- گفتوگو با علیاکبر قزوینی، مجید یوسفی
- 1390-10-20 10:32:00
- کد مطلب : 3474
ماهنامه علمی ـ فرهنگی دانشمند پنجمین دهه عمرش را سپری میکند. در این سال ها جوانان و نوجوانانی که با آن به دنیای علم و دانش معرفی شدند، در محافل علمی ایران و جهان نامی پرآوازه یافتند که کوچکترین آنان اینک 60 سالگی را سپری میکند. در همه این سالها، دانشمند در قطع و نام ماندگار بود و تغییری بنیادین نیافت. اما محتوا، سبک و سیاق طی این 5 دهه بارها و بارها تغییر جدی به خود دید، اما سرنوشت آن همانند هزاران نشریه فرهنگی ـ علمی دیگر به محاق توقیف نرفت.
ماهنامه علمی ـ فرهنگی دانشمند پنجمین دهه عمرش را سپری میکند. در این سال ها جوانان و نوجوانانی که با آن به دنیای علم و دانش معرفی شدند، در محافل علمی ایران و جهان نامی پرآوازه یافتند که کوچکترین آنان اینک 60 سالگی را سپری میکند. در همه این سالها، دانشمند در قطع و نام ماندگار بود و تغییری بنیادین نیافت. اما محتوا، سبک و سیاق طی این 5 دهه بارها و بارها تغییر جدی به خود دید، اما سرنوشت آن همانند هزاران نشریه فرهنگی ـ علمی دیگر به محاق توقیف نرفت. نه این که فراز و فرودی نداشت بلکه بارها و بارها به نفس افتاد، به اوج رسید، شکوفا شد و مجددا در تعلیق ادامه یا توقف انتشار قرار گرفت اما همواره منتشر شد، جوان و زنده ماند و به راهش ادامه داد.
از فردای پس از انقلاب بارها و بارها دست به دست شد، بزرگانی آمدند و رفتند. ماهنامه بارها در مسند تحولات مهم علمی خوش درخشید و با جامعه علمی همنوایی هایی کرد که در وسع و اندازه هیچ نشریه ای نبود. محمد پیراینده، علی میرزایی، احمد فرمد، علیرضا کریمی هر کدام در دوره های مدیریتی خود موجباتی را فراهم کردند که تا اینک دانشمند به دست نسلی دیگری از روزنامه نگاران علمی نویس برسد.
علی اکبر قزوینی حالا دیگر ـ تقریبا ـ جوان ترین سردبیری است که ماهنامه دانشمند به خود دیده، روزنامه نگار تیزهوش و مستعدی که قابلیت خود را در انتشار یک ماهنامه وزین علمی طی 5 سال اخیر با انتشار شمارههای کیفی نشان داده است. او سنت دار است، سنت و میراث بزرگانی که در این سال ها بارها و بارها در ماهنامه دانشمند درخشیدند و مخاطبان وسیعی را همراه خود کردند و دانشمند را همچنان در اوج نگه داشته اند را پاس داشته است.
قزوینی در طول این گفتوگوی صمیمی چنان از بزرگان علم و دانش به نیکی و بزرگی یاد کرد که بر اهمیت کار خود بیشتر افزود.
***
* جناب آقای قزوینی پیش از ماهنامه دانشمند چه فعالیتی می کردید؟ تحصیلات شما در چه حوزه ای از علم هست؟ و نحوه ورود شما به این ماهنامه چگونه بوده است؟
ـ من در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی عمران تحصیل کردم، در مقطع لیسانس. فوق لیسانس همین رشته را در گرایش راه و ترابری در دانشگاه شریف ادامه دادم. از سال دوم دانشگاه که سال ۷۶ بود، به خاطر تمایل و علاقه ای که به کار مطبوعات داشتم، ترجمه مطالب علمی برای مجله اطلاعات علمی را آغاز کردم. و در ادامه، با دانشمند شروع به همکاری کردم.
