روزنامه نگاری، رشتهای است با شاخههای متنوع که روزنامهنگاران و خبرنگاران در هر یک از این شاخهها به صورت تخصصی فعالیت میکنند. البته این بدین معنا نیست که خبرنگاری که در یک حوزه کار میکند توانایی کار در حوزههای دیگر را ندارد ولی برای موفقیت در هر یک از شاخهها و حوزههای روزنامهنگاری باید مهارتهای ویژه ای داشت.
اشاره : بهاره جلالوند- روزنامه نگاری، رشتهای است با شاخههای متنوع که روزنامهنگاران و خبرنگاران در هر یک از این شاخهها به صورت تخصصی فعالیت میکنند. البته این بدین معنا نیست که خبرنگاری که در یک حوزه کار میکند توانایی کار در حوزههای دیگر را ندارد ولی برای موفقیت در هر یک از شاخهها و حوزههای روزنامهنگاری باید مهارتهای ویژه ای داشت. روزنامه نگاری کودک و نوجوان یکی از همین حوزه ها است که بنا به دلایلی،چندان مورد توجه قرار نگرفته است. شاید برخی از خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات بر این باور باشند که نوشتن در زمینه کودک و نوجوان کار راحتی است درحالی که حقیقت چیز دیگری را نشان میدهد. «مناف یحیی پور» سردبیر نشریه دوچرخه همشهری در این گفت وگو نگاهی دارد به روزنامه نگاری کودک و نوجوان و مهارت هایی که خبرنگاران این حوزه باید داشته باشند. یحیی پور به مدت8 سال سردبیری مجله رشد جوان را عهده داربوده و در کارنامه کاری خود مدیر داخلی هفته نامه خانه، دبیر تحریریه مجله آینده سازان (ویژه دانش آموزان دبیرستان) و فعالیت در برنامه های مختلف خانه روزنامه نگاران جوان را داشته است.او از اردیبهشت 89 تا کنون به عنوان سردبیر دوچرخه همشهری به کار روزنامه نگاری خود ادامه میدهد.
برای روزنامه نگاری کودک و نوجوان چه تعریفی را میتوان در نظر گرفت و آیا اصلا روزنامهنگاری کودک و نوجوان در کشور ما به شکل یک حوزه تخصصی در روزنامهنگاری در آمده است؟
شاید در اینجا سادهترین تعریف، کارآترین تعریف هم باشد، یعنی فکرمیکنم مخاطبان کودک و نوجوان، ماهیت کار روزنامهنگاری کودک و نوجوان را هم مشخص میکنند. البته شاید این تعبیر کمی ابهام داشته باشد که منظور فعالیت روزنامهنگاری برای مخاطبان کودک و نوجوان است یا فعالیت روزنامه نگارانه خود کودکان و نوجوانان؟ و معمولااز این اصطلاح معنای نخست، یعنی همان فعالیت روزنامهنگاری برای مخاطبان کودک و نوجوان مد نظراست.
در جواب بخش دوم سؤال، به نظرم باید گفت هم بله و هم خیر. بله، به این معنا که بههرحال کار روزنامهنگاری برای مخاطب کودک و نوجوان، مخصوصاً در حوزه رسانههای چاپی، حوزهای تخصصی و یا دستکم اختصاصی است و درحال حاضر افرادی وجود دارند که به نسبت دانش و تجربهای که در این حوزه دارند، میتوان آنان را بهعنوان روزنامه نگاران اختصاصی و بعضاً متخصص حوزه کودک و نوجوان شناخت خیر، هم به این دلیل که هنوز هستند کسانی، چه در میان مسئولان و تصمیمگیران و چه از دوستان نویسنده و روزنامهنگار، که چندان به تخصص وتجربه کار در این حوزه قائل نیستند و طبیعی است که تصمیمها و دخالتها و نوشتههایشان تبعاتی هم دارد.
