمند آنها هستیم. وظیفه آنها ارائه اطلاعات است و این تابلوها به نوعی راههای افراد برای شناسایی مسیر مورد نظر است. همچنین رنگ برای برخی کدگذاریها در تابلوها استفاده می شود. این سیستمها تصویری و یا نوشتاریاند که به نوعی راهنمای افراد در شهرها هستند. در مکانهای عمومی به سیستمهای نصب می توان اشاره کرد که شما را در رسیدن به مقصد هدایت می کند. در واقع، تدریجاً از علائم مجرد به سمت تابلوهایی با اطلاعات ترکیبی رسیدیم که اطلاعات مشروح را به افراد ارائه می دهند. تابلوهایی که بر روی محل نصب می شود که همه دارای قواعد گرافیکی نظیر علائم؛ فرم و نوشتارها است.
پلاکهای منازل و تابلوهای کوچه ها نشانه های گرافیک محیطی است. و بخش دیگر، اتومبیلها و وسایل نقلیه عمومی که بر روی آنها کارهای گرافیکی انجام می شود و قانون می تواند با طراحی گرافیکی به نوعی اتومبیلها را کنترل کند.
در مرحله بعد معماری به گرافیک و نقاشی نزدیک می شود. معماری باید فصل مشترکی با گرافیک پیدا می کرد. در واقع گرافیک محیطی مرز مشترک هنر معماری و طراحی گرافیک است. نصب مجسمه در سطح شهر و نقاشی دیواری شامل این موارد می شود. استفاده از حروف معماری روی بدنه ساختمانها از جمله دیگر موارد است. بخش دیگر، سوپرگرافیک (super graphic) به معنای گرافیک در ابعاد بزرگ است. پوستر ها و بیلبوردهایی که در سطح شهر نصب می شود و از آن به عنوان گرافیک با ابعاد بزرگ یاد می شود. دیوارهایی که از حالت بیجان به حالت زنده تبدیل میشود، چرا که مقابل چشمان افراد بسیاری است.
ما کاربرد ارزشهای هنری را در قالب آگهی های تجاری که بر روی بیلبوردها و سایر ابزارها می بینیم که به نوعی هنر و سلیقه گرافیک را بر روی آنها اعمال کنیم. ما در قالب کارهای تجاری و بستهبندیها می توانیم فرهنگ سازی کنیم و محیط افراد را از لحاظ رنگ و فرم تحت تأثیر قرار دهیم. جنبه های مهم گرافیک محیطی اطلاع رسانی سپس جنبه های روانی است که از طراحی محیطی ناشی می شود. مبلمان شهری، صندلیها، چراغها و به طور کلی نشانه ها که میتوانند همراه با رنگ، منبع آرامش یا تنش در سطح شهر باشند. با رعایت اصول مبلمان شهری می توان نوعی فراغت خاطر و امنیت روانی را برای افراد و مخاطبان فراهم و درواقع محیط را زیبا کرده و برای سکونت افراد قابل تحملتر کنیم. گرافیک محیطی در بطن طراحی محیطی جایگاه بسیار مهمی دارد.
* از سخنان شما می توان اینگونه استنباط کرد که اطلاع رسانی، زیبایی و ایجاد آرامش روانی افراد در سطح شهر کارکردهای مهم گرافیک محیطی است. به نظر شما آیا این کارکردها با یکدیگر ادغام میشوند؟
از زمانیکه بحث نظریه های کاربردی آغاز شد، طراحی گرافیک در حقیقت نقش پیام رسانی در سطح جوامع پیشرفته را با توجه به قواعد و قوانین هنرهای تجسمی بر عهده گرفت. در اینجا بحث کاربرد هنر در ارتباطات و بالاخص ارتباطات بصری مطرح شد. بدین معنا که جنبه های زیبایی و کاربرد توأمان با هم همکاری داشته باشند. ما عناصری برای انتقال پیامها و مفاهیم در سطح جامعه داریم که قبل از آن در برخی رشته ها نظیر مجسمه سازی و نقاشی مطرح می شدند اما امروزه از همان قواعد، قوانین هنر، رنگ و ترکیب بندی توأم با شرایط زیبایی شناختی برای ارتباطات در سطح جامعه استفاده میکنیم. بدین ترتیب بود که شاهد ظهور رسانههایی نظیر پوستر به عنوان رسانه محیطی بودیم. 'پوستر' رسانهای اطلاعرسان، آگاه کننده و آگهی دهنده است. بعد از پیدایش رسانههای دیگر و گستردگی شرایط ارتباطات بصری، گرافیک جایگاه خود را حفظ کرد. به همین دلیل در سطح شهرها با نمودهای گرافیکی مواجهایم که گذشته از آنکه زیبایی در آنها لحاظ میشود، کارکرد و وظیفه اطلاعرسانی، آموزش، کنترل، راهنمایی مقررات عبور، مرور و نظم و ترتیب را به عهده دارند..
