- پرفسور جان.سی. مریل، ترجمه: زهرا جعفری
- 1400-04-12 02:36:00
- کد مطلب : 3028
این مقاله، ترکیبی از آزادی و مسئولیتپذیری رسانهای را به بحث میگذارد. زیرا روزنامه نگاران در وضعیت آشفته، چندپاره و غیراخلاقی و به صورت وسیعی ضد اجتماعی، گرفتارشدهاند. اگرچه 'کومونیتاریسم' و بخش رسانهای آن- روزنامه نگاری عمومی- تا حدی برای درمان این وضعیت تلاش میکند، اما آینده روشن به نظر نمیرسد...
چکیده:
این مقاله، ترکیبی از آزادی و مسئولیتپذیری رسانهای را به بحث میگذارد. زیرا روزنامه نگاران در وضعیت آشفته، چندپاره و غیراخلاقی و به صورت وسیعی ضد اجتماعی، گرفتارشدهاند. اگرچه 'کومونیتاریسم' و بخش رسانهای آن- روزنامه نگاری عمومی- تا حدی برای درمان این وضعیت تلاش میکند، اما آینده روشن به نظر نمیرسد.
این مقاله فرض میکند که روزنامه نگاری جذبهاش را برای افراد جدی و اخلاقی از دست داده است و صرفاً به یک بنگاه تجاری تبدیل شده است. درآمد صرف و نه روشنگری عمومی و پیشرفت اجتماعی به هدف رسانهها تبدیل شده است.
آشکار است که شکاف زیادی بین آزادی و مسئولیت پذیری وجود دارد. این مقاله ادعا میکند، نیازی به ناسازگاری بین این دو وجود ندارد. سیستم رسانهای آزاد میتواند هم مسئول و هم باکیفیت باشد. هرچند تحت سیستم فعلی که در دنیا وجود دارد، این مسأله غیرممکن است.
این مقاله به این موضوع اشاره میکند، که آنچه که مورد نیاز است، ترکیبی منطقی است که مسئولیت و آزادی را با هم همراه کند. اینکار تنها بهوسیلهی روزنامه نگاری حرفهای میتواند انجام شود. به عبارت دیگر روزنامه نگاری را حرفه راستینی شود، که خودش کنترل را اعمال و استانداردهای بالایی را برای اعضای این حرفه وضع کند. مجوز آری، امتحان ورودی آری، کنترل کیفیت آری، روشی برای اخراج اعضای غیرحرفهای آری، آموزش مداوم و تسلط دانش آری، اما همه اینچیزها بهوسیلهی خود حرفه صورت خواهد گرفت نه با مداخله بیرونی و کنترل خارجی. حرفه مقتدرخواهد شد. حرفه از دخالت بیرونی رها میشود. حرفه خودش را قانونمند میکند، اعضایش را انتخاب میکند و فعالیتهایشان را معین میکند. به طورخلاصه حرفه آزاد خواهد بود و درعین حال استانداردهایی را وضع و خودش را کنترل میکند.
معمای مشکل اخلاق در رسانهها، مخالف خیلی از عقاید آکادمیک است. ما عموماً معتقدیم که عمل اخلاقی تنها از افراد با اراده و مصمم برمیآید. ما فرض کردهایم که نباید هیچ اجباری از نظر اخلاقی، ارتباطگران را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین اگر ارتباطگران تحت هر نوع کنترل خارجی قرارگیرند، اخلاق بیمفهوم و ناکارا میشود. بنابراین مشکل اخلاق رسانهای ایجاد میشود. به نظر میرسد که آزادی بالاتر از اخلاق است. اگر من (یا رسانه های جمعی) اخلاقی هستم، باید آن را در تصمیم گیری هم لحاظ کنم.
اینکه ما چگونه به این فکر افتادیم تاحدی معما گونه است. این مسأله شاید واکنشی به قانونگرایی، مجوزهای حکومتی و قانون در برخی کشورهاست، که به شکل اخلاق در رسانهها وارد میشود.
