زبان مطبوعات می تواند یکی از مصادیق 'زبان معیار' تلقی شود درصورتی که خالی از هر گونه ایراد و اشکال منطقی، زبانی، بیانی و بلاغی باشد. اما متاسفانه در حال حاضر چنین نیست و رسانه های جمعی و مطبوعات ما با مشکلات عدیده زبانی مواجه هستند.
اشاره: زبان مطبوعات می تواند یکی از مصادیق 'زبان معیار' تلقی شود درصورتی که خالی از هر گونه ایراد و اشکال منطقی، زبانی، بیانی و بلاغی باشد. اما متاسفانه در حال حاضر چنین نیست و رسانه های جمعی و مطبوعات ما با مشکلات عدیده زبانی مواجه هستند. دکترحسن ذوالفقاری عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در پژوهشی با عنوان 'الگوهای غیرمعیار در زبان مطبوعات ' ( به سفارش دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها) به آسیب شناسی زبان مطبوعات پرداخته و راه های پرهیزاز کابرد الگوهای غیر معیار در زبان مطبوعات را پیشنهاد کرده است. وی با توجه به ضرورت و اهمیت اصلاح زبان رسانهها و مطبوعات ونقش آن در آموزش و انتقال میراث فرهنگی به نسل های فعلی و آینده بخش هایی از این پژوهش را در اختیار مدرسه همشهری قرارداده است که به مرور از نظرتان می گذرد.
مقدمه
زبان مطبوعات امروز بر اثر عوامل مختلف دچار آسیبهای جدی شده است که در لزوم رفع آنها هیچ تردیدی نیست و البته این آسیبها قابل کنترل و پیشگیری استت. این اشکالات عمدتاً ناشی از ناآگاهی و آموزشندیدگی پدیدآورندگان متون مطبوعاتی و یا بیتوجهی مسئولان نسبت به این موضوع است. با گسترش کمی نشریات و فرصت اندک برای بازبینی، ویرایش و اصلاح نوشتهها، روزانه تعداد زیادی از ساختارهای زبانی غیرمعیار ترویج میشود و تأثیر نامطلوبی بر فرهنگ نوشتاری مردم میگذارد. از سوی دیگر بسیاری از مردم از میان مطالب مکتوب مختلف، تنها به خواندن نشریات (و آن هم اغلب نشریهای خاص) اکتفا میکنند و نثر مطبوعات، خواه ناخواه بر چگونگی به کارگیری زبان یا مهارت نوشتن آنان تأثیر میگذارد. در موارد بسیاری نیز غیرمعیارهای زبان مطبوعات، به شکلهای به کارگیری زبان یا مهارت نوشتن آنان تأثیر میگذارد. در موارد بسیاری نیز غیرمعیارهای زبان مطبوعات، به شکلهای مختلف گونههای دیگر زبانی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. شناسایی و بررسی این غیرمعیارها و پیشنهاد راههایی برای رفع آنها میتواند گام مهمی در مسیر حرکت به سوی درستنویسی و پیراستن زبان از اشکالات مختلف به شمار آید. با درک این ضرورت بود که در پژوهش حاضر ۱۲هزار و ۳۲۰ جمله از ۲۲ نشریه انتخاب گردید. از میان نشریات سراسری ۶۷۲۰ جمله انتخاب شد... از هر مجله به طور مساوی ۵۶۰ جمله در هشت گروه موضوعی شامل: اجتماعی ۱۳۰۹جمله، ورزشی ۲۲۶۲جمله، فرهنگی ۱۶۶۲جمله، دینی ۶۴۷جمله، سیاسی ۱۴۵۵جمله، حوادث ۱۰۱۱جمله، اقتصادی ۵۰۵ جمله، علمی ۱۱۶۹جمله انتخاب گردید.
