تفکر و سواد رسانه‌ای؛ یک کتاب، دو دیدگاه

تفکر و سواد رسانه‌ای؛ یک کتاب، دو دیدگاه

مقدمه: بهاره جلالوند- رادیو،‌ تلویزیون ، انواع و اقسام مجله ، روزنامه‌، شبکه‌های اجتماعی و...، هر روز که می‌گذرد، تعداد رسانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و انتخاب برای مخاطب سخت تر خواهد شد. هر یک از رسانه‌ها،  به طرق مختلف می‌کوشند که مخاطب بیشتری را جذب کنند. در چنین شرایطی قدرت انتخاب و گزینش‌‌گری مخاطب، بستگی به شناخت و آگاهی او از رسانه ها، اهداف، مدیریت، مالکیت،  محتوا و شگردها و تکنیک‌ های آنها دارد. دستیابی به چنین شناخت و آگاهی انتقادی نسبت به رسانه ها و مدیریت افراد بر رژیم رسانه‌‌ای خود را 'سواد رسانه‌ای' می‌گویند. در دنیای رسانه‌‌ای شده امروز که از کار، تفریح، تحصیل گرفته تا حتی ازدواج و تشکیل خانواده در بستر رسانه ها به وقوع می‌پیوندد و بطور خلاصه از تولد تا مرگ  با رسانه ها سر وکار داریم ، سواد رسانه‌ای یکی از ضروریات مهم زندگی است. به همین دلیل بسیاری از کشورها از سال ها پیش موضوع سواد رسانه‌‌ای را در سرفصل های رسمی برنامه های آموزشی خود وارد کرده اند. آموزش و پرورش ایران نیزکه از سال 1391 برخی مباحث مربوط به آشنایی و شناخت رسانه ها را در کتاب های درسی گنجانده بود ،امسال با تثبیت سواد رسانه‌‌ای در سرفصل های اختیاری درسی پایه دهم و تالیف کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای گام مهمی در این زمینه برداشته ؛ اما این تلاش آموزش و پرورش با نقد و نظرهایی نیز به ویژه از سوی محافل علمی و آکادمیک رشته ارتباطات و نیز رسانه ها و روزنامه نگاران همراه بوده است. این مباحث و نقد و نظرها موجب تشکیل جلسه ای در دانشکده علوم اجتماعی  دانشگاه تهران، ازسوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و «شفقنا رسانه»، سایت تخصصی ارتباطات و روزنامه نگاری شد. «دکتر محمود امانی تهرانی»  مدیر کل دفتر تالیف کتاب‌های درسی، «دکتر حسینعلی افخمی» عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات  دانشگاه علامه طباطبایی و «امیر یزدیان» دانشجوی دکترای رشته ارتباطات در آن حضور داشتند. این میزگرد را دکتر هادی خانیکی استاد دانشکده ارتباطات  دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برعهده داشت. آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد گزیده ای از مباحث مطرح شده در این نشست است.

ضعف سنت گفت و گو در ایران

دکترخانیکی در ابتدای این نشست به تشریح موضوع بحث  و محل اختلاف در مورد کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای پرداخت و گفت:  تألیف و تهیه کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای در مقطع متوسطه کار در خور توجهی بود که نظر‌ها را به خود جلب کرد. این که چرا و چگونه این کتاب منتشر شد و چه نقاط ضعف و قوتی دارد موضوع اصلی بحث این جلسه است. به همین دلیل  بنا  را بر این گذاشتیم تا یک نهاد رسانه‌ای و یک نهاد علمی در کنار نهاد سوم یعنی دستگاه اجرایی و آموزشی با کمک هم به گفت و گوو نقد و بررسی  این اثر بپردازند .

خانیکی با اشاره به ضعف سنت گفت و گو در ایران افزود : یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های من این است که در ایران گفت‌وگو سخت انجام می‌گیرد یا اصلا انجام نمی‌گیرد. به قول شفیعی کدکنی هر کسی به درون خویش تبعید شده است. به عبارتی نهادهای اجرایی، نهادهای علمی و نهادهای ارتباطی هر کدام در درون خود تبعید شده‌اند، بنابراین اگر این افق‌ها به روی همدیگر باز شوند، از نتایج آن همه دستگاها می‌توانند استفاده کنند.

رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات سپس به تدقیق محل بحث در مورد کتاب پرداخت و گفت: تاکنون  دو دیدگاه در مورد این اثر مطرح شده است. دیدگاه اول به متن کتاب تفکر و سواد رسانه‌ای می‌پردازد. برخی از مؤلفان معتقد بودند منتقدان وارد بحث درباره‌ی خود کتاب نمی‌شوند و به حواشی می‌پردازند.. بعضی از مؤلفان هم گفته بودند منتقدان این کتاب بین نقد نظام آموزشی و حتی قدرت سیاسی با نقد کتاب یا خود موضوع سواد رسانه‌ای بیشتر خلط مبحث کرده‌اند.دیدگاه دوم  که در سطح رسانه‌ها انعکاس زیادی داشت ، تمرکز آن بیشتر بر فرایندها است تا بر روی متن. البته به این معنا نیست که این افراد متن را نخوانده‌اند یا آن را ندیده‌اند. بلکه معتقد هستند وقتی موضوعی به متن درسی تبدیل می‌شود، نتایجی به دنبال دارد. تألیف کتاب یکی از حلقه‌ها است و حلقه‌های دیگری هم وجود دارد که قبل از تألیف چگونگی مشارکتجامعه،آموزش‌دیدگان و آموزش‌دهندگان را هم دربرمی‌گیرد. بنابراین قضاوت درباره انتخاب یکی از این دو دیدگاه هنوز زود است.

خانیکی در ادامه افزود توجه آموزش و پرورش به بحث سواد رسانه‌ای علی‌القاعده برای ما ارتباطاتی‌ها نقطه قوت است. حدود 800 هزار نفر زیر پوشش این کتاب قرار می‌گیرند و از نظر ما ارتباطاتی‌ها این تعداد که از مجموع تیراژ مطبوعات در کشور بیشتر است، نکته‌ی مهمی است. در دنیایی که روزنامه‌ها روزبه‌روز تیراژشان کمتر می‌شود، خیلی خوب است که به چنین مسئله‌ای با چنین تیراژ بالایی توجه شده است ولی باید به سازوکارها و نتایج آن هم توجه داشته باشیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی توجه آموزش و پرورش به سواد رسانه‌ای را مسئله‌ای مهم دانست و با تشکر از این نهاد گفت: اساس مسئله سواد رسانه‌ای این است که مخاطب جدی گرفته شود. موفقیت یا عدم موفقیت آن را باید کارشناسان بررسی کنند.

از طرف دیگر من شخصا نگران هستم توجه به سواد رسانه‌ای در ایران دچار عوام‌زدگی شود یا شده باشد. مسئله‌ای که شاید امروزه بیشتر از همه‌ی مقوله‌های ارتباطی بر سر آن بحث وجود دارد، این است که نه تنها هر نهاد دولتی بلکه هر شرکتی به مسئله سواد رسانه‌ای می‌پردازد؛ آیا به سمت رسانه‌شناسی می‌رود یا به سمت رسانه‌هراسی؟ و این دو مسئله متفاوت از یکدیگر است.

خانیکی در پایان سخنان خود این گفت‌وگوها را زمینه‌ای برای بحث‌های جدی دانست تا هم به فرایندها و هم به متن پرداخته شود. برای اولین بار یک انجمن علمی، یک نهاد رسانه‌ای و یک نهاد سیاست‌گذار و برنامه‌ریز در کنار هم قرار گرفته‌اند و به گفت‌وگو می‌پردازند و ما این را به فال نیک می‌گیریم. امیدواریم در ادامه نتایج خوبی داشته باشد و همه از آن بهره‌مند شوند.

