- تألیف: مریم کلانتری
- 1389-03-02 01:49:00
- کد مطلب : 3020
آیا با ورود به عصر دوم رسانهها ( ماهواره و اینترنت) امپریالیسم خبری از بین رفته است؟ بسیاری بر این عقیده اند که اینترنت قابل مهار شدن و کنترل یک جانبه - همچون تلویزیون- نیست و دیگر نمی تواند همچون تلویزیون به ابزار سلطه تبدیل شود. ویژگی های اینترنت تعاملی بودن امپریالیسم خبری را بی معنی می سازد و در کل امپریالیسم خبری از بین می رود.
در این مقاله اصطلاح امپریالیسم از جهت تاریخی و ترمینولوژی به بحث گذاشته می شود و سپس جلوه های آن از جهت فرهنگی، رسانه ای و بالاخره خبری مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد. به خصوص امپریالیسم خبری در آمریکا، که مدعی آزادی و آزادی خواهی است، مورد توجه قرار می گیرد و به فیلترهای خبری در رسانههای سرمایهداری و به خصوص امپریالیسم آمریکا اشاره می شود. پس از تشریح امپریالیسم و امپریالیسم خبری در جهان این سؤال اساسی مورد توجه قرار می گیرد، که آیا با ورود به عصر دوم رسانهها ( ماهواره و اینترنت) امپریالیسم خبری از بین رفته است؟ بسیاری بر این عقیده اند که اینترنت قابل مهار شدن و کنترل یک جانبه - همچون تلویزیون- نیست و دیگر نمی تواند همچون تلویزیون به ابزار سلطه تبدیل شود. ویژگی های اینترنت تعاملی بودن امپریالیسم خبری را بی معنی می سازد و در کل امپریالیسم خبری از بین می رود. بررسی منابع متعدد در این خصوص نشان می دهد، که با وجود خصوصیات چند صدایی و غیر متمرکز بودن اینترنت، هنوز امپریالیسم در اینترنت قابل شناسایی و تعریف است.
***
مقدمه
پس از اختراع سیستم تلگراف و ابزارهای جانبی در سال 1840 میلادی (1219هجری شمسی) تحول عظیمی در امر ارتباطات خبری جهان پدیدار شد. بعد از آن با دستیابی بشر به ترانزیستور، رادیو و تلویزیون در ابعادی جدید در محور فن ارتباطات ظاهر شدند (رفیعی ،ص 148).
خبردهی از طریق وسایل ارتباط جمعی مسایل کاملاً ویژه ای را مطرح می کند. بنابراین برا ی فهم بهتر اثرات وسایل جدید منتشر شده،بر زندگی روزانه و بر اخلاقیات، باید توجه داشت که گسترش آنها به طور کلی به موازات اوقات آزاد فرد صورت می گیرد (ژان کازنو ).
انسان معاصر نمیتواند خود را بینیاز از اخبار محیط زندگی و دنیایی که او را احاطه کرده است، بداند. ناگزیر به این واقعیت خواهیم رسید، که مبادله اخبار و اطلاعات و بهرهگیری از ابزارهایی که این مسئله را امکان پذیر میسازد، تا چه حد اهمیت دارد و تا چه میزان قادر است زمینههای فکری فرستنده را در گیرنده آن به وجود آورد. در این مرحله است که به مفاهیمی چون «امپریالیسم خبری» ، «تراستهای مطبوعاتی» برمیخوریم، که پیوسته در تلاشند، تا این هدف را تحقق بخشند. بنابراین اگر گفته شود لشکر تبلیغاتی، زمینه ساز هجوم قوای نظامی است، چندان دور از ذهن جلوه نمیکند. خبر گزاریها و رسانههای جمعی جهانی با اتکا به قدرت تکنولوژیکی خود به ارایه چهره ای مخدوش از برخی حکومتها ،فرهنگها، اقوام و یا اذهان می پردازند و به شکلی سیستماتیک در جهت دهی به افکار عمومی جهانی و شکل گیری عقاید و گرایشها و رفتارهای مورد نظر خود تلاش می کنند. به همین دلیل برخی از اندیشمندان به شکل جدی بر خطرات ناشی از شکل گیری یک امپراتوری فرهنگی - رسانه ای، از رهگذر فرایند جهانی شدن تأکید کرده اند. امپراطوری بزرگی که می تواند هویت های ملی ،فرهنگی و دینی و اعتقادی ملتهای بزرگ در بعد رسانه ای و ارتباطات را مورد تهدید قرار دهد (سلطانی فر ،1385،ص46).
محور اصلی در این میان ، گیرندگان پیام یا دریافت کنندگان اخبار و به عبارت دیگر، مردم جوامعی هستند، که شبانه روز در معرض بمباران خبری قرار دارند. اگر به خوبی با شیوههای خبررسانی و عملکردهای وسایل ارتباط جمعی جهانی آشنا نباشند، به راحتی خلع سلاح می شوند و به افرادی تبدیل خواهند شد، که تغییر باورهایشان، لحظهای خواهد بود. همان گونه که امپریالیسم خبری مشتاق آن است (انتونی اسمیت).
به راستی در این عصر که به بمباران اطلاعاتی معروف است و با گسترش وسایل ارتباطی جدیدی چون ماهوارهها و اینترنت، آیا جریان آزاد اطلاعات واقعاً به وجود آمده است و امپریالیسم خبری از بین رفته است؟ یا اینکه یک جانبه گرایی هنوز وجود دارد؟ آیا تمایز آشکاری بین رسانههای جدید و رسانههای سنتی وجود دارد؟
فرضیه تحقیق
به نظر می رسد با وجود اینترنت و ماهواره، امپریالیسم خبری همچنان ادامه دارد.
تحقیقات پیشین
'رضا الوند' با راهنمایی 'دکتر باهنر' طرح پژوهشی ای در دانشکده ی صدا و سیما با عنوان «شیوه های سلطه جویی فرهنگی استعمار از طریق رسانههای همگانی »پدید آورده است. او می گوید: جهان سوم، اخبار مربوط به خود را پس از عبور از کانال مکانیسم تحریف کننده چهار خبرگزاری غربی، در یافت می کند. چون جهان سومیها از نظر مالی در مضیقه اند و قادر نیستند، احتیاجات خبری خود را در سطح بین المللی تأمین کنند. آنها دریافت کننده اخبار جهانی اند. در اینجا ارزشهای خبری توسط آژانسهای خبری بوجود می آیند و سپس براساس ذائقه عمومی، در اختیار رسانههای محلی قرار می گیرند. او می گوید: رسانههای غربی بیشتر اخبار منفی را منعکس می کنند. این مسئله باعث می شود، اعتماد به نفس عمومی از میان برود و پیشرفتی در آنجا صورت نگیرد. او نتیجه می گیرد که وقتی کشورهای جهان سوم به جریان نامتوازن اخبار پی بردند، تصمیم گرفتند با این امر مقابله کنند و خود سهمی در تولید اخبار مربوط به کشورشان داشته باشند. اما تا زمانی که کشورهای جهان سوم به اصل آزادی مطبوعات تن در ندهند، خبرگزاریهای جهان سوم قادر نیستند، مقادیر قابل توجهی اطلاعات قابل قبول و قابل فروش در رابطه با مسایل خود انتشار دهند. علی رغم وجود نشانه های امیدوار کننده تحقق این امر امکان پذیر نیست.'امپریالیسم فرهنگی در اینترنت' نوشته ی 'سینگچول کیم' که 'کریم خان محمدی' آن را ترجمه کرده است، در مورد مباحث مربوط به امپریالیسم فرهنگی برحسب تحولات اینترنت در چندین مطالعه موردی (کره جنوبی، فرانسه و سنگاپور) است. او می گوید، مباحث امپریالیسم فرهنگی در پژوهش اینترنت و سایر رسانههای الکتریکی مدرن، محدودیت هایی دارد.
'سیاوش شهشهانی' درسایت جامعه ی اطلاعاتی، مقاله ای با عنوان راهبری اینترنت نوشته است، که در تاریخ 14 اسفند 85 در این سایت درج شده است. او در آغاز مقاله خود در مورد معناى واژههاى «اینترنت» و «راهبرى اینترنت» تعریفی می آورد. او راهبرى اینترنت را عمل جمعى دولتها و یا عاملان بخش خصوصى شبکههاى متصل به اینترنت می داند، که به منظور ایجاد توافق در مورد استانداردها، سیاستها، مقررات و ضمانتهای اجرایى و روشهاى حل اختلاف حاکم بر فعالیتهاى بین شبکهاى جهانى صورت می گیرد. او در مدل استاندارد ارتباطات الکترونیک، هفت لایهی ارتباطى در نظر گرفته است، که دو لایه ی اول آن، لایههاى فیزیکى و زیربنایى هستند. دو لایه بعدى به شیوه ی ارسال دادهها و کنترل آنها اختصاص دارند و سه لایه ی آخر، لایههاى ملموس و کاربردى ای براى کاربران عمومى هستند.