از میان قالب ها نیز چهار قالب خبر ۳۹۳۸جمله، گزارش ۳۴۹۹جمله، مصاحبه ۹۴۰جمله، مقاله ۳۹۴۳جمله انتخاب گردید تا در سه حوزة اساسی ویرایش بررسی میشود. این سه حوزه عبارت اند از:
فنی: شامل رسم الخط و املای فارسی، نشانه گذاری، صفحه بندی و عنوان بندی، پاراگراف بندی؛ زبانی: شامل رعایت نکردن تطابق فعل و فاعل در افراد و جمع؛ به کار بردن شکل مجهول فعل به جای معلوم؛ آوردن را پس از فعل، به جای آوردن آن پس از مفعول؛ کاربرد نابه جای فعل داشتن؛ آوردن صفات نامتناسب با موصوف؛ به کار بردن فعل های مرکب به جای بسیط، به کار بردن اسم مفعول به جای فعل شخصی؛ حذف بی جای فعل؛ کاربرد زمان حال به جای گذشته؛ بلاغی: شامل کاربرد بیش از حد کلمات مترادف؛ درازگویی؛ حشو.
تعدادی از غیرمعیارها به دلیل رواج فراوان و حتی تبدیل شدن به عرف در مطبوعات، از حوزة این پژوهش خارج شد؛ برای مثال: در بیشتر و شاید تمام روزنامهها از تنوین، تشدید، همزه، فتحه، کسره و به طور کلی همة مصوت های کوتاه و نیز برخی از علائم نشانه گذاری مانند قلاب، ستاره، گیومه، به ندرت استفاده میشود. در بخش رسم الخط، شیوة خط فارسی مصوب فرهنگستان زبان فارسی را مبنا قرار دادیم. به دلیل نبود قواعد یکسان در برخی موارد یا مجوزهای دوگانه برای برخی کاربردها نظیر جدا یا سرهم نوشتن های جمع و یای میانجی، این موارد از فهرست اشکالات خارج گردید.
کوشیده ایم در ثبت غیرمعیارها به خصوص در حوزه های زبانی و بلاغی، از دخالت ذوق و سلیقة شخصی پرهیز کنیم و در عوض به مشترکات و اشکالات کاملاً روشن بپردازیم. با این حال ممکن است هنوز هم هر ویراستاری بتواند جملات اصلاح شده را به زعم خود بار دیگر ویرایش کند.
● زبان معیارچیست؟
۱. زبان معیار زبان تحصیل کردگان و زبان آموزشی در مدارس و دانشگاه هاست.
۲. زبان معیار وسیله ارتباطی میان افرادی است که در سایر وضعیت ها، به لهجه های محلی و اجتماعی خود سخن میگویند.
۳. زبان معیار نقش وحدت دهندگی، اعتباردهندگی و مرجعیـت دارد.
● منابع معیارسازی عبارت اند از:
۱. زبان کهن فارسی براساس آثار معتبر؛
۲. مراجع علمی و دانشگاهی خصوصاً فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛
۳. زبان گفتار و نوشتار امروز طبقه تحصیل کردة جامعه؛
۴. نثرهای معاصر از استادان برجسته زبان فارسی که ملاک و معیار نثر فصیح امروزی است؛
۵. کتاب ها، مقالات و پژوهش هایی که در زمینة درست نویسی نگاشته و قبول عام یافته است؛
● آنچه زبان را از معیار دور میسازد عبارت اند از :
۱. عناصر زبانی متروک و مهجور در سطوح آوایی، صرفی، نحوی و معنایی و عناصر قاموسی و دستوری؛
۲. اصرار در سره نویسی، عربی مآبی و عامیانه گرایی که ضعف و ناتوانی زبان را در پی دارند؛
۳. گرته برداری از زبان های بیگانه از طریق ترجمه، تبلیغات، رسانه ها؛
۴. کاربرد عناصر زبان محلی و محاوره ای و اصرار و افراط در آن؛
۵. استفاده غیرضروری از عناصر ادبی و فرا زبانی؛
۶. کاربرد گونه های صنفی و سبک های اجتماعی در موارد غیر ضروری و بدون تمایز و توضیح؛
۷. شکسته نویسی در موارد غیرضروری؛
زبان معیار براساس کاربرد آن میتواند گونه های آموزشی، علمی، مطبوعاتی، کودکانه و اداری داشته باشد که لازم است اصول سلبی و ایجابی یادشده را دارا باشند.
