- راشا، آ. عبدالله - ترجمه: محمد خانی
- 1389-03-17 07:04:00
- کد مطلب : 3131
این مطالعه محتوای صفحات گفتوگوی سه وبسایت آنلاین محبوب زبان عربی را در مورد حملهی 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده مورد تحلیل قرار میدهد. هر چند تروریستها ادعا میکنند که حملات به نام اسلام انجام شده بود، اما کسانی که پیغامهایی را در هر کدام از این سه صفحه پیغام آنلاین پست میکردند، این ادعا را رد میکردند. بیش از 43% از پیغامها از حملات به عنوان عملی جنایتکارانهی تروریسم یاد کردند که با آموزههای اصلی اسلام در تناقض است.
این مطالعه محتوای صفحات گفتوگوی سه وبسایت آنلاین محبوب زبان عربی را در مورد حملهی 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده مورد تحلیل قرار میدهد. هر چند تروریستها ادعا میکنند که حملات به نام اسلام انجام شده بود، اما کسانی که پیغامهایی را در هر کدام از این سه صفحه پیغام آنلاین پست میکردند، این ادعا را رد میکردند. بیش از 43% از پیغامها از حملات به عنوان عملی جنایتکارانهی تروریسم یاد کردند که با آموزههای اصلی اسلام در تناقض است.
3% از آنها، حتا اگر برای قربانیان و خانوادههایشان اظهار تاسف کردهاند، اما با این حال، توجیهات چندی را پشت حمله دیدهاند. با این حال، شرکتکنندگان در این گفتگوها، حمله را بیشتر به عنوان امری سیاسی تلقی کردند تا یک امر مذهبی.
مقدمه
اسلام یکی از جوانترین، سریعالرشدترین، و شاید مناقشهانگیزترین مذاهب در بین سه مذهب توحیدی است. پس از حملات 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده (که از این به بعد آن را 11/9 مینامیم) اسلام و مسلمانان در رسانههای غربی بهطور فزایندهای، البته نه به دلایل خیلی مثبت، مطرح شدند.
به دلیل این که اسامهبنلادن اسلام را به عنوان انگیزههای مذهبی حملات جنایتکارانهی خود مطرح کرد، در رسانههای غربی بحث دربارهی ماهیت حقیقی اسلام و این امر آغاز شد که آیا اسلام خشونت را، بهویژه علیه غیرمسلمانان توجیه، و یا حتا تشویق میکند یا نه؟
بسیاری از خروجیهای رسانهها، به تروریسمها، تنها به عنوان مسلمانانی اشاره کردند که از سوی کلیشههای اسلام تغذیه میشوند، و هیچ چیزی نمیتوانست به توقف حملههای فیزیکی و لفظیای کمک کند که در آن زمان در ایالات متحده بر ضد مسلمانان انجام می شد. این مقاله در تلاش برای مطالعهی اینکه چگونه مسلمانان حملات 11/9 را از نقطه نظر مذهبی میدیدند، تبادل پیغامهای آنلاین را در سه صفحه پیغام آنلاین [board discussion] عمده در جهان عرب و مسلمانان مورد بررسی قرار داده است. چونکه رسانههای غربی تحت حاکمیت و کنترل حکومتی قرار گرفتهاند، این ]اینترنت[ یک رسانهی مهم در این قسمت جهان (خاور میانه) است. با این حال، اینترنت، عرصهی آزادی بیان باالنسبهای را برای مخاطبان خاورمیانه فراهم کرده است. بنابراین، اینترنت عامل باالقوهای برای آشکار ساختن نقطهنظرات مسلمانان بوده است، بدون اینکه ایدهها و نظرات آنها به شیوههای خاص مذهبی یا سیاسی، از سوی حکومت تحریف شود یا اریب پیدا کند.
اعراب و مسلمانان در رسانههای غربی
ابتدا، در اینجا لازم است که بین اصطلاح 'عرب' و 'مسلمان' که در رسانههای غربی مورد استفاده قرار گرفته تمایز قایل شویم. اعراب عضوی از یک گروه قومیاند که در شمال آفریقا و شبهجزیرهی عربستان اقامت دارند. مسلمانان افرادی هستند که اسلام را بهعنوان دینشان انتخاب کردهاند. با این حال، اکثریت مسلمانان عرب نیستند. اکثر مسلمانان از هند، اندونزی و مالزی و افغانستان سربرآوردهاند که همگی کشورهایی غیر عربیاند (عبدالله 2007).
عربها بسیار پیشتر از حملهی 11/9 نگرانیهای خود را در باب تصویری که از آنها در رسانههای غربی نشان داده میشد، نشان دادند. ماربروک روزنامهنگار در 1980 خاطرنشان ساخته بود که عرب در تلویزیون آمریکا نمایندهی «تروریسم، هواپیماربایی، سرکشی، کجرفتاری، خودسری، ظلم و بیداد، نفت، ریگزار و بیابان، تحریم، بایکوت، آز و حرص، خرابکاری، نامتحدی مضحک، شکنجهگری بدوی، جنگهای موروثی-خانوادگی، و بردهی سفیدان» هستند (شاهین، 1980، اسناد رسمی).
شاهین از نیوزویک در مورد تصویر عرب در تلویزیون اینگونه نقل قول میکند «او یک سیاه چهرهی ریشو، ثروتمند، چرک، فروشندهی مواد مخدر و بردهی سفیدان است؛ و در ردای سفیدی خود را میپیچد. او خنجری خمیده با خود حمل میکند، شتر سوار میشود، و به پسران جوان تجاوز جنسی میکند. او هزار شیطان را میشناسد؛ «ممکن است ککهای یک شتر بیمار سر شما را در آغاز تولد آلوده کند» (اسناد رسمی).
شاهین مثالهایی را از برنامههایی مانند: تصاویر و تولیدات هالیوود (برای مثال از وگاس، فانتزی ایسلند و فرشتگان چارلز گرفته تا برنامههای کمیکی مانند برنتا استار و دنیز منانس فراروی میآورد که از اعراب در اواخر دههی 1970 تصویری منفی نشان میدادهاند. او همچنین مثالهایی را از پوششهای خبری ضد عرب و ضد مسلمانان (مانند 60 دقیقه، 20و20)، به علاوه اخبار منظمی که اعراب و مسلمانان را تروریسم نشان میدهد، فراروی میآورد.
چند سال بعد، شاهین (1984) خاطر نشان میکند که «کلیشهی ]اعراب[ در همه جا حاضر است، و در برنامههای خبری و پخشهای مجدد خود را نشان میدهد (ص 113).
شاهین از یک مصاحبه با صدای رئیس جمهور (CBS) گزارشی میدهد که اظهارات وی را تصدیق میکند. او میگوید «ما یک عرب خوب در تلویزیون ندیدهایم و اینکه عربها بیشتر به عنوان حاکمان بیابانی، جنگطلب و آزمند نشان داده شدهاند» (ص 114).
اسلید (1981)، اساساً یک نمونهگیری از نگرشهای آمریکاییها و ادراک آنها نسبت به اعراب را مورد تحلیل قرار داده و به این نکته رسیده که آمریکاییها شناخت کمی از فرهنگ، تاریخ یا همکاریهای اعراب نسبت به جهان دارند. او گزارش داد که آمریکاییها عموماً اعراب را به عنوان 'ضدآمریکایی'، 'ضد مسیحی'، 'غیردوستداشتنی' و 'جنگطلب' تلقی میکنند.
کریستینسن ( 2006 a,b) استدلال میکند که انتشار اسلامپرستی در غرب دستکم تا اندازهای تحت تاثیر عدمتعادل و تحریف خبری رسانهها بوده است. او میگوید که برنامههای خبری معمولاً جدی و حقیقی تلقی میگردند، زیرا روزنامهنگاری در افکار عمومی با عینیت و بیطرفی مرتبط دانسته میشود. او می گوید، داستانهای خبری غرب، بدون توجه به ماهیت داستان، مسجد، منار، و زنان محجبه را نشان میدهند، حتا اگر آن داستان مربوط به تروریسم باشد. 'ترکیبی از تصاویر کلیشهای که به کل داستان اضافه میشود، در بسیاری جهات، بیش از حاصل جمع قسمتهای خود داستان است' (کریستین، a,b 2006 ص. 30).
سید (1997) میگوید که تصویر اسلام در رسانههای ایالات متحده همواره تحت تاثیر چارچوبی از امور سیاسی و منافع پنهان بوده است، و بنابراین مملو است از 'نه تنها اشتباه، بلکه همچنین بیانگر قوممداری لجامگسیخته، کینهی نژادی و فرهنگی و نیز عداوتهایی است که بهطور پارادوکسیکال یا تناقضنمایی آزادانه ابراز میشوند' (ص II). وی تصاویر را دربردارندهی کلیشههای فوقالعاده اغراقآمیز و عداوت متخاصم میداند (ص XI). خود سید و دانشجویان آمریکایی وی ابراز داشتهاند: 'تعمیمهای بدخواهانه در مورد اسلام، به آخرین حد قابل پذیرش افتراء و بدگویی از فرهنگ بیگانه در غرب رسیده است؛ آنچه در مورد تفکر، خصیصه، مذهب و یا فرهنگ اسلامی بهعنوان یک کل گفته میشود، در بحثهای جریان اصلی ]رسانهای و آکادمیک غرب[ در مورد آفریقایی ها، یهودیان، شرقیهای دیگر، و یا آیساییها گفته شود' (ص XII).