در بخش دوم، موضوعها و نظرات گوناگونى را که در مورد حیطه راهبرى اینترنت وجود دارد، شامل دستور کار WGIG ، مدیریت منابع اینترنتی که شامل شماره های اینترنتی و نام های دامنه اینترنتی است، جرایم اینترنتی و spam ، امنیت شبکه که حریم خصوصی است و استفاده از رمز ،جرایم و مشکلات حقوقی مربوط به تجارت الکترونیک و هرزه نگاری را بررسى کرده است . در بخش سوم تصویرى خلاصه از طرفهاى مربوط و بهرهمند در اینترنت، در زمان حاضر ارائه کرده است. در بخش 4 به بررسى مؤسسه ی ( (ICANNشرکت اینترنتى نامها و شمارههاى تخصیصی پرداخته است، که در حال حاضر بیشترین نقش در هماهنگى منابع اینترنتى را دارد و موضوع بسیارى از بحثهاى جنجالى است.
چارچوب نظری تحقیق
امپریالیسم خبری و مدلهای حرکت اخبار 'یورگن هابرماس' Habermas استاد دانشگاه فرانکفورت و یکی از نظریهپردازان اصلی مکتبفرانکفورت' معتقد است، که تجدد و توسعه با خود، خردگرایی و رهایی را به ارمغان نمیآورد، بلکه رهآورد آن بیخردی ژرف است. سرمایهداری از رهگذر تجدد و توسعه، با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، به دستکاری افکار عمومی میپردازد. این یعنی، تحمیلنیازهایاجتماعی. پس 'هابرماس' اولین کارکرد امپریالیسم خبری را در تحمیل نیازهای اجتماعی میبیند.
'هربرت ای شیلر' استاد دانشگاه کالیفرنیا اساساً به این موضوع معتقد است، که کار وسایل ارتباط جمعی آمریکا دستکاری در مغزها و قلبهاست. 'ژاندارسی' جامعهشناس فرانسوی و اولین پایهگذار مفهوم مهم«حق برقراری ارتباط» در اشاره به جریانهای خبریای که بهوسیلهی کانونهای محدود و مشخص برای سراسر جهان ساخته و پرداخته میشوند و بهصورتی یک طرفه مثل باران از بالا بهپایین بر سر مخاطبان میبارند، میگوید: این ارتباط نیست. افزایش تعداد رسانهها به ویژه در جهان رو به توسعه ،که غرب آن را توصیه میکند، مشکل را حلنمیکند. همین ماهیت عمودی جریان اخبار و اطلاعات است، که محور اصلی اختلافات را تشکیل میدهد. بهعقیده ی او حق ارتباط افقی است، نه عمودی، که از صاحبان قدرت به سوی اعضای عادی جاری باشد. طرح اینگونه نظریات اقتصادی، تاکنون به طرح مدل جریان یا حرکت خبر انجامیده است.
الف) مدل مرکز- پیرامون
اینمدل در نظریه ی 'ساختاری امپریالیسم' توسط 'یوهان گالتونگ' مطرحشده است و در آن جهان به دو بخش مرکز و پیرامون تقسیممیشود، کهدر مرکز، جوامع حاکم و در پیرامون، جوامع وابسته به مرکز قرار میگیرند. ولی در این نظریه، از شبکههای بینالمللی ارتباطی به مثابه شبکههای 'فئودالی' یاد میکند. ویژگیهای مدل 'گاتونگ' عبارت است از:
1- رویدادهای خبری مربوط به مرکز در مقایسه با پیرامون از اهمیت و مرکز ثقل بیشتری برخوردار است.
2- حجم تبادل خبر میان مرکز و پیرامون با حجم تبادل خبر میان خود ملل مرکز، تفاوت چشمگیری دارد.
3- خبرهای ملل مرکز سهم عمدهیی از رویدادهای خارجی را در رسانههای پیرامون بهخود اختصاصمیدهد. در حالیکه خبرهای پیرامون در رسانههای مرکز سهم کمتری دارند.
4- جریانخبر در میان مللپیرامون ناچیز است ،یا اصلاً وجود ندارد.
5- بسیاری از رسانههای کشورهای پیرامون از جهت نحوه پوشش رویدادهای جهانی شبیه یکدیگرند و همه کمابیش به یک میزان تحت تأثیر جریانهای خبری کشور مرکز قرار دارند(کیونجم کیم وبارنت ).
ب)مدلشمال-جنوب
1- در این مدل جریان خبری یک «جریانعمودی» است و سیر و گردش اخبار از شمال (کشورهای صنعتی) به جنوب (کشورهای رو به توسعه) جاری است.
2 - جریان خبر بین کشورهای شمال، قوی و بین کشورهای جنوب، ضعیف است.
3 - جریان خبر به طرزی عمودی به سوی جنوب در حرکت است ولی از جنوب به شمال ضعیف است.
4- طبق این مدل، اگر خبری از جنوب به شمال برود، حرکت آن درست مثل انتقال مواد خام از جنوب به شمال است.
5- تنها راه حل برای این مشکل، ایجاد جریان جنوب- جنوب، یا جریان افقی است.
ج)مدل مثلثی 'جورجگربنر' و 'جورجمروانی'
1- در اینمدل، در حقیقت شمال به بخش شرق و غربتقسیم شده است. در عین حال جنوب در یک چهارچوب باقی مانده است.
2- مدل مثلثی 'گربنر' Gerbner مبتنی بر این است،که شرق و غرب عمدتاً به خبرهای مناطق ژئوپلتیک مورد علاقه ی خود توجه میکنند. در حالیکه سهم عمده خبرهای خارجی در رسانههای جنوب، متعلق به غرب و شرق است. افزون بر این، اروپای غربی نیز پای ثابت پوشش خبری در گوشه و کنار جهان است.
3-سلطه خبری شمال باعث مخابره شدن خبرهای مربوط به پیشرفتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادیو... جهان جنوب است.
امپریالیسم
وقتی از امپریالیسم سخن گفته می شود، منظور سیاستهای سلطه گری یک دولت در کشور یا سرزمین دیگر است. بنابراین مبحث امپریالیسم در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل قرار می گیرد.
امپریالیسم جهانی در قرن شانزدهم به صورت استعمارگری اروپا آغاز شد. هر چند بحث و بررسیهای مربوط به آن، در قرن نوزدهم توسط 'هاینریش فرید یونگ' در آلمان مطرح شد و دولتهای اروپایی به این نتیجه رسیدند، که مزایای مالی و بازرگانی را میتوان غالباً از راه های غیر رسمی به دست آورد. سقوط سریع استعمار، سبب شد که کشورهای قدرتمند در جستجوی راههای دیگری باشند، که تسلط آنها را تأمین کند. گسترش امپراتوری غیررسمی، به عنوان جانشینی برای حکومت استعماری رسمی و ایجاد مکانیسمهای جدید کنترل، پس از جنگ جهانی دوم، به قدری غالب بود، که سبب پیدایش اصطلاح 'استعمار نو' شده است.
در هر صورت واقعیت این است، که دوره یا عصر امپریالیسم پیچیدهتر از آن است، که بتوان آن را با یک فرمول ساده توضیح داد. تکنولوژی جدید، بیش از تکنولوژی قدیم، از نظر حوزه عمل، بینالمللی است. به همین دلیل دارای اثرات ویژه ای برای عملکرد امپریالیستی است (الهی1383، ص28).
