از هر 4 آمریکایی 1 نفر بلندگوی هوشمند دارد. این برای حوزه خبر چه معنایی دارد؟
این مقاله با بررسیِ چگونگیِ استفاده مردم از بلندگوهای هوشمند در خانههایشان، قصد دارد ببیند افراد چطور با این تکنولوژی تعامل میکنند و چه انتظاری از آن دارند؟ و اینکه تفاوت آن با ابزارهای دیگر مورد استفاده آنها در زندگی روزمرهشان مثل تلفن همراه چیست؟ و این ابزار قادر به فراهم کردن چه فرصتهایی برای دستاندکارانِ خبر است؟
مقدمه مترجم: چندسالی است که انتظارات مردم از تکنولوژیهای خانگی، بیشتر شده است.یکی از تکنولوژیهایی که اخیراً به میدان آمده است، تکنولوژیِ بلندگوهای هوشمند است. درواقع بلندگوی هوشمند، ابزاری است که با صدا فعال میشود و در داخل آن یک دستیار مجازی تعبیه شده که به شما در انجام وظایف روزمرهتان کمک میکند. برای مثال، بلندگوهای هوشمندِ آمازون، از یک دستیار به نامِ الِکسا، استفاده میکنند و وقتی شما پرسشی مانند اینکه «هوا در روز یکشنبه چطور است؟» را از آن میپرسید، او به شما پاسخ خواهد داد. یک بلندگوی هوشمند معمولا ویژگیهای بیشمار دیگری مثل توانایی پخش موسیقی، یادداشتِ قرار ملاقات و کنترل سایر ابزارهای هوشمند خانه دارد. مثلا به شما اجازه میدهد که چراغها را روشن و خاموش یا دمای هوا را به کمک یک دستور صوتی تنظیم کنید.
معروفترین بلندگوهای هوشمند متعلق به برندهای آمازون و گوگول است اما شرکتهای دیگر مانند اپل نیز این بلندگوها را عرضه میکنند. اصلیترین بخش یک بلندگوی هوشمند، درواقع یک دستیار مجازیِ باهوش و توانایی آن در تشخیص صدا و پاسخگویی به آن است. این بلندگو باید متوجه شود که شما چه میگویید، درغیراینصورت ویژگیهای افزودهای مانند یادآوریها یا برنامهریزیِ قرار ملاقات کار نخواهد کرد. بیشتر برندهای بلندگوی هوشمند، تکنولوژیِ تشخیص صدای خودشان را دارند؛ این تکنولوژی در آمازون الکسا، در گوگل، گوگل اسیستَنت و در اپل، سیری است. وقتی شما نام بلندگو را به زبان بیاورید، بلندگو به اصطلاح «بیدار» میشود. بلندگو به محض بیدار شدن پرسش شما را میشنود و به آن پاسخ میدهد. هر چه شما به عنوانِ کاربرِ بلندگو بیشتر صحبت کنید، بلندگو، با لهجه و واژگان شما بیشتر آشنا میشود و با گذر زمان به شما پاسخهای بهتری میدهد.
این مقاله با بررسیِ چگونگیِ استفاده مردم از بلندگوهای هوشمند در خانههایشان، درواقع میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که بلندگوهای هوشمند به حوزه خبر و به ویژه به سایتها و خبرگزاریها چه کمکی میتوانند بکنند؟ یا خیلی ساده، دستاندکارانِ خبر چطور میتوانند از قابلیت بلندگوهای هوشمند برای خبررسانی به مخاطبان بهره بگیرند؟
***
'الکسا، تایمر را برای 15 دقیقه تنظیم کن.'
'هی گوگل هوا چطوره؟'
به احتمال زیاد پیشازاین درباره بلندگوی هوشمند از دیگران شنیدهاید. یا دیدهاید که دوستتان از بلندگوی هوشمندش موسیقی پخش میکند، آبوهوا را بررسی میکند یا به عنوان زمانسنج از آن استفاده میکند. شاید هم خودتان یکی از این بلندگوهای هوشمند را دارید. فرقی نمیکند که رابطه شما با بلندگوهای هوشمند چگونه شکل گرفته باشد، بهرحال یکی از این بلندگوها را اطراف خود دیدهاید. برطبق گزارشی که سایت وویسبات.اِیآی منتشر کرده است، از هر 4 آمریکایی، 1 نفر بلندگوی هوشمند دارد و این تعداد در حال افزایش است. مالکیت بلندگوهای هوشمند فقط در سال 2018، 40درصد افزایش داشت.
