- ژاکلین برادی، ترجمه: مرجان حیرتی
- 1389-07-06 09:01:00
- کد مطلب : 3291
در اولین روزهای پس از واقعهی ویران کنندهی یازدهم سپتامبر، به نظر میرسید دولت 'بوش' و رسانههای طرفدار آن برای انتشار پی در پی کلمات متضاد و مناسب توطئهچینی میکنند: بزدل و قهرمان، تروریست و مبارز آزادی، شیطانی و الهی، آنها و ما. این دیدگاه فراگیر 'جهاد در مقابل دنیای غرب' تاثیراتی مشابه فیلمهای ترسناک داشت که طبق توضیح 'استفن کینگ، سایههای خاکستری را از بین میبرد' و 'از ما میخواهد علاقهی شدید خود به تجزیه و تحلیل را کنار بگذاریم و مطلقا' همه چیز را سیاه و سفید ببینیم'. بحران یازدهم سپتامبر برای بسیاری از ما که با این نوع سادگی سازگار نیستیم، تاثیری متضاد داشت: این واقعه برای ما سرآغاز و انگیزه ای برای بررسی دنیای آشفتهی خود از دیدگاههای جدید و متعدد خلق کرد.
در اولین روزهای پس از واقعهی ویران کنندهی یازدهم سپتامبر، به نظر میرسید دولت 'بوش' و رسانههای طرفدار آن برای انتشار پی در پی کلمات متضاد و مناسب توطئهچینی میکنند: بزدل و قهرمان، تروریست و مبارز آزادی، شیطانی و الهی، آنها و ما. این دیدگاه فراگیر 'جهاد در مقابل دنیای غرب' تاثیراتی مشابه فیلمهای ترسناک داشت که طبق توضیح 'استفن کینگ، سایههای خاکستری را از بین میبرد' و 'از ما میخواهد علاقهی شدید خود به تجزیه و تحلیل را کنار بگذاریم و مطلقا' همه چیز را سیاه و سفید ببینیم'. بحران یازدهم سپتامبر برای بسیاری از ما که با این نوع سادگی سازگار نیستیم، تاثیری متضاد داشت: این واقعه برای ما سرآغاز و انگیزه ای برای بررسی دنیای آشفتهی خود از دیدگاههای جدید و متعدد خلق کرد.
احتمال رسیدن به یک درک تاریخی کامل در دنیایی که 'دیزنی' و 'MTV' برآن حکومت دارند، دور از دسترس ماست.
'واینبرگ '(Wineburg)،' تفکر تاریخی و سایر اعمال غیرطبیعی' (Historical Thinking And Other Unnatural Acts)
در اولین روزهای پس از واقعهی ویران کنندهی یازدهم سپتامبر، به نظر میرسید دولت بوش و رسانههای طرفدار آن، برای انتشار پی در پی کلمات متضاد و مناسب، توطئهچینی میکنند: بزدل و قهرمان، تروریست و مبارز آزادی، شیطانی و الهی، آنها و ما. این دیدگاه فراگیر 'جهاد در مقابل دنیای غرب' تاثیراتی مشابه فیلمهای ترسناک داشت که طبق توضیح 'استفن کینگ'(Stephen King) 'سایههای خاکستری را از بین میبرد' و 'از ما میخواهد علاقهی شدید خود به تجزیه و تحلیل را کنار بگذاریم و همه چیز را مطلقا سیاه و سفید ببینیم'.
بحران یازدهم سپتامبر برای بسیاری از ما که با این نوع سادگی سازگار نیستیم، تاثیری متضاد داشت: این واقعه برای ما سرآغاز و انگیزهای برای بررسی دنیای آشفتهی خود از دیدگاههای جدید و متعدد خلق کرد. همانطور که یکی از مقاله نویسان نیویورک تایمز (New York Times) در تاریخ 21 اکتبر 2001 در مقالهی خود نوشت، بحران یازدهم سپتامبر و جنگ جدید با تروریسم 'فرصتی برای برانگیختن علاقهی بیشتر به (مطالعه و بررسی) روابط جهانی و تاریخ' و 'برخیزشی برای دانشجویان-{من ترجیحا' مدرسان را هم اضافه میکنم}- فراهم آورد که دریافتند دنیای خارج، آنگونه که فکر میکردند، غیرصمیمی نیست'.
