- علی حاجمحمدی
- 1389-04-02 08:21:00
- کد مطلب : 3215
این مقاله به بررسی خوانش و روایت های 24 شرکت کننده از تماشای برنامه تلویزیونی 'جواهری در قصر' است. هدف اصلی این مطالعه، درک چرایی تماشای این برنامه، لذت ناشی از تماشای آن و تفاوتها و شباهتهای موجود در خوانشهای مخاطبان از این سوپاپرا (سریال) است. هدف دیگر این مطالعه، بررسی ویژگیهای این سریال با تکیه بر ویژگیهای کلی سوپاپرا است. سعی شده است با بررسی متن سریال و استفاده از مصاحبه گروهی متمرکز به این اهداف دست پیدا کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که این سریال، مخصوص تماشاگران زن نبوده و یک سریال خانوادگی است و افراد با جنسهای مختلف لذت و قرائت متلفاوتی از این سریال داشتند که در تحلیلها بدان اشاره شده است...
چکیده
این مقاله به بررسی خوانش و روایت های 24 شرکت کننده از تماشای برنامه تلویزیونی 'جواهری در قصر' است. هدف اصلی این مطالعه، درک چرایی تماشای این برنامه، لذت ناشی از تماشای آن و تفاوت های و شباهت های موجود در خوانشهای مخاطبان از این سوپاپرا (سریال) است. هدف دیگر این مطالعه، بررسی ویژگیهای این سریال با تکیه بر ویژگیهای کلی سوپاپرا است. سعی شده است با بررسی متن سریال و استفاده از مصاحبه گروهی متمرکز به این اهداف دست پیدا کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که این سریال، مخصوص تماشاگران زن نبوده و یک سریال خانوادگی است و افراد با جنسهای مختلف لذت و قرائت متفاوتی از این سریال داشتند که در تحلیلها بدان اشاره شده است.
کلمات کلیدی: سوپاپرا، جواهری در قصر، تلویزیون، لذت، خوانش مخاطبان، مطالعات فرهنگی
مقدمه
تأمل در باب زندگی روزمره ایرانیان میتواند پروژة اصلی مطالعات فرهنگی در جامعه ما باشد. زندگی روزمره ایرانی را موئلفه های زیادی تشکیل می دهند، اما در این میان، رسانه ها نقش اساسی بر عهده دارند و در شکلدهی به زیست جهان ایرانی و حوزه عمومی در عصر جدید از اهمیت قابل توجهی برخوردار هستند. 'در بین رسانه ها، تلویزیون عامه پسندترین جلوه ی قرن بیست ویکم است' (استوری، 1385، ص29) و به مثابه یکی از اصلیترین دستگاههای اشاعهدهنده و برسازنده فرهنگ عامه عمل میکند.
در میان انبوه برنامه ها و ژانرهای موجود در تلویزیون، 'سریالها' به عنوان یکی از ژانرهای محبوب تلویزیونی، بینندگان زیادی را (فارغ از زمینه های فرهنگی و قومی) به خود جلب کرده است؛ در سالهای اخیر تعداد این مخاطبان به طرز قابل توجهی رو به افزایش گذاشته است. در سطح جهانی هم در بسیاری از مواقع، سریال ساخته شده در یک کشور، در سایر کشورها به نمایش در می آید و مورد توجه مخاطبان دیگر کشورها قرار میگیرد. به جرات میتوان گفت که سوپاپراها (محصولات داخلی و خارجی) هم جزئی از زندگی روزمره مدرن ایرانی و نیز جزیی از فرهنگ مردمپسند به شمار می آیند. بر این اساس، مطالعات فرهنگی یکی از رسالت های عمده خود را مطالعه و بررسی این نوع از محصولات فرهنگی می داند.
از آنجایی که به نظر می رسد ژانر سریال، به زندگانی ما و جهانی که در آن زندگی می کنیم نزدیکتر باشد، بینندگان تلاش میکنند مفاهیم و مسایل گوناگونی را از داستانهای تلویزیونی بدست آورند که اغلب مرتبط با امور جاری زندگی آنها است. سوپاپرا مخاطبان خویش را برای بحث درباره این برنامهها (از طریق مواجه ساختن بینندگان با موضوعات هویتی) دعوت می کند و آنها را برای بررسی و جستجوی اینکه 'چه کسی هستند' و 'چگونه دیگران را می بینند'، به چالش میکشند. در حقیقت سوپاپرا گفتگویی فعال و مولد بین مخاطب و متن برنامه برقرار میکند. گفتگو، محدودیتهای گفتمان های موجود و موقعیتهای هویت را آشکار میکند. بنابراین، معانی که مخاطب برمیسازد، از یک سو از طریق متن و از سوی دیگر بواسطه توانشهای گفتمانی خود مخاطب محدود می شود. مردم در اکثر موارد قادر به برساختن همه مجموعه معانی از تلویزیون نیستند. فقط آن قسمتی از معانی را برمیسازند که ترکیبی از متن و بافت (زمینه) است و با زمینههای فکری آنها انطباق دارد. در این زمینه، گراهام مک کینلی(1997) از تعریف گفتمانی گفتگوی هویت (Identity talk) سخن به میان می آورد (میجر، 2003، ص5) ) و استدلال میکند که 'گفتگوی هویت' به طور زبانی دربر گیرنده فرایند 'قرار گرفتن موقعیت خود' (self = من، مرا، ما، در برابر آنهای مختلف) در درون یک تعامل، موقعیت و فرهنگ است و از این طریق شیوه هایی را برجسته میکند که به سهولت، احتمال و امکان معینی را قابل دسترس می کند؛ و این در حالی است که موارد دیگری را تقلیل داده یا پنهان می کند.
مورد مطالعه این نوشته بر اساس داستان شخصیت تاریخی یانگ- گوم است؛ آشپز کارآموزی که برتری غیرقابل توصیفی در قصر امپراتور پیدا کرد. در زمان نمایش سریال این واقعه تاریخی در ایران، بسیاری از سریالها تحت تاثیر آن قار گرفتند. این سریال در تایوان (وای چانگ، 2007) به مدت سه ماه (از ماه می 2004) موقعیتی عالی کسب کرده بود و به موجب آن از سایر سریالهای تایوانی جلو افتاد و عنوان بیشترین بیننده برنامه فصل را به خود اختصاص داد.
در ایران وضعیتی مشابه دیده شد. براساس گزارش سایت صدا و سیما، این سریال جزو پربیننده ترین سریالهای تلویزیون بوده است. جواهری در قصر ((Dae Jang Geum (The Jewel in the Palace))، دارای کاراکترهایی با طیفی از سنین مختلف، زمینه های مختلف، مشاغل و همنوا با قرادادهای ژانر سوپاپرای ایرانی در سنت رئالیسم اجتماعی است و مخاطبان لذت زیادی از تماشای این سریال کسب کردهاند.
