تفسیری بر مبنای نظریه شبكه-كنشگر
مطالعات کمی و کیفی نشان داده است که رسانههای اجتماعی دنیای روزنامهنگاری را متحول ساختهاند. برخی از صاحبنظران حوزه روزنامهنگاری با اتخاذ رویکردی خوشبینانه نسبت به تاثیر رسانههای اجتماعی بر روزنامهنگاری معتقدند رسانههای اجتماعی به تکوین صنعت روزنامهنگاری کمک کرده است...
مطالعات کمی و کیفی نشان داده است که رسانههای اجتماعی دنیای روزنامهنگاری را متحول ساختهاند. برخی از صاحبنظران حوزه روزنامهنگاری با اتخاذ رویکردی خوشبینانه نسبت به تاثیر رسانههای اجتماعی بر روزنامهنگاری معتقدند رسانههای اجتماعی به تکوین صنعت روزنامهنگاری کمک کرده است. اما آنچه در این میان ناشناخته مانده است، توضیح چگونگی رابطه میان رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار، رسانه های اجتماعی و روزنامه، رسانه های اجتماعی و کلیه عناصری است که در امر تهیه خبر و ارائه آن به مخاطب حضور دارند. نوشته پیش رو سعی دارد نظریه شبکه - کنشگر را به عنوان چهارچوبی برای تحلیل رابطه بین رسانه های اجتماعی و روزنامه نگاری معرفی نماید.
رسانه های اجتماعی و روزنامه نگاری
در سال 2013 ، 51 درصد از 500 روزنامه نگار 14 کشور دنیا (مانند استرالیا، برزیل، کانادا، چین، فرانسه، آلمان، هند، ....) گزارش دادند که از محتوای میکروبلاگ ها و کامیونیتی های محتوایی مانند فیس بوک برای جمع آوری داده های مورد نیاز برای تهیه گزارش ها استفاده میکنند و بطور خاص تر، 59 درصد از روزنامه نگاران سراسر دنیا اعلام داشتند که از توییتر برای جمع آوری داده و گرفتن ایده بهره میبرند (Stadd, 2013). پژوهش دیگری در سال 2013 نشان داد که 96 درصد از 589 روزنامه نگار در انگلستان برای انجام کار روزنامه نگاری با رسانه های اجتماعی تعامل دارند، 92 درصد از توییتر استفاده میکنند، 42 درصد گمان میکنند بدون رسانه های اجتماعی قادر به انجام کار روزنامه نگاری نیستند و 54 درصد از روزنامه نگاران عنوان داشتند که رسانه های اجتماعی بازدهی کارشان را افزایش داده است. با نگاهی به پلت فرم های رسانه های اجتماعی توییتر جز رسانه های اجتماعی بسیار کلیدی برای روزنامه نگاران انگلیسی بوده است. علاوه بر این، نتایج همین تحقیق نشان داد که رسانه های اجتماعی علاوه بر انتشار و ترویج محتوا ( 91 درصد از خبرنگاران) برای پیدا کردن گزارش (89 درصد) و منبع نویسی نیز(84 درصد) مورد استفاده قرار میگیرند (Bartlett, 2013).
همانطورکه پیداست رسانه های اجتماعی بطور گسترده مورد استقبال روزنامه نگاران قرار گرفته اند، اما اینکه رابطه میان رسانه های اجتماعی و روزنامه نگاران در امر روزنامه نگاری از منظر نظری و تئوریک چگونه توضیح داده میشود، جای سوال دارد. نظریه شبکه - کنشگر متفاوت از سایر نظریه های علوم اجتماعی از این لحاظ که عوامل انسانی (یعنی روزنامه نگار) و عوامل غیر انسانی (یعنی رسانه های اجتماعی) را از یکدیگر تفکیک نمی کند میتواند راهنمایی برای توجیه رابطه رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار و روزنامه نگاری فراهم سازد. از این رو، در ابتدا به معرفی نظریه شبکه - کنشگر پرداخته میشود. سپس کارکرد این نظریه در توجیه رابطه بین رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار تشریح میشود.
