نسل پنجم گرافیک؛ طراحی یا تقلید؟

نسل پنجم گرافیک؛ طراحی یا تقلید؟

مقدمه: ام‌البنین قرایی- رسانه خود پیام است اما این پیام نیازمند شناخت، درک و کاربرد صحیح است. در این میان می‌توان از  رسانه جدید و نوینی با نام اینترنت یاد کرد که اگر برخوردی سطحی و منفعل با آن داشته باشیم جز تقلید بهره و نصیبی نخواهیم برد. تقلید و کپی از اینترنت در زمینه گرافیک و طراحی در میان طراحان و دانشجویان جوان این رشته اگر از سوی محافل آکادمیک و حرفه‌ای مورد توجه و نظارت قرار نگیرد می‌رود که به یک معضل جدی تبدیل شود و روح ابتکار و خلاقیت را در نسل جدید هنرمندان این رشته بخشکاند. این موضوع و ارزیابی وضعیت گرافیک در کشور را طی گفت‌وگویی با استاد بیژن جناب از طراحان برجسته کشور در میان گذاشته‌ایم. جناب؛ از طراحان  نسل سوم گرافیک ایران، دانش‌آموخته دانشگاه تهران و از شاگردان برجسته مرحوم ممیز است. وی چندین سال در دانشگاه‌های تهران، الزهرا و دانشگاه آزاد در مقطع کارشناسی ارشد تدریس کرده و از نزدیک با مسائل و مشکلات آموزشی در این زمینه آشناست. متن گفت‌وگو با ایشان در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

***

- اگر بخواهیم از منظر طراحی و design نیم نگاهی به وضعیت تبلیغات در کشور داشته باشیم. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟

برخی گرافیک را به دو قسمت هنری و تجاری تقسیم کردند.اما راستی چرا گرافیک تجاری و هنری باید از هم جدا باشند؟ زمانی‌که هدف از طراحی یک پوستر یا یک جلد کتاب فروش بیشتراست، مثلا  طراحی بر روی جلد کتاب را در نظر بگیرید   که بعضا آن را گرافیک هنری قلمداد می‌کنند و قاعدتا هدف از طراحی، فروش کتاب با تیراژ 3 هزار است.حال شما محصول دیگری نظیر پودر را در نظر بگیرید که بر روی بسته بندی  آن طراحی انجام می‌شود و  هدف ازطراحی  پودر فروشی با تیراژ بسیار بیشتر یعنی حدود 3 میلیون  عدداست.  همان‌طور که اشاره شد،بحث فراوانی و تعداد مخاطبان مطرح است.شخصی که پوستر شکسپیر را طراحی می‌کند،می تواند با یک جامعه کوچک 300و 400 نفری به راحتی ارتباط برقرار کند و در حالت کلی عده محدودی از افراد جامعه از تئاتر شکسپیر شناخت دارند ولی در مقایسه، طراحی بسته بندی پودر با مخاطب چندین میلیونی کار بسیار دشواری است و هدف طراح آن است که محصول با توجه به نیاز بازارو تقاضای مخاطبان  به فروش رود. گذشته از آن،بسته بندی پودر می‌تواند بزرگترین و بهترین عامل انتقال بصری، هنری و زیباشناختی در جامعه باشد ویک طراح سلیقه بصری و زیبا شناختی جامعه را با طرح زیبا و مناسب و منطقی افزایش می‌دهد؛ این رخداد و اتفاق کمی نیست ولی متأسفانه عده ای گرافیک را تقسیم کرده و یک عده مدعی گرافیک هنری و عده ای دیگر مدعی گرافیک تبلیغاتی هستند. طراحی که به فعالیت تبلیغاتی می‌پردازد، نیازمند آن است که  از روانشناسی و جامعه شناسی کشور گاهی و از فرهنگ جامعه خود شناخت مناسبی داشته باشد. البته خوشبختانه  امروزه این شکاف کمتر شده و گروه‌های تبلیغاتی رو به افزایش و گروه‌های هنری در اقلیت هستند.

