اسناد پاناما چگونه افشا شد؟

اسناد پاناما چگونه افشا شد؟

ایمیلی که 10 ماه پیش با عنوان «پروژه تازه» دریافت کردم، چیز زیادی از ماجرا برای من آشکار نکرد. فرستنده نامه «مارینا واکر» معاون «کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران تحقیقی» یا ICIJ را می‌شناختم و به‌همین دلیل حدس زدم که اتفاق مهمی درحال رخ دادن است. بی‌خبری‌ام خیلی طولانی نشد،کمی بعد با یک تماس اسکایپی از واشینگتن در جریان پروژه‌ای قرار گرفتم که بعدتر دنیا با عنوان «اسناد پاناما» با آن آشنا شد.

تقریبا 10 ماه بعد از اولین ایمیل، روز یکشنبه سوم آوریل، ساعت دو بعدازظهر (بنا به ساعت رسمی شرق آمریکا) خوانندگان در سراسر جهان، با نام «موساک فونسکا» آشنا شدند. شرکت حقوقی سابقا گمنامی در پاناما که پس از آنکه اطلاعاتش در اینترنت در مقیاس وسیع منتشرشد، دیگر گمنامی سابق را ندارد. خبرنگاران از چهارگوشه جهان، به بیش از چندین زبان مختلف، جزئیات زدوبندهای این شرکت را با ثروتمندترین افراد جهان افشا کردند. از روسای جمهور روسیه و چین ـ «ولادمیر پوتین» و «شی‌ جین پینگ» ـ و نخست‌وزیر ایسلند «سیگموندور گونلاگسون» گرفته تا دولت‌ها و سیاستمدارانی که  مجبور شدند، به این اسناد واکنش نشان دهند.

اما سوال مهم آنجاست کهICIJ  چطور توانست چنین پروژه‌ای را در چنین وسعتی انجام دهد؟ من از روزنامه کار روی  اسناد پاناما ؛ سومین پروژه‌ همکاری من با کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران بود. اولین همکاری‌ام مربوط به پروژه‌ای درباره پول‌های آلوده‌ای می‌شد که توسط سیستم رازداری نظام بانکی سوئیس حفاظت شدند و بعدی پروژه‌ای درباره پنهان‌کاری‌های مالیاتی شرکت‌های بین‌المللی در لوکزامبوزگ بود. دو پروژه‌ای که به‌ترتیب با عنوان «سوئیس لیکس»[1] و «لوکزامبورگ لیکس»[2] به‌طور همزمان در چندین رسانه منتشر شد که البته هیچکدام قابل مقایسه با سطح افشاگری اسناد پاناما نبود.

در یک روز گرم تابستانی خبرنگاران بیش از 10 سازمان رسانه‌ای، در واشینگتن دور هم جمع شدند تا درباره پروژه تازه این انجمن صحبت کنند. گفت‌وگوها به زبان انگلیسی انجام می‌شد و خبرنگاران روزنامه «زودویچه سایتونگ» ـ پرتیراژترین روزنامه آلمان که در مونیخ منتشر می‌شود ـ اسناد مربوط به زدوبندهای مالیاتی شرکت موساک فونسکا را که از منابع خودشان دریافت کرده بود، با اعضای ICIJ در میان گذاشتند؛ اطلاعات اولیه و اسنادی که هنوز نام «اسناد پاناما» را به‌خود نگرفته بود.

در اولین دیدار، با جنبه‌های مختلف خبری، حقوقی و مالی این پروژه آشنا شدیم و درباره اینکه از این گنجینه اطلاعات لورفته و درعین ‌حال پیچیده چه چیزهایی می‌توان به‌دست آورد، بحث کردیم. علاوه‌براین درباره زمان‌بندی انتشار اطلاعات و شخصیت‌های مهم مرتبط با این پروژه صحبت کردیم. بعضی تصمیمات دراین باره در همان جلسه گرفته شد و بعضی دیگر هم در خلال جلسات تکمیلی گرفته شد که در همان سال در نقاط مختلف دنیا برگزار شد.

یک نکته اساسی و چالشی که قبلا آن را پیش‌بینی نکرده بودیم این بود که چطور تحقیقی را با چنین حجمی از اطلاعاتی می‌توانیم هدایت کنیم؛ اطلاعاتی به اندازه 2.6 ترابایت که پیشینه آن تا 40 سال عقب می‌رفت. ICIJ تلاش فوق‌العاده‌ای برای آسان کردن تحقیقات انجام داد. به‌این ترتیب که ابزارهایی برای کار در این پروژه در اختیار خبرنگاران قرار داد که حتی برای آنهایی که کمتر در کار با ابزارهای تکنولوژیک حرفه‌ای بودند، هم قابل استفاده بود.