نظریه شبکه - کنشگر
نظریه شبکه - کنشگر نظریه ای اجتماعی با محوریت علم فناوری است که در آن فرض بر مشارکت افراد (عوامل انسانی )، اشیا ء و فضاها (عوامل غیرانسانی ) در متن تکثرزا و تأثیر متقابل این تکثر بر بازتولید عوامل انسانی و غیرانسانی است . نظریه شبکه - کنشگر بر این نکته تاکید دارد که علم فرایند مهندسی نامتجانسی است که در آن کلیه مؤلفه های اجتماعی، تکنیکی، مفهومی، و متنی در هم آمیخته و ترجمه و تفهیم میشوند . نظریه شبکه - کنشگر جنبشی ضد ذا ت گراست و تمایزی بین علم (دانش ) و فناوری (محصول) قائل نیست و برتلفیق علم و فناوری تأکید میکند. بر همین اساس، تمایز و مرزبندی میان جامعه و طبیعت، درست و نادرست، عاملیت و ساختار، متن و محتوی، انسان و غیرانسان وجود ندارد. این نظریه بر اصل موجودیت نسبی هستارها معتقد است، اصلی که در نشانه شناسی فرض میکند همه هستارها اهمیت خود را از ارتباط با دیگر هستارها کسب میکنند. در این نظریه دو فاکتور بسیار مهم وجود دارد: کنشگر و شبکه (محمود قاضی و ابوعلی، 1386).
جایگاه کنشگر: در نظریه شبکه - کنشگر هر کنشگر یک عامل کارگزار فردی یا جمعی است که میتواند پیوسته یا منفک از دیگر کارگزاران باشد. عامل ها به عضویت انجمن های شبکه دار در میآیند و هویت خود را از آن ها کسب میکنند. شبکه ها به عامل اجازه میدهند که ذات، قصد، کنش و ذهنیت خود را متعین سازد . از سوی دیگر، عامل ها در فرایند کار علمی خود به شبکه مبدل میشوند و تحت عنوان شبکه توسعه مییابند. کنشگران ترکیبی هستند از اشیاء، هویت ها، روابط، و احکام که به طور نمادین به آ ن ها تفویض شده است و قادرند به درون شبکه های ناهمگون یکدیگر رخنه کنند یا در آ نها لانه بسازند (محمود قاضی و ابوعلی، 1386).
جایگاه شبکه : این نظریه عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند می زند و معتقد است که این دو عامل در هر لحظه قابل تبدیل شدن به همدیگراند . این نظریه بر آن است که تمایز میان کنشگر و شبکه نه سودمند است نه لازم، چرا که پدیده های سطح کلان شبکه هایی هستند که بتدریج مفصل تر و با ثبات تر میشوند . شبکه ها فعالیت های فرایندی و برساخته شده ای هستند که عوامل یا همان کنشگران آ نها را برساخته اند؛ همان عواملی که شبکه ها آن ها را برساخته اند. بعبارت دیگر، نه عامل ذات است و نه شبکه و هیچ یک بدون دیگری نمی توانند وجود داشته باشند (محمود قاضی و ابوعلی، 1386).
