- چندرسانهای/ سرور قاضیزاده هاشمی
- 1389-10-29 15:59:00
- کد مطلب : 3336
ما محیط پیرامون خود را بهوسیله نشانهها، نمادها و سمبلها میشناسیم، همچنین به کمک نشانهها و علائم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم یا از هم متمایز میشویم؛ از این روست که انسان را موجودی نمادساز نیز گفتهاند. نمادها و نشانهها قراردادهایی هستند که انسانها وضع میکنند تا براساس آن اشیاء، اشخاص و اماکن را از یکدیگر تمیز دهند و بازشناسند.
مقدمه: ما محیط پیرامون خود را بهوسیله نشانهها، نمادها و سمبلها میشناسیم، همچنین به کمک نشانهها و علائم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم یا از هم متمایز میشویم؛ از این روست که انسان را موجودی نمادساز نیز گفتهاند. نمادها و نشانهها قراردادهایی هستند که انسانها وضع میکنند تا براساس آن اشیاء، اشخاص و اماکن را از یکدیگر تمیز دهند و بازشناسند.
چیستی و چگونگی نشانهها و آرمها، نقش و کارکرد آنها در زندگی اجتماعی، شیوههای درک و دریافت علائم توسط مردم و بالاخره تکنیکهای طراحی و ترسیم نشانهها موضوع مورد بررسی استاد علیرضا مصطفیزاده ابراهیمی در این چندرسانهای است. وی عضو انجمن طراحان گرافیک ایران و مدرس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
***
'آرم، نشانواره [۱] یا لوگو عنصری گرافیکی از علائم یا برچسبها است بهطوری که با سبک، حروف یا قلم خاصی تنظیم یا به صورت ویژه اما خوانایی چیده شدهاست. شکل، رنگ، سبک حروف و ... باید مشخصاً از دیگر علایم مشابه بازار متفاوت باشد. نشانواره طرح ملموسی برای نمایاندن کالای مورد نظر است. همچنین خصوصیات سازمانها را شرح میدهد. ' (ویکیپدیا)
استاد مرتضی ممیز نشانه را اینگونه تعریف میکند: 'نشانه'، تصویر نام است؛ نامی تصویری است که ساده، مختصر، موثر و موجز، موضوع را تجسم میکند. نشانه، کاربرد و عملکرد معینی دارد که حدود آن در جامعه ما مشخص نیست.
به طور کلی، عموم مردم، کلمه 'آرم' را به جای 'نشانه' میشناسند. آرم کلمهای فرانسوی است، به گفته ممیز دوعامل میتواند سبب مطرح شدن این کلمه در زبان فارسی شده باشد؛ نخست اولین طراحانی که آرم را به شیوه فرنگی به عنوان وسیله جدید تبلیغاتی و گرافیکی برای دولت و موسسات مطرح کردند. دوم دانشکده هنرهای زیبا که بر اساس یک شیوه فرانسوی برنامهریزی تعلیماتی شده بود و جزء دروس آن برنامههایی به عنوان طراحی 'آرم ' مطرح میشد. اما قبل از همه این اسامی، کلمه 'علامت' معرف 'نشانه' در بین عموم رایج بود و به گمان ممیز بهتر است کلمه 'نشانه' را به دلیل فارسی بودن و رسایی مفهوم، جایگزین آرم کنیم.