* فارغ التحصیل چه سالی هستید؟
ـ من سال 1378 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم. در ادامه پاسخ سوال قبلی، نخستین مقاله ای که ترجمه کردم خوشبختانه بهسرعت در مجله اطلاعات علمی چاپ شد و این انگیزه قوی تری را در من ایجاد کرد که کار مطبوعات را ادامه دهم. در حدود یک سال و نیم با مجله اطلاعات علمی کار می کردم و در اکثر شماره های آن مطلب داشتم. بعد از مدتی، به این نتیجه رسیدم که مجله اطلاعات علمی خواسته و نیت اصلی من را در زمینه فعالیت مطبوعاتی علمی برآورده نمیکند، چون حتی یک بار هم از من دعوت نکردند به دفتر مجله بروم، حقالتحریر نمیدادند، و حتی وقتی در یک مسابقه مقالات برتر که از سوی مجله برگزار شد مقاله من برگزیده شد، جایزهام را هم که یک دوره کامل شرح مثنوی چاپ خود موسسه اطلاعات بود، ندادند! این بود که تصمیم گرفتم همکاری با دانشمند را امتحان کنم.
* چرا از ابتدا سراغ دانشمند نرفتید؟
ـ آن زمان که کار با اطلاعات علمی را آغاز کردم، تصویر مجله دانشمند در زمان مدیرمسئولی آقای احمد فرمد در ذهنم بود. من فقط سه شماره از آن دوران را خریده بودم و از دید من، مجله در آن زمان از نظر فرم و محتوا چنان نسبت به دوره قبل (زمان آقای علی میرزایی) افت کرده بود که حتی رغبتی برای در دست گرفتن و خواندن ایجاد نمیکرد. اما زمانی که تصمیم گرفتم سراغ دانشمند بروم، خوشبختانه تحت نظارت آقای علیرضا کریمی، مجله وضعیت خوبی از لحاظ کیفیت مطالب و چینش و فرم صفحات داشت.
* و این اتفاق در چه زمانی افتاد؟
ـ در نوروز 78 بود. شش مقاله از هفتهنامه علمی نیوساینتیست را از شمارههای مختلف این مجله کپی گرفته بودم (کتابخانه دانشکده فنی دانشگاه تهران، مشترک نیوساینتیست بود). آن مقالات را در تعطیلات نوروز با عشق و علاقه فراوان ترجمه و پاکنویس کردم، حتی بعضی از طرحها را خودم نقاشی کردم (آن زمان امکانات تایپ و اسکن مثل حالا نبود!)، و با پست برای مجله دانشمند فرستادم. گمان می کنم حدود دو ماه بعد بود که از دفتر مجله تماس گرفتند و اعلام کردند که علاقهمند به همکاری بیشتر و مستمرتر با من هستند. خیلی خوشحال شدم، از همان نخستین مطلبی که از من در دانشمند چاپ شد، حقالتحریر هم پرداخت شد.
* به دعوت آقای کریمی آمدید؟
- به دعوت غیرمستقیم ایشان بود. خانم مینو مهرعلی، مدیر تولید مجله که هنوز هم این سمت و مسئولیت را دارند، از دفتر ماهنامه با من تماس گرفتند. در آن زمان آقای سیدمحمدعلی عمادی سردبیر و خانم میترا آل یاسین ویراستار مجله بودند.
* دقیقا یادتان هست که چه کسی از شما دعوت بعمل آورد؟
ـ اینکه چه کسی تشخیص داد که من توانایی همکاری با دانشمند را دارم، بنده اطلاعی ندارم. اما من از این دعوت استقبال کردم و همکاری خود را با ماهنامه دانشمند آغاز کردم. و البته در نخستین دیدار، به دیدن آقای کریمی رفتم.
* فرآیندی که منجر به سردبیری شما شد چگونه شکل گرفت؟
- آقای عمادی، سردبیر دانشمند، زمانی که قرار شد روزنامه جام جم در اوایل سال ۷۹ منتشر شود، بهعنوان دبیر سرویس علمی این روزنامه انتخاب شده بودند. ایشان از من و یکی دیگر از دوستانی که با دانشمند همکاری داشت، دعوت کردند به سرویس علمی جام جم ملحق شویم. ما این سرویس را راه اندازی کردیم که بسیار پرطرفدار بود و در واقع، جام جم نخستین روزنامه ایرانی بود که هر روز یک صفحه کامل علمی داشت. در آن زمان اینترنت هم تازه داشت در ایران گسترش مییافت و من یک ستون «سایتهای اینترنتی» در آن صفحه داشتم که بسیار پرطرفدار بود.