چرا کتاب تفکر و سواد رسانه ای

دکتر محمود امانی تهرانی ، مدیر کل دفتر تالیف کتاب‌های درسی بعنوان مسئول دستگاه تالیف این کتاب در ابتدای این نشست به چرایی و چگونگی تالیف کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای  چنین  اشاره کرد:

پرداختن به سواد رسانه‌‌ای  در آموزش و پرورش به تالیف کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای برنمی گردد و موضوع قدمت بیشتری دارد و از سال 1391، آموزش و پرورش به مبحث رسانه ها در برخی از کتاب های درسی پرداخته  است. کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای که امسال تالیف شده و جزو برنامه های رسمی درسی قرار گرفته، مختص دانش ‌آموزان پایه‌ی دهم  است. به طور کلی سه درس برای پایه‌ های دهم و یازدهم  به صورت اختیاری در نظر گرفتیم. عناوین  این سه در عبارت است از  کارگاه کارآفرینی و تولید، هنر و تفکر و سواد رسانه ای. مسئولان مدارس از بین این سه درس می‌توانند دو تا را انتخاب کنند. اینکه تا کنون چه تعداد از مدارس، کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای را انتخاب کردند به طور دقیق مشخص نیست و در حال آمارگیری هستیم.  شاید این سئوال به ذهن خیلی از افراد برسد که چرا از بین این همه عناوین مختلف درس‌ تفکر و سواد رسانه‌‌ای برای دانش آموزان انتخاب شد. زمانی که داشتم جدول دروس پیشنهادی مختلف را به شورای عالی می‌بردم، انتخاب های مختلفی را در پیش رو داشتم که در نهایت تصمیم بر این شد که از بین آن فهرست مفصل، تفکر و سواد رسانه‌‌ای انتخاب شود. مهم ترین دلیل این انتخاب، احساس نیاز به چنین درسی با توجه به توسعه رسانه ها و نقش فراگیر و همه جانبه آنها در زندگی اجتماعی حال و آینده است. سواد رسانه‌‌ای  یک موضوع بین رشته ای محسوب می‌شود،بنابراین  رشته ها و دیسپلین های درسی خاص جایگاهی در انتخاب این عنوان درسی نداشتند. افراد در حال حاضر با یک دنیای جدید روبرو شده‌ اند که نوعی احساس درماندگی را برای‌ شان به وجود آورده ، برای رفع این مسئله و فعال کردن افراد در مواجهه با مقتضیات دنیای جدید، نیاز به آموزش است. افراد در تدبیر معیشت خود، تدبیر در وقت خود ، تدبیر در حوزه فکری خود و در تمام زمینه ها نیازمند این هستند که از بالا نگاهی به خود بیندازند و مهارت های لازم را برای زندگی در عصر جدید کسب کنند. به همین دلیل است که تفکر و سواد رسانه‌‌ای در کنار بقیه دروس جای می‌گیرد و این کتاب تدوین و تالیف شده است. زمانی که قرار شد این کتاب تالیف شود مشخصا به این مسئله اشاره شد که این  کتاب قرار نیست یک کتاب متن محور باشد بلکه باید کتاب به صورت مسئله محور تدوین شود. مسئله محور بودن به این معنا که دانش آموزان را در موقعیت های یادگیری فعال قرار دهد به نحوی که دانش آموز احساس کند پس از اجرای درس، دچار تغییر نسبت به پیش از اجرای درس شده است. این درس به این دلیل تالیف شده که بتواند دانش آموزان را رشد بدهد و به آن ها مهارت های استفاده فعال از رسانه ها را  بیاموزد. حفظ کردن در این کتاب جایگاهی ندارد، به همین دلیل  و برای درک بهتر کتاب، 60 فیلم برای آن در نظر گرفتیم که روی سایت قرار دارد تا دانش آموز به درک بهتر ، عینی‌تر و عملی تری از مباحث برسد. انتخاب نام کتاب، سئوال های زیادی را برای برخی از افراد به وجود آورده است، دلیل افزودن تفکر به عنوان کتاب سواد رسانه ای، به پیشینه سایر کتاب های درسی برمی گردد.  برخی از کتاب های درسی عنوان شان با تفکر آغاز می‌شود  مثل تفکر و زندگی و تفکر و پژوهش. منشاء کلمه تفکر نیز در عناوین درسی ، به 5 نوع تفکری برمی گردد که در کتب درسی به آن پرداخته شده است، به همین دلیل در عنوان کتاب سواد رسانه‌‌ای نیز تفکر مد نظر قرار گرفت. کلمه سواد نیز به این دلیل در عنوان کتاب آمد که جنبه عمومی مسئله را تقویت کند. در نهایت پس از مشورت زیاد عنوان کتاب، تفکر و سواد رسانه‌‌ای شد. برای تالیف این کتاب هم از افراد زیادی کمک گرفتیم که مهم‌ ترین آن ها افرادی بودند که تجربه در طراحی کتاب های تفکر محور در حوزه آموزشی  داشتند. برای تالیف کتاب از متخصصین مختلف این رشته، از جمله متخصصین برنامه ریزی درسی و متخصصین طراحی آموزشی و نیز متخصصین ارتباطات و رسانه  کمک گرفتیم. نقدهایی هم به این کتاب تازه تالیف شده که برخی از آن ها کاملا منطقی به نظر می‌رسد و قابل اصلاح است اما به طور کلی پرداختن به موضوعات بین رشته ای کار سختی محسوب می‌شود و رسیدن به یک کار کاملا بی عیب و نقص آن هم در اولین گام، چندان امکان پذیر نیست. زمانی که یک کار جدید و مهم در کشور صورت می‌گیرد تحت تاثیر جو سیاسی - اجتماعی  جامعه از فضای اصلی علمی و آموزشی خارج می‌شود. اما آموزش و پرورش به موضوعات به شکل امواج سیاسی نگاه نمی‌ کند و این کتاب هم یک کتاب سیاسی نیست.