در ماه‌های بعدی، تعداد روزنامه‌نگارانی که در این پروژه مشارکت می‌کردند، بسیار بالا رفت. روزنامه‌نگارانی که با امکان دسترسی امن به منابع پروژه این امکان را داشتند که در تمام فایل‌ها جستجوهایی مثل جستجوهای گوگلی انجام دهند. جستجوی «تشخیص نوری کارکترها» یا OCR روزنامه‌نگاران را قادر می‌ساخت که در عکس‌ها و متن‌هایی مثل فایل‌های پی دی اف جستجو کنند که معمولا امکان جستجو در آنها وجود ندارد. با دانلود فایل‌های تازه، به مرور زمان شیوه‌های جستجوی تازه‌ای هم اضافه شد که براساس تاریخ، اندازه فایل، نوع آن، کسی که آن فایل را ساخته و فرستده آن، جستجو در تمام فایل‌ها را امکان پذیر می‌ساخت. خبرنگاران می‌توانستند اسناد را بوک مارک کنند، اطلاعات کامل شرکت‌ها را دانلود کنند و البته به تاریخچه جستجوهای خودشان هم در آن سایت‌ها دسترسی پیداکنند. علاوه براین، یک امکان جستجوی تصویری هم برای ما فراهم شده بود. به‌این ترتیب که روزنامه‌نگاران می‌توانستند براحتی ارتباطات میان شرکت‌ها و مشتری‌ها و همین‌طور سهامداران را دنبال کنند.

غیراز این موارد،ICIJ  ابزاری را ایجاد کرد که به روزنامه‌نگاران این امکان را می‌داد که افرادی را که بیشتر از بقیه، سود می‌بردند را شناسایی کنند؛ بدون آنکه اطلاعات قبلی از آن فرد داشته باشند یا اسامی در تحقیق دیگر اعضای گروه آمده باشد. بعد از آنکه سه روزنامه‌نگار در تحقیقات جداگانه در اسناد، به اسامی مشابهی درزمینه افرادی که بیشترین سود را برده‌اند، دست پیدا کردند، فهرستی باعنوان «مالکان سودبر»[3] تهیه شد تا آنکه در نهایت ICIJ توانست به فهرستی از سهامداران، مدیران، مالکان سودبر و مشتریان در هر کشور دست پیدا کند.

یک امکان دیگری که برای ارتباطات میان خبرنگاران حاضر در پروژه بسیار حیاتی بود، شبکه طبقه‌بندی شده داخلی نام داشت. چیزی که به ما این امکان را می‌داد که باوجود آنکه هزاران کیلومتر از هم فاصه داشتیم، ارتباطات‌مان را حفظ کنیم و بتوانیم اطلاعات، لیدها و درنهایت مطالبی را که نوشته‌ایم با همدیگر سهیم شویم. این شبکه به نوعی فیس بوک خصوصی ما بود و هر خبرنگار، یک پروفایل برای خودش داشت. یک شبکه پیام‌رسان خصوصی که گروه‌های مختلفی در زیرمجموعه‌اش شکل گرفته بود که افراد می‌توانستند درباره موضوعات مختلفی که مورد تحقیق بودند، بحث و اظهارنظر کنند. انواع فایل‌ها در همین شبکه آپلود و دانلود می‌شد. شاید بتوان این شبکه را جهان دوم بسیاری از روزنامه‌نگاران تحقیقی توصیف کرد. این شبکه امن اطلاعاتی که در دومرحله‌ هویت خبرنگاران عضو را تایید می‌کرد قلب این عملیات بود و احتمالا شوق برانگیزترین بخش ماجرا در هنگام کار هم همین شبکه بود که خبرنگاران بااعتماد به یکدیگر، اطلاعات‌شان را درباره پروژه باهم سهیم می‌شدند.

در نهایت اطلاعات این تحقیق منتشر شد. آن هم از طریق پروژه‌ای که بیشتر از 370 روزنامه‌نگار، در بیش از 100 سازمان رسانه‌ای و در بیش از 80 کشور مختلف در آن مشارکت داشتند. افشای اطلاعات مخفی بین‌المللی در چنین حجمی هم از نظر تعداد مشارکت‌کنندگان و هم ازنظر یافته‌های آن، استثنایی بود و تنها با بالاترین سطح اعتماد متقابل میان خبرنگاران به سرانجام می‌رسید.

در عصری که اطلاعات و رقابت در آن حرف اول را می‌زند، چنین اعتمادی میان روزنامه‌نگار یک اتفاق معمولی نیست. به‌اعتقاد من، اینکه کل ماجرا در طول یک سال تحقیق، پشت پرده و مخفی بماند، تقریبا غیرممکن بود. آنچه سوم آوریل روی صفحه اول روزنامه‌های مختلف سراسر دنیا منتشر شد، شاهد چنین همکاری و اعتماد متقابلی است.

منبع:

http://niemanreports.org/articles/how-some-370-journalists-in-80-countries-made-the-panama-papers-happen

 


[1] Swiss Leaks

[2] Luxembourg Leaks

[3] beneficial owners