در مطالعات مخاطبان رسانه ها، مفهوم 'لذت' به مثابه پدیدهای فرهنگی و اجتماعیِ 'چند وجهی' در نظر گرفته می شود. تئوریهای لذت رسانهای منشاء و اساس متفاوتی دارند که شامل رویکردهای متنی و بافتی، دلایل و توضیحات جامعه شناختی، تاریخی، فرهنگی و روانشناختی است. مطالعات مخاطبان تلویزیون به طور متفاوتی بر این تئوریها متمرکز شده است تا تحقیقات در زمینه فرایند تماشا را مورد بررسی قرار دهد. ژانر، تعدد ژانری، همچنین هویت فرهنگی مبتنی بر طبقه، سن، جنسیت، قومیت، نسل و سایر زمینه ها در تعیین نوع و تنوع لذت ناشی از عمل تماشا و روش انتخابی دیدن، تماشا و تفسیر آنچه رسانه ها ارائه می دهند مولفه های اصلی هستند (اوکانر و کلاوس، 2000). از این رو بررسی لذت و خوانش مخاطبان از این سریال مورد برسی قرار میگیرد.
روش شناسی تحقیق
شروع مطالعه تلویزیون و مخاطبان آن به دهههای 1940 و 1950 بر می گردد. اما در اغلب موارد، در این نوع تحقیقات، نوعی روش شناسی کمی و پوزیتویستی برای پژوهش تجربی در مورد اثرات رسانه ها بر مخاطبان (خصوصاً در باب تاثیرات خشونت رسانه ای بر رفتار افراد) مدنظر قرار میگرفت و وسایل ارتباط جمعی به مدت طولانی سپر بلای بیشتر مشکلات و دردسرهای اجتماعی و منشا لذت و تفریح افراد تلقی می شد. به طورکلی، هدف اصلی این نوع مطالعات، بررسی تاثیرات برنامه ها و محتوای رسانه ها بر روی نگرش و عکس العملهای افراد بود. چنین نگرشی را افرادی مثل لازارسفلد، کاتز و مرتن گسترش دادند و تمامی این نوع مطالعات مبتنی بر مدل پیام/ تاثیر بود.
در میان ژانرهای تلویزیونی، سریالها مورد توجه زیادی بوده اند. فهم چرایی شهرت بیاندازه و زیاد سریالها، شاخه های مختلف علوم از جمله جامعه شناسی و علوم ارتباطات را به خود جلب کرده است. اما با ظهور مطالعات فرهنگی و سنتهای روششناختی آن در بررسی پدیده ها و به موازات آن متون رسانه ای، روش کیفی (که برگرفته از سنت فرهنگگرایی است) مناسبترین روش مطالعه شناخته شد. در واقع، برای درک بهتر این امر، مشخصات اصلی سنت فرهنگگرا در مخاطبپژوهی را میتوان به شکل زیر خلاصه کرد:
- متون رسانهای باید توسط ادراکات مخاطبان خوانده شود. این فرایند، معانی و لذات ناشی از متون رسانهای را (که به هیچ وجه ثابت یا قابل پیشبینی نیستند) میسازد؛
- مساله اصلی تحقیق، فرایند استفاده از رسانه و نحوه ظهور آن در هر زمینه اجتماعی-فرهنگی خاص است؛
- استفاده از رسانه نوعاً وابسته به موقعیت های خاص و معطوف به وظایف اجتماعی استفاده کنندگان است که خود از مشارکت افراد در'جماعت های تفسیر گر' نشات میگیرد؛
- مخاطبان گونههای خاص رسانه، غالباً متشکل از چندین'جماعت تفسیرگر' اند و شکلهای گفتمانی و چارچوبهای مشترکی برای معناسازی از رسانهها دارند؛
- مخاطبان هیچگاه منفعل نیستند و افراد مختلف نیز، به دلیل فعالتر بودن برخی از آنها، هیچگاه یکسان نیستند؛
- روش تحقیق باید 'کیفی' و ژرفانگر - غالباً قومنگارانه- باشد و محتوای رسانهای، عمل دریافت، و پسزمینه اجتماعی- فرهنگی مخاطبان را به طور توامان در نظر گیرد (مک کوایل، 1380، ص30).
از آنجایی که این مقاله در سنت مطالعات فرهنگی و رسانه ای انجام میشود روش آن کیفی و متمرکز بر روش مصاحبه متمرکز است. موضوع اصلی مقاله بررسی تلقی و تفسیرهای مخاطبان مختلف و لذتهای ناشی از تماشای سریال 'جواهری در قصر' است. بنابراین به دنبال بررسی و پاسخ به سولاتی ازاین قبیل هستیم:
- لذتهای سریال کداماند و به موازات آن چرا سریال 'جواهری در قصر' مورد استقبال عموم قرار گرفته است؟
- تا چه اندازه می توان این سریال را یک متن جنسیتی در نظر گرفت؟
- آیا این سریال مخصوص زنان خانهداراست؟ (این سوال در ادامه سوال دوم است)
برای جواب دادن به این سوالات، نخست به تعریف سریال و مفاهیم کلیدی سریال و ویژگیهای آن از دیدگاههای مختلف پرداخته میشود. در این تحقیق هدف فقط مخاطبین زن نیست بلکه طیفی از مخاطبین در نظر گرفته شده است تا به سوالات مطرح شده پاسخ داده شود.
سریال (سوپاپرا)
مک دونالد در مورد تاریخچه سوپاپرا میگوید: سریالها در رادیو شروع شدند و به خاطر اینکه اغلب توسط شرکتهای صابون سازی حمایت مالی می شدند نام سوپاپرا به خود گرفتند. دراین سریالهای ملودرامتیک، خطوط داستانی دنباله دار بوده و شخصیتها بصورت خوب و شرور برجسته می شدند و به رنج، بدبختی و فلاکت گرفتار می شدند. شنوندگان، روزانه بخشی از زمان خود را صرف شنیدن این مطالب می کردند که در سریال چه چیزی اتفاق می افتد و منتظر بودند تا آخر هفته داستان به چه سرانجامی می رسد و چه سرنوشتی پیدا میکنند (مک دونالد، 2002).