آموزش و پرورش نباید وارد این حوزه شود 

پس از دکتر امانی ،امیر یزدیان، دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و از مترجمین کتاب «رویکردهایی به سواد رسانه ای» در  نقد این کتاب گفت:

اگر کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای را که برای دانش آموزان تالیف شده ، بهترین کتاب سواد رسانه‌ای فرض کنیم ، باز هم معتقدم که در فضای کنونی این کتاب نباید به هیچ وجه وارد آموزش و پرورش و کلاس درس می‌شد. ورود مبحث سواد رسانه‌‌ای در آموزش رسمی ، نیازمند پیش زمینه بسیار طولانی و جدی است که ما از آن چیزی ندیدیم و به رغم صحبت‌های قانع کننده مدیر کل دفتر تالیف کتاب‌های درسی، با بررسی کتاب دریافتیم که این کتاب با فضای کنونی مغایرت‌های زیادی دارد. نخسین موردی که باید به آن توجه کرد ، این است که آموزش سواد رسانه‌ای و آموزش و پرورش دو مقوله کاملا متناقض محسوب می‌شوند اما در اینجا در کنار هم آمده اند. آموزش سواد رسانه‌‌ای در وهله اول نیازمند توجه به آموزش نوین است، چیزی که در سیستم آموزش و پرورش ما فقدان آن کاملا احساس می‌شود. فضای آموزشی در کلاس‌ های درس ما کاملا سنتی است در حالی که آموزش سواد رسانه‌‌ای مسئله ای بسیار تعاملی محسوب می‌شود. این آموزش نیازمند امکانات سخت افزاری و نرم افزاری است که در اکثر مدارس ما وجود ندارد و شاید تنها در چند مدرسه خاص یا مهم وجود داشته باشد. نکته مهم دیگری که در این رابطه وجود دارد معلمی است که می‌خواهد به عنوان مدیریت کننده کلاس سواد رسانه‌‌ای فعالیت کند، این معلم باید در مقام تسهیل گر باشد و نباید به عنوان متکلم وحده عمل کند. فضای آموزشی بین معلم و دانش آموز باید بسیار تعاملی باشد به گونه‌ ای که در بدو ورود کسی متوجه نشود معلم در کدام سمت کلاس ایستاده است. علاوه بر این توانمندی معلم نیز مهم به نظر می‌رسد و باید یک طوفان ذهنی برای دانش آموزان ایجاد کند. سئوال اینجاست که سیستم آموزشی ما کجا چنین توانمندی را دارد و در کدام مدارس شاهد آن هستیم. عدم نیاز سنجی یکی دیگر از ایراداتی است که می‌توان بر این کتاب گرفت.  آموزش و پرورش  برای  این درس وتالیف و تدوین این کتاب نیازسنجی انجام نداده ، شاهد مسئله هم این است که یک کتاب واحد را  برای کل دانش آموزان کشوربا وجود تفاوت در نیازها و علائق آنها  طراحی کرده ایم در حالی که در بحث سواد رسانه‌‌ای مخاطب بسیار مهم است. چه کسی می‌تواند مدعی شود که نیازهای رسانه‌‌ای یک دانش آموزی که در تهران زندگی می‌کند با نیازهای دانش آموزی که در دورافتاده ترین منطقه ایران زندگی می‌کند، یکسان است؟

