- افشین شاهرودی
- 1387-12-21 09:32:00
- کد مطلب : 2760
در آسیبشناسی مطبوعات صرفنظر از مشکلاتی مانند مسائل محتوایی، توزیع، تیراژ و قیمت که مبتلابه قریب به اتفاق نشریات ماست.
جایگاه عکس و عکاسی در مطبوعات و نحوه برخورد دستاندرکاران با عکس، عکاسی و عکاسان مهمترین جایگاه را دارد.
بیاغراق یکی از موانع رشد و اعتلای عکاسی ما را باید در رویکرد نامناسب مطبوعات به آن جستجو کرد.
در آسیبشناسی مطبوعات صرفنظر از مشکلاتی مانند مسائل محتوایی، توزیع، تیراژ و قیمت که مبتلابه قریب به اتفاق نشریات ماست. جایگاه عکس و عکاسی در مطبوعات و نحوه برخورد دستاندرکاران با عکس، عکاسی و عکاسان مهمترین جایگاه را دارد. بیاغراق یکی از موانع رشد و اعتلای عکاسی ما را باید در رویکرد نامناسب مطبوعات به آن جستجو کرد.
هنوز بسیاری از دستاندرکاران مطبوعات تنها چیزی را که از عکاسی میشناسند «فلاش» است. در عصری که از آن بهعنوان عصر رسانهها نام برده میشود چنین درکی از عکاسی (بهعنوان یکی از ارکان مطبوعات) میتواند زمینههای اضمحلال یک نشریه را فراهم کند.
آرتور رونشتاین 1، سردبیر مجلات لوک (Look)، اینفینیتی (Infinity) و پارید (Parade) در سالهای 76ـ 1946، که خود از فتوژورنالیستهای برجستة دهة سی نیز بود، در مقالهای تحت عنوان «فتوژورنالیسم»2 مینویسد: «عکس میتواند در ترکیب با یک نوشته پر معنی و یک صفحهآرایی هنرمندانه به چیزی فراتر از سند یک واقعه تبدیل شود.» 3 این گفته کسی است که سالها ضمن تدریس در رشتة روزنامه نگاری دانشگاه کلمبیا و کار عملی عکاسی در مطبوعات، دهها سال پیش نشریاتی معتبر در سطح بینالمللی را نیز اداره و رهبری کرده است. گفته وی مبین این نکته است که استفاده صحیح از عکس در مطبوعات بردی بسیار مؤثرتر از استفادهای معمول به آن میدهد. عکس و نوشته، دو رکن اصلی در کار مطبوعات است و استحکام هر نشریهای در گرو استفاده صحیح از عکاسی و نویسندگی است. عکس و نوشته هر کدام با امکانات و تواناییهای خاص خود واقعیتها را ثبت و ضبط میکنند و ترکیب مناسب آنها میتواند در انتقال بهتر پیام نشریه بسیار مؤثر باشد. باید توجه داشت که آنچه باعث ارائه نشریهای همزمان از نظر بصری، گویا و از نظر محتوایی قوی میشود ترکیب آگاهانه و منطقی این دو است. در شرایطی که هر کوششی از سوی دستاندرکاران مطبوعات در جهت ارائه نشریاتی صورت میگیرد که بتواند مورد توجه و علاقة مخاطبان باشد، بیاعتنایی و کمتوجهی سردبیران به هر یک از این دو عامل منجر به ارائه نشریهای میشود که فاقد تأثیر کافی بر مخاطبین است.
زیبایی ظاهری نشریه، اولین عاملی است که مورد توجه قرار میگیرد. ولی محتوای بسیاری از نشریات ما تحت تأثیر جلوههای بصری ناخوشایند و با استفاده از عکس و تصویر به صورتی نارسا و احیاناًَ نادرست، کمرنگ و بیجلوه مینماید. تعداد اندک نشریات تخصصی که به کیفیت بصری خود اهمیت میدهند مخاطبان خاص دارند و جامعة مطبوعاتی ما را از این ضعف مبرا نمیکنند.