این ارقام نمایانگر رشد بازار بلندگوهای هوشند است اما این دقیقاً چه معنایی دارد؟ افراد چطور با این تکنولوژی تعامل میکنند و چه انتظاری از آن دارند؟ اگر مردم از این ابزار محتوا میخواهند، این ابزار قادر به فراهم کردن چه فرصتهایی برای دستاندکارانِ خبر است؟
به عنوان یکی از اعضای تیم تحقیق و توسعه نیویورکتایمز، تصمیم گرفتم نگاهی به فراتر از این آمار بیاندازم و در کنار همکارم، دانیل میراندا، که پژوهشگر طراحی در بخشِ آمار و اطلاعاتِ مخاطبان (Audience Insight) تایمز است، به برخی از این پرسشها پاسخ دهم. من 9 سال گذشته را روی انواعی از پروژههای تحقیقی کار کردهام و آموختهام که تحقیقات طراحی در هنگام کاوش در فضاهای نوپا فوقالعاده ارزشمند است. هنگامی که آینده نامشخص است، بهترین راه برای دستیابی به وضوح و شفافیت، وقتگذراندن با کاربران و فهمیدنِ رفتارهای آنهاست.
از کجا شروع کنیم؟
بازار بسیار عظیم است. در گوشیهای هوشمند و بلندگوها، تلویزیونها و کامپیوترها، دستیارهای صوتی وجود دارند. آنها حتی در خودروها و یخچالها هم وجود دارند. اگرچه به نظر میرسد که دستیارهای صوتی همه جا هستند، اما ما تصمیم گرفتیم که در پژوهش خود بروی بلندگوهای هوشمندی که در خانهها هستند، متمرکز شویم زیرا آنها نشاندهنده پذیرش سریع این فناوری هستند.
تمرکز بر بلندگوهای هوشمند به ما اجازه داد تا مرکز کاوشهای اولیه خودمان را به فناوریای اختصاص دهیم که برای اکثر مردم آشناست – حتی اگر همگان شخصاً یک بلندگوی هوشمند نداشته باشند.
بلندگوهای هوشمند فناوریِ نسبتاً جدیدی است، برای همین مردم آنها را به شیوههای متفاوتی به کار میگیرند. هر فردی ممکن است در استفاده از این ابزار مرزها و سطوح راحتی متفاوتی داشته باشد.
چرا این تحقیق ضروری بود؟ ما میخواستیم بدانیم که مردم چطور از بلندگوهای هوشمند استفاده میکنند تا بتوانیم راههای تازهای برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبان خود پیدا کنیم.
بیایید با مردم صحبت کنیم
برای آنکه به شناختی از چگونگی رفتار کردنِ مردم با بلندگوهای هوشمند دست پیدا کنیم و بدانیم که نیازها و نقاط ضعف آنها چیست، رویکردِ پژوشیِ انسان-محور را اتخاذ کردیم و 22 مصاحبه 2ساعته با مشارکتکنندگان در خانههایشان ترتیب دادیم.
ما درحالیکه مشارکتکنندگان از بلندگوهای هوشمندشان استفاده روزمره میکردند، آنها را مشاهده میکردیم (دو نفر از مشارکتکنندگانی که با آنها مصاحبه کردیم، قبلاً صاحب بلندگوهای هوشمند بودند.) مشارکتکنندگان ما مشترکان و غیرمشترکان و خوانندگان مشتاق و غیرخوانندگانِ تایمز بودند که بخشی از مخاطبان رو به رشدی هستند که به لحاظ نژادی و جغرافیایی متنوعتر و متکثرتر هستند و به سمتِ زنانگی میل میکنند.
برای آنکه تصویر کاملتری از فواید و محدودیتهای بالقوه بلندگوهای هوشمند به دست بیاوریم، مشارکتکنندگانِ خودمان را از سه ناحیه مجزا در ایالات متحده انتخاب کردیم. ما از سیاتل بازدید کردیم، زیرا یک بازارِ رفتاریِ پیشرو است و مردم مدام در معرضِ تغییرات سریع فناوری قرار دارند. سپس به میامی رفتیم تا ببینیم چطور یک جمعیتِ دوزبانهتر قابلیتهای پلتفرمهای صوتی، مانند تشخیص صدا را، تجربه میکند. در انتها، از دیترویت بازدید کردیم تا کشف کنیم چطور امکان دارد که محیطی با خدمات درخواستی کمتر، بر چگونگیِ استفاده مردم از بلندگوهای هوشمند اثر بگذارد.