* بنابراین ماهنامه دانشمند را رها کردید؟
ـ خیر، همزمان با دانشمند هم کار می کردم، در دوره فوق لیسانس هم تحصیل میکردم. پس از جام جم، چند سالی هم با روزنامه شرق همکاری داشتم و در این میان هر از گاهی به برخی نشریات و روزنامههای دیگر هم مطلب میدادم. تا اینکه در تابستان سال 85 که آقای عمادی دیگر نمی توانستند سردبیر دانشمند باشند، چون در مجلهای دیگر نیز به عنوان سردبیر انتخاب شده بوند. لذا امکان اینکه همزمان در 2 مجله سردبیر باشند نبود. در آن زمان خانم مهرعلی از طرف آقای کریمی با من تماس گرفتند و پیشنهاد سردبیری را به من دادند. سردبیری مجله دانشمند برای من افتخار بزرگی بود و هست، این پیشنهاد را با کمال میل پذیرفتم و بنابراین از مرداد سال 85 با سمت سردبیر به دفتر دانشمند در خیابان استاد نجاتاللهی رفتم، البته نامم بهعنوان سردبیر، از شماره آبانماه آن سال درج شده است.
* در سال های همکاری با روزنامه جام جم چه تصویری از صفحات علمی روزنامه داشتید؟
- فعالیت من در آن سال ها اغلب ترجمه علمی مقالات بود. من از زمانی که یادم میآید علاقه بسیاری به نوشتن و کار مطبوعات داشتم، البته تحصیلات آکادمیک روزنامه نگاری نداشتم. اولین دفتر مجلهای را هم که دیدم مجله دانشمند بود. همچنین همیشه علاقهمند بودم که در تحریریه پرتکاپوی یک روزنامه کار کنم که بعدها با ورود به جام جم این علاقه را تجربه کردم. در آنجا از استادانی چون محمد دهقانی آرانی، مجید رضاییان، سیدمحمدعلی عمادی و دیگران بسیار آموختم. بسیاری از فنون روزنامه نگاری را در عمل در تحریریه جام جم و همچنین با خواندن گزارش ها و مقالات مجلات علمی خارجی آموختم. روزنامه جام جم مکانی بود که نه تنها فنون روزنامه نگاری را بیشتر آموختم، بلکه توانستم آن را ارتقاء دهم و به روز کنم. بعدها این یادگیری در همکاری با روزنامه شرق بسیار تکمیل تر شد. در واقع، با روزنامه شرق بود که «روزنامهنگار» شدم؛ چون برای شرق مطالبی تهیه میکردم که دیگر ترجمه نبودند؛ بلکه با ایدهای شروع میشدند و من به دنبال آن ایده میرفتم و آن را در قالب خبر، گزارش، گفتوگو و... مینوشتم.
* چه زمانی برای نخستین بار مجله دانشمند را دیدید؟
- اواخردهه 60، در زمان مدیریت آقای علی میرزایی که من در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم.
* در مورد دانشمند دوره آقای میرزایی و تفاوتش با دوره های دیگر چه استنباطی دارید؟
- دانشمند در زمان ایشان در اوج بود و هنوز هم فکر میکنم هست.
* چرا معتقد هستید که آن دوره هنوز هم در اوج هست؟
- چون دانشمند دوره علی میرزایی اثرگذاری، فراگیری، اعتبار و نفوذ خاصی در جامعه مطبوعات داشت. پیش از انقلاب، ماهنامه دانشمند نشریهای خصوصی بود؛ و در آن دوره زمانی خبر گرفتن، دسترسی به منابع، صفحه آرایی و... با امکانات آن زمان کار بسیار دشوار و طاقت فرسایی بود. دکتر نصرا... شیفته، سردبیر آن زمان، و دوستانشان کار بسیار بزرگ و ارزشمندی انجام میدادند. با این همه، برخی ریزهکاریهای لازم نظیر ذکر منبع دقیق مطلب، تفکیک موضوعی مطالب، داشتن ویراستار در زمینههای مختلف و...، رعایت نمیشد. زمانی که آقای میرزایی مسئولیت دانشمند را بر عهده گرفتند، آنطور که در سرمقالههای آن زمان نوشتهاند، دقتنظر علمی را سرلوحه و اساس کارشان قرار دادند. در نتیجه ماهنامه دانشمند جدیدی را ایجاد کردند که مخاطبان، مخصوصا دانشگاهیان و جامعه علمی کشور، می توانستند بیشتر از پیش به آن اعتماد کنند. ایشان در اداره ماهنامه اختیارات کامل داشتند و آنطور که خود در مصاحبهای گفتهاند، جز به رئیس وقت بنیاد مستضعفان (که صاحبامتیاز مجله است) به کسی پاسخگو نبودند. ایشان انسان بسیار معتبر و فرهیخته با ارتباطات وسیعی بودند که از همین طریق توانستند اشخاص شاخص بسیاری را به همکاری با دانشمند دعوت کنند. همه این موارد در کنار سابقه مدیریتی ایشان کمک کرد مجله دانشمند را به اوج خود برسانند. متاسفانه بعد از کناره گیری ایشان از ماهنامه دانشمند، تمامی این میراث عظیم از بین رفت.