ساختار هرمی شکل امپریالیسم در آغاز قرن بیست و یکم را، به بهترین نحو می توان از گفته 'برژینسکی' دریافت. سه ستون اصلی ژئواستراتژی امپریالیسم عبارتند از: جلوگیری از سازش و ادامه امنیت در میان رعایا، حفظ خراج گزاران و جلوگیری از ائتلاف وحشیان با یکدیگر. این طرز تلقی 'برژینسکی' از جهان، شباهت زیادی به طرز تفکر یک رئیس قبیله در هزاران سال قبل دارد و نشان دهنده ی طرز تفکر نخبگان سیاسی آمریکا، نسبت به جهان است. در این طرز تفکر آمریکا در رأس هرم قرار دارد. سایر قدرتهای امپریالیستی نیز، که باید از سازش و اتحاد آنها علیه 'لرد' بزرگ جلوگیری شود، بخش میانی هرم را تشکیل می دهند، که باید ضمن حفظ حمایت در حوزه، خود نیز حمایت کلی و به خصوص خدمات نظامی، به لرد بزرگ در واشنگتن بدهند. خراج گزاران که باید منکوب و در عین حال محفوظ نگه داشته شوند، رژیمهای سایر کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین هستند، که به قدرتهای امپریالیستی باج و خراج به صورت بهره و هزینه وام ، فروش ارزان مواد خام، به خصوص نفت و... می دهند. 'وحشیان ' که لازم است، از پیوند و اتحادشان با یکدیگر جلوگیری شود، همان مردم تحت استثمار و فشار هستند. زیرا وقتی آنها متحد شوند، یعنی به صورت جمعی برای منافع خود فعالیت کنند، تمدن را به خطر می اندازند (همان، ص 30).
هرم ساختار امپریالیسم آمریکا
مفاهیم ویژه امپریالیسم
از اواخر دهه 1960 ، به دنبال عمیق تر شدن مبارزات استقلال طلبی ممالک جهان اسلام، موج انتقاد گری وسیعی در زمینه ارتباطات پدید آمد و نه تنها شیوههای مطالعات و تحقیقات غربی ارتباطی، بلکه سبکهای روزنامهنگاری و نیز روشهای انتقال اخبار بینالمللی و انعکاس رویدادهای کشورهای غیر غربی در وسایل ارتباط جمعی جهانی نیز، مورد انتقاد قرار گرفتند.
گسترش مطالعات و تحقیقات انتقادی جهانی، در برابر مطالعات و تحقیقات تجربی مسلط غربی، در راه مقابله با نابرابری های ارتباطی و عدم تعادلهای اطلاعاتی، برای جهان سوم امکانات معنوی تازهای فراهم میکند. محققان و متخصصان جهان سوم مطالعات و تحقیقات فراوانی در مورد نابرابری و عدم تعادل ارتباطات و اطلاعات جهانی ، استعمار جدید فرهنگی و امپریالیسم خبری و ارتباطی انجام دادهاند.
امپریالیسم فرهنگی
واژه امپریالیسم فرهنگی، نشان دهنده ی نوعی نفوذ اجتماعی است، که از طریق آن، کشوری اساس، تصورات، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و نیز روشهای زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند. در این مسیر، شرایطی پدید میآیند که شکلهای فریبندهتر و پنهانتر هجوم فرهنگ سلطهجو را برتری میبخشد و ملی کردن سبکها و الگوها، که محور اصلی تولیدات فرهنگی امپریالیستی را شکل میدهند، مورد توجه قرار میگیرد.امپریالیسم فرهنگی که در واقع «به کارگیری قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزش ها و عادت های فرهنگ متعلق به آن در میان فرهنگ های غیر متجانس است»، از پدیده نامیمون دیگری به نام «امپریالیسم رسانه ای» برمی خیزد.
امپریالیسم رسانه ای
امپریالیسم رسانه ای را بی تردید باید شکل مدرنی از امپریالیسم قلمداد کرد که شاکله ها و بنیانهای آن در دهه 1950 ، مشخصاً در آلمان غربی و پشت دروازه های کمونیسم، در بحبوحه جنگ سرد توسط ایالات متحده بنا شد.
امریکا با افراشتن آنتن های متعدد رادیویی و تلویزیونی در شهر برلین ، در قلب سرزمین سرخ کمونیستی رسوخ می کرد، بدون اینکه نیازی به مداخله نظامی داشته باشد.این پیشروی تا به آنجا ادامه یافت، که پس از گذشت دو دهه ، در اواخر دهه هفتاد میلادی ، در مسکو نیز شعبه هایی از مک دونالد و مرغ کنتاکی پیدا می شد،که مشتریان در آنجا با ولع به دنبال صرف غذا همراه با نوشیدنیهایی چون کوکاکولا بودند (خدامرادی) امپریالیسم رسانه ای به طور منطقی از امپریالیسم فرهنگی نشأت میگیرد. اگر کنترل ایالات متحده یا غرب بر فرهنگ تصدیق شود، آنگاه باید گفت که این کنترل از رهگذر رسانههای عمومی ای تحقق مییابد، که ایجاد کننده شرایط برای همرنگی با فرهنگ هژمونی بوده اند. امروزه شاید اطلاعات، گرانبهاترین چیز برای همه باشد. با اطلاعات و کنترل آن میتوان به همه چیز دست یافت. برخی نظریهپردازان ارتباطات بیان کردهاند، که امروز جهان در دست کسی است، که رسانهها را در اختیار دارد. به اعتقاد گردانندگان اصلی صنعت رسانهها، چند مؤسسه بزرگ، نه تنها رسانههای مهم همگانی آمریکا، بلکه جهان را تحت کنترل خود در خواهند آورد. تکنولوژیهای نوین و اقتصاد آمریکا نوع تازهای از سلطه و اقتدار مرکزی را که همان سلطه شرکتها و مؤسسات بزرگ ملی و چند ملیتی است، بر اطلاعات پدید آورده است. این شرکتهای بزرگ میتوانند دستور کار ملی تعیین کنند. آنها جزئی از شبکه بینالمللی اقتصاد جهان محسوب میشوند.
در بحث امپریالیسم رسانه ای، ما شبکه هایی از رسانههای مکتوب و غیرمکتوب همچون مجلات، شرکتهای تبلیغاتی و چاپ و نشر، شبکه های رادیویی و تلویزیونی و مطبوعات زنجیره ای را داریم، که تحت سیطره یک فرد یا یک ایدئولوژی خاص اداره می شود و کارکرد آن علاوه بر بیرون راندن رقبا، اثرگذاری بر مخاطبان جهانی و القاء آرا و نظرات خاص است.
انواع رسانهها از تلویزیون و سینما گرفته، تا موسیقی ومطبوعات تحت کنترل چند انحصار جهانی هستند. رسانه تنها صنعتی نیست، که در اقتصاد آمریکا انحصاری شده است. محصول رسانهها از یک جنبه منحصر به فرد است.بر خلاف سایر صنایع که محصولاتشان مادی ومصرفی است، تولیدات رسانهها اجتماعی سیاسی است.(باگدیکیان،1385 ،ص24)
تا زمانی که این انحصار غیرطبیعی بر رسانهها وجود دارد، همه محصولات و حتی اطلاع رسانی و اخبار آنها را باید با دیده تردید نگریست. چون مسلم است هدف اولیه این کمپانی ها سلطه جویی اقتصادی است نه اطلاع رسانی.
امپریالیسم خبری
امپریالیسم خبری وابزارهای سلطه برافکار عمومی جهان،یکی ازجلوه های امپریالیسم در جهان «امپریالیسم خبری» است. امپریالیسم خبری نیز در حقیقت به معنی سلطه جویی انحصاری در شریانهای خبر رسانی جهان است . باید بدانیم که پدیده امپریالیسم خبری یا رسانه ای، پایه و اساس تاریخی محکمی دارد. خبرگزاریهایی که «شارل هاوس »در فرانسه ،«ژولیوس رویتر »درانگلستان و «برنارد ولف »در قرن نوزدهم در آلمان بنا نهادند، هم اکنون تبدیل به سازمانهای پیچیده و غول پیکری شده اند، که نبض اخبار دنیا را در دست دارند و با وارد آوردن شوک های خبری، اساس و بنیان بسیاری از کشورها را دچار تزلزل می کنند (گرانمایه پور). امپریالیسم از امپراطور می آید و از ویژگی های امپراطوری جهان، جهان خواری است . پس غلبه بحث، سیاسی است و تولید سلطه و قدرت و تئوری های «انضمام »مطرح است . حوزه نفوذ وحوزه انضمام مطرح می شود.لی هیچ سربازی پیاده نمی شود. سربازان شما رسانهها هستند و تبعاتش هم می تواند اقتصادی و روانی باشد. مهم این است که شما جای ارتش از اهرم رسانه استفاده می کنید (یحیایی ایله ای). امپریالیسم خبری جزیی از امپریالیسم فرهنگی است . امپریالیسم فرهنگی یعنی استفاده سلطه جهانی از تمام ابزار فرهنگی برای سلطه خود. به دنبال امپریالیسم فرهنگی که وابستگی فرهنگی (فرهنگ مصرف گرایی) می آورد وابستگی اقتصادی به وجود می آید و وابستگی اقتصادی منجر به وابستگی سیاسی می شود. یعنی وابستگی کشورهای جهان سوم به کشورهای مرکز مد نظر است.
