شکاف روزنامه نگاری علمی و عملی در ایران

شکاف روزنامه نگاری علمی و عملی در ایران

اشاره: فریبا نباتی - روزنامه‌نگاری شغلی است که جذابیت‌هایش خیلی ها را به امید راه یافتن به آن به دانشگاه می‌کشاند اما در این میان هستند فارغ التحصیلان بیشماری که 4سال و حتی بیشتر تلاش می‌کنند، درس می‌خوانند و یاد می‌گیرند اما هرگز به تحریریه‌ها راه نمی یابند علت چیست؟
با استاد علی‌اکبر قاضی‌زاده از پیشکسوتان و صاحب‌نظران این عرصه که عمری را در این راه سپری کرده همراه شدیم تا پاسخی برای این پرسش بیابیم.

***

* چرا آمار جذب فارغ التحصیلان رشته روزنامه‌نگاری در مطبوعات پایین است؟

سال‌ها پیش دکتر محسنیان راد پژوهشی را درباره این مسئله انجام دادند.  نتایج این پژوهش نشان می‌داد که تنها 10 درصد فارغ التحصیلان رشته روزنامه‌نگاری در مطبوعات فعالیت دارند. تصور نمی‌کنم از آن سال تا به امروز این آمار تغییر کرده باشد. اولین و اصلی‌ترین مشکلی که در رابطه با این مسئله وجود دارد آن است که در کشور ما هر کس که سواد خواندن و نوشتن دارد خود را روزنامه‌نگار می‌داند.

دومین مشکل آن است که در سال‌های اخیر رشد سطح تحصیلات طبقات متوسط جامعه موجب فراوانی صاحبان مدرک شده است، این نیروهای دانش آموخته نیاز به کار دارند و به دلیل همان مشکلی که در ابتدا اشاره کردم همه فکر می‌کنند که می‌توانند روزنامه‌نگار شوند و جالب‌تر آن است که وقتی وارد این حوزه می‌شوند با هیچ مانعی مواجه نمی‌شوند، به این علت که محیط روزنامه‌نگاری ما آنچنان از آموزها و مهارتهای اصلی روزنامه‌نگاری تهی شده است که هر میرزا بنویسی می‌تواند روزنامه‌نگارشود.

امروزه کمتر گزارشی را در مطبوعات مشاهده می‌کنیم که با استانداردهای دنیا قابل مقایسه باشد، مصاحبه های چالشی به ندرت در مطبوعات ما دیده می‌شود علت آن است که روزنامه‌نگارانی که از دانشکده‌ها فارغ التحصیل می‌شوند توانایی کار حرفه ای را به دست نیاورده‌اند وچندان فرقی با فارغ التحصیلان سایر رشته‌ها ندارند.

*مراکز آموزشی به چه میزان در شکل‌گیری این مسئله و مشکل نقش دارند؟

زمانی که من به دانشکده کنت رفتم تا در دوره فوق لیسانس شرکت کنم شرط اول ورود به این دوره‌ها آن بود که  متقاضی 2سال سابقه روزنامه‌نگاری داشته باشد آن هم در آنجا؛ نه در ایران، این شرط بسیار بزرگی بود کسی که این شرط را دارد باید زبان، ارتباطات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن جامعه را بشناسد تا بتواند فوق لیسانس این رشته را بخواند.

اما در دانشکده های ما به خصوص در 6 سال اخیر اساتیدی بدنه آموزش روزنامه‌نگاری را تشکیل داده‌اند که تا به حال حتی یک سطر هم در مطبوعات ننوشته‌اند در نتیجه نمی‌دانند که یک خبرنگار در حرفه خود چه کاری باید انجام دهد.

* پیشنهاد شما برای حل مشکل چیست و چگونه می‌توان در دانشگاه‌ها روزنامه‌نگار تربیت کرد؟

ما در دانشکده روزنامه‌نگاری در ابتدا 2 سال دروس عمومی می‌خواندیم. پس ازاین دو سال عده ای به رشته مترجمی و برخی نیزبه رشته های روابط عمومی و مدیریت می‌رفتند و تنها آنهایی جذب رشته روزنامه‌نگاری می‌شدند که استعداد ورود به این حرفه را داشتند که عمدتا در هر دوره تعداد کم و حداکثر 12 نفر بودند. کسانی که سالها روزنامه‌نگاربودند و در کنار آن مدرک دانشگاهی نیز داشتند به عنوان استاد تدریس می‌کردند، ازما کار می‌خواستند و خیلی زود و به اجبار به تحریریه‌ها می‌فرستادند. اما الان فضای دانشگاه های ما غیر حرفه ای شده است.به همین دلیل کسانی که در مراکز رسانه‌ای آموزش‌های عملی و حرفه‌ای می‌بینند روزنامه‌نگارتر از کسانی هستند که از دانشکده‌ها فارغ التحصیل می‌شوند.

* چه تفاوتی بین روش آموزش روزنامه‌نگاری در مراکز آموزش حرفه‌ای رسانه‌ها و دانشکده های روزنامه‌نگاری وجود دارد؟

روزنامه‌نگاری بر خلاف سایر رشته‌ها متکی به استاد و کتاب نیست و نیازمند تجربه و آموزش نفس به نفس است. در این مرکز دانشجو با استادی ارتباط دارد که در این حوزه کار کرده است، تجربه دارد، روزنامه‌نگاری را می‌شناسد و می‌تواند آموزش هم بدهد اما در دانشگاه چنین فضایی وجود ندارد.

بسیاری از کتاب‌های آموزشی رشته روزنامه‌نگاری که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود مربوط به سال‌ها پیش است به نظر شما محتوای این دروس به چه میزان با شرایط مطبوعات ما انطباق دارد؟

تنها این مسئله نیست که محتوای دروس کهنه است این‌که کتاب شما به عنوان یک استاد جزء مراجع دانشگاه قرار بگیرد به معنای افزایش رتبه استادی و حقوق است اما عده ای هستند که اجازه ورود به این بخش را به راحتی نمی‌دهند، یعنی اگر علامه دهر و مهمترین نویسنده روزنامه‌نگاری هم باشید راهی برای ورود به این چرخه ندارید.

علاوه بر این کتاب‌هایی که الان در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری تدریس می‌شود 2 شرط اصلی را ندارند؛ یکی اینکه امروزی نیستند و ربطی به دنیای حال ندارند و دوم و مهمتر از آن ایرانی نیستند یعنی حال و هوای روزنامه‌نگاری ما در آنها منعکس نشده است.

در نتیجه این شرایط به روزنامه‌نگاران ما نظریه‌هایی که برای این سرزمین نیست و برای بیش از نیم قرن پیش است آموزش داده می‌شود این در حالی است که در کشورهای دیگر نظریه‌های ارتباطی مانند سهام نیویورک روز‌به‌روز نو می‌شود.

آیا مطبوعات ما در حال حاضر برای تربیت نیروی حرفه ای با دانشگاهها ارتباطی دارند؟

اصلا چنین ارتباطی وجود ندارد. در کشور ما صنعت نیز با دانشگاه ارتباطی ندارد، مثلا شما یک ارتباط اپسیلونی بین شرکت ایران خودرو و دانشگاه شریف نمی‌بینید، حالا روزنامه‌نگاری که یک رشته تئوریک است.بدتر از این مسئله آن است که برخی از اساتید روزنامه‌نگاری در کلاسهای درس به تخطئه مطبوعات و شغل روزنامه‌نگاری می‌پردازند آن وقت شما می‌خواهید ارتباطی هم وجود داشته باشد.

در طول 40 سالی که در این حرفه کار کرده ام به یاد نمی آورم که نشریه ای از مراکز آموزشی بخواهد که به روزنامه‌نگاران شاغل در آن مثلا روزنامه‌نگاری حوادث آموزش دهد در ضمن این مشکل هم وجود دارد که ما اصلا کسی را نداریم که بتواند این موضوع را آموزش دهد.

همان‌طور که در صحبت‌هایتان گفتید روزنامه‌نگاری یک حرفه تجربی و عملی است به نظر شما چگونه می‌توان در این رشته مهارت‌های تجربی را با مباحث آکادمیک به هم پیوند زد؟

در کشورهای دیگر این موضوع اجرا می‌شود. در دوران دانشجویی مارا به تحریریه‌ها می‌فرستادند نه برای تماشا برای این‌که آستین ها را بالا بزنیم و کار کنیم  به این شکل روزنامه‌نگار تربیت می‌شد اما در حال حاضرچنین اراده ای وجود ندارد.

* به نظر شما کمبود منابع مالی  به نشریات اجازه حضور تحصیل کردگان این رشته را نمی دهد یا مدیریت مطبوعات در این مسئله مقصر است؟

مسئله‌ای که در جامعه ما پذیرفته نمی شود و یا به سختی مورد قبول واقع می‌شود این است که مطبوعات قبل ازهر چیزی یک بنگاه اقتصادی هستند و دخل و خرج دارند بنابراین صاحبان مطبوعات مانند صاحبان مشاغل دیگر ترجیح می‌دهند کمتر هزینه کنند و بیشتر درآمد داشته باشند. از آنجا که در مطبوعات ما محتوا اهمیتی ندارد و مخاطبان کم هستند ناشران نیز به فکر ایجاد تحریریه ای قوی و استفاده از روزنامه‌نگاران خبره نیستند و از نیروهای غیر حرفه ای استفاده می‌کنند.

* حضور کمرنگ فارغ التحصیلان رشته روزنامه‌نگاری در مطبوعات چقدر به فارغ التحصیلان و چه میزان به مطبوعات آسیب می‌زند؟

وقتی در کشور روزنامه‌ای نداریم که از سوی جمعیت بالای باسواد کشور خوانده شود این بزرگترین آسیب است. ببینید وقتی گفته می‌شود 'روزنامه الاهرام امروز نوشت' این یعنی کد و ارتباط اما شما حتی یک‌بار هم نمی‌شنوید که در جامعه جهانی گفته شود مثلا 'یک روزنامه ایرانی امروز نوشت' همین که با گذشت 178 سال از انتشار اولین روزنامه در ایران هنوز ما روزنامه ای نداریم که در جامعه جهانی قابل استناد باشد نشان دهنده همین موضوع است.