اگر قبل از 11/9 این تصویر وجود داشت، بعد از حملهی جنایتکارانه، این تصویر بدتر هم شد. علیرغم این واقعیت که همهی کشورهای عربی حملات را محکوم کردند، در بیشتر جاها، صداهایی که از رسانههای جمعی پخش میشدند، در تمایز قایل شدن میان اعراب و مسلمانان و تروریستها و سایرین ناکام میماندند. پینتاک (2006) از اریک رولووِ لوموند گزارش داده است که، افراد از تمایل به نشان دادن تصاویر 'نمازخواندن مسلمانان، مسجد، یا زنان در چادر برای نشان دادن افراطگرایی و ترور' انتقاد کردهاند (ص 33-34). بینتیک میافزاید که بعد از حوادث 11/9، رسانههای غربی بهسرعت به یک روایت کلیشهای و رایج در باب عرب و مسلمانان روی آوردند، و به تمایل تاریخیشان به بازنمایی جهان، در اصطلاح کسینجر، بهمثابه بازی اخلاقی میان خیر و شر، بازگشتند'(ص 39).
' انجمن بیطرفی و صحت در گزارش' (FAIR، 2001) خاطر نشان ساخت، 'بسیاری از دانشمندان رسانهای بر یک موضوع متمرکز شدهاند: انتقام. برای خیلیها دیگر مسئله این نیست که چه کسانی هدف حملهی آمریکایی قرار میگیرند' (اسناد رسمی). برای مثال، استو دانلیوی در 12سپتامبر 2001 در نیویورک پست نوشت : 'پاسخ به این فاجعهی بزرگ و غیر قابل تصور قرن بیست و یکم باید سریع و در بردارندهی یک چیز باشد: این حرامزادهها را بکشید. یک گلوله میان دو چشمشان خالی کنید، قطعهقطعهشان کنید، و در صورت اجبار ]با گازهای سمی[ مسمومشان کنید. شهرها یا کشورهایی را که میزبان این کرمها هستند را بمباران کنید'. در 11 سپتامبر ، قبل ازاینکه لاورنس اینگلبروگر، سخنگوی دولت ایالات متحده در سی.ان.ان این عمل مجرمانه را محکوم کند اظهار شده بود که 'تنها یک راه برای برخورد با افرادی اینچنین باقی مانده است، و آن راه این است که شما ناچارید برخی از آنها را بکشید، حتا اگر مستقیماً در این کار دست نداشتهاند' (FAIR، 2001، اسناد رسمی).
بیل اُ ریلی، در 13 سپتامبر، در فکتور ریلی محبوباش نشان میدهد که در کانال فاکس نیوز اینگونه گفتهاند: 'هیچ تفاوتی ندارد که شما در ارتباط با مقابله با حملات چه کسی را میکشید (FAIR، 2001، اسناد رسمی). در همان روز، مقالهنویس سندیکا، آنت کالتر نوشت:
حال وقت آن نیست که دقیقاً افرادی را که مستقیماً در این حملهی تروریستی خاص دست داشتهاند را مشخص و موقعیتیابی کنیم... ما باید به کشورهایشان هجوم بریم، رهبرانشان را بکشیم، و آنها را مسیحی کنیم. ما تنها در تادیب و تنبیه هیتلر و افسران عالیرتبهاش نکته سنج نبودیم، ما شهرهای آلمان را از بمب فرش کردیم؛ ما غیر نظامیان را کشتیم. آن جنگ بود؛ و این هم جنگ است (FAIR، 2001، اسناد رسمی).
هانس گیزمن از نهادی برای صلحپژوهی و سیاسیگذاری امنیت در دانشگاه هامبورگ رسانههای غربی را به خاطر مورد انتقاد قرار داده که 'چگونه حملات سپتامبر را کاملاً به مسلمانان نسبت داده و در همینجا متوقف شده است' (اینبارجا، 2002، اسناد رسمی). وی میافزاید که : رسانهها تاثیرات جنبی بدنامسازی مذاهب، فرهنگها، دولتها، مردم و اقلیتها پذیرفتهاند و این امر راه را برای تعصبات باز میکند' (اسناد رسمی). روزنامهنگاران در همایش با این امر موافق بودند که رسانهها در فراروی آوردن زمینهای برای تصاویر و داستانها شکست خوردند. یعنی، آنها گفتند که، به خوانندگان، بینندگان، و شنوندگان اجازه دهید که فهم و درک روشنتری نسبت به مسایل پسزمینهای و از تصادم آرا در باب جنگ (جایی که خطوط میان گزارش و تبلیغات در فضایی کنترلشده در هالهای از ابهام فرومیرود) پیدا کنند '(اینبارجا، 2002، اسناد رسمی).
شاید توهینآمیزترین چیز نسبت به مسلمانان اظهارات سراسقف جری فالول در 60 دقیقه بود: 'من فکر میکنم که محمد یک تروریست بوده است. من تاریخ زندگیاش که هم از سوی مسلمانان و هم غیرمسلمانان به رشتهی تحریر درآمده را بهقدر کافی مورد مطالعه قرار دادهام، و در آن چیزهایی را در مورد این که او مرد جابری بوده است، مرد جنگی بوده است، دیدهام' (CBSنیوز، 2002، اسناد رسمی).
اظهاراتی اینچنین بهطور همزمان بیان شدند و ممکن بود که به رشد احساسات ضد مسلمانان دامن زنند. CNN گزارش داد که بهدنبال واقعهی 11 سپتامبر احساسات ضد اسلامی در سرتاسر جهان افزایش یافته است. چندین مسجد در اروپا و استرالیا توسط افرادی که معتقد بودند 'از ایالات متحده حمایت میکنند' به آتش کشیده شد. در شایلد جنوبی، انگلستان شمالی، با رنگ قرمز بر روی یک دیوار کنار یک مسجد نوشته شده بود: آمریکا، انتقام بگیر، 'همین اکنون مسلمانان را بکش' (جونز، 2007، اسناد رسمی).
چنین روندی در پوشش خبری ایالات متحده از حملات نظامی 11/9 در مطالعات چندی ذکر شده است. پینتیک (2006) در باب یک تحلیل محتوا از پخش خبری CBS گزارش میدهد که از سوی مرکزی برای ادارات دولتی و رسانهها انجام شد. این مطالعه به این نکته رسیده است که در پوشش خبری جنگ عراق، این شبکه بیشتر بیشتر از سیاستهای حکومتی ایالات متحده حمایت میکرده است (ص 44). کسانی که یک پیغام یا نگرش ضد جنگ را ابراز کرده بودند، تنها کمتر از10% از مصاحبهکنندگان اخبار عصر CBS را تشکیل میدادند. مطالعه نتیجه میگرفت که پوشش خبری CBS محافظهکارانهتر از فاکسنیوز بود که به عنوان 'ارکان میهنپرستی' قلمداد میگردد (ص 44). پینتیک بیشتر در باب مطالعهی دیگری گزارش میدهد که بهوسیلهی دپارتمان دفاع ایالات متحده انجام شده بود و روزنامههای خاورمیانه، اروپا، و ایالات متحده را مورد تحلیل قرار داده بود. این مطالعه به این نتیجه رسیده بود که 'رسانههای آمریکایی مخاطبان خود را برای جنگ آماده میکنند'، در حالی که صدای مخالفان خود را خاموش میکنند (ص 44).
فدل (2002) یک روزنامهی مصری (الاحرام) و روزنامهی آمریکایی (یو.اس.ای تودی) را در سه ماه پس از 11/9 تحلیل محتوا میکند. این مطالعه نشان میدهد که بیشترین موضوعاتی که در رابطه با کشورهای عربی در دو روزنامه خاطر نشان گردیدند، اسلام بنیادگرا و تروریسم بودند. با این حال، درحالی که الاحرام بر محکومیت حملات و بنیادگرایی از سوی کشورهای عربی تاکید داشتند، یو.اس.ای تودی اعراب را به بنیادگرایی اسلامی، تروریسم، و افراطگرایی در سرتاسر جهان ربط میداد. این مطالعه همچنین گزارش میداد که روزنامههای آمریکایی میان خشونت و تروریسم، و مقاومت در برابر اشغال اسرائیلی در بخشی از سرزمینهای لبنان و فلسطین ارتباط روشنی برقرار کردهاند (ص 451). گوما (2002) تصویر اسلام و مسلمانان در مطبوعات آمریکا، فرانسه، و آلمان را تحلیل محتوا میکند. وی هرالد بینالمللی، تریبون، لوموند، فرانکفورتر آلگمین را در در طی 50 روز پس از 11/9 مورد تحلیل قرار داده است. او گزارش میدهد که هرچند هرالد بر اسامهبنلادن به عنوان تیم مسئول حملات یاد میکند (حتا قبل از اینکه هر اتفاقی بیفتد)، روزنامه از تز هانگتینگتون در باب جنگ تمدنها بهره گرفته و آن را به عنوان آغازی برای جنگ صلیبی میان اسلام و غرب نشان داده است. هرالد ادعا میکرد که کشورهای عربی و مسلمان مأمن تروریسماند و یک 'فرهنگ خشونت' را در خود پرورش میدهند (ص 239). این مطالعه این امر را با پوشش خبری لوموند مقایسه میکند که بر خطر تروریسم به عنوان یک مسألهی جهانی تاکید میکند که به جهان اسلام محدود نمیشود، و ماهیت اسلام را به عنوان مذهب صلح و مدارا یاد میکند. روزنامهی فرانسوی تحلیلاش را بر اهمیت درک و فهم دیگری و آشنا شدن با فرهنگهای بیگانه متمرکز میکند. این روزنامه تاکید دارد که مسأله جنگ تمدنها نیست، بلکه جنگ میان افراطگرایی و میانهروی در هر تمدن و در همهی اقوام و مذاهب در سرتاسر دنیا است. این روزنامه با این استدلال، میگوید که فرانسه باید از ایالات متحده حمایت کند، اما نه در جنگ بر ضد اسلام، بلکه در جنگ بر علیه تروریستهایی است که این حمله را بر ضد انسانیت انجام دادند. معالذلک، این مطالعه گزارش میدهد که لوموند در حدود 65% از کل پوشش خبریاش، در مورد جهان عرب و اسلام را بهطرزی منفی گزارش میدهد. این رقم در هرالد 65% و در فرانکفورتر آلجمین 5/86% بود. هارولد در منابع جهانی تروریسم را در 95% با جهان عرب و اسلام ربط داده است.