نمونههای تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد سردبیرانی که با شناخت کافی از عکس و عکاسی به نحو مطلوبی از آن در کار خود سود جستهاند توانستهاند در کار خود بسیار موفق باشند. در حالی که سردبیران ما عمدتاً براساس یک درک سنتی به عکس بهعنوان وسیلهای برای تزئین نشریه و یا پر کردن فضاهای منفی آن و نهایتاً سندیت بخشیدن به خبر 4 نگاه میکنند.
جنبههای آگاهانه بصری مطبوعات از سایر جنبههای آن کماهمیتتر نیست. یکی از نکات با اهمیتی که در مطبوعاتما کمتر به آن توجه میشود، وجود یک مدیر هنری کارآمد است که پابهپای سردبیر در امور مربوط به مسائل بصری نشریه تصمیمگیری کند. بسیاری از نشریات معتبر دنیا علاوه بر مدیر هنری از وجود «دبیر عکس» 5 نیز سود میجویند.
استفادههای مکرر و بدون منطق از عکسهای معینی از چهرههای معروف، انتخاب و استفاده از عکسهای تزئینی که بسیاری اوقات بدون ارتباط با متون نوشتاری مورد استفاده قرار میگیرد. جابجایی جهت عکس و تغییر کادر، استفاده های بدون اجازه و اطلاع از عکس، رایجترین برخوردهایی است که در مطبوعات ما در ارتباط با عکس دائماً تکرار میشود.
هر چند نقش سردبیران را در بروز چنین نارواییهایی، باید بهعنوان یکی از عوامل اصلی شناخت ولی این اشتباهات خیلی اوقات توسط صفحهبندها که عملاًَ مسئولیت طراحی و صفحهآرایی نشریات به جای مدیر هنری و یا دبیر عکس به عهدة آنها گذاشته شده است، صورت میگیرد. شمار قابل توجهی از صفحهبندها در نشریات ما افراد کارمزدی هستند که به مدد مدتی تجربه عملی در کار صفحهبندی ـ نه صفحهآرایی ـ تا حدودی به سرعت عمل دست پیدا کردهاند. این افراد، در بسیاری موارد برای جفت و جور کردن صفحات خود بدون توجه به اصول کار دقیق و حساس طراحی و صفحهآرایی، به جای اینکه صفحات اختصاص یافته به یک مطلب را متناسب با عکسها و نوشتههای آن طراحی کنند بهعنوان سادهترین و عملیترین راه کادر و اندازه عکسها را تغییر میدهند. آنها با این کار نه تنها دید و بینش عکاس را نادیده میگیرند، بلکه حقوق معنوی او و شأن اجتماعی عکس را بهعنوان یکی از ارکان مطبوعات زیر پا میگذارند.
در طول تاریخ مطبوعات تأثیرگذاری وسیع این رسانه از زمانی که امکان چاپ عکس در مطبوعات، فراهم شد به طور گستردهای فزونی یافت 6. چاپ عکس در مطبوعات این امکان را برای مردم بوجود آورد که به صورت عینیتری در جریان رویدادها قرار گرفته و درک واقعیتری از حوادث بدست آورند. نمونههای تاریخی فراوانی قابل ذکر است که انتشار یک عکس حتی باعث تغییر قوانین موجود و یا وضع قوانین تازه شده، سیاستها را دگرگون کرده و یا حتی دولتها را جابهجا کرده است. بهعنوان مثال انتشار کارهای عکاسی لوئیس هاین 7 از کارگران خردسال باعث تغییر قانون کار کودکان در آلمان شد.
انتشار عکسهای کشاورزان در مطبوعات دهة سی امریکا 8 باعث تدوین قوانین تازهای برای بهبود وضع زندگی آنان در روستاها و در نتیجه توقف مهاجرت آنان به شهرها شد.
