روزنامه‌نگاری شهروندی

روزنامه‌نگاری شهروندی

جستجوی عبارت 'روزنامه نگاری شهروندی'، در موتور جستجوی گوگل، تنها حدود 250 نتیجه در پی دارد. و این حاکی از آن است، که ادبیات روزنامه نگاری شهروندی در جامعه ارتباطی ما بسیار ضعیف است. البته این مفهوم که به نام هایی چون 'روزنامه نگاری مردمی' (people journalism) و 'روزنامه نگاری مشارکتی' (participatory journalism) توصیف شده است، در دنیا هم جوان است و توصیف های خام دستانه و آینده نگری های مبالغه آمیز زیادی در مورد آن، از هر دو سوی مبلغان و منکران دیده می شود. موافقان مدعی اند، با این نوع روزنامه نگاری، دیگر هیچ خبری پوشیده نمی ماند. دیگر هر کسی می تواند یک روزنامه نگار باشد. دیگر جریان آزاد اطلاعات محقق می شود. این روزنامه نگاری در پیام و رسانه تنوع و تکثر ایجاد می کند و شورشی علیه رسانه‌های جهانی و دولت‌ها و قدرت‌ها است.

از سوی دیگر کسانی چون 'جان سی دووراک' روزنامه نگاری شهروندی را مسخره و احمقانه می دانند و معتقدند، روزنامه نگاری شهروندی، چیزی بیش از کسی که برای یک فروم Forum - اتاق گفتگوی مجازی - پر طرفدار فوتبال، کامنت می گذارد، نیست.
اما فارغ از توصیفاتی که راه به افراط و تفریط می برد، روزنامه نگاری شهروندی محصول فراگیری امکانات ارتباطی نوین در عصری است، که اطلاعات اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.به تعبیر 'یونس شکرخواه'پدیده روزنامه‌نگاری شهروندی، متأثر از موقعیت جدید جهان است، که با ادبیات جامعه اطلاعاتی توصیف می شود.او پنج ویژگی جامعه اطلاعاتی را اینگونه بیان می کند:

  • اطلاعات به عنوان منبع استراتژیک (مثل نقش زمین در موج کشاورزی و یا نقش سرمایه در دوران صنعتی)
  • شبکه‌ای شدن جهان (با همان مفهوم مانوئل کاستلزی)
  • اطلاعاتی شدن اقتصاد (مثل نقش کارت‌های اعتباری و پول و امضای دیجیتال و اقتصاد الکترونیک)
  • جهانی شدن سرمایه (دنیا به مثابه یک کارخانه)
  • مرگ زمان و مکان (بی معنی شدن زمان و مکان و از بین رفتن نقش آنها به مثابه مانع ارتباطی)

این موقعیت جدید همان اهمیت یافتن اطلاعات و جریان اطلاعات در مدیریت اجتماعی سیاسی جوامع است. از این رو حجم و سرعت جریان اطلاعات، به مراتب بیشتر از عصر ما قبل جامعه اطلاعاتی شده است. امروز مردم به واسطه ی روزنامه نگاری شهروندی، دراین جریان اطلاعات و اخبار سهیم هستند. هم از این جهت که حجم اطلاعات و اخبار مبادله شده را افزایش می دهند و هم از این رو که مردم با پرداختن به موضوعات مورد نظر خودشان در تنظیم اخبار برجسته ایفای نقش می کنند. به تعبیر 'ادوارد فوی'، مدیر مرکز روزنامه نگاری شهروندی 'پیو' در 'واشنگتن 'روزنامه نگاران شهروندی، دستور کاری خود را از موضوعات مورد علاقه و قابل پیگیری برای شهروندان غالب عضو جامعه که قشر نخبه و خاص نیستند و در هیاهوهای مربوط به خبرهای سیاسی و حکومتی گم شده اند، دریافت می کنند. این یعنی اینکه روزنامه نگاران شهروندی، به موضوعاتی مانند، آموزش کودکان،و امنیت خانواده ها می پردازند، که ربطی به موضوعات روز مطبوعات هم ندارد. این یعنی، موضوعات اصلی و مورد توجه رسانه ها توسط خود مردم تعیین و بررسی می شود، نه توسط کسانی که آنها را مدیریت می کنند. این یعنی فکر کردن به موضوعات از نقطه نظری غیر از دیدگاه روزنامه نگاری سنتی و قراردادی و گامی فراتر نهادن و موضوعات را از دیدگاه اجتماع و علایق اجتماعی بررسی کردن.

