- تژا میرفخرایی
- 1387-12-22 04:57:00
- کد مطلب : 2761
اولین قدم در بررسی هر پدیده ای ارائه تعریفی از پدیده مزبور می باشد. اما در منابع لاتین اساساً برای صفحه حوادث تعریفی ارائه نشده و حتی نامی از صفحهای که در بسیاری از نشریات ایرانی حضور سنگین آن را می توان احساس کرد به میان نیامده است.
اولین قدم در بررسی هر پدیده ای ارائه تعریفی از پدیده مزبور می باشد. اما در منابع لاتین اساساً برای صفحه حوادث تعریفی ارائه نشده و حتی نامی از صفحهای که در بسیاری از نشریات ایرانی حضور سنگین آن را می توان احساس کرد به میان نیامده است. 1 همچنین در هیچ یک از نشریات کشورهای صنعتی نیز صفحه ای به نام صفحه حوادث قابل مشاهده نیست. سئوال اینجاست که چرا عمدة نشریات روزانه ایرانی یکی از صفحات خود را با نام حوادث به چاپ می رسانند ولی همتایان غربی آنها از چنین نامی برای تقسیم بندی موضوعی خود استفاده نمی کنند؟
پاسخ به این سئوال را از زاوایای مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد. مثلاً می توان به بررسی عناوینی پرداخت که برای تفکیک صفحات روزنامهها در بالای هر صفحه قید میشود. 2 در بیشتر نشریات روزانه اسکاندیناوی، انگلیسی و هلندی که صفحات خود را از نظر موضوعی به عناوین مختلف تقسیم بندی کردهاند، عنوان 'خبر' عمده صفحات نشریات مزبور را در بر میگیرد. ولی روزنامههای ایرانی از عنوان 'خبر' برای تفکیک صفحات استفاده نمیکنند، بلکه از عناوینی چون، سیاسی، اقتصادی، داخلی، بین المللی، اجتماعی، حوادث و ورزشی استفاده میکنند3. معمولا 'قتل، آدم ربایی، سرقت بانک، سقوط از ارتفاع، انفجار و آتش سوزی' از جمله موضوعاتی معرفی شدهاند که در چهارچوب صفحه 'حوادث' قرار میگیرند(بدیعی و قندی، 1382.ص 226). اما همه موارد یاد شده را نشریات کشورهای صنعتی به عنوان یک 'خبر' چاپ میکنند4.
به نظر میرسد که در ایران یک گرایش 'سهمیهای' بر صفحات روزنامهها غلبه دارد که ریشه در یک 'نگرش منفی نسبت به حوادث' یا هر خبری دارد که 'بزرگ' و 'هیجانزا' باشد. گرایش سهمیهای بیش از آنکه ذاتی خبری داشته باشد، ذاتی اخلاقی و نخبه گرایانه داردچرا که به بزرگی خبر نمیاندیشد؛ همه موضوعات برای خود سطح زیر چاپِ از پیش تعیین شدهای دارند و بزرگی و سایر ارزشهای خبری یک رویداد نمیتواند در این سهمیهها تغییری ایجاد کند5.
به عبارت دیگر خبر هایی همچون مسئله بیجه، شاهرخ و سمیه و یا خفاش شب که تن و جان ملتی را لرزانده و آنها را به سوگ نشاند و یا همچون خبر مرگ دو قلوهای به هم چسبیده ای که ملتی سالها شاهد رشد شان بود و در نبودشان یکپارچه اشک ریخت نمی توانند سهمیه خبر های توسعه لوله های آب و گاز و برق را در آن روز بخصوص قطع نمایند؛ دیدگاه سهمیه ای ریشه در نگرشی منفی نسبت به خبرهای بزرگ ولی غیر جدی و غیر رسمی دارد که بجای گزارش پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی باعث 'هیجان زایی' در جامعه می گردد.