 اینکه یک نهاد رسمی به طور خاص، متولی سواد رسانه‌‌ای شود یک تناقض بزرگ محسوب می‌شود. روح سواد رسانه‌‌ای و آموزش آن، به هیچ وجه قالب پذیر نیست و نظام آموزش و پرورش متاثر از ایدئولوژی نظام حاکم است. در آموزش سواد رسانه‌‌ای اولین چیزی که مطرح می‌شود نقد ایدئولوژی حاکم است. به همین دلایل متولی آموزش سواد رسانه‌‌ای باید نهادهای مدنی و غیر دولتی  باشند. چه خوب می‌شد اگرنهادهای مدنی  متعددی برای آموزش سواد رسانه‌‌ای شکل می‌گرفت وآن وقت  آموزش و پرورش هم یکی از متولیان این امر می‌شد و نه تنها متولی. برای ارزشیابی این درس آزمون در نظر گرفته شده، این در حالی است که آزمون گرفتن برای سواد رسانه‌‌ای کار اشتباهی به حساب می‌آید.  در تعریف سواد رسانه ای، کتاب تنها تعریف یونسکو را مبنا قرار داده و از این نظر با شرایط جامعه ما فاصله دارد.  از نظر محتوایی بسیاری از مفاهیم پایه حوزه رسانه  در کتاب تعریف نشده است و این با منطق یک کتاب آموزشی مغایرت دارد ، زیرا  دانش آموزی که برای اولین بار با چنین موضوعی مواجه می‌شود با مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد و درک این درس  و اصطلاحات و مفاهیم آن برایش دشوار خواهد بود. جدای ازمفاهیم پایه ای مثل ارتباط و رسانه که تعریف نشده اند، مفاهیم دیگری هم در کتاب آمده که درک آنها برای دانش آموزان مشکل است ( مانند بازنمایی ، برجسته سازی ،اقناع و...).

همچنین در ابتدای کتاب اهدافی ذکر شده که بسیار آرمانی و دور از دسترس هستند وحکایت از آن دارد که سنگ بزرگ علامت نزدن است.

علاوه بر موارد مذکور، متن کتاب و چینش آن نیز ایرادات زیادی دارد که باید به طور اساسی ویرایش  شود. با وجود تمام نقدها، هر تلاشی که برای  توسعه سواد رسانه‌‌ای و بسط آن انجام می‌شود قابل تقدیر است و منتقدین نیز نمی خواهند مانع پیشرفت آن شوند و هر نقدی هم که وجود دارد از سر دلسوزی و برای بهبود کیفیت کتاب است.