مفاهیم کلیدی سوپاپراها
ویژگیهایی روایی و کلی سوپاُپراها در نمایشهای تلویزیونی بیشتر رایج شده است. چه این بحث برخی از انواع آزادی عاطفی و احساسی را نشان دهد و چه قدرتمندی زنانه را بازنمایی کند، قابل بحث است. گریم بورتون (2004) حوزههای اصلی مرتبط سوپاپراها را به صورت زیر نشان می دهد:
ویژگیهای سوپاپرا
با استناد به برخی منابع، من جمله مفاهیم کلیدی در مطالعات تلویزیونی (کسی و دیگران، 2000)، همنشینی با تلویزیون (واسکو، 2005)، رسانه و جامعه: از منظر انتقادی (بورتون، 2005)، کتاب راهنما ی تلویزیون (هولند، 2000) و بازنمایی؛ بازنماییهای فرهنگی و رویه دلالتگر(هال، 2003)
میتوان ویژگیهای سوپاپرا را اینگونه بیان کرد:
- داستانهایی که در آنها کاراکترهای زن غالباند، برخی از آنها زنان قوی نظیر «بانوی بزرگ» (The Matriarch) هستند؛
- طیف گستردهای از بازیگران در آن نقش ایفا میکنند، که حول یک خانواده هستهای به دو قطب مخالف تقسیم میشوند؛
- داستانها در مکانهایی اتفاق میافتد که تعاملات اجتماعی در آن انجام میگیرد و شامل شغلهایی میشوند که به شدت نیازمند گفتگو هستند به عنوان مثال در خانهها، کافهها، سالنهای اجتماعات و محل کار، بیمارستان، مدارس و دانشگاو خانواده یکپارچه (سوپاپراها نوعاً در یک مکان و فضای داستانی خاص اتفاق می افتند و آشنایی بینندگان با فضاها و گنجاندن مکانهایی که مردم بتوانند همدیگر را به طور واقع گرایانه ملاقاتکنند، ضروری است)؛
- برساختن زمان فیلم که نسبت به سایر ژانرها بیشتر و نزدیکتر به زمان واقعی مطابقت دارد. تا اندازهای این کار را با ارجاع به موقعیتهای فرهنگی زندگی واقعی نظیر کریسمس یا موقعیتهای خاص انجام میدهند، سوپاُپراها همهشان درباره زمان حال هستند یا در زمان حال میتوان مصداقی برای آنها پیدا کرد؛
- خطوط داستانی چندگانه با برش متقاطع به سرعت از طریق تدوین موازی انجام میگیرد- اغلب بطور ناگهانی و طبق این فرضیه که مخاطب به اندازه کافی آشناست تا رابطه خود را با آنچه ادامه پیدا میکند حفظ کند- این به عنوان قطعهبندی (برش) توصیف شده است (یک نوع تمهید است که پایان یک اپیزود با افشاگری مربوط به یکی از خطوط داستان جاری منجر می شود)؛
- یک فرم سریال که در آن پیوستگی و پیشبینی بیننده را از اپیزود به اپیزود و هفته به هفته تشویق و ترغیب می کند. به عبارت دیگر، با به کارگیری شگرد 'ماجرای پر تب و تاب و دلهره آور' (cliff hang) یک مسئله، تصمیم یا قسمتی از اطلاعات را بدون راه حل قطعی در پایان یک اپیزود باقی میگذارد؛
- به جای اکشن، تاکید آن بر روابط، مشکلات و دیالوگ خصوصاً در درون خانواده یا یک فضا و نوع ماهیت رمانتیک است؛
- توانایی به عقب برگرداندن حوادث را دارند. این موضوع بیشتر در نمونههای آمریکایی رایجتر است تا بریتانیا. کاملاً اشاره به نمونههایی دارند که در آن کاراکترهای مرده از طریق برخی تمهیدات پیرنگ به زندگی برگردانده میشوند و یک کاراکتر برای تاثیرگذاری بر دیگری حتی بعد از مرگش ادامه می یابد؛
- عدم ارجاع به زندگی واقعی و حوادث خاص ممکن است کاراکترها را به سوی موقعیتهای ایدئولوژیک بکشاند (مثلاً بحث در مورد موضوعاتی نظیر سقط جنین، حقوق زنان در جامعه و نابرابری بین گروهها در جامعه، بحثهایی پیرامون حمایت بریتانیا از سیاست خارجی آمریکا، حتی به یک حادثه و فاجعه گسترده را مطرح کنند).
- در صورتیکه سوپاُپراها رابطه خود را با همه اختلافات جزئی و مفاهیم و درگیریهای داستان جاری حفظ کنند، پیشینه پیچیده و طولانی (بعد از چند سال) که مستلزم تعهد بیشتر به آنها از طرف مخاطب/ تماشاگر است تأمین میشود.
خوانشهای مخاطبان از سریال
همانطور که پیشتر بیان شد، هدف اصلی این پژوهش تحلیل و خوانش مخاطبان از سریال 'جواهری در قصر' از طریق بحث های گروهی است و در بحثها، تلاش براین بود که به سمت و سوی سوالات کشیده شود. شرکت کنندگان در بحث گروهی سطوح مختلفی را دربر می گرفت. در این مقاله با 5 بحث گروهی و در مجموع 24 نفر از 5 گروه به بحث پرداخته شده است و در انتخاب اعضای گروهها به ملاکهای جنسیت، سن و میزان تحصیلات توجه شده است. این سه گروه عبارتند از:
- دانشجویان شرکت کننده دختر
- دانشجویان شرکت کننده پسر
- خانوادههای شرکت کننده
زمانی که یک متن رسانه ای در جلو چشم بینندگان قرار می گیرد بینندگان را بازخواست (interpellation) میکند و این بازخواست در زمینه سایر بازخواستها صورت میگیرد یعنی سوژهها بسته به شرایط و جایگاه اجتماعی و سن و جنس و میزان تحصیلات از طریق متون مختلف و گفتمانهای مختلف بازخواست می شوند. از این نقطه نظر، سوبژکتیویته (subjectivity) مخاطبان ترکیبی از عناصر مختلف و گاهی تضاد است که پیرامون نقطه محوری خاصی شکل گرفته است.
متن نیز نوعی مفصلبندی (Articulation) عناصر مختلف حول مساله اصلی است. از این رو متون رسانهای ظرفیت و توانایی تولید معانی در ذهن مخاطبان را دارند. چه با سطح آگاه با متون رسانهای برخورد کنیم چه بصورت ناخودآگاه، این تولید معانی اتفاق میافتد. حتی زمانی که متون رسانهای مورد توجه قرار میگیرند، خواننده از معانی آگاه است، شاید سایر معانی هم بطور ناخودآگاه تولید شوند. به این ترتیب، خواننده متون کاملاً مسلط بر متن نیست. همچنین، استدلال هدف بیان این ادعا نیست تولید کننده متن کاملاً بر تولید معنی مسلط است. متن محل و جایگاه درگیری بین مخاطب و تولید کننده می شود. همه اتفاقات قابل پیشبینی و هدایت نیستند. از این رو، مطالعات فرهنگی، بویژه پس از چرخش به سوی نظریه هژمونی (Hegemony)، توجه به برساختن معنا، خلاقیت و فعال بودن مخاطب، نقش گفتمانها در شکل گیری سوژه (subject) و نقش روابط قدرت در تولید معنا را مورد هدف بررسیهای خود قرار داده است. در این سنت رابطه متن و مخاطب، ایدئولوژی و سوژه، هژمونی و مقاومت مورد بررسی قرار می گیرد. به طور کلی در مطالعات فرهنگی فرض بر این است که رابطه بین متن و مخاطب (بر خلاف رویکردهای پوزیتویستی مطالعه مخاطبان و رسانه ها) یکسویه نیست و مخاطبان توده همگنی نیست. از طرفی، هر متن رسانهای (مانند سریال) دارای ایدئولوژی و ارزشهای خاصی است و می کوشد معانی خاصی را به مخاطبان ارایه دهد، ولی مخاطبان بسته به زمینه های فرهنگی و اجتماعی متفاوت و دسترسی به گفتمانهای دیگر، خوانشهای متفاوتی از متن رسانهای دارند.
دانشجویان شرکت کننده دختر:
* مشخصات دانشجویان شرکت کننده دختر در بحث گروهی متمرکز دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
مشخصات |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
سن |
21 |
22 |
25 |
27 |
29 |
20 |
میزان تحصیلات |
کارشناسی |
کارشناسی |
کارشناسی ارشد |
کارشناسی ارشد |
دکترا |
کارشناسی |
در این بحث گروهی شش نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشارکت داشتند. زمانی این بحث انجام گرفت که سریال تمام شده بود ولی هنوز مسیله ای داغ و بهروز بود. در این مصاحبه گروهی، سعی شده است دانشجویانی از گرایشهای مختلف انتخاب شوند. یکی از مشارکت کنندگان (کد1) بحث را به این شکل شروع کرد:
«این سریال برای من لذت خاصی نداشت. در آن زمان که سریال پخش می شد، مشغولیت خاصی نداشتم و سریال را به عنوان تفریح و سرگرمی تماشا می کردم. اصلاً جذاب نبود. برای پرکردن بیکاری و تلف کردن وقت مناسب بود. چرا که تا حدی رویایی و خیالی بود. یانگوم با حقیقت یک شخصیت زن تطابق نداشت. به نظر من این سریال صرفاً متعلق به زنان نبود، چون بسیاری از مردان هم آن را نگاه میکردند. در کنار نمایش قدرت، نوعی جو خانوادگی بر این فیلم حاکم بود و باعث می شد که خانوادهها را به پای تلویزیون بکشاند ولی فکر نمی کنم به غیر از تفریح، چیز دیگری برای خانواده ها داشته باشد.»
