• مسائل ویراستاری در گفت‌وگو با علی صلح‌جو-2
  • 1389-08-24 09:13:00
  • کد مطلب : 3317
دستور جذب مخاطب است

'چشم دوم نوشته' عنوان مجموعه گفتارهایی از استاد علی صلح‌جو در زمینه ویراستاری است. در بخش اول این گفتارها شرایط و ویژگی‌های کلی ویراستار مورد بررسی قرار گرفت. ویراستاری در مطبوعات و ویژگی‌های آن و نیز ضرورت تعامل ویراستار با نویسنده موضوع بخش دوم این گفتارها است

اشاره: 'چشم دوم نوشته' عنوان مجموعه گفتارهایی از استاد علی صلح‌جو در زمینه ویراستاری است. در بخش اول این گفتارها شرایط و ویژگی‌های کلی ویراستار مورد بررسی قرار گرفت. ویراستاری در مطبوعات و ویژگی‌های آن و نیز ضرورت تعامل ویراستار با نویسنده موضوع بخش دوم این گفتارها است که در ادامه می‌خوانید و می‌شنوید.

***

تعامل نویسنده و ویراستار

برخورد و تعامل بین نویسنده و ویراستار در گذشته و حال قابل توجه است. نویسنده‌ها و مترجمین را از لحاظ برخورد با ویراستار می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. یک عده وقتی ایرادشان را می‌بینند این موضوع برایشان خوشایند نیست و من حتی مواردی دیده‌ام با این‌که نویسنده در عمق ذهنش متوجه اشتباه شده ولی در برابر ویراستار موضع گرفته است. گروه دیگر نویسندگان خیلی منطقی هستند، به راحتی اشتباهشان را قبول می‌کنند و در تعامل سازنده با ویراستار قرار می‌گیرند. به این ترتیب می‌بینیم که توجه به اخلاق ویرایشی باب مهمی در مبحث ویرایش است که باید هم از طرف نویسنده و هم از طرف ویراستار مورد توجه قرار گیرد.

 برجسته سازی ایرادهای نویسنده از جمله اشکالات اخلاقی است که از جانب برخی ویراستاران انجام شده و بسیار ناپسند است.  باید به این نکته توجه داشته باشیم که ویراستاردر واقع چشم دوم برای ارائه یک اثر است. معمولا آنقدر چشم نویسنده بر روی اثر ثابت می‌شود که قادر به دیدن اشکال ها نیست.  تفاهم پدید‌آورنده و ویراستار سبب می‌شود که کار ویرایش با آهنگی مناسب پیش برود و حاصل کار نیز برای هر دو طرف رضایت بخش باشد.

هر نوشته سبک و حال و هوای خاص خود را دارد ویراستار متخصص در واقع آن سبک را خوب تشخیص می‌دهد و به نویسنده کمک می‌کند اثرش را در قالبی ارائه دهد که اثر گذاری آن بیشتر شود. متاسفانه برخی از ویراستاران تازه‌کار این موضوع را تشخیص نمی‌دهند و در نتیجه سلیقه خود را به اثر تحمیل می‌کنند. این کار نه فقط اثر را بهبود نمی‌بخشد بلکه از یکپارچگی اصلی خودش هم خارج می‌کند.

به طور کلی هر اثر پیش از تحویل به ویراستار یک مرحله ارزشیابی را می‌گذارند. البته این در مورد کتاب بیشتر صدق می‌کند چون در مطبوعات و بویژه روزنامه ها به دلیل اهمیت سرعت و به اصطلاح اورژانسی بودن تهیه و تنظیم مطالب وجود چنین مرحله ای مقدور نیست.

به این ترتیب ویراستار با تجربه حتی می‌تواند یک کتاب را برای چاپ و به جریان افتادن تایید یا رد کند.  پس از آغاز ویرایش این کار باید به دو صورت محتوایی و فنی صورت گیرد. برخی ویراستاران توانائی انجام هر دو نوع ویراستاری را باهم دارند یعنی وقتی کتاب و یا مطلب را از آنها تحویل می‌گیریم آماده است که به حروف چینی برود و نمونه خوانی شود.  البته نمونه خوانی هم ممکن است به دست ویراستار انجام شود ولی در این که جزء وظایف ویراستار باشد اختلاف هست. اما ویراستار خوب حتی در صورت وجود نمونه خوان نیز یک بررسی نهایی انجام می‌دهد. امروزه ویرایش کمتر از لحاظ فنی و بیشتر از نظر ادبی مورد توجه قرار می‌گیرد.  و به این ترتیب بیشتر به مشکلات زبانی و مربوط به صرف ونحو پرداخته می‌شود. نه این‌که ویرایش زبانی مهم نیست اما ویرایش فنی (صوری) نیز شامل مواردی است که چنانچه انجام نشود، کتاب یا مقاله وضعیت معیار پیدا نخواهد کرد.