* فکر میکنید چرا دانشمند در آن سالها آنقدر در جامعه علمی نفوذ داشت؟
ـ اینکه چرا دانشمند در آن سالها بسیار در جامعه علمی نفوذ داشت و مجلهای بود که بسیار به چشم میآمد، دلایل زیادی دارد؛ اما مهمترینش بهنظر من، این است که آقای میرزایی بر همه امور مجلهای که مدیرمسئول آن بودند، تسلط و اختیارات کامل داشتند. و البته بهگفته خودشان، حمایت معنوی هم میشدهاند. اما چرا بعد از آن سال ها دانشمند اثرگذاری گذشته را نیافت، به نظرم هم به شرایط بیرونی برمیگردد و هم به شرایط درونی. هماکنون تعداد مجلاتی که در ایران منتشر میشوند بسیار بیشتر از تعداد نشریات در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ است، رقبایی همچون شبکههای تلویزیونی ۲۴ ساعته و اینترنت و... به میدان آمدهاند؛ و البته روش اداره دانشمند هم با زمان آقای میرزایی فرق کرده است.
* هم اکنون وضعیت کنونی دانشمند را به لحاظ سازمان تحریریه چطور ارزیابی می کنید؟
- دانشمند همانطور که مطلع هستید به صورت ماهنامه منتشر می شود و تمام نویسندگانی که با ما همکاری دارند حق التحریر هستند. افراد ثابت دفتر مجله شامل مدیر مسئول، سردبیر، مدیر تولید، مدیر هنری، تایپیست، بخش های بایگانی و اجرایی است. چند سالی است که ماهنامه دانشمند با موسسه نوین دانشمند ترکیب شده است که تحت نظارت بنیاد مستضعفان است؛ و دانشمند در واقع یکی از نشریاتِ بخش انتشاراتی این موسسه است. حدود 15 الی 20 نفر از نویسندگان دانشمند هستند که به طور مرتب با آنها ارتباط داریم و البته همیشه حجم زیادی از مقالات از سوی خوانندگان و کسانی که علاقهمند به همکاری با نشریه هستند به دستمان میرسد. این مقالات و درخواستهای همکاری را بررسی میکنیم از بین آنها، مطالب خوب را منتشر میکنیم و کسانی را که تواناترند و علاقه دارند، دعوت میکنیم تا بیشتر با دانشمند همکاری کنند. با این همه، جای حداقل ۳ ویراستار در مجله خالی است؛ و این باعث شده تا بررسی و ویراستاری همه مقالات و مطالب عملا بهعهده سردبیر باشد.
*دانشمند هزینه خودش را تامین می کند؟
- تا جایی که من اطلاع دارم، بله.
* حق التحریرها در ماهنامه دانشمند چگونه است؟ حقوق روزنامه نگاران ثابت چگونه محاسبه می شود؟
- مبلغ را هیئت مدیره موسسه نوین دانشمند تعیین و ابلاغ میکند. به نظر من خیلی کمتر از آن چیزی است که در مجلهای با اعتبار و جایگاه دانشمند باید باشد. حداقل باید سه برابر این رقم باشد.