تسلط بر رسانهها وخبر گزاریها،قدرت عظیم و فوق العاده ای را در اختیار بازیگران عمده صحنه سیاست، یعنی دولتها قرار داده است. به گونه ای که به خوبی با به کارگیری اهرمهای خبری واطلاعاتی توانسته اند، به تغییر باورها و نگرشهای جمعی و یا شکل دهی به افکار عمومی ملی یا فراملی اقدام نمایند و این سوء استفاده های گروهی از حکومت های قدرتمند از ظرفیت های بالای رسانه ای ،منجر به بروز پدید ه ای در سطح ملی یا بین المللی می شود، که آن را استبداد اطلاعاتی می نامند (ضیایی پرور ،1385،ص 46)
دیدگاهکلان نگر به امپریالیسم خبری و موضوع «امپریالیسمرسانهای»
بحث امپریالیسم خبری بخشی از کارکرد «امپریالیسم رسانه ای» به شمار میآید. زیرا در این بخش به طور تخصصی امپریالیسم بر روی حجم،نوع، محتوا، کیفیت، کمیت، زمان و مکان یک خبر کار میکند. اما در بحث«امپریالیسمرسانه ای»، ما شبکهای از رسانههای مکتوب و غیر مکتوب، همچون مجلات، شرکتهای تبلیغاتی و چاپ و نشر، شبکههایرادیویی و تلویزیونی،ماهواره ،اینترنت و مطبوعات زنجیرهای را داریم ، که تحت سیطره یک فرد یا یک ایدئولوژی خاص اداره میشود و کارکرد آن علاوه بر بیرون راندن رقبا، اثرگذاری بر مخاطبان جهانی و القای آرا و نظرات خاصاست.
خبرگزاریهای آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، رویتر، فرانسپرس کهتا حد بسیاریاز عظمت گذشته ی آن کاسته شده ( همگی زاییده رقابتهای دوران استعماری دو قرن گذشته بوده اند.) در عصر استعماری گذشته قدرتهای بزرگ در تلاش بودند، تا در مناطق تحت نفوذ سیاسی اقتصادی شان شبکههای خبری خود را بسط و گسترش دهند. طبق آمار سال 1990 خبرگزاریهای نام برده شده، تاکنون حدود 50000 دفتر در سراسر جهان دایر کردهاند. هماکنون آنان با استفاده از تکنولوژی دریافت و مخابره خبر قادرند، بیش از 1200 کلمهدر دقیقه به سراسر جهان مخابره کنند، کهاین خبرگزاریها در مجموع بین خود 34 میلیون کلمه خبر تهیه میکنند.
هماکنون در جهان بیشاز 120 خبرگزاری فعالیت دارند ولی هیچ یک از آنان به عنوان رقیبی برای این خبرگزاری و غولخبری مطرح نیستند. چهار خبرگزاری مسلط بین المللی، شبکه های خبری غالب مانند: بی.بی.سی و سی.ان.ان، تأسیسات ماهواره ای که ارسال امواج صدها شبکه ماهواره ای را بر عهده دارند، صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله ی این تأسیسات هستند، که همگی ارزشهای مشترک غربی را منتشر و تلاش می کنند، ارزشهای مقاوم در برابر خود را درهم کوبند. این شرایط آنچنان نابرابر و غیرعادلانه است، که نمی توان آن را بازار پیام اطلاق کرد و چنین تصور کرد که تولید کننده یا عرضه کننده کالایی در برابر تولید یا عرضه کالایی دیگر، رقابتی سالم را دنبال می کند. این عرصه همانند عرصه نظامی و حتی علمی آنچنان نابرابر و یکطرفه است، که هرگاه کشوری بخواهد با اتکا به توانمندی های بومی و منطبق با معاهدات بین المللی حتی در جهت تأمین نیازهای خود گام بردارد، به بهانه های مختلف می کوشند، او را از عرصه رقابت خارج یا اساساً حذف کنند، تا خود همچنان بر بازار مسلط باقی بمانند.
کار کردهای جهانی امپریالیسم خبری
1- وابستگی فرهنگی : در بخش فرهنگ ،امپریالیسم خبری، سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه می دهد . کارکرد امپریالیسم خبری به نحوی است، که از عطش اطلاعاتی مخاطبان خود در کشورهایی که از ضعف اطلاع رسانی رنج می برند سود می برد و برای او مشخص می کند که به چه چیز فکر کند؟ از چه واقعه ایی اطلاع داشته باشد؟ چه چیز بپوشد و بخورد و چگونه رفتار کند .
پیامد «بمباران » خبری امپریالیسم خبری از خود بیگانگی فرهنگی ،تمدن وارداتی و بی هویتی است، که با آخرین دستاوردهای تکنولوژی عرضه می شود . البته در عصر حاضر و در هزاره سوم، کارکرد های جدیدتری همچون دامن زدن به اختلافات مرزی ، قومی و دینی وارد آوردن شوک های خبری به منظور به دست آوردن نبض بازار و بورس و نفت و بایکوت خبری و برعکس برجسته سازی یک حادثه در یک کشور مشاهده می شود .
2- پرداختن به ارزشهای خبری مطابق میل دست اندر کاران : امپریالیسم خبری عمدتاً با طرح مسائل نمایشی و در حقیقت کم اهمیت ،اذهان مخاطبان بین المللی خود را از پرداختن به حقایق فاجعه آمیز جوامع تحت سلطه باز می دارد. خبر گزاریهای غربی همواره با القای بی ثباتی اوضاع جهان سوم ثبات و پیشرفت در کشورهای پیشرفته، اذهان شنوندگان خود را در یأس ،غم وترس فرو می برند .
رسانههای جمعی در غرب و به ویژه آمریکا مظاهر آزادی تصویر می شوند. اما در واقع برجسته ترین نقش آنها، بسیج حمایت مردمی برای منافع خاص خارجی و گاهی داخلی، آن است، که بر دولت و بخش خصوصی حاکم است. گرایش خبری مثبت این گونه خبرگزاریها، متوجه حکومتهایی است، که تأمین کننده منافع کشور شان در گوشه و کنار دنیا هستند. برعکس در مقابل کشورهایی که به طریقی با سیاست خارجی آمریکا و منافع او در تقابل هستند، با واکنش های منفی ، مخرب و مغرض از سوی وسایل ارتباط جمعی آمریکا روبرو می شوند .
این گونه سیاستهای خبری در داخل جوامع غربی نیز بسیار به چشم می خورد. به طور مثال مراکز عمده کسب خبر برای خبر گزاریهای آمریکایی ، کاخ سفید ، پنتاگون و وزارت خارجه است. هم اکنون پنتاگون دارای یک سازمان اطلاعات مردمی است، که با چندین هزار کارمند وظیفه دارد، با صرف میلیون ها دلار نگذارد مردم آمریکا در مورد افراد یا گروه های ناراضی در آمریکا اطلاعات کسب کنند (گرانمایه پور).
آژانس اطلاعاتی آمریکا با بودجه سالانه چند میلیارد دلاری، مسئولیت تنظیم و اجرای سیاست های فرهنگی امپریالیسم آمریکا برای کشورهای دیگر را به عهده دارد. کنگره آمریکا، پخش و توزیع تولیدات فرهنگی و خبری این نهاد را در داخل آمریکا ممنوع کرده است.
'ادوارد اس. هرمن' و 'نوآم چامسکی' اعتقاد دارند، که آنچه در اخبار وسایل ارتباط جمعی آمریکا وجود دارد، یک بازار هدایت شده خبری است، نه یک بازار آزاد خبری. پژوهشهای 'جرج گربنر' نشان میدهد، که سلطه خبری باعث مخابره نشدن خبرهای مربوط به پیشرفتهای جهان سوم میشود. تصویری که از جهان سوم ارایه میشود، تصویری سرشار از خشونت، بینظمی، نقض حقوق بشر و غیرمنطقی جلوه دادن آنهاست (چامسکی).
