روزنامه‌نگاری شهروندی‌ و‌ مرسوم؛ سازش یا ستیز؟

روزنامه‌نگاری شهروندی‌ و‌ مرسوم؛ سازش یا ستیز؟

روزگاری علاقه ­مندان به حرفه روزنامه­ نگاری برای ورود به سازمانهای خبری باید راه درازی را می­‌پیمودند اما تحول تکنولوژی­‌های نوین، جهان در آستانه قرن بیست و یکم را به شکلی درآورد که رویای روزنامه‌نگار شدن شهروندان در آن دور از دسترس نبود. پدیده روزنامه­‌نگاری شهروندی در اواخر دهه 90 میلادی ظهور کرد؛ این پدیده از طریق راه­های جدید مشارکت شهروندان در تولید محتوای خبری بویژه از طریق اینترنت قدرتمند شد. مفهوم روزنامه­‌نگاری شهروندی در ابتدا به وبلاگ­‌نویسی شخصی اطلاق می­‌شد، اما خیلی زود تبدیل به مفهومی گسترده­‌تر شد و اکنون تجربه سازما‌ن‌های خبری رسمی در استفاده از روزنامه­‌نگاران شهروند را نیز دربرمی­‌گیرد. ماهیت این نوع از روزنامه­‌نگاری به‌گونه­‌ای است که نمی­‌توان برای آن ویژگی­های مشخصی نام برد اما می­‌توان با مقایسه آن با روزنامه­‌نگاری مرسوم مهمترین مشخصه­های آن را ترسیم کرد.

روزنامه­ نگاری شهروندی ریشه در نظریاتی دارد که خواستار انعکاس صدای مردم در نشریات بود و بنابراین خیلی زود توانست کارکرد مسئولیت اجتماعی روزنامه­‌نگاری مرسوم را به عهده گیرد. با این‌حال تفاوت‌های اصلی این دو نوع روزنامه­‌نگاری را می­توان در شش دسته عمده قرار داد. اولین تفاوت در استفاده از منابع است. در روزنامه­‌نگاری سنتی منابع اولیه مثل اسناد و مصاحبه­‌ها به دست می­‌آید و سپس توسط روزنامه­‌نگار تحلیل می­­‌شوند، اما شیوه­های جدید روزنامه­‌نگاری مشارکتی هم در جمع­‌آوری منابع و هم تحلیل آنها بر توده مردم تکیه دارد. شهروند روزنامه­‌نگار تصویر یک آتش­‌سوزی را که بوسیله تلفن همراهش گرفته، بر روی نت قرار می­‌دهد و هم‌زمان تحلیلش را درباره مقصرین این حادثه و توانمندی مسئولان در مهار آتش در وبلاگش می­‌نویسد.

تفاوت دوم مربوط به نوع راویت است. در روزنامه­‌نگاری شهروندی روایت چندبخشی است و دربرابر آن در روزنامه­‌نگاری جریان اصلی یا سنتی روایت حرفه‌ای است. منظور از روایت چندبخشی این است که هر گزارش چند قسمت دارد که خوانندگان با لینک دادن در ساختن آن مشارکت کرده­اند. به این ترتیب حتی مقاله­‌هایی که توسط یک نفر نوشته شده­‌اند هم در فضای مجازی معنای متفاوتی پیدا می­‌کنند اما در روزنامه­‌نگاری مرسوم منابع و مصاحبه‌ها با هم ترکیب می­‌شوند و یک گزارش یک‌دست را می­‌سازند که مخاطب در آن مشارکت چندانی ندارد.

با رواج درخواست از شهروندان برای اضافه کردن اطلاعات جدید به گزارش، گزارشگران از شر نوشتن کل داستان خلاص شده­‌اند. مقاله­‌های نهایی که به این طریق نوشته می­‌شوند اطلاعات و همچنین نقطه­‌نظرات زیادی را شامل می­‌شوند. در سال 2006 یک روزنامه در فلوریدا تهیه گزارش تحقیقی درباره مشکلات سیستم آب و فاضلاب را به عهده شهروندان گذاشت. شمار سیل­‌آسایی پاسخ از طریق فوروم‌ها، ایمیل و تماس تلفنی به روزنامه سرازیر شد و موضوع به شکل عمیق­‌تری از گزارشگری تحقیقی معمولی پوشش داده شد.

سوم، تفاوت در درجه آموزش و حرفه‌ای گرایی است. اگرچه برخی از مردم دارای زمینه حرفه­ای هستند اما آنچه در تعریف روزنامه­‌نگاری شهروندی وجود دارد روزنامه­‌نگاران مبتدی را در برمی­‌گیرد که عموما بدون دستمزد کار می­‌کنند. البته این موضوع نگرانی برخی از روزنامه­‌نگاران حرفه­‌ای را در پی داشته است زیرا بسیاری از شهروندان به‌راحتی اصول اخلاقی روزنامه­‌نگاری را نقض می­‌کنند. بنابراین برخی بر آموزش شهروندان برای بالا بردن کیفیت حرفه‌ای همکاری شهروندان از طریق آموزش گزارشگری خبری به افراد مشتاق، تاکید دارند. سایت‌های MyMissourian و Twin Cities Daily Planet سایت‌های مشهوری هستند که برای شهروندان کارگاه­های آزاد آموزش روزنامه‌نگاری دارند. سایت Madison Commons در ویسکانس بیش از 100 نفر را در مدت دو سال به وسیله همین کارگاه­ها آموزش داده است تا موضوعات محلی را گزارش دهند. هدف این سایت برای انجام این کار بالابردن استانداردهای گزارشگری شهروندی بوده است. برخی دیگر برای فائق آمدن بر مشکلات ناشی از مبتدی بودن شهروندان مدل حرفه‌ای-مبتدی گزارشگری شهروندی را پیشنهاد می­کنند. این مدل گزارش‌های خبری رسیده از شهروندان و نویسندگان حرفه‌ای حقوق­بگیر را با هم یکی می­کند. مثلا در سایت Gotham Gazette نویسندگان حرفه‌ای حقوق­بگیر مقاله­های اصلی درباره موضوعات جاری شهری می­نویسند و همچنین درها را برای شهروندان گزارشگر هم باز گذاشته­اند یا سایت Voiceofsandiegoorg که حرفه‌ای­گرایی را یک قدم جلوتر برده است، این سایت یک سازمان غیرانتفاعی است و ساختار خبری آن شبیه به روزنامه­‌های یومیه معمول است اما در کنار آن به‌طور مساوی از همکاری شهروندان هم استفاده می­کند.

تفاوت چهارم این است که روزنامه­‌نگاری شهروندی مرزهای سنتی بین واقعیت و نظر شخصی را محو کرده است. روزنامه­‌نگاری مرسوم بر این تمایز به عنوان یک هنجار تاکید می­‌کند اما بسیاری از سایت‌های روزنامه­‌نگاری شهروندی به‌ویژه آنهایی که از وبلاگ­‌نویسان سیاسی استفاده می­‌کنند به ابراز عقاید شخصی گرایش دارند.

پنجمین تفاوت این است که در روزنامه­‌نگاری شهروندی بی­طرفی کمتر وجود دارد. برخی از سایت‌های روزنامه­‌نگاری شهروندی تلاش می­‌کنند تا اصول بی­‌طرفی و تعادل را رعایت کنند اما بسیاری از آنها بر نظرات شخصی وبلاگ­‌نویس‌ها تکیه دارند و اجازه می­‌دهند هر کسی به هر شکلی که می­خواهد برای مطالب کامنت بگذارد و معتقدند که باید از پتانسیل خود اصلاحی عامه برای بدرفتاری­‌ها استفاده کرد.

آخرین تفاوت در حجم مخاطبان هدف است. اگرچه محتوای آنلاین می­تواند به مخاطبانی در سرتاسر جهان دسترسی داشته باشد، روزنامه­‌نگاری سنتی مخاطب انبوه را هدف قرار می­دهد. از طرف دیگر سایت‌های روزنامه­‌نگاری شهروندی اغلب به اندازه­‌ای کوچک هستند که تنها یک نویسنده برای گروه کوچکی می­‌نویسد. پس وقتی روزنامه­‌نگاری سنتی در پیوستار مخاطبان بالقوه در آخرین نقطه یعنی مخاطب انبوه قرار دارد، مخاطبان روزنامه­‌نگاری شهروندی بین شمار ناچیز و گسترده متغیر هستند.

روزنامه­‌نگاری شهروندی به‌عنوان سریع‌ترین بخش گزارشگری آنلاین گسترش می­‌یابد، بطور فزاینده­ای سازمانهای خبری سنتی آنلاین در حال شبیه شدن به ترکیبی از روزنامه­‌نگاری شهروندی و مرسوم هستند، باید دید که این دو می­‌توانند به سازشی به نفع مخاطب نایل آید یا خیر؟

منیع:

* این یادداشت خلاصه­‌ای است از مقاله Citizen Journalism نوشته Lewis Friedland and Nakho Kim از  کتاب Encyclopedia of Journalism