کسی که میخواهد به فعالیت در نشریات کودک و نوجوان بپردازد، به چه پیشزمینههای خاصی نیاز دارد ؟
هر چند بهطور کلی مرسوم شده که برخی از دوستان صرفاً با برخورداری ازتوانایی و ذوق نوشتن یا براساس علاقهها و ارتباطاتی که در حوزههای خاص از ورزش و سینما گرفته تا ادبیات و سیاست دارند، وارد رسانهها میشوند .از سوی دیگر بعضی از دوستان که بیهدف و بدون آشنایی درست در کنکور،رشتههای علوم ارتباطات اجتماعی، خبرنگاری و... را انتخاب کردهاند وتمایلی به فعالیت در این حوزه ندارند و خواه ناخواه نه در طول تحصیل و نه بعد از آن چندان دانش و تخصص و تجربهای در این زمینه بهدست نمیآورند؛اما قاعدتاً کسی که میخواهد در نشریات کودک ونوجوان به روزنامهنگاری بپردازد، لازم است هم در حد قابل قبولی از دانش و تخصص روزنامهنگاری ، ارتباطات اجتماعی، شناخت فضا و اقتضائات کار رسانهای برخوردار باشد وهم تا حدودی ویژگیهای کودکان و نوجوانان و دنیای آنها را بشناسد و به فعالیت در این فضا علاقه داشته باشد تا هم بتواند در این حوزه که هیجان وشهرت برخی حوزههای دیگر روزنامهنگاری را ندارد بماند و هم در برقراری ارتباط با مخاطب موفق باشد.
اگر مشخصتر بخواهید بگویید خبرنگار یک نشریه کودک و نوجوان چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا بتواند سوژههای مناسبی انتخاب و مخاطب کودک و نوجوان را جذب کند؟
فکر میکنم خبرنگار یک نشریه کودک و نوجوان باید همه ویژگیهای یک نشریه عمومی را داشته باشد، یعنی دستکم اصول و قواعد کار روزنامهنگاری را بشناسد و بتواند به شکل مناسب و سریع به تهیه، تولید و تنظیم خبر بپردازد.همچنین توانایی برقراری ارتباط و دامنه ارتباطات
نسبتاً وسیع در این حوزه مهم است ضمن این که خبرنگار باید از دانش و اطلاعات عمومی خوبی برخوردار باشد.به روز بودن و کنجکاو بودن یکی دیگر از ویژگی هایی است که میتوان به آن اشاره کرد مثلا خبرنگاری موفق تر خواهد بود که به اتفاقها و مسایل پیرامون خود دقیق نگاه کند و ساده و بیتفاوت از کنار رویدادها نگذرد .
البته علاوه براینها لازم است کمی تا قسمتی کودکی خود را حفظ کرده باشد،حوصله کند با کودکان و نوجوانان همنشین و همصحبت شود، آنها را جدی بگیرد، بتواند تا حدودی از زاویه دید کودک و نوجوان به دنیا و رویدادهای آن نگاه کند، کمی هم اگر شده بتواند همراه و همپای کودک یا نوجوان ذوق کند، لذت ببرد، بخندد یا اخم کند و...و البته فراموش نکند که او نه کودک یا نوجوان است و نه بزرگسال یا جوانی که خود را جدا از کودک و نوجوان میبیند و از افقی بالاتر به دنیای آنان نگاه میکند، بلکه او باید بتواند حلقه وصلی باشد برای آشتی دنیای کودک و نوجوان با دنیای بزرگسالان. حلقه وصلی که گاه به نظر میرسد جدی گرفته نمی شود و حتی شاید آن را نمی بینند؛ هر چند خود مخاطبان کودک و نوجوان خوب همه چیز را میبینند و مخصوصاً با گذر زمان حتی متوجه نکاتی هم میشوند که ممکن است ابتدا چندان به آن نکتهها دقت نکرده باشند.
