آموزش به‌جای تبلیغات

آموزش به‌جای تبلیغات

مقدمه: ام‌البنین قرائی- امروزه تبلیغات بخشی از زندگی  شهروندان شده است. فراموش نکنیم، تبلیغات صرفا تجاری نیست بلکه در شرایط خاص، نوع سیاسی آن بروز می‌کند. تنها تفاوت این نوع تبلیغات، فروش فرد یا ایدئولوژی مورد نظر است. گاهی رسانه‌های عمومی‌در این امر پیشگامند و گاه تبلیغات در محیط عمومی‌خودنمایی می‌کند. در زمان انتخابات به میزان بسیار زیادی به رسانه های فراگیری نظیر تلویزیون برای این نوع تبلیغات توجه می‌شود. در کنار آن می‌توان از رسانه های دیگری مانند مطبوعات و تبلیغ در محیط عمومی ‌یاد کرد. در این نوع تبلیغات بعضاً فرد خاصی اطلاعات بسیار محدودی را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد که این اطلاعات مبنای تصمیم‌گیری افراد قرار خواهد گرفت. اما اینکه ویژگی‌های تبلیغات سیاسی چیست و چه پیامدهایی دارد و وضعیت آن در کشور ما چگونه است؟ نکته‌ای درخور تامل است که در گفت‌و‌گو با دکتر علیرضا پاکدهی سعی می‌کنیم به آن بپردازیم.

دکتر پاکدهی دکترای علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی دارد. از جمله فعالیت‌های علمی وی می توان به همکاری با سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی ،مرکز مطالعات و تحقیقات صدا و سیما، دانشکده خبر، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها و دانشگاه تهران اشاره کرد. دکتر پاکدهی هم اکنون عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است.

* * *

* تبلیغات سیاسی در دنیای مدرن به چه معناست و این مفهوم چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟

ابتدا بهتر است تعریفی از تبلیغات ارائه دهیم. تبلیغات در معنای خاص  فرآیند تاریخی و طولانی را طی کرده است. در این فرآیند، تبلیغات ماهیت جدیدی پیدا کرده که با ماهیت گذشته آن تفاوت دارد. این تفاوت به لحاظ نحوه عمل، شیوه‌ها و شگردهایی خاص است و بنابراین تعاریف مختلفی برای تبلیغات، از تعاریف خنثی تا تعاریف منفی و کاملا منفی ارائه شده است.

بررسی تعاریف نشان می‌دهد که هیچ گونه تعریف مثبت به معنای اخص کلمه وجود ندارد. آنچه ما در ادامه این بحث مد نظر قرار می‌دهیم، تعریفی است که دو تن از محققین ارتباطی شناسی با نام‌های گرت جوئت و ویکتوریا دونل مطرح کردند. آن‌ها اشاره می‌کنند که تبلیغات کوششی تعمدی و حساب شده  برای شکل دهی و دستکاری در ادراک و همسو کردن رفتار مخاطب و یا تغییر رفتار به نحوی است که مورد نظر و هدف مبلغ باشد. با این تعریف که بعد منفی آن مشخص است یک ارتباط یک جانبه و یک سویه با عنایت به منافع فرستنده پیام یا مبلغ مورد نظر است. به همین خاطر تبلیغات را به دو دسته کلی از لحاظ موضوعی تقسیم می‌کنند: تبلیغات تجاری (advertising) و پروپاگاندا که در واقع تبلیغات سیاسی است.

در تبلیغات سیاسی بیشتر اهداف، ایده ها و ایدئولوژی یک حزب یا یک آئین خاص مد نظر قرار می‌گیرد. همچنین در تبلیغات سیاسی تلاش می‌شود آن ایده، فکر یا ایدئولوژی با شگردهایی مورد ترویج و پذیرش مخاطبان قرار گیرد؛ بنابراین شیوه‌ها و شگردهای خاص است که موجب می‌شود تبلیغات منفی باشد. به عبارت دقیق هدف اساسی آن  است که مخاطب بدون آن‌که متوجه شود، تحت تاثیر قرار گیرد. در واقع  معنا و مفهومی‌که از تبلیغ ارائه کردیم با واژه های نزدیک به آن یعنی اقناع و همچنین آموزش و ارشاد کاملا متفاوت است.