سپس یکی دیگر از دانشجویان (کد2) گفت:
«من تلویزیون زیاد نگاه نمیکنم بیشتر وقت خود را با کامپیوتر و اینترنت میگذرانم. در دانشکده دیدم همکلاسیهایم سخت درباره یانگوم حرف می زنند و با همدیگر بحث میکنند و حتی درباره ادامه داستان با هم شرط میبندند. حس کنجکاویام تحریک شد. بنابراین از هفته بعد به موج بیننندگان یانگوم پیوستم. برای اینکه از قسمتهای پخششده دیگر عقب نمانم به اینترنت روی آوردم و با کمال تعجب دیدم که وبلاگهای مخصوص این سریال طراحی شدهاند. خلاصه قسمتهای قبلی را مطالعه کردم و این باعث شد تا از قافله عقب نمانم.
در این سریال من شباهتهایی بین ارتباط شخصیتها با فرهنگ خودمان می دیدم، رفتار یانگوم در برابر افسر مین جو، برخوردهایی شبیه اغلب دختران ایرانی دارد؛ یا احترام بانوی اول و همسر امپراتور به مادر امپراتور، در برخی موارد تبعیضهای جنسیتی و طبقاتی موجود در قصر، در جامعه هم دیده میشود از جمله اینکه پزشک اول دربار زن باشد و جزیی از ردههای بالای مملکتی باشد.
من فکر نمیکنم این سریال مخصوص زنان باشد چرا که دغدغه گروههای مختلفی از جامعه را به تصویر می کشید و یانگوم به عنوان شخصیت اصلی محور و علت بیان تمامی دغدغههای آنهاست. در واقع، محمل تمامی ناراحتیها و اعتراضات آنهاست. گاهی هم مردان با همذاتپنداری با یانگوم به خاطر افسر مین جو به این سریال نگاه میکردند.»
دانشجوی دیگری (کد3) با انتقاد شدید از این سریال و انتخاب آن وارد بحث شد:
«در اغلب سریالهای تلویزیونی زنان خیلی حساس و عاطفی بازنمایی میشوند و این سریال مثل سایر سریالهای ایرانی، زنان را به شکل کلیشهای نشان میداد. به نظر من هم یانگوم و هم سایر شخصیتها غیرواقعی بودند. اگر به یانگوم به صورت واقعی نگاه کنیم، باز میبینیم او مثل سایر زنان باید شغل مادرش را ادامه دهد و در شغل او به زندگی ادامه دهد و قدرت واقعی خود را نشان دهد. این سریال نشان داد حتی یانگوم با آن انگیزه و پشتکار نمیتواند سیاست قصر را تحمل کند و به کارش ادامه دهد و از قصر خارج میشود تا دور از این فضا به کارش ادامه دهد و این تلویحاً بیان کننده این امر است که سیاست با روحیه زنان سازگاری ندارد».
اما مشارکت کننده دیگری به نقد او پرداخت (کد4) و گفت:
«من با این دیدگاه مخالفم. شخصیت یانگوم و سایر شخصیتها واقعی بودند. من با یانگوم همذاتپنداری میکنم. به نظر من او خیلی مظلوم بود و علیرغم خیلی از مشکلاتش به انسانیت اهمیت میداد. او مدام تحقیر میشد. این شخصیتها در جامعه ما وجود دارند ولی تعدادشان کم است. چیزی که در ادبیات ما به آن 'شیرزن' میگوییم. ولی با همه اینها حوادث و پیرنگ داستان طوری پیش میرفت که آخر سر، یانگوم پیروز میشد و این به نظر من امکانپذیر نمیشود. من فکر نمیکنم این ژانر مخصوص زنان باشد. درست است که سریالها بیشتر از نگاه زنان است ولی این سریال را همه نگاه میکردند و حتی در خیلی از موارد، پسرهای همکلاسیام با ما درباره این سریال و ایدئولوژی پنهان و آشکار آن بحث می کردند و در اکثر موارد به کلیت این سریال میپرداختند نه به جزئیات».
کد(5) گفت:
«این سریال از نظر بررسی سریالهای تولیدشده در کشورمان با شریالهای یک کشور شرقی دیگر نمونه خوبی بود. برای من که اطلاع چندانی از کشور کره و تاریخ و فرهنگ آن نداشتم نگاه آن از زاویه رسانه و آن هم از طریق سریال بد نبود. در سراسر نمایش این سریال به دنبال هدف این سریال بودم و فکر میکنم این سریال روابط قدرت و رابطه آن با سلوک زنانه در گفتمان مردانه و پیامدهای یک دختر در ورود به گفتمان مردانه یا حمایت از گفتمان زنانه بود.»
کد(6) در مورد این سریال گفت:
این سریال از این نظر جالب بودکه مسئله عشق را با قدرت و تبعیضهای جنسیتی تر کیب کرده بود و این برای اکثر مردم خوب بود و ملاحظه آن برای من لذتبخش بود. وقتی میدیدم مردم با چنان شور و شوق درباره حوادث هفته بعد در خانواده و مکانهای عمومی باهم بحث می کنند. به همین دلیل این سریال برای من جذاب بود. »
کد(5) و کد(6) تقریباً مشابه هم فکر میکردند: آنها اعتقاد داشتند که این سریال مخصوص زنان نیست ولی می تواند زنان را بیشتر از مردان درگیر کند؛ چرا که شخصیت اصلی زن است و بقیه حولمحور او شکل می گیرند.
تحلیل بحث گروهی
با توجه به اینکه دانشجویان علوم اجتماعی با مفاهیم بیشتر آشنا هستند و دسترسی گفتمانی بیشتری دارند، دید انتقادی نسبت به این سریال داشتند که میتوان خوانش آنها را به صورت زیر خلاصه کرد:
- تفریح و سرگرمی
- تطابق و شباهت ارتباط شخصیتها با فرهنگ ایرانی و آشنایی با فرهنگهای دیگر
- نگاه کلیشه ای به زنان و عدم سازگاری روحیه زنان با سیاست
- روابط قدرت و رابطه آن با سلوک زنانه در گفتمان مردانه
- ترکیب مسائل عشقی با قدرت و تبعیضهای جنسیتی
*مشخصات دانشجویان شرکت کننده دختر رشته های پزشکی در بحث گروهی متمرکز دانشگاه تربیت مدرس
مشخصات |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
سن |
25 |
27 |
28 |
30 |
24 |
میزان تحصیلات |
کارشناسی ارشد |
کارشناسی ارشد |
کارشناسی ارشد |
دکترای تخصصی |
کارشناسی ارشد |
کد(1) میگوید:
«این سریال توانست همذاتپنداری بسیاری از مخاطبان را جلب کند. برای من همذاتپنداری با یانگوم راحتتر از بقیه بود اما در بافتی دیگر. مرگ مادر او و پدرش و سرنوشتی که برای او رقم زد، به طریقی دیگر، مانند شهیدشدن پدرم و مرگ مادرم به خاطر تصادف و تلاش مجدانه من برای قبولی در دانشگاه و مشکلاتی است که در سال اول برایم بوجود آمد. همه این موارد و مشکلاتی که برای یانگوم پیش میآمد، با کمی اختلاف فکر میکردم برای من اتفاق میافتد. اما چون این سریال بود همه شخصیتها و شرایط طوری پیش می رفت که یانگوم پیروز شود. ولی در عالم واقع، یا حداقل برای من چنین چیزی امکانپذیر نبود.»