خبر و مصاحبه و گزارش را برای مخاطب کودک و نوجوان چهطور باید تعریف کرد؟ آیا روزنامهنگاران این حوزه باید به همان شکلی که در کار برای بزرگترها تعریف میشود، خبر و مصاحبه و گزارش را تهیه کنند یا برای این مخاطب به شکل متفاوتی باید کار کرد؟
خبرنگار یک نشریه کودک و نوجوان در عین حالی که باید با تعریف خبر،مصاحبه و گزارش و شیوههای تهیه و تنظیم آنها آشنا باشد، باید بتواند آن تعریف و آن شیوهها را در زمینه نشریه کودک یا نوجوان، متناسب با ذائقه، دانش، علاقهمندیها و حساسیتهای ویژه مخاطب کودک یا نوجوان پیاده کند. یعنی بداند اینجا از کدام تکنیک و روش تنظیم خبر یا مصاحبه و گزارش میتواند یا بهتر است استفاده کند و از کدام یک نمیتواند. یا بداند برای این مخاطب از چه زاویهای باید به موضوع بپردازد، چه تصویری را برای کمک به انتقال بهتر و کاملتر خبر یا موضوع گزارش و مصاحبه تهیه کند و... در این حوزه نکاتی از این قبیل مطرح است که اصلاً کدام رویداد را میشود برای مخاطب کودک یا نوجوان منعکس کرد؟ یا برای کدام یک از ارزشهای خبری باید اهمیت بیشتری قایل شد؟ آیا هیجانی که کودک یا نوجوان را ارضا میکند با تعریفی که از ارزش خبری «درگیری و برخورد» در ذهنمان
داریم مطابقت دارد یا جور دیگری باید به موضوع نگاه کنیم؟ آیا دستکم بخشی از این بار هیجان را برای این مخاطب در ارزش «استثنا و شگفتی»نمیتوان پیدا کرد؟ یا مثلاً در تعریف ارزش خبری «فراوانی و بزرگی اعداد و ارقام» توجه داشته باشیم که این مفهوم برای بزرگسال یک جور است و برای کودک یا نوجوان جور دیگر. در باره تلقی ما از ارزشهای خبری «فراگیری»،«شهرت» و «مجاورت» هم همین نکته مطرح است و لازم است به این ارزشها از زاویه دید یک کودک یا نوجوان نگاه کنیم. فکر میکنم آن وقت خواهیم دید که با دایرههای متقاطعی روبرو هستیم که بخشهایی از آنها مشترک است وبخشهایی مجزا. البته ناگفته نماند که در این زمینهها ما هنوز ضعف داریم و چندان کار نکرده ایم و راه درازی در پیش رو داریم. در واقع وارد جاده آسفالتهای با علایم استاندارد و روشن نشدهایم، بلکه همچنان باید تلاش کنیم تا بتوانیم در حد امکان این راه را هموارتر کنیم و به علایم مناسب دو طرف این جاده برسیم.
با چه نثر و زبانی باید در نشریات کودک و نوجوان نوشت؟
شاید بشود گفت که اگر سه اصل مشهور «درستی»، «روشنی» و «دقت» را متناسب با مخاطب کودک و نوجوان از نو تعریف کنیم، به جای خوبی برسیم. تصورمیکنم در این صورت هم تکلیف ما با نثر و زبان، دستکم، تا حدودی روشن میشود و هم از جنبههای دیگر دستاوردهای مناسبی برایمان خواهد داشت. با این حساب نثری که در نشریه ویژه مخاطب کودک یا نوجوان بهکار میگیریم، نثری درست و سنجیده و در عینحال زیبا و صمیمی خواهد بود. یعنی نه «دقت» را میتوانیم فدای زیبایی نثر و زبان صمیمی خود کنیم و نه قراراست به بهانه رعایت اصل «روشنی»، زیبایی نثر را از یاد ببریم. نه حق داریم بهدلیل صمیمانهنویسی، به «درست نوشتن» کماعتنایی کنیم و نه رعایت «دقت» و «درستی» باید به از دست دادن زیبایی و جذابیت نثر منجرشود.
بهنظرتان در حوزه کودک و نوجوان باید خبرنگاران بزرگسال کار کنند یا خود کودکان و نوجوانان با نظارت بزرگترها فعالیت کنند؟
خوب است که کودکان و نوجوانان علاقهمند به فعالیتهای رسانهای، آموزش ببینند و فضایی برای فعالیتشان فراهم باشد و این اتفاقی است که در این سالها کم و بیش افتاده است؛ اما نمیتوان و نباید همه بار تولید نشریه را به دوش کودکان و نوجوانان علاقهمند و فعال انداخت. بلکه این کار، وظیفه ترکیبی از روزنامهنگاران و نویسندگان آموزش دیده ، تجربه اندوخته و در حال کسب تجربهای است که این حرفه و بهطور مشخصتر این شاخه را به عنوان حرفه اصلی یا یکی از حرفههای اصلی خود برگزیدهاند.