ما میخواستیم در مصاحبههایمان از فهمِ دلایلِ ابتدایی چرایی استفاده یا عدمِ استفاده مردم از بلندگوهای هوشمند، فراتر برویم. ما میخواستیم بدانیم که مشارکتکنندگان در حالِ حاضر چطور با این ابزار تعامل میکنند، چه نوع تعاملهایی را میپذیرند و چطور بلندگوهای هوشمند با ابزارهای دیگری که آنها در زندگی روزمره استفاده میکنند، تفاوت دارند.
بهعبارتدیگر، ما میخواستیم مرزهای مشارکتکنندگان را جابهجا کنیم تا به این درک برسیم که آنها چه نوع محتواها یا تجربههایی را ممکن است بخواهند کشف و بررسی کنند.
برای انجام این کار، ما طیفی از «مفاهیمِ قربانی» [مفاهیم قربانی، مفاهیمی خام، اولیه و ساختگی هستند که به صورت بصری در اختیار مشارکتکنندگان یا مخاطبان قرار میگیرند تا به عنوان یک واسطه عمل کرده و واکنشهایی را در آنها ایجاد یا منشأ شروع بحث بین آنها شوند. مترجم] را آماده کردیم که درواقع مجموعهای از طرحهای ناهنجار برای تجربههای استفاده از بلندگوهای هوشمند بودند و با هدف برانگیختنِ واکنشها و تسهیل گفتوگو طراحی شده بودند. طرحهای ما تعمداً احمقانه بودند: در یکی از طرحها، دستیار صوتی به لحنِ صدای شما گوش میدهد و محتوایی را ارائه میدهد که با خلق شما همخوانی دارد (تقریباً تمام افرادی که مصاحبه شدند این محتوا را ترسناک ارزیابی کردند.)
ما در نهایت میخواستیم باب گفتوگو را با افراد باز کنیم تا بدانیم از نظر آنها یک دستیار صوتی باید اجازه انجام چه کاری را داشته باشد و چه زمانی از نظر آنها یک فناوری زیادهروی میکند.
آنچه ما از طریق این گفتوگوها فهمیدیم آن بود که این افراد هنوز تلاش میکنند تا قابلیتهای بلندگوهای هوشمند را بشناسند و انتظارات، تعاملات و مرزهای آنها در حال تغییر است. ما از طریق گفتوگوهایمان 6تنشِ اصلی را شناسایی کردیم:
مردم چطور از بلندگوهای هوشمند استفاده میکنند و این چه معنایی برای آینده دارد؟
احساس کنترل
مردمی که با آنها صحبت کردیم گفتند از اینکه بیوقفه با تکنولوژی در ارتباط باشند، احساس خستگی مفرط میکنند. آنها گفتند احساس میکنند، به خصوص در مورد تلفنهایشان، کنترلی ندارند. فرقی نداشت که خودشان این ابزار را خریده باشند یا کسی به آنها هدیه داده باشد، بهرحال از اینکه بلندگوهای هوشمند این امکان را برایشان فراهم کرده بود تا از تلفنهایشان فاصله بگیرند، خوشحال بودند.
یکی از مشارکتکنندگان به ما گفت که [پیش از خریداری بلندگوی هوشمند] فقط یک نگاه ساده به گوشی تلفن برای خواندنِ دستور آشپزی از روی صفحه، او را به صفحات شبکههای اجتماعی هدایت میکرد و باعث میشد که مدتها بدونِ فکر در آن گیر بیفتد. او میگفت، از وقتی که بلندگوی هوشمند خریداری کرده است، وسوسه بالا و پایین کردنِ صفحات مجازی از بین رفته است و میتواند پاسخ پرسشهایش درباره آشپزی را، بدونِ آنکه مجبور باشدگفتوگویش را با شریک زندگیاش قطع کند، پیدا کند. او با خوشحالی میگفت که اغلب تلفناش را در خانه جا میگذارد.