من فکر نمیکنم این سریال مخصوص زنان بود، زیرا همه آن را نگاه می کردند. پخش آن در روز تعطیل و در ساعت خوب می تواند هر بیننده ای را به پای تلویزیون بکشاند.
کد(2) گفت:
«به این دلیل که سریال قشنگی بود. تنوع غذا داشت. هنرپیشههای زیبا داشت. موضوع هم جالب و هیجان انگیز بود. حس می کردم که داستان فیلم و اتفاقات در آن واقعی است و از دیدن واقعیت زندگی کشورهای دیگر لذت می بردم به خصوص وقتی متوجه شدم که شخصیت یانگوم شخصیتی واقعی بوده به تماشای آن بیشتر جذب شدم.»
از یک جهت میتوان گفت که مخصوص زنان است زیرا اوایل بیشتر در آشپزخانه که جای خانمهاست اتفاق افتاد. ولی با ادامه داستان و کشیده شدن آن به بیمارستان و جاهای دیگر نمیتوان گفت فقط برای خانمها بود. در کل برای همه بود.
یکی از دانشجویان (کد3) گفت:
«سریال 'جواهری در قصر' لذت خاصی برای من داشت. زیبایی یانگوم و قیافه مظلومانه او، تسلط و اعتماد بنفساش در انجام امور پزشکی (الان ما این جا از انجام آزمایش برروی موشها میترسیم چه برسد به آدمها) جزو مسائل جذاب این سریال بود و من از آنها خوشم می آمد. زمانی که یانگوم پرستار شد لذت آن برای من بیشتر شد. زیرا در رشته های پزشکی علیرغم موفقیت خانمها در رشته های پزشکی، باز هم محدودیتهای جنسیتی در خیلی از موارد غالب است و باعث تبعیض می شود. بنابراین وقتی یانگوم با ویژگی منحصر به فردش در مقابل این محدودیتها ایستاد و به موفقیت رسید احساس خوبی به من می داد. همیشه فکر می کردم که من هم می توانم حق خودم را از رشته ام بگیرم یا نه؟»
من فکر نمی کنم فقط برای زنان بود ولی برای زنان آموزندهتر بود.
کد(4) چنین گفت:
«اولاً به خاطر اینکه سرگرمکننده بود نگاه می کردم، همچنین دلیلی برای خودانعکاسیام. زیرا فکر میکنی، آنچه آن شخصیت در آن موقعیت انجام می داد تو چه کار می کردی؟ مثلاً یانگوم زمانی که می خواست 'بانو چویی' را با همه نفرتی که از او داشت درمان میکرد، تو خودت اگر جای یانگوم بودی چی کار میکردی ؟ و.....؟ یا چرا شخصیتها در آن موقعیت آن کار را انجام دادند، چرا آن اتفاق افتاد. میدونید هر چیزی کاتالیزوری برای دیالوگ است. بعد از دیدن فیلم بارها از خود پرسیدم چرا این قسمت از سریال با آنچه پیش بینی کرده بودم درست از آب در نیامد؟ »
این سریال را همه نگاه می کردند، فکر نمیکنم مخصوص زنان بود.
کد(5) بحث را اینگونه مطرح کرد و گفت:
«فیلم برای من جذاب بود چون اولین فیلم کره ای بود که در آن جنگ و درگیری و به اصطلاح بزنبزن نداشت و مسائل عشقی و خانوادگی را بیان می کرد. شخصیت یانگوم و زیبایی او برایم بسیار جذاب بود. »
این سریال را خیلی از مردان نگاه می کردند، در حقیقت 'جو' یانگوم همه را گرفته بود.
تحلیل بحث گروهی
فضای گفتمانی حاکم بر ذهنیت دانشجویان رشته های پزشکی دارای ویژگیهای خاصی است. در واقع مخالفت آنها با هرگونه مناسبات سنتی و گفتمانهای قدیمی است و با توجه به اینکه شخصیت اصلی در میانه سریال به سمت پزشکی کشیده می شود، لذت خاصی برای این قشر از دانشجویان داشت که میتوان تفسیر آنها را به شکل زیر بیان کرد:
- همذاتپنداری با شخصیت اصلی بدلیل شباهت شرایط حاکم
- وجود تنوع غذا، هنرپیشه های زیبا، جالب و هیجان انگیز بودن موضوع، واقعی بودن داستان فیلم و اتفاقات در آن
- قیافه مظلومانه هنرپیشه نقش اول، تسلط و اعتماد بنفس او در انجام امور پزشکی و محدودیتها و تبعیضهای جنسی در گفتمان پزشکی
- خودانعکاسی
- ارائه مسائل عشقی و خانوادگی و شخصیت معصومانه و زیبایی شخصیت اصلی
دانشجویان شرکت کننده پسر:
به مدت بیش از چهار هفته هنگام تماشای سریال، مشاهده مشارکتی و اتنوگرافیک انجام گرفت. فضای کاملاً راحت هنگام تماشای تلویزیون اجازه ارتباط بیشتر شرکت کنندگان را میداد. تبلبغات زیاد وسط هر اپیزود به بحث کمک بیشتری می کرد. افراد انتخاب شده در اغلب موارد این سریال را نگاه می کردند.
*مشخصات دانشجویان شرکت کننده پسر در بحث گروهی متمرکز کوی دانشگاه تهران(1)
مشخصات |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
سن |
19 |
27 |
28 |
30 |
23 |
میزان تحصیلات |
کارشناسی |
کارشناسی ارشد |
کارشناسی ارشد |
دکترای تخصصی |
کارشناسی |
کد (1) گفت:
«احساس می کنم این سریال یک بازی استراتژی بود. به عبارت دیگر، نوعی تعامل مبتنی بر قدرت و بکارگیری این استراتژی در بدست آوردن قدرت است. من از تماشای این استراتژیها لذت می بردم و چگونگی بکارگیری شخصیتها از این استراتژی در این بازی برای من جالب بود. ایده من این است که در پشت پرده این آشپزخانه دربار معانی زیادی است که می توان از آن بیرون کشید و آن روابط قدرت و چگونگی روابط حول محور آن است. منتهی به شکل نرم در فضای آشپزخانه اتفاق می افتد تا برای خانمها جذاب باشد.»
من فکر می کنم مخاطبِ هدف کارگردان زنان بوده است ولی از جهت دیگر برای مردان جالب توجه است و می تواند برای مردان ایرانی جالب باشد. زیرا الان مردان در جامعه و در دانشگاه با این چالش زنان و جامعه روبرو هستند. بنابراین برای جامعه ایرانی است نه زنان.
کد(2):
«سریال خوبی بود، به خاطر اینکه این سریال خیلی از چیزها را برای ما به عنوان اعضای یک جامعه آشکار می کرد مثل نقش های جنسیتی، تفاوتهای فرهنگی، پسر یا دختر بودن، نقش زنان و نقش مردان، نقش های کلیدی. من ارزشهای زیادی در آن دیدم. زندگی در دنیای امروز، آیا همیشه مردان موفق می شوند یا نه زنان هم اگر بخواهند موفق می شوند؟ به طور کلی رفتار انسان بی نهایت جذاب است. می توان در باره آن زیاد سخن گفت. در این سریال گفتگو های زیادی وجود دارد و در آنها ارزشهای زیادی وجود دارد و علاوه بر آن پیشبینی رفتار انسان و رفتارهای خاص کمک می کند تا لذت زیادی از دیدن ببری. همیشه از اینکه درباره ادامه داستان با دوستانم بحث کنم لذت می بردم. خودم را درگیر داستان می کردم. بارها خودم را در موقعیتهای چالش برانگیز قرار می دادم و عکس العمل خودم را بیان می کردم و از اینکه احساسات درست شخصیتها را می دیدم لذت میبردم.»
من فکر می کنم برای خانواده ها بود. علت تصور عده ای که می پندارند این سریال مخصوص زنان بود به این خاطر بود که زنان بیشتر احساس خود را هنگام تماشای سریال نشان می دهند و یا با کلماتی، حمایت یا تنفر خودرا بیان می کنند؛ ولی بیشتر مردان این طوری نیستند.
کد(3):
«من فکر می کنم به طور کلی فقط یک داستان جالب در باره ارتباط مردم با همدیگر است. چیزهایی که شخصیتها به همدیگر می گفتند جالب بود. واقعاً چگونگی تعامل مردم با یکدیگر را می توانی در این سریال ببینی آنچه بر سر یانگوم آمد به شکلهای دیگر می تواند برای دختر ایرانی طالب پیشرفت اتفاق بیفتد. در برخی موارد باید با جانت بازی کنی تا به حق خود برسی.»
من فکر نمی کنم مخصوص زنان بود ولی می تواند تلنگر خوبی برای زنان باشد. همه اقشار مردم نگاه میکردند حتی یکی از اساتید (مرد) ما هم نگاه میکرد. وقتی میخواست مثالی بزند معمولاً از حرفهای یانگوم استفاده می کرد و بعد مثال می آورد.
کد(4):
«سریال خوبی بود. زمانی که این فیلم را می دیدم مسائل روزمره و مشکلات آن و دغدغه های خود و محدودیتهای زندگی را فراموش می کردم و یک نوع احساس خوبی به من دست می داد. با توجه به اینکه در زندگی مشکلات زیادی داشته و دارم بنابراین تمامی این مشکلات را در این سریال به شکلهای دیگر می دیدم و صبر و تحملم زیاد می شد. دغدغه های خواهرم و مشابهت آنها با یانگوم دلیل دیگر تماشای این فیلم بود.»
من فکر نمی کنم برای زنان است چرا که ما هم نگاه می کنیم. زنان حساستر از مردان هستند و فوراً تحت تاثیر چنین فیلمهایی قرار میگیرند و احساس خود را نشان میدهند و مردان این احساس را به راحتی نشان نمیدهند.
کد(5):
«سریال جواهری در قصر میتواند نمونه خوبی برای ایرانِ در حال گذر باشد که زنان در هرجایی حاضر می شوند و کم و بیش در صدد احقاق تواناییهای خود هستند و این سریال و شخصیت اصلی آن (یانگوم) و استقبال از آن میتواند فضای حاکم بر جامعه امروز ایران را به نمایش بگذارد، که تنها اشکال آن بزرگنمایی برخی حوادث و در برخی دیگر حالت غیر واقعی آنهاست که با واقعیتهای هر جامعهای (به خصوص ایران) همخوانی ندارد. »
من فکر نمیکنم این سریال مخصوص زنان باشد. زیرا اغلب مردان هم نگاه می کنند ولی تاثیر آن برای زنان بیشتر از مردان است.
تحلیل بحث گروهی
فضای کوی دانشگاه تهران فرصت تعامل بیشتری برای دانشجویان فراهم میکنند و بدلیل داشتن شرایط خاص تاریخی و تنازعات موجود در آن و دسترسی به گفتمانهای گوناگون، همواره مکان خوبی برای بحث درباره موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. با توجه به اینکه خود محقق در این فضا قراردارد و متوجه میزان علاقه به تماشای این سریال توسط دانشجویان پسر کوی بود و با توجه به سولات تحقیق به بررسی خوانش مخاطبان در این فضا پرداخت. نتایج این مصحبه های گروهی را می توان به صورت زیر طبقه بندی کرد:
- نوعی تعامل مبتنی بر قدرت و روابط قدرت و چگونگی به کارگیری استراتژی در بدست آوردن آن
- لذت ناشی از پیش بینی رفتار انسان و لذت از تماشای بروز احساسات در شخصیتها
- نقش های جنسیتی، تفاوتهای فرهنگی و تحولات آن
- داستان جالب درباره ارتباط مردم با همدیگر و چگونگی تعامل آنها
- دغدغه دختر طالب پیشرفت در جامعه مردسالار
- مسائل روزمره و مشکلات آن و دغدغه های خود و محدودیتهای زندگی
- ورود زنان به گفتمان مردانه در یک جامعه در حال گذر و مشکلات ناشی از آن
خانواده های شرکت کننده:
بحث گروهی متمرکز خانواده(1)
این بحث بعد از تماشای پخش سریال و در محیطی کاملاً آزاد و صمیمانه انجام گرفت و خود نگارنده به همراه خانواده مورد نظر به تماشای سریال پرداخت. مشخصات اعضای خانواده مشارکت کننده به ترتیب زیر بود:
*مشخصات خانواده های شرکت کننده در بحث گروهی متمرکز(1)
مشخصات |
1 |
2 |
3 |
4 |
جنسیت |
پدر |
مادر |
دختر |
دختر |
سن |
48 |
38 |
17 |
15 |
میزان تحصیلات |
کاردانی |
کارشناسی |
پیش دانشگاهی |
اول دبیرستان |
بعد از ارائه سوالات از سوی من، پدر خانواده (کد1) گفت:
«من فکر می کنم این سریال در باره زندگی واقعی است و مردمان واقعی در موقعیتهای استرسزا و رقابتی را نشان می داد. البته به اعتقاد من تا حدی همراه با اغراق بود و در مورد یانگوم افراط شده بود ولی از این نظر که خیلی ها برای بدست آوردن قدرت دست به هرکاری می زنند، شکی نیست. این مورد با مسائل دیگر مثل عشق قاطی شده بود و سریال را جذاب کرده بود.»
به نظرم مخصوص خانواده ها بود ولی چون زنان حساسترند، برای آنها نمود بیشتری داشت.