بخش عمده پیکتوگرامها یا نشانه های تصویری نقاط مختلف را از لحاظ آگاهی، شناسایی و به افراد معرفی می کنند. پیکتوگرامها براساس زیباشناسی بسیار خلاصه شده طراحی می شوند. تمام زوائد حذف می شود اما سعی می شود با قدرت بیانی بسیار محکم، ساده به همراه رنگها قاعده و جنبه های زیباشناسی آن قابل رؤیت باشد. پیکتوگرامها بخش عمده ای از خدمات را در سطح شهر به عهده دارند. تابلوهایی در محل کسب، کار اقتصادی مردم در سطح شهر وجود دارد و صاحبان سرمایه سعی می کنند زیباترین و بهترین طراحی را برای کار خود سفارش دهند. در این طرحها سعی می شود از خط، نماد، رنگ و فرم خوب استفاده شود. اینها نیز جزئی از نمودهای گرافیک محیطی هستند. ساختمانهایی که خدمات عمومی می دهند. مثلاً مراکز تجمع پزشکها از سیستم هدایت بصری، نوشتاری استفاده می کنند تا افراد تشخیص دهند محل هرکدام از پزشکان کجاست. در واقع از نوشته، ترکیب بندی و رنگ برای اطلاع رسانی به مراجعه کنندگان استفاده می شود. اماکن عمومی قطارها و پایانهها از پیکتوگرامها یا علائم نوشتاری، تصویری استفاده می کنند. تابلوهای سطح شهر به آگهی های تجاری کالا و خدمات می پردازد و در تمام این موارد سعی می شود عناصر زیبایی و اطلاع رسانی رعایت شود البته باید مقررات ویژه ای برای زیبایی و هماهنگی هرچه بیشتر و پرهیز از شلوغی و آلودگی بصری وضع شود.
*در حالت کلی گرافیک محیطی ، تقسیم شهر و طراحی عرضه شده در محیط است. چگونه می توان آرامش روانی ناشی از مبلمان و طراحی مناسب را به مخاطبان منتقل کرد؟
هدف طراح این است که از حس عدم هویت محیطی در طرحها پرهیز شود، محیط باید دارای هویت باشد. هویت بصری شهر اهمیت بالایی دارد، این هویت از سردرگمی افراد و عدم تعلق خاطر جلوگیری می کند. افراد باید احساس دلبستگی نسبت به شهر خود داشته باشند. باید فضای مناسب و با نشاط و نه رنج و فرسایش را در اطراف خود حس کنند و نوعی آسایش و الفت را در افراد ایجاد شود، در این کار با طرح شایسته همراه با فرم چشمنواز و ترکیب رنگ مناسب امکانپذیر است. از سوی دیگر تجهیزات در سطح شهر با عنوان مبلمان شهری نیز اهمیت فراوان دارد. وظایف تجهیزات شهری اطلاع رسانی و تعیین جهت برای شهروندان است. بخشی از آنها ارائه مقررات، بایدها و نبایدها، ممنوعیتها را گوشزد می کند. بخشی از تجهیزات شهری نحوه توزیع و جمع آوری کالا و خدمات (نظیر صندوق های پست) است. بخشهایی وظیفه حفاظت و استراحت شهروندان نظیر بازی کودک و تفریح، روشنایی در شب و ارائه خدمات بهداشتی را بر عهده دارند. بخشی از آنها مجسمه هایی است که در زمره وظایف فرهنگی تجهیزات است. برخی وسائل جنبه های ثبت کنندگی نظیر پارکومترها و تقویم دارند.
