- توماس ر. لیندلاف، ترجمه: بهاره محمدی
- 1389-04-12 08:12:00
- کد مطلب : 3230
تحقیق کمی بر اساس یک نظم خطی انجام میشود. در این نوع تحقیق، پیش از هر کاری، دیدگاهی نظری اتخاذ میکنیم و از این دیدگاه نظری گزارههای قابل آزمایش را استنتاج میکنیم. تمام مراحل روش کمی (از نوشتن فرضیههای پژوهش تا انتخاب متغیرها و از انتخاب یک نمونه برای مطالعه تا هدایت و اجرای آزمایش بر آن نمونه)، باید کاملاً روشن، دقیق و از پیش طراحی شده باشد.
طرح پژوهش کیفی را میتوان به دو بخش گسترده تقسیم کرد:
الف) «طراحی و برنامهریزی» که فرآیند پیدایش و گسترش مسئلهی پژوهشی است و
ب) «شروع تحقیق» که اجازهی ورود به مکان تحقیق، شناخت درست و مناسب از افراد مورد تحقیق و استفاده از یک راهبرد نمونهگیری را برای محقق فراهم میآورد. تحقیق زمانی آغاز میشود که ابزار و وسایل تحقیق کاملاً موجود و در دسترس باشد. در واقع پژوهش کیفی چارچوبی شکلیافته از پرسشها و ابزار تحقیق است.
در این فصل طرح پژوهشی به عنوان عرصهای متشکل از تصمیمات اتخاذ شده برای انجام کار میدانی (در شکل مقدماتی آن) در نظر گرفته میشود که به مراحل جمعآوری دادهها تا نوشتن طرح را در بر میگیرد. در واقع این فصل نگرشی واقعگرایانه به نکات و موضوعاتی دارد که برای نوشتن طرح پیشنهادی باید رعایت شود. در این فصل به مراحل برنامهریزی پژوهش کیفی اشاره شده است:
1. یافتن منابعی برای ایدههای پژوهش کیفی
2. بررسی مسائل خود محقق
3. مسائل موجود در صحنهای که تحقیق در آن انجام میشود
4. نوشتن طرح پژوهشی
5. حمایت از سوژهها و نمونههای انسانی که در تحقیقات کیفی مشارکت کردهاند.
در طول پژوهش کیفی ممکن است طرح تحقیق تغییر کند، و تطبیق روشهای مورد استفاده و همچنین تمرکز بر مشکلات تا آنجا که زمان و زمینهی تحقیق اجازه میدهد، ادامه پیدا کند.
مرور کلی بر فرآیند پژوهش کیفی
انجام طرح پژوهشی در پژوهشی کیفی و پژوهش کمی با استفاده از روشهای فرضی ـ قیاسی متفاوت است.
تحقیق کمی بر اساس یک نظم خطی انجام میشود. در این نوع تحقیق، پیش از هر کاری، دیدگاهی نظری اتخاذ میکنیم و از این دیدگاه نظری گزارههای قابل آزمایش را استنتاج میکنیم. تمام مراحل روش کمی (از نوشتن فرضیههای پژوهش تا انتخاب متغیرها و از انتخاب یک نمونه برای مطالعه تا هدایت و اجرای آزمایش بر آن نمونه)، باید کاملاً روشن، دقیق و از پیش طراحی شده باشد. محقق در این روش فقط از روشهای آسانتر و سادهتر استفاده نمیکند (مگر اینکه برای طرح پژوهشی سازنده باشد). به ندرت پیش میآید که مراحل تحقیق در تحقیق کمی، از طرح اولیه منحرف شود. مهمتر از همه، اغلب پروژههای کمی منوط به کنترل زیادی است که محقق روی پروژه تحقیق دارد. اگر در پژوهشهای کمی، محقق تسلط و کنترلی بر فاکتورها بخصوص در آزمایش رفتارها، ادراک، نگرش و دیدگاههای تحقیق نداشته باشد، پروژه تحقیقی به کاری عبث تبدیل خواهد شد و اعتبار و قابلیت اتکای پژوهش به زیر سوال میرود.