مادر خانواده(کد 2) با گرمی خاصی بحث شوهر خود را دنبال می کرد و گفت:
«از اول این سریال را نگاه نمی کردم. ولی یک روز در محل کار دیدم که همکاران درباره این سریال صحبت می کنند. زیاد کنجکاو نشدم ولی زمانی که دیدم دخترانم هم در این مورد با هم و با دوستانشان به صورت تلفنی درباره این سریال و بخصوص یانگوم صحبت می کنند، به تماشای آن پرداختم.کلاً من دوست دارم سریال را تماشا کنم تا عکسالعمل مردم را ببینم، تا تعامل بین صداقت و دروغ را پیدا کنم. چگونه انسانها با دو قطبیکردن و تمایز بین خود و دیگری همه مسائل را زیر پا میگذارند تا به اهداف شخصی خود برسند. من در این سریال تقابل بین خوب و بد و نیک و شر را دیدم و با جامعه خودم و اتفاقاتی که برای من افتاده بود تا حدی مطابقت داشت و فکر می کردم دارد قسمتی از زندگی خودم را (به شکل دیگری) بیان می کند. تماشای آن باعث می شد تا با هم درباره آن صحبت کنیم و این باعث مشارکت بیشتر ما می شد.»
من فکر نمی کنم مخصوص خانمها باشد.
دخترهای خانواده (کدهای 3و4) ضمن تایید گفته های والدین خود و به جزئیات ریز سریال پرداختند. تقریباً نظرات آنها شبیه هم بود. آنها گفتند:
«سریال جالبی بود. شخصیتهای داستان با چالشهای روابط بین شخصی در یک محیط خشن و ناملایم مواجه می شدند ولی برای حل و فرار از این محیط و گرفتاری دست به کارهای زیادی میزدند ولی به هیچ وقت در یک قسمت نشان داده نمی شد و به هفته بعد موکول می شد. این امر فرصتی برای ما به وجود می آورد تا در باره هفته بعد با دوستان و خواهرم صحبت کنیم. در لحظه نمایش این سریال قلبمان میتپید و هر اتفاقی که برای یانگوم پیش می آمد احساس می کردیم میخواهد برای ما بیفتد. به همین دلیل با او احساس همدردی می کردیم. به اتفاق هم و دوستان وبلاگی را طراحی کردیم تا با بینندگان این سریال در ارتباط باشیم و پیشبینیهای آنها را هم بشنویم. تا حدی هم موفق بودیم. می خواستیم بدانیم که دیگران درباره قسمت بعدی و هفته بعد چه فکر می کنند.»
هر دو مشارکت کننده در بحث گروهی میگفتند که این سریال صرفاً برای زنان نبود زیرا پدرشان به همراه آنها نگاه می کردند و حتی در وبلاگ اظهار نظرهای مردان کمتر از زنان نبود.
تحلیل بحث گروهی
- زندگی واقعی با مردمان واقعی در موقعیتهای استرس زا و رقابتی در ارتباط با قدرت
- تعامل بین صداقت و دروغ و نیز تقابل بین خوب و بد و نیک و شر
- تعلیق داستان و قدرت پیش بینی خود و مقایسه آن با دیگر افراد و همذات پنداری با شخصیت اصلی
- بیان قسمتی از زندگی واقعی مخاطب
بحث گروهی متمرکز خانواده (2)
این بحث قبل از شروع پخش سریال و بدون حضور دختر خانواده شکل گرفت. مشخصات اعضای خانواده مشارکت کننده به ترتیب زیر بود:
*مشخصات خانواده های شرکت کننده در بحث گروهی متمرکز(2)
مشخصات |
1 |
2 |
3 |
4 |
جنسیت |
پدر |
مادر |
پسر |
دختر |
سن |
50 |
46 |
24 |
16 |
میزان تحصیلات |
کارشناسی |
دیپلم |
کارشناسی |
دوم دبیرستان |
بحث با یک خانواده درباره یک سریال جذابیت خاصی داشت بخصوص اگر همه اعضای خانواده آن سریال را ببینند. دختر خانواده به علت مهمان بودن در جای دیگر در لحضه های آخر به بحث ما وارد شد.
مادر خانواده(کد 1) بحث را اینگونه شروع کرد:
«زمانیکه سریال جواهری در قصر شروع شد، احساس کردم که شباهت زیادی با هانیکو و اوشین دارد. به همین دلیل این سریال را دنبال کردم. در همه موارد به نوعی یادآوری هانیکو و اوشین برای من بود. الان که سنی از من گذشته است تماشای این سریال علاوه بر یادآوری هانیکو و اوشین، خاطرات آن دوران و دوره جوانی ام را به یاد میآورم که حسی عجیب به من می داد. بعد از تماشا دخترم از سریالهای قبلی، از آن سالها، شباهتهای یانگوم با قبلیها می پرسید و باعث می شد من و دخترم خیلی به هم نزدیک شویم. من از دخترم در مورد موقعیتهای یانگوم می پرسیدم و از عکسالعمل او با گذاشتن خود در جای یانگوم میپرسیدم و این عمل باعث شناخت بیشتر من از او می شد. یانگوم به من کمک می کرد تا با تاکید بر او (به طور غیرمستقیم) از روحیات و تفکرات و احساسات دخترم آشنایی پیدا کنم و برنامهریزی خوبی برای او بکنم.»
من فکر نمیکنم این سریال مخصوص زنان بود زیرا مردان زیادی به آن نگاه میکردند. به این دلیل که در این فیلم شخصیتهای مردان زیادی تاثیرگذار بودند و هر مردی میتوانست با یکی از آنها همزادپنداری بکند. ولی زنان حساس تر از مردان بودند و این به احساسی بودن زنان برمی گردد.
بعد پدر خانواده (کد2) بحث را ادامه داد و گفت:
«من این سریال را با دو فرزندم و همسرم میبینم. این جزئی از کارهای روز تعطیلی ماست. از این فیلم بدم می آمد ولی زمانی که دیدم فرزندانم واقعاً به رفتار شخصیتها عکس العمل نشان می دهند،. من هم به بینندگان این سریال پیوستم. به خاطر اینکه فکر میکردم برای فرزندانم (با توجه به دنیای آنها) قابل درک است. برای اینکه به احساسات آنها اهمیت بدهم به این سریال نگاه می کردم.»
من فکر نمیکنم این سریال مخصوص زنان باشد؛ زیرا جمعه به هرجا که دعوت شدیم، دیدم که مردان خانواده هم نگاه می کنند. شاید دید و نظر آقایان با خانمها تفاوت کند و این کاملاً طبیعی است.
پسر خانواده(کد3) که تا این لحظه سکوت اختیار کرده بود لب به سخن گشود و گفت:
«از اینکه در یک سریال سیر تاریخی زندگی شخصیت اصلی و سایر شخصیتها و تحولات آنها را مشاهده میکنی جذاب است. در این سریال قهرمانان اصلی بزرگ می شوند و اختلاف و درگیری و دغدغه آنها نسبت به همدیگر بزرگ می شود. یاد بزرگ شدن خود در درون خانواده و جامعه می افتی. در بعضی جاها خودت را جای برخی شخصیتهای (در برخی موقعیتها) میزاری و خودت را میسنجی. همه این موارد را در این سریال می توانی ببینی.»
من فکر نمی کنم مخصوص خانمها باشد زیرا با بهره گیری از بازیگران زن و مرد، پیر و جوان همه را طرف خود جلب می کرد. البته مادرم و خواهرم بیشتر از ما لذت می برند و احساساتی می شوند.
در لحظه آخر که بحث تمام می شد دختر خانواده به جمع ملحق شد اما به دلیل اینکه عقایدش بیشتر شبیه مادر خانواده بود از ذکر آن جلو گیری می کنیم.