● مطبوعات و زبان
پیدایش وسایل ارتباطی و رسانه های جمعی، زندگی انسان معاصر را با زندگی مردمان دوره های پیش سخت متفاوت کرده است. پیدایش این وسایل تنها یک گام عملی نبوده است، بلکه در زمینه های نظری نیز همگام یا مقدم بر آنها، پیشرفت های شگرفی حاصل شده است (باطنی، ۱۳۷۰: ۱۱۹). در دوران معاصر به ویژه در کشور ما رسانه های همگانی از جمله مطبوعات نقش عمده ای در گفت و شنود ملی و لاجرم تأثیر گسترده ای بر سرنوشت زبان گذاشته اند. کلام، عمده ترین ابزار این رسانه هاست که هرروزه با تودة عظیمی از مردم سخن میگویند. با توجه به این واقعیت که شمار کم سوادان کشور ما بسیار است و در نظام آموزشی ما، آموزش زبان فارسی به نحو ناقصی صورت میگیرد و دانش آموختگان، زبان فارسی را خوب نمی آموزند و چندان مهارتی در به کارگیری آن کسب نمی کنند، کیفیت زبان رسانههای همگانی آنان را به سهولت تحت تأثیر قرار میدهد و خواه ناخواه به الگوبرداری و پیروی وامی دارد (ایرانی،۱۳۷۵: ۱۶۷).
به نظر میرسد نقش رسانه های جمعی ایران در سلامت زبان فارسی مهم تر و مؤثرتر از نقشی است که رسانه های همگانی کشورهای پیشرفته در سلامت زبان ملی خود دارند؛ زیرا در آن کشورها نظام آموزشی زبان را تا آن حد به مردم میآموزد و در به کارگیری آن ماهر میسازد که در برابر غلط ها و کج سلیقگی های احتمالی رسانه های جمعی ایمنی نسبی کسب کنند، حال آنکه در کشور ما چنین نیست و غلط ها و کج سلیقگی های زبانی رسانه های جمعی به سرعت در میان مردم رایج میشود و زبان را آلوده و بیمار میسازد (همان: ۱۶۷).
اینکه رسانهها سبب آسان تر شدن ارتباطات درون جوامع و ارتباطات بین جوامع میشوند، آثار زبانی دیگری را نیز ــ علاوه بر آنچه گفته شدــ در پی دارد؛ مثلاً باعث زوال زبان های غیررسمی و گویش های محلی یک کشور میشود و گسترش و یکپارچگی زبانی را پدید میآورد. همچنین باعث شیوع یک الگوی زبانی در طبقات مختلف جامعه میشود؛ یعنی افراد طبقة پایین تحت تأثیر رسانهها از رفتار زبانی طبقات بالای جامعه تقلید میکنند. طبقات بالاتر به نوبة خود گرایش های تازه ای پیدا میکنند و صورت های زبانی دیگری را به کار میگیرند، ولی در درازمدت ممکن است گوناگونی و تنوعات یک جامعة زبانی به تدریج از میان برود (مدرسی،۱۳۶۸: ۱۵۷).
کاسته شدن از گوناگونی ها و تفاوت های زبانی اعضای یک جامعة زبانی از طریق رسانه ها، میتواند به روندی منجر شود که وحدت زبانی نامیده میشود. زبان مشترک گاهی در وحدت یک گروه مؤثرتر از سایر مؤلفه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. زبان میتواند عامل بسیار مهمی در همانندی گروهی، همبستگی گروهی و علامت رسانی تفاوت باشد (ترادگیل، ۱۳۷۶: ۳۱).
