- گفتوگو با دکتر محمد سلطانیفر
- 1390-02-28 09:41:00
- کد مطلب : 3375
شبکههای اجتماعی مجازی یا رسانههای اجتماعی، با دارا بودن ویژگیهای مهمی چون تعاملی بودن، مشارکت پذیر بودن و متکی بودن بر تولید توسط انبوه کاربران به ابزاری تاثیرگذار در جهان امروز تبدیل شده و به دلیل سختی کنترل، در برخی موارد مشکلاتی را نیز برای دولتها به وجود آوردهاند.
مقدمه: لیلا خانزاده- شبکههای اجتماعی مجازی یا رسانههای اجتماعی، با دارا بودن ویژگیهای مهمی چون تعاملی بودن، مشارکت پذیر بودن و متکی بودن بر تولید توسط انبوه کاربران به ابزاری تاثیرگذار در جهان امروز تبدیل شده و به دلیل سختی کنترل، در برخی موارد مشکلاتی را نیز برای دولتها به وجود آوردهاند.
اما آنچه امروز شبکههای اجتماعی را بیش از پیش مهم و سرنوشت ساز ساخته، استناد بسیاری از رسانهها و کارشناسان بر آنها بهعنوان پایههای اصلی قیام ها و شورشهایی است که در سالها و ماههای اخیر در نقاط مختلف دنیا روی دادهاست، به گونهای که برخی مسوولان و کارشناسان سیاسی-رسانهای و حتی خود مردم با اصطلاحاتی چون 'انقلاب توییتری'، 'انقلاب فیس بوکی'، 'شورش سایبری' و ... از این قیام ها یاد میکنند.
بزرگ شدن این ادعاها و پر رنگ شدن نقش شبکههای اجتماعی مجازی در این حوزه حتی تا جایی پیش میرود که یک پایگاه خبری آمریکایی، اخباری مبنی بر پیشنهاد 150 میلیارد دلاری پادشاه عربستان برای خرید کامل شبکه اجتماعی فیس بوک در جهت مخدوش کردن موج رسانهای قیام های عربی و عدم اشاعه این قیام ها به کشور عربستان منتشر میکند و حتی در اقدامی عجیب تر مشاهده میکنیم پدری مصری با ادعای نقش مهم فیس بوک در موفقیت معترضان برخی شهرها در مصر نام دختر نوزاد خود را فیس بوک میگذارد. این مساله را در گفتوگو با دکتر محمد سلطانیفر مدیر گروه ارتباطات واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی در میان گذاشتهایم که متن آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
- بعنوان یکی از صاحب نظران و فعالان حوزه ارتباطات و رسانه، تعریف شما از شبکههای اجتماعی در دنیای امروز چیست؟
از زمانی که تکنولوژی های جدید شکل گرفته اند چند تغییر اساسی رخ داده است. در حوزه (web1) فضای در اختیار مخاطب به حدی بود که میتوانست تعامل اندکی داشته و خود را از پذیرندگی محض، رها سازد. البته این فضای تعامل محدود نیز به صورت مدیریت شده و کنترلی عمل میکرد، که وبلاگها از نمونههای بارز آن هستند که در آنها مدیر وبلاگ میتوانست در گذاشتن کامنت مخاطبان دخالت کند.
اما در تکنولوژی ها جدیدتر که متعلق به (web2) هستند مثل فیس بوک، یوتیوب و ... وجه تعامل مخاطبان بسیار پررنگ تر است.در این جا محتوا عمدتا در اختیار مخاطبان است. در واقع تفاوت عمده بین وب1 و وب2 قدرت بالای مخاطبان است. در وب2 مدیران تنها میتوانند با وضع قوانین در روند شکل گیری محتوا اثرگذار باشند.
- شبکههای اجتماعی مجازی از چه ویژگیها و قابلیتهایی برخوردارند که برخی نقشهای موثری مثل ایجاد و گسترش بحران را برای آنها قائلند؟ آیا به واقع این شبکهها توانایی تاثیرگذاریهایی با این وسعت را دارا هستند؟
از نظر من در تاثیرگذاری فراوان شبکههای اجتماعی بر بحرانها و اتفاقات، هیچ شکی نیست؛ اما آنچه نقش این رسانهها را از سایر رسانههای مجازی پررنگ تر میکند، ویژگیهای خاص آنهاست. سرعت زیاد شبکههای اجتماعی و هم چنین امکاناتی که این شبکهها در انعکاس تحولات دارند، از جمله همین خصوصیات است.
در گذشته بیان شفاهی، سینه به سینه، شایعه نامهها یا شب نامهها این کار را انجام میدادند؛ اما امروز گستردگی شبکههای اجتماعی و دارا بودن امکاناتی چون گذاشتن همزمان فیلم، تصویر و صدا مزیتها و پتانسیل هایی را برای این شبکهها ایجاد کرده که توانسته اند در حوزههای مختلف موفق عمل کنند.
نکته قابل توجه دیگر در این حوزه آن است که عمدتا در تحولات و بحرانهای سیاسی، فضای شایعه به شکل گستردهای شکل گرفته و بر این تحولات نیز اثرگذار میشود که در این مورد نیز شبکههای اجتماعی این قابلیت را دارند که در این حوزهها هم وارد شده و با استفاده از فضاهای غیر رسمی در پراکندن شایعهها نقش مهمی داشته باشند.
علاوه بر این شبکههای اجتماعی با دارا بودن امکان شبکهای کردن اطلاعات، اثرگذاری به مراتب بیشتری نسبت به سایر رسانهها پیدا کرده اند.
در گذشته فضای رسانهها بسیار محدود بود؛ اما امروز گستره شبکهای و فرامرزی شدن دایره عملکرد شبکههای اجتماعی بر میزان اثرگذاری آنها در ابعاد ملی و بین المللی افزوده است. اینکه امروز میبینیم بحرانی در یک کشور آغاز شده و ادامه آن از طریق شبکههای اجتماعی در سایر کشورها پیگیری میشود، به دلیل همین ویژگی شبکهای بودن این نوع از رسانههاست.
- با توجه به آنچه فرمودید میتوان نتیجه گرفت نقش عمده شبکههای اجتماعی در گسترش و ادامه جنبشهاست تا ایجاد و آغازگری آنها؟
شبکههای اجتماعی در واقع از طریق ویژگی شبکهای و نیز کلونی های مختلف هم بر ادامه و گسترش این بحرانها و هم بر شدت آنها اثرگذار هستند.
- آیا این سهم و نقش عمده شبکههای اجتماعی در جنبشها، شورشها و بحرانها، میتواند آغازگر ورود جنگ های تن به تن به حوزه سایبری و رسانهای باشد یا اینکه این حوزهها هنوز بیشتر دارای نقشی مکمل هستند تا اصلی؟
از نظر من نباید اسم اینها را جنگ گذاشت. در واقع ویژگیهای یاد شده توانمندیهایی را به یک رسانه میدهد که میتواند سهم و نقش خود را در بحرانهای سیاسی نشان دهد.
در گذشته رسانهها به صورت دست دوم تنها منعکس کننده بحرانها و جریانها بودند؛ اما امروز نه تنها انعکاس دهنده، بلکه تاثیرگذار بر روند جریانها و بحرانها هستند و حتی در برخی موارد شکل دهنده و زمینهساز آنها نیز به شمار میروند. بنابراین امروز نمیتوان یا حداقل کمتر میتوان رسانهها را حتی با اهرم های دولتی تحت فشار قرار داد یا کنترل کرد. امروز رسانهها خارج از کنترل دولتها حرکت کرده و به همین دلیل خواهان ایفای نقش یا سهم در حوزههای سیاسی و تحولات هستند.
به بیان دیگر رسانهها امروز بعنوان سازندگان برخی اتفاقات ملی و بین المللی به دنبال سهم خواهی از دولتها هستند که ویکی لیکس از جمله مهمترین نمونهها در این حوزه است.
- با این وصف میتوان گفت شکل گیری بحرانها و گسترش آنها و هم چنین عملکرد رسانههایی مثل شبکههای اجتماعی در دنیای امروز خارج از کنترل دولتها قرار گرفته اند؟
قطعا دولتها هنوز هم امکان تاثیرگذاری بر رسانهها حتی رسانه هایی مثل شبکههای اجتماعی و هم بحرانهای مختلف را دارا هستند؛ اما این کنترل و تاثیرگذاری به راحتی آنچه در گذشته رخ میداد، نیست.
امروز دولتها نمی توانند رسانهها را خارج از دایره تصمیم گیری ها و تنها بعنوان مجرای منعکس کننده آنچه دلخواهشان است، ببینند. رسانهها امروز این توانایی را دارند که حتی بخشی از قدرت را از دولتها گرفته و در انحصار خود درآورند.