ما گفتیم قانون نمیتواند اخلاق ایجاد کند. اخلاق باید داوطلبانه و غیر اجباری باشد. بنابراین به طور طبیعی این تمایل وجود دارد، که عمل آزاد با عمل اخلاقی اشتباه گرفته شود. اما هر طرز تفکر سطحیای میتواند این موضوع را روشن کند.
اگرچه چنین اندیشههایی میتواند با جزییات زیاد مطرح شود، اما مهم این است که اول تأکید کنیم، آزادی ممکن است اغلب انگیزهای برای اعمال مضرات اجتماعی، تحقیر نفس وظیفه نشناسی اخلاقی و به طور کلی سلوک غیراخلاقی گردد. البته خود کنترلی به عنوان تسکین دهندهای مفید برای عمل اجتماعی غیر سالم ارایه میشود، اما تاریخ نشان داده، نتیجه همیشه به سود جامعه نیست.
برخی از خوانندگان ممکن است اظهار تعجب کنند که چنین نظراتی اکنون از سوی فردی بیان میشود، که سالها با روزنامهنگاری خودمختار، فردگرا و اگزیستالیست، چرخش آزاد اخلاق را به تخت نشانده است. آنچه میتوان در این مورد گفت، به بیان مارتین لوترکینگ این است، که ' هرکسی میتواند به کوه برود و واقعیت را تشخیص میدهد ولی هر کسی نمیتواند تئوری رمانتیک را بشناسد. ' به طور خلاصه نتیجه این انگاره جدید، این است که آزادی در رسانه ضروری نیست ولی مسئولیت ضروری است.
ترکیب جهانی
درستی اعمال و اخلاق عمومی، توقع بیموردی است. اما شکل گیری رسانههای عمومی با نیروی حکومت و یا بدون آن نیز امکانپذیر است. اگر سهگانه آزادی، مسئولیت پذیری و کیفیت مانند ساختار رسانهها، جهانی شوند، میتواند رشد پیدا کند و این ترکیب اساسی مهمی است، که باید اتفاق بیفتد. تئوری همگرایی آزادی و اخلاق را بهکار می بندد.
این برای ساختار خودخواه و فردگرایی که هنوز درحال تلاطم است، آسان نیست. تلنگر زدن به این ساختار سخت است و اغلب پوچ گرایی را درهمه جا میگستراند. نئولیبرالیسم آن را اینجا و آنجا برافراشته است. اهمیت گروه، جامعه و منافع عموم هنوز به طور کلی پذیرفته نیست. تکنولوژی در حال انفجار است، اما فلسفهی اساسی رسانه نیست. در عصر پست مدرن این حس عمومی که اندیشه فیلتر نشده، غیرمنتظره و حتی ضد اجتماعی است وجود دارد و اقدامی ترجیح داده میشود که همنوایی را کند و قابل پیش بینی سازد. نوعی از لیبرالیسم افراطیکه تا حدی یادآور روشنفکری انگلیسی- فرانسوی است، ـ 'جی. اس. میل' و 'بنجامین کانستنت' مثال زدهاند، که روشنگری که در حال از هم پاشاندن چشم انداز جهان است ( درمیان روشنفکران این نظریه در اقلیت قرار دارد) ـ تاحدی جایگزین فلسفههای مارکسیست پدرسالار و کنترل شدهی قرن بیستم شده است.
اخلاقیات کنترل نشده و فرد گرایی، جزء هنجارهای اجتماعی نیست. آن هنوز با ماست که نوعی هالهی 'نارسیسم' دور اخلاقیات ایجاد میکند، که باید مورد ملاحظه قرار گیرد. اگرچه در همان زمان ( که قرن جدید آغاز شد) گرایشات دیگری آن را اول در'کمینیتریسم' آمریکا و سپس در اروپا ظاهر ساخت. این تأکید جدید بر همبستگی اجتماعی و همکاری، تا حدی گرایش به خنثی کردن فردگرایی پیدا کرده است.