صفحه حوادث و هیجان زایی
دقت در حوزههای مختلف موضوعی صفحه حوادث همچون گروگانگیری، قتل و دزدی نشان میدهد که پوشش آنها معمولا به عنوان 'هیجانزا یا sensational ' مورد انتقاد قرار میگیرد. مبحث هیجان زایی (Sensationalism) دو حوزه موضوعی را شامل میشود. آن بخش از روزنامهنگاری که عمدتاً به رسواییهای جنسی شخصیتهای مشهور برای جلب تیراژ بیشتر میپردازند را منتقدان معمولا 'Bonk Journalism' مینامندکه ملغمهای از پورنوگرافی و تجسس در امور خصوصی زندگی افراد مشهور است. استفاده از از این اصطلاح نشان دهنده نگاهی به مراتب منتقدانه تر از بکارگیری اصطلاح 'روزنامه نگاری زرد Yellow Journalism' است(Macnair, B.1996.p161). روزنامه نگاری 'هیجان زا' از مطالب حادثه ای نیز بهره می جوید که این نوع روزنامه نگاری را منتقدان 'Yuck Journalism ' مینامند؛ به تصویر کشیدن صحنههای وحشتناک حوادث و تاکید بسیار بر زجر قربانیان اینگونه حوادث در راستای ایجاد هیجان در خواننده و افزایش تیراژ قرار میگیرد6 (Macnair, B.1996.p162).
بررسی این دو نوع روزنامه نگاری منحط سئوالی را شکل خواهد داد؛ آیا انحطاط آنها را باید به 'حوزههای موضوعی' ربط داد، یا به 'نحوه پردازش مطالب خبری'؟ در اینجا تفکیک بین 'موضوع' و 'نحوة پردازش'، مفهومی مهم و اصلی است. اما عده ای از منتقدانِ صفحه حوادث، بطور کلی خبرهای حوادث را به هیجان زایی ربط داده و آنرا مورد نفی قرار میدهند. چنین نوع برخوردی را تنها می توان خلط مبحث بین 'حوزه موضوعی' و 'نحوة پردازش خبری'، نام نهاد.
در ایران بدون نام بردن از 'هیجان زایی' معمولا به دو گرایش اصلی در برخورد با صفحه حوادث اشاره می شود؛ 'یک دیدگاه خبر های حوادث را به دلیل بد آموزی بر گروه هایی از جامعه' نفی می کند و دیدگاه دیگر بر 'آموزش و هشدارهای ضروری' تاکید دارد که باعث می شود تا مخاطبان 'گرد اعمال ناپسند و نابهنجار نروند'. اما دیدگاهی بینابینی و اخلاقی، نحوة 'تنظیم خبرهای حوادث را بر هر دو جنبه اطلاع رسانی و آموزش و هشدار قرار' می دهد(بدیعی و قندی،1378.ص226)و صفحة حوادث را یکسره در اختیار 'کارشناسان، حقوقدانان، جرم شناسان..و کارگاهان' قرار می دهد تا 'هم جنبه های بد آموزی' خنثی شود و هم 'خواننده را آموزش' دهد7.
صفحه حوادث و رفتارهای منحرف و غیر اجتماعی
عمدة خبر های صفحة حوادث درباره ' رفتار های منحرف' می باشند که در زمان شکست فرایند اجتماعی شدن فرد اتفاق می افتد. انحراف را می توان عدم تطابق با یک هنجار یا دسته ای از هنجارها یی دانست که بوسیله عده زیادی از مردم در یک جامعه مشخص قبول شده است(Giddens,A. 1993. P116). اما همانطور که گیدنز خود معترف است تعریف 'انحراف' یکی از معضلات اساسی جامع شناسی است و به همین دلیل نیز معمولا آنرا تابعی از یک فرهنگ مشخص می دانند(Robertson,I. 1977. Pp161-162.) شاید به همین دلیل کای اریکسون رفتار منحرف را رفتاری تعریف می کند که مردم یک جامعه مشخص در یک برهه تاریخی آنرا منحرف بنامند. در مقابل انحراف، تطابق یا سازگاری اجتماعی قرار دارد که به معنای سازگار شدن با حیات جمعی است و در جامعه شناسی 'از مهمترین اصول در بررسی رفتار اجتماعی انسان است'(محسنی منوچهر، 1375. ص 240).
