نوشتن برای تلویزیون با نوشتن در دیگر رسانهها متفاوت است و این به تفاوتهای ذاتی تلویزیون بازمی گردد. در این جعبه جادو، مخاطب هم میبیند و هم میشنود و این گرچه به نظر کار را ساده میکند، اما در عین حال، ظرافتهایی را برای پخش تلویزیونی باعث شده است.
نوشتن برای تلویزیون با نوشتن در دیگر رسانهها متفاوت است و این به تفاوتهای ذاتی تلویزیون بازمی گردد. در این جعبه جادو، مخاطب هم میبیند و هم میشنود و این گرچه به نظر کار را ساده میکند، اما در عین حال، ظرافتهایی را برای پخش تلویزیونی باعث شده است. از جمله تفاوتها این است که در رسانه های چاپی مخاطب میتواند مطلبی را دوباره بخواند، میتواند پس از مکث و درنگی به خواندن ادامه دهد. اما این در پخش تلویزیونی ممکن نیست. گزارشگر یا گوینده خبر را بی درنگ و پیوسته، برای یکبار میخواند و عبور میکند. از این رو، یکی از خصوصیات پخش تلویزیونی، این است که مخاطب باید هر شات (shot) را ببیند، بفهمد و خبر را دنبال کند. در پخش تلویزیونی این امکان برای مخاطب نیست که خبر یا تصویر مبهم را دوباره مرور کند و یا برای تامل درباره آن، خبر را نگه دارد. این قبیل خصوصیات و تفاوتها باعث شده است تا در تنظیم پیام های خبری برای پخش تلویزیونی تفاوتهایی وجود داشته باشد. به برخی از این تفاوتها تحت عنوان «قواعد قابل فهم و درک کردن خبر تلویزیونی» اشاره میشود.
طول جمله ـ با توجه به تفاوت اساسی که به آن اشاره شد، طول جمله در خبر تلویزیونی باید کوتاه باشد. جملات بلند همراه با صناعت ادبی برای خبر تلویزیونی نامناسب است. جملات باید کوتاه نوشته شوند تا در فرایند خوانش، مکثهایی برای تنفس در نظر گرفته شوند.
یک ایده برای هر جمله ـ مردم نمی توانند اطلاعات زیادی را در یک جمله دریافت کنند. هر جمله در خبرنگاری تلویزیونی نباید بیش از یک ایده و مفهوم را در بر داشته باشد. اگر جمله ای دارای بیش از یک نکته کلیدی باشد، مخاطب برای درک سریع آن دچار مشکل میشود. پس مساله فقط کوتاهی جمله نیست. باید به این نکته هم توجه داشت که اطلاعات را باید در جملات مجزا تفکیک کرد: هر جمله، یک نکته.
صدا ـ خبرنگاری رادیو تلویزیونی کسب و کار «صدا» است. پس باید در این مهم تامل کنیم. این بعد از خبرنگاری اصلاً در رسانه چاپی وجود ندارد. وقتی ما چیزی را بیان میکنیم، صدای سیلابس ها و کلمات هم به انتقال معنی کمک میکنند. اهمیت مساله وقتی روشن میشود که بدانیم هر حرفی و سیلابسی صوتی دارد و در هر صوتی حسی نهفته است. خبرنگار رادیو تلویزیونی باید حس صدای سیلابس ها را بشناسد و اهمیت آنرا در انتقال معنی پیام خود در نظر داشته باشد. مثلاً وقتی میخواهد پیام سختی را منتقل کند باید کلماتی انتخاب کند تا از سیلابس هایی با اصوات سخت استفاده شود. مثالی که در زبان انگلیسی به کار برده میشود این است که کلمه «Kill» (به معنی کشتن) را وقتی با تاکید بر صدای سخت حرف «K» میخوانیم، در واقع بر پیام نهفته در معنی لغت کشتن تاکید میکنیم. بعضی حروف صدای نرمی دارند مثل حرف «h». این مباحث در شعر بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و در نقدهای ادبی مبسوط مورد توجه است. تامل در این ظرفیتهای زبان شناختی میتواند بابی در مطالعات خبرنگاری در کشورمان باشد.
انتخاب کلمات ـ در مورد اهمیت انتخاب کلمات همین بس که خوب نوشتن همه اش بستگی دارد به اینکه چه کلماتی را انتخاب میکنیم و چطور کنار هم میگذاریم. از آنجا که در چهارچوب حرفه خبرنگاری از نوشتن سخن میگوییم، اولین قاعده در انتخاب کلمات، صحت و دقت کلمه است. کلمه باید کاملاً درست باشد و نه حتی تقریباً درست. دومین قاعده این است که کلمه باید متناسب با متن باشد. کلمه باید با حال و هوای متن تناسب داشته باشد و فهمش برای مخاطب آن موضوع راحت باشد. چون همانطور که گفتیم مخاطب تلویزیونی یکبار متن را میشنود.
غیر رسمی _ اگرچه نوشتن برای پخش تلویزیونی نباید درست مثل حرف زدن باشد اما به آن نزدیک است. زبان محاوره، غیر رسمی و روان است و خیلی از نظر گرامری قید و بند ندارد. نوشتن برای پخش تلویزیونی مثل زبان محاوره ای، رها و راحت و بی قید نیست و از آن سو با زبان نوشتاری هم تفاوت دارد. چیزی میان این دو است. در واقع، نه دقیقاً آنطور که معمولاً حرف میزنیم، بلکه آنچنان که دوست داشتیم حرف بزنیم، فقط وقتی که کمی فکر و تامل کنیم. پس در نوشتن برای تلویزیون مثل زبان محاوره راحت و رها ننویسید، با درنگ و تامل بنویسید اما در عین حال غیر رسمی و تا حدی خودمانی بنویسید. این به درک راحت تر مخاطب تلویزیون کمک میکند.
لید ـ جمله آغازگر خبر که مهمترین جمله خبر است. اما در خبرنگاری پخش، لید دقیقاً همان لید در روزنامه نیست و همان هدف را هم ندارد. در حقیقت، لید در پخش خیلی شبیه، یا بهتر است بگوییم موازی است با سرخط خبرها (headlines) در روزنامه. تنها کار لید در خبرنگاری پخش تلویزیونی این است که توجه مخاطب را جلب کند. در روزنامه، علاوه بر این، یک وظیفه دیگر را هم دارد که خواننده را به متن خبر هدایت کند. لید ممکن است اطلاعاتی هم درباره خبر بدهد اما در خبرنگاری پخش این هدف اصلی نیست. مهمترین کار لید جلب توجه مخاطب تعریف میشود. لید تلویزیونی باید کوتاه، قوی و جالب باشد.
روایت تاریخی خبر ـ سبک تاریخی هم گفتنش راحت تر است و هم فهمیدنش. شاید دلیلش این باشد که یاداور سنت شفاهی خبرگویی است. این سبک با لید آغاز میشود که جواب مستقیم این سوال است «راستی، اینو شنیدی؟» و بعد رویداد یا ماجرا از اول تا آخر گفته میشود. جزئیات را هم بهتر میشود با این شیوه گفت. فهمش هم برای مخاطب راحت تر است.
سخت خبرها با یک لید قوی و جذاب آغاز میشوند و بعد ماجرا با یک سیر منطقی و تا آنجا که ممکن است خطی تعریف میشود. اما این مساله برای فیچرها (Features) متفاوت است، چون دشوار است که جنبه های جذاب اینگونه خبرها را در آن قالب خطی و تاریخی به نحو شایسته بتوان ارائه کرد. قواعدی که به اهم آنها اشاره شد باعث میشوند مخاطب خبر تلویزیونی را بهتر و راحتتر درک کند.
منبع: این مقاله تلخیصی از فصل چهارم کتاب خبرنگاری همگرا است:
- Quinn, Stephen; Flilak, Vincent (2005), Convrgent Journalism- An Introduction: Writing and Producing Across Media, London, Focal Press.