آنچه پیش روست: نگرانی همگانی
این نگرانی همگانی فصاحت اصول اخلاقی رسانه را تغییر داده است. زیرا در حال حاضر مطمئن است که آزادی به صورت غیر ضروری، دور از کنترل اجتماعی و همکاری و تعاون است. اخلاق فردی در رسانه به صورت مؤثر نشان داده نشده است و شاید زمانی قابل استفاده باشد، که اخلاق کنترل نشده تصمیم به نابودی بگیرد. اخیراً در این مورد صحبت شده است و به طور کلی بر نوعی انجمن سازمان یافته که اصول اخلاقی را تأمین کند، صحه گذاشته شده است.
اگرچه کنترل سخت گیرانه ی دولت، در بسیاری از کشورها پیشرفت متناوب انواع اصول اخلاق هنجاری همگانی یا مدنی را سست میکند، اما واقعیت جهانی برخاتمهی فردگرایی در زمینهی اخلاق پافشاری میکند. روی چنین اصول اخلاقی کار نشده است. کنترل نکردن اخلاق، رسانه را اخلاقیتر نکرده است. اخلاق فردی در نهادهای رسانهای گسترش نیافته است و احترام عمومی برای رسانهها همیشه درسطح پایینی بوده است.
این سؤال مطرح میشود: پس اگر ما به کنترل بیشتر احتیاج داریم- نوعی مرشد گرایی اخلاقی- چه نوعی کنترل مفید خواهد بود؟ پاسخ به این سوال بدون شک، نگرانی عمدهی این قرن است. Fusion' ' در اینجا بار معنایی وسیعی دارد. بیایدبا هم همکاری کنیم. مشارکت داشته باشیم. در مورد دوستان، همسایه و دیگران خوش بین باشیم. منافع عموم فقط منافع شخصی ما نیست. چگونه این ترکیب را در روزنامه نگاری ایجاد کنیم؟ چگونه برای ترکیب ارتباطات به صورت جهانی همکاری کنیم؟ این دغدغه این جستار است و نگرانی رسانهها در روزهای آینده بر ما چیره خواهد شد.
خنثی کردن بدی
آنچه که برای رسانه مورد نیاز است، برنامه کار برای آینده است. نوعی مکانیسم کنترل که آزادی و مسئولیت را تضمین کند. اما اول باید تأکید کنیم، که رسانهها در همه کشورها متکبر، مبلغ سیاسی، بی مسئولیت و بهشدت مضر و به صورت بدیهی نیازمند نوعی نظم، اخلاق و کنترل کیفیت هستند.
ادبیات روزنامه نگاری سرشار از مثالهایی در مورد مسئولیت ناپذیری رسانههاست. مقالهها و کتابها از نمایش گناهان و خطاهای رسانهها، گستاخی اربابان رسانهها و به طور کلی از نشان دادن اعتبار از دست رفتهی رسانهها در ارتباطات جمعی دنیا دریغ میورزند. سمینارها، کارگاههای آموزشی و خطابهها علیه مطبوعات خودسر اعلام جرم کردهاند. مشخص شده است تلویزیون، احتمالاً بیشتر از هر رسانهی دیگری، رکود و سطحیگری را بر چشم اندازهای جهانی حاکم کرده است.
در نظریهی بازار آزاد، این عقیده وجود دارد، که روزنامه نگاری خودش اصلاح خواهد شد، خودش تنظیم خواهد شد، خودش به سمت مسئولیت متمایل خواهد شد. روزنامه نگاری حرکت واقعیتهای اخلاقی را تغییر خواهد داد و با نوعی 'داروینیسم' اجتماعی به صورت فزایندهای، خوراک بهتری برای مردم فراهم خواهد کرد. اما متأسفانه هیچ بنیان تجربیای برای چنین عقیدهای وجود ندارد. نیازهای مردم با خواستههایشان یکی نیست. تا حد زیادی آنچه که رسانهها به مردم میدهند، آن چیزی است که رسانهها می گویند، مردم آن را می خواهند، نه آن چیزی که آنها به آن نیاز دارند. رسانه به طرق گوناگون آنچه را که مردم به عنوان جهان، علایق و ارزشهای زمانهشان میبینند، تعیین میکنند. دنیا هر روز بهوسیلهی رسانهها خلق میشود. و آن جهانی نادرست و اساساً منفی است. دنیایی ازسرگرمی. جهانی غیرعادی و سطحی است. از جهان بهوسیلهی اعمال جنایی، بهوسیلهی افراد گیج و روانی، سیاستمداران متقلب، معلمان فاسد، سازندگان مست و معتاد به آزار و اذیت، منحرفان جنسی، پاپارایزهای غیرحرفهای و روزنامهنگاران متجاوز به فضای خصوصی، بهوسیلهی سیستم ناعادلانهی داوری ، پولداران متکبر و رفتار زشت افراد فقیر، خانوادههای از هم گسیخته و غیرعادی، قولهای شکسته، آموزش غیراستاندارد و انواع اعمال مضر اجتماعی، یاد شده است.
رئالیسم چرند نیست
این نگاه رسانهای (منفی) به جهان، دو سیستم اساسی روزنامهنگاری را ایجاد میکند. الف: نظریهی استبدادی - دولت. مطالب نشأت گرفته از حکومت یا مطالبی که ظاهراً غیر سیاسی هستند و عناصر ضروری اطلاعات عمومی را کنترل میکند.
ب: نظریهی بازار آزاد که مطالب مضر، مهیج و سرگرم کننده، بهترین نوع اطلاعات عمومی، یا حداقل بهترین نوع معامله است.
هر دو تأکید اشتباه است. در اولی کنترلی برای اطمینان وجود دارد، اما غیر اخلاقی است. کنترلی که قلباً مورد علاقه مردم نیست. کنترلی که خودخواهانه، تبلیغاتی و برای پنهان کردن ضعفهای حکومت طراحی شده است. در دومی این فرض وجود دارد، که آنچه که اخلاقی است تا حدی چیزی است، که رسانهها در مورد آن فکر میکنند و خواست مردم است. بنابراین مطالب رسانهها جریان شدید سطحیگرایی را تحریک میکنند و با ریز اطلاعات بیفایده، مردم را احمق میپندارند. در هر دو تأکید، استفاده از پیامهای رسانهای را به عنوان دارو و مسکن برای حفظ تودهی مردم، منع کردهاند.
در کشورهای استبدادی، مطالب از لحاظ سیاسی کنترل میشود. اما در بسیاری از مناطق اخلاقیات کنترل نمیشود. درکشورهای لیبرال مطالب از لحاظ سیاسی، نه از نظر اخلاقی کنترل میشود. بنابراین سراسر جهان امروز، مورد هجوم سیل اطلاعات رسانهای عاری از استانداردهای اخلاقی قرار گرفته است. استحکاماتی برای حفاظت در برابر این کولاکها که محتوای منطق و حس مسئولیت اجتماعی باشند در نظر گرفته میشود، که منتج از اجماع فکری باشد، نه زرق و برق مکاتب فردگرای پست مدرنیست.
اجازه دهید به دیدگاههای اخلاقیای که بر تفکر اخلاقی جهان تأثیر گذاشته است و مراقب نتایج نگرانی جدید همراه با جهانی شدن، گسترش و اشتراک ارزشهای اخلاقی است، بپردازیم. این یک پدیدهی ساده رسانهای نیست. اما یکی از ساختارهای اجتماعی است، که بر اصول مشترکی استوار شده است. به طور خلاصه میتوان از آن به عنوان پیشرفت اخلاقیات در ارتباطات جهانی نام نهاد.
راه حل نهایی
هدف آرمانی برای روزنامهنگاری، گسترهی جهانی است که سیستم رسانهای آن هم آزاد و هم تحت کنترل باشد. این به این معناست که مطبوعات آزاد خواهند بود و در همان زمان استانداردهای بالایی وضع میشود. اما توسط چه چیزی؟
تنها یک جواب مناسب به نظر میرسد: حرفه.