یکی از انواع انحرافات اجتماعی رفتارهای تبهکارانه است. رفتار تبهکارانه معمولا رفتاری تعریف می شود که قانون را زیر پا نهد(Giddens,A. 1993. P119). در اینجا درجه جدی بودن عملی که قوانین را نادیده انگاشته بسیار مهم می باشد. صفحه حوادث، بدلیل ارزش های خبری تنها رفتارهای تبهکارانه جدی را پوشش می دهد. دقیقا در همین راستا، یک نظریه جامع شناسانه مطرح می سازد که بدلیل وجود گروه های مختلف اجتماعی، افرادی که در محیط پرورشی خود با هنجارهای تبهکارانه 'اجتماعی' شده اند و برای اثبات خود از سوی اعضای گروه تحت فشار قرار دارند تا به اعمال تبهکارانه دست زنند8 (Giddens,A. 1993. P125)، ممکن است پوشش خبری اعمال تبهکارانه جدی همچون دزدی، گروگانگیری و بانک زنی را مدلی برای رفتارهای احتمالی خود در آینده قرار دهند. از سوی دیگر افراد تبهکار ممکن است از پوشش خبری حوادث بزرگ تبهکارانه شیوه های نوینی را برای اعمال آتی خود فرا گیرند.
به همین دلیل دو نظریه اخلاقی در رابطه با پوشش خبر های حادثه ای شکل گرفته است. یک دیدگاه اصولا چنین پوششی را رد می کند و دیدگاه دیگر بر آموزش خواننده از طریق پوشش خبری اعمال تبهکارانه اصرار می ورزد. برای ارزیابی بهتر این دو تفکر شاید بررسی حوزه های موضوعی و نحوة پوشش خبری آنها در صفحه حوادث الزامی باشد.
حوزه های موضوعی صفحة حوادث و نوع گزارش
حوزه های موضوعی صفحه حوادث شامل 'قتل، آدم ربایی، سرقت بانک، سقوط از ارتفاع، انفجار و آتش سوزی'( بدیعی و قندی،1378.ص226)، بلایای طبیعی با ابعاد گسترده، 9 جریانِ دادگاهها و گاه تظاهرات سیاسی یا صنفی خشونت بار یا خونین می گردد10.هر یک از حوزه های مزبور از نظر حرفه ای دارای مشخصه های خاص خود می باشد که در اینجا تنها از جنبة 'تاخیری' بودن گزارش یا 'غیر تاخیری بودن' آن بررسی خواهند شد. گزارش تاخیری گزارشی است که خبرنگار به هنگام وقوع حادثه، شاهد آن نبوده است و گزارش غیر تاخیری گزارشی تعریف می شود که خبرنگار عینا شاهد ماجرا است(مانند حضور در صحنه دادگاه).
گزارش آتش سوزی ها بدلیل ماهیت عمدتا تاخیری خود معمولا در حوزه نشریات سرتاسری قرار نمی گیرند، مگر آنکه از بزرگی و ضرر و زیان جانی و مالی گسترده ای برخوردار باشند و زاویه ای انسانی همچون نجات زن یا کودکی از میان آتش یا عملیات متهورانه ماموران آتش نشانی یا مردم عادی، در اختیار روزنامه نگار قرار دهد11 (Keeble,R.1998.p131). این نوع گزارشات با میزان تیراژ و قدرت نشریات رابطه دارد چرا که اطلاع از وقوع آتش سوزی به منابع خبری در ادرات آتش نشانی و پلیس منوط می باشد.12 ( Itule,B&Anderson,D.1994.pp404-408) درکنار پلیس و آتش نشانان مصاحبه با اهل محل و شاهدان عینی، منبع مهم دیگری برای تدوین گزارش محسوب می شود. بدلیل تاخیری بودن گزارش، بررسی عکس های خبری نشان می دهد که آنها عمدتا مربوط به 'صحنه سوخته شده' می باشند تا 'صحنه در حال سوختن'13. با آنکه عمده گزارشات صفحات حوادث دلیل آتش سوزی را از زبان مقامات و کارشناسان بیان می کنند و دیرکرد مامورین آتش نشانی را برجسته نمی نمایند، کتب حرفه ای انتقاد علیرغم از دست دادن منابع با قدرت را به روزنامه نگاران جوان توصیه می کنند.(Itule,B&Anderson,D.1994.p425)
تصادفات رانندگی نیز به شکلی تاخیری گزارش می شوند و گزارشگران به اطلاعاتی بسنده می نمایند که پلیس در اختیار آنان قرار داده است، چرا که شاهدان عینی رهگذرانی هستند که هر یک پس از حادثه براه خود می روند و امکان مصاحبه با آنها وجود ندارد. در صورتی که تعداد کشته شدگان زیاد باشد و یا آنکه زاویه ای انسانی در اختیار گزارشگر قرار گیرد از طریق پیگیری و حتی درخواست از مردم برای یافتن عاملان حادثه به داستان پرو بال داده می شود؛ پیگیری حادثه می تواند 'زمان گذشته' خبری را بر هم زند و ساختاری متفاوت به 'خبر' بدهد.
