- دکتر حسن ذوالفقاری
- 1390-03-22 06:17:00
- کد مطلب : 3383
دکتر حسن آسیبشناسی زبان مطبوعات تحقیق مفصلی است از دکتر حسن ذوالفقاری، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس. تا کنون گزیدهای از این پژوهش در سه بخش با عناوین: 'زبان معیار و شاخصهای آن'، 'غیرمعیارها در زبان مطبوعات' و 'غلطهای پرشمار مطبوعات' از نظرتان گذشتهاست. اکنون در بخش چهارم از این مجموعه با مشکلات ویرایش بلاغی در زبان رسانهها آشنا میشویم.
اشاره: آسیبشناسی زبان مطبوعات تحقیق مفصلی است از دکتر حسن ذوالفقاری، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس. تا کنون گزیدهای از این پژوهش در سه بخش با عناوین: 'زبان معیار و شاخصهای آن'، 'غیرمعیارها در زبان مطبوعات' و 'غلطهای پرشمار مطبوعات' از نظرتان گذشتهاست. اکنون در بخش چهارم از این مجموعه با مشکلات ویرایش بلاغی در زبان رسانهها آشنا میشویم.
***
۱. تعابیر نامناسب
منظور ازتعابیر نامناسب موارد زیر است:
۱. ۱. تعابیر کلیشهای که براساس کثرت تکرار و بدون تفکر به صورت قالبی در زبان به کار میرود این کاربرد اغلب نازیبا و گاه مبتذل نیز هست، مثل، به عنوان، برحسب، زیرسؤال بردن، نسبت به، عدم، در این راستا، و...
۲. ۱. تعابیر متکلفانه که ناشی از فضل فروشی یا تظاهر به ادبی نویسی کاربرد تعابیر پیچیده و دور از هم شاخ و برگ دادن بی مورد است.
ترکیبات نامناسب مثل 'ادای نماز' به جای 'خواندن نماز'، 'ظریفیت' به جای 'امکانات'، کاهش پیشرفت، و....
۲. تعابیر ناقص
گاه بر اثر شتاب زدگی در نوشتن یا ایجاز غیرمجاز و اختصارنویسی بی مورد باعث میشود برخی از اجزای یک ترکیب حذف شود که نتیجه آن نارسایی و نامفهوم شدن معنای جمله مورد نظر است که باعث میشود جمله مبهم گردد.
۳. تعابیر عامیانه
مقصود از تعابیر عامیانه برخی از تکیة کلمهها یا عبارتها و جملاتی است که معمولاً در زبان گفتاری غیرمعیار به کار میرود. آمیختن زبان گفتار با زبان نوشتار دلیل اصلی کاربردهای عامیانه به شمار میآید؛ مثلاً تعابیری مانند 'دست آخر'، به جای در نهایت و سرانجام، 'وارد بودن' به جای آشنا بودن،» 'الله بختکی' به جای به طو رتصادفی، روده دراز بودن به جای پرگویی، 'واگیر دار' به جای 'واگیر' و....
۴. درازنویسی
طولانی بودن جملات مطبوعات، با ویژگی های مطلوب زبان رسانه تناسب ندارد. برخی از ساختارهای رایج در زبان نوشتار همچون جملات معترضه و بلند و ساختارهای طولانی نباید در زبان مطبوعات به کار روند. این مسئله به ویژه یکی از اشکالات رایج در زبان متن های خبری مطبوعات است که باید با تبدیل جملات طولانی به دو یا چند جمله کوتاه تر رفع شود.
در بسیاری از موارد، طولانی شدن جملات ناشی از کاربرد قیدها، بدلها یا جملات معترضهای است که میتوان آنها را از ساختار جمله حذف کرد و در جملات جداگانهای آورد.