تحلیل بحث گروهی
تحلیل خوانش یک خانواده پیرامون یک متن رسانه ای با توجه به ترکیب جنسیتی برابر می تواند بیانگر نقش یک سریال در ارتباط بین اعضای خانواده باشد که می توان به شکل زیر مقولهبندی کرد:
- یادآوری خاطرات دوران نوجوانی و جوانی و نیز سریالهای مشابه در آن زمان (بینامتنیت)
- ارتباط بیشتر با فرزند خانواده از طریق شخصیت اصلی سریال و شناخت بیشتر او
- درک و توجه به احساسات اعضای خانواده و تماشای آن به طور جمعی در یک روز تعطیلی
- مشاهده سیر تاریخی زندگی شخصیت اصلی و سایر شخصیتها و تحولات آنها
نتیجه گیری
سوپاپراها به بینندگان فرصتی برای کنش ها و تعاملات انسانی، از نظر اجتماعی و فرهنگی ارائه می دهند. مضاف بر این، تصاویر تلویزیونی نه تنها قابل اعتماد می شوند بلکه حتی اعتماد بیشتری نسبت به تجربیات زندگی واقعی به مخاطب می دهند و نقش مهمی در ساخت و تثبیت هویت مخاطبان دارند و مخاطبان لذتی خاص از تماشای آنها میبرند و این جذابیت خاص به خاطر محتوای آنها بوده است که ترکیبی از درام، اندرز، اخلاقیات، تخیلات و حمایت نمادین از نقش زنان در خانه بود.
در مطالعات فرهنگی، متون (متون رسانه ای) نوعی 'ترکیببندی' (Articulation) اند که از عناصر متضاد و متفاوت ترکیبیافته است تا نگرش و جهانبینی خاصی را القا کند و تصویر خاصی از روابط اجتماعی و جامعه ارایه دهد. از طرفی هویت مخاطبان را نیز نوعی 'ترکیببندی' فرض میکنیم که در شرایط متفاوت متشکل از عناصر متفاوت است. در حقیقت، موضوع اصلی مورد بررسی در پژوهشهای مطالعات فرهنگی و رسانه، تعامل و مواجهه این دو ترکیببندی است. بررسی خوانش مخاطبان نشان می دهد که هر مخاطب با توجه به میزان دسترسی به گفتمانها خوانش متفاوتی از این سریال دارند که به طور کلی می توان به صورت مفهومی زیر بیان کرد:
- چرخه زندگی، روابط پیچیده شخصیتها و روابط قدرت
- جهانبینی ساده و دو بعدی و به عبارت رایج؛ سیاه و سفید بودن کاراکترها، داستانها و وقایع ساده، تاکید بیش از حد بر نقش کاراکتر اصلی در تمام وقایع
- فرار از واقعیت (گریز گرایی) و عکس العمل و پاسخ انتقادی (قادر به نقد توسعه طرح و خطوط داستان)
- روایت جریان پرتب و تاب و حالت تعلیق و حوادث متعدد و موفقیت شخصیت اصلی به کمک شانس و اقبال
- شخصیتهای زن قوی، یک ملاحظه نوستالژیک برای زندگی طبقه پایین و یک تلاش جدی برای پرداختن به موضوعات اجتماعی معاصر و ارائه آن در یک بافت تاریخی زیبا
- نقش آن در زندگی بیننده
- تفریح و سرگرمی
- رئالیسم
- تجربه عاطفی و احساسی
- حل مسئله
مسئله دیگر این تحقیق این بود که آیا می توان این سریال را یک ژانر جنسیتی و برای زنان در نظر گرفت؟ در نگاه اول و با توجه به ویژگیهای آن به نظر می رسد که این امر درست است؛ زیرا سوپاپرا در خیلی از کشور ها به ساخت اجتماعی علایق جاری زنان کمک می کند و در شکلگیری تجربه آنها از همدیگر، اهمیت زیادی دارد، از این رو به ایجاد یک 'اجتماع تفسیری' درباره سریال می انجامد.
این مسئله در بسیاری از موارد از طربق ارتباط اینترنت و از طریق ایجاد وبلاگ پیرامون برنامه شکل میگیرد. شایعههایی درحین پخش برنامه در مورد ادامه خطوط داستان و روابط کاراکترها در اپیزودهای آتی و حتی پیشگوییهایی در مورد پایان داستان، بیشتر توسط زنان بیان می شود.
از سوی دیگر، این سریال ویژگیهای اصلی بیشتر داستانها و رمانهای عاشقانه عامهپسند (که مخصوص زنان است) برخوردار است. بیشتر آنها با درگیری و اختلافات مواجه می شوند و همواره منجر به حالت دراماتیک بیشتر می شود و اختلاف معمولاً از عدم رضایت زندگی شخصیت زن داستان ناشی میشود. بعد از شروع رابطه عاشقانه، اختلاف بیشتر می شود. مفهوم 'عشق آزاد' به عنوان وسیله و ابزاری برای نزاع و بحث در مورد ارزشهای سنتی مانند ازدواج طبقات با هم و پایانِخوش از دیگر این ویژگیها ست که در این سریال مشاهده می شود. با این حال، خوانش مخاطبان نشان می دهد که این سریال به دلیل داشتن شخصیتهای بیشتر و در نتیجه همذاتپنداری بیشتر با شخصیتها، یک سریال خانوادگی است ولی بدلیل احساسی بودن زنان، لذت کسبشده آنها از سریال بیشتر از مردان بوده است.
[1] در این نوشته سریال با سوپاپرا یکسان در نظر گرفته شده است.
منابع:
- استوری، جان(1385). مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، تهران، نشر آگه
- مک کویل، دنیس (1380). مخاطب شناسی، ترجمه مهدی منتظر قائم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکزمطالعات و تحقیقات رسانهها.
- مک کوئین، دیوید(1384) راهنمای شناخت تلویزیون، ترجمه فاطمه کرمعلی، عصمت گیویان، تهران، اداره کل پژوهش های سیما
- Burton, G. (2OO5) 'Media and society: Critical perspective', Open University Press
- Costera Meijer, I.& Bruin,J (2003) 'The value of entertainment for multicultural society: a comparative approach towards 'white' and 'black' soap opera talk', Journal of Media, Culture &society , 24(5): 695-703
- Hall,S.(2003) Representation;Cultural Represenatations and Signifying Practice,Sage Publication
- Hollan,P(2006)'The Television Handbook',London&NewYork,University of London ,113-12
- McGee, S. and K. Macindoe (1999) How the Internet Enhances FansTVViewingExperience, http://www.maj.arts.qut.edu.au/units/mjb336/history/smcgee/index.hm, accessed 18 August 2000.
- McDonald, J (2002) SPLASH PAGE FOR FEBRUARY, Retrieved from http://members.aol.com/PODIUM1/splash02.html, accessed 19 March 2007.
- Neil Casey(2002) 'Television Studies: The key Concepts',Routledge,222-226
- O'Connor.& Klaus (2000)'Pleasure and meaningful discourse An overview of research issues', International Journal of Cultural Studies3(3): 369-387.
- Rogers, E.M. and L. Antola (1985) 'Telenovelas: A Latin American Success Story', Journal of Communication 35(4): 24-35
. - Wasko,J(2005)A Companion to Television, Blackwell Publishing.
- Wai-Chung, H (2007 )'Music and cultural politics in Taiwan', Journal of Cultural Studies, 10(4): 463-48.
-
Wren-Lewis, Justin (1983) 'The Encoding/Decoding Model: Criticisms and Redevelopments for Research on Decoding', Media, Culture & Society 5(2): 179-97.