گفتگو با دکتر ناصر گل محمدی

گفتگو با دکتر ناصر گل محمدی

چگونه با دانشکده صدا و سیما و رشته‌ی تحصیلی خود آشنا شدید ؟

خانواده‌ی ما در به صورت ارثی در رشته‌ی نقاشی و طراحی مستعد بود و  در دوران دبستان و دبیرستان نفرات اول این رشته بودیم و همیشه به عنوان نقاش‌های مدرسه معروف بودیم. این مسئله کاملا به صورت ارثی بود. حتی من در این دوران مشق‌های خودم را به صورت ماکتی از کتاب می‌نوشتم و دفاتر من از سوی معلم‌ها به عنوان یک کتاب دوم نگهداری می‌شد. در این میان برادر بزرگترم خیلی جدی تر درگیر نقاشی شد (که سالها به عنوان یکی از نقاشها و خطاطان قدیمی‌در وزارت ارشاد به عنوان کارشناس هنری فعالیت می‌کرد). البته من در آن مقطع هیچ گاه فکر نمی‌کردم که وارد رشته‌ی انیمیشن (دانشکده) صدا و سیما شوم ،چرا که من در آن سال در رشته‌ی کشتیرانی هم قبول شدم که بنا به شرایط خاص این رشته، مسافرت‌ها و دوری از خانواده، منصرف شدم. در همین زمان در کلاس‌های کنکور از پذیرش دانشجو از سوی دانشگاه صدا و سیما مطلع شدم و نیمه‌ی دوم سال 60 در آزمون کنکور دانشکده‌ی صدا و سیما شرکت کردم. در آن سالها که دانشگاه‌ها بسته بود من روز امتحان از جمعیت شرکت کنندگان برای آزمون تعجب کردم که حدود 5 الی 6 هزار نفر داوطلب شده بودند در حالی که این دانشگاه 60 نفر دانشجو می‌خواست. البته من به علت پیش زمینه ای که داشتم و مدام در حال مطالعه بودم (چون می‌خواستم فرصتی اگر پیش آمد از دست ندهم آمادگی خوبی داشتم)  قبول شدم و به عنوان اولین دانشجویان دانشگاه صدا و سیما، اولین دانشگاهی که پس از انقلاب فرهنگی بازگشایی شد، تحصیلات آکادمیک خود را در رشته‌ی تولید آغاز کردم. ما از زمان قبولی می‌دانستیم که این رشته گرایشهای مختلفی دارد ولی از همان ابتدا بدون آگاهی خاص به جوانب انیمیشن به این گرایش علاقه داشتم و از طرفداران جدی این رشته بودم و وقتی کارتون‌های ایرانی که پخش می‌شد و از سوی دیگران مورد پسند قرار نمی‌گرفت من از این بابت ناراحت می‌شدم. بعد از این  من همیشه در جواب دوستانم که می‌پرسیدند که می‌خواهم در بخش تولید در چه حیطه‌ای فعالیت کنم می‌گفتم که در بخش انیمیشن قصد دارم کارتون بسازم و اینگونه در میان همکلاسی‌های خودم به عنوان کسی که می‌خواهد در زمینه‌ی انیمیشن فعالیت کند شناخته شدم  و در زمان مصاحبه با توجه به همین علاقه‌ی من (که  اساتید هم با خبر بودند) با انتخاب گرایش من نه تنها مشکل نداشتندبلکه سریعترین مصاحبه ای بود که یک دانشجو می توانست انجام دهد.