چامسکی (2001) اظهار میدارد که رسانههای جریان اصلی در ایالات متحده را که نظامهای تبلیغاتی پیشرفتهای را بنیان مینهد که قادرند مردم را به 'رفتارهای غیرعقلانی، قتل و صدمه به دیگران' سوق دهند را نباید دستکم گرفت. او میگوید که شهروندان باید در برابر پاسخدهی به جنایتکاران تروریست با ترور بیشتر بر علیه شهروندان مسلمان خودداری کنند، و نیز اظهار میدارد که نگرش هیستیریایی رسانهها در این وقایع شگفتانگیز نیست (ص 69).
پینتیک (2006) عنوان میدارد که سوگیری در رسانههای آمریکایی بعد از 11/9 آن چیزی را شکل میدهد که میتواند 'روزنامهنگاری جهاد' نامیده شود (صص 42-44). وی میافزاید که پوششهای خبری تحریفشدهای نانهی دوران حملات 11 سپتامبر بود (ص 44). فرویت (2001) این امر را حاکی از وطنپرستی نژادپرستانه میداند و میافزاید، این تکان دهنده است، اما با توجه به واقعیت ضداسلام و هیستیری اسلامترسی در رسانهها و از سوی رهبرانمان، شگفتانگیز نیست (اسناد رسمی).
این مطالعه، با توجه به ادبیان فوقالذکر، بحثهای پیرامون اسلام در عملیاتهای پست زبان عربی اعراب و مسلمانان را بعد از 11/9 مورد بررسی قرار میدهد. این مطالعه این مطلب را به بحث میگذارد که آیا کسانی که پیغامهایی که متاثر از آموزههای اسلامی بود را فرستاده بودند، پشت حمله دلایلی را میدیدند؟ و اینکه آیا از حملات به عنوان عملی تروریستی یاد میکنند و یا عملی مبتنی بر جهاد اسلامی.
جهان عرب، 9/11، و اینترنت
تخمینهای نهایی کابران اینترنت جهان در ژانویهی 2007 را بیش از 1/1 میلیارد نفر برآورد کردهاند (دول جهانی اینترنت، 2007). خارج از این تخمینهای فوقالعاده زیاد، شمار کاربران جهان عرب در حدود 18 میلیون نفر تخمین زده شده است. با این حال، با بسط و گسترش بیشتر فنآوری بازارهای اینترنتی در کشورهای عربی، نرخ افزایش کاربران در برخی از کشورهای عربی با رشدی انفجاری به افزایش 500 درصدی رسید (عبدالله، 2007).
پورتالهای عربی در عربی رو به افزایش نهادند. وبسایتهای چندی به عربها خدمات پورتال وب کاملی مانند، خدمات پست الکترونیکی، موتور جستجو، اخبار، فرهنگ، ورزش، هنر، موسیقی، میزگردها، و بلاگها ارایه میدهند. پورتالهای اسلامی نیز اطلاعاتی در مورد مذهب، حفظ و تفسیر قرآن، و آموزش مذهبی ارایه میدهند و بهعلاوه بخشهایی برای مسلمانان برای ارتباط با دانشمندان اسلامی اختصاص میدهند تا از طریق فرستادن سوالاتشان بتوانند پاسخ سوالاتشان را در وبسایت مشاهده کنند. اعراب و مسلمانان بهناچار اینترنت را زیاد مورد بحث قرار دادهاند، زیرا آنها یک نظام رسانهای دیگری را فراهم کرده بودند که ابتداً نظام رسانهای را بهنحوی دیگر تحت مالکیت و نظارت حکومتی درمیآورد. این بحثهای گسترده موضوعات متنوعی مانند امور سیاسی، ورزش، فرهنگ، مذهب، و جامعهی مدنی را پوشش میداد.
برخی از دانشمندان معتقداند که عرصههای گفتوگو و صفحه بولتنهای گسترده میتواند به شیوهای درمانی به مردم برای فراگذشتن از لحظات سخت یاری رساند (جیمز، وترینگ، و فورست، 1995؛ راسون، 1999). بعد از حملهی 11/9، صفحه بولتنهای آنلاین زیادی برای بحث در مورد حادثه و ابراز احساس اندوه و تاسف از این رویداد اختصاص یافت. بهعلاوه، اغلب خروجیهای اخبار آنلاین بهطرز گستردهای بحثهای زیادی را به رویداد 11/9 اختصاص دادند. برای مثال، میتوان از نیویورکتایمز، سی.ان.ان، و یو.اس.ای تودِی نام برد.
پورتالهای عربی و اسلامی نیز صفحه پیغام آنلاینهایی را برای کاربران اینترنتی جهت ارارایهی نظراتشان در باب حملات اختصاص دادند. بهخاطر اینکه این عرصههای گفتوگو سانسورنشدهاند و خارج از حیطهی نظارت حکومتاند، این عرصهها فرصت مناسبی را برای اعراب و مسلمانان فراروی آوردند تا نقطه نظرات خود را صادقانه ابراز کنند، حتا اگر این نظرات مخالف نظرات حکومتی بود که مقامات رسمی در مورد حملات اظهار داشته بودند. بنا براین، این مطالعه ممکن است به ما کمک کند تا احساسات واقعی اعراب و مسلمانان را در مورد حملات 11/9 بهدرستی بسنجیم. تحلیل محتوای تطبیقی از سه صفحه پیغام آنلاین سه پورتالهای محبوب عربی انجام شد: مصراوی (http://WWW.masrawy.com/)، اسلام آنلاین (htttp://islamonline.net)، و عربیه (http://WWW.arabia.com/). مصراوی اولین و یکی از محبوبترین پورتالهای زبان عربی در اینترنت است. اصطلاح مصراوی اصطلاحی عربی است که مصریان به کار میبرند. این سایت به کاربراناش امکان اتصال رایگان، ایمیل رایگان، ثبت نام همگانی را میدهد، بهعلاوه، به همگان امکان استفاده از خدمات رسمی مانند اخبار، فهرست راهنماها، گزینههای جستجو، سلامتی، ورزش، اطلاعات موبوط به بورس، سرگرمیها، خرید، مزایدهها، چت فوری، و صفحه پیغام آنلاین.
آنلاین اسلامی یکی از محبوبترین و منطبقترین پلاتهای اسلامی در اینترنت است. این سایت از سوی گروه بزرگی از دانشمندان مسلمان به سرپرستی شیخ یوسف القرادوی، یکی از بزرگترین نویسندگان در جهان اسلام کنونی ایجاد و مورد حمایت قرار گرفته است. پورتالها، هم در زبان عربی و هم انگلیسی توسط حدود بیش از 200 پرسنل با پسزمینههای مختلف اداره میشود. بهعلاوه، این سایت برای همهی اطلاعات اسلامی معمولی، بخشهایی را در باب علم و طبابت، روانشناسی و مشاورهی روانی، اخبار سیاسی و امور روزمرهی جاری، حقوق زنان، مسایل مربوط مربوط به والدین، اینترنت و فنآوری اطلاعات، هنر و فرهنگ، و مسایل عادی مربوط به زندگی اختصاص میدهد. هر یک از این بخشها از سوی یک یا چند دانشمند هدایت میگردند که اغلب آنها در رشتهی مربوط به خود دارای Ph.D هستند. مطابق با الکاشف (2005)، در ماه بعد از 11/9، این سایت شاهد افزایش چشمگیر شمار ملاقات کنندگان بود که از متوسط 24 میلیون بازدیدکننده به 150 میلیون در هر سال رسید.
عربیه پورتال بزرگی بود که به خوانندگاناش این امکان را میداد که به امکاناتاش هم به عربی و هم انگلیسی دسترسی داشته باشته باشند. این سایت که تحت مالکیت و سرپرستی آنلاین عربیه است، در شهر اینترنت دوبی در امارات متحد عربی است، خدمات متنوع و گستردهای را ارایه میدهد، از جمله، موتور جستجو، ایمیل آزاد، کارت تبریک، اخبار، بازیها، تفریحات، تجارت، ورزش، خروجیهای رسانهی بینالمللی و عربی، طالعبینی، خدمات فوری مسنجر، کاریکاتورها، مسافرتها، و اطلاعات مربوط به خرید، بهعلاوه چت و صفحه پیغام آنلاین. روسانت (2002) تخمین 5/1 میلیون بازدیدکننده از عربیه در هر ماه را گزارش میدهد، که این سایت را یکی از محبوبترین پورتالها در جهان عرب نموده است.