اما مهم ترین نقش رسانه هایی چون مطبوعات، نقش آموزشی است. با توجه به نقش فراگیر رسانه ها، میزان آنچه از طریق مراجع رسمی آموخته میشود، با میزان تأثیرپذیری از رسانهها اصلاً قابل مقایسه نیست (ملکان، ۱۳۶۵: ۴۷). میزان نفوذ وسایل ارتباط جمعی و گستردگی آنها باعث شده است که مفهومی به نام فرهنگ جمعی پدید آید که عناصر مختلف آن به ویژه زبان تحت تأثیر مستقیم رسانهها قرار دارند. اگر سیاست فرهنگی و راهبرد آموزشی مشخصی وجود داشته باشد، رسانهها نه تنها میتوانند در باروری فرهنگ جمعی نقش اساسی داشته باشند، بلکه به خصوص در کشورهای در حال توسعه میتوانند بسیاری از کمبودها را نیز جبران کنند و بر مشکلاتی چون کمبود فضای آموزشی، کمبود علم، دشوار بودن دسترسی به نقاط دورافتاده و... فائق آیند (حیدرزاده، ۱۳۶۵: ۵۰۴).
با توجه به آنچه گذشت، دربارة نقش مهم رسانهها در تأثیرگذاری بر زبان تردیدی نیست، اما به نظر میرسد در کشور ما رسانهای چون مطبوعات، تا کنون از مهمترین ابزار خود یعنی زبان به خوبی استفاده نکرده اند. صاحب نظران برآن اند که مشکلات و موانعی در کار رسانهها وجود دارد و تا زمانی که این مشکلات برطرف نشوند نمی توان در این زمینه به افق های روشنی امیدوار بود.
● انتقاد از زبان رسانه ها
برخی از انتقادهایی که از زبان رسانهها میشود چنین است:
۱. رسانهها به طرف تثبیت زبانی میروند که به دور از قواعد و اسلوب های زبان فارسی است. ما از یک سو به ادبا و شعرا و زبانمان افتخار میکنیم و زبان فارسی را از شیرینترین زبان ها میدانیم و از سوی دیگر، میبینیم که رسانهها به سوی تثبیت زبانی میروند که به دور از قواعد و اسلوبهای زبان فارسی است. زبان رسانه های ما به طور اعم، زبانی است که در حالت شتابزدگی و بی توجهی به قواعد 'ساخته' میشود و مطالب علمی آن در بهترین شرایط، محصول ترجمة مکانیکی است یا حتی در صورتی که تألیف باشد، چنان تحت تأثیر اشتباهات رایج است که اگر از نظر دستوری هم غلط فاحش نداشته باشد، عبارات آن به کلی بی معناست (حیدرزاده، ۱۳۶۵: ۵۱۳).
۲. زبان رسانهها پر از غلط های آشکار است. روزنامهها ـ رادیو و تلویزیون ما با آنکه به خوبی از نقش خود در سلامت زبان فارسی باخبرند، زبانی که اختیار کرده اند، پر از غلط های آشکار است و با آنکه گه گاه مطالبی مینویسند و میگویند که حاکی از آگاهی و حس مسئولیت است، معلوم نیست که چرا به درمان این درد نمی پردازند (ایرانی، ۱۳۷۵: ۱۶۸).
۳. زبان رسانهها ابهام و نارسایی دارد. زبان فارسی رسانهها به دلیل موضع انفعالیاش در مقابل زبان های انگلیسی و عربی و فرانسوی و نیاز به سرعت در ترجمة اخبار و علوم و... به سوی ابهام کشانده شده است (صفوی، ۱۳۷۷: ۵۵).