 چه سالی از دانشکده صدا و سیما فارغ التحصیل شدید؟

من دقیقاً‌ در سال 61 وارد دانشکده صدا و سیما شدم و بعد از (چهار سال و اندی) تحصیلات دوره‌ی کارشناسی‌ام به اتمام رسید که طولانی و پربار بود در آن دوره 168 واحد گذراندیم که 145 واحد آن مصوبه‌ی وزارت علوم و تحقیقات بود و بعضی از واحد‌ها اصلا محاسبه نشد. در واقع برنامه ریزی مفصلی شده بود که ما هم راضی بودیم و درس می‌خواندیم. مشکلی که با دانشجوهای الان داریم که با حداقل واحد درسی کنار نمی‌آیند را نداشتیم و حتی خودمان واحدهای درسی خود را حذف می‌کردیم و از واحدهای درسی جدید استقبال می‌کردیم، مثلا ما درس تصویر سازی برای کودکان نداشتیم که از دانشکده تقاضا کردیم که این واحد را اضافه برای ما ارائه کنند که در مقابل مجبور شدیم که واحدهای اختیاری خود را که قبلاً ‌گذرانده بودیم {را} حذف کنیم و دانشکده هم تقاضای ما را قبول کرد .الان هم بعضی از دوستان آن دوره ما تصویرگر کتاب کودک هستند؛ ولی متاسفانه این روحیه کمتر در میان دانشجویان این دوره دیده می‌شود که حتی از واحدهای (موظف) خود و ساعات اضافی و فوق برنامه‌ی دانشکده هم استقبال پرشوری نمی‌کنند .البته این مسئله صرفا نظر شخصی نیست. بسیاری از همکاران اذعان دارند که دانشجویان دوره‌های (اول) دانشکده بسیار استقبال می‌کردند. این دانشکده در آن دوران فیلمسازان،‌ هنرمندان و (مدیران فرهنگی خوبی همچون) 'محمود اربابی' ، 'علیرضا رئیسیان'، 'جعفر پناهی' و...{تربیت کرده‌است که} همه از دانشجویان آن دوران بودند که وارد کار سینما شدند. در گرایش انیمیشن بخش عظیمی‌از نیروهای کارآمد آن دوران در مؤسسه‌ی صبا کار می‌کنند.

پس فارغ التحصیلی در چه حیطه ای فعالیت می‌کردید؟

بعد از اتمام دوران لیسانس ما باید برای خدمت تعیین مرکز می‌شدیم که چون در آن زمان طبق آیین نامه ای دانشگاه به نیرو نیاز داشت _چرا که در دوران ما تحصیل کرده‌های  آکادمیک در مقاطع بالا کم بودند و حتی خیلی از اساتید ما فوق دیپلم (البته ربطی به توانائی آنها نداشت) بودند_ دانشگاه هم باید ارتقا پیدا می‌کرد و مقاطع خود را اصلاح می‌کرد، لذا سعی کرد نیروهای جدید خود را جانشین نیروهای (قدیمی) کند. از آنجایی که خود دانشکده هم یکی از مراکز سازمان محسوب می‌شد، من از این تبصره استفاده کردم و پس از فارغ التحصیلی به عنوان محل خدمت در دانشکده در چارچوب آموزشی مشغول به فعالیت شدم. در این دوران هر چند وقت یک بار به روز می‌شدم: در دوره ای مسئول کارگاه بودم و پس از آن به عنوان دستیار استاد در دانشکده به تدریس پرداختم.

چگونه تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد انیمیشن  ادامه دادید؟

تاریخ تولد من به گونه‌ای بود که من اولین دوره‌های آموزشی کشور را تجربه کردم. جز اولین نسلی بودم که دوره‌ی راهنمایی و سیستم آموزش متوسطه را گذراندم. در دوره‌ی کارشناسی و کارشناسی ارشد هم همین طور اولین دوره‌ی این مقاطع را گذراندم که در سال 1370 در آزمون کنکور سراسری کارشناسی ارشد با رتبه‌ی 5 در رشته‌ی انیمیشن قبول شدم و در دانشگاه هنر مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد شدم. البته برای ادامه تحصیل به رشته‌ی گرافیک هم علاقه‌ی زیادی داشتم. چون در دوره‌ی کارشناسی انیمیشن خوانده بودم مایل بودم، کارشناسی ارشد رشته‌ی گرافیک را ادامه بدهم که با توجه به اینکه رتبه‌ی من در این رشته 12 شده بود و ناگهان ظرفیتهای این رشته کم شد من از گرافیک محروم شدم که بعدا  اطلاع پیدا کردم که از نظر وزارت علوم مدارک مرتبط و زنجیره ای امتیاز محسوب می‌شود. البته هر چند که تصور می‌کردم که در رشته‌ی گرافیک فضای جدیدی برایم باز می‌شود؛ هرگز نمی‌خواستم از انیمیشن دور شوم و قصدم از گرافیک قوت بخشیدن به انیمیشن بود.

 مقطع کارشناسی ارشد خود را در چه سالی به پایان رساندید این دوران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دوره‌ی کارشناسی ارشد دیگر به آن اندازه تکنیکی نیست. بیشتر دوره تحقیقاتی و پژوهشی بود که دانشجو به دنبال دیدگاهی جدید می‌گردد و باز هم برای من طولانی طی شد و 4 سال طول کشید، چرا که سال اول کلاسها تشکیل نشد. اینگونه بود که در تحصیلات من مقداری فاصله افتاد. البته سعی کردم این دوران را به بهترین شکل بگذرانم و در سال 75 فارغ التحصیل شدم و از آنجایی که یکی از بهترین دانشجویان این رشته بودم و حدود 19 تا از دروس کارشناسی ارشد را با نمره‌ی 20 پاس کرده بودم از سوی دانشگاه هنر برای ادامه تحصیل بورسیه‌ی دکترا دریافت کردم ،اما از آنجایی که من جز هیئت علمی‌دانشکده صدا و سیما بودم، سازمان خودش تصمیم به اعزام من گرفت که پس از اعزام دوره ای( چند ماهه) در لندن زبان خواندم و ضمن خواندن زبان با توجه به علاقه‌ی خودم دانشگاه مورد نظر خود را هم پیدا کردم و در نهایت در دانشگاه ناتینگهام ترنت( انگلستان )با عنوان صنعت در انیمیشن در سال 2003 فارغ التحصیل شدم.

فعالیت‌های علمی‌جانبی دیگر خود را در این سالها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

علاوه بر تدریس در دانشکده  مرکز فعالیتهای فوق برنامه دانشگاه تهران ،در حال حاضر در انجمن بین المللی مطالعات انیمیشن عضو هستم و در کنفرانسهای این انجمن در هلند گزارش تحقیقاتی و مقاله‌ای نیز  در تورنتوی کانادا  ارائه کردم و تا کنون مقالاتی در مجله فرهنگی و هنری سوره،  فصلنامه هنر و مجله علمی‌پژوهشی رادیو و تلویزیون و فصلنامه فرهنگستان هنر از من چاپ شده است.

در کنار فعالیت‌های علمی، فعالیت‌های شما در زمینه‌های فرهنگی و هنری به چه صورت بوده است؟  

من در کنار حضورم در دانشکده در حوزه هنری به اتفاق آقایان 'مسعود  شاهی' ، 'توکلیان' و 'شرعی'، اولین استودیوی بزرگ انیمیشن را به اسم بعثت در حوزه هنری تاسیس کردیم که هدفمان از ابتدا آن چیزی بود که در حال حاضر در موسسه‌ی صبا صورت می‌گیرد که چون حوزه هنری کشش و توان لازم، بودجه کافی و بازار انیمیشن‌های تولید شده را نداشت، نتوانست به طور ایده آل در این حیطه کار کند و نهایتا می‌توانست مانند کانون پرورش فکری به این رشته نگاه کند. کارهای هنری در زمینه‌ی تبلیغات و تیزر و بازاریابی تولید کند با این وجود در آنجا فیلم کوتاهی به اسم 'سیگار' ساختم که البته بعدها در آن دوران آقای 'بنیادخواهی' نیز به صورت تیمی‌فیلمی‌را تولید کرد. در آن دوران انیمیشن کار کردن بسیار سخت تر بود، با این وجود در آن دوران فعال بودم و تولیدات زیادی داشتم که انیمیشن‌های (آموزشی و صنعتی در خدمت ) فیلم‌های مستند در مورد بهداشت،‌ گاز و کارهای تبلیغاتی تلفن‌های کارتی را شامل می‌شد و همچنین مدیر اجرایی چندین مجله تخصصی از جمله مجله هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودم که اولین مجله علمی‌دانشگاه تهران بود، همچنین فیلم انیمیشن 'انسان و خط' را که در بخش مسابقه‌ی هفتمین جشنواره بین المللی فجر و فستیوال بین المللی دانشجویی اشتوتگارت آلمان شرکت کرد [را] ساختم. فیلم 'me 'که در بخش مسابقه فستیوال بین المللی FAN در 2001 از دیگر فعالیت‌های من در زمینه‌ی انیمیشن بوده است. البته در این میان در جشنواره‌های مختلف هنری و انیمیشن که مهم ترین آنها جشنواره پویانمایی تهران در سال 1385 بود نیز به عنوان داور حضور داشتم. 

دغدغه‌ی شخصی شما در زمینه‌ی انیمیشن چیست؟

من دو دغدغه‌ی عمده دارم که یکی از آنها شخصی است :اینکه بتوانم در حیطه‌ی رشته‌ی علمی‌خود دری جدید باز کنم و قابلیت‌های این رشته در زمینه‌های مختلف را روشن تر کنم و در واقع به گونه ای دین خود را در قبال این رشته ادا کنم دغدغه‌ی دیگر من دغدغه ای اجتماعی است که با توجه به قابلیت‌ها و شرایط بسیار مستعد اجتماعی و فرهنگی انیمیشن و ظرفیت‌های آن شناخته شود و ظرفیت‌های فرهنگی و آموزشی آن به شکل کاربردی در نظر گرفته شود و از این مقوله در زمینه‌های فرهنگی و فاکتورهای توسعه استفاده شود.

.......................................................................................................

 یادداشت: به منظور حفظ امانت در نقل قول،اصلاحات داخل {} قرارگرفته‌است.