- اسماعیل میرفخرایی - کارگاه آموزشی (5)
- 1388-07-29 10:26:00
- کد مطلب : 2911
اعتبار هر تلویزیون در گرو برنامههای خبری و مستند خبری است. چنانچه تلویزیون نتواند اعتبار خود را با ارائه اخبار دقیق و متوازن حفظ کند، دیگر برنامههایش را نیز مورد تهدید قرار داده است زیرا اصل در یک ارتباط چه فردی و چه جمعی، اعتباری است که فرستنده در مقابل گیرنده دارد.
اعتبار هر تلویزیون در گرو برنامههای خبری و مستند خبری است. چنانچه تلویزیون نتواند اعتبار خود را با ارائه اخبار دقیق و متوازن حفظ کند، دیگر برنامههایش را نیز مورد تهدید قرار داده است زیرا اصل در یک ارتباط چه فردی و چه جمعی، اعتباری است که فرستنده در مقابل گیرنده دارد. داستان چوپان دروغگو را همه میدانیم؛ این یک نمونهای از بیاعتباری فرستنده است که اغلب فاجعه به بار میآورد. در جهان امروز که منابع خبری متعدد است ندیده گرفتن یک پدیده یا بی اهمیت جلوه دادن آن نشان از بی اطلاعی فرستنده از روشهای ارتباطی مؤثر است. دوران اخبار یکسویه و بلندگو وار در جهان سرآمده، همانطور که جای یک اتومبیل بسیار قدیمی در نمایشگاه آنتیکهاست، جای یک تلویزیون به سبک سالهای 1950 در گوشه انبار است.
پخش خبر و تا حدی پخش مصاحبهها و مستندهای خبری که به عمق یک واقعه میپردازد از مهمترین بخشهای تولیدی یک سازمان تلویزیونی است. تولید خبر به وسیله عوامل متعددی از سردبیر گرفته تا گروه فیلمبرداری، گزارشگران، گویندگان، مجری برنامههای بررسی خبرها و تحلیلگران را در بر گیرد. اهمیت موضوع خبر چه از دید فرستنده و چه از دید گیرنده یا مخاطب مسئولیت بالای افراد نامبرده را طلب میکند. این افراد باید از درک خبری و مسئولیتهای ژورنالیسم خبری که دید عینی نسبت به وقایع دارد، برخوردار باشند. یک سردبیر یا برنامهساز خبری که با دیدی بیطرف به موضوع خبر نگاه نمیکند به مثابه پزشکی است که در بیمارستان به جای مداوای بیماران به آنها داروی غلط میدهد و یا با استفاده از داروی مسکن فراوان بیمار را خاموش میکند. هر یک از افراد تولیدکننده خبر باید از مهارت گردآوری و تنظیم خبر و شکل دادن و الویت گذاری آن با توجه به فضای جامعه آگاهی داشته باشند. مجری خبر نمیتواند کسی باشد که تنها گویندگی میکند. وی میبایست از کم و کیف خبری با اطلاع باشد و خود نقشی در تنظیم آن داشته باشد. دوران گویندگیهای دکلمهوار در خبر به پایان رسیده. مهم این است که مخاطب درک کند کسی که خبری را به او میدهد در گفتار خود صادق است و قصد ندارد عقیدهاش را به مخاطب بهعنوان خبر تحمیل کند. از این روست که در شبکههای تلویزیونی موفق جهان برخلاف سالهای 1945 و پس از جنگ جهانی که گویندگی پر هیجان مد بود، اینک گویندگان کسانی هستند که خود تنظیم کننده خبرند ولو اینکه اشکالاتی جزئی در بیان سین و شین داشته باشند، و یا از چهرهای چون هنرپیشگان برخوردار نباشند. هر چه زمانه به جلو میرود محتوای خبر و نحوه گزینش و چینش موضوعات برتری خود را نشان میدهد. به همان شکلی که تلویزیون از وسیله نمایشی و تفریحی روزهای اول خود به یک ابزار جدی زندگی بدل شده است. البته دکور، نحوه کارگردانی، نورپردازی و فیلمبرداری مهم است اما نه به اهمیت صداقت در محتوای خبر. بسیار میبینیم که خبر با یک لانگشات بزرگ در استودیو خبر به منظور نشان دادن عظمت کار آغاز میشود، اما گوینده اصلی در مرکز تصویر که مملو از مونیتور و دوربین است ظاهر میشود. بدیهی است این اشتباه کارگردانی بر محتوا اثر میگذارد ولی به هر حال اگر محتوا با صداقت و عینیت تهیه شود عیوب تولیدی قابل اغماض است. پس آنچه در ارائه خبر مهم باید باشد، صداقت ژورنالیستی است.