تحقیقات 'کاپلان' درباره رسانههای آمریکایی به ویژه در امر پوشش دادن خبرهای مربوط به کشورهای رو به توسعه، حکایت از یک نارسایی عمومی در حجم، میدان و نوع خبرهای منتشر شده داشت. نمونهای که میتوان در اینجا به آن پرداخت این است، که امروز مصلحت صاحبان زر و زور اقتضا مىکند که رسانههاى تحت سلطه آنها، اسلام را مساوى تروریسم و آمریکا را مظهر حقوق بشر و دموکراسى نشان دهند. این دروغ هاى بزرگ با استفاده از ابزارهاى پیشرفته و پیچیده ترین شیوه ها به عنوان حقیقت به مردم دنیا القاء مىشود.
این رسانهها ناگهان بیمارى آنفلوانزاى مرغى را که شاید تلفات آن در تمام جهان به هزار نفر هم نرسد، خبر اول قرار مى دهند ولى درباره کشتار صد و بیست هزار شهروند غیر نظامى عراق سکوت مىکنند. یا اگر در یک نقطه از فلسطین انفجارى رخ دهد و چند صهیونیست کشته شوند، از آن به عنوان فاجعه یاد مىکنند، اما به کشتار هر روزه مسلمانان فلسطین و اعلام رسمى رژیم صهیونیستى براى ترور فعالان فلسطینى بىتوجهى مى شود. یا در مورد مسأله سهمیه بندی بنزین گفتند، در ایران هیچ امنیتی وجود ندارد و پمپ بنزینها آتش زده شده اند. از اوضاع ناآرام و متشنج در ایران گزارش میدادند.
مصلحت مدیریت امپراتورى رسانه اى جهان اقتضا مىکند، که بگویند ایران درصدد دستیابى به سلاح اتمى است. در حالىکه پخش کنندگان این سیاست تبلیغى، به وضوح مىدانند، این مسأله دروغ است. اما در رسانههاى جهان به هیچ وجه در خصوص تلاش دانشمندان یک ملت و دستیابى آنان به فنآورى پیشرفته براى استفاده صلح آمیز، خبرى منتشر نمى شود.
فیلترهای خبری در غرب
در غرب پنج فیلتر وجود دارد، که رسانهها باید آن را رعایت کنند. این پنج فیلتر عبارتند از:
1- میزان تمرکز مالکیت وسایل ارتباط جمعی
2- آگهی های تجاری به عنوان اصلی ترین منابع درآمد وسایل ارتباط جمعی
3- اعتقاد و وابستگی وسایل ارتباط جمعی به اخبار و اطلاعاتی که دولت، سازمان های مهم تجاری و متخصصین صاحب نام به عنوان منابع اصلی ارتباطی و خبری در اختیارشان می گذارد.
4- انتقاد از وسایل ارتباط جمعی.
5- ضدیت با کمونیسم که از هر خبرنگار حرفه ای انتظار می رود این ضدیت را در حدی بیمارگونه اعلام دارد.
در این 5 فیلتر خبری، که اولین آن میزان تمرکز مالکیت می باشد، که در آن دولت می تواند با اعمال مالیات های سنگین از ادامه فعالیت یک رسانه جلوگیری کند. در حقیقت مالکان وسایل ارتباط جمعی تحت تأثیر مالکان سرمایه و یا مالکان قدرت(حاکمان) هستند و محتوای رسانه را بر اساس خواسته های آنها تنظیم می کنند. در 4 مورد دیگر فیلترها نیز، به نوعی اختیار و نفوذ مالک رسانه کم می شود و اختیار صاحبان سرمایه و شرکت های بزرگ و تأثیر گذاری آنها بر رسانه مشخص است (چامسکی).
نفوذ مالکان رسانههای جمعی در انعکاس مسائلی به چشم می خورد، که موجب تضاد بین گروه های مالی به ویژه مسائل خصوصی سازی می شود.
آنچه تاکنون گفته شد، مربوط به امپریالیسم خبری در رسانههای عصر اول (رادیو، تلویزیون و روزنامه ) بود. حال می خواهیم به بحث اصلی مقاله بپردازیم. یعنی ببینیم آیا امپریالیسم خبری در رسانههای جدید (ماهواره و اینترنت ) وجود دارد؟ یا اینکه چون در این رسانهها، مخاطبان بین المللی شده اند و چند صدایی وجود دارد، امپریالیسم خبری از بین رفته است.
بسیاری بر این عقیده اند، که در عصر اینترنت با توجه به ساختار چند صدایی این رسانه و اینکه برخلاف تلویزیون کنترل در دست یک مالک نیست و هر کسی میتواند یک صفحه وب همانند بزرگترین شرکتها داشته باشد، دیگر امپریالیسم معنا ندارد. در این مقاله ابتدا به اینترنت می پردازیم و سپس به بحث امپریالیسم در اینترنت پرداخته می شود .
اینترنت
اینترنت پدیده جدید دنیای ارتباطات است، که علاوه بر مزایای آن، با خود ابزار گوناگون برای ارتباط، تعامل و تبادل فرهنگی و یا تهاجم و سیطره فرهنگی به همراه آورده است. سایتهای خبری وبلاگهای خبری و تحلیلی، گروههای اینترنتی، فضاهای گفتگوی مجازی (چت رومها) و حلقه های آشنایان همچون اورکات و یاهو و مانند اینها، هر کدام فضایی مجازی را ایجاد می کنند، که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت می گیرد.
غالب ترافیک جهانی اینترنت به زبان انگلیسی است و اینها همه دلیل معرفی اینترنت به عنوان جدیدترین و شومترین عامل امپریالیسم سایبر بوده است.
همچنین اکثر 'هاست' ها و وب سایتهای جهان در آمریکا و به زبان انگلیسی هستند. بیشتر نرمافزارها و اکثر موتورهای جستجوگر نیز انگلیسی زبانند. همه اینها را آمریکا با سلطه فرهنگی خود بر اینترنت به دست آورده است(. (Ulla Carlsson
اینترنت فرصت مناسبی را برای کشورهای توسعه یافته (خصوصاً آمریکا) فراهم کرده است، که فرهنگ کشورهای جهان سوم را تسخیر کنند.
نگرانیها آنجا عمیق تر میشود، که آمریکا اصرار بر مدیریت و مالکیت اینترنت دارد. چرا که با هرگونه تغییری که در آن نقش اصلی نداشته باشد، مخالفت میورزد (شهشهانی)
اینترنت تعامل میان فرایند جهانی شدن و اندازه کشورها را تغییر می دهد. طی قرون متمادی این تعامل به صورتی مبهم و پوشیده باقی مانده است. امروزه اینترنت الگوهای ارتباطات را به شدت ساده می سازد و بدین ترتیب فرایند تمرکز و انحصاری شدن اقتصاد بین المللی را فراهم می آورد. در حالی که اینترنت هنوز در آغاز راه است و دامنه تحولات نهفته در این تکنولوژی همچنان پنهان است. اما برخی گرایشهای آن در حال آشکار شدن است. در مقایسه با دنیای صنعتی در کشورهای در حال توسعه، میزان دسترسی به این تکنولوژی بسیار کمتر و هزینه آن بالاتر است. به دلیل هزینه اولیه سخت افزاری و هزینه های اتصال مستقیم (آنلاین) بسیاری از افراد کشورها ی در حال توسعه، امکان دسترسی به خدمات اینترنتی را ندارند. زیر ساختهای لازم برای استفاده از این فنآوری مانند خطوط تلفن وبرق در این بخش از جهان یا موجود نیست و یا در صورت موجود بودن مستعمل و قدیمی است. در حقیقت 80 درصد جمعیت جهان هنوز از اساسی ترین امکانات مخابراتی مانند خط تلفن محرومند. از هر صد سکنه جهان سوم تنها 2نفر به خط تلفن دسترسی دارند و آن خطوط نیز در نواحی مرفه شهری قرار دارد.
هنگامی که متوجه می شویم، میان خط تلفن و رشد اقتصادی رابطه ای مستقیم وجود دارد، به نتایج و پیامدهای آشکار آن پی می بریم. با ادامه رشد و تحول تکنولوژی اینترنت شاهد مشخصات و ویژگی های طبیعی ای می باشیم، که با برداشت کلاسیک از مفهوم امپریالیسم فرهنگی مطابقت دارد. ممکن است شاهد تکنولوژی دیگری باشیم، که توسط شرکتهای فراملی غربی برای مهار سرکوبی فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی بومی ملتهای ضعیف تر به کار می روند (بوساابو، 1385).
در واقعیت مجازی وب سایت های مسلط و محوری در چند کشور بزرگ توسعه یافته به ویژه در ایالات متحده آمریکا مستقرند. در آنجا مخاطب اولیه با اندازه کافی به وجود آمد و یک مزیت دست کم دو ساله را برای کاربرهای اینترنت ایجاد کرد. اما در اقتصادهای کوچک به دلیل عدم وجود مخاطب کافی توسعه خدمات و محتویات اینترنتی پیاپی به تأخیر می افتد. آنگاه کاربران اینترنتی این کشورها به سرویسهای خارجی دسترسی پیدا می کنند، که موجب توسعه بیشتر آن سرویس ها و غفلت از سرویسهای داخلی می شود.
'شیلر' به این مسأله استدلال می کند، که بسیاری از افراطی ترین هواداران پرشور و شوق اینترنت، نحوه ادغام این رسانه جدید در ادغام سرمایه داری جهانی را نادیده می گیرند. برای مثال 'جولین استالا براس' چنین استدلال می کند، که بزرگراه اطلاعاتی و فضای سایبر بازار کاملی به وجود می آورند که قادر است، با زدن یک دکمه به فعالیت بپردازد . کسانی که در حال حاضر درباره امکانات آتی شبکه جهانی دچار هیجان زدگی شده اند، این پرسش را طرح نمی کنند که چه کسانی اطلاعات را کنترل خواهند کرد و این اطلاعات در اختیار چه کسانی قرار خواهند گرفت و احتمالاً در جهت منافع چه کسانی به کار برده خواهد شد.
فضای سایبر به حوزه ای از مصرف غیر مسئولانه تبدیل می شود، که در آن فقرا هرگز به عنوان سوژه هایی که از حق و حقوقی برخوردارند، ظاهر نمی شوند و تنها گهگاه موضوع بحث قرار می گیرند.
ظرفیت دموکراتیک و گرایش به بخش اعظم رسانههای جدید، حقه ای قدیمی است، که اجرای آن به واسطه نیاز سرمایه به بازارهای جدید و مصرف کنندگان مشتاق میسر می شود. به طور مشخص دیدگاه 'شیلر' این استدلالها را یک گام به پیش می برد و توسعه رسانههای جدید را به سرمایه آمریکایی پیوند می زند. منافع شرکتهای 'تایم وارنر' ،'آمریکا آنلاین' و 'مایکروسافت' در واقع نیروی محرکه توسعه بزرگراه بوده اند.
گسترش جهانی تکنولوژی از زمان واقعی، احتمال بروز مرحله ای جدید از توتالیتریسم را، با قرار دادن ما تحت ساختهای مراقبت و کنترل پدید می آورد .این اشکال جدید خطر و کنترل را می توان، در عملکرد به ظاهر معصومانه پخش زنده اینترنتی از خانه تا جنگ اخیر در کوزو تشخیص داد . در جنگ کوزو ارائه اطلاعات غلط بیشتر ناشی از ارائه بیش از حد اطلاعات بود . بدین معنی که ارائه 24 ساعته اخبار تلویزیونی بیش از آنکه سبب تفرقه درافکار شود، با ارائه داده های متناقض باعث سر در گمی در افکار می شود.
تکنولوژی آن گونه که 'ویریلیو' خاطر نشان می کند، از نزدیک به سرعت و کارایی مربوط می شود. سرعت گرفتن زمان که امکان شکل گیری افکار را فراهم می سازند، اغلب می توانند منجر به ایجاد دیدگاههای سطحی به جای نظراتی شوند، که می توانستند دیدی عمیق تر و اساسی تر ارائه دهند. برای مثال افزایش شتاب رویدادها، با ظرفیت ما برای احساس همدردی و سر خوردگی تداخل پیدا می کند. به نظر می رسد رسانهها همواره حرکتی رو به جلو دارند و به گونه ای خستگی ناپذیر در جستجوی اخبار جدید و نقطه نظرهای گوناگون هستند. این امر دستیابی به اشکال مسئولانه و معنی دار تأمل اندیشه را به شکلی فزاینده در عصر مدرن دشوار می سازد.(nick servenson)
رسانههای الکترونیکی جدید، حامل پیام ها و فرهنگ های خاصی هستند، که با گسترش آنها پیامدها و فرهنگها نیز انتشار می یابند. از نظر شیوه اطلاع رسانی، رسانههای الکترونیکی جدید نوع تازه ای از اطلاع رسانی را در کار خود قرار داده اند، که عمدتاً موجب تأثیرات گوناگون سیاسی و فرهنگی می شود. ویژگی این اطلاع رسانی این نیست، که صرفاً به مثابه مجرایی خنثی برای انتقال داده ها و اطلاعات عمل کند. بلکه دقیقاً بر عکس، تغییر شکل داده ها و اطلاعات و ترویج تأویل چند لایه ای آنها مشخصه آنهاست. وسایل الکترونیکی جدید اطلاعات را از طریق چند لایه کردن، شکستن و پراکنده سازی داده ها همراه تصاویر، صداها و زمینه ای کاملاً دستکاری شده در معرفی مخاطبان قرار می دهند.
در عرصه اینترنت بر خلاف ماهواره عده بسیاری با عده ای بسیار دیگر ارتباط برقرار می کنند. شیوه اطلاع رسانی جدیدی نیز ظهور پیدا کرده است. نگارش الکترونیکی را باید ادامه همان انگیزه ای دانست، که نوشتن با دست و چاپ را آغاز کرد.
دوم آگاهی آفرینی همراه با سلطه است. بسیاری از کشورهای جهان به ویژه کشورهای جهان سوم امیدوارند، با رشد و توسعه تکنولوژیهای جدید ارتباطی آسان تر بتوانند، به اطلاعات ، دانش و آگاهی و فنآوری های پیچیده دست یابند و در مسیر توسعه گام بردارند. اینها خوشبینانه به مبادله اطلاعات و آگاهی ها از سوی کشورهای صنعتی چشم دوخته اند. 'ویلیام ملودی' معتقد است، در هر فرایند ارتباطی که بین کشورهای پیشرفته غربی و کشورهای جهان سوم برقرار می شود، همیشه منافع و نیازهای شرکتهای فراملی وپیشرفته غربی تأمین می شود. وی منکر آگاهی آفرینی و انتشار اطلاعات از سوی شبکه های دیجیتالی پیشرفته در جهان سوم نیست. اما براین نکته تأکید می کند، که نظام های ارتباطی جدید، مناسباتی را در عرصه هایی به وجود می آورند، که تغییرات اندکی در عرصه آگاهی و دانش آفرینی کشورهای مادر و پیشرفته غربی را به همراه می آورد. البته سلطه ای که او نام می برد، به طور بسیار ظریفی با سلطه ای که در عصر اول رسانهها رخ می داد، متفاوت است (ضیایی پرور ،1385،صص147-150).
همچنین در این خصوص تحقیقی در مرکز تحقیقات 'پیو ' آمریکا در اواخر دهه 1980 و همچنین در فوریه2007 صورت گرفت، که نشان می دهد، به دانش مردم نسبت به 20 سال پیش اضافه نشده است. نمونه ای که در این تحقیق آمده است، نشان می دهد، که مثلاً در 1989 ،74 درصد مردم می توانستند، نام 'دان کولیس' معاون رئیس جمهور آمریکا را بگویند. اما امروز کمتر از69 در صد مردم می توانند نام 'دیک چنی' را بگویند. تغییرات اندکی در سطح کلامی دانش مخاطبان به وجود آمده است. این پیمایش می گوید، شکلهای تغییر یافته ای از تأثیر بر مقدار دانش مخاطبان راجع به امور ملی و بین المللی وجود ندارد .(The Pew Reasearch Center )
'رافائل رونکا گلیولو' محقق پرویی در تحلیلی درباره آگاهی آفرینی و دموکراتیک کردن تولید و توزیع اطلاعات، ضمن تأکید بر وابستگی فزاینده از طریق فنآوریهای جدید و سلطه نظام چند ملیتی بر جهان سوم، چنین نوشته است: «روزگاری که مدیران ارتباطات به شکلی نسبتاً پراکنده از طریق سازمانهایی چون انجمن مطبوعات کشورهای آمریکایی و مؤسسه بین المللی مطبوعات عمل می کردند، به سرآمده است. اکنون هدف دستگاه های ارتباطی این است که خود متولی ارائه پیشنهاد های مربوط به یک نظم نوین جهانی در زمینه اطلاعات و ارتباطات شوند و همکاری با جهان سوم با هدف کمک به آن برای احیای منابع آموزشی و تولیدی خود را، جایگزین روند دموکراتیک کردن تولید و توزیع اطلاعات سازند.» با این مشکل کیفی، نقش ارتباطات در ایجاد دموکراسی به مسئله ای کمی تبدیل می شود، که چیزی جز وابستگی فزاینده از طریق فنآوری آموزش حرفه ای و ایدئولوژیک نیست.