وضعیت و جایگاه روزنامهنگاری کودک و نوجوان کشور را در مقایسه با گذشته و یا دیگر کشورها چهطور میبینید؟
اگر بخواهیم این وضعیت و جایگاه را با حدود 40-50 سال پیش مقایسه کنیم که خوب، به تناسب سرعت گرفتن تحولات فناوری و گسترش دستاوردهای پیشرفت علم و فناوری و تنوع ایجاد شده در خیلی از ابعاد زندگی، در این زمینه هم بالاخره در دو سه دهه اخیر نیز میتوان به تعدد و تنوع چشمگیر نشریهها اشاره کرد یا به افزایش شمار روزنامهنگاران و نویسندههایی که تقریباً به طور جدی و مستمر در این حوزه متمرکز شدهاند . اما در هر صورت نباید از یاد برد که در مجموع روزنامهنگاری ما حال و روز خوبی ندارد که بماند... . من در جستوجوهای پراکندهام میبینم که مثلاً در کشورهای عربی منطقه چه قدر به نشریات ویژه کودک و نوجوان اهمیت میدهند، هم تنوع این نشریات در این سالها افزایش پیدا کرده و از افراد متخصص درحوزههای مرتبط در این زمینه کمک گرفته میشود ضمن این که کار مطالعاتی و پژوهشی در این حوزه نیز وجود دارد، در حالی که ما حتی به انتشارپایاننامههایی که در این زمینه کار شده هم چندان اهمیت نمیدهیم. شاید برایتان جالب باشد که مثلاً در این چند ساله، حدود 20 نشریه به زبان کردی برای مخاطبان کودک و نوجوان در کردستان عراق منتشر میشود. 16 سال پیش کتابی را دیدم که پایاننامه یک نفر بود و نویسنده آن به مطبوعات کودک و نوجوان عربستانسعودی پرداخته بود که کل تاریخچه انتشار نشریهای برای مخاطب کودک و نوجوان در آن کشور تا آن زمان فکر کنم به 30 یا حداکثر 40 سال هم نمی رسید و در اغلب آن مدت هم فقط یک نشریه منتشر میشده. فکر میکنم هر کدام از اینها مشتی است نمونه خروار.
صحبت از روزنامه نگاری کودک و نوجوان ایران بدون اشاره به نقش دوچرخه مشکل است. دوچرخه همشهری چه نقشی در تحولات روزنامه نگاری کودک و نوجوان ایران داشته است و از گذشته تا کنون خود این نشریه چه تغییر و تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
طرح انتشار هفتهنامه دوچرخه را بهعنوان ضمیمه آقای فریدون عموزاده خلیلی ارائه کرده بود. گمان کنم پس از جلسههای مشورتی که ایشان پیش از انتشار نشریه، هم با جمعی از کارشناسان و روزنامهنگاران و هم با گروهی از نوجوانان با استعداد و اهل نوشتن تشکیل دادند، جزئیات طرح را نهایی کردند و نخستین گروه از افراد را به همکاری فراخواندند. بالاخره روز پنجشنبه پانزدهم دیماه 1379 نخستین شماره دوچرخه در 16 صفحه همراه روزنامه همشهری منتشر شد. در سالهای آغازین کار دوچرخه، طرحهای جانبی جذابی مانند جایزه دوچرخه طلایی هم برگزار شد. در این جایزه با ساز و کاری که پیشبینی شده بود با همکاری انتشارات مؤسسه همشهری و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، ابتدا داوران نوجوان مرحلههای اول و دوم انتخاب میشدند . همزمان با استفاده از فهرست خانه کتاب، فهرست کتابهای داستان و شعر، تألیفی و ترجمه، ویژه نوجوانان منتشر شده در سال قبل استخراج میشد. بعد کتابها تهیه میشدند و برای داوری در اختیار داوران نوجوان تهرانی و شهرستانی قرارمی گرفتند. از آغاز تا پایان داوری، که در چند مرحله صورت میگرفت، خود نوجوانان بی هیچگونه اعمال نظر و دخالت بزرگترها کار خود را انجام میدادند و کتابهای مورد نظر را بر میگزیدند.