جامعه خبرنگاری اصطلاحا یک جامعه تفسیری دارد که متضمن معانی و ارزشهای خاصی است. این ارزشها، هنجارها و معانی قواعد کاری و حریم مشخصی را برای جامعه خبرنگاری به وجود میآورد.
ارزشها و معانی جامعه تفسیری دارای خاصیت بازتابگرایی هستند و میتوانند در فرآیند بازاندیشی دوباره برساخته شوند. یکی از محرکههای بازاندیشی ارزشها و هنجارها، حوادث بحرانی است. خبرنگاری بهواسطه طبیعت شغل خود، با سیلی عظیمی از رویدادها و حوادث به شکل روزمره سروکار دارد و باید به یاد داشته باشیم که هر رویداد یا حادثه خبری جزوء حوادث بحرانی به حساب نمیآید. در اصل حوادث بحرانی، باید به شکل عمیقی جامعه تفسیری و ارزشها و حریم آن را تحت تاثیر قرار دهد.
جامعه تفسیری خبرنگاری خبرنگاران در کار و حرفه خود مثل خیلی از متخصصان دیگر از قواعد، روالهای کاری و نقش منحصر به فرد خود بهره میبرند. خبرنگاران در شغل خود مثل متخصصان هر حوزه دیگری برای خودشان مرز و اختیارات کاری تعریف میکنند. این تعریف مرزها و اختیارات در حقیقت برآمده از مفهوم «جامعه تفسیری» خبرنگاران است. جامعه تفسیری یک محیطی است که اعضای آن توسط یک مجموعه مشترکات محصور شده و حول یک گفتمان و تفسیرهای جمعی از وقایع کلیدی جمع شدهاند. باید بدانیم که هر جامعه تفسیری که قواعد، اختیارات و حدود کاری را ایجاد میکند، متضمن ارزشها، هنجارها، عملکردها و توابع کاری برای اهل فن آن جامعه تفسیری است. در حقیقت، در یک جامعه تفسیری معانی وجود دارند که این عناصر را به بار میآورد. معانی که توسط اعضای آن جامعه تفسیری برساخته شده و در کارهای روزانه با یکدیگر به اشتراک میگذارند و حتی معانی به کار گرفتهشان در این مسیر مجدد برساخته خواهد شد. بنابراین یک جامعه تفسیری که متضمن معانی، ارزشها و هنجارها است، میتواند دارای خاصیت بازتابگرایی باشد که محصولات جامعه تفسیری یعنی حدود و اختیارات کاری و همچنین اعضای آن جامعه را دچار تحول و تاثیرات خود قرار دهد. به عبارتی، ارزشها، معانی یا گفتمانهای مسلط با روالهای کاری و نقش خبرنگاری و قواعد در یک چرخه متقابل تولید و بازتولیدی با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند. اینکه ارزشها و معانی در درون یک جامعه تفسیری امکان تولید شدن و بازتولید شدن دارند، نشان از ویژگی بازتابگرایی یک جامعه تفسیری است. یعنی اینکه اگر یک ارزش در درون یک جامعه تفسیری تا دیروز مورد استناد همه بود میتواند در طی مسیر به اشتراکگذاری و گفتوگو میان اعضای آن جامعه تفسیری به شکل روزمره؛ طی مدت زمان طولانیتر مورد تجدید نظر و بازسازی جدیدی قرار گیرد. باید دقت داشت که یک جامعه تفسیری که با ارزشها، معانی و به عبارتی گفتمانی حاکم تعریف میشود، ویژگیهای قاعده بخشی را خلق میکند که متضمن طیف خاصی از عملکرد حرفهای خبرنگاران است. بازتابیشدن جامعه تفسیری در این میان، ممکن است که جامعه خبرنگاری در مواجه با یک شرایط بسیار خاص و استثنایی، در مسیر اجرای عملکردهای حرفهای خود با چالشهای جدید و جدی مواجه شود. در این حالت اهل فن آن جامعه تفسیری، شروع به گفتوگو و به اشتراک گذاری چالشها در خصوص عملکرد حرفهای خود میکنند. آنها از مشکلات خود با دیگر همکاران صحبت میکنند و درصددند که برای آن چاره اندیشی کنند یا شرایط انطباق را پیدا کنند. در مواردی، این شرایط خاص که اعضای جامعه تفسیری خبرنگاران را به گفتوگو و اندیشه در خصوص مشکلات جدید وا میدارد، دامنه گستردهتری دارد یا پیدا خواهد کرد. به عبارتی چالشهای جدید به سرعت، قواعد و حدود کاری اعضای آن جامعه تفسیری را هدف خود قرار میدهد. همانطور که گفته شد، عملکردها، قواعد و حدود کاری در ارتباط تولید و بازتولیدی با معانی و هنجارهای آن محیط تفسیری قرار دارند. در اصل باید این مطلب تا اینجا برای خواننده روشن شده باشد که هنجارها، ارزشها و معانی قاعده بخش و حریمساز اهل فن خبرنگاری رفته رفته در معرض بازتاب و بازاندیشی، قرار میگیرند. یعنی هنجارها و ارزشهای مورد نظر جامعه تفسیری که توسط اعضا به بحث و اشتراکگذاری با یکدیگر قرار داده میشود، چه بسا در فرآیند بازسازی به تولید معانی جدیدی منجر شود. در اینجاست که با مفهوم دیگری به نام «حوادث بحرانی» روبهرو میشویم. مفهوم حوادث بحرانی این نکته را همه ما میدانیم که خبرنگاری شغلی آسودهای نیست و یک خبرنگار در کار و حرفه خود با انبوهی از حوادث روبهرو است. این حوادث آیا همگی همان حوادث بحرانی هستند که به شکل عمیق یک جامعه تفسیری را تحت تاثیر قرار میدهند؟ پاسخ پرسش فوق، مسلما خیر است. در اصل یک حادثه بحرانی باید قواعد کاری و گفتمان حاکم جامعه تفسیری خبرنگاری را به شکل اساسی تحت الشعاع قرار دهد. از این جهت است که زِلیزِر دو عنصر کلیدی را در خصوص حوادث بحرانی مشخص میکند: 1.فناوری 2. چهرههای شاخص پشت فناوری این دو ویژگی در پی حوادث بحرانی به شکلی برجستهای تحت تاثیر قرار میگیرند. به عنوان نمونه، حادثه ترور جان.اف کندی، رییسجمهور وقت آمریکا بهگونهای عمل کرد که خبرنگاران حول مشروعیت بخشیدن به تلویزیون به عنوان یک پلتفرم خبررسانی به اجماع برسند. خبرنگاران نیز در جریان پوشش این حادثه، نقش خود را در اطلاعرسانی در کانون توجهها قرار دادند. به عبارتی، در گفتمان یک حادثه بحرانی، آن روایتی مسلط میشود که بهترین روشنایی را بر ذهن راویان یک جریان بتاباند. یک موضوع اخیر جهانی که فراگیر هم بود موضوع همهگیری بود که عمیقا حرفه خبرنگاری را تحت تاثیر قرار داد. مهم است که بدانیم هر رویداد خبری یک حادثه بحرانی نسبت به جامعه تفسیری تلقی نمیشود. در اصل، هر حادثهای که یک فرآیند مهم بازتاب هنجارها، عملکردها و کارهای روزمره خبرنگاری را بهوجود آورد، میتوان آنرا به عنوان یک حادثه بحرانی به حساب آورد. خوب تا اینجای کار میدانیم که هر جامعه تفسیری ارتباط تنگاتنگی با تعیین حدود کاری دارد. حدود کاری قواعد کاری را تعریف میکند یا اینکه چه کسی خبرنگار به حساب میآید یا نه. اینکه گفته میشود حوادث بحرانی فرصتهایی ممتازی در بازتاب یا بازاندیشی هنجارها و ارزشهای یک جامعه تفسیری هستند، با مثال سانحه تصادف شاهزاده محبوب، پرنسس دیانا، روشن میشود. در این سانحه غمانگیز، چند عکاس با پیگیری و عکس انداختنهای مکرر متهم به ایجاد حواسپرتی برای دیانای تشنه حریم شخصی شدند و ظاهرا هم بعد از بروز حادثه بهجای مبادرت به نجات، به عکس انداختن ادامه دادند. بسیاری در پی این حادثه، با رجوع به ارزشها و قواعد حرفهای کار خبرنگاری، درصدد آمدند که خبرنگاری را حرفهای جدا از پاپارازیها تعریف کنند. اعضای جامعه تفسیری فراتر از خبرنگاران اما آیا کنشگران یا اعضا جامعه تفسیری خبرنگاران تنها محدود به خود خبرنگاران است؟ به عبارتی آیا فقط خبرنگاران هستند که در فرآیند بازتاب و بازاندیشی هنجارها، ارزشها و قواعد جامعه تفسیری خود دخیل هستند؟ شاید عجیب باشد، ولی عرصه رسانه به گونهای است که اعضای جامعه تفسیری را منحصر به خود خبرنگاران نمیکند. به طور کلی رشد شبکههای اجتماعی در حوزه خبر و رسانه، شرایطی را بهوجود آورده تا اعضای جامعه تفسیری که هنجارها و ارزشها را بازاندیشی میکنند، فقط منحصر به خبرنگاران نشود. کاربران اخبار هم با اعلام نظرات خود یا واکنشهایی که تاثیرگذار است، تولید کنندگان اخبار را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهند. به عنوان نمونه، یک مجله خبری، مقالهای را نسبت به یک فرد مشهور و هویت شخصی او منتشر کرد. علاوه بر اینکه سایر نشریات این کار آن مجله خبری را محکوم کردند، واکنش کاربران هم موجب شد تا نهایت مطلب مذکور حذف شود. در این نمونه شاهد بودیم، که قواعد خبرنگاری از کنش سایر اعضای جامعه تفسیری یعنی کاربران خبری تاثیر پذیرفته است. حوزه خبرنگاری هم به علت ارتباط نزدیک با زمینههایی دیگر که اصطلاحا زمینههای مجاور هستند، به نوعی جامعه تفسیری وسیعتری از خود اعضای خبرنگاران را شامل میشود. این زمینههای مجاور مثل حوزههای اقتصادی، سیاسی موجب میشود برخی افراد مثل شخصیتهای سیاسی یا افراد تاثیرگذار اقتصادی یا حتی بازیگران هم در مواردی در نقش اعضای جامعه تفسیری خبرنگاری ظهور کنند. منابع: برگرفته از مقدمه کتاب حوادث بحرانی در خبرنگاری(critical incidents in journalism): نظریه پردازی حوادث بحرانی در خبرنگاری در سراسر جهان نویسندگان: Joy Jenkins, C. Edson Tandoc, Ryan J. Thomas, Oscar Westlund