رسانه هراسی بجای رسانه شناسی

 در ادامه این نشست دکتر حسینعلی افخمی،  استاد دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مواردی دیگری  را در نقد کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای  به شرح زیر بیان کرد:

تصوری که من از سواد رسانه‌‌ای داشتم با آن چیزی که در این کتاب وجود دارد، کمی متفاوت است. سواد رسانه‌‌ای در خارج از کشور برای بچه های زیر 16 سال در نظر گرفته شده و باید در سن پایین آموزش داده شود. در سال 1356 آموزش و پرورش کتابی را با توصیه دانشکده ارتباطات آن زمان به چاپ رساند که زبان برای رسانه های همگانی بود و نشان می‌داد که باید رسانه ها را شناخت. برای این منظور هم دانشجویانی را بورسیه ‌کردند تا دانش کافی برای تدریس در مدارس داشته باشند، ولی متاسفانه این کار دوام چندانی نداشت و مورد غفلت قرار گرفت تا به امروز که کتاب تفکر و سواد رسانه‌‌ای تدوین شده است. تدوین کتاب های درسی کار سختی به حساب می‌آید، اما این موجب نمی شود نسبت به ایرادات این کتاب بی تفاوت باشیم و از کنار آنها به را حتی بگذریم. کتاب موارد مختلفی  برای نقد دارد،مفاهیمی چون خود اندیشی ، درنگ و تامل چند سالی است که به طور جدی در نظام آموزشی دنبال می‌شود ولی در این کتاب چنین مواردی کمتر دیده می‌شود. به طور کلی با نوشتن کتاب سواد رسانه‌‌ای در شرایط فعلی کشور موافق نیستم چون حتی نمی دانیم تیراژ روزنامه ها چند نسخه است یا نمی دانیم مدیر مسئول روزنامه های مختلف ، پول آن را از کجا آورده اند و کمترین اطلاعی در مورد  اقتصاد رسانه های ایران نداریم ،بنابراین در چنین شرایطی نمی توان به سواد رسانه‌‌ای پرداخت. اینکه محتوای یک روزنامه چطور تولید می‌شود و پول آن از کجا می‌آید یا چه تیراژی دارد، بعد اصلی سواد رسانه‌‌ای را تشکیل می‌دهد.با وجودی که سایه رسانه های برون مرزی بالای سرماست، اما باید بدانیم که آموزش سواد رسانه‌‌ای را از رسانه های خود شروع کنیم، چون پرداختن به رسانه های داخلی برای دانش آموزان از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 سواد رسانه‌‌ای بدین معنا نیست که دانش آموز صرفا تعریف رسانه را یاد بگیرد ، دانش آموز باید یاد بگیرد که رسانه چه تاثیری بر ما می‌تواند بگذارد. برای رسیدن به این مسئله نیز باید به خوبی پشت صحنه تولیدات رسانه ها را بداند. در برخی از کشورها مانند ژاپن و روسیه صحبت از ترکیب سواد اطلاعاتی و سواد رسانه‌‌ای می‌شود چون مرز این دو در سال های اخیر به هم  نزدیک شده است. بسیاری از افراد مهارت گوش دادن ، حرف زدن ، مهارت ارتباطی و. .. را یاد نگرفته اند و این مهارت‌ها جدا از رسانه نیست ،یعنی قبل از رسیدن به رسانه باید این مهارت ها را به خوبی به دانش آموزان یاد داد.

 مسئله رسانه و ارتباطات باید از پایه اول تحصیلی شروع شود و تا پایه های بالاتر ادامه پیدا کند و این خلاء جدی در حال حاضر احساس می‌شود. یکی دیگر از ایرادات کتاب، نثر آن است که به سختی می‌توان آن را فهمید ، در برخی از مباحث نیز یک مرتبه بدون هیچ مقدمه ای موضوعات مختلف، مطرح شده‌اند. به نظرم حدود 30 تا 40 درصد این کتاب را باید بازنویسی کرد. تصاویر کتاب بومی سازی نشده ‌اند و باید به فکر بومی سازی تصاویر باشیم. رسانه هراسی در این کتاب وجود دارد که اصلا به نفع ما نیست چون رسانه هراسی در بحث سواد رسانه‌‌ای جایگاهی ندارد. کسی که این کتاب را بخواند به نظرم وارد صنعت رسانه نخواهد شد.

