- گفتاری از هادی خانیکی
- 1388-01-30 02:00:00
- کد مطلب : 2794
ارتباطات و توسعه عنوان گفتارهایی است از دکتر هادی خانیکی. او در گفتار پیش یک چشمانداز کلی از سه نسل نظریات ارتباطات و توسعه ترسیم کرد و اینک نسل اول این نظریات را شرح میدهد...
ارتباطات و توسعه عنوان گفتارهایی است از دکتر هادی خانیکی. او در گفتار پیش یک چشمانداز کلی از سه نسل نظریات ارتباطات و توسعه ترسیم کرد و اینک نسل اول این نظریات را شرح میدهد.
نسل اول نظریاتی را که به نقش رسانهها و ارتباطات در توسعه میپردازند، به لحاظ تاریخی وتبارشناسانه، باید با نسل اول نظریات جدید ارتباطی مترادف دانست.
بعد از جنگ جهانی دوم که توسعه بیشتر به معنای اقتصادیاش اهمیت پیدا کرده بود، پرسش جدی که هم در تحقیقات هم در حوزههای نظری مطرح شد این بود که رسانهها چقدر میتوانند به نوسازی که اقتصادی کمک کنند؟
ویلبر شرام نظریهپرداز معروف ارتباطی تمثیلی به کار میبرد که با استفاده از آن میتوان نقش ارتباطات طور عام و رسانهها را به طور خاص در این زمینه مورد مطالعه قرار داد. او میگوید:« وقتی رفتم به یک روستای دورافتاده در خاورمیانه، دیدم که کدخدای ده از یک رادیو استفاده میکند و همین این دستگاه تبدیل شد به منبع اعتبار برای صاحبش. چون اولین کسی بود که از خبرها اطلاع پیدا میکرد و دسترسی دیگران به اخبار منوط به خواست و اجازه او بود.
در نظر کدخدا و همه کسانی که به رادیو گوش میدادند ، این گیرنده کوچک و پرسرو صدا با تصورهای افسانهای آنها نزدیک بود مثل یک قالیچه جادویی که آنها را به افقهای دور میبرد،» یا میگوید وقتی که فریادهای شادی مردم یک ده را در آفریقا زمانی که سینمای سیار به آن محل میرفت را به یاد میآورم، نمیتوانم این تجربه را فراموش کنم.
شرام مفهوم ارتباطات را عامتر میکند از مسایل ارتباط جمعی به کشیدن جاده به یک روستا و میگوید همه اینها باعث میشود نظرها عوض شود، بازارها تغییر کند، افراد میتوانند رفت و آمد کنند و کالاهایشان را بفروشند و کالاهای جدیدی وارد آن منطقه میشود. اینها در واقع آداب و رسوم و یافتههای قدیم جامعه را دگرگون میکند. کسانی مثل شرام طبیعی است که چون رسانههای جدید را حامل اندیشههایی میدانستند که باعث نوسازی در جوامع در حال گذار میشود میتوانند خوشبین باشند که رادیو، سینما، مطبوعات و یا فراتر از رسانهها، جادهها و وسائل ارتباطی میتوانند زمینه تغییر را در روستا، در شهر جامعه درحال گذار فراهم کنند.
الگوی اولیهای که از توسعه و نوسازی وجود داشت اولاً خطی بود، یعنی مسیر توسعه همان است که غرب پیموده و با یک تأخیری جوامع درحال گذار هم آن را طی میکنند و ثانیاً منظور از این نوسازی و تغییر این بود که نهایتاً وضعیت اقتصادی آنها دگرگون شود.