گزارش حوادثی چون قتل در سه مرحله مختلف روی می دهد که تنها یک مرحله آن می تواند غیر تاخیری گزارش شود. به هنگام کشف جسد و به هنگام دستگیری قاتل، خبرنگار قاعدتا نمی تواند شاهدی بر صحنه باشد و گزارش ساختاری تاخیری می گیرد14 و به همین دلیل دستگیری قاتل یا کشف جسد، معمولا نمی تواند سطح زیر چاپ زیادی را اشغال کند15. اما جریانِ بازسازی صحنه قتل و همچنین جریان محاکمه به دلیل ذات غیر تاخیری به گزارشگر اجازه می دهند تا خود شاهد صحنه باشد و به همین دلیل نیز نشریات عمدتا بر این مرحله یعنی بازپرسی و محاکمه قاتل تاکید می کنند.
گزارش جریان دادگاهها به دلیل قابلیت دسترسی زیاد، یکی از موضوعات 'صفحه پرکن' محسوب می شود. ارزش خبری دادگاه را طبیعتا بزرگی اعمال جنایتکارانه متهم یا اهمیت اجتماعی او به عنوان یک شخصیت مشهور تعیین می کند. در جریان محاکمات برخوردهای انسانی بسیاری اتفاق می افتد که مورد علاقه خوانندگان می باشد و بدلیل حضور خبرنگار در صحنه معمولا بازیگران خبری بیشتری برای نقل قول در دسترس قرار دارند. در این مواقع 'فلش بک' به حادثه اصلی از طریق انعکاس نقل قول هایی از بازیگران درگیر به جذابیت خبری می افزاید16.
رابطه ذات تاخیری یا غیر تاخیری حوزه های مختلف موضوعی و نوع گزارش تنها یکی از روابط قابل ذکر برای توضیح پردازش مطالب حادثه ای است چرا که برای مثال بعضی از منابع ایرانی روزنامه نگاری برای توضیح بافت گفتمانی اینگونه خبر ها، ابتدا مخاطبان آنها را مورد بررسی قرار می دهند؛ 'خواننده خبر حادثه ای اصولا ماجرا جوست. هیجان، دلهره و گاهی اضطراب یک خبر حادثه ای، او را هم از نظر خبری ارضا می کند و هم احساساتش را نیز بر می انگیزد. چنین مخاطبی در خبر های حادثه ای جستجوگر و کاوشگر است به خبر به عنوان ماجرا و داستان کوتاه می نگرد(بدیعی و قندی،1378.ص 225 ). روزنامه نگاری نوین ادامه می دهد که 'چنین خواننده ای' با یک خبر کوتاه ارضا نمی شود بلکه جزئیات و سیر ماجرا مورد نظر وی می باشد.
گرچه این مسئله امروزه با فرا گیر شدن اخبار تلویزیونی و افزایش تعداد روزنامه ها دیگر در مورد عمده مخاطبان عمدة خبر های روزنامه های پرمخاطب در کشورهای روزنامه خوان صادق می باشد که در حلقة آتش رسانه های خبری گرفتار آمده و دیگر از توجه به خبر های خشک، جدی و رسمی در غالب هرم واژگون امتناع می ورزند، اما در این نیز نمی توان شک داشت که خبر های مربوط به حوادث نزدیکی بیشتری با 'داستان کوتاه' داشته و جزئیات ماجرا از اهمیت بسیاری در این نوع خبر ها برخوردار است، به عبارت دیگر خبر های حوادث 'خوراک' مناسبی برای 'ملودرام خبری' است. اما ملودرام چیست و ملودرام خبری چه مشخصه های گفتمانی را دارا می باشد؟
ملودرام را می توان نرم خبری محسوب داشت که نه تنها عنصر داستانی آن از ارجحیت و غلبه خاصی در بافت گفتمانی قطعه خبری برخوردار شده است بلکه پیامی اخلاقی را نیز حمل می نماید.