خبر چیست؟
ویلبر شرام از پیشگامان صاحب نام تئوری رسانهها در جهان، سالها پیش گفته است که «خبر در ذهن مخاطب شکل میگیرد.» منظور او این است که خبر خود واقعه نیست بلکه برداشتی است از واقعه به وسیله رسانه که پس از انجام واقعه تولید میشود. خبر رسانه کاملاً شبیه اصل واقعیتی که رخ داده نیست بلکه آن چیزی است که در چارچوب محدودیتهای رسانه به منظور شکل دادن به یک واقعه تولید میشود. میلیونها واقعه روزانه در جهان پیش میآید. کدامیک از آنها خبرند؟ خبر را چه کسی تولید میکند. بدیهی است نظر رسانه و علاقه مخاطب در توجه به خبر مهم است. مردم به موضوعاتی علاقمندند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با زندگی آنها رابطه دارد و یا دقایقی که بر احساسات آنها به عنوان یک شهروند اثر میگذارد. اخبار سیاسی، سوانح طبیعی مثل سیل و زلزله و سقوط هواپیما بسیار مورد توجه مردم است. نقش مهم را در این مقوله گزارشگر بازی میکند. کمتر اتفاق میافتد که گزارشگری شاهد سقوط هواپیما در لحظه سقوط باشد لیکن با نشان دادن محل سقوط و مصاحبه با شاهدان عینی یک تولید خبری را شکل میدهد، پس خبر یک تولید است. در مواردی ممکن است گزارشگری در پشت درهای بسته یک دادگاه، مجلس یا یک واقعه سیاسی قرار گیرد؛ در چنین مواردی وی سعی میکند با جمعآوری و پخش اطلاعات زمینه و نهایتاً نتیجه جلسات یک بستهبندی کامل خبری انجام میدهد. در هر دو مورد گفته شده نقش گزارشگر جمعآوری و شکل دادن به واقعهای است که خود شاهد آن نبوده است. ولی بهعنوان یک عنصر مطلع با صداقت سعی در انتقال اطلاعات مربوطه دارد. در مواردی که یک پدیدة خبری نظیر گزارش مستقیم از یک ملاقات سیاسی یا واقعه ای ورزشی در حال انجام است نقش گزارشگر از بیانکننده آنچه اتفاق افتاده به یک منعکس کننده واقعه تبدیل می شود و او سعی می کند آنچه در صحنه رخ می دهد را به درستی بنمایاند. پس گزارشگر در هر مورد خبری، نقش عوض میکند ولی اساس کار یکی است: انتقال یک اطلاع صحیح. یک گزارشگر ضمن برخورداری از هوش احساسی (IQ)، باید یک نقال و داستانسرا نیز باشد. متأسفانه بسیاری از گزارشگران با لودگی سعی میکنند فقدان ویژگیهای فوق را جبران نمایند و بدینوسیله به دستگاه خبری خود لطمه میزنند.
بنابر این در ارائه خبر از دید اجرا، نحوه کار مجری در استودیو که خود تولید کننده خبر است و نحوه کار گزارشگر در اعتبار بخشیدن به دستگاه تولید خبر مؤثر است.
به سادگی بگویم که تولید خبر، رساندن اطلاع به نحوی که ما تولیدکنندگان دوست داریم نیست بلکه انتقال یک اتفاق به ذهن مخاطب است به طوری که او را نسبت به محیط خود آگاه سازد و احساسات انسانی او را برانگیزد و بالاخره از وی شهروندی مسئول بسازد که خود خوب و بد را تشخیص دهد نه آن که او را در خوابی خوش فرو بریم و بیاطلاع از وقایع عینی جامعه او را به تماشای داستانها و سریالهای تخیلی سوق دهیم. اگر بین یک واقعه جدی که به سرنوشت روزمره مردم مربوط است تا یک سریال مفرح مسحور کننده یک خطی مستقیم بین صفر و 180 رسم کنیم، یک تلویزیون مسئول، تلویزیونی است که روی این خط در حدود نقطه 90 درجه بین واقعیت و تخیل حرکت می کند و مفاهیم را با صداقت تمام از هم جدا کرده و به مخاطب ارائه برنامه کند. در این درجه است که تلویزیون ضمن ارائه واقعیتها به اندازه کافی مردم را نیز سرگرم میکند ولی مخاطب درک میکند که دستگاه مذکور در برنامه خبر صادق است و در برنامه سرگرمی مفرح و تا حدی خیالپرداز.
در خاتمه چند جمله در تفاوت بین خبر و تفسیر خبری یادآور می شوم، موضوعی که این روزها در تلویزیونهای فارسی زبان داخل و خارج مخدوش شده است. تفاوت اصلی بین برنامه خبری و تفسیر خبری در قصد تولید آنهاست. یک برنامه خبری هدفش ارائه خبر یک واقعه بدون تفسیر است در حالی که برنامه تفسیر خبری با ارائه اطلاعات زمینه و بیان نظرهای مختلف راجع به یک واقعه، قصد دارد مخاطب را به تحسین و توجه به خبر در جهتی که مایل است هدایت کند. شش عامل در تفسیر مهم است:
- 1. ارائه مستندات و سپس تفسیر
- 2. تحلیل تاریخی و تحلیل رفتار انسانهایی که واقعه را پدید آوردهاند
- 3. اعلام نظر تحلیلگر و بیان قضاوت خود با تأکید بر اینکه این 'نظر من' است
- 4. اعلام اتفاقاتی که ممکن است پس از این واقعه رخ دهد
- 5. استفاده از روشهای دراماتیک نظیر ایجاد تضاد بین مطالب
در ادامه خبر و تفسیر خبر به عوامل زیر باید توجه داشت:
- 1. جدا ساختن واقعیات از عقاید؛ مثلاً گذاشتن پسوند در پی نام کشورها و اشخاص واقعیت را از عقیده شخصی ما جدا نمیسازد و در اعتبار کار خبری خدشه وارد میکند.
- 2. اگر بحثی را در زمینه تفسیر به انجام می رسانیم باید بگوییم بر چه پایهای این ادعا را داریم.
- 3. جوانب یک واقعه توسط برنامهساز کاملاً چک شود و حداقل از سه منبع جداگانه صحت موضوع تأیید شود و از ارائه برنامه بر پایه «میگویند» شدیداً پرهیز شود.
- 4. از مبالغه پرهیز شود.
- 5. ما تولیدکنندگان دانای کل نیستیم جای اعتراض هم باید باقی گذاشت.
- 6. ایجاد وحشت عمومی یا احساساتی کردن بیاندازه مخاطب جامعه را به هم میریزد.
- 7. از قضاوت سریع یا هدایت مخاطب به سوی نتیجه مورد نظر و تغییر در بیان واقعیت جداً باید خودداری کرد.
- 8. توانایی خود در دراماتیزه کردن موضوعات را نبایستی صرفاً به نفع سازمان تولیدکننده به کار بریم. یعنی نباید از موضوعات مورد علاقه سازمان تولیدکننده خبر با هیجان یاد کنیم، و برای نظر مخالف کاملاًَ بیتفاوت باشیم.
- 9. همیشه آماده باشیم که با صداقت و توازن نسبت به موضوع عکسالعمل نشان دهیم و برای نظریه مخالف هم جایی بگذاریم.
- 10. موارد ذکر شده در تولید و اجرای خبر اهمیت دارد و عدم توجه به آن سازمان تلویزیونی را به سازمانی بیاثر تبدیل می کند و مخاطب در بازار رسانهها به تولیدکننده یا پخشکننده دیگری روی میآورد.
تمرین: برنامههای خبری و تفسیر خبری تلویزیونهای در دسترس را از زبان فارسی (چه داخلی و چه خارجی) به دقت ملاحظه کنید و موارد را یادداشت کنید و در مقایسه با معیارهای گفته شده میزان انحراف آنها را بسنجید.