در  تعریف تبلیغ، مبلغ سعی دارد آشکار یا پنهانی، مستقیم یا غیر مستقیم اهداف و مقاصد اصلی خود را از مخاطب پنهان دارد، با به کار گیری شگردهای مختلف مخاطب را مرعوب کند و ایده و دیدگاه خود را به او تلقیین نماید. در واقع از خصوصیات روانشناختانه فرد بهره می‌گیرد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. بنابراین تمامی‌تلاش آن است که آگاهی فرد از او سلب شود و یک ارتباط باز و تبادل اندیشه در تبلیغ پدیدار نشود. در حالی که این مفاهیم یعنی ارتباط باز و تبادل اندیشه، اساس آموزش، اقناع  یا ارشاد را تشکیل می‌دهند. بنابر این، در آموزش توالی منطقی و تدریجی و انتقال داده‌های منظم و حساب شده مد نظر است و اقناع ارتباط دو سویه مبتنی بر آگاهی و روشنگری و تبادل اندیشه است.

همان‌طور که گفته شد در تبلیغ هیچ کدام از این موارد وجود ندارد.  در اینجا با معنای منفی از تبلیغات سیاسی روبرو هستیم که زمینه شکل گیری آن، تقریبا به سابقه جنگهای داخلی و مذهبی، قرن 17 ایالات متحده و قاره جدید باز می‌گردد. مهاجرین اغلب پروتستان‌ها بودند  که آئین جدید مبتنی بر مسیحیت را ترویج می‌کردند. کلیسای کاتولیک واتیکان در مخالفت با این مسئله قرار داشت. جنگهای طولانی بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها به جنگ‌های سی ساله معروف است. دراین زمان پاپ گریگوری شانزدهم  پی به جنگ‌های بی نتیجه می‌برد و راه، روش و شیوه جدیدی را پیشنهاد می‌کند؛ جنگها به صورت خشونت آمیز نتیجه‌ای در بر ندارند و می‌توان با شیوه‌های تبلیغی و ترویجی این کار را انجام داد. به دنبال آن، از مسئله تبلیغات بهره می‌گیرد و در نهایت این نوع تبلیغات به عنوان تبلیغات پاپی معروف و مشهور شد. این شیوه برای کاتولیک‌ها معنای مثبت و برای جبهه مخالف یعنی پروتستان معنای منفی، توهین آمیز و تحقیرآمیز داشت که با واژه‌هایی نظیر دروغ، فریب، نیرنگ و مغز‌شویی برابری می‌کرد.

* آیا این جنبه از تبلیغ به مفهوم ارشاد و آموزش نزدیک نمی‌شود؟

باید دقت داشت که در ارشاد و اقناع سعی بر آن نیست که نحوه تفکر فرد تحت تاثیر قرار گیرد بلکه شیوه آموزش، استدلال است. در حالی‌که در تبلیغ، تمام تلاش آن است که در تفکر فرد اختلال ایجاد شود و به گونه ای فکر و عمل کند که مورد نظر مبلغ است و توانایی فکر کردن از او گرفته شود. در تبلیغ هدف سلب قدرت استدلال و تفکر است در حالی‌که در آموزش، هدف آموزش  و افزایش  قدرت و شیوه استدلال است. اطلاعات و آگاهی‌هایی که در آموزش داده می‌شود درست است و اغراض و اهداف پنهانی در آن وجود ندارد.

البته دو شرط اساسی دیگر در آموزش  وجود دارد. یکی محتواست که محتوا نباید چیزی جز ارزشهای دینی باشد و شرط دیگرآن است که آن ارزشی که از آن تبلیغ می‌کنیم با سایر ارزشها در تعارض نباشد و راست دروغ در یکدیگر آمیخته نشوند. در حالی که در شیوه های جدید تبلیغ با این مسئله مواجه هستیم که مفاهیم راست و دروغ به کار گرفته می‌شوند تا ایده‌ای خاص به فرد تحمیل  شود. شاید فرد مورد تبلیغ می‌پندارد که آن اندیشه از آن خود اوست  درحالی‌که اندیشه  مورد نظر، از آن او نیست. 

بدین خاطر پرو پاگاندا از ریشه لغوی پروپاگاره به معنای نهال کاشتن است  که این کار امری اجباری است. مسئله  دیگر در تبلیغ  نحوه قضاوت فرد گیرنده پیام است. ممکن است، مسائلی که  در قالب تبلیغ ارائه می‌شود مطابق با ارزشها ی فرد باشد.در این حالت،  مخاطب آن را تبلیغ ندانسته بلکه کاملا مثبت تلقی کند.طبیعتا اگر در تعارض با ارزشهای او باشد، آنها را بد و منفی تلقی خواهد کرد. اگر بخواهیم مفهوم مدرن تبلیغات را مد نظر قرار دهیم، تبلیغات تا اواخر قرن نوزدهم شکل بسیار ساده ای دارد و چندان پیچیده نیست و بیشتر مبتنی بر جلب توجه، اطلاع رسانی و آگاهی است.

تبلیغات به معنای مدرن زاییده نظام سرمایه داری و خصوصا در انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که معنای جدیدی  از تبلیغات شکل می‌گیرد. در این شرایط تبلیغ به شکل نظام نهادینه انتقال اطلاعات تجاری، ترغیب و اقناع و تحمیل اجبار است  که اگر این کار در حیطه تجاری ادامه پیدا کند تبلیغات تجاری است.تبلیغات سیاسی خصوصا از جنگ جهانی اول  و مراحل بعدی در حیطه سیاست به کار گرفته می‌شود.

* بحث ما پیرامون تبلیغات سیاسی محیطی است. تبلیغات سیاسی محیطی را  از نظر مکان یابی و اثر بخشی چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا  ارائه این نوع تبلیغات در هر زمانی امکان‌پذیر است؟

مکان این نوع تبلیغات، میادین بسیار پر رفت و آمد است.خیابانها و تقاطع‌هایی که رفت و آمدهای بیشتری در آن جریان دارد یا مکاهایی نظیر مساجد، مترو، ورودیهای مکان‌های عمومی‌ نظیر مترو، ترمینال ها، بازارها و تمامی ‌اماکنی که بیشترین رفت و آمدها در آنها انجام می‌شود. مبلغان  در این زمینه مهارت کامل دارند وامروزه  تکنیک های  متعلق به  کشورهای پیشرفته در  سایر کشورها نیز مورد استفاده  قرار می‌گیرد.

در دهه 70 در کشور تمامی‌اتوبوس‌ها از آگهی های تبلیغاتی پوشیده شده  که  پیرامون  کالاهای تجاری بود. این شیوه تبلیغات که با عنوان تبلیغات سیاسی در نظر گرفته می‌شود به صورت پلاکاردها،  پارچه نوشته ها و... است که در زمان تبلیغات انتخاباتی مجلس و شوراها  نصب می‌شود و یا به صورت دستی بین افراد پخش می‌شود. اما اینکه آیا این شیوه درست است یا نه؟
به نظر می‌رسد بحث جدی باشد. اولا این فضاها، فضاهای عمومی‌است آیا این عرصه می‌تواند مورد استفاده افراد خاص قرار بگیرد؟ چهار چوب آن را باید قانون مشخص کند که خلا‌های قانونی نسبتا زیادی داریم. به طور اخص کلمه کسانی از این شیوه ها و تکنیک‌ها استفاده می‌کنند که دارای سرمایه‌های کافی باشند. به همین خاطر این افراد  به راحتی می‌توانند در خلاء های اطلاع رسانی‌های دقیق به افراد از این فرصت بهره گیرند و ایدها فرد مورد نظر را به مخاطبان تحمیل کنند و بفروشند. آنها چنین عملی را با اطلاعات ناقص،  جزئی،  درهم آمیخته و فریبنده انجام دهند. لازمه آن این است که چهار چوبهای حقوقی و قانونی خاص برای مسئله تبلیغات در محیط عمومی‌و در زمان‌های معین تدارک دیده شود.

* به نظر شما در تبلیغات سیاسی و ایدئو لوژیک چه شاخص‌هایی را به لحاظ اخلاقی، قانونی، حرفه ای و تخصصی باید مد نظر قرار داد؟ آیا این شاخص‌ها کلی و فراگیر است یا از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می‌کند؟

تبلیغات به  لحاظ شاخص‌های اخلاقی با توجه به تعریف ذکر شده،  کاملا غیر اخلاقی جلوه می‌کند.  در ادامه با این سوال روبرو می‌شویم که در دنیای کنونی به صورت واقع بینانه  گریزی ازتبلیغات هست یا خیر؟ تا زمانی‌که  تولید در نظام سرمایه داری به شیوه کنونی  ادامه یابد، ناگزیر از تبلیغات خواهیم بود.  تا زمانی‌که این شیوه رایج تولید در دست اقلیت است، امر تبلیغ همچنان ادامه می‌یابد. مبلغان منافع خاص خود را در نظر می‌گیرند و فرقی در نوع تبلیغات تجاری و سیاسی بودن آن نمی‌کند. اساسا خودآنها تلاش می‌کنند که هنگام شکل‌گیری دولتها، مجالس قانون گذاری،قوه مقننه افرادی را تبلیغ کنند که  تضمین کننده اهداف آنها باشد. اغلب افرادی که به عنوان فعالان سیاسی شرکت می‌کنند  و دخالت آنها به پشتیبانی سرمایه داران و حامیان مالی است و شاید اغلب آنها خود سرمایه مالی کافی نداشته باشند ولی به صاحبان سرمایه متوسل می‌شوند و در واقع سرمایه داران  برای تضمین اهداف و منافع خود روی آن‌ها سرمایه گذاری می‌کنند. اما آیا این  شاخص‌ها در جامعه ما متفاوت خواهد بود یا نه؟

درست است که جامعه ما جامعه ای با نام جمهوری اسلامی‌است ولی به نظر می‌رسد بسیاری شاخص‌های نظام سرمایه داری نیز در کشور وجود دارد. در دهه های گذشته ما ابتدا نفی تبلیغات را تا اوائل دهه 70 داریم و بعد از آن  تبلیغات محدود و بعد تبلیغ  به شکل بی حد و حصر است. هم اکنون تلاش‌هایی انجام می‌شود که تبلیغات سیاسی و بازرگانی تعارضی با ارزشها و هنجارها نداشته باشد ولی عملا موفقیتی نداشتیم. کافی است نگاهی به تبلیغات سیاسی داشته باشیم زمانی‌که کاندیدای راهیابی به مجلس به ترفندهایی نظیر  خرید آراء به اشکال مختلف یا تحریک و تهیج مخاطبان و مردم متوسل می‌شود.

باید در نظر داشت که نظام سرمایه داری قواعد و مقررات خاص خود را دارد  در جامعه ما هم قواعد و مقررات خاصی وجود دارد  برخی از این قوانین نیز گاه نادیده گرفته می‌شود.

* معمولا در تمام کشورها دولت مردان، احزاب و گروههای مختلف برای دستیابی به اهداف خود از تبلیغات استفاده می‌کنند. تعادل در بهره مندی از تبلیغات سیاسی محیطی و رسانه ای تابع چه عواملی است؟

 آنچه امروزه در عرصه تبلیغات می‌بینیم غلو، بزرگ‌نمایی، برجسته‌سازی ‌های بی دلیل  مطرح نکردن ضعف‌ها و وابستگی‌ها و اندیشه‌های افراد است. پنهانکاری‌هایی عجیبی که در قالبهای مختلف انجام می‌شود. به طور کلی در هم آمیختن درست و نادرست  سیاه و سفید با یکدیگر  و همچنین ارائه تصویری اغراق آمیز از کاندیدای مورد نظر است. زمانی‌که خلا قانونی وجود داشته باشد فرد به میزانی که سرمایه نیروی انسانی و امکانات دارد از تبلیغات بهره می‌گیرد. به میزانی‌که از منابع دور باشد از  تبلیغات بی نصیب است. امروزه در عرصه های تبلیغات با شگردهایی مواجه می‌شویم که در همه کشورها سابقه تاریخی آن وجود دارد. می‌توان به مواردی نظیر خدشه‌دار کردن کاندیداها با آگهی ها، پوسترها و پلاکاردهای تبلیغاتی اشاره کرد.

در وضعیت مناسب و منطقی باید قوانین مدونی وجود داشته باشد و مکانهای معینی را در اختیار کاندیدا قرار دهند تا در زمان انتخابات هزینه های بسیار گزافی را به شهروندان و موسسات عالی و... تحمیل نکنند. در دهه 1850 در انگلستان مکان‌های معینی برای تبلیغ در نظر گرفته  شد و توزیع دستی و چسباندن آگهی ها ممنوع  گردید. در حالی‌که امروز ما در کشور قوانین مدونی نداریم و بیشتر قواعد به قبل از انقلاب بر می‌گردد. حتی قوانینی که کما بیش قبل از انقلاب وضع کردیم یا ناقصند یا در اجرای آنها تخطی می‌شود. لازمه آن این است که فعالیت تبلیغاتی کاندیداها را تعریف کنیم. خصوصا کاندیداهایی که شایستگی حضور در به عرصه های سیاسی کشور را دارند و توانایی مالی ندارند. وظیفه دولت آن ا ست  این امکان  را فراهم کند تا کاندیداها خود  را به مردم معرفی کنند و کاندیداها از این نظر دچار نقصان نشوند. مردم تا جایی‌که امکان پذیر است، کاندیداها را بشناسند و بر مبنای شناخت دقیق آنها را به عنوان نمایندگان خود بگمارند و قدرت را در اختیار آنها قرار دهند.

* هدف طراحان گرافیک بیان بصری پیام و ترغیب مخاطبان و گروههای هدف است. برای این نوع طراحی شاخص‌هایی را مطرح می‌کنند که مبتنی بر رسایی پیام، زیبایی و هدف‌گیری گروه خاصی از مخاطبان است. از این نظر ارائه تبلیغات سیاسی را در جامعه ما چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمترین مسئله‌ای که در تبلیغات جامعه، ما با آن روبرو هستیم، جنبه تقلیدی آن است. تبلیغات تجاری و سیاسی به اشکال مختلف تقلیدی هستند. حتی آهنگها رنگها، پوسترها  کاملا تقلیدی و بر گرفته از آگهی های خارجی  است. در واقع آن خلاقیت و توانایی هنری خاص وجود ندارد. همان‌گونه که در عرصه های علمی‌ کپی برداری از آثار خارجی را می‌بینیم، در تبلیغات نیز با این  مسائل  روبرو هستیم.

اما مسئله دیگر،  بهره‌گیری خصوصا از زنان برخلاف تبلیغات ارائه  شده غرب، در آگهی های کشور ما امکان پذیر نیست  ولی  ما شگردهای دیگری را جایگزین کردیم و آن  بهره گیری از کودکان به اشکال مختلف است.  تبلیغات در وضعیتی ناشیانه به صورت اطلاعیه های خاص مد نظر قرار می‌گیرد  

زمان پایانی فرصت‌های انتخاباتی می‌بینیم نه تنها معابر و در دیوار سر شار از آگهی و برو شورهای تبلیغاتی است که به میزان زیادی فضای شهر را زشت می‌کند و هدر دادن منابع و امکانات را به صورت گسترده در پی دارد.  

* آنچه شما در ابتدا در تعریف تبلیغ اشاره کردید بیشتر دور شدن از آموزش و هدف استدلالی آن است.  به نظر  شما دیگر پیامدهای تبلیغات سیاسی چیست؟ آیا می‌توان ازتضعیف خردگرایی و دموکراسی به عنوان پیامد تبلیغات سیاسی در رسانه ها یاد کرد؟

ویژگی‌های تبلیغ در دنیای امروز، خصوصا کشورهای غربی  موجب می‌شود که افراد شایسته به عرصه سیاسی وارد نشوند و فعالیت‌های خود را انجام دهند. اگر هم به ندرت به عرصه سیاسی وارد شوند ممکن است که مخالف جریان غالب باشند. در این  حالت صاحبان سرمایه، منافع و شرکت‌های فراملی که نقش تعیین کننده‌ای در عرصه‌های تجاری و سیاسی دارند  با شگردها و اشکال مختلف تلاش می‌کنند تا از فعالیت این گونه افراد جلوگیری کنند و نگذارند این افراد به قدرت برسند و در صورت دستیابی به قدرت، آنها را منزوی کنند. اگر منزوی کردن آنها میسر نشد  با حذف کامل و از بین برد ن آنها  چنین کاری را انجام می‌دهند.