آنچه مورد نظر ماست، گوش دادن به صدای شهروندان روزنامه نگار و استفاده از این صداها برای از بین بردن تک صدایی و ساماندهی برخی امور است.این سبک روزنامه نگاری، مبدأیی خواهد بود برای فائق آمدن بر بیگانگی و احساس مهجوریت اجتماعی که بسیاری از مردم در خود می بینند.'

از بهترین نمونه های تجلی این روش به حوادث مترو لندن و انفجار اتوبوس در این شهر اشاره می شود. پیش از استقرار نیروهای امنیتی، عابران با گوشی های همراهشان عکس های خبری تکان دهنده ای از ماجرا گرفته بودند. شهروندان با موبایل هایشان نخستین عکس های خبری را گرفتند و در وبلاگ هایشان شرح ماجرا را با جزئیات و تفسیرهایی متفاوت از رسانه های جمعی آوردند. آنها می توانستند این کار را با 'موبلاگ' نیز انجام دهند. فن آوری نوینی که وبلاگ را به موبایل پیوند زده است. امروز شهروندان با کامنت هایی که بر اخبار در رسانه‌های آن لاین می‌گذارند و اخبار و گزارش‌هایی که به وب سایت های خبری مشارکتی ( participatory) ارسال می کنند و با استفاده از 'رسانه های خرد' ( thin media ) یعنی از طریق 'ای میل' لیست و خبر نامه های اینترنتی می توانند در جریان تولید خبر مشارکت داشته باشند.

واقعیت این است که امروز ای میل، پادکست ویکی و ... نرم افزار های رسانه ای هستند، که بواسطه فن آوری هایی چون موبایل، لپ تاب و کامپیوتر های جیبی بسیار فراگیر و در دسترس شده اند. آنها این امکان را ایجاد کرده اند که هر شهروند آنچه اتفاق می افتد را به سریعترین شیوه و آنچه مهم می داند را با آسان ترین راه منتقل کند. به عبارت دیگر امکانات ارتباطی مدرن، قدرت شهروندان را در سرعت و سهولت انتقال پیام ارتقاء داده است.

به طوری که برخی از زایش دموکراسی جدید به واسطه فن آوری های نوین ارتباطی و بالارفتن قابلیت تبادل اطلاعات و اخبار سخن گفته اند. (lan Hargreaves,2005) اما بیشتر محققین، روزنامه نگاری شهروندی را بیان اعتراضی به دروازبانی های خبری در رسانه های سنتی و نقطه آغازین قدرت شهروندان در تولید خبر می دانند. روزنامه نگاری سنتی می گوید، من تولید می کنم، شما می خوانید. اما روزنامه نگاری شهروندی می گوید، ما تولید می کنیم، ما می خوانیم و ما همه با هم جهان پیرامون خود را اصلاح می کنیم. به عبارت دیگر ریشه اقبال به روزنامه نگاری شهروندی، گسستن الگوهای حاکم خبری و رسانه ای و مقررات و هنجارهای حاکم بر کار سازمان های رسانه ای است.

اکوسیستم رسانه ای غالب در رسانه ها، تک فرهنگی (monoculture) است. این تک فرهنگی ریشه در همکاری سازمان های رسانه ای با روزنامه نگارانی دارد، که همه فارغ التحصیل دانشکده هایی هستند، که هنجار ها و چارچوبهای مشخص و معینی را پذیرفته اند. آنها اخبار و رویدادها را به یک شیوه استاندارد شده پوشش می دهند. چراکه همگی عضو جامعه ژورنالیسم حرفه ای شده اند. اما روزنامه نگاری شهروندی متفاوت است. متفاوت است چون هر کسی دیدگاه خاص خودش را نسبت به موضوع دارد. قلم خودش و نگاه خودش را دارد. فن آوری ها و نرم افزارهای ارتباطی این امکان را مهیا کرده اند، که هر کس واقعاً هر کس می تواند صدا و سبک نگاه و تفسیر خودش را منتشر کند و انعکاس دهد.

یکی از نقاط قوت روزنامه نگاری شهروندی، قدرت اثر گذاری و تحریک رسانه های بزرگ است. مخصوصأ در اخبار فوری (breaking news) وبلاگها قدرت مانور دهی و تأثیر گذاری بیشتری دارند.

