- محیالدین غفرانی
- 1390-08-01 11:46:00
- کد مطلب : 3439
در حدود سی سال پیش بود. رهگذرانی که از کنار روزنامه فروشی ها می گذشتند، در بین انواع مجلات بزرگ و کوچک رنگارنگ و پر زرق و برق، مجله ساده آبی رنگی دیدند. در مستطیل سفید کوچکی نوشته شده بود: 'اول آبان ماه- 1342 بها: 20ریال'، و در گوشه بالای سمت راست، مستطیل قرمزی بود که '1' سفیدی در آن می دیدند. همین نشان می داد که مجله جدیدی قدم به دنیای مطبوعات ایران گذاشته است...
در حدود سی سال پیش بود. رهگذرانی که از کنار روزنامه فروشی ها می گذشتند، در بین انواع مجلات بزرگ و کوچک رنگارنگ و پر زرق و برق، مجله ساده آبی رنگی دیدند. در مستطیل سفید کوچکی نوشته شده بود: 'اول آبان ماه- 1342 بها: 20ریال'، و در گوشه بالای سمت راست، مستطیل قرمزی بود که '1' سفیدی در آن می دیدند. همین نشان می داد که مجله جدیدی قدم به دنیای مطبوعات ایران گذاشته است. اگر امروز به جلد آن شماره نخستین نگاه کنید، متوجه خواهید شد کسانی که آن را خریدند، در بند ظاهر جذاب و هیجان انگیز نبودند. شاید تنها انگیزه ای که باعث شد مجله را بخرند، این بود که زیر آن 1 سفید رنگ، با خط نستعلیق سیاه نوشته بود که این مجله، 'ماهنامه صبح امروز برای نسل دانشمند» است. کلمه دانشمند با خط درشت تری نوشته شده بود که امروزه برای ما بسیار آشناست.
پس اسم این ماهنامه نورسیده چه بود؟ در گوشه پایین سمت چپ، انگار برای تأکید مطلب، به خط قرمز و با سایه بنفش تیره، باز نام دانشمند نوشته شده بود، اما این بار به همان شکلی که بتازگی در ستون دانشمند در دهه 1340 می بینید. و در زیر این نام، جمله ای بود که به خریداران وعده می داد در این مجله چه خواهند خواند:« سخنان نو از جهان تازه برای نسل جدید از دانش امروز و پژوهش فردا».
بدین ترتیب بود که نخستین شماره دانشمند با همان قطع امروزی منتشر شد. اما شاید بتوان گفت تنها شباهت ظاهری دانشمند امروز با دانشمند سی سال پیش، همین قطع مجله است. محتوای مجله هم در سی سال گذشته، افت و خیز های بسیاری داشته است که تا حدی نشانگر تغییراتی است که در گردانندگان مجله ، سلیقه خواننده ایرانی، و مقتضیات زمانه بوجود آمده. در این چند صفحه کوتاه هم که نمی توان نشو و نمای 30 ساله دانشمند را به تفضیل شرح داد، اما وقتی به نخستین شماره های این مجله نگاه می کنیم، دست کم در می یابیم در روز تولدش چه خبر بوده است.
بارز ترین نکته ای که جلب توجه می کند این است که بر خلاف امروز که مجله هایی با نام علمی، مثل قارچ از همه جا سبز می شوند، به نظر می رسد که در آن سال ها چنین مجلاتی برای خواننده ایرانی واقعا ناشناخته بوده است. با اینکه صحبت از «دانش امروز» در میان بوده، اما این صحبت ها برای خوانندگان آن دوران«سخنان نو از جهان تازه برای نسل جدید» محسوب می شد.
دانشمند از همان شماره های نخستین هم در قالب یک مجله علمی«عمومی» منتشر شد، یعنی مجله ای که نه به یک رشته تخصصی علم مربوط شود و نه مورد استفاده قشر خاصی از مردم باشد، اما ظاهراً خود سردبیر هم تنها به عمومیت موضوعی مجله معتقد بود و بعید می دانست عموم مردم به آن روی آورند. در سرمقاله شماره نخست دانشمند آمده است:«بدون تردید هیچ نشریه ای نمی تواند جوابگوی نیازمندی های تمام طبقات یک جامعه باشد . . . نشریه ای که می خواهد ( و یا مجبور است) برای همه باشد ناگزیر است آش همه جوش باشد، طبعاً به مصداق (همه کاره هیچ کاره است) هیچگاه توفیق جلب توجه یک صنف هم بوی دست نخواهد داد.»
به همین دلیل، سردبیر خود را مجبور می دید خوانندگانش را در میان «جوانان روشنفکر، دانشجویان، دبیران و استادان،کارمندان و افراد تحصیل کرده دیگر» جستجو کند.
این بر خلاف امروز است که خوانندگان دانشمند را در بین دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان و خانم های خانه دار هم می توان پیدا کرد. اما اگر امروز بدون توجه به سلیقه خواننده سی سال پیش به آن دوران بنگریم، شاید حتی به نظرمان آید که تنوع موضوعی دانشمند در آن شماره های نخستین، بیش از اندازه بود. در قسمت بالا و چپ جلد اول شماره اول، فهرست منتخبی از «28 بررسی علمی، رپرتاژ تاریخی، 375 پند و یکصد نکته علمی و تاریخی و فنی دیگر» که در آن به چاپ رسیده است، دیده می شود. در این مقالات گوناگون می توان عناوین بسیاری پیدا کرد که شاید اکنون به نظرمان خنده دار بیاند. مثلاً«در کره مریخ تمدنی عالی تر از تمدن ما وجود دارد» یا «عشق و زناشویی در مصر قدیم». برخی از عناوین مربوط به موضوعات تاریخی، هنری یا ادبی بودن که امروزه دیگر باید آنها را در مجلات مربوط به خودشان پیدا کرد.
نظیر «گوگن نقاشی که تا پایان عمر زجر کشید»، «زنان خونخوار و شرور تاریخ» یا مقاله ای در مورد اینکه چه کسی «باعث بوجود آمدن شاهکار الکساندر دومای پسر گردید». اما از طرف دیگر مقالاتی نیز بودند که امروز هم نظیرشان را می خوانیم، مانند«اتومبیل های 1964 چه تغییراتی کرده اند»، «اسرار عجیب بدن انسان»، شگفت انگیز ترین مهاجرت حیوانات» یا «مرگ جهان آفرینش و خاموشی خورشید ما چه زمانی خواهد بود؟». بنابراین شاید عاقلانه تر باشد به خوانندگان سی سال پیش دانشمند نخندیم: چه بسا سی سال دیگر عده ای بنویسند «ببینید در دهه 1370 چه مقاله هایی می خواندند!»
این توقع بیش از حد، در عکس های داخل جلد هم نمایان است: در داخل جلد شش شماره اول دانشمند، عکس افراد مختلفی از آینشتاین گرفته تا فردوسی و رودکی و ارنست هیمنگوی را می توان دید. صفحه بندی داخل مجله هم با امروز تفاوت فراوانی دارد، و بارزترین نکته ای که جلب توجه می کند این است که اکثر مقاله ها فقط دو سوم عرض صفحه ها را گرفتند و در یک سوم حاشیه صفحه ها، مطالب کوتاه از قبیل پند و شعر و ضرب المثل و گفته های بزرگان، خبر های کوتاه، اطلاعات عمومی، زندگانی مشاهیر و حتی لطیفه و طرح و کاریکاتور جای داده شده بود. تفاوت ظاهری دیگری که شماره های نخستین دانشمند با شماره های کنونی دارند، شکل عنوان های مقالات است که اکثرشان با دست نوشته می شدند و با طرح های و خط های گوناگون تزیین می شدند.