نمونهگیری
به دلیل دشواری انتخاب یک نمونهی تصادفی در اینترنت (دسامبر، 1996؛ مکمیلیان، 2000؛ استمپل، استوارت، 2000)، من تصمیم گرفتم جمعیت پیغام (مسیج)ها را در سه پورتال انتخابی در مورد وقایع 11/9 مورد بررسی قرار دهم. اما با این حال، هنوز فرایند نمونهگیری آسان نبود. صفحه پیغام آنلاین در وبسایتهای مختلف پیغام (مسیج)ها را بهطرز مختلفی ساماندهی میکردند. برخی ساختاری بیشتر از دیگران ارایه میدادند: در این مطالعه، صفحه پیغام آنلاین مصراوی ساماندهی بیشتری نسبت به صفحه پیغام آنلاین عربیه داشت، و آنلاین اسلامی از همه سازماندهی کمتری داشت. مصراوی موضوعات کلی کمتری را برای گفتوگو و موضوعاتی ارایه میداد که بهوسیلهی مدیر صفحه پیغام آنلاین پست میشد. برای شروع یک رشتهی جدید، مشارکتکنندگان یک پیغام (مسیج) به مدیر میفرستادند که موضوع جدیدی را پیشنهاد میکرد، بعد از آن مدیر موضوع پیشنهادی را تحت عنوانی جدید پست میکرد و رشتهای جدید راه میافتاد. در حالی که مشارکتکنندگان میتوانستند به پیغام (مسیج)های خاص با وارد کردن شمارهی آن پیغام (مسیج) پاسخ دهند، پاسخ آنها به جای اینکه جداگانه و به عنوان یک خرده رشته پست شود، به عنوان یک پیغام (مسیج) جدید و تحت همان رشتهی عمده پست میشد. بنابراین نتیجه این میشد که دسترسی، جستوجوی پستها با موضوعات خاص آسانتر میشد.
صفحه پیغام آنلاین عربیه به کاربراناش اجازه میداد تا موضوعات جدیدی را که مایلاند پست کنند. صفحه پیغام آنلاینها نیز به خرده رشتههای پیغام (مسیج)ها اجازهی بروز میدادند، به این معنا که هر پیغام (مسیج) در بین موضوع یکسان میتوانست تنها از طریق آن پیغام (مسیج) به پاسخهای متنوعی دست پیدا کند. درک نتایج ساختاری برای پژوهشگران تحلیل محتوا (یا حتا برای یک کاربر زیرک) دشوار خواهد بود. دانستن اینکه چند پیغام (مسیج) در موضوعی خاص پست شده کار آسانی نخواهد بود، زیرا موضوع میتواند در گزینههای متنوعی که کابر در پیغام (مسیج)های زیاد استفاده میکند، تکهتکه شود. هر پیغام (مسیج) در بین موضوعی خاص میتواند به عنوان موضوعی مجزا پست گردد. در بین شماری از پاسخهایی که پست گریدده، تنها شیوهی فهم اینکه چند پیغام (مسیج) با موضوعی خاص مرتبط گردیده این است که هر عنوان پیغام (مسیج) را در صفحه پیغام خاصی جستجو کنیم که با موضوع مورد علاقه، و بهعلاوه با این پیغام (مسیج)ها مرتبط میگردد، با این امید که همهی پاسخها واقعا با موضوع مرتبطاند. این فرایند زمانبر است، زیرا سایت بهطور متوسط در هر لحظهی معینی تنها میزبان حدود 50 صفحه از سوالات (یا موضوعات) است.
وبسایت آنلاین اسلامی در اینبین مسالهآمیزترین آنها بود. این سایت هفت حوزهی عمده را ارایه میدهد (امور سیاسی، مذهب، ورزش، فرهنگ، جامعه، نوآوریها، و اینترنت). در بین هر حوزه هفت تا ده موضوع بحث عمده وجود داشت، و در بین هر موضوع، ساختاری مشابه با وبسایت عربیه وجود داشت. مسالهای که در این مورد وجود داشت این بود که بدون یک مردک روشن از اینکه بحث و گفتوگو در باب موضوعی خاص کجا آغاز شده، شمار سوالات یا موضوعاتی که انجام میشد معلوم نبود. برای مثال، نمیتوان فرض کرد که 11/9 تنها در عرصهی سیاسی مورد بحث قرار گرفته است، زیرا بحث در این مورد میتواند در عرصهی مذهب یا جامعه انجام شود.
برای اهداف این مطالعه، کل 752 پیغام (مسیج) در سه پورتال مورد تحلیل قرار گرفت. وبسایت مصراوی 715 پیغام (مسیج) در 104 صفحه داشت، که در بین 11 سپتامبر تا 20 سپتامبر انجام شده بود. همهی پیغام (مسیج)ها در پاسخ به سوالات پست شده از سوی مدیر بود، ' آیا شما از حملات 11 سپتامبر به ایالات متحده حمایت میکنید؟' من از آنلاین اسلامی 175 پیغام (مسیج) را مورد تحلیل قرار دادم که با عناوین مختلفی پست شده بود، با این حال اغلب آنها در سه مقوله جای میگرفت: آیا شرکای بنلادن تروریست بودند یا قهرمان؟؛ و آیا آنها فکر میکنند که این حملات به اسلا م کمک میرساند و یا ضربه میزند؛ و اینکه آیا آنها موافقاند که این حملات عملی غیر انسانی و غیر بشردوستانه بوده است. این پیغام (مسیج)ها بین 11 سپتامبر تا 19 اکتبر پست شده بود. من از وبسایت عربیه کل 73 پیغام (مسیج)های پست شده را رشتههای بسیار زیادی مورد تحلیل قرار دادم. این پیغام (مسیج)ها از 11 سپتامبرتا 5 اکتبر پست شده بود.
برخی از پیغام (مسیج)ها حذف شده بودند زیرا نامرتبط تلقی شده بودند، هر چند که آنها تحت یک عنوان یا تیتر پیغام (مسیج) مرتبطی پست شده بودند. این مساله بهویژه در مورد وبسایت عربیه مشهود بود. در برخی موارد، برخی از مشارکتکنندگان شروع کردند به فرستادن پیغام (مسیج) در سایت برای همدیگر. دیگران سعی داشتند تا با فرستادن نقطه نظراتشان در مورد دیگر موضوعات پیرامون 11/9 توجه افراد را به موضوع گفتوگوی متفاوتی جلب کنند، زیرا 11/9 بحث داغ روز بود. کل تعداد پیغام (مسیج)های مرتبطی که برای کمیسازی در این مطالعه مورد تحلیل قرار گرفت، 473 پیغام (مسیج) بود که، 265 پیغام (مسیج) آن از مصراوی، 161 پیغام (مسیج) از آنلاین اسلامی، و 47 پیغام (مسیج) از عربیه بود. در این مطالعه پیغام (مسیج) واحد مطالعه بود.
متغیرها و عملیاتیسازی
هر پیغام (مسیج) برای مشخص کردن چند چیز کدگذاری میشد: (الف) شمارهی شناسهی پیغام (مسیج)؛ (ب) منبع صفحه پیغام آنلاین (مصراوی، آنلاین اسلامی یا عربیه)؛ (ج) دادههای مربوط به زیرمجموعههای پیغام (مسیج)؛ (د) نوع شمارهی عضویت (که تنها برای کاربران مصراوی استفاده میشد، مقولاتی که در زیر تعریف شدهاند.)؛ (ه) جنس (مرد، زن، نامشخص)؛ (و) نگرش نسبت به 11/9 (موافق، نه موافق و نه مخالف، مخالف، ابراز نشده، مقولات در زیر تعریف میشوند)؛ (ز) ابراز همدردی نسبت به قربانیان (ابراز شده، ابراز نشده)؛ و (ع) اسلام (ابراز شده به عنوان عقلانی، ابراز شده به عنوان غیر عقلانی، ابراز نشده).
تلاش برای مشخص ساختن جنس فرستندگان پیغام (مسیج) امکانپذیر بود، و این کار بر اساس نام یا نشانههایی انجام میگرفت که در داخل پیغام (مسیج) آمده بودند، زیرا در زبان عربی بسیاری از اصطلاحات و ضمایر برای صفت زنانگی و مردانگی متفاوت است.
نگرش نسبت به حملات 11/9 اینگونه کدگذاری میشد: 'موافق' برای پیغام (مسیج)هایی که از هر گونه توجیه احتمالی، عقلانی جلوه دادن، و یا دستاویزی برای حمله دفاع میکردند (حتا اگر پستگنندگان پیغام (مسیج) نسبت به قربانیان ابراز دلسوزی میکردند)؛ 'مخالف' برای پیغام (مسیج)هایی که عدم موافقت خود را با تقبیح، نکوهش و عدم تصدیق آنها نشان میدادند، حملات را به عنوان عملی مجرمانه یا تروریستی طبقهبندی میکردند، با قربانیان یا خانوادههای آنها ابراز همدردی میکردند (بدون نشان دادن هیچ نشانی از حمایت یا توجیح حملات)؛ 'نه مخالف، نه موافق'، برای پستکنندگان پیغام (مسیج)هایی که هیچ نقطهنظر خاصی را مورد حملات اتخاذ نمیکردند. پیغام (مسیج)هایی که تنها سوال میکردند یا اینکه پاسخهایی احتمالی و نظراتی را راجع به مسایلی که دیگر پیغام (مسیج)ها، بدون جهت گیری عنوان میداشتند، تحت عنوان 'نگرش ابراز نشده' کدگذاری کردم.
پایایی کدگذاریهای درونی با دیگر سخنگوی بومی عرب مشخص گردید، که در انگلیسی هم سررشته دارد و مدیر ارتباطات است، نمونهگیری تصادفی ده درصد از پیغام (مسیج)های معتبر را کدگذاری کرد (n= 48؛ 27 پیغام (مسیج) برای مصراوی، 16 تا آنلاین اسلامی، و 5 پیغام (مسیج) از عربیه). میزان اعتبار بعد از حذف متغیرهای مربوط به شمارهی شناسهی پیغام (مسیج)، منبع صفحه پیغام آنلاین ، دادههای مربوط به زیرمجموعههای پیغام (مسیج)، و نوع عضویت کاربر مثلثیشد تا از افزایش کاذب اعتبار اجتناب گردد. با استفاده از فرمول هولستی (1969)، اعتبار درونی کدگذاریها 936/. شد. نویسنده در مورد عدم مخالفت و نیز کدگذاری مجدد نمونهگیری انتخابی در نهایت ابراز میدارد که نمرهی اعتبار درونی کدگذاریاش 962/. است.
برای اهداف این پژوهش، همهی ورودیهای به انگلیسی ترجمه شده بودند. تلاشها در جهت وفاداری به آهنگ، ساختار، و علایم سجاوندی ورودیهای اصلی بود.
مسایل روششناختی مرتبط
لیندلوت و شوتزر (1998) مسایلی را عنوان داشتهاند. در این مطالعه هرچند پستکنندگان پیغام (مسیج) با نام خاصی ثبت نام میکردند اما اکثر آنها با نامهای واقعی ثبتنام نکردند. نامهای بهکار رفته غالباً اسمهای مستعار و مصغر آنها بود. با اینحال، برخی اوقات مشارکتکنندگان پیغام (مسیج)های واقعی را با نامهای واقعیشان نامگذاری میکنند، که از نام آنها در هنگام ثبتنام متفاوت است.
تسلط یک شیوه، از سوی فرستندگان منفرد یا معدود پیغام (مسیج)ها مسالهی دیگری است که در تحلیل محتوای بوراد پیغام (مسیج)ها با آن مواجهایم (میلر و گرگن، 1998؛ پرلمان، 1999). در این مطالعه، نامهای ورودی چندی گاهی بحث را در دست میگیرند.
منطقهی جغرافیایی جایی که پیغام (مسیج) از آنجا فرستاده شده، مسالهای دیگر است. حتا در مصراوی، که اصطلاحی مصری است، نمیتوان فرض کرد که همهی پیغام (مسیج)ها از طرف مصریان پست شده بوده است. هر چند همهی پیغام (مسیج)ها به لهجهی عربی مصری نوشته شده بود، این لهجهای است که در جهان عرب بهطرز گستردهای به کار میرود؛ از این رو، هر عرب (یا هر فردی که به زبان عربی صحبت میکند) میتواند پیغام (مسیج)ها را پست کرده باشد. آنجا تعدادی پیغام (مسیج)ها با زبان انگلیسی نیز وجود داشت که میتوانست از سوی غیر عربها یا عربهایی پست شده باشند که امکانات وب اجازهی پست عربی را به آنها نمیداد و یا به سادگی مایل بودند پیغام (مسیج)های خود را به زبان عربی پست کنند. سایت عربیه بیشتر از دو سایت دیگر پیغام (مسیج)ها را به انگلیسی سامان میداد، برخی از آنها مثل آنهایی که آمریکاییان پست میکردند واضح بودند. اعتبار بیرونی از دیگر مسایل در پژوهش اینترنتی است (میلر و گرگن، 1998؛ استمپل و استوارت، 2000). در حالی که این مطالعه به کاربران اینترنت محدود میشود، یعنی کسانی که درصد کمی از جمعیت عرب را تشکیل میدهند، با این حال، این تحقیق میتواند به یکی از معدود کانالهای رسانهای سانسور نشده در شرق میانه کمک کند، و احساسات واقعی جهان عرب را در مورد حوادث 11/9 و استدلالهای مذهبیای نشان دهد که در ارتباط با آن رویداد مطرح میسازند.
نتایج
پستکنندگان پیغام (مسیج) در مصراوی در سایت با نوع عضویتشان طبقهبندی شدند: اعضای زیر دیپلم که زیر 21 سال بودند، و اعضای بالاتر از دیپلم که بالاتر از 21 سال سن داشتند. به لحاظ نظری، یک کاربر میتواند یک سن جعلی را وارد کند، هر چند دلیل کمی برای این عمل در آنجا وجود دارد، زیرا هر دو گروه سنی حقوق و اعتبار یکسانی دارند.
خارج از بحث فرستندگان پیغام (مسیج) در مصراوی، 4/63% (n= 168) از اعضا زیر دیپلم و 9/21% (n= 58) از اعضا بالاتر از این مقطع بودند. درصدهای باقی مانده به عنوان 'اعضا' فهرستبندی شدند، این افراد احتمالاً افرادی بودند که در هنگام ثبتنام سن خود را وارد نکرده بودند. از همهی پیغام (مسیج)های سه صفحه پیغام آنلاین ، 1/53 درصد (n=251) مرد بودند (با کمک نامهایی که به کار برده بودند یا ضمایری که در متن پیغام (مسیج) مورد استفاده قرار داده بودند). 7/16% از افراد زن بودند، و 2/30% (n=143) هیچ نشان جنسیتی خاصی نداشتند.
از کل پیغام (مسیج)های وبسایت، 1/43% (n=204) از حملات 11/9 به عنوان یک عمل تروریستی بدون هیچ توجیهی منطقی یا سیاسی و غیره یاد کردند. با این حال، 2/30% (n=143) توجیهات چندی را برای حمله ارایه دادند، حتا اگر با قربانیان و خانوادههای آنها ابراز همدردی میکردند. حدود (7/26%، n=126) هیچ نشانهی خاصی از موافقت یا عدم موافقت بروز نداده بودند، یعنی در اغلب موارد ابراز شوک محض کرده بودند، و یا بدون هیچ گونه جهتگیری تحلیل سیاسی ارایه داده بودند. پیغام (مسیج)هایی که از این حمله دفاع کرده بودند کوتاهتر بودند و اغلب تا چهار روز بعد از جنگ ادامه داشت. برای مثال، در 11 سپتامبر، چندین پیغام (مسیج) در مصراوی تنها گفته بودند، 'بله من با حملات موافقام'. برعکس، پیغام (مسیج)هایی که این عمل را محکوم میکردند طولانیتر بودند و نیز در طول تمام دورهی تحلیل ما تداوم داشتند.
تقریباً همهی پیغام (مسیج)هایی که در این سه وبسایت این عمل را توجیه کرده بودند، سیاست خارجهی آمریکا در مورد خاور میانه را مطرح ساخته بودند. فرستندگان پیغام (مسیج)ی که توجیحاتی برای حمله در نظر میگرفتند، بیشتر مساله را سیاسی میدیدند تا مذهبی یا اجتماعی. مسایل سیاسی عمدتاً بر روی مسالهی تضاد میان فلسطین-اسرائیل و عراق تمرکز کردهاند. پیغام (مسیج)های دیگر سیاست خارجهی آمریکا در بخشهای دیگر جهان را ذکر کردهاند: ژاپن، ویتنام، لیبی، سودان، سومالی، بوسنی، چچن، ایران، لبنان، و پاکستان.
برای مثال، یکی از خانمهای زیر دیپلم در 11 سپتامبر در میسراوی نوشت، 'آمریکاییها ناچاراند آنچه را فلسطینیان احساس میکنند را احساس کنند، خرابی ها، ترور، و همهی مردم بیخانمان را. و آنها ناچاراند بدانند که سیاست خارجه و حمایتشان از اسرائیل به کشور آنها و منافعشان در خاور میانه صدمه میزند'.
از سوی دیگر، بسیاری از پیغام (مسیج)هایی که این عمل را محکوم کرده بودند، از کشتن شهروندان بیگناهی و بیتقصیر، به عنوان عملی بربرگونه و غیر انسانی یاد کرده بودند. یکی از اعضای زیر دیپلم در 11 سپتامبر در مصراوی نوشت:
هر انسان با احساس کشتن کودکان، مردان، زنان، افراد مسن و بیگناه را رد میکند. اینجا قربانیان از همهی ملیتها وجود داشت. ما مخالف کشتار فلسطینیان، و نیز کشتار یهودیها هستیم. هر مذهبی کشتار را منع میکند. مردان، زنان و بچههایی که کشته شدند چه گناهی کرده بودند؟ اینها میتوانستند برادر، فرزند، پدر،مادر یا همسر شما باشند. این در هیچ مذهبی مجاز نیست.