عکسهای جاکوب ریس 9 در سال 1887 در ارتباط با نقش شرایط اجتماعی در ارتکاب جرم باعث انجام اصلاحات اجتماعی قابل توجهی توسط تئودور روزولت گردید.
انتشار سه عکس معروف 10 از جنگ ویتنام بسیار بیشتر از هزاران کیلومتر مطلبی که در مطبوعات دنیا دربارة آن جنگ نوشته شد، در افکار عمومی جهانیان نسبت به حضور نظامی آمریکا در این کشور و مخالفت با آن مؤثر واقع شد.
انتشار عکس معروف آبراهام لینکلن در مطبوعات یکی از دلایل انتخاب وی به ریاستجمهوری بود.11
در ایران انتشار عکس ملاقات همافران با امام(ره) 12، موج حرکتهای تازهای به جوششهای مردمی داد.
همان طور که عکس در روند تحولات تاریخی تأثیر داشته، مطبوعات نیز همواره در تحول تاریخ عکاسی نقش مؤثری داشته است. ماندگارترین چهرههای تاریخ عکاسی فتوژورنالیستها بودهاند. اصطلاح «کاندید فتوگرافی» 13 را سردبیر هنری مجله ویکلی گرافیک (Weekly Graphic) ابداع کرد.
در حالی که در تمام نشریات معتبر دنیا کار عکاسان بسیار قابل توجه و مؤثر است در کشور ما عکاسانی که مستقیماً برای نشریات کار میکنند ـ به دلایل مختلف از جمله شرایط حاکم بر ادارة امور آنها ـ عمدتاً به کار خود بهعنوان یک وظیفه اداری روزمره ـ و نه بهعنوان یک مفرّ خلاق ـ نگاه میکنند. از سوی دیگر سردبیران نیز به کار عکاسان بهعنوان یک عامل مؤثر و تعیینکننده نگاه نمیکنند. به همین دلیل جز چند نمونه انگشتشمار کمتر توانستهاند عکسهایی را ارائه کنند که خصوصیات ذاتی و عمیق عکاسی را بهعنوان یک وسیلة مؤثر در تحولات اجتماعی به نمایش بگذارند. با وجود اینکه عکاسان مطبوعاتی ما در طول سالهای اخیر در متن جریانات اجتماعی ایران حضور مستقیم داشتهاند؛ ولی در نهایت عکسهای ژورنالیستی ما در این مدت توسط عکاسانی گرفته شده است که در استخدام مطبوعات نبودهاند. 14
برخلاف بعضی از ادعاهای موجود، صرف نظر از بخشی از کارهای نسل جوان و جدید فتوژورنالیست ها، کار عکاسان مطبوعاتی ما تا کنون در مقایسه با آنچه که در رسانههای دنیا انجام میشود، ضعیف بوده است. بیانصافی نیست اگر صرف نظر از قابلیتهای شخصی خود آنان مسئولیت این ناتوانی را تا حد زیادی در نحوة برخورد سردبیران و دستاندرکاران مطبوعات با عکاسی و عکاسان بدانیم. زیرا همان طور که گفته شد اهمیت لازم را برای عکاسی در مقایسه با نویسندگی قائل نیستند.
عکاسی یک وسیله بیانی قوی است که میتواند جنبههایی از واقعیت را که با کلام تبیین نمیشود ثبت کند. به دلیل همین کمتوجهی است که در مقابل مشکلات و مسائلی که بر سر راه عکاسان قرار دارد، از آنان حمایت و پشتیبانی کافی به عمل نمیآورند. عدم دلگرمی و احساس امنیت کاری خود از دلایلی است که کیفیت کار آنان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
هیچیک از نشریات ما تاکنون در جهت تشکیل گروههای عکاسی لایق و کارآمد قدم مثبتی برنداشتهاند و اگر گهگاه چهرههای خوبی در میان عکاسان مطبوعات پیدا شدهاند پس از مدتی عطای کار در مطبوعات را به لقای کار آزاد بخشیدهاند. دستمزدهای کم، شرایط شغلی و حرفهای نامطمئن و بسیاری از مسائل دیگر، عکاسان خلاق را از کار مستقیم در مطبوعات رویگردان میکند و این در حالی است که محدودیتهای بازدارندهای که عکاسان با آن دست به گریبان هستند باعث میشود که ضمن گریز از کار مستقیم در مطبوعات ارتباط نیمبند خود را با آن حفظ کنند.
برخلاف تصور عدهای که رشد فتوژورنالیسم را در ایران از زمان انقلاب اسلامی تاکنون بسیار عظیم ترسیم میکنند باید گفت که این رشد هرگز جز در دو دوره، یکی از سال 57 تا 61 و دیگری از سال 78 تاکنون در حد قابل قبول و متناسب با تواناییهای ما نبوده است. افزایش چشمگیر تعداد عکاسان و عکسهای گرفته شده در این مدت را نباید ناشی از رشدی کیفی (و یا بالعکس) بدانیم. به نظر میرسد آنچه که در سال 1989 بهعنوان مکتب جدید عکاسی ایرانی 15 در مورد فتوژورنالیسم ما در رسانههای غربی عنوان شد و همچنین مطالبی که به دنبال آن در یک میزگرد میان چند تن از فتوژورنالیستهای ایرانی در یک نشریه داخلی عنوان گردید، باید با احتیاط قضاوت کرد. پیدایش هر مکتب، شیوه و طرز تفکر تازهای در هنر بیش از هر چیز بر بنیانهای تاریخی استوار است. عکاسی بیش از هر هنری با واقعیت پیوند دارد. اگر عکاسی ایران پابهپای حوادث انقلاب ناگهان دچار دگرگونی و تحول شد به دلیل ارتباط تنگاتنگی بود که با واقعیت داشت. در شرایطی که حوادث انقلاب سیلآسا هر جریان غیرهمسویی را در هم کوبید، طبیعی بود که عکاسی نیز ناگهان متحول شده و با مردم پیوند نزدیکتری برقرار کند. برای ارزیابی رشد عکاسی امروز ایران باید دید که تا چه حد توانسته است در طول سالهای پس از انقلاب تا کنون پیوند و نزدیکی خود را با مردم حفظ کند.
در جریان اوجگیری حوادث انقلاب اکتبر 1917 شوروی، عکاسان بسیاری که تا چندی قبل از آن عمدتاً به کار پرترههای استودیویی مشغول بودند، ناگهان دوربینهای خود را به سوی واقعیتهای کوچه و بازار نشانه رفتند. آنها بیمحابا صحنههای درگیری میان مردم و نیروهای تزاری، جنگ و گریزها و سنگربندیهای خیابانی، اشغال سازمانها و ادارات دولتی توسط مردم و بسیاری حوادث دیگر را به تصویر کشیده و نمایشگاههای بسیار در کوچهها، خیابانها، میدانها، ایستگاههای راهآهن و اماکن عمومی دیگر برگزار نمودند و بدین طریق نقش مهمی را در انتقال اخبار مربوط به انقلاب اکتبر ایفا کردند. این دقیقاً همان چیزی است که 60، 70 سال بعد در ایران اتفاق افتاد. در حالی که دستاوردهای ما در طی یک دوره ده ساله پس از پیروزی انقلاب با آنچه که دستاورد کشور جوان شوراها در اواخر دهة بیست بود کاملاً متفاوت است. 16 ارزیابی آنچه که در جامعه امروز عکاسی ما میگذرد، نشان میدهد که مکتب «عکاسی ایرانی» بیش از آنکه به واقعیتهای موجود متکی باشد از توهم یا قصد و نیت گویندگان ناشی میشود.