همانطور که می‌دانیم، تبلیغات محیطی از دهه 30 آغاز شده، در طول این مدت گذشته از فرآیندهای سیاسی و اجتماعی چه عوامل دیگری در نوع و روش ارائه تبلیغات تأثیر گذار بوده‌اند؟

 من نمی خواهم وارد مسائل سیاسی و اجتماعی شوم ولی فکر می‌کنم نسل پنجم گرافیک ایران به لحاظ امکانات و ابزار فرصت بیشتری دارد  و این نسل با بهترین فرآیندهای ارتباط جمعی جدید روبرو است. زمینه برای رشد در محیطی با فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها  به روز فوق العاده است. البته نباید فراموش کرد ، زمانی‌که کامپیوتر وارد کشور شد، خیلی افراد مخالف آن بودند. در حالی‌که کامپیوترهمانند قلمو یک ابزار  است و باید به طرز صحیح و درست از آن استفاده کرد. بعدها که اینترنت وارد عرصه گرافیک شد به علت عدم آشنایی با زبان انگلیسی افراد به شکل بصری با این پدیده برخورد کردند وتنها به بررسی تصاویر پرداختند اما امروزه می‌بینیم که طراحان جدید با رویکردی منفی با اینترنت و قابلیت internationalityآن برخورد می‌کنند. از سوی دیگر حتی نمی توان به فضای سایبر اطمینان داشت و یکی از امتیازات دفاتر original آن است که مشابه کار طراح در جای دیگری یافت نخواهد شد و متعلق به خود طراح باشد. البته مشابه این اتفاقات را بسیار در جامعه خود می‌بینیم به طور مداوم شاهد نسخه برداری غیر مجاز از طرح‌های مختلف تبلیغاتی هستیم.

رسانه‌های جدید افراد را مداوم در معرض تصاویر قرار می‌دهند. به نظر شما تأثیر این رسانه‌ها بر سواد بصری افراد جامعه از منظر تبلیغاتی چگونه است؟

به نظر من دید بصری جامعه ما نسبت به چند سال پیش پیشرفت کرده است. مهمترین مثالی که می‌توان در این زمینه ذکر کرد، بسته بندی و کیفیت مناسب اجناس و کالاهای خارجی است. مخاطبان چون از فرم بسته بندی، رنگ و کیفیت کالا لذت می‌برند در نهایت به محصولی که درون بسته بندی است اعتقاد پیدا می‌کنند. بسته بندی در کشور ما عمر زیادی ندارد اما چند سالی است که بسته بندی به صورت علمی انجام می‌شود. شاید یک دهه یا بیشتر زمان لازم است که  شاهد نتایج فرهنگ‌سازی  باشیم که از طریق تبلیغات و بسته بندی بر روی اجناس ایجاد و انتقال داده می‌شود. اگر هدف ما این باشد که تمام کشور را با جمعیت 70 میلیونی پوشش دهیم، کار کمی نیست و در این فرآیند احتمال دارد که  در مورد برخی استانها زودتر و برخی دیرتر به نتیجه برسیم. اما تدریجا بعد از گذشت دو دهه، همه کشور با توجه به فرهنگ‌های مختلف در مسئله زیبا‌شناختی با هم اشتراک نظر نسبی پیدا کرده و دارای یک فرهنگ بصری و زیباشناختی یکسان می‌شویم. اگر هدف آن باشد که طراحی بسته بندی محصول، مناسب انجام شود، باید دانست آن کالا در کدام قسمت کشور فروخته می‌شود. چون نقاط مختلف کشور فرهنگ‌های متفاوتی  دارند و طراح گرافیک باید نسبت به فرهنگ‌های متنوع یک بررسی دقیق انجام دهد.

این قبیل فعالیت‌ها، تیمی و گروهی است، پایه و اساس آن از دانشگاه آغاز می‌شود اما متأسفانه به این مسئله در دانشگاه فعلی چندان اهمیت نمی‌دهند. 

شما به عنوان شخصی که سالها  در زمینه گرافیک تدریس کرده‌اید، ضعف آموزش گرافیک و طراحی در ایران را ناشی از چه می‌دانید؟