پیرس، فیلسوف و زبان شناس معاصر در طبقه بندی علائمی که انسانها در برقراری ارتباط با هم از آنها استفاده میکنند به سه دسته علائم اشاره میکند:
- آیکون (icon) یا شمایل
- ایندکس (index) یا شاخص
- نماد (symbol)
تاریخ حاکی از آن است که این علائم در طول زمانهای مختلف مورد استفاده انسان بودهاند، هر چند گاهی در تشخیص چیستی علائم به کار رفته در ارتباطات انسانی، هنوز تفاهمی وجود ندارد. مثلا طبق گواهیهای تاریخی انسان پیش از تاریخ با خراش دادن و ایجاد نقش بر دیوار غارهای آلتامیرا در اسپانیا و لاسکو در فرانسه تلاش داشته تا از طریق علائمی به دیگران پیامهایی را انتقال دهد. برخی اعتقاد دارند که این علائم خصلت شمایلی داشته اند؛ یعنی تصویری از واقعیت بیرونی بوده اند. در واقع این دسته معتقدند که غارنشینان تلاش میکردند تا از طبیعت تقلید کنند و نقشی را معادل واقعیتهایی که میدیدند بر دیوارههای غار حک کنند. این در حالی است که عدهای معتقدند آنها میخواستند نقشی شمایل وار ترسیم کنند؛ بدین معنا که میخواستند رابطه بین پدیدههایی را تصویر کنند که در عالم طبیعت لازم و ملزوم هم اند، مثل دود و آتش. در مواردی هم شاهد آنیم که انسانها نقشهایی را ترسیم کردهاند که هیچ رابطهای از نوع رابطههای طبیعی با هم ندارند. اینها همان نقشهایی هستند که به آنها نماد میگوییم: نماد قراردادی است که انسانها وضع میکنند و بر اساس آن علامتی به نشانه چیز دیگری تبدیل میشود. این قرارداد حاکی از پیچیدگی و تکامل فرهنگی انسانها دارد و این اتفاق از دیرباز در تاریخ بشر رخ داده است.
در واقع، حقایق و وقایع بیشماری که در ماورای درک بشر قرار دارند او را واداشته تا برای ابراز اندیشهها و مفاهیمی که بیان، فهم و توصیف کلامی آنها مشکل بوده است نظامهایی از علائم گوناگون ابداع کند. به همین خاطر است که کارل گوستاویونگ میگوید واژه یا تصویر زمانی یک نماد است که متضمن چیزی در ماورای معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیعتر و «ناخودآگاه» است که هرگز نمی توان به طور دقیق آن را تعریف و یا به طور کامل آن را توصیف کرد.
سنت استفاده از علائم (شمایل، شاخص، یا نماد) در طول تاریخ وجود داشته است. مثلا بر تابوتهای مصری نیز نقوش نمادینی حکاکی شده است که احتمالاً نشان از هنرمند خالق آن دارد. در جوامع قرون وسطایی بازرگانان و صنعتگران برای مشخص کردن کالاها یا محصولاتشان از علائم و نمادهای خاصی استفاده میکردند که شناساگر آنها بود. در غالب خطاطی های ایرانی میتوان نام و نشان خطاط را دید و در اشعار ایرانی، شاعران با نامی تخلص میکردهاند که نام خاص هنری آنها بوده است: سعدی، حافظ، و هزاران شاعر دیگر ایرانی از این زمرهاند.
علیرضا مصطفیزاده ابراهیمی از صاحبنظران برجسته این حوزه در زمینه تاریخ نشانهها میگوید:
'از آنجایی که آرم یک علامت و نشانه است و قدیمیترین چیزی که ما به عنوان نشانه میشناسیم، همان علائمی هستند که کم کم تبدیل به خط شدند، بنابراین از یک دیدگاه میتوانیم بگوییم آرم قدمتی به اندازه خط دارد. آما آن چیزی که منظور ما از آرم و نشانه است بیشتر اشکالی هستند که از طریق تصاویر و نمادها یا امثال آنها موضوعی را برای ما مشخص میکنند.
بر اساس اسناد و مدارک موجود، از حدود قرن 4 و 5 قبل از میلاد که تجارت در منطقه مدیترانه وجود داشت، روی ظروف ساخته شده، سازندگان آنها علامتهایی را میگذاشتند که تجارت خودشان را شاخص کنند. این نمونهها را میتوان به عنوان نمونههایی از اولین نشانهها و آرمها در نظر گرفت. در یونان باستان نیز کوزهگرها همین کار را میکردند یعنی از علامتهایی برای متمایز کردن کارشان و خودشان استفاده میکردند. بعدتر در دوران روم باستان و فلسطین نمونههایی وجود دارد که سنگتراشها علائمی را برای شاخص کردن کارشان به وجود میآوردند.'