یک مرد در 13 سپتامبر در عربیه (به انگلیسی) نوشت: 'من برای همهی خانوادههامان که در خاورمیانه کشته شدند احساس تاسف میکنم ، اما خطای دیگران در کشتار در خاور میانه برای کسی حق تجاوز ایجاد نمیکند. همهی مردم بیگناه حق دارند یک زندگی شاد داشته باشند، هم در خاورمیانه و هم در آمریکا.
یک عضو مصراوی در 12 سپتامبر نوشت:
من یا هر عرب یا هرمسلمانی نمیتوانیم از بربریت یا انتقام کینهتوزانه آنطور که من دیروز دیدم حمایت کنیم. نه، هزار بار نه به چنین عمل بربرگونهی ابلهانهی تجاوزکارانه. اگر دست من بود هر تروریستی که در این کار دست داشته را میکشتم. من از صمیم قلب به خانوادههای قربانیان تسلیت میگویم.
آیا اسلام میتواند توجیهی برای حملات باشد؟
اگرچه تروریستهای پشت حملات11/9 مدعی بودند که جرمشان را با نام اسلام مرتکب شدهاند، اما دستاندرکاران این تحقیق آشکارا به گونهای دیگر میاندیشند. فقط 11%(52=n ) از همهی پیغام (مسیج)های ارسال شده بر روی سه وبسایت اسلام را به عنوان نظام توجیهی احتمالی برای حملات قلمداد کردهاند. در مقایسه،30% (142=n ) تاکید داشتند که چنین حملاتی بر علیه آموزههای اصلی اسلاماند. بقیهی 59% (279=n ) در کل بحثشان دربارهی چرایی رخ دادن چنین حملاتی، به اسلام اشارهای نکردهاند،که این نشان میدهد که مذهب در دیدگاه آنها عامل حوادث نبوده است.
یک فرستندهی مرد در آنلاین اسلامی پیغام (مسیج)اش را با یک کپی از فتوای (حکم اسلامی) شیخ یوسف القرادوی فرستاد. قسمتی از فتوا میگوید:
ما در مورد حملات به مرکز تجارت جهانی و دیگر مراکز در ایالات متحده متاسفایم. این علیرغم انتقاد ما به سیاست خارجهی ایالات متحده است که در همه جا مدافع حظور و پیشروی، نظامیگری، امور سیاسی و اقتصادی اسرائیل است.
این از آن رو است که مذهب ما به روح انسانی احترام میگذارد و آن را تکریم میکند، و هر گونه حمله به انسانیت را منع میکند، و آن را به عنوان گناه کبیره قلمداد میکند. قرآن میگوید، 'اگر کسی انسانی را به قتل برساند_ مگر آنکه قاتل یا مفسد فیالارض باشد_ مانند آن است که کل افراد به به قتل رسانده است؛ و اگر هر کسی زندگی کسی را نجات دهد، مانند آن است که زندگی همهی مردم را نجات داده است.' اسلام کشتن تصادفی و اللهبختکی مردم بیگناه یا باگناه را، مجاز نمیداند، زیرا هیچ کسی بار مسوولیت دیگری را بر دوش نمیکشد... بنابراین این کشتار در نظر اسلام گناهی کبیره است.
با اینحال، هنوز برخی از افراد بودند که بر این استدلال پا فشاری میکردند که کشتار با تنوجه به سیاست خارجهی آمریکا در خاورمیانه قابل توجیه است. برای مثال، یک مرد در آنلاین اسلامی نوشت، 'کسانی که میگویند آْن چه در ایالات متحده اتفاق افتاد تروریسم بوده، باید پاسخ دهند که پس آنچه در فلسطین میگذرد چیست؟ دیگری مینویسد، 'آمریکا جنگ در برابر خدا را اختیار کرده است. هنری کیسنجر وزیر امور خارجهی سابق، به طور رسمی اعلام کرد: 'اسلام مذهب ما نیست،' این چه معنی میدهد؟ آیا آنها مستحق این اتفاق نبودند، آنها مستحق بیشتر از این هم بودند.'
بسیاری از افراد دیگر به این پیغام (مسیج) پاسخ دادند که قویاً با این دیدگاه در تقابل بودند که حملات می تواند به زمینهی مذهبی برگردد. یک عضو مرد زیر دیپلم در مصراوی در 12 سپتامبر نوشت:
من یک مسلمان مصریام، اما قبل از هر چیز دیگر من یک انسانام، و آن چه اتفاق افتاد در هیچ مذهبی مجاز نیست. من برای آمرزش کسانی که بیگناه و بدون هیچ دلیلی کشته شدند نماز خواندم، چه مسلمان بودند، چه مسیحی و چه یهودی. آنها مذهب خود را دارند و من نیز مذهب خود را.
یک مرد که امضا کرده بود 'یک مسلمانی که مذهباش را دوست میدارد'، در 12 سپتامبر در آنلاین اسلامی نوشت:
جنایتکارانهترین عمل در نظر خدا کشتن نفس یک بیگناه است، و همانگونه که شیخ یوسف القرادوی در فتوای خود (حکم اسلامیاش) در مورد حملات به ایالات متحده آورده است، حتا اگر آنها مسلمان بیگناهی را کشتهاند، ایم امر کشتن آمریکاییهای بیگناه را توجیه نمیکند. این بر اساس اصول اسلامی نیست.
یک زن عضو که بالاتر از دیپلم بود در 14 سپتامبر در مصراوی نوشت:
این مخالف همهی مذاهب است. خداوند نگفته است که افراد بی گناه را بکشید..این کاملاً مخالف دین ما اسلام است که افراد بیگناه را ترور کنیم... ترور افراد بی گناه در اسلام قابل پذیرش نیست، این کاملاً مخالف مذهب است.
برخی از فرستندگان اصطلاحات زنندهای را برای کسانی استفاده می کردند که اسلام را به عنوان حامی تروریزم قلمداد میکردند. یک مرد در 114 سپتامبر در مصراوی (به انگلیسی) نوشت:
من نمیفهمم که مردم چگونه مذهب اعجاب برانگیز ما را برای توجیه چنین اعمال بیرحمانهای بهکار میبرند. من یک مسلمانام که مذهباش را دوست دارد، اما میخواهم اینجا چیزی بگویم. اگر این اسلام است، من نمیخواهم یک مسلمان باشم. اما من میدانم که مذهب من مذهب رحمت، شفقت و آمرزش است. هر چیز دیگری اسلام نیست.
این عضو در آنلاین اسلامی نوشته بود، ' من این اعمال را محکوم میکنم زیرا مشروع نیستند، هر کسی که میخواهند باشند. کشتار مردم بیگناه هرگز شیوهی مواجه با دشمن در اسلام نیست.'
مرد دیگری در عربیه نوشت، 'اسلام مذهب صلح و رحمت است. این ترورسیتها مسلمان واقعی نیستند. در قرآن کشتن افراد بیگناه منع شده است. قلب من و دیگر نمازگزاران از این فاجعه جریحهدار شده است. من احساس میکنم که این تروریستها به مذهب من توهین کردهاند. من آرزو میکنم که آنها از دین اسلام خارج شوند'.
برخی از پیغام (مسیج) فرستندگان خودشان معانی برخی از مفاهیم اسلام را که ممکن بود برای توجیه حملات مورد استفاده قرار گرفته شده باشد را مورد تبیین قرار دادند. در 14 سپتامبر، یک خانم عضو بالاتر از دیپلم یک تبیین موشکافانه در مصراوی در مورد این امر فرستاد که چرا حملات نمیتوانند به اسلام نسبت داده شوند، و یا از سوی دین اسلام توجیه شوند. او به مفاهیم قصاص (مجازات) در اسلام ارجاع داد:
قصاصی که در اسلام مورد تایید و تاکید قرار گرفته، کشتن قاتل است، و تنها قاتل. این برای زندگی انسانی خیر نهایی خواهد داشت، زیرا شما با این کار درصد جرم قتل را پایین میآورید. پیغمبر ما (که صلح و سجاده با او بود) شالودههایی را برای قواعد اصلی در اسلام بنا نهاد. اسلام همهی اینها را سامان بخشیده است، و حتا برای دوران جنگ نیز قواعدی صریح و روشن برای آن عنوان داشته است، و کشتن فرد بیگناه در آن ماملاً منع شده است. حتا اگر ما آمریکا در جنگ بودیم، این عمل در اسلام توجیه نمیشد. و به این دلیل که ما در زمان صلح به سر میبریم، این قواعد مسلماً از سوی اسلام دیکته نمیشود.
مرد بالاتر از دیپلم عضو دیگری در مصراوی مفهوم جهاد را مورد تحلیل قرار داد. وی نوشت، 'این جهاد نیست، این هیچ معنایی ندارد. مطابق با اظهارات محمد پیغمبر اسلام (صلیالله) جهاد نبرد 1) در برابر خود برای دست یافتن به تقوا و خلوص بالا است، و 2) در برابر دشمن در هنگام جنگ است. این جهاد نیست'.