آن اوایل برای کودکان هم صفحهای به نام سهچرخه در داخل دوچرخه در نظر گرفته شده بود. سهچرخه، بعدها به ضمیمهای 16 صفحهای، البته با صفحههایی در اندازه نصف صفحههای دوچرخه، چاپ شد. این نشریه کودکانه، در آخرین شماره ماه، همراه دوچرخه منتشر میشود. بعضی از صفحهها هم از آن زمان تا به امروز دچار تغییر و تحول شدهاند. در یک دوره دوشنبهها هم دوچرخه در هشت صفحه منتشر میشد و مدتی دوچرخه دوشنبهها دو صفحه اول داشت و سروته میشد. چند وقتی دوچرخه دو شماره 32 صفحهای در ماه داشت و در این دو شماره، صفحههای اضافه بر 16 صفحه معمول، به شکل پروندههایی موضوعی و به نامهای «تک چرخ» و «ترمز» منتشر میشد. از تیر 1389 بعضی از صفحهها در یکدیگر ادغام شدند و از اسفند پارسال هم بعضی صفحهها مثل صفحه سینما با نگاه و تعریف و نام تازه یعنی «شهر فرنگ» دوباره متولد شدهاند. اخیراً هم صفحههای دیگری متولد شدهاند یابا نگاه تازهای، به دوچرخه برگشتهاند مانند «کتونی» که سعی میکند با زبان و نگاه متفاوتی درباره موضوعهای زندگی نوجوانان با آنها حرف بزند. «دماسنج» که بیشتر به موضوعهای اجتماعی نوجوانان میپردازد، «چراغ راهنما» که همین دسته از موضوعها را منتها بیشتر از منظر روانشناختی مطرح میکند، «چرخ سبز» که به مسائل محیط زیست اختصاص دارد، «لوح نقرهای» ویژه موضوعهای فناوری، «گردون» که به معرفی جاهای دیدنی تهران و ایران میپردازد و «راه دانش» ویژه موضوعهای علمی.
تأثیر نشریه دوچرخه را بر حوزه روزنامهنگاری کودک و نوجوان ایران چگونه میبینید؟
پیش کسوتانی مانند آقای خلیلی مؤسس و نخستین سردبیر دوچرخه و خانم رستگار، جانشین آقای خلیلی و دومین سردبیر دوچرخه، سالها با مدیریت خوب و دلسوزانهشان دوچرخه را بهعنوان نشریهای تأثیرگذار در برقراری ارتباط با مخاطب پیش بردهاند. منتها از همان اوایل من هم یکی از همکارانشان بودهام و بههر حال وضعیت را از درون میبینم و هر چه بگویم با تکیه بر چنین نگاهی است. بنابراین ترجیح میدهم به این پرسش پاسخی ندهم و به نظرم بهتر است در جستوجوی پاسخ چنین پرسشی سراغ روزنامهنگاران و پژوهشگرانی برویم که از بیرون به این نشریه و دیگر نشریههای ویژه مخاطبان کودک و نوجوان مینگرند.
ساختار اداری و سازمانی دوچرخه به چه صورت است؟
در کنار سردبیر، دبیران بخشها یا صفحهها، همکار هماهنگ کننده امور داخلی تحریریه، مدیر هنری، صفحهآرا و مسئول امور اجرایی و هماهنگی با چاپخانه بهطور ثابت مسئولیت دارند. روند کار هم به این صورت پیش میرود که با توجه به برنامه کلی نشریه و گفتوگوهایی که صورت میگیرد، دبیران بخشها یا صفحهها با نظر خود یا همکاران تحریریه سوژههای هر صفحه را در نظر میگیرند. البته ممکن است سردبیر هم سوژههایی را پیشنهاد کند، اما معمولاً در تعامل دبیران بخشها و مسئولان صفحهها با همکارانشان، و سردبیر سوژههای مهم هر شماره نهایی میشود و بنا به موضوع و حساسیت سوژهها درباره چند و چون موضوع و زاویه ورود به آن به تبادل نظر میپردازند. این اتفاق برای سوژههای کماهمیتتر ممکن است نیفتد و سردبیر در مسیر تهیه مطلب از آن مطلع شود. به تناسب صفحهها و با توجه به فاصله بیش از یک هفته از زمان نهایی شدن تهیه و تنظیم مطالب تا انتشار، سعی میکنیم اخبار و اتفاقها و مناسبتها را مد نظر داشته باشیم و اگر لازم بود در آخرین مراحل ارسال صفحهها هم، ممکن است بخشی از یک یا چند صفحه را تغییر بدهیم.