به دنبال اختراع و رواج صنعت چاپ گویی دنیای ارتباطی انسانها نیازمند علائم فشرده تری میشود. چاپگران آخر سده نوزدهم میلادی نیز که به مهارتها و استادی خود فاخر بودند، بر روی تمامی چاپنقشهای خود نمادهایی را به صورت حرف نشانه یا امضاء چاپ میکردند که معرف حرفه و صنعتگری آنان بود. در آغاز سده بیستم نیز گاوچرانان آمریکایی برای مشخص کردن مالکیت دامهای خود از علائم انحصاری استفاده میکردند.
رشد صنایع و تولید انبوه کالاها، از صنعتی گرفته تا کالاهای فرهنگی، بازار عرضه و رقابت برای معرفی این کالاها را گرم تر و به مسالهای اصلی تبدیل کرد و اساسا ارائه شناسه و شناسنامهای برای معرفی و ترویج هویت کالاهای تولید شده و خالقان آن را به یک ضرورت غیرقابل تردید تبدیل کرد. در چنین شرایطی شاخههایی از هنر شکل گرفت که تا پیش از آن چندان هویت و سازوکار مستقلی نداشت. این هنر، گرافیک است که آن را عقلانی ترین هنرها میدانند، چرا که باید در خدمت نیازهای مشخص قرار گیرد و بدون کوچکترین ایهام و ابهامی منظور را برساند؛ اگر ایهام معنایی در شعر حسن آن به حساب بیاید در طراحی یک نشانه بزرگترین ضعف آن تلقی خواهد شد. انسان امروزی در دنیای عقلانی مدرنی که برای خود ساخته است، میخواهد و نیاز دارد تا هنری عقلانی داشته باشد. به این ترتیب زمینههای فکری و فرهنگی رشد طراحی گرافیک به معنای عام و طراحی و استفاده از نشانهها به طور خاص در جوامع مدرن فراهم شد.
در طراحی نشانه به مانند هر کار هنرمندانه دیگر، کوچکترین تغییر در شکل و فرمها به دلیل خلاصگی و محدودیت آنها، سبب ایجاد ویژگیها، فضاها و روحیههای جدیدی در نقش میشود و تفاوت اجراهای قدیم و جدید را بوجود میآورد. توجه به چنین ظرایفی نه تنها باعث گسترش ارزشها و ابعاد کیفی موضوع میشود، بلکه ظرایف فنی و ریزهکاریهای هنرمندانه را از محدوده اختصاصی حرفه بیرون آورده در سطح فرهنگ عمومی مطرح میکند و باعث تعمق بیشتر عمومی میشود. سلیقهها را حساس تر میکند، شناخت را تعالی میبخشد و محدودیت دیدن مو را تا گستردگی پیچش مو بسط میدهد و بالاخره رضایت داشتن از یک طرح خوب را به عشقی به نقش بدل میکند که بیانی تصویری، اندیشههای زیبایی را در آن متبلور کرده است.
طراحی نشانهها به عنوان بخشی از طراحی گرافیک همپای تحولات یکی دو قرن اخیر به کشورهای غیر غربی وارد شده است. هرچند مهارتها و سبک های طراحی وامدار هنرهای اقوام و فرهنگ های متفاوت است و نباید از خصلت های بومی آن غافل بود. ورود این سنت ارتباطی که عمدتا متکی بر ارتباط تصویری است نیازمند سواد بصری نیز هست. بدیهی است که نمی توان نشانههای پست مدرن را در محیطی روستایی به کار برد و توقع داشت که مخاطبان تمامی ظرائف آن را درک کنند. این موضوع حکایت از خصلت فرهنگی نشانهها و تاثیر فرهنگ در فهم آنها دارد؛ و ضرورت پرداختن به موضوع نشانهها و ویژگی های ارتباطی و فرهنگی آن را نشان میدهد.
[1] نشان واره واژهی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در ، خبرنامهی دوازدهم فرهنگستان (خرداد و تیر 1388) درج شده است.
منابع:
- کتاب درآمدی بر مطالعه ارتباطات، نوشته جان فیسک، ترجمه مهدی غبرایی
- کتاب نشانهها اثر استاد مرتضی ممیز
- ویکیپدیا