برخی از پیغام (مسیج)ها بر سر این بحث میکردند که چه این حملات جهاد باشد یا نه، بر منافع اعراب و مسلمانان آسیب میرساند. اغلب آنها بر این باور بودند که حملات تاثیری منفی بر جهان عرب و اسلام خواهد داشت. فرستندگانی که به ویژه به غرب متمایل بودند، تمایزی میان این حملات جنایتکارانه از سویی و حملات اشغال گرانهی اسرائیل از سوی دیگر نمیدیدند. این زن در مصراوی نوشت:
کسی که این عمل را انجام داده نمیتواند عرب یا مسلمان باشد. این یک عملیات داخلی بوده است. اما هر کسی که این کار را انجام داده باشد، به ما صدمهی بزرگ و جبرانناپذیری وارد ساخته است:
اکنون اسائیل در فلسطین هر کاری بخواهد میکند و هیچ کسی هرگز نمیتواند مراقب او باشد. آنها از این فرصت تا آخرین ضرفیتاش استفاده میکنند.
اعراب و مسلمانان در ایالات متحده و آمریکا پیشاپیش با آزارهای بسیاری مواجه میگردند و با آنها همچون تروریست برخورد میشود.
اکنون آمریکا اسرائیل را در آنچه 'تروریسم فلسطین' مینامد بیشتر از قبل مورد حمایت قرار خواهد داد. یک زن زیر دیپلم در 14 سپتامبر در مصراوی نوشته است:
من مخالف سیاستگذاریهای آمریکا در خاورمیانهام، اما شهروندان بیگناه هیچ دخل و ربطی به سیاست نداشتند. این در اسلام ممنوع است، چه قربانیان عراقی باشندف آمریکایی باشند، یا فلسطینی. اما آیا شما فکر میکنید که اعراب از این حملات سودی عایدشان شد؟ به هیچ وجه نه. ما از نتایج آن زیان خواهیم دید (هر چند که من معتقدام این کار افراطیون آمریکایی است). اما نگاهی بیندازیم به آنچه اتفاق افتاد. توجه جهانیان به ایالات متحده جلب شده است و به طور همزمان اسراییل دیروز به جنین و اریحا رفت. آنها دیروز 11 فلسطینی را کشتند، و چهار فلسطینی را امروز. هیچ کس از این جریان ابراز تالم نکرد.
یک زن در آنلاین اسلامی معتقد بود که حملات هم به نفع مسلمانان و هم به زیان آنها است. در اصطلاح وی:
این سوال آسانی نیست. من معتقدام که این حمله هم به ما صدمه میرساند و هم برای ما منفعت دارد. صدمه از این لحاظ خواهد رساند که ضدمسلمانان از این فرصت برای این استفاده میکنند که تصویر اسلام را در جهان غرب منفی جلوه دهند، و غرب را از ما متنفر سازند. بخش مفید آن از آن روست که مسلمانانی که در فلسطین و عراق با اعمال تروریستی آمریکاییها مواجهاند، احساس امیدواری خواهند کرد که این اهریمن غیرقابل شکست شکسته شود، و ممکن است توجه شهروندان آمریکایی را به سیاستگذاریهای کشورشان در مورد مسلمانان که بسیار غیرمنصفانه است جلب کند.اما من فکر میکنم که هزینهی این کار بسیار بیشتر از فایدهی آن خواهد بود. ما به تاثیرات سیاسی و رسانهای قدرتمندی نیاز داریم تا خسارتهای وارده بر تصویر اسلام را جبران کنیم.
زن دیگری در عربیه نوشت:
این تنها زندگی را بر اعراب سختتر خواهد کرد، اینجا (در جهان عرب) و در ایالات متحده. یکی از راهکارها این است که اعراب در ایالات متحده صحبت کردن با یکدیگر به زبان عربی را متوقف کنند، و مسلمانان نیز پیشتر با مسایل زیادی روبهرو هستند. من مطمئنام که مسلمانان و اعراب این کار را نخواهند کرد، اما این تنها راه جلوگیری از بدرفتاری با اعراب خواهد بود.
یک مرد در آنلاین اسلامی نوشت:
آنچه اکنون برای مسلمانان اتفاق افتاده شاهدی بر این مدعا است که بنلادن مرد خطرناکی است. آنچه او انجام داد عملی قهرمانانه نبود، آنچه او انجام داد عمل دیوانهوار ترور بود. چیزهای مهم و خطرناکی که به عنوان نتیجهی این کار برای کل جهان اسلام اتفاق افتاده، او با این کار خود کاملاً بر طبق میل و خواستهی ضدمسلمانان رفتار کرد. برای مثال، در هند، آنها جبههی آزادیبخش اسلامی را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دادند. و در چین، بسیاری از مسلمانان را بازداشت کردند و برخی از آنها را کشتند، و نیز در فیلیپین و جاهای دیگر نیز به همین منوال. و اکنون ما باید غرب را متقاعد کنیم که مسلمانان تروریست نیستند.
چندین پیغام (مسیج) در آنلاین اسلامی همان مساله را عنوان کردند که آیا بنلادن قهرمان است و یا تروریست. هر چند اکثریت عنوان داشتند که حملات عملی ترورسیتی بوده است، برخی هنوز بر این باوراند که کار بنلادن عملی قهرمانهنه بوده است، و برخی نیز معتقداند که بنلادن پشت این حملات نبوده است.
کسانی که بر این باور بودند که بنلادن قهرمان است بر این امر تاکید داشتند که این یک مرد قادر است یک ملت را همچون ایالات متحده قدرتمند نشان دهد. دیگران معتقداند که او باوری درست داشته است، زیرا وی زندگی میلیونرهای عیاش و را خاتمه داده و گونهای از جهاد را پیاده ساخته است. یک زن در آنلاین اسلامی نوشت،'من فکر میکنم که بنلادن یک قهرمان است. چگونه شما خواهید فهمید که این یک نفر چطور ترور ایالات متحده را ساماندهی کرده و این کشور را در ناامنی و اندوه فرو برده است؟ او کار را کرد که کل جهان عرب و حکومتهای عرب نمیتوانستند انجام دهند'.
یک فرستندهی مرد نوشت، 'اسامه بنلادن یک جنگجوی حقیقی برای اسلام است. او زندگیاش را به امید زندگی بهتر در آن دنیا به مخاطره انداخت. او تنها میلیونر در جهان است که خود و پولهایاش را وقف اسلام و مسلمانان کرده است. دست خدا به همراهاش'.
فرستنده دیگری نیز بود که دلایلی داشت مبنی بر اینکه بیلادن چنین عملی را انجام داده باشد. این مرد نوشت، 'من بر این باورام که بنلادن یک قهرمان نیست. من فکر نمیکنم که او هیچ دخل و ربطی به این حملات به نیویورک داشته باشد'. چندین پیغام (مسیج) با این مشی فکری موافق بودند. مرد دیگری به این پیغام (مسیج) پاسخ داد،'من کلاً با شما موافقام. من فکر نمیکنم که بنلادن این کار را کرده باشد، این کار را نکرده نه به این دلیل که نمیتواند، بلکه به این دلیل که او مردی با اخلاقیات و معیارهای متعالی است، و او نمیتواند در چنین اعمال جنایتکارانهای مشارکت داشته باشد'. فرستندهی دیگری گفت، 'من فکر نمیکنم بنلادن این حملات را انجام داده باشد. ایالات متحده هنوز هیچ دلیلی ندارد'. این زن نوشت:
خدای را سپاس که ما مسلمانایم و مذهبمان متعالی است. من نمیتوانم سوال شما را باور کنم که پرسیدهاید آیا بنلادن تروریست است یا نه. پاسخ این سوال در آموزههای دین است. اگر اسامه مسلمان واقعی است، هیچ دخل و ربطی به این حملات ندارد، زیرا یک معتقد حقیقی نمیتواند این اعمال بیرحمانه را انجام دهد... مذهب ما مذهب کشتار و تروریسم نیست، این اعمال به معنای پیروزی نیست. اگر دشمن ما ملجا و پناه تروریسم است، این دلیلی نمیشود که ما نیز همین کار را بکنیم.
به همان دلیل، یک فرستنده نوشت، برای دانستن اینکه بنلادن یک قهرمان است یا یک تروریست، باید طریقهی جهاد او را نگریست و این طریق را با ماهیت رحمانی دین مورد مقایسه قرار داد'. او نام مذهب بزرگ ما را مورد استفاده قرار داده تا با ناماش مردم را بکشد. او مردم را به دوران پیش از اسلام برمیگرداند'. سرانجام، پیغام (مسیج) زیر در مصراوی به انگلیسی فرستاده شد، که بر آن بود تا در برابر دیگران واکنش نشان دهد:
اولین چیزی را که باید بیشترین حمایت را از آن کنیم انسانیت ماست، مذهب ماست که ما را در امر ایستادن در برابر آز و خشم و نفرتی ترغیب میکند که در نیروهای آمریکایی و اسراییلی تاریکدل نمایان است. آنها هرگز نباید موفق شوند هویت مذهبی ما را و اخلاقیات ما را دچار فرسایش کنند. اسلام مذهب عفو و بخشش است نه کینهجویی.
بحث و نتیجهگیری
این مطالعه محتوای سه تا از محبوبترین صفحه پیغام (مسیج) آنلاینهای زبان عربی را در مورد حملات 11/9 در ایالات متحده تحلیل میکند. اسناد موجود تصریح میکنند که بیش از 43% از پیغام (مسیج)ها حملات را به عنوان یک عمل جنایتکارانهی تروریستی محض محکوم میکنند. با این حال، 30% از فرستندگان پیغام (مسیج) هنوز برخی توجیهات را پشت این حملات میدیدند، حتا اگر با قربانیان و خانوادههاشان ابراز همدردی میکردند.