* وضعیت تیراژ مجله دانشمند به چه صورت است؟
- با توجه به امکانات و شرایط، بسیار خوب است. پنج سال پیش تیراژ دانشمند کمتر از ۱۵ هزار نسخه بود که در این مدت با حمایت مدیرمسئول مجله جناب آقای یعقوب مشفق و همکاری همه دوستان در بخشهای تولید و اجرا، و همچنین یاری و همکاری نویسندگان و مترجمان مجله، توانستیم آنقدر مورد توجه مخاطبان قرار بگیریم که تیراژ مجله به ماهی ۳۴ هزار نسخه برسد. اگر هر شماره مجله را حداقل ۳ نفر بخوانند (که با توجه به میانگین افراد خانوار ایرانی چندان دور از ذهن نیست)، میتوان گفت هر شماره مجله را بیش از ۱۰۰ هزار نفر میخوانند.
* اکنون وضعیت ویژه نامه ها به چه صورتی است؟
- ماهنامه دانشمند به نظر من پتانسیل این را دارد که هر سال دهها ویژهنامه منتشر کند و حتی در مورد برخی موضوعات پرطرفدار مثل فیزیک، اخترشناسی، رایانه و...، مجله مستقل منتشر کند. حتی میتواند و لازم است که در کار نشر کتابهای علمی عامهفهم هم وارد شود. اما در پاسخهای قبلی گفتم که دانشمند باید حداقل ۳ ویراستار داشته باشد و دستمزدها باید حداقل ۳ برابر رقم فعلی باشند. با شرایط موجود نمیشود کارهای بزرگتر کرد.
* مقالات دانشمند چقدر بازتاب در میان مخاطبان دارند؟
ـ بسیار! با توجه به اینکه دانشمند ماهنامه است و ما ماهی یک بار فرصت داریم به دست مخاطبان برسیم، در تمام ماه از سوی خوانندگان تماس داریم؛ چه نامه (که در سالهای اخیر تقریبا بهطور کامل به ایمیل تبدیل شده)، چه تلفنی و چه حضوری. آنها با دقتنظر مطالب را میخوانند و دیدگاههایشان را درباره آنها میگویند. یا مثلا از ما میخواهند درباره فلان موضوع هم مقاله داشته باشیم. همیشه تماسهایی داریم که ما را شگفتزده میکند. مثلا چند روز پیش خانمی تماس گرفتند و درباره مطلبی که حدود سه سال پیش چاپ کرده بودیم سئوالی داشتند. در آن مطلب از یک پیشرفت جدید در دندانپزشکی نوشته بودیم که توسط یک محقق ایرانی انجام شده بود. آن خانم میخواست ببینید آیا میتواند از آن روش بهعنوان یک درمان برای خودش استفاده کند؟ با نویسنده تماس گرفتیم و آنها را به هم مرتبط کردیم. اینها واقعا شیرینیهای کار است. حتی از خارج از کشور هم تماسهای تلفنی داشتهایم.
* این بازتابها و بازخوردها همیشه وجود داشته است؟
ـ وقتی در آذر و دی ۸۵ تغییرات اساسی را در فرم و محتوای دانشمند اعمال کردیم، بسیاری از روزنامه ها و نشریات به این تغییر پرداختند و رویه جدید را بسیار تحسین کردند. این بازخوردها از سوی مخاطبان و همکاران همیشه ادامه داشته است و این نشان می دهد دانشمند همیشه اثرگذار و دارای مخاطب بوده، و همیشه مخاطبانی جدید پیدا میکند که خواهان آن هستند. بارها نامه داشتهایم که خوانندهای نوشته تازه با دانشمند آشنا شده و چقدر از یافتن این مجله علمی خوشحال است. این ارتباط خوب بین دانشمند و مخاطبانش همیشه وجود داشته است. این یکی از ویژگی های بسیار مثبت دانشمند است؛ چون در کار مطبوعاتی، یکی از ارزشمند ترین پاداشها این است که مطالب خوانده شود و بازتاب و بازخورد داشته باشد.
*هیچ وقت شده که دانشمند در خدمت همایش های علمی و کنفرانس های تخصصی قرار گرفته باشد؟
اساسا تمایلی دارید به اینکه خودتان بانی و متولی چنین همایش های علمی باشید؟
ـ کم و بیش صحبت هایی بوده منتهی هیچ وقت خیلی جدی نشده است. شاید این به علایق گردانندگان دانشمند هم باز می گردد. خود من ترجیح می دهم که بیشتر از طریق مجله و به اصطلاح بهصورت Passive با مخاطبان در ارتباط باشیم.
* در واقع دوست دارید که همین مسیر را ادامه دهید؟
- بله.