صاحب نظرانی که خود از نزدیک با فعالیت های رسانه ای سر و کار دارند، معتقدند: «این واقعیتی است که ما اکنون هیچ وسیله و صافی مؤثری برای تصفیة زبان رسانه های گروهی نداریم. از طرفی، زبان رسانه های این جامعه زبان خود جامعه است، نویسندگان رسانهها از همین جامعه آمده اند و در همین جامعه درس خوانده اند، از دبستان و دبیرستان و دانشگاه عبور کرده اند، مقاطع متعدد نظام آموزشی را پشت سر گذاشته اند و ما امروز قلم به دستشان داده ایم یا آنها خود قلم به دست گرفته اند و مینویسند» (فیروزان، ۱۳۷۱: ۱۴۲).
یکی از مشکلات زبان رسانهها نیز به سازماندهی و گردش کار و مدیریت آنها مربوط است. در آموزش های رسمی چند عنصر مشخص مثل سازماندهی متن و ارزشیابی (ولو ناقص) وجود دارد، ولی در رسانه های همگانی نشانی از این همة عوامل یا برخی از آنها در میان نیست. رسانه های ما، به ویژه بخش علمی آنها در بیشتر موارد از یک سیاست مشخص و تدوین شده پیروی نمی کنند. این ناهماهنگی در مطبوعات و رسانه های مختلف شدت و ضعف دارد و در هر صورت ناشی از اصول حاکم بر فعالیت آنها یعنی فرهنگ، سنّت ها و آرمان های اجتماعی است (حیدرزاده، ۱۳۶۵: ۵۰۷).
امروزه گردش کار بیشتر مطبوعات بر پایة آزمون و خطاست. اشتغال مداوم به ترجمه، ویرایش یا تولید نوشتهها و متون علمی عمومی، بدون آموزش مستمر، آگاهی نویسندگان را به سرعت به سطح همان موضوعات علمی عمومی تنزل میدهد و علاوه بر این، بی رغبتی این رسانهها به سرمایه گذاری در راه تحقیق و یافتن روش های جدید اطلاع رسانی و انطباق آنها با نیازهای داخلی، استفادة مطلوب از رسانهها را روز به روز کاهش میدهد. این در حالی است که بسیاری از این رسانهها به راحتی میتوانند برای آموزش افراد خود سرمایه گذاری کنند (همان: ۵۱۱).
منابع:
۱. ایرانی، ناصر. «زبان فارسی را حفظ کنیم»، دربارة زبان فارسی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
۲. باطنی، محمدرضا. توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی. تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۶.
۳. باطنی، محمدرضا. مسائل زبان شناسی نوین، تهران: آگاه، ۱۳۷۰.
۴. باطنی، محمدرضا. نگاهی تازه به دستور زبان، چاپ دوم، تهران: آگاه، ۱۳۶۳.
۵. بدیعی، نعیم و حسین قندی. روزنامه نگاری نوین، چاپ چهارم، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۸۳.
۶. ترادگیل، پیتر. زبان شناسی اجتماعی، ترجمة محمد طباطبایی، تهران: آگاه، ۱۳۷۶.
۷. توکلی، احمد. مثلث طلایی نوشتن برای مطبوعات، تهران: انتشارات ثانیه، ۱۳۸۳.
۸. توکلی، احمد. ویراستاری و مدیریت اخبار، تهران: انتشارات خجسته، ۱۳۷۹.
۹. حق شناس، علی محمد. «زبان، زبانشناس، ویراستار»، دومین سمینار زبان فارسی در صدا و سیما، سروش، شماره های۲۵ ـ ۲۳، خردد ۱۳۷۱.
۱۰. حیدرزاده، توفیق. «نقش رسانه های همگانی در ترویج زبان علم و مشکلات موجود در ترویج زبان علم از رسانه ها»، مجموعه مقالات سمینار زبان فارسی، زبان علم، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۵.
11. دستور خط فارسی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران: ۱۳۸۲.