جهانی شدن فرهنگ : در جامعه جدید، جهانی که به نظر 'مک لوهان' به یک دهکده کوچک تبدیل شده بود، به صورت یک دهکده الکترونیک در آمده است. در این جهان، یک انسان می تواند با داشتن امکاناتی اندک مانند انسان اروپایی و آمریکایی از اطلاعات به روز و جدید در تمام زمینهها استفاده کند و در صورت لزوم اطلاعات را تولید و برای مصرف کنندگان بی شمار توزیع نماید. بسیاری از محققان ارتباطی این امر را صورت ساده مسئله مربوط به رسانههای جدید الکترونیکی و جهانی شدن اطلاعات می دانند. اما در معنای واقعیاش غربی شدن ، یکنواخت شدن و هماهنگ کردن فرهنگ جهانی با فرهنگ غربی است. از نظر آنها تمام شبکه های پیشرفته ماهواره ای، در غرب تولید و راه اندازی می شود. همچنین تمام سیستم های ارتباط جدید، اعم از اینترنت و سرورهای مرتبط با آن و حتی نرم افزارهای مادر، توسط شرکتهای چند ملیتی ساخته شده اند و مقر همهی آنها در اروپا و خصوصاً در آمریکاست.
سوم تغییر هویت و ذهنیت در عصر دوم رسانههاست. با شیوه جدید اطلاع رسانی ای که حاکی از روشهای ارتباطی ای است، که ذهنیات را ناپایدار، چند لایه و پراکنده می کند. در عصر دوم، رسانهها بزرگراه اطلاعات و واقعیت بالقوه و شیوه های اطلاع رسانی را به مکانیزم های بیشتری تعمیم خواهند داد و از طریق گنجاندن روشها و افراد بیشتر در درون الگوی صورت بندی آن، میدان پراکندگی اش را بسیار وسیع خواهند کرد.
افزایش نابرابری : هنگامی که از عصر انفجار اطلاعات و عصر رسانههای جدید الکترونیکی، سخن به میان می آید، بیدرنگ به این نکته می رسیم، که در این عصر افراد به طور برابر و یکسانی به اطلاعات دسترسی خواهند داشت. در عصر اول رسانهها 'مک لوهان' و 'بنیامین' امکان دموکراتیک بودن ظرفیت ارتباطی را مد نظر داشته اند. متفکرانی چون 'آدورنو' ، 'هورک هایمر' و 'هابرماس' با آنها مخالفت کردند و معتقد به ظرفیت به شدت نابرابر رسانهها در ارائه اطلاعات بوده اند. در عصر دوم رسانهها که گفته می شود، رسانهها انعطاف ناپذیر، در دسترس و فوری و دارای سرعت هستند و در آن عده بسیاری می توانند با یکدیگر تماس برقرار کنند و اطلاعات را رد و بدل کنند و برخلاف عصر اول رسانهها رابطه ها یکسویه نیست و تولید کنندگان محدود برای مصرف کنندگان بی شمار برنامه تولید نمی کنند، به شکل دیگری این نابرابری ها تداوم می یابد. در این عصر تنها اشخاصی که استطاعت تهیه لوازم ،رایانه، خط تلفن و مودم را داشته باشند و قادر به پرداختن صورت حساب تلفن خود باشند، می توانند اطلاعات را تولید و برای دیگران ارسال و در صورت لزوم اطلاعات را دریافت کنند. از این گذشته برنامه های ماهواره ای و نرم افزارهای مربوط به اینترنت متعلق به شرکتهای بزرگ و چند ملیتی است، که به طور عمده امریکایی اند (ضیایی پرور - صص150-157 ).
'فرانک وبستر' می گوید: «کشورهای پیشرفته که ثروتهای عمده جهان درآنها متمرکز شده، بهرهمندان واقعی آن هستند.»
تکنولوژی های مدرن غربی به مقدار خیلی زیاد، افکار عمومی جهان را متأثر از بینش و خط مشی خود می سازند. چرا که جریان اطلاعات که عموماً از سطوح بالا به سطوح پایین انتقال می یابد، در سطح بین الملل، از کشورهای دارای پیشرفته ترین وسایل به سوی صاحبان کمترین وسایل و از کشورهای بزرگ به سوی کشورهای کوچک منتقل می شود. خبرگزاریهای مهم بین المللی، به نحوی مؤثر بر صحنه خبری جهان تسلط دارند. جریان اخبار به وضوح نابرابر است و پوشش خبری در مورد جهان توسعه یافته، بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. رسانههای کشورهای توسعه یافته بر نیروی مالی، صنعتی و فنی متکی هستند. کشورهای در حال توسعه به مقام مصرف کننده اطلاعاتی- که مانند یک کاه فروخته می شود - تنزل کرده اند. این برتریها، سبب می شود، تا رسانههای غرب بر این قدرت دست یابند، که از یک موجود ضعیف و خیالی، هیولایی بسازند، تا با به وحشت انداختن افکار عمومی جهان، نقشه های مورد نظر خود را به ثمر برسانند.
در نهایت این نکته از نظر دور نمی ماند، که تکنولوژی های ارتباطی پیش از آن که در خدمت بشر پیش روند، اغلب در خدمت قدرت های سیاسی عمل می کنند.
جهان در یازدهم سپتامبر 2001 با حملات تروریستى به نیویورک و واشنگتن وارد عصرى جدید شد،که بسیارى از مناسبات در آن تغییر مىیافت.پس از یازدهم سپتامبر بسیارى از واژه ها مفهوم پیشین خود را از دست داد و برخى واژه ها در معانى جدیدى به کار گرفته شد. یکى از حوزه هایى که از واقعه ی یازدهم سپتامبر متأثر شد، اینترنت بود. اینترنت که نقش برجسته اى دراطلاع رسانى آن ایام داشت به تهدیدى بالقوه براى دولتها تبدیل شد. در سراسر جهان، دولتها با وضع قوانینى درصدد کنترل و محدود ساختن اینترنت برآمدند. نه تنها آمریکا، بلکه بسیارى از دولتها به نظارت اینترنت پرداختند و سعى کردند تا این فنآورى ارتباطى را تحت نفوذ خود درآورند. در این میان اگرچه انگیزههاى متفاوتى براى کنترل اینترنت وجود داشت، اما آنچه که واقعیت داشت، نقضحقوق و آزادى هاى مدنى شهروندان بود. اکثر کشورها در اصول قانون اساسى خود به آزادى بیان که در برگیرنده آزادى مطبوعات و جریان آزاد اطلاعات است، اشاره کرده اند .اما در عمل این قوانین دیگر مورد احترام واقع نمى شود. این گزارش به ضربات سهمگینى که اینترنت پس از حوادث یازدهم سپتامبر متحمل شده، اشاره مى کند. از اواسط دهه ی 90، برخى دولت ها و مؤسسات بین المللى با وضع قوانینى درصدد کنترل و نظارت اینترنت برآمدند و اکثر آنها در این کار موفق شدند. از سویى، لزوم مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت که پس از یازدهم سپتامبـــر بیش تر احساس شد، این روند را تسریع کرد. یکسال پس از حوادث دلخراش نیویورک و واشنگتن، مى توان اینترنت را به فهرست ابزارهاى نیازمند نظارت و کنترل اضافه کرد. فهرستى که معیارهاى امنیتى جدید به وجود آورده است. مى توان گفت که پس از حوادث یازدهم سپتامبر، آزادى هاى سایبر به شدت با چالش مواجه شده است (آرمن نرسسیانس ).