اما در مورد بخش دوم سوال، به طور کلی بله. می‌توان از تضعیف خردگرایی و دموکراسی به عنوان پیامد تبلیغات سیاسی در رسانه‌ها یاد کرد. آنچه در نظام سرمایه داری  در اشکال گسترده شکل گرفته، امکان انتخاب فرد شایسته و مناسب را کم و محدود می‌کند. به عبارت دقیقتر حجابی برای خردگرایی، عقلگرایی و روشنگری است. هر نوع تلاشی انجام می‌شود که آگاهی، شناخت و روشنگری را محدودکند و به تبع آن با آرمانهای خردگرایانه در تعارض خواهد بود.  باید توجه داشت تبلیغات خود معلول نظام سرمایه داری است و باید هدفمان را نسبت به نظام سرمایه داری مشخص کنیم. آیا نظامی‌که می‌خواهد به شیوه دیگری به کار خود ادامه دهد، دارای چنین توانایی است یا خیر؟

 به طور کلی باید پاسخی در تعریف انسان داشته باشیم. انسان را به قول ریمون ویلیامز  یک انسان مصرف کننده
(consumer) یا در معنای استفاده کننده (user) است.  باید مشخص کنیم چه نگاهی به انسان داریم.  معنای مد نظر من، انسان در معنای استفاده کننده نه مصرف کننده است. متاسفانه در تبلیغات تجاری و سیاسی معنایی که از انسان ارائه می‌شود، انسان در معنای مصرف کننده است. سوال بعدی آن است که تولید باید در دست چه کسانی باشد؟ در اختیار اجتماع و افراد یا اقلیت معین و مشخص؟     

* وضعیت تبلیغات سیاسی در ایران چگونه است و چه شرایطی را برای بهبود واثر بخشی این نوع از تبلیغات باید فراهم کرد؟

درست است که در جامعه ما وضعیتی مشابه کشورهای غربی وجود ندارد اما نشانه هایی از آن را کم و بیش ملاحظه می‌کنیم. بنابر این اگر خواهان آن هستیم که افراد شایسته در عرصه سیاسی به فعالیت بپردازند، باید چهارچوب‌های قانونی مشخص، نظارت، ارزیابی و دقت کافی داشته باشیم. فرصت وامکان لازم را با کمک  فضای عمومی رسانه ها برای کاندیداهای متفاوت فراهم کرده تا خود را معرفی کنند. زمانی‌که زمینه مساعد را فراهم نکنیم انتظار آنکه بتوانیم بهترین انتخاب را داشته باشیم، غیر واقعی و آرمانی خواهد بود.  از سوی دیگر باید با توجه به بسترهای موجود، سطح آگاهی افراد را افزایش و به آنها آموزشهای مختلف ارائه دهیم. منظور از منابع اطلاعاتی متکثر صداهای مختلف و نه فقط رسانه های پر تعداد است.  به جای این‌که افراد و مخاطبان به صورت منفعل و تماشاگر باشند  به مشارکت کننده در فضای باز و گفت‌و‌گو به معنای واقعی، تبدیل شوند و تبادل اندیشه صورت گیرد. ترس و محدودیت در این زمینه وجود نداشته باشد. افراد و مردم سر گرم نشوند بلکه بتوانند به عنوان شهروندان فعال در عرصه های مختلف مشارکت سیاسی و اجتماعی داشته باشند.

مشارکت فعال مستلزم شناخت و آگاهی کافی است و بنابر این باید به اخبار و اطلاعات با مبنای تصمیم‌گیری عقلانی دسترسی داشته باشند. با وجود چنین بسترهای اجتماعی، دیگر نیازی به تبلیغا ت نخواهد بود. هر گاه اطلاعات درست، دقیق، جامع مبتنی بر نیازهای مخاطبان ارائه شود  به راحتی قادر خواهند بود که تصمیم‌گیری‌های مناسب مبتنی بر خردگرایی انجام دهند. با این اوصاف بیشتر  از تبلیغ به آموزش نیاز داریم. با توجه به تعریف تبلیغ در ابتدا هیچ‌کس از ناآگهی ما استفاده نخواهد کرد. فقط شیوه های تبلیغاتی زمانی رخ می‌دهد که ما خلاء‌های بسیار داشته باشیم. اگر آگاه باشیم هیچ‌کس قادر به فریب ما نخوهد بود و امیدورام به ترس، بی‌تفاوتی و سرگرمی ‌دچار نشویم.