بسیاری از شرکت‌های رسانه ای بزرگ، اعم از روزنامه های پرتیراژ گرفته تا پخش تلویزیونی، برخی از اخبار تاپ خود را از وبلاگ های مستقل یا از شبکه های اجتماعی می گیرند. از این رو به این رسانه ها، رسانه هایی که چون علفزار کوچک و فراوانند، Grassroots- media - نامیده شده اند. از این منظر روزنامه نگاری شهروندی، یکی از زیر مجموعه‌های روزنامه‌نگاری جایگزین Alternative است و در برابر جریان غالب، مسلط و اصلی -Mainstream- قرار می گیرد. به جای اینکه یک تحریریه کوچک در فرمت مشخص و الگوهای تعین شده برای مخاطب انبوه تولید خبر کنند، یک تولید رسانه ای غیر متمرکز و غیر سازماندهی شده جریان دارد. معنای مخاطب عوض می شود. یعنی مخاطب هم، بخشی از جریان تولید است. از این رو رسانه های روزنامه نگاری شهروندی مبتنی بر وب2 هستند. در این ساخت رسانه ای مبتنی بر کاربر یا کاربر محور، خود کاربران اداره کنندگان رسانه هستند.
از نمونه های مثال زدنی این رسانه ها می توان از سایت- oh my news- نام برد. این سایت کره ای (کره جنوبی) برای نخستین بار با شعار 'هر شهروند یک گزارشگر است' ایجاد شد.

پایگاه اینترنتی- Oh my News- در حال حاضر 43 هزار شهروند روزنامه نگار دارد،که به صورت داوطلبانه یا حرفه ای با این سایت همکاری می کنند و بیش از 800 هزار نفر در روز از این پایگاه اینترنتی دیدن می کنند. این پایگاه اینترنتی در سال 2000 به بعد، پیشگام در خلق سبک جدیدی از روزنامه نگاری به نام 'روزنامه نگاری شهروندی ' است. و در سه سال گذشته توانسته است به درآمد زایی نیز برسد. با این همه، این پایگاه خبری آنلاین با رقابت های شدیدی در این حوزه روبرو است و بخشی از موقعیت خود را در اخبار به عنوان 'چیزی تازه 'از دست داده است.

پایگاه اینترنتی OhmyNews دارای 65 خبرنگار و سردبیر حرفه ای است، که به تنهایی یک سوم از محتوای این سایت را از طریق خواندن و بررسی اخبار رسیده به این سایت تأمین می کنند، که تعداد آنها روزانه 165 مورد است. در همین حال برخی از شهروندان و خبرنویسان حرفه ای نیز برای ارائه مطلب به این سایت با یکدیگر به صورت مشترک اقدام می کنند، تا آثار ارائه شده توسط آنها به سایت، حرفه ای تر و قابل قبول تر باشد.

سال گذشته این پایگاه 13 درصد از سهام خود را در ازای 11 میلیون دلار از شرکت 'سافتبنک' واقع در 'توکیو' معامله کرد. این مبلغ برای ارتقاء و روز آمد سازی سایت و ایجاد نسخه ژاپنی Oh my news-- هزینه شد.

در سال 2003 این مدل رسانه ای در دانمارک توسط 'اریک لارسن'(Eric larsen) مجری سایت 'Flix.dk' اجرا شد. یک سال بعد، این مدل به زبان انگلیسی به نام 'او می نیوز بین المللی' (oh my news international) ایجاد شد. این سایت دارای 1200 شهروند خبرنگار در 38 کشور جهان است. نسخه ژاپنی آن اواخر سال گذشته با هزار شهروند روزنامه نگار ایجاد شد. مؤسسه معتبری چون 'اینترنشنال هرالد تربیون' از این سایت خبر می خرد.

اما همه نمونه های روزنامه نگاری شهروندی کامیاب نبوده اند. برای مثال سایت 'Backfence'  در آمریکا به دلیل عدم استقبال کافی و دشواری‌های تجاری تعطیل شد. این سایت تحت نظارت 13 انجمن مختلف در نواحی شیکاگو، سانفرانسیسکو و واشنگتن دی‌سی اداره می‌شد و شهروندان می‌توانستند گزارش، نوشته‌ها و ... خود را از وضعیت شهرکشور و یا حوادث و گزارش ترافیک و ... به شکل دلخواه ،در این سایت قرار دهند. اعتبار و سندیت خبر نیز بر عهده نویسنده آن بود. اما این نوع سایت‌های خبری حداقل ‌باید بین 50 الی 100 هزار ملاقات‌کننده در روز داشته باشند، تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند. ظاهراً تعداد ملاقات‌کننده‌های این سایت کمتر از این بوده است.