ملودرام متنی است برای انسان ساده و معمولی تا وی را قادر به درک جهان پیچیده امروزین نماید( 1976.Brooks,B به نقل از Gripsrud 1992.) جهانی که در آن هیچ سخن قاطع و مشخصی به گوش نمی رسد و همه پدیده ها در آن بطور نسبی ارزیابی می شوند. مسائل بطور دائم مورد بحث و تبادل نظر قرار دارند و هر تصمیم و هر حرکتی تنها پس از بحث های طولانی تحقق می یابد. درک جهان چند صدائی امروزین برای مخاطب ساده بیش از حد مشکل به نظر می آید و ملودرام خبری با تبدیل این جهان چند صدایی به یک تک آوای غالب آن را برای افراد ساده و معمولی ملموس می کند.
لوکاچ رمان را به مثابه یک فرم ادبی انعکاسی از جامعه سرمایه داری مدرن معرفی می کند(لوکاچ 1969، به نقل از جان فراو 1986 ص 10). 17 دقیقا در همین راستا باختین از یک زاویه کلان و ولوسینف از یک زاویه خرد و در سطح پاراگراف مسئله آواها18 را در رمان مورد مطالعه قرار دادند که باختین رمان را چند صدایی و رمانس را تک صدایی تعریف می کند 19 (Bakhtin.M.M 1981 ). ظهور ملودرام در عرصه ادبیات و سپس در خبر عمدتا در راستای تقلیل آواهای متعدد و پیچیده به یک تک آوای غالب می باشد که برای توضیح منطق حاکم بر جهان امروزین برای ذهن های ساده در جهت درک و لمس واقعیت بیرونی بکار گرفته می شود. به قول بروکس ملودرام بار دیگر خدا را بر جهان حاکم می کند. ملودرام به نحوی طراحی می شود تا مخاطب درسی اخلاقی که منطبق با یک آوای اجتماعی است از خبر دریافت کند 20 (Gripsrud,J 1992,86-89). کتب آموزشی حرفه ای نیز به نوعی بر لزوم یادآوری این 'درس اخلاقی' از زبان کارشناسان تاکید می کنند؛'خبرنگاران مجرب، اساس تنظیم خبر های را بر هر دو جنبه 'اطلاع رسانی' و آموزش و هشدار قرار می دهند....خبر به نحوی..تنظیم و..تکمیل می شود که حاوی جنبه های آموزش دهنده و هشدار نیز باشد. استفاده از نظر کارشناسان، حقوقدانان،جرم شناسان..و کارگاهان..بدآموزی را خنثی و هم خواننده را آموزش می دهد' (بدیعی و قندی،1378.ص 226 -تاکیدات از نگارندة این مقاله است).
تعریف ملودرام از یک زاویه نظری به معنای شناخت مشخصه های متنی قطعات ملودرامیک در نشریات ایرانی و مخصوصا در صفحه حوادث نیست و بنابراین نمی توان در سطح کلیات باقی ماند. ملودرام خبری ساختارهای خاص خود را دارد که بنا بر شرایط گاه می تواند جنبه های داستانی آن افزایش یافته و گاه جنبه های مستند گونه آن. تعداد گفتارها21 در یک ملودرام نیز می تواند متفاوت باشد. پیام اخلاقی یا آموزشی نیز به اشکال مختلف از واضح تا ضمنی در آغاز یا پایان قطعه خبری ملودرامیک ظاهر می شود.
دقیقا درهمین راستا است که مطالعه بافت گفتمانی خبرهای صفحة حوادث موضوعیت پیدا می کند. چنین مطالعه ای را می توان با تاکید بر روابط مشخصی در قسمت بعدی مقاله اجرا کرد.
1- البته در کتب ایرانی می توان با سرفصلی به نام حوادث روبرو شد. مثلا نعیم بدیعی و حسین قندی در کتاب روزنامه نگاری نوین در بخش سوم در صفحات 225 تا 231 مطلبی تحت عنوانِ ' تنظیم خبر های حوادث و دادگاهها' ارائه کرده اند.
2- با آنکه در بسیاری از کشورهای صنعتی صفحات نشریات روزانه، دیگر با عناوین موضوعی از یکدیگر تفکیک نمی شوند(مثلا پر تیراژ ترین نشریة نروژ یعنی روزنامه صبحگاهی 'وِگِ' همچون بسیاری از همتایان انگلیسی و اروپایی و آمریکایی خود اصولا صفحات خود را مورد تقسیم بندی موضوعی قرار نمی دهد) اما هنوز تعداد نسبتا زیادی از روزنامه ها صفحات خود را به عناوین موضوعی مختلفی تقسیم می کنند.
3- بر ای مثال روزنامه ایران که یکی از خبری ترین نشریات ایرانی است حتی یک صفحه خود را با عنوان 'خبر' از سایر صفحات تفکیک نکرده است. این در حالی که نشریه ای چون داگ بلاده که در اسلو چاپ می شود (به عنوان یک مثال) بیش از 40% از صفحات خود را تحت عنوان 'خبر' به چاپ می رساند.
4- برای مثال روزنامه 'آفتن' که یک نشریه محلی مخصوص شهر اسلو است(به تاریخ 18 مارس 2003 ) ، معمولا در 48 صفحه منتشر می شود که تقریبا در حدود 16 صفحه آن تحت عنوان 'خبر ها'[4]و سایر صفحات این روزنامة تحت عناوینی چون خارجی، ورزشی، اسلو، بحث، رادیو وتلویزیون به چاپ می رسد. هیچ یک از صفحات این نشریه تحت عنوان 'حوادث' منتشر نمی شود. روزنامه صبحگاهی 'داگ بلاده'( به تاریخ 20 مارس 2003) نیز معمولا در 48 صفحه به چاپ می رسد که حدودا 20 صفحه آن تحت عنوان 'خبرها' ارائه می گردد و سایر صفحات این روزنامه تحت عناوینی چون ورزشی، فرهنگی، دیدگاه و سرگرمی زیر چاپ می رود. روزنامه صبحگاهی 'آفتن پستن' نیز 16 صفحة اصلی خود را تحت عنوان 'خبر' چاپ می کند و تنها بخشهای ضمیمه را تحت عناوینی چون اقتصادی، ورزشی و فرهنگی به چاپ می رساند.
5- سطح زیر چاپ خبر های بزرگ در نشریات وزین همیشه نسبت به نشریات تابلوئید کمتر بوده است اما نسبت به سایر حبر های همین نشریات بیشتر می باشد.
6- این دو نوع روزنامه نگاری در انگلیس و در اواخر دهة 70 میلادی در جنگی به نام 'چنگ تیراژ' بکار گرفته شد که بین دو نشریة 'Sun' و 'Daily Mirror' در گرفت.
7- چنین نوع پردازشی نمی تواند 'نیمة تاریک ماه' را برای عموم مردم روشن سازد. یک نشریه در آخرین تحلیل یک بنیاد مالی است که برای سودآوری راه اندازی شده است و علاوه بر کارکردهایی چون اطلاع رسانی و آموزش، از کارکرد دیگری به نام سرگرمی نیز برخوردار است. اما سئوال اینجاست که ایا می توان با پوشش رفتارهای غیر اجتماعی و گاه تبهکارانه علاوه بر اطلاع رسانی، مخاطب را سرگرم نیز نمود و ایا چنین نوع پوشش خبری از نظر اصول اخلاقی روزنامه نگاری قابل قبول می باشد؟
8- به Robertson,I. 1977. Pp173-181 نیز می توان مراجعه کرد.
9- مثلا زلزله بم یا حادثه سونامی در شرق آسیا عمدتا در صفحه حوادث نشریات مورد گزارش و کند و کاو قرار گرفت
10- رسانه ها برای غیر سیاسی جلوه دادن این نوع تظاهرات معمولا آنها را به عنوان یک 'حادثه' گزارش می کنند و بر جنبه حادثه ای و احتمالا خشونت بار آن تاکید خاصی می ورزند.
11- در ایران مبحث فوق عمدتا در مورد آتش سوزی های شهرستان ها صدق می کندچرا که گاه آتش سوزی های کوچک یک کارگاه کوچک دوزندگی یا ریسندگی در تهران بوسیله نشریات سرتاسری گزارش شده اند
12- گزارش به موقع و یا گاه حضور خبرنگار در صحنه آتش سوزی یا تصادف به منابع خبری متعددی در اداره پلیس و آتش نشانی نیازمند است که ایجاد چنین ساختاری از عهده نشریات کوچک خارج است
13- داشتن منبع در اداره آتش نشانی می تواند در ارائه عکس از صحنه آتش سوزی نیز مثمر ثمر باشد.
14- مگر در شرایط خاصی که پلیس گزارشگران تلویزیونی را به مثابه انجام نوعی کار روابط عمومی در صحنه دستگیری همراه خود میکند.