عکس یکی از ارکان مطبوعات است. با وجود تمام کاستیها، مطبوعات مناسبترین بستر برای رشد عکاسی اجتماعی در ایران است. در شرایطی که عکس میتواند به چیزی فراتر از سند یک واقعه تبدیل شود، مطبوعات ما باید برای اعتلای خود یا آگاهی و شناخت بیشتر از عکاسی و بهرهگیری صحیح از آن، توانمندتر شوند.
1. Arthur Rotion، آمریکایی
2. Photo Journalism این مقاله در ماه مارس 1978 در نشریه The Journal of Photography و همچنین کتاب Words and Pictures نوشتة آرتور رونشتاین به چاپ رسیده است. مقالة مذکور توسط نویسندة این مطلب به فارسی نیز برگردانده شده که در فصلنامة هنر شماره 18 به چاپ رسیده است.
3. ...with a blend of meaningful words and skillful layout, it becomes more than a witness to an event
4. در کار مطبوعات از خبر تعاریف مختلفی میشود ولی به طور اجمالی میتوان آن را گزارش مناسب، خلاصه و دقیق یک رویداد دانست. برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به کتاب «روزنامهنگاری» تألیف دکتر کاظم معتمدنژاد، نشر سریر.
5. Picture editor
6. این امکان از سال 1880 که روش چاپ«هاف تن» (Half ton) به کار برده شد فراهم گردید. روش هاف تن امکان چاپ رنگمایههای خاکستری را برای مطبوعات که پیش از آن امکانپذیر نبود فراهم ساخت.
7. جامعهشناس آمریکایی که کار عکاسی از زندگی کارگران معدن را به خاطر نیازهای حرفهاش انجام داد.
8. از سال 1930 تا 1935 با تشکیل «سازمان حمایت کشاورزی آمریکا» (Administration Farm Security) و استخدام گروهی از بااستعدادترین عکاسان آن زمان در سازمان مذکور بیش از دویست و هفتاد هزار قطعه عکس از زندگی کشاورزان امریکایی تهیه شد. کار عظیم این سازمان تأثیر فراوانی بر شرایط اجتماعی آن زمان و نیز بر نحوه تفکر عکاسی آن دوره و دورههای بعدی از خود باقی گذاشت.
9. Jacob A. riix عکاس دانمارکیالاصل آمریکایی.
10. الف) خودسوزی راهب بودایی در یکی از خیابانهای سایگون در سال 1963 از مالکوم براون
ب) کشتن یک ویتکنگی به وسیله رئیس پلیس ویتنام در سال 1968 از ادی آدامز
ج) کودکان در حال فرار از بمباران ناپالم در سال 1972 از نیک ات
11. عکس مزبور که لینکلن را مردی متین و موقر نشان میداد. باعث شد که تصور مردم از او بهعنوان شخصیتی خشن و ناهنجار از میان برود. خود لینکلن بعد از انتخابات به ریاست جمهوری گفت: «سخنرانی و عکس ماکیو برادی مرا به ریاستجمهوری رساند.»
12. عکاس حسین پرتوی
13. Candid Photography شاید بتوان آن را به نوعی به عکاسی با «دوربین مخفی» تعبیر کرد. اولین عکسهایی که به این صورت نامیده شد عکسهایی بود که اریک سالمون (1944ـ1886) عکاس انگلیسی از سیاستبازان انگلیسی به طور مخفیانه گرفته بود.
14. البته به نظر میرسد در چند سال اخیر با رشد نسل جدیدی در فتوژورنالیسم ما این روند در حال تغییر شکل است.
15. نشریه چاپ آلمان در سال 1898 مقالهای با عنوان «مکتب ایرانی در عکاسی» همراه با نمونههایی از کارهای رضا دقتی، منوچهر دقتی، آلفرد یعقوبزاده، کاوه گلستان، محمد اسلامیزاده، کاوه کاظمی و محسن شاندیز.
16. رجوع شود به کتاب Pioneers of Soviet Photography انتشارات Thames and Hudson لندن.