یکی دیگر از مشارکتکنندگان به ما گفت که صبحها بیدار شدن برایش سخت بوده است. او یک بلندگوی هوشمند میخرد و آن را برنامهریزی میکند تا به عنوان ساعت زنگدار عمل کند. اینکه او مجبور بود برای خاموش کردنِ ساعت با این ابزار صحبت کند، باعث میشد که به رفتارش آگاهی بیشتری داشته باشد و راحتتر از رختخواب بیرون بیاید. به نظر رفتار سادهای است – اینکه به جای فشردن دکمه با ساعت صحبت میکنید – اما این عمل تأثیر بسیار بزرگی بر زندگی او داشت.
تلفنها اطلاعات را به کاربران خود تحمیل میکنند اما کاربران برای به دست آوردن اطلاعات از بلندگوهای هوشمند باید با آنها تعامل کنند.
افرادی که ما با آنها مصاحبه کردیم میگفتند در مقایسه با استفاده از تلفنهایشان، هنگامی که از بلندگوهای هوشمند استفاده میکنند، احساس کنترل بیشتری بر زمانشان دارند.
آنها گفتند تعامل با بلندگوهای هوشمند، گاهی اوقات منجر به مبادلاتِ خستهکننده و حتی مضحک میشود اما تجربه استفاده از بلندگوهای هوشمند خیلی بهتر از متصل بودن به تلفنی است که مدام به صورت یکطرفه برایشان اعلانهایی را میفرستد.
اینها برای حوزه خبر چه معنایی دارد؟
خستگیِ مفرط از اخبار یک واقعیت است. مشارکتکنندگان ما از اینکه ریتم و لحن اخبار آنها را دچار خستگیِ مفرط و دلزدگی کرده است، با ما صحبت کردند. آنها به ما گفتند که احساس نمیکنند دیگر بتوانند اعلان اخبار فوری را مدیریت کنند، بهخصوص اینکه این اعلانها اغلب مربوط به اخبار منفی است.
این خستگی از چرخه خبریِ بیامان، افراد را وادار میکند بین مطلع ماندن و سالم نگه داشتنِ ذهن و روان خود تعادل ایجاد کنند. این باعث میشود آنها اخبار را از افرادِ معتمد طلب کنند و اخبار را از بلندگوهای هوشمندی دریافت کنند که به آنها اجازه میدهند نحوه دریافت اخبار را تنظیم کنند.
درحال حاضر، محتواهای محلی برای بلندگوهای هوشمند بسیار محدود است اما این پلتفرم همچنان فرصتی مغتنم برای داستانگویی در اختیارمان میگذارد. ما همینحالا هم از استقبال مخاطبان آگاهیم؛ بهخصوص پادکستها که در چند سال اخیر با استقبال بالایی مواجه شدهاند و حدود یکچهارم از مردم آمریکا هر هفته به آنها گوش میدهند.
اما برای آنکه درسهای شنیداری مأخوذ از پادکستها را درمورد بلندگوهای هوشمند به کار ببریم، نیاز به بررسی فرمتهای جدید داریم. مردم اغلب از بلندگوهای هوشمند در لحظات انتقالی، مانند لحظه آماده شدن برای شروع یک روز کاری یا لحظه آماده کردنِ شام بعد از آمدن به خانه، استفاده میکنند.
- اگر بنا باشد ما مخاطبان را آنجایی که هستند، ملاقات کنیم، میبایست فرمتهای شنیداریای را جستجو کنیم که با رفتارهای چندکاره آنها در این لحظات مطابقت داشته باشد. این یعنی باید به صوتهای کوتاه و نیز زمان انتشار این صوتها در روز فکر کنیم.
همه اینها برای تجربه صداها در روزنامه تایمز چه معنایی دارد؟
برای آنکه تجربههای متفاوت و جذاب صوتی طراحی کنیم، باید ذهنیت خودمان را تغییر دهیم. ما برخی از ملاحظات را در زیر برجسته کردهایم:
ما هنوز در روزهای نخستین عمر بلندگوهای هوشمند هستیم و فهم اینکه چه نوع محتواهایی روی این پلتفرم کار میکند، نیاز به بررسی دارد. اما بیش از هر چیزی، این به معنی صحبت با مخاطبان برای درک بهترِ نیازهای آنهاست.
این نیازها کمک میکند تا بفهمیم شنیدن اخبار از یک بلندگوی هوشمند چه حسی ایجاد میکند.
این مقاله ترجمه متن زیر است:
https://open.nytimes.com/how-might-the-new-york-times-sound-on-smart-speakers-3b59a6a78ae3