15- مگر آنکه روزنامه نگار با سلسله ای از قتل های زنجیره ای روبرو باشد یعنی اجسادی که به شکل یکسان کشته شده اند به ترتیب و با فاصله زمانی اندک کشف شوند- مانند کشف اجساد زنان خیابانی در مشهد- همین مسئله در مورد دستگیری قاتل این نوع قتل ها نیز صادق است مانند دستگیری قتل های زنجیره ای مشهد و کرمان. گاه نوع قتل و حالت فجیع جسد نیز باعث می شود تا کشف جسد مورد گزارشی حجیم واقع شود. مثلا اگر جسد یا اجساد تکه تکه شده باشند و هر بار تکه ای از جسد به فاصله زمانی کوتاه کشف شود، سطح زیر چاپِ زیادی به چنین حوادثی اختصاص می یابد، مانند زمانی که در حوالی رودخانه ای واقع در منطقه سید خندان، تکه های مختلفی از بدن های قطعه قطعه شده کشف می شد.
16- برای مثال جریان بازسازی یک گروگانگیری بوسیله پلیس یا حضور گروگانگیران در بازپرسی ها می تواند خوراک مناسبی برای فلش بک زدن به حادثه اصلی باشد. تحلیل گزارشات روزنامه نگاران حرفه ای در کشورهای صنعتی نشان می دهد که 'خبر سازی' به هنگامی که 'خبری' در دست نیست اما 'موضوعی داغ' در دست گزارشگر است نیز عمدتا از طریق برجسته کردن خاطرات بازیگران در گیر و شاهدان یا خانواده قربانیان و همچنین بررسی تئوری های پلیسی مختلف امکان پذیر می گردد. البته در کشورهای صنعتی روزنامه های تابلوئیدی در صورت طولانی شدن تعقیب جنایتکار و عدم دسترسی پلیس به وی، برای آنکه 'خبر داغ' صفحه اول خود را از دست ندهند(همچون جریان 'سان او سام' در نیویورک) انتقاد از پلیس را به اصلی ترین خبر ممکنه تبدیل می کنند. می توان توجه داشت که در همه موارد فوق جنبه غیر تاخیری گزارش باعث می شود تا بجای گزارش اصل ماجرا، حواشی آن، آنجا که گزارشگر امکان حضور را دارد، در مرکز توجه قرار گیرد.
17- همچنین می توان به کار لوکاچ به نام نظریه رمان نیز مراجعه کرد. خواندن این مقاله را معمولا یک 'باید' ارزیابی می کنند.
18- به مقاله Volosinov.V.N به نام of Language Toward a Marxist Philosophy که در Colby,P.1996.pp70- 87 چاپ شده است، مراجعه کنید.
19- چاپ شده در Walder,D 1995.pp262-267- همچنین به Toolan,M.1988 مراجعه کنید.
20- چاپ شده در 'Journalism and popular Culture' که بوسیله Dahlgreen.P و Sparks.cجمع آوری شده است.
21- دراینجا تفکیکی بین 'آوا' و 'گفتار' ایجاد شده است؛ یک خبر تک آوایی می تواند حاوی چندین گفتار باشد.
منابع فارسی
1. بدیعی نعیم و قندی حسین، روزنامه نگاری نوین،(1378)1382(چاپ سوم)، انتشارات دانشگاه علامه طباطبابیی، تهران، ص ص225-231
منابع انگلیسی:
1-Bakhtin,M. Towards a Methodology for the Study of the Novel( 1981). In: Walder,D. The realist Novel. 1995. Routledge-Open University. London and New York. Pp.262-267
2-Giddens, A. Sociology, 1993(1989), Cambridge. Polity press, pp. 116,119,125.
3-Gripsrud,J. The Aesthetics and Politic of Melodrama.1992 In: Dahlgreeen,P. and Sparks,C., Jounalism and Popular Culture. 1992. Sage Publication. London, New Dehli.pp,.86-89
4-Itule.D.B and Anderson. A.D. 1994. News Writing and reporting for Today's Media, Mcgraw-Hill International. Singapore. Pp.404-408, 425
5-Keeble, R. The Newspapers Handbook, 1998(1994). Routledge. London, New York.pp. 131.
6-Mc Nair,B. News and Journalism in UK. 1996(1994), Routledge . London and New York., pp. 61-162
7-Robertson, Ian. Sociology. 1977. New York, Worth Publishers,Inc. pp. 161-162, 173-181
8-Velosinov,V.N. Toward a Marxist Philosophy of Language. In: Colby,P. 1996. Routledge. London and New York. Pp. 70-87