انتقادها بی جواب نماند

پس طرح انتقادات دکتر امانی ضمن تشکراز منتقدین  و ذکر اینکه قطعا از نکات مفید و انتقادات وارد  استفاده خواهد کرد، در پاسخ به نقد ها  گفت : قبل از هر نکته ای لازم است یادآوری کنم برای نقد یک کتاب باید ابتدا آن را به دقت خواند تا نقدها ، تاثیر سازنده و مفیدتری داشته باشند. اما در مورد نکاتی که مطرح شد باید عرض کنم ما نیامدیم اینجا که به این کتاب به صورت صفر یا صد نگاه کنیم.  اما شاید بتوان گفت ما یک گام بزرگ در سیستم آموزشی برداشته‌ایم که به نظرم جامعه آکادمیک این رشته باید از چنین موضوعی خوشنود باشد. اینکه برخی از منتقدین بر این باورند که چنین قدمی نباید برداشته می‌شد به نظرم درست نیست و بالاخره باید از یک جایی این کار شروع می‌شد.  انجام چنین کاری در آموزش و پرورش، یک اقدام در سطح ملی است و تناقضی بین نظام درسی رسمی و آموزش‌های سواد رسانه‌‌ای وجود ندارد. از سوی دیگر آموزش رسمی سواد رسانه‌‌ای مغایرتی با آموزش های غیر رسمی سواد رسانه‌‌ای توسط نهادهای مدنی و سایر دستگاه ها نخواهد داشت. بسیاری از افرادی که به این کتاب نقد می‌کنند، معتقدند که فضای آموزشی ما برای تدریس این کتاب سنتی است  درحالی‌ که امروزه فرآیند یادگیری در مدارس، از حالت معلم محور فاصله گرفته و دانش‌آموزان مشتاق مشارکت در امر یادگیری هستند.

مطرح شد که کتاب تعریف یونسکو از سواد رسانه‌‌ای را مبنا قرارداده است این کار با توجه به مرجعیت این نهاد اشکالی ندارد و در عین حال هر تعریفی با توجه به شرایط خاص ملی می‌تواند بومی سازی شود.  برخی دیگر نیز به عدم نیازسنجی و نبود امکانات سخت افزاری و نرم افزاری اشاره کردند که در جواب باید گفت یک کار پژوهشی دقیق و جدی برای نیازسنجی صورت گرفته‌ و مستندات آن نیز موجود است که دوستان می‌توانند رجوع کنند تا در اختیارشان قرار گیرد. هر آموزشی یک هسته مرکزی دارد و برای پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری در مناطق محروم نیز تدابیر ویژه ای اندیشیده شده است. اینکه بخواهیم تمام برنامه ریزی‌ های  یک کشور را با کف محرومیت های آن بسنجیم چندان منطقی به نظر نمی رسد و مانع رشد می‌شود.در مورد اهدافی که ابتدای کتاب ذکر شده  و دوستان منتقد،  آن‌ ها را آرمانی و غیر واقع بینانه دانستند، باید توجه داشت که  اهداف سطح بندی دارد و سطحی از اهداف که برای این کتاب در نظر گرفته شده  قابل تحقق است البته این گام اول به حساب می‌آید وتحقق کامل اهداف به این سطح محدود نمی شود.

 یکی دیگر از نقدهایی که به کتاب وارد کردند نبود تعاریف است که در جواب به این نقد باید گفت در طراحی آموزشی امروزی، روی تعاریف تاکیدی نمی شود و مسئله مفهوم سازی اهمیت دارد. درمورد مدرسین و معلمین این کتاب  و اینکه چقدر توانایی تدریس این کتاب را  خواهند داشت، باید گفت که قطعا مثل هر درس جدیدی ما  در ابتدا با مشکل مواجه خواهیم شد اما به مرور این مسئله برطرف می‌شود. عمدتا معلمین علوم اجتماعی که خود بیگانه با مباحث این حوزه نیسنتد، این کتاب را تدریس خواهند کرد. امیدوارم این نقدها را دستمایه ای برای چند تالیفی کتاب، در این زمینه قرار دهیم و در سال های آتی ما چند کتاب برای مناطق مختلف و حتی مناطق چند زبانه کشور داشته باشیم.