حرفهایگرایی در روزنامهنگاری موضوع حساسی است. اغلب گرایش به بیرون راندن مردم از فعالیت روزنامهنگاری و تلاش برای خلق بدنهی نخبه وجود دارد. و این نکتهی بدی برای رسانه محسوب میشود. اما برای داشتن حرفهی روزنامهنگاری به عنوان حرفهای راستین، باید آزادی روزنامهنگاری و خودمختاری بنیادی آن تضمین شود و در همان زمان ساختاری برای تضمین کیفیت بالا و اخلاقیات در بین حرفهایها ایجاد شود.
حرفهایگرایی قوانین رفتاریش را خود ایجاد میکند و خودش در مورد آنها تصمیمگیری میکند. دولت یا هر منبع بیرونی دیگری نمیتواند چیزی در مورد تصمیمات سران آن حرفه بگوید. اما حرفه قادر به انجام این کار است. حرفه، اصول اخلاقیای دارد که بهوسیلهی اعضای حرفه قابل نقض نیست. اگر این اصول اخلاقی حاکم باشد، عناصر مقصر را از روزنامهنگاری میراند یا تحت فشار قرار میدهد.
نه تنها آزادی روزنامهنگاری تضمین میشود، بلکه کارگزاران بی اخلاق حذف میشوند. به طورکلی کنترل کیفیت میتواند بر مقیاسهای حرفهای بنا نهاده شود. عضویت در حرفه میتواند به صورت دقیق تنظیم شود. امتحانهای ورودی و مصاحبهها بهوسیلهی کمیته های حرفهای برگزار و مجوز صادر میشود. (توسط خود حرفه)
آموزش مداوم نهادینه میشود، فرصتهای مطالعاتی پدیدار میشوند و روزنامهنگار حرفهای میتواند انتظار بهبود و اصلاح دایمی در فضای فعالیتهایش را داشته باشد.
اگر میخواهید آن را استبداد گرایی بنامید. حداقل آن استبدادگرایی بهوسیلهی خود حرفه است. آن منجر به ایجاد پیکرهی نخبهای میشود، که خودش را اداره، تصحیح و اصلاح میکند. کمکم سربلندی به روزنامهنگاران القا میشود و گروه سازمان یافتهای بهوجود میآید، که پیرامون عقیده خدمت رسانی عمومی و همبستگی گروهی که بسیار مهم است، سازمان یافتهاند.
بنیادهای حرفهایگرایی
از شخصی که عضو حرفهی روزنامهنگاری (رسانه) است، انتظار میرود که اعتبارنامهها و تأکیداتی را دراین مسیر بدست آورد. داشتن درجات دانشگاهی (ترجیحاً در روزنامه نگاری یا ارتباطات جمعی)، تحمل مصاحبه و یا مصاحبهها، تهیه کردن نمونه کار وظیفه شناس بودن در حرفه، متعهد بودن به قوانین اخلاق حرفهای، شرکت در آموزش مداوم، پذیرش التزامهای حرفهای، دادن امتحان تعیین مهارت و بهدست آوردن گواهینامه یا مجوز از حرفه.
شایستگی، مفهوم کلیدی حرفهایگرایی است. پرداخت حقوق و پیشرفت و ترفیع، انتظار میرود تنها بر اساس شایستگی باشد. روزنامهنگار احساس میکند بخشی از گروه شایسته، منحصربهفرد، معمولاً فرهیخته و با انگیزه است.
روزنامهنگاری حرفهای میتواند وسیلهی اخراج کسی باشد، که روزنامه نگاری را به صورت غیرحرفهای انجام میدهد. یا حداقل چنین شخصی به عنوان نمونهی نامرغوب روزنامه نگاری توقیف شود. این حرفه،باید هیاًت یا کمیته ویژهای برای رسیدگی به این موارد ترتیب دهد.