به عنوان مثال برای برجسته سازی در ویراستاری فنی یک بخش‌هایی از کتاب در یک کادر خاص قرار می‌گیرد که برای جلب توجه بیشتر و به یاد سپردن است، چنین  چیزی را در ویراستاری ادبی نداریم. رعایت مسائل مربوط به پانوشت و پی‌نوشت نیز از همین مورد است. علایم اختصاری هم به همین ترتیب است و ویراستار کاردان باید به تمام این موارد اشراف کافی داشته باشد. بخصوص در مورد کتابهای علمی توجه به این نکات بسیار ضروری است.  نمایه‌سازی، ارجاعات و شیوه‌های ماخذ نویسی وغیره اصولی است که ویراستار صرفا زبانی نمی تواند این سرویس ها را به کتاب بدهد.

البته از یاد نبریم که ویراستار فنی هم به لحاظ گذراندن دوره های تخصصی لازم باید تواناییهایی خود را بالا ببرد.

اما در مورد مطبوعات اصولا آن اهمیتی که به ویراستاری کتاب داده می‌شود به دلیل کمبود وقت به ویراستاری مطبوعات داده نمی‌شود و خود به‌خود سطح انتظار پایین می‌آید، شاید مصطلح شدن واژه ((ژورنالیستی)) به همین دلیل باشد. اگر چه ممکن است کسی که برای مطبوعات قلم می‌زند بتواند پاکیزه تر از یک نویسنده کتاب هم بنویسد. نکته دیگر در مورد ژورنالیسم این است که چون مخاطب آن عام است اصولا می‌باید ساده نویسی در آن رعایت شود. مسئله دیگر در مورد مطبوعات تنوع سلیقه هاست. شما در مورد یک کتاب تقریبا مخاطب یکدستی دارید اما در مورد مطبوعات این طور نیست. باید توجه کنیم که مجلات سطح بالای آکادمیک هم در این مورد استثناء هستند.

جذب مخاطب مقدم بر دستور

برخی نویسندگان به جاذبه‌های زبانی بیشتر از دستور زبان اهمیت می‌دهند. همان‌طور که مثلا نوشته‌های صادق هدایت اشکالات دستور زبانی زیادی دارد، ولی می‌دانید که خواننده‌های زیادی داشته است. همین‌طور جمالزاده و بسیاری نویسنده‌های دیگر. در حقیقت جاذبه‌ی قلم این نویسنده‌ها آن‌قدر زیاد بوده که غلط‌های دستوری را پوشانده است. برعکس، بعضی نوشته‌ها را می‌بینید که از نظر دستوری پاکیزه‌اند، ولی خواننده را جلب نمی‌کنند. اگر ما بتوانیم هر دو را با هم داشته باشیم، ایده‌آل است. به هر حال، گاهی جاذبه باعث می‌شود که دستور زبان کمی کم‌رنگ شود. یعنی اصلا ایجاب می‌کند که دستور زبان را بشکنید تا جاذبه بالا رود. من انفاقا با این موضوع موافقم. من خود ویراستارم، ولی معتقدم هر نوشته باید در درجه اول، به هر قیمتی، خواننده را جذب کند که وقتی مطالعه آن را شروع می‌کند، تا آخر برود. ما معمولا خیلی از مقالاتی را که خوب هم ویرایش شده‌اند، تا آخر نمی‌خوانیم.

من غالبا در بحث‌های ویرایشی نوعی گرایش افراطی به وحدت حس می‌کنم. ما خیلی سعی داریم بین نوشته‌هایمان وحدت ایجاد کنیم. من مجلات ناشران فرنگی را می‌بینم. یک ناشر، 30 مجله در‌می‌آورد. نگاه کردم و دیدم که هر کدام از این 30 مجله، با یکدیگر متفاوت است. تیترگذاری، صورت و خیلی چیزهای دیگر مجلات با هم تفاوت دارند، در صورتی که ناشر همه یکی است. به نظر من به سردبیران، گرافیست‌ها و صفحه‌آرایان باید آزادی‌های کوچکی داد. به نظر من یک تنوع کوچک نمی‌تواند نقص آن حوزه کاری باشد.