رابطه بین رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار از دیدگاه نظریه شبکه - کنشگر
شبکه روزنامه نگاری از اجزای نامتجانس انسانی ( مانند روزنامه نگار) و غیر انسانی (مانند رسانه های اجتماعی) تشکیل شده است. رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار کنشگران غیرهمگن هستند چرا که هر یک خاستگاه های متفاوت و محدودیت های مربوط به خودشان را دارند. بر اساس این نظریه، صرفا بر عامل روزنامه نگار یا رسانه های اجتماعی که هر دو اجزای تشکیل دهنده شبکه هستند تمرکز نمی شود. رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار، درون شبکه به خودی خود دارای ارزش و اهمیت نیستند بلکه اهمیت و ارزش شان را از طریق ارتباط و روابط شان با یکدیگر کسب میکنند. بعبارت دیگر، روزنامه نگار و رسانه های اجتماعی هیچگاه در شبکه از هم منفک و جدا دیده نمی شوند یا مورد بررسی قرار نمی گیرند و هیچیک بر دیگری اولویت یا برتری ندارند بلکه رسانه های اجتماعی و روزنامه نگاران از اهمیت یکسانی در شبکه برخوردارند. از منظر معرفت شناختی، عامل روزنامه نگار یا رسانه های اجتماعی بطور کاملا یکسان در نظر گرفته میشوند و این کنشگران از توانایی یکسانی برای عمل برخوردار هستند. روزنامه نگار و رسانه های اجتماعی درون شبکه کنشگرانی تلقی میشوند که خواست و اراده خود را با ترجمه کردن به منافع همدیگر یا سایر کنشگران پیش میبرند.این دو کنشگر یعنی رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار این کار را با شبکه سازی و غلبه بر مقاومت همدیگر و سایر کنشگران و شبکه ها به پیش میبرند. رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار به نوبه خود میتوانند قدرتی باشند که یا سیطره مییابند و یکدیگر یا سایر کنشگران را به خدمت میگیرند و یا بدون انگیزه و خواستی هستند و منفعلانه تحت اراده وقدرت همدیگر یا سایر کنشگران دیگر قرار میگیرند.
برای نتیجه گیری باید گفت که اگر امروز مایکل کالون و برنئولاتور، ارائه دهندگان نظریه شبکه - کنشگر، در دفتر یک روزنامه قدم میزدند و به سراغ کارکنان روزنامه اعم از روزنامه نگار، ویراستار، عکاس و ... میرفتند و شاهد و ناظر فعالیت های آنها میشدند به طور قطع خود را برای ارائه نظریه، شبکه- کنشگر، مورد تحسین و تشویق قرار میدادند و بر صدق گفتار خود در خصوص نظریه تاکید میکردند و ابراز میداشتند که با ورود رسانه های اجتماعی به عرصه روزنامه نگاری و رابطه گسست ناپذیر و جدانشدنی روزنامه نگاران (بعنوان عوامل انسانی) و رسانه های اجتماعی (بعنوان عوامل غیر انسانی) زمان آن فرا رسیده است که از نظریات جدیدتری برای تبیین رابطه بین روزنامه نگار و رسانه های اجتماعی بهره گرفت. البته این دیدگاه که نظریه شبکه - کنشگر چهارچوبی مناسب برای توضیح رابطه رسانه های اجتماعی و روزنامه نگار است از سوی دیگر میتواند به چالش کشیده شود؛ به این دلیل که، با جدی گرفتن عناصر غیرانسانی یعنی رسانه های اجتماعی و هم ارزی روزنامه نگار بعنوان عامل انسانی با شبکه های اجتماعی بعنوان عامل غیرانسانی زمینه برای انتقادات از این نظریه فراهم میشود. نویسنده در این نوشتار صرفا سعی داشت تا این ایده را مطرح سازد که مناسبات میان روزنامه نگار و رسانه های اجتماعی با کمک نظریه شبکه - کنشگر قابل توضیح است؛ اگر چه اثبات این ادعا مستلزم مطالعات کیفی عمیقی است که داده های غنی همراه با مثال های کاربردی را بدست میدهند.
منابع
طباطبایی، محمود قاضی، ودادهیر، ابوعلی (1386). جامعه شناسی علم فن آوری: تأملی بر تحولات اخیر جامعه شناسی علم. نامه علوم اجتماعی 31، ص 125-142.
Bartlett, Rachel (2013). 96% of UK journalists use social media every day. Retrieved May 13, 2014 from http://www.journalism.co.uk/news/study-96-of-uk-journalists-use-social-media-each-day/s2/a554687/
Stadd, Allison (2013). 59% Of Journalists Worldwide Use Twitter, Up From 47% In 2012. Retrieved May 13, 2014 from http://www.mediabistro.com/alltwitter/journalists-twitter_b45416.
Actor-network theory
Michel Callon and Bruno Latour