امپریالیسم خبری در اینترنت
در جواب سؤال دوم که آیا تمایز آشکاری بین رسانههای جدید و رسانههای سنتی وجود دارد، باید گفت ،که یکی از خصوصیات برجسته فضای مجازی، رابطه آن با سایر رسانههاست. نظر 'ویلبر شرام' (1970) در خصوص مقایسه رسانههای جدید و قدیم، شاید یکی از آخرین تلاشها در خصوص تفاوت میان این دو دسته از رسانهها باشد. اما نظر تحقیقی 'شرام' به دلیل شرایط خاص مبتنی بر فنآوری حاکم بر دهة 1970 میلادی قابل تعمیم به رسانههای دهة 1990 و 2000 میلادی نیست. زمانی رسانههای دیداری و شنیداری، رسانههای نوشتاری را تهدید می کردند، با این حال رسانههای نوشتاری به حیات خود ادامه دادند. امروزه تحولات جدید در عرصه رسانهها منجر به پیدایش نظریه های جدید در حوزه ارتباطات شده است و این حوزه را به حوزه ای در حال تغییر تبدیل کرده است. در شرایط جدید و با جابجایی سیستم های آنالوگ با سیستم های دیجیتال، به نظر می رسد فنآوری های جدید ارتباطی با عزم جزم برای تسخیر همه ی چیز هایی آمده اند، که در جهان ارتباطات وجود دارد.
'تونی فلدمن' (1997) می گوید: بین محتوای اینترنتی و محتوای رسانههای قدیمی تر، یک تفاوت جدی وجود دارد و آن دیجیتالی بودن محتوای این وسایل است.ی ادامه می دهد البته شباهت این رسانه جدید به رسانههای پیشین هم این است، که مانند بقیه رسانهها شکل خود را بر مبنای تقاضای مخاطب و اصول حاکم بر اقتصاد بازار تنظیم میکنند.
'مورای' (2002) شکل گیری فضای مجازی و به تبع آن سایبر درام را، با تغییر شکل مطبوعات در دوران 'ویکتوریا' مقایسه می کند. اما معتقد است، این بار توان فضای مجازی برای تحمیل منطق خود بسیار بیشتر است.
'بل' (2001) معتقد است، فضای مجازی فضای تازه ایست، که ایمیل، خدمات کامپیوتری، خدمات تلفن همراه و اس ام اس تنها گوشه ای از آن را تشکیل می دهند.
با نگاه به سایت های خبری رسانههای دنیا می بینیم، که بیشتر همان اخباری را که از رسانههایشان(رادیو ،تلویزیون و روزنامه) پخش می کنند، در وب سایت خود قرار می دهند. بنابراین دروازه بانی خبر و سیاستها و خط مشیهای رسانهای که بر آنها وجود دارد، در رسانههای جدید هم لحاظ می شود. حتی از قبل نیز شدیدتر شده است .اگر بخواهیم در مورد ایران از این مسأله یاد کنیم می بینیم، در زمان گذشته ارتباط دولتها، سازمانهای سیاسی، گروهها و جریانات اپوزیسیون با مردم ایران با سختی وبا صرف هزینه های فراوان صورت می گرفت. اما امروزه اینترنت این امکان را فراهم آورده است، که با هزینه ای بسیار اندک به ارتباط با مردم ایران بپردازند و آنها را تحت بمباران تبلیغی و سیاسی خود قرار دهند. شاید بتوان گفت، که اینترنت ،امروزه جای نوارها و اعلامیه های چاپی را گرفته است و به ابزاری مؤثر و گسترده برای مبارزات سیاسی و جنگ های رسانه ای تبدیل شده است. اهمیت این موضوع به حدی است، که در مقابله با سیاست فیلترینگ ایران که براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت گرفته است ،آمریکا به طور علنی عکس العمل نشان داده است و با انعقاد یک قرارداد 40 میلیون دلاری با شرکت سازنده نرم افزار های فیلتر و ضد فیلتر، اقدام به شکستن فیلترهای های ISPایرانی کرده است .
نتیجه گیری
از کلیه مباحث مطرح شده در خصوص مالکیت رسانهها و تأثیر گذاری آنها بر محتوای رسانهها، می توان به این نتیجه رسید، که رسانهها در خدمت سود حاصل از سرمایه گذاری کمپانی های بزرگ قرار دارند. مهم مالکیت رسانهها نیست، بلکه مهم مالکان سرمایه ها و مالکان قدرت هستند، که بر مالکان رسانهها تأثیرگذار هستند و جهت رسیدن به سود و یا ایده خودشان مالکان رسانهها را نیز تحت سلطه خود می گیرند. امروزه رسانهها نیز تحت تأثیر سود مالکان سرمایه به پخش اخبار، تبلیغات و ساخت و پخش فیلم ها و مطالبی می پردازند، که مالکان سرمایه می خواهند. آنها برای تأمین منابع مالی خود مجبورند، آنچه را که سرمایه گذار القاء کرده است، به مخاطبان خود بگویند. تبلیغ تولیدات و کالاهای شرکت ها به خواست مالکان سرمایه و شرکت ها، نه تنها از طریق رسانههای دولتی که از طریق رسانههای خصوصی نیز با اعمال فشار و نفوذ انجام می یابد.
خلاصه اینکه با وجود اینترنت و سایتهای خبری فراوان و وجود ماهواره ها، هنوز جریان آزاد اطلاعات به طور کامل به وجود نیامده است. به دلیل کمبود امکاناتی (برق، کامپیوتر ،تلفن ،مودم و هزینه پرداخت اینترنت) که در اکثر کشورهای جهان سوم وجود دارد و همچنین به خاطر مشکلات زبانی ای که کشورهای مختلف دارند و اینکه زبان اینترنت زبان انگلیسی است، زیرا 70 در صد مطالب اینترنت به این زبان هست، می توانیم بگویم هنوز جریان آزاد اطلاعات به وجود نیامده است. هر چند که مثل گذشته هم یکطرفه صرف نیست. با وجود شبکه الجزیره قطر و شبکه ای که جدیداً جمهوری اسلامی ایران ،'پرس تی وی' ، راه اندازی کرده است. این جریان یکطرفه کم رنگ تر شده است ولی از بین نرفته است .
به امید روزی که کشورهای جهان سوم از هر نظر بتوانند استقلال خود را به دست آورند و از وابستگی خبری نجات یابند.
منابع فارسی:
1. آرمن نرسسیانس ،« به راستى دشمن جریان آزاد اطلاعات کیست؟»،اولین پایگاه اطلاع رسانی تخصصی فنآوری اطلاعات ،14فروردین 1386www.iTiran.ir
2. آنتونی اسمیت، ژئوپولتیک اطلاعات،،ترجمه': فریدون شیروانی،تهران ،سروش ،1364
3. الهی همایون ،شناخت ماهیت وعملکرد امپریالیسم ،تهران ،نشر قومس،1383
4. بوساابو ،امپریالیسم سایبر:روابط جهانی در عصر جدید الکترونیک ،ترجمه: پرویز علوی ،تهران ،انتشارات ثانیه ،1385
5. سلطانی فر محمد «حقوق بین الملل ،رسانههای،صلح وامنیت بین المللی »،مطالعات سایبر ژورنالیسم ،مجموعه مقالات ،گرد آورنده': حمید ضیایی پرور ،تهران ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات ،1385
6. شیلر هربرت وسایل ارتباط جمعی و امپراتوری آمریکا،ترجمه: احمد میر عابدینی ،تهران ،سروش ، 1377
7. شهشهانی ،سیاوش ،«راهبری اینترنت »،www.wsisiran .com
8. کیونجم کیم و جورج بارنت ،«تحلیل شبکه ای جریان بین المللی خبر»،ترجمه: حسن بشیر ،تهران ، جزوه درسی دانشکده صدا وسیما
9. گرانمایه پور علی،امپریالیسم خبری و ابزارهای سلطه بر افکار عمومی جهان ،http://www.fasleno.com
10. چامسکی،نوام ، فیلتر های خبری ،ترجمه: تژا میر فخرایی ،تهران انتشارات موسسه ایران ،1377
11. خدامرادی علی politicaltandis.MihanBlog. Com
12. رفیعی عبدالله ،دولتها وافکار عمومی (جنگ روانی ) ،تهران ،انشارات دادار ،1382
13. فضایلی محمد ،http://www.fasleno.com
14. ضیایی پرور ،حمید ،جنگ نرم (ویژه جنگ رسانه ای )،تهران،انتشارات ابرار معاصر تهران ،1385
15. کازنو ژان ،جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی ،ترجمه: دکتر باقر ساروخانی ومنوچهر محسنی ،تهران ،انتشارات اطلاعات ،1377
16. یحیایی ایله ای ،«امپریالیسم سایبر»www.ertebatat .com
منابع لاتین:
- Nick Servenson ,Understanding Media Culture , Sage Publication (2002)
- the Pew Research Center ,Public Knowledge of Current Affairs Little
Changed by News and Information Revolytins,April 15,2007
- Ulla Carlsson ,The Rise and Fall of Nwico :from a vision of I ntrnational Regulation to a Reality of Multilevel Governannce