خاطر نشان ساختن این امر حایز اهمیت است که اغلب پیغام (مسیج)های توجیهی تنها در چند روز اول بهد از حملات فرستاده شده بودند، و کوتاه و تند بودند، که در صدد بودند یک واکنش سریع و شتابزده از خود بروز دهند. در امتداد زمان از تعداد پیغام (مسیج)های توجیهی کاسته میشد. بر عکس، پیغام (مسیج)های محکومیت طولانیتر بودند، و برآن بودند ساختار تحلیلی مناسبی داشته باشند، و در در سرتاسر این مطالعه تداوم داشتند. این یافتهها در هر سه صفحه پیغام (مسیج) تداوم داشت، و تفاوت ایدئولوژیکی خاصی در میان آنها دیده نمیشد. درونمایهی اصلی آنها که در سرتاسر این دورهی تحقیقی ادامه داشت این بود که سیاست خارجهی آمریکا در منطقهی خاورمیانه را عقیم کنند.
فرستندگانی که حملهی 11/9 را محکوم کردند احساس کردند که کشتار تودهای شهروندان بی گناه به این شیوهی تصادفی و اللهبختکی بربرگونه، غیر انسانی، و مخالف تعالیم اسلامی است. بسیاری از فرستندگان نوشتند که احساس میکنند که مذهبشان از سوی جنایتکارانی که برای اجرای برنامههای مخفی خود از آن سوءاستفاده میکنند، مورد تجاوز و هتک حرمت قرار گرفته است. به عبارت دیگر، کسانی که حملات را توجیه میکنند و یا حامی آن هستند سیاسیگذاری آمریکا در خاور میانه را تسهیل میکنند. این اامر بهویژه در مورد بنرد میان اسرائیل و فلسطین و عراق صادق است. باید خاطر نشان ساخت که این پیغام (مسیج)ها قبل از بهراه افتادن حادثهی اخیر تجاوز آمریکا به عراق اتفاق افتاد.
بیش از 81% از پیغام (مسیج)ها برخی از جنبههای عقیمسازی یا عدمموفقیت سیاستخارجهی آمریکا در خاور میانه را متذکر شدند. این یافتهی جالبی است، با توجه به اینکه کمتر از 30% افراد حملات را توجیه کردند. این بدان معنا است که 51% دیگر که اغلب پیغام (مسیج)هایی در حمایت از قربانیان و محکوم نمودن حملات فرستادند، هنوز از سیاستخارجهی آمریکا در خاورمیانه احساس ناخرسندی میکنند.
هر چند حملات 11/9 از سوی تروریستهایی که این حملات را انجام داده بودند با نام اسلام توجیه شده بود، اما، کسانی که در هر سه حوزه_مصراوی، آنلاین اسلامی، و عربیه_ پیغام (مسیج)ها را میفرستادند، این ادعا را رد میکردند. در هر سه وبسایت، تنها 11% از کسانی که پیغام (مسیج)ها را فرستادند خاطر نشان ساختند که اسلام توجیه احتمالی برای حملات بوده است. برعکس، بیش از 30% آنها در پیغام (مسیج)های خود تاکید داشتهاند که چنین قساوتی بر خلاف روح و آموزههای اصلی اسلام است. 59% فرستندگان دیگر پیغام (مسیج)ها به هیچ وجه در مباحث خود نامی از اسلام نبردند، که این امر نمایانگر این است که اسلام در نظر آنها به عنوان دلیل احتمالی برای انجام چنین حملاتی نبوده است. این فرستندگان حملات را به عنوان مسالهای سیاسی میدیدند تا مسالهای مذهبی.
همان گونه که در مروری بر ادبیات موضوعی گفته شد، با توجه به این که اغلب پوششهای خبری آمریکا بر اساس مواجهه با اسلام به مثابه یک مذهب و غرب به عنوان یک فرهنگ بر آن بودند تا نشان دهند که این جنگ تمدنها است، این یافتهها جذابیت بیشتری پیدا میکنند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که مسلمانان عرب مساله را امری مذهبی نمیدیدند. اعراب بیشتر مساله را در وهلهی اول سیاسی میدیدند. آنها ادامهی حمایت از اسرائیل را که در سیاست خارجهی آمریکا در خاورمیانه دیده میشود، به ویژه در مورد کشمکشهای فلسطین و لبنان، را عقیم کردند (و میکنند). اینها ایالات متحده را به عنوان یک 'رئیسی' قلمداد میکنند که از یک موجودیت در برابر همه در منطقه حمایت میکند.
اعراب فرستندهی پیغام (مسیج) به مسالهی بالقوهی مطرح شدن اسلام به مثابه یک مذهب خشونت و تروریست توجه نشان دادند، مسالهای که همانگونه که در ادبیات موضوعی نشان داده شد، روزها و ماهها پس از 11/9 مورد توجه قرار گرفت. در ذهن فرستندگان این پیغام (مسیج)ها، چنین پوششهای خبری-رسانهای از ماهیت اسلام به منافع اعراب و مسلمانان در همهجا آسیب و صدمه وارد میآورد.
در این پژوهش این امر مورد توجه قرار گرفته است که چنین پوششهای خبری ممکن است احساسات ضدآمریکای را خاورمیانه در سالهای گذشته پرورش داده باشد، زیرا اعراب احساس میکنند که ایالات متحده به اسلام به عنوان یک دشمن مینگرد. همانگونه که در یافتههای این مطالعه و دیگر مطالعات نشان داده شد (فادل، 2002؛ گوما، 2002؛ اینبارجا، 2002؛ پینتاک، 2006؛ سعید، 1997؛ شاهین، 1980، 1984)، اعراب احساس میکنند که رسانهها به اسلام به عنوان یک زمینهای میپردازند که خشونت و تروریسم را پرورش میدهد و نیز احساس میکنند که رسانهها از توجه به نظرات معتدل، که 3/1 میلیارد از مسلمانان جهان را تشکیل میدهد، غفلت کردهاند. البته البته صدای اعمال تروریستی در رسانهها بسیار بلندتر از اعمال فیرتروریستی است. با این حال، اعراب احساس میکنند که رسانههای ایالات متحده از پوشش خبری جنبههای غیر خشن اسلام غفلت کردهاند، به طوری که شواهد نشان میدهد، اخیراً هیچ متن یا محتوایی در مورد زندگی روزمره یا دستاودهای علمی یا فرهنگی غنی اعراب و مسلمانان در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ در این رسانهها دیده نشده است. در نظر اکثر اعراب، تروریسم با اسلام به عنوان یک مذهب رابطهای ندارد. بهعلاوه، این امر احساس خاتمهی ظاهری سیاستگذاریهای سیاسی غیرمنصفانه را ایجاد میکند و میپروراند، نکتهای که با ظهور وقیحانهی اعمال خشن در عراق، بعد از مداخلهی آمریکا در 2003 آشکارا نمایان است. این نکتهای دیگر است که اعرب معتقداند که رسانههای آمریکایی از بهرسمیت شناختن و حتا توجه بدان فروماندهاند.
اعراب فرستندهی پیغام (مسیج) جنبههای متفاوتی از رابطهی میان اسلام و حملات 11/9 را مد نظر قرار دادند. آنها این گونه نتیجهگیری کردهاند که هم در جهان اسلام و هم در غرب، حملات بیشتر برای اسلام مضر بوده است تا این که نفع داشته باشد. هر چند افراد کمی اسامه بنلادن را به خاطر این که به خیال شان در برابر آمریکا پیروز شده، به عنوان یک قهرمان مورد تقدیس قرار میدادند، اکثراً او را تروریستی میدیدند که از اسلام برای پیشبرد مقاصد خود استفاده کرده است. مسلمانان برای دفاع از مذهبشان به بحث و گفتوگو صفحه پیغام آنلاین روی آوردند، با این استدلال که احساس میکردند مذهبشان از سوی تروریستها هتک حرمت شده است. آنها در تلاش برای تبیین اصولی که اسلام به عنوان یک مذهب از مدارا، رحمت و شفقت دارد، پیغام (مسیج)های زیادی را فرستادند.
اینترنت حوزهی عمومی بسیار ضروریای را برای اعراب فراروی آورد تا دیدگاهشان و طرز تفکرشان را در مورد مسایلی با این اهمیت عنوان کنند. این امر به ویژه در منطقهای از جهان حایز اهمیت است که رسانهها اغلب تحت نظارت و حاکمیت حکومتاند. دسترسی به رسانههای عمومی در جهان عرب آسان نیست، و حتا اگر شخصی اقبال این را داشته باشد که نامهاش را قبل از اینکه چاپ شود، به ویراستار برساند، بسیار کم خواهد بود. اینترنت برای اعراب جایگزینی مناسب برای رسانههای سنتی پیدا کرد. همانگونه که در این مطالعه نشان داده شد، آنها از اینترنت بعد از 11/9 برای این استفاده میکنند که آنچه را به عنوان حمله به انسانیت و مذهبشان انجام شده بود، تقبیح کنند، و نیز برای این که تلاش کنند تا آگاهی و دانش جهانیان را در مورد ماهیت حقیقی و آموزههای اصلی اسلام بسط و گسترش دهند.
منبع:
- Abdulla, Rasha.A(2007), Islam, Jihad, and Terrorism on Post 9/11:Arsbic Discussion Boards, Journal of Computer-Mediated Communication No:12