قوانین اخلاق حرفهای نیازمند کار سازمانیافته است. این قوانین بهوسیلهی اعضای حرفه یا نمایندگان منتخب طراحی و به تصویب همهی اعضا میرسد. قوانین اخلاقی از طریق احساس قدرت و مباهات حرفهایگری، مجموعهی مشترکی از رهنمودها و سیاستهای کاری را برای روزنامهنگاران فراهم میکند.
کنترل میتواند برای روزنامهنگاری حرفهای ایجاد شود. اما این کنترل داخلی (بهوسیلهی خود حرفه) و نه منابع قدرت بیرونی است. هر عضو حرفه باید مجوز و گواهینامهاش را از حرفه گرفته باشد. این گواهی معمولاً بعد از ورود یا امتحان سراسری مهارت اعطا میشود. امتحان مهارت بهوسیلهی کمیته ویژهای از روزنامهنگاران طراحی میشود. ضروری است که این امتحان قبل از صدور گواهی روزنامهنگاری برگزار شود.
پیکرهی اساسی روزنامهنگاری و ارتباطات جمعی دانش است، که هر روزنامهنگار حرفهای باید در آن ماهر شود. تکنیکهای کاربردی، اطلاعات اساسی جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفی و اقتصادی بهویژه آنچه که مربوط به ارتباطات است، برای روزنامهنگار اهمیت ویژهای دارد. مطالعه تاریخ ارتباطات در کشور خودش به اندازی فهم گستره سیستمهای رسانهای جهانی ضروری است.
از روزنامهنگار حرفهای انتظار میرود که مهارتهای گفتاری و نوشتاریش در حد عالی باشد، به روزنامهنگاری عشق بورزد و فداکار باشد. قدرت تکلم برای حرفهی روزنامهنگاری ضروری است و بسیاری از مردم به خاطر استعداد ذاتیشان، برای روزنامه نگاری مناسب هستند و برخی نیستند.
ترکیب اساسی
دستور العملی برای بهتر شدن روزنامه نگاری پیشنهاد شده است. مسلماً این دستور العمل در مفهوم وسیعش، جدید نیست. اما در هیچ جای دنیا آن را جدی نگرفتهاند. بیشتر صحبتهایی در مورد روزنامهنگاری حرفهای شنیده شده است. اما معنای درونی چنین اصطلاحی هرگز به صورت واقعی بیان نشده است و تصمیمگیری درستی در مورد حرفه روزنامهنگاری صورت نگرفته است.
بههرحال سیستمهای رسانهای پیرامون دنیا، یا بدون اعتبار و بنیان اخلاقی است، یا بدون استقلال و آزادی. آنها به صورت خشن و کنترل نشده حرکت میکنند، این کار و آن کار را انجام میدهند و در باتلاق نسبیگرایی که مواد، دستور یا هدفی واقعی برای سرمایهگذاری به آن ندادهاند، میغلتند.
روزنامهنگاری تعلقخاطرش را به اخبار و تحلیل آن از دست داده است. به یک تجارت سودآور، نه خدمت عمومی تبدیل شده است. سرگرمی، نه اطلاعات موثق و تحلیل را بر تخت نشانده است. به صورت وسیع با 'ماکیاولی' گری، نه اخلاقیات انسانی سازش پیدا کرده است. روزنامه نگاری در فردیت و انزوای اینترنت ناپدید شده است. در سراسر جهان این خطر وجود دارد، که رسانهها تخته سیاه یا 'پلت فورم' تبلیغاتی حکومت شوند، همراه با انبوهی از سرگرمی، برای اینکه آنها را قابل قبول (پسندیده) سازد.
باید ترکیبی فیلسوفانه برای حفظ تفاوت آن در نظر گرفته شود. روش این ترکیب، حرفهای گرایی است. کنترل و آزادی نه در مخالفت با یکدیگر، بلکه باهم و برای آیندهی درخشان جهان روزنامهنگاری کار میکنند.
منبع:
Professionalization:
Fusion of Media Freedom and Responsibility[i]
John C. Merrill
University of Missouri - Columbia
From: http://lass.calumet.purdue.edu/cca/gmj