بههرحال دبیر بخش یا مسئول صفحه، مطالب (نوشتهها و تصاویر) را برای ماکت کردن با توضیح لازم در اختیار مدیر هنری میگذارد و درباره شکل صفحه هم ممکن است با یکدیگر صحبت کنند. بعد از پایان صفحهآرایی هم دبیر بخش یا صفحه، صفحه را بررسی میکند و اشتباهها یا نقصهای احتمالی را رفع میکند و بعد صفحه به سردبیر ارائه میشود. بعد از اینکه سردبیر صفحهها را مطالعه کرد و انجام اصلاحها و تغییرات احتمالی مد نظر سردبیر، صفحهها با امضای سردبیر به مجموعه مدیریت گروه ضمایم فرستاده میشود. در شمارههای معمول یکشنبهها تا هر ساعت شب که شده این مرحله باید به پایان برسد و فردایش با دریافت نظر کارشناسان ذیربط و مدیریت گروه ،صفحههای نشریه به چاپخانه فرستاده میشوند.
چند نفر در بخش های مختلف نشریه دوچرخه فعالیت دارند،و تعداد خبرنگاران ثابت و حق التحریر چند نفر است؟
در ابتدا نشریه علاوه بر سردبیر و معاون سردبیر، از همکاری چند نفر بهعنوان دبیر بخش، مدیر هنری، صفحهآرا، مسئول امور اجرایی و حروفچین برخوردار بود. این افراد همکاران ثابت نشریه بودند و در کنار آنها تعدادی دیگر بهطور حقالتحریری، اما با مسئولیتهای متفاوتی مشغول بودند. از چند سال پیش عملا نشریه دیگر معاون سردبیر و بعد هم حروفچین ندارد. در حال حاضر بهطور ثابت، علاوه بر سردبیر، شش نفر بهعنوان دبیر بخش یا کسانی که مسئولیت بیش از یک صفحه را برعهده دارند، فعالیت میکنند. چهار نفر مسئول صفحه، یک نفر تقریبا در نقش مدیر داخلی تحریریه، یک نفر بهعنوان مدیر هنری، یک نفر صفحهآرا و یک همکار اجرایی بهطور مشخص مسئولیت دارند. اما در مجموع بهطور معمول در هر ماه از همکاری بیش از 55 نفر و گاه بیش از 65 نفر خبرنگار، نویسنده، شاعر، مترجم، کارشناس، عکاس و تصویرگر استفاده میکنیم که البته میزان همکاری آنها یکسان نیست. البته از میان این جمع فقط سردبیر و شش نفر از همکاران بهطور استخدامی یا قرارداد مدت دار با روزنامه همشهری ارتباط کاری دارند و بقیه بهنوعی حقالتحریری بهشمار میآیند که در پایان هر ماه به نسبت کاری که در آن ماه برای نشریه به انجام رساندهاند مبلغی برایشان در نظر گرفته میشود.
بهعنوان سوال آخر، شما چه طور تحریریه را مدیریت میکنید؟
راستش من کار سردبیر را چیزی بین اداره کردن و هماهنگی و تسهیل میبینم. بههمین دلیل ضمن قبول مسئولیت، با همکاران در فضایی صمیمی اما صریح، سعی میکنیم روند کار را تا جایی که میشود بهطور جمعی و با دریافت نظر یکدیگر و گفتوگوها و تبادل نظرهای گاه دنبالهدار یا در جلسههای مشورتی با گروههای کوچکتری که مستقیمتر به موضوع مرتبط یا علاقهمند هستند، پیش ببریم. موفقیت کار را هم در گرو هماهنگی و علاقه مجموعه همکاران میدانیم. شخصاً هم سعی میکنم بهعنوان سردبیر چیزی را به همکاران تحمیل نکنم بلکه تلاش میکنم با بحثهای اقناعی به توافق برسیم و در هر مرحله آماده شنیدن نظر و نقد همکاران و یا دوستان و کارشناسان خارج از مجموعه و بهویژه خوانندگان نوجوان نشریه هستم. هر جا هم متوجه اشتباهی در کارم بشوم سعی میکنم مسئولی آن را بپذیرم و اگر بشود نظر و یا کارم را اصلاح کنم.