'بروکلین' دانشگاه 'لانگ آیلند' (Long Island University-LIU) که من در آنجا نویسندگی و مطالعات فرهنگی تدریس میکنم، در عرض رودخانهی منهتن جنوبی قرار دارد. در 11 سپتامبر 2001 بسیاری از دانشجویان و استادان دانشکده از پنجرهی کلاسها شاهد سوختن و فروریختن برجهای دوقلو و نگران سلامتی خویشاوندان، همکلاسیها و کسانی بودند که عزیز میداشتند. سایرین از این دانشکده خارج شدند و در خیابان 'فلتبوش' (Flatbush) راه خانه را پیش گرفتند و به کسانی پیوستند که سراپا دودآلود با پای پیاده، از طریق پلهای 'منهتن' و 'بروکلین' از مرکز 'منهتن' گریخته بودند. ضربهی یازده سپتامبر برای همه قابل لمس و آشکار بود. این واقعه باعث شد ما در حالیکه در تلاش برای پیشبرد کلاسها بودیم، به خود بیاییم و مصرانه برای رسیدن به ادراک تقلا کنیم.
گروهی از استادان دانشگاه 'لانگ آیلند' برای کمک به درک این تراژدی و واکنش آمریکا به این بحران، به سرعت چندین جلسهی آموزشی ترتیب دادند. ما رسانههای اصلی را بخاطر سلسله تصاویر تکراری، تعداد بیشمار متخصصان تروریسم که ناگهان به روی کار آمدند، و دستور کاری که ظاهرا برای جعل رضایت عموم برای جنگ مدنظر داشتند، زیر سؤال بردیم. در زمانی که به نظر میرسید صدای مخالفان و عقاید آنها در بحث و جدل عموم حضور ندارد، ما امیدوار بودیم که این جلسات، تالار گفتمانی برای بررسی نقشهی متراکم مختصات سیاسی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و شخصی حملات تروریستی فراهم آورد. با اینکه کلاسهای آموزشی مشابهی در سایر دانشکدههای سراسر کشور در حال برگزاری بود، جلسات ما استادان دانشگاه 'لانگ آیلند' در نوع خود بی نظیر بود؛ چرا که طرحهای ما به یک دورهی 7 هفتهای آموزش گروهی با عنوان 'بررسی انتقاد آمیز جنگ با تروریسم' (Critically Reading The War On Terrorism) منجر شد.
رئیس دانشکده، سخاوتمندانه از این دورهی یک واحدی رایگان حمایت کرد و امکان برگزاری آن را در نیمهی دوم نیمسال اول، برای علاقهمندان خارج از دانشگاه و همینطور دانشجویان، استادان و ناظران فراهم آورد. این رشته توسط گروهی از استادان چندین رشتهی مختلف (سه استاد انگلیسی با تخصصهای فلسفه، هنرهای رسانهای و روزنامه نگاری) بر پا شد و حدود 40 دانشجوی ثبت نامی و عدهی زیادی دانشجوی میهمان را جذب کرد. چندین کلاس این دوره، به بررسی مسائل مربوط به نحوهی بازتاب بحران یازده سپتامبر، شامل جلساتی دربارهی 'بازتاب رسانهای'، 'نحوهی معرفی اسلام' و 'هالیوود و مباحثات جهانی شدن' اختصاص یافت. شش استادی که در این دوره تدریس میکردند، در پی بررسی عمقی زمینههای بحران کنونی، شناسایی تاریخی این وقایع و مقایسهی آن با سیاست خارجی آمریکا و مطالعهی زبان و تصاویری بودند که رسانههای عمده و همینطور دولت 'بوش' در تلاش خود برای تحریک حمایت مردم آمریکا برای 'جنگ جدید' بهکار گرفتهبودند. بهطور کلی، هدف ما ایجاد جامعهای بود که در آن بتوان سؤالهای دشوار را مطرح کرد و نظم نمادین حاکم را گسست؛ نظمی که بطور روز افزون واقعیت پیچیده و چند وجههای را بصورت رویدادهای سریع و گستردهی سیاه و سفید نمایش میدهد.
هنگامی که مشغول برنامه ریزی برای برگزاری دورهی' بررسی انتقاد آمیز جنگ با تروریسم' بودیم، من نکته ای را که 'ادوارد سعید' (Edward Said) پیشتر به آن اشاره کرده بود، در ذهن داشتم. وی که در بهار سال گذشته، در محوطهی دانشگاه ما سخنرانی میکرد، اظهار داشت: 'ما سال ها از زبان 'والتر کرانکایت' (Walter Cronkite) در برنامهی تلویزیونی شبانهاش میشنیدیم که میگفت 'همانطور است که باید باشد'. نه، آنطور که باید باشد نیست.' همانطور که داشتم دربارهی این گفتهی 'سعید' میاندیشیدم، یک سؤال آموزشی عاجل به ذهنم خطور کرد: چطور میتوانیم به موثرترین شکل ممکن، به دانشجویان بیاموزیم با مهارت، شیوههای کنونی ارائهی واقعیت را، به ویژه در زمان بحران مورد تحقیق قرار دهند؛ آن هم درحالی که همین شیوههای کنونی میتواند باعث راحتی آنها باشد؟ به بیان دیگر، چگونه دانشجویان را متقاعد کنیم هرچه را که میبینند، باور نکنند؟
این سؤالات در طول کلاسها مطرح میشد؛ در حالیکه من به این مساله فکر میکردم که آیا شیوههای مختلف تدریس ما مفید است؟ در یکی از موارد مشکل سازتر، یکی از همکارانم آزادانه و درحالیکه به طرز منحصر بهفردی تصاویر ناهمگون را بههم میبافت، آنها را بههم مربوط میکرد: توضیحی از 'گوئرنیکا'ی (Guernica) 'پیکاسو'، تصویر مستندی از زنی که توسط طالبان به قتل رسیدهبود و یک خاطرهی شخصی از سقوط برجها. وی این سخنرانی مهیج را با بیان اینکه کار وی نوعی 'استدلال پست مدرن' است، به پایان رساند. این سؤال برایم ییش آمد که چه استدلالی؟ همکار من داشت استراتژیهای رسانههای عمده را تقلید میکرد و جانبدارانه، از مجموعهای از تصاویر بدون تاریخ و زمینهی مشخص استفاده میکرد تا دستور کار خود را پیش ببرد.
من از نتایج سخنرانی خود که خلاصهای از کتاب 'کشورهای سرخ' (Rouge States) نوشتهی 'نوام چامسکی' (Noam Chomsky) بود و همینطور از نتیجهی کار بعضی دیگر از همکارانم که تحلیلهای سیاسی قاطع یا تحلیلهای تاریخی بی پردهشان را بیشتر ترجیح میدادم، به دلایل متفاوتی ناراضی بودم. یکی از همکارانم، تاریخچهی درگیری ایالات متحده با افغانستان را مورد بررسی قرار داد و فهرستی از وقایع، تاریخ و اسامی مرتبط را روی تخته نوشت. اطلاعات او به خوبی سازماندهی شده بود ولی من شک داشتم که ارجاع به واقعیات بهوسیلهی او ، بتواند برای تحریک دانش آموزان به تفکر منتقدانه دربارهی جهان، مفید واقع شود. آموزش دربارهی یازده سپتامبر تنها منوط به ارائهی اطلاعات دقیق نبود. این کار نیازمند آن بود که ما به دانش آموزان بیاموزیم زمینههای تاریخی را مدنظر قرار دهند تا بتوانند به دیدگاههای آگاهانهی خود دست یابند.
زمانی که برای اولین جلسهی دورهی' بررسی انتقادآمیز جنگ با تروریسم ' دور هم جمع شدیم، برای بعضی از ما روشن بود که تکنیکهای تعاملی آموزش و شیوههای تدریس دانشجو محور، بیش از یک روش آموزشی سختگیرانه به دانش آموزان کمک میکند. دانشجویان میتوانستند از طریق مطالعهی مداوم، تحلیلهای تحت اللفظی و همچنین تفسیر مستندات اولیه، پوشش رسانهای و نمودهای فرهنگی، به درک شخصی خود از موقعیت حاضر برسند. رسانههای تصویری، از تصاویر خبری عمدهی یازده سپتامبر گرفته تا تحلیلهای سیاسی منابع رسانهای مستقل و تصاویر سانسور شده بهوسیلهی شبکههای خبری مربوط به کشتار غیرنظامیان طی جنگ خلیج در سال 1991 مورد استفاده قرار گرفت. ما با کمک این مجموعه بافتهای تصویری، توانستیم به بررسی روابط مربوط به یکپارچگی ظاهری دولت، ارتش و رسانهها بپردازیم. با این حال، دلگرم کننده ترین نتیجهی استفاده از این بافتها در تدریس، اطلاعات جدیدی نبود که دانش آموزان به دست آوردند، بلکه مهارتهای تازه کشف شدهی آنها در تحلیل انتقادآمیز، و مهم تر از آن، شک بجای آنها نسبت به قاعدهی 'همانطور است که باید باشد' بود.
موفق ترین درسها، دانش آموزان را ملزم میکرد نه تنها مطالعهی مداوم داشته باشند و تحلیلهای شخصی خود را ارائه کنند، بلکه از طریق گفتگو با یکدیگر، تناقضها را بجای برطرف کردن، مشخص کنند تا بتوانند مشاهدات خود را بطور گروهی باهم ترکیب کنند. برای مثال، ما در یک کلاس، قسمتی از یک پوشش خبری زنده را که درست پس از حملات یازده سپتامبر فیلمبرداری شده بود، نشان دادیم. سپس کلاس را به دو قسمت تقسیم کردیم و از هر گروه خواستیم کارهای جداگانه ای انجام دهند. از یک گروه خواسته شد خط سیر تصاویری را که دیده بودند، جدول بندی کنند: برخورد هواپیماها با برجها، سقوط برجها، یک اردوگاه آموزشی متعلق به 'القاعده'، 'اسامه بن لادن' درحالیکه تفنگی در دست دارد، گروهی از مسلمانان که در یک مسجد نماز میخوانند. از گروه دیگر خواسته شد آنچه را که شنیدهاند، پیگیری کنند: از صدای کسی که دربارهی گروههای تروریستی توضیح میدهد گرفته تا اخطارهای محلی دربارهی واکنشهای شدید ضد عرب. پس از چند بار نمایش این ویدئو، از دانشجویان هر گروه خواستیم با دانشجویی از گروه دیگر جفت شود تا یافتههای خود را باهم مقایسه ، تناقضها را مشخص و سؤالاتی دربارهی اهداف تهیه کنندگان تلویزیونی مطرح کنند.
در ادامه، مستندی از کانال تلویزیونی 'پیپر تایگر' (Paper Tiger) با عنوان 'تبدیل تراژدی به جنگ' (Turning Tragedy To War) محصول سال 2001 را نمایش دادیم. سپس از دانش آموزان خواسته شد موضعهای شناختی مختلف رسانههای عمده و رسانههای مستقل دربارهی اثرات ثانوی حملات یازده سپتامبر را باهم مقایسه کنند: این تصاویر با چه مکانیسمهای مختلفی 'حقیقت' را میسازند؟ از چه متخصصانی برای پشتیبانی از این ادعاهای مربوط به حقیقت بهره میگیرند؟ چه مسئلهای را کاملا' قابل رویت و چه مسئلهای را نامریی به تصویر میکشند و چرا؟ سایر تکالیف این رشته به همین ترتیب، دانشجویان را ملزم میساخت که فعالانه در مسائل مربوط به کلاس شرکت کنند و به این طریق به فرایند یادگیری خود شکل دهند.
دانش آموزان این امکان را داشتند که پروژههای میان ترم خود را از بین دامنهی متنوعی از موضوعات، از قبیل نوشتن مقاله دربارهی تحلیل مونتاژ رسانهای اخبار گرفته تا ایجاد فهرستی از منابع رسانههای جریان مخالف مربوط به برنامهی درسی این رشته، تا بررسی برنامهی 'اینجا نیویورک است' (Here Is New York) که شامل تصاویر و ویدئوهای مربوط به یازده سپتامبر است، انتخاب کنند. آخرین تکلیف دانشجویان عبارت بود از نوشتن نامه -که تشویق به ارسال آن هم شدند- به سردبیر نشریهای به انتخاب خود و ارائهی توضیح دربارهی مسائل مطرح شده در این رشته، منابع رسانههای جریان مخالف و مباحثات کلاسی.