اما از این اختلافات ظاهری که بگذریم، با مراجعه به نخستین شماره های دانشمند می توان تا حدی دریافت که در آن سال ها، چه موضوعاتی «مد روز» بودند و کدام دانشمندان و نویسندگان در دنیای علم مطرح بودند. مثلاً در دهه 1340 که مقارن با جنگ سرد آمریکا و شوروی و اوج مسابقه فضایی آن دو ابر قدرت بود، کمتر شماره ای را می توان پیدا کرد که درباره رقابت تسلیحاتی و جاسوسی آن ها یا نحوه آماده شدن فضانوردان برای فرود بر کره ماه، مقاله ای نداشته باشد. یا به عنوان نمونه بسیاری از مقالات فضایی، ترجمه ای از نوشتهها یا مصاحبه های ورنر فون براون بودند که در آن سال ها طرح های مختلفی برای سفر های فضایی ارائه می داد. گهگاه مقالاتی از ایزاک آسیموف هم چاپ می شدند که در آن ها موضوعاتی را که در آن زمان مطرح بودند توضیح می داد، مثلاً اینکه آیا کامپیوتر(یا به قول آن روزی ها، مغز الکترونیکی) روزی بر انسان غلبه خواهد کرد، یا اینکه لیزر چیست، و پرسش هایی از این قبیل. وبالاخره صاحبنظران ایرانی بودند، نظیر مصاحبه ای با مرحوم دکتر هشترودی که در شماره اول چاپ شده است و به قول مصاحبه کننده چون «دکتر هشترودی علاوه بر رشته های مختلف علوم در زمینه زندگی نسل جوان و استعداد لیاقت آن ها صاحب نظریه بوده و عقیده ای روشن بینانه دارد»، درباره این موضوع بحث شده که «نسل جوان و دانشمند ما به کجا می رود؟»
برخی ستون های کم و بیش ثابت دانشمند هم بودند که طی سالها چاپ می شدند، مثل «سرگرمی های علمی برای جوانان»، «آموزش وسائل فنی به زبان ساده»، «داستان علمی»، «شطرنج دانشمند» (که از دی ماه 1342 شروع شد) «بررسی دین از راه دانش» و حتی «در جهان تمبر» (از آبان 1346)
خلاصه دانشمند با چنین شکل و محتوایی متولد شد، و شاید برخلاف انتظار سردبیر، مورد استقبال قرار گرفت. به طوری که در سرمقاله شماره دوم دانشمند آمده است: « در شماره گذشته گفتیم که متاسفانه با شوق نامطبوعی که در خوانندگان کشور برای خواندن مطالب نامفید و شاید غالباً زیان آور و توخالی پیدا شده، تصور ادامه نشریاتی مانند دانشمند . . . به دشواری انجام پذیر است.» اما: «اما نوزاد یک ماهه ای که بنام (دانشمند) ماهنامه صبح امروز، در اختیار نسل جوان و روشن دل کشور ما قرار گرفت بیش از حد انتظار مورد توجه خوانندگان گرامی واقع گردید.» با این همه، باید واقعیت هایی را که برای تداوم انتشار هر مجله مستقلی ضروری اند، پذیرا شد: « از سوی دیگر با وجود استقبال بیش از حد خوانندگان صاحب نظر و دانش دوست هنوز باید مدت ها در انتظار آن فرصت بود که درآمد فروش مجله بتواند هزینه زیاد ولی معقول آن را جبران کند به همین مناسبت به سبک دیگر نشریات سالم جهان مجبوریم که درآمد مجله را از راه چاپ آگهی های بازرگانی جبران کنیم زیرا درآمد مجله از بابت فروش مجله حتی هزینه چاپ و کاغذ آن را تأمین نمی کند. »
در هر صورت با این تدابیر دانشمند انواع ناملایمات را پشت سر گذاشت، و به جایی رسید که اکنون سی سال بعد از انتشار دانشمند، به آن شماره های نخستین نگاهی بیندازیم. سردبیر در آذر 1342 متواضعانه نوشت: « آنروز که توانستیم کانون دلخواهی فراهم آوریم که میعادگاه جوانان روشنفکر و مردم دانشمند این کشور باشد، و مجله ای را در اختیار آن ها قرار دادیم که سطر سطر آن هرچه بیشتر خواندنی تر، و مفید تر و آموزنده تر بود، آن روز می توانیم در راهی که در پیش گرفته ایم خود را موفق بدانیم.»
آیا آرزوی نخستین سردبیر دانشمند برآورده شده است؟ پاسخ این پرسش را به خوانندگان امروز دانشمند واگذار می کنیم اما پیش بینی سردبیر در آخرین جمله سرمقاله آذر 1342 این بود: « اگر چه تا آن روز راهی طولانی در پیش است، ولی آینده را بیش از حد تصور روشن می بینیم.»