البته گاهی طولانی شدن برخی از جملات، ناشی از کاربرد تکیه کلامها و اصطلاحات خاصی است که امروزه دیدن آنها برای مخاطبان مطبوعات، امری عادی شده است. عباراتی نظیر: گفتنی است که، در همین حال، این در حالی است که، براساس همین گزارش، این گزارش همچنین حاکی است که و... که میتوان آنها را عبارات کلیشهای هم نامید، از این دست هستند. ممکن است در نگاه اول به نظر برسد بسیاری از این عناصر زبانی در مقوله حشو جای میگیرند و باید از زبان مطبوعات حذف شوند، اما باید به این نکته هم دقت کرد که این کلمات و عبارات، گاهی بار معنایی خاصی دارند و برای ایجاد ارتباط میان بخش های مختلف کلام به کار میروند.
باید توجه داشت که مطلب فوق، در تمام موارد صدق نمی کند. از آن جمله پدیدهای زبانی است که به 'درازنویسی' شهرت یافته است و در آن، تحت تأثیر عواملی چون گرایش به ادبی نویسی یا استفاده از افعال و اصطلاحات کلیشه ای، مطلبی که میتوان آن را در چند کلمة محدود بیان کرد، با عبارات طولانی بیان میشود. برای مثال خوانندگان مطبوعات، از بین دو گروه فعلی 'به مرحله اجرا درآوردن' و 'اجرا کردن'، دومی را راحت تر و سریع تر درک خواهند کرد.
مطالب مطبوعات را باید با جمله های کوتاه و رسا به صورتی نوشت که قابل فهم و درک باشد. تحقیقات انجام شده نشان میدهد که درک مفاهیم هر جمله با تعداد واژه های آن رابطه معکوس دارد. هرچه تعداد واژه های یک جمله کمتر باشد، درک مفهوم آن آسان تر است. روزنامه نگار باید به ویژه در مطالبی چون خبر، از نوشتن جمله های طولانی و مرکب خودداری کند، زیرا چنین نوشتهای نه تنها به آسانی قابل فهم نیست، بلکه خواننده را خسته و او را از خواندن خبر دلسرد میکند (بدیعی، ۱۳۸۳: ۱۴۸).
۵. الگوهای بیانی بیگانه
مقصود از الگوهای بیانی بیگانه گرته برداری از الگوهای زبان بیگانه و تعمیم یا ترجمه تحت الفظی یک ترکیب یا عبارت بیگانه در فارسی است گرته برداری ممکن است واژگانی معنوی یا نحوی باشد.
در گرته برداری واژگانی ترجمة تحت الفظی یک ترکیب به فارسی میآید مثل: حساب کردن روی کسی، بی تفاوت، رنج کشیدن، حمام گرفتن و...
در گرته برداری معنوی تنها یکی از معانی واژه را در زبان مبدأ به دیگر معانی آن در زبان مقصد تعمیم داده میشود. مثلاً کاربرد 'شرایط جسمانی' به جای 'وضع جسمانی' و یا استفاده از 'چهره' به جای 'نماینده' درمثال زیر:
حافظ از چهره های مشهور ادب فارسی است.
در گرته برداری نحوی از ساخت جملة بیگانه در زبان مقصد الگوبرداری میشود. این نوع گرته برداری بیشتر درجمله اتفاق میافتد مثل اغلب کاربرد های مجهول در زبان فارسی: گلستان توسط سعدی نوشته شد، به جای سعدی گلستان را نوشت.
۶. جابه جایی ارکان جمله
طبق قواعد نحوی زبان فارسی، هر یک از اجزای جمله در زبان نوشتار جایگاه خاصی دارند؛ مثلاً در نوشتار هیچ گاه فعل در آغاز جمله نمیآید و یا در شرایط طبیعی، فاعل بر مفعول مقدم است. گاهی اشکالات موجود در زبان مطبوعات، ناشی از بی توجهی به همین قواعد است. نمونه های زیر در بخش های بررسی شده قابل توجه اند: نادرست: وی گفت: نباید فراموش کرد که هر اثر هنری، اصلش از بدل آن بهتر است. درست: وی گفت: نباید فراموش کرد که نسخه اصلی هر اثر هنری، بهتر از نسخة بدل آن است.
در جمله زیر، جابه جایی ارکان جمله موجب شده است ساختار جمله به کلی غلط شود. نادرست: زمان و تیم مذاکره کننده با آمریکا هنوز مشخص نیست. درست: زمان مذاکره با آمریکا و ترکیب تیم مذاکره کننده هنوز مشخص نیست.
۷. تکرار
مقصود از تکرار، تکرار عین کلمات در یک جمله است بی آنکه ضرورتی داشته باشد. تکرار اسم، حرف، قید، یک عبارت از مصداق های تکرار به شمار میآیند. تکرار اغلب موجب درازی جمله و پیچیدگی آن میشود. در نثر مطبوعاتی نویسندگان اغلب بدون آنکه خود متوجه شوند عبارتها و کلمات زیادی را بی آنکه جمله به آن نیاز داشته باشد، به کار میبرند؛ مثلاً: نادرست: از قناد پرسیدیم، چرا بیشتر بازی هایتان، بازی های قدیمی و سنتی است؟
درست: پرسیدیم: چرا بیشتر بازی هایتان قدیمی و سنتی است؟
۸. مترادف نویسی
مقصود از مترادف نویسی آوردن عبارتهای مترادف و هم معنی درجمله است:? نادرست: ما بارها در این مورد صحبت کرده ایم اما همیشه بحث مان با سر و صدا و داد و بیداد خواهرم بینتیجه و نصفه کاره مانده است.
درست: ما بارها در این مورد صحبت کرده ایم، اما همیشه بحث مان با داد و بیداد خواهرم بی نتیجه مانده است.
۹. حشو
منظور از حشو به کاربردن کلمات و عبارت های زائد است که معانی بیان شده همان کلمات و تعابیر را دوباره بیان میکنند. مثال: «سایر شهرهای دیگر» در این جا حشو به معنی کاربرد دو کلمه است، درحالی که یکی از آن دو کلمه مفهوم دیگری را داشته باشد. چنان که در مثال 'جنازه مرده' کلمة جنازه فقط برای مرده به کارمی رود و ذکر یکی از آن دو کافی است. نمونه هایی ازحشوهای زبان فارسی چنین اند: پیش بینی کردن از قبل، شب لیله القدر، سنگ حجرالاسود، ریسک خطرناک، تخته وایت برد، برعلیه، سؤال پرسیدن و...
۱۰. مبهم نویسی
گاهی در نتیجة جابه جایی اجزای جمله و نشاندن سازهها در جای نامناسب، اضافه کردن پی در پی کلمات به هم، معلوم نبودن مرجع ضمایر، آوردن افعالی که معانی دو پهلو دارند و عواملی از این دست در زبان مطبوعات جملاتی به کار میرود که مخاطب در درک و دریافت معنا و مفهوم آنها با مشکل روبه رو میشود. گاهی نیز در نتیجة برخی عوامل فوق، جملة قابلیت انتقال دو مفهوم مختلف را دارد که حتی ممکن است با یکدیگر متضاد و یا متناقض باشند. بدیهی است که زبان بخش هایی از مطبوعات همچون خبر، خلاف برخی گونه های دیگر زبان از جمله زبان ادبی، باید صریح و روشن و عاری از هر گونه ابهام و پیچیدگی یا معانی دو پهلو باشد. امکان استنباط معانی مختلف یا خلاف مراد نویسنده از زبان را کژتابی مینامند. ابهام و کژتابی گاهی نیز ممکن است ناشی از کاربرد قید به صورت مبهم و یا حدف بدون قرینه برخی از ارکان جمله باشند.
نادرست: و آن را علت و مسبب بسیاری از تنشها و مخالفت های جهانی از جمله مسائل هستهای میدانند. (ابهام)
درست:... و آن را علت بسیاری از تنشها و مخالفت های جهانی با مسائل هستهای میدانند.