مشکل دانشگاه فعلی ما برنامه‌ریزی آن ا ست. به نظر من دانشگاه تهران در کشور، دانشگاه مادر است  و سایر دانشگاه‌ها پیرو آن هستند. دانشگاه مادر  با توجه با پتانسیل‌ها و ظرفیت‌ها می‌تواند جهش خوبی داشته  و سیستم آموزشی و برنامه‌ریزی را تغییر دهد. بنده 30 سال پیش دانشجوی دانشگاه تهران بوده‌ام، هم اکنون وضعیت تدریس مشابه روشی است که 30 سال پیش ما، آن دروس را گذراندیم. باید برنامه‌ریزی جدیدی صورت گیرد. فراموش نکنیم گرافیک بخشی از تبلیغات است، اما این‌که چرا نباید تبلیغات در دانشگاه تدریس شود؟ چرا برنامه‌ریزی و خط مشی جدیدی به لحاظ تقسیم کلاس‌ها و برنامه ‌های جدید آموزشی انجام نمی شود؟ همچنان بی پاسخ است. به عقیده من این بزرگترین اشکالی است که می‌توان به رشته گرافیک  در کشور وارد کرد. سایر دانشگاه‌ها چون از دانشگاه تهران تبعیت می‌کنند، همان روش‌ها را دنبال کرده و دانشگاهی را نمی بینیم که روشی متفاوت از روش دانشگاه تهران داشته باشد. اگر نگاهی به کشورهای پیرامون داشته باشیم، متوجه می‌شویم که اسامی کلاس‌های پوستر، تصویر سازی و ارتباط تصویری در مراکز آموزشی آنها تغییر کرده است. برای این کار نیازی نیست که گروهی تحقیقاتی به ترکیه و انگلیس بفرستید و ببینید در آنجا چه برنامه‌ریزی انجام شده است؟

کافی است از تکنولوژیهای جدید نظیر اینترنت استفاده کرده و وارد سایت دانشگاه ترکیه شوید و ببینید که کلاس‌های گرافیک و تبلیغات از سال اول تا آخر دارای چه ارتباطی است.

بنابراین لازم است که در امر  آموزش کمی فکر و تحقیق انجام شود و استادان از انگیزه لازم برخوردار باشند تا دانشجویان به نتیجه مطلوبی برسند. واقعا تا چه زمانی این دروس باید به این شیوه تکرار شود؟ در تمامی این امور باید تحولی ایجاد شود بزرگترین ایرادی که در دانشگاه تهران می‌بینم، عدم رسیدن به برنامه‌ریزی دقیق، زیبا، درست و منطقی است.

از شاخص‌های عمده در طراحی به روز بودن و همراهی آن با خلاقیت و نوآوری است. آیا طراحان ما به این موضوع  توجه دارند؟ ارزیابی شما چیست؟

من شخصا در زمینه کار طراحی، فضای خیلی خلاق، زیبا و متفاوت از یکدیگر نمی بینم. امروزه با  گسترش روز افزون تکنولوژی‌های جدید نظیر اینترنت طراحان تبدیل به مقلدان بسیار خوبی شده‌اند که به شکلی صحیح از اینترنت استفاده نمی کنند. اگر قرار باشد طراح، آرم‌ها و شکل‌ها را از اینترنت برداشته و در اختیار مشتری قرار دهد، واقعا چرا مشتریان هزینه را به طراح بپردازند؟ خود مشتریان می‌توانند چنین کاری کنند. گاهی اوقات با خود می‌گویم مشتریان ما  به چه دلیل کار را به طراح سفارش می‌دهند  در حالی‌که می‌توانند از اینترنت با بسته‌بندی و آرم های متنوع سایت‌های گوناگون استفاده کنند.

با چنین شرایطی اگر خلاقیتی هم باشد، متعلق به ما نیست بلکه مربوط به سایت‌هایی است که می‌توانید عضو شوید و طرح‌ها را به راحتی بخرید بدون آن‌که زحمتی بکشید. بخشی از این مشکل به دانشگاه و دانشجویان باز می‌گردد. حتی گاها با دانشجویانی مواجه بودم که طرح‌ها را از اینترنت برداشته و خود را اینگونه توجیه می‌کردند که این نحوه استفاده با ایده ما ترکیب می‌شود و نتیجه آن ایجاد یک ایده نو و جدید است. به روز بودن را برخی افراد مقلد بودن ترجمه کرده اندو خلاقیت جای خود را به تقلید داده است. همین  دانشجویان در طول تحصیل در زمینه کار طراحی مشغول به فعالیت می‌شوند و بعد از فارغ التحصیلی خود را طراح  می‌دانند. در نهایت، کسانی که از دانشگاه فارغ التحصیل می‌شوند بدون وقفه و شاگردی کردن  با خرید یک دستگاه کامپیوتر وارد اینترنت می‌شوند.  البته باید ذکر کنم که منظور من از  شاگردی کردن، کار نزد طراحان برجسته و کسانی‌که تجربه بیشتری دارند است و اینکه فرد در یک مدت کوتاه 3یا 4 ماهه  طراحی کند و کار یاد بگیرد بدون آن‌که  انتظار مالی داشته باشد. حتی تا کنون با دانشجویی برخورد نکرده ام که واحدی با آن با نام کار آموزی داشته باشند و اگر هم باشد به شکل روتین  برخورد می‌کنند. در حالت کلی،دانش آموختگان طراحی با توجه به سیستم آموزشی ضعیف و کهنه، توانایی خلاقیت و سازندگی در طراحی را ندارند ومن معتقدم اگر بخواهیم خلاقیت پرورش پیداکند بایدبه شکل تجربی آن را فرا گرفت. البته بخشی از آن هم  به دانشگاه بر می‌گردد و اساتید باید در دانشگاه مبلغ و مشوق این قضیه باشند. یکی از خصوصیات من در دانشگاه، تشویق  دانشجویان خوبی بود که شاگردی کنند. اکنون  واقعا چند درصد دانشجوی فعلی جذب دفاتر اساتید  می‌شوند و می‌بینیم که  بعضا  کسانی  که در دانشگاه تدریس می‌کنند شاید خودشان هم شاگردی نکرده باشند به همین دلیل هم، اعتقاد به پذیرش دانشجو ندارند.

در نهایت، آنچه در حال رخ دادن است، اتفاق چندان شایسته ای نیست. استقبال مشتریان از یک سو وعدم برخورد با طراحان در دانشگاه موجب می‌شود که تقلید حق طبیعی قلمداد شود و هیچ امتیازی از طراحان مقلد کسر نشود.

چه باید کرد که تبلیغات ما برای جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطبان، هم‌زمان از عناصر بومی و مدرن روز استفاده کنند، اصولا آیا جمع این دو ممکن است؟

در ابتدا باید اشاره کنم که فرآیند ارتباط جمعی در سال‌های آینده زمینه را برای ارتباطات هرچه  بیشتر فراهم می‌کند. مخاطبان ما با کمک اینترنت به هم نزدیک می‌شوند. مثلا من می‌توانم سایتی را تماشا ‌کنم که فلانی شخص در فلان شهر همان سایت را می‌بیند. مثلا در جام جهانی که گذشت بسیاری از افراد درک می‌کردند که، لگو چه چیز را می‌گوید وجریان مرتبط با آن نظیر  قدرت بصری، تنوع، سرعت و آفریقایی بودن را درک می‌کردند. اگرچه لگو به نحوی می‌خواست  بومی بودن را نشان دهد ولی رنگ و بوی بین‌المللی بسیار بیشتر به چشم می‌خورد. اگر  طرح و ایده ای بخواهد با تمام دنیا سخن بگوید، باید به زبانی متکی باشد که همه آن را خوب می‌شناسند. امروزه خیلی کشورها مسائل بومی را کلاسیک کرده‌اند و  به نحوی از آسیب به آن جلوگیری می‌کنند و از آن  با عنوان افتخارات ملی و موزه‌ای یاد می‌کنند. در واقع به روز بودن و بومی بودن به این معناست که به زبان جهانی سخنن بگوییم و ارزشها. اصالت فرهنگی خود را  در طراحی حفظ کنیم.

از نگاه شما، چگونه می‌توان نظارت در زمینه تبلیغات و طراحی‌ها را بهبود بخشید؟

من پایه نظارت‌ها واین‌که چطور می‌توان کنترل کیفی کرد را به دانشگاه ارجاع می‌دهم. پایه تمام توسعه نیافتگی رشته ما دانشگاه است. دانشجویی که در دانشگاه تحصیل می‌کند باید خواسته های استاد را اجرا کند و به عقیده من دانشجو مقصر نیست بلکه خواسته‌های استاد است که دانشجو را تغییر شکل و فرم می‌دهد. زمانی‌که دانشجوی فارغ التحصیل وارد جامعه می‌شود، نمی داند که چه چیزی را طراحی کند، چطور می‌توان انتظار داشت به بیراهه نرود ریشه این مشکل فضای علمی است که دانشجو در آن شکل گرفته و آموزش دیده است. من شخصا نمی دانم باید چه نظارتی داشت به جز آن‌که بافت  فرهنگی وهنری باید با برنامه های علمی روز متحول شود.