این تجهیزات باید شرایط سازگاری با محیط را داشته باشند. طرح یک ایستگاه اتوبوس جدا از زیبایی ظاهری باید سرپناه مناسب باشد. در مورد سیستمهای جدا کننده باید دقت شود، فرم، شکل، اندازه در سطح شهر افراد را از شرایطی طبیعی دور نکند.
در زمینه سازگاری طرحها با محیط می توان از بناهای بجا مانده دوران صفویه نظیر مساجد و میدانها یاد کرد که تزئینات معماری بناهای مذهبی جنبه سازگاری و زیبایی شناختی با محیط دارد و در نهایت برای مخاطبان جذاب است. کتیبه هایی که باورهای دینی افراد را منتقل کردند و نقش، رنگ با معماری، در ایجاد فضاسازی مناسب موثر است. چرا این بناها از ارزش فوق العاده ای برخوردارند؟ چون افراد به این بناها نوعی احساس تعلق خاطر دارند. باید به شاهکارهای تاریخی ذکر شده توجه کرد زیرا فرم و عملکرد به نحو مطلوب با یکدیگر تلفیق شدهاند. استفاده مناسب و به جا از فرم، رنگ و سازگاری با شرایط معماری برای طراحی و سازماندهی هویت شهری ضروری است. گذشته از این باید به واقعیتهای زندگی روزمره و ایجاد فضا برای زندگی روزمره توجه کرد. نمونه های مناسب تعلق خاطر در شهرهایی نظیر اصفهان و یزد دیده میشود. می توان با طراحی مناسب در محیط تنشها را به حداقل رساند و این نیازمند تلاش جامعه شناس، طراح، معمار، متخصصین ارتباطات و فعالیت مستمر همه اینها باهم است.
*گفته شد ارزش هنری گرافیک در چارچوب بیلبوردها و ابزارهای خاص به مخاطب عرضه میشود. از این منظر در طراحی گرافیک تبلیغات تجاری، رابطه طراحان با کارفرمایان تجاری را چگونه تحلیل میکنید به نحوی که بتوان ارزش هنری لازم را منتقل کرد و از سوی دیگر کارکرد اطلاع رسانی پروژه ها و فروش کالای مورد تبلیغ نیز رعایت شود؟
ایدههای خوب در طراحی بیننده را وادار به تفکر میکند. بنابراین صرفاً مصرف و خرید کالا هدف نیست. هدف آن است که یک نوع آگاهی و ایجاد روحیه صحیح مصرف کردن، صداقت در کیفیت به مصرف کننده منتقل شود. دستیابی این هدف در ترکیب نوشتار و تصویر انجام می شود. مثلاً شعارهایی که برای تبلیغات نوشته می شود. نویسندگان جملات تبلیغاتی سعی میکنند که از جملات با بار فرهنگی مناسب استفاده کنند. ترکیب بندی مناسب نوشته و تصویر ضمن تبلیغ، سلیقه بیننده را هدف قرار میدهد. تبلیغ باید به شکل غیرمستقیم نوعی اطلاع و آگاهی را به بیننده خود منتقل کند. خوب زندگی کردن، درست زندگی کردن را باید در تبلیغات تجاری بگنجانیم. امروزه پیامهای تبلیغاتی در کشورها به سمت تأمین منافع اجتماعی حرکت می کند. ایده فضای سبز، بحران کره زمین، نابودی طبیعت در تبلیغات مطرح می شود. این نوع تبلیغات، خرید کالا را هدف قرار نمی دهد بلکه شرایط بهتر زندگی را مدنظر قرار می دهد. در نهایت، اهداف بالاتری دنبال می شود و شرایط صرفاً رقابتی دیگر مطرح نیست.