هنگام پایان ترم، ما با افزایش چشمگیر تهاجمات ارتش آمریکا در خارج و محدود شدن آزادیهای مدنی در داخل مواجه شدیم. واضح بود که جنگ با تروریسم و بررسی انتقاد آمیز آن توسط ما تازه شروع شده بود. یک سال بعد هنگامی که آمریکا آماده میشد جنگ دوم خود را در عراق راه اندازی کند، ایمیلی دریافت کردم که از رئیس جمهور 'بوش' نقل قول میکرد که اخیرا' خود را 'گاوی خشمگین آمادهی استفاده از فرصت' توصیف کرده بود. اگر این یک خود توصیفی بجا و مناسب باشد -که به نظر من هست- پس برایم سؤال است که چه استعارهای برای انسان گرایان آکادمیک و متفکران منتقد مناسب است: آیا ما سگهای پشمالویی در کنار شیرهای آتش نشانی در چارچوبهای یکپارچه بودیم؟ یا سگها شکاری که دندانهای خود را در ساختار رسانهها فرو میبریم؟ یا سگهای نژاد بوکسور با بازیچههای پرسروصدا دربارهی دیدگاههای فرعی؟ یا سگهای بزرگی که کفشهای چرمی رضایت عموم را میلیسند؟ یا سگهای پست در گوشهی یک لانهی سگ آکادمیک؟ 'بررسی انتقاد آمیز جنگ با تروریسم' به من، شماری از همکارانم و بسیاری از دانشجویانم آموخت که درست به اندازهی وظایف مهمی که پیش رو داریم، ترکیبهای احتمالی مختلف وجود دارد.
این متن ترجمهای است از:
- Brady, Jacqueline(2004). Culitating Critical Eyes: Teaching 9/11 through Video and Cinema, Cinema Journal, Vol. 43, No. 2 (Winter, 2004), pp. 96-99
http://www.jstor.org/stable/1225918
منابع متن اصلی:
1. In Historical Thinking and Other Unnatural Acts: Charting the Future of Teaching thePast (Philadelphia: Temple University Press, 2001), Sam Wineburg discredits the conventional wisdom that history can be taught simply by dispensing a body of accurate facts. Wineburg persuasively argues that historical knowledge is a process of relational understanding that admits questions and contradictions.
2. For an informative discussion of the impact of these opposing forces on the current state of the world, see Benjamin Barber, Jihad vs. McWorld: How Globalism and Tribalism Are Reshaping the World (New York: Ballantine, 1996).
3. Stephen King, 'Why We Crave Horror Movies,' in Anne Cassebaum and Rosemary Haskell, eds., American Culture and the Media: Reading, Writing, and Thinking (Boston: Houghton Mifflin, 1997), 249-51.
4. 'The Return of Teach-ins,' editorial, New York Times, October 21, 2001.
5. Two of these terrorist experts, Oliver North and Henry Kissinger, have themselves been recognized as terrorists by human rights organizations.
6. Much of the description of the course first appeared in a proposal for a Modern Language Association panel on teaching antiwar curriculum, which I cowrote with a colleague, Harriet Malinowitz. I would like to credit Harriet for her input and thank her for her help in writing this essay.
7. Edward Said. 'American Humanism,' Paumanok Lecture, Long Island University, Brooklyn, New York, March 12, 2001.
8. Noam Chomsky, Rogue States: The Rule of Force in World Affairs (Boston: South End Press, 2000).
9. For a helpful teaching tool, see the PBS expose Fear and Favor in the Newsroom (Beth Sander and Randy Baker, 1997), about the constraints of the corporate media.
10. In a poem that circulated over the Interet titled 'Make the Pie Higher,' Washington Post writer Richard Thompson arranged quotations from speeches made by George W. Bush. This Side of Sanity, September 1, 2002, http://www.thissideofsanity.com/poem/
poem0209/poem01 .html/.