پژوهش کیفی در اصل استقرایی (از جزء به کل)، در حال تکوین و تا اندازهای بیقاعده است. غیر خطی است و کمتر میتوان آن را با درکی دقیق کنترل کرد.
«لینکن» و «گوبا» به درک طبیعتگرایانه در پژوهشهای کیفی اشاره میکنند. آنها معتقدند درک طبیعتگرایانه یعنی برنامهریزی برای رویدادهای پیشبینی نشده گسترده و حتمی، بدون اشاره به اینکه دقیقاً در روابط هر کدام از متغیرها و موضوعات مورد مطالعه در تحقیق چه چیزی به دست خواهد آمد. به بیان دیگر، ما در پژوهش کیفی برای تصمیمگیری درباره مسائلی که هنوز کشف نکردهایم برنامهریزی میکنیم. در این روش به محض درک هدف تحقیق و داشتن چند سوال وسیع، کار تحقیق شروع میشود. ممکن است با خواندن ادبیات پژوهش، تعدادی رابطه میان موضوعات بسازیم و راهی برای ورود به جهان اجتماعی پژوهشی پیدا کنیم. در غیر این صورت نمیتوانیم پیشبینی کنیم که مطالعهی ما چطور انجام میشود و به چه نتایجی میرسد. در حقیقت، ما در پژوهش کیفی 'از هر پیشگویی جلوگیری میکنیم'.
«بودان» و «بیکن»، درباره یک مطالعه کیفی نمادین میگویند: «شروع به کار مطالعه بسیار وسیع است؛ محققان به دنبال مکان و افرادی هستند که دادههایی را به تحقیق اضافه کنند. آنها فکر میکنند که با یافتن مکان و محل میتوانند مطالعهشان را بدون حاشیه شروع کنند در حالیکه تازه به درون شبکه گستردهای از موضوعات پرتاب میشوند. محققان در روش کیفی از جمعآوری دادهها و اطلاعات و مرور پژوهشها و بررسیهای قبلی شروع میکنند؛ میتوانند تصمیم بگیرند که از چه مکانها و افرادی میتوان برای پیشبرد [فرایند] تحقیق استفاده کنند. میتوانند تصمیم بگیرند که چطور وقت خود را با توجه [به الزامات] تحقیق، تقسیمبندی کنند، با چه کسانی مصاحبه کنند و چه مسائل و موضوعاتی به بررسی عمیقتر نیاز دارد. ممکن است آنها از ایدهها و برنامههایی استفاده کنند که قبلاً وجود داشتهاند و در نهایت به نتایج جدیدی دست پیدا کنند. آنها با پژوهشهای اولیه به سمت مجموعه اطلاعات، دادهها و تحلیلهای کاملتر و درستتری پیش میروند».
فرآیند پژوهش کیفی روندی چرخشی و دایرهای دارد. بسیاری از مراحل، چندین بار تکرار میشود. محقق در برخی قسمتها تحقیق را بارها تکرار میکند تا به نتیجهی درست و منطقی برسد و تفسیری آگاهانهای به دست آورد.
در دیدگاه دیگر از یک طرح پژوهش کیفی، «آگر» به قومشناسی اشاره شده است. قومشناسی به توصیف و تفسیر روابط مشاهده شده در میان اعمال اجتماعی و سیستمهای معانی موجود در یک بافت فرهنگی میپردازد. پس چنین تحقیقی، نیازمند ارائه یک طرح کلی (شماتیک) از فرمها و چارچوبها، محتوا و معانی موجود در آن فرهنگ است. ناتوانی محقق در درک روابط و وقایع مشاهده شده باعث میشود اختلالی در این درک به وجود بیاید و این نشان میدهد که طرح کلی (شمای) ارائه شده توسط محقق و یا آن مدل تفسیری اثبات شده، کافی نبوده است. زمانی که محقق در مسیر اجرای تحقیق قرار میگیرد، ممکن است طرححای کلی که ارائه میدهد بارها کنار گذاشته شود و نمودارهای جدید (بر مبنای اطلاعات جدید) ساخته شود تا اعمالی که در زمینه (یا بافت) تحقیق انجام میشود قابلیت فهمیده شدن (توسط محقق) را ممکن سازد.
اما کسانی که به روشهای کیفی روی میآورند باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟ یک محقق کیفی باید باهوش، نوآور و دارای قدرت استدلال بالایی باشد. در واقع او جهتیاب و هدفیاب است (لینکن و گوبا، 1985)، یک کارآگاه فرهنگی است (گودال، 2000). ظرافتهای شخصیتی پژوهشگران کیفی نشان میدهد آنها نکتهسنج، منتقد، مبتکر و خلاق هستند. محقق کیفی، از راهبردهای منعطفانه استفاده میکند، یعنی هر درک او منحصر بفرد و حاوی محتوای خاصی است. از هر تکنیکی به عنوان تکیهگاهی برای درک واقعیتهای اجتماعی استفاده میکند تا طرح خود را پیش ببرد. محققان کیفی منظم هستند و به صورت هدفمند به موضوعات مینگرند؛ آنها کنجکاو هستند.
اگرچه تحقیق کیفی با سوال آغاز نمیشود اما ساخت و طرح سوال، هسته اصلی اجرای پژوهش کیفی را تشکیل میدهد. در واقع، سوال تحقیق دغدغه ذهنی محقق است. در مراحل اولیه، محقق سوالاتی درباره ادبیات تحقیق و جهان اطرافشان میپرسد. از سوالاتی استفاده میکند که به توضیحی جدید از یک موقعیت و وضعیت منتهی شود. در تحقیق کیفی سوالها به مثابهی تدابیر هدایتکننده و ابزار جهتیاب برای یافتن زمینههای اجتماعی عمل می کند. محققان مصرانه به دنبال یافتن پاسخ سوالات میروند و فرآیند پاسخگویی و سوال و جواب منجر به ارائهی ساختاری برای تحقیق میشود. سوالات تحقیق کیفی به ندرت ممکن است تا پایان تحقیق ثابت باقی بمانند. این سوالات در طول تحقیق ممکن است تغییر کنند و جرح و تعدیل شوند.
1. منابع ایدههای پژوهشی
آن چیزی که محققان کیفی را هدایت میکند، کنجکاوی است. آنها میخواهند از 'ساختار معنایی' که در اطراف ما در حال چرخش است چیزهایی بدانند. در نتیجه، آنها، به دنبال زمینههای معنایی یعنی نشانهها، علامتها و دلالتها میروند و نشانهها را تفسیر میکنند. آنها میخواهند بدانند مردم چگونه نشانههای موجود در جهان را معنا میکنند تا به زندگی خود معنا دهند.
منابعی که برای اغلب ایدههای پژوهشی استفاده میشوند عبارتند از: نظریهها و متون پژوهشی، مشکلات و معضلات عمومی، تجربهها و فرصتهای شخصی و اولویتهای سرمایهگذاری. در ابتدا ممکن است ایدههای پژوهشی محقق کم، شکلنیافته، گسترده و نامنظم باشد. ویرایش بیشتر میتواند این گستردگی را از بین برده و آن را هدفمند کند.
1. نظریهها و متون پژوهشی (Theory and Research literature)
هدف اغلب پژوهشها و مطالعاتی که از روشهای کیفی استفاده میکنند رسیدن به یک فهم نظری از ارتباطات است. تحقیق کیفی در استفاده از نظریهها انعطافپذیر است. یکی از دلایل این انعطافپذیری به توانایی محقق در ساخت و استفاده از نظریه مرتبط است. همانطور که قبلا گفتیم تحقیق کیفی به فهم و نگرش محقق بستگی دارد. استفاده از هر مفهوم یا نظریه برای شرح اطلاعات زمینهی تحقیق، نمونهی دیگری از یافتههای انعطافپذیر در پژوهش کیفی است. محقق گاهی میتواند از نظریههای متفاوت و گاه متناقض برای پیشبرد تحقیق استفاده کند. البته دیدگاههای نظری ممکن است یافتههای تحقیق را محدود کنند. در تحقیق کمی استفاده از نظریه باعث میشود یافتههای تحقیق علمی، شکلی جانبدارانه داشته باشد، ولی در پژوهش کیفی اینطور نیست.
مجلات (ژورنالهای) علمی از دیگر منابع جمعآوری انتقادهای نظری و نظریهها به حساب میآید. این مجلات گاهی نظریههایی را منتشر میکنند که ممکن است در هدایت مباحث بسیار مفید باشند.
همایشها و جلسههای علمی از بهترین مکانهایی است که میتوان در آن به تبادل نگرشها و دیدگاههای نظری پرداخت. بعضی از این جلسات دستاوردهای علمی بسیار خوبی دارند.
استفاده از نظریه در پژوهش کیفی ثابت نیست به این معنی که این نظریات، شرایطی را برای محقق کیفی به وجود میآورد که باعث میشود آسانتر فکر کند و به تاثیرگذاری زمینههای پژوهشی پی ببرد.
2. مشکلات عمومی (Public Problems)
مسائل و مشکلات جامعه میتواند منبعی غنی برای ایدههای پژوهشی باشد. جامعهشناسی کیفی محققان مکتب شیکاگو در اوایل قرن بیستم بر طیف وسیعی از مشکلات شهری تمرکز داشت و مسائلی مانند بیمارستانهای روانی، مسائل سیاهپوستان طبقه پایین و طبقه کارگر را مورد مطالعه خود قرار داده بود. همچنین مشکلات عمومی بسیار زیاد موجود در سیاستگذاریها و مجادلهها و گفتمانهای درون آن، مناقشههای حقوقی، موضوعات حقوق بشر، جنبشهای اجتماعی، سیاستها و بحرانهای سازمانی و ... وجود دارد. در این مشکلات، تضادها و تعارضهایی وجود دارد که محور اختلافنظرها درباره اهداف، وضعیت، حقوق و تدابیر و راهحلها قرار میگیرد. برای مثال مشکل سقط جنین شامل مجادلههایی میان مخالفان و موافقان سقط جنین درباره حقوق زنان، حقوق جنین، قانونگذاریهای دولتی و حکومتی و امکانات پزشکی و ... شده است [که هر یک می تواند موضوع یک تحقیق کیفی باشد].
رسانههای جمعی هم میتوانند مشکلات بیشماری را که در جامعه قرار دارد در اختیار محققان کیفی قرار دهند. البته توجه به رسانههای جمعی (به عنوان منبعی برای معرفی مشکلات) مانند شمشیر دو لبه است. از یک طرف میتواند مشکلات مهم را جلوی محقق بگذارد و از طرف دیگر میتواند با روشهای غیرمشهود محقق را گمراه کند.
3. تجربهها و فرصتهای شخصی (Personal experiences and Opportunities)
ما در زندگیخود در مورد موضوعات مختلف تجربههای زیادی داریم. اما مهم این است که تجربیات خود را مسئلهمند کنیم و آن را به صورت یک سوال مطرح کنیم. تحقیق کیفی اصولاً با یک سوال آغاز میشود. بهترین تمرین برای توسعه و گسترش درک ما از محیط، جستوجوی 'تجربههای آشکار زندگی' افراد است. مواجهه با فرهنگها و شیوههای مختلف زندگی راههای جدیدی برای انجام کارها به محقق نشان میدهد که باعث شکسته شدن رفتارها و نگرشهای قالبی در ذهن وی میشود و به او بینش و بصیرتی برای دیدن ابعاد دیگر زندگی میدهد. تعارضهای هویتی، منبع دیگری برای ایدههای پژوهشی هستند (مسائلی مانند اخلاق، جنسیت، سن، مذهب و سیاست که در متون محلی، اجتماعی و جهانی چالشبرانگیزند).
4. اولویتها سرمایهگذاری (Funding Priorities)
محققان برای انجام تحقیقاتشان هم به منابع انسانی نیاز دارند و هم به دانشکدهها و دانشگاههایی با قدرت مالی بالا (برای بر اینکه هزینهها و مخارج تحقیق را به عهده بگیرند). موسسات آکادمیک (به خصوص آنهایی که به عنوان دانشگاههای پژوهشی در نظر گرفته شدهاند) میتوانند نقش حمایتی در زمینه تحقیقان و پژوهشها داشته باشند. محققان باید بتوانند با توضیح ضرورت تحقیق، موسسات را برای تامین هزینههای مالی [تحقیق] قانع کنند. پذیرش تحقیق برای محققان مزایای زیادی در بر دارد. از سویی موجب میشود آنها اعتبار و شهرت بیشتری در زمینه تحقیق خود کسب کنند و از سوی دیگر با مشارکت در جهان واقعی، مهارتهای علمی و نظری خود را گسترش میدهند.
تردید و شکهای محقق
محققان ایدههای بسیاری را در سر دارند که هنوز در ذهن آنهاست و مکتوب نشده است. گاهی اوقات ممکن است این ایدهها به طرحهای پژوهشی تبدیل شود. اما در حقیقت اکثر آنها اینطور نیست، تعدادی از آنها مورد آزمایش قرار میگیرند و تبدیل به پروژههای موفق میشوند و بسیاری از آنها فراموش میشوند. ایدههای پژوهشی با جستوجوهایی که محقق در زندگی اطرافش انجام میدهد، پیدرپی به وجود میآید. بسیاری از دانشجویان خارجی که در کشورهای امریکایی و اروپایی درس میخوانند، به کشورشان برمیگردند و پژوهشهای عمیقی از هویت ملی یا موضوعات اجتماعی سیاسی کشورشان انجام میدهند.
زمانی که تحقیقی را انجام میدهیم باید از خود بپرسیم که وقتی ایدهی پژوهشی نوشته میشود، به چالش گرفته میشود و جستوجو میشود تا به تولیدات پژوهشی منجر شود، چه اهداف حرفهای در پشتسر آن نهفته است؟ بسیاری از ما تحقیق کیفی را تنها به دلیل سرگرمی انجام دهیم و پیگیری جستوجوها فقط به زمان فراغت اختصاص داده میشود. در نتیجه ممکن است با چنین هدفی به دلایل اشتباهی نیز برسیم. تحقیقهای پژوهشی مستلزم صرف زمان زیادی است و ممکن است اطلاعاتی که در آن به دست میآید بسیار کم باشد. 'لیندلاف' معتقد است که درگیر شدن در پروژههای طولانی مدت، اطلاعات فراوانی میدهد و مفیدتر از پژوهشهایی است که با عجله انجام میشود و دادههای اندک و تکراری دارد.
صحنههای تحقیق
همهی فعالیتهای ارتباطی میتواند سرآغاز یک مطالعه و تحقیق باشد. پژوهشگر باید بتواند در هر جا روشهایش را پیاده کند، به گروهها ملحق شود و با افراد آن رابطه برقرار کند، گویشهای محلی را یاد بگیرد و قوانین قبیله، شهر و هر جامعه را بیاموزد. اولین سوالی که در هر پژوهش باید از خود پرسید دربارهی صحنه تحقیق است. در اینجا واژههایی وجود دارند که در عین اینکه به هم مرتبط هستند معانی متفاوتی در پژوهش دارند این واژهها عبارتند از: زمینه تحقیق (Field)، مکان تحقیق (Site/Setting)، و صحنه تحقیق (Scene).
زمینهی تحقیق به فصل مشترک کلی موضوع و زمینهای که در تحقیق در آن انجام میشود اشاره دارد. زمینه، گستره وسیع نظری است از وقایعی که محقق باید به طور تخصصی و حرفهای روی آن کار کند. محققان معمولا بیشتر از یک زمینه را برای مطالعاتشان انتخاب میکنند.
مکان تحقیق به طور مشخص بر محل و مکانهای مادیای اشاره دارد که در آن پژوهشگر و بازیگر اجتماعی در کنار هم زندگی میکنند.
صحنه تحقیق بافتی است که کنشهای بازیگران اجتماعی در آنجا روی میدهد و معنا پیدا میکند. و در واقع دامنهای است که بازیگران اجتماعی برای کنشهای اجتماعی خودشان تعریف کردهاند.
زمینهی تحقیق، مکانهای تحقیقی بسیاری را شامل میشود اما همه مکانهای تحقیق برای مطالعه صحنههایی که ساختار واقعیت یک گروه اجتماعی را شکل میدهند، ارزش برابری ندارد. پژوهشگران باید بررسی کنند که چه مکانهایی به سوالهای تحقیقشان پاسخ میدهد. مرحلهی اول در این فرآیند شناسایی صحنهای است که قبلا مطالعه و شناخته شده باشد. برای این کار هم باید به تعداد زیادی مکانهای تحقیقی برای مطالعه بروند.
یک صحنهی تحقیق مانند هر روش کار میدانی، همان نقشی را دارد که اعضای یک فرهنگ میتوانند داشته باشند. اگر مکانی عمومی باشد محقق میتواند به سادگی با افراد مرتبط ارتباط برقرار کند. در بسیاری از مکانهای عمومی میتوان رفتارهای خاموش و پنهان افراد را برای تشخیص و شناسایی تغییرات اجتماعی پیدا کرد.
در هر صحنهی تحقیق مجموعهای از قوانین نانوشته رفتاری وجود دارد. برای ورود به برخی محلها محدودیتهایی برای محقق پیش میآید. اگر محقق خود عضو یک صحنه تحقیق است باید خود را واسازی کرده و تعهدات ایدئولوژیک و احساسی خود را کنار بگذارد.
برای چارچوب یک صحنه پژوهشی، محقق باید از دو منظر' امیک' و 'اتیک' به موضوع بنگرد. دیدگاه 'امیک'، تبیین و تشریح وجوه مختلف فرهنگ توسط حاملان یک فرهنگ و کنشگران بومی است و به تحلیل پدیدههای رفتاری یا زبانشناختی یک ساختار درونی و یا تحلیل کارکردی یک سیستم خاص مربوط میشود. وقتی ما نگرش امیک داریم از میان معناهایی که اعضا به فعالیتها و کنشهای ارتباطی خود نسبت میدهند، به موضوع نگاه میکنیم. دیدگاه 'اتیک' که رویکردی برونموضعی برای درک و فهم فرهنگ است به مشخصههای رفتاری یا زبانی (بدون توجه به دلالت ساختاری) مربوط میشود. هنگامی که از دریچهی 'اتیک' به موضوع مینگریم صحنههای پژوهشی را از میان دستهبندیهایی میبینیم که دانشها و نظریههای قبلی آنها را دستهبندی کردهاند. با این روش است که محقق میتواند به جهان اجتماعی مانند ناظری هدفمند بنگرد نه یک شرکتکننده.
در برخی مکانهاو ممکن است وقایعی رخ دهد که غیرقابل پیشبینی هستند و نمیتوان برای آن یک برنامه زمانی منظم نوشت. کدهای فرهنگی از دیگر مقولههای قابل فهم در صحنههای تحقیق هستند. کدهای فرهنگی همان نوشتههای علمی است که مردم از آن به عنوان یک الگو در صحنه استفاده میکنند.
طرح تحقیق (The Research Proposal)
محققان در طرحهای پژوهشیشان اغلب سه هدف را دنبال میکنند:
1. طرح تحقیق مبنای منطقی، هدف، روشها، استدلالها و نتایج مورد نظر محقق را به خوانندگان اطلاع میدهد.
2. هدف دوم آن اقناع کردن مخاطبان تحقیق است
3. طرح تحقیق برای محقق به مثابهی یک هدف است. یعنی محقق چارچوبهای تحقیق را مشخص میکند و عناصری را که تا آن موقع فقط دربارهشان صحبت شده ، توضیح میدهد.
یک طرح پژوهشی از بخشهای عنوان، چکیده یا خلاصه، منطق تحقیق، ناحیههای ادراکی پژوهش، فرضیات یا سوالات تحقیق، روششناسی، برنامه تحقیق و سازماندهی، تحلیل و برنامه تشکیل شده است.
- عنوان: یک عنوان خوب باید بازتابی از موضوع و بافت تحقیق باشد. بعضی از عنوانها شامل اشارهای به نحوه روششناسانی، چارچوب نظری یا فلسفی تحقیق نیز هستند.
- چکیده یا خلاصه: بعد از عنوان، نویسنده شرح مختصری از پروژهی تحقیقی ارائه میدهد. اینکه چه چیزی مطالعه خواهد شد، چگونه بررسی میشود و انتظار میرود چه دادههایی در نهایت بهدست آید. این چکیده با توجه به مخاطب تحقیق نوشته میشود. در ادامه آن هم کلمات کلیدی تحقیق نوشته میشود.
- منطق تحقیق: در این بخش باید به روشنی به سوال تحقیق پاسخ داده شود. یعنی «چرا این موضوع مطالعه میشود؟». محقق باید مسائل پژوهشی را به روشنی جمعآوری و ارائه کند.
- ناحیههای ادراکی پژوهش: خوانندگان تحقیق به دنبال این هستند که به منطق ادراکی تحقیق پی ببرند. این موضوع به ویژه در مورد افراد تصمیمگیرنده در اعطای کمکهای مالی به تحقیق اهمیت زیادی دارد.
- فرضیات یا سوالات تحقیق: در تحقیق کیفی کمتر فرضیه رسمی داریم. به این دلیل که محقق کیفی به دنبال تفسیر کیفیت پدیدههای اجتماعی است و دلیلی وجود ندارد که رابطهی میان متغیرها را پیشبینی کنیم. این هم بدان معنی نیست که محقق توانایی دستهبندی تفاسیر و دادههای جمعآوری شده را ندارد.
- روششناسی، برنامه تحقیق و سازماندهی: مطالعات کیفی معمولا طرحهای چند روشی هستند. یعنی محقق از چندین روش برای پژوهش خود استفاده میکند، در عین حال باید توضیح دهد که چرا از این روشها استفاده میکند. مثلا اگر محقق برای تحقیق خود از روشهای مشاهده، مصاحبه و تحلیل اسناد استفاده میکند، باید شرح دهد که هر کدام از این روشها برای چه هدفی انتخاب شده است. روششناسی بهترین راهبرد در تحقیق است که با استراتژیهایی هدفهای تحقیق را به نتایجی که به دست میآید پیوند میزند.
- برنامهی تحقیق به راههایی که در روشهای مختلف تحقیق اجرا میشود اشاره میکند. مثلا اینکه چگونه وارد زمینههای تحقیق شویم؟ چگونه مکانهای مختلف تحقیقی را ببینیم و.... این برنامه البته ممکن است در طول تحقیق تغییر کند.
- سازماندهی یا مدیریت و اجرای طرح نیز مربوط است به مدیریت منابع (مثل کامپیوترها، نوارها، دیسکها و دستمزد افرادی که در پژوهش شرکت میکنند و غیره).
- تحلیل: خوانندگان در پی دانستن نظامهای رمزگذاری یا رویههای تحلیلی هستند. حتی ممکن است بخواهند بدانند که نرمافزار تحلیل دادهها چه نقشی در اعتبار و قابلیت اعتماد خواهد داشت. در این بخش محقق به انتظارات پروژه و تحلیل و تفسیر دادهها در زمینه تحقیق میپردازد.
- برنامه: عنصر نهایی اغلب طرحها، برنامه تکمیل پروژه است.
حفاظت از موضوعات انسانی در تحقیقات کیفی
نوشتن یک طرح پژوهشی فرصتی را نیز برای تفکر درباره اخلاق پژوهش فراهم میکند. تصمیمات اخلاقی از نکات بسیار مهم برای افرادی است که به عنوان موضوعات و سوژههای انسانی مورد مطالعه قرار میگیرند. این موضوع زمانی مهم است که مردم باید در زمینه تحقیق آشکار باشند و به صورت واضح و روشنی مورد مطالعه قرار گیرند. زمانی که محقق میخواهد ابزار تحقیق را به سازمانهای نظارتی ارائه دهد، رعایت اخلاق پژوهش بیشتر نمایان میشود. برای این امر افراد مورد مطالعه باید هم به شکل شفاهی و هم کتبی از پژوهش رضایت آگاهانه داشته باشند. توجه به جمعیتهای آسیبپذیر، حفاظت از دادهها، نحوه بازنمایی متنی سوژهها از دیگر مواردی است که باید به آن توجه کافی شود.
این متن ترجمهای از فصل سوم کتاب زیر است:
- Lindlof, Thomas R. and Bryan C. Taylor (2002), Qualitative Communication Research Methods (2nd edition), Thousand Oaks: Sage Publications.