* با مراکز علمی و نهادهای پژوهشی ارتباطی دارید؟
- ما آن زمانی که گوسفندی را در اصفهان شبیه سازی کردند، همراه آقای مشفق و یکی از عکاسان به اصفهان رفتیم و یک گزارش حضوری تهیه کردیم. در زمان مسابقه روبات ها در شهر، یکی از روزنامهنگاران و عکاسانی را که با ما همکاری میکردند، برای تهیه گزارش فرستادیم. همینطور از جشنوارههای خوارزمی گزارشهای اختصاصی داشتهایم، همچنین از نمایشگاه اختراعات و نیز با مسئولان نهادهای علمی گفتوگو داشتهایم و... اما ببینید، وقتی همه حجم کارهایی مثل بررسی مطالب و ویراستاری مقالات بر عهده سردبیر است و دستمزدها اعم از دستمزد سردبیر و حقالتحریری که به دوستان گزارشگر و مترجم و نویسنده و عکاس و... پرداخت میشود بسیار کمتر از آن است که باید باشد، بعد از مدتی انگیزه همه برای تلاش بیشتر، کمتر میشود. گروه فعلی که در دانشمند مسئولیت دارند، نشان دادهاند که میتوانند کاری ممتاز انجام بدهند. اما من بارها گفتهام که کار حرفهای نیازمند فراهم کردن افراد، شرایط و ابزار حرفهای است که یکی از موارد آن دستمزد است. با دستمزدهای کم نمیتوان کارهای بزرگتر انجام داد.
* تا به حال اتفاق افتاده که در جایی همایشی برگزار شود و از شما بخواهند برای آن همایش یک پرونده تهیه کنید مثل موضوع ژنتیک؟ یا اینکه خودتان چنین پیشنهادی را به آنها بدهید؟
- بله کم و بیش چنین مواردی بوده است، منتهی چنین مسائلی همانطور که گفتم، نیازمند یک سازمان و بستر حرفهای است. باید یک شالوده ای وجود داشته باشد که شما بتوانید برای چنین مسائلی برنامه ریزی کنید. مثلا همانطور که گفتم، نویسندگان دانشمند همگی حق التحریر هستند. پیگیری مطالب برای چنین مواردی بسیار سخت است. خود شما روزنامهنگارید و به این مسئله به خوبی واقف هستید که پیگیری و گرفتن مطالب از دوستانی که حق التحریری کار میکنند چقدر کار دشواری است.
*تاکنون به ندرت پیش آمده که دانشمند صفحات خود را به صورت ویژه افزایش دهد، دلیل آن چیست؟
- من شخصا با افزایش صفحات مخالفم. چون معتقدم ۱۰۰ صفحه مطلب علمی که ۹۹ درصد آن هم تولیدی است، برای خوراک یک ماه مخاطب کافی است. میتوان (و باید) از طریق وبسایت یا ویژهنامهها و کتاب و... خوراک را متنوعتر کرد؛ اما بهتر است خود مجله با همین حجم و قطع بماند. در این ۵ سال فقط یک بار برای ویژهنامه نوروز ۸۹ ، شانزده صفحه اضافه کردیم و واقعا هم تدارک آن شماره با کلی مطلب ویژه، زمان و انرژی بسیاری برد؛ اما در نهایت، از لحاظ مالی زحمات دوستانی را که برای آن شماره فعالیت کرده بودند برآورده نکرد، و عملا خستگیاش به تن همه ما ماند.
*محتوای ماهنامه را چگونه گزینش می کنید؟
ـ این امر در تعامل بین مدیرمسئول و سردبیر اتفاق میافتد. با آقای مشفق رابطه بسیار خوبی داریم؛ مواردی است که ایشان پیشنهاد می کنند و مواردی هم من، که با هم به تعامل می رسیم. میتوانم بگویم که از لحاظ محتوایی، هر شماره مجله بالای ۷۰ درصد دلخواه من است. اگر اینگونه نباشد، اصلا نمیتوانم نامم را بهعنوان سردبیر در شناسنامه بگذارم.
* ماهنامه دانشمند باوجود آنکه در جریانات علمی از استوانه های یک جریان فرهنگی ـ دولتی است اما در سال های اخیر خیلی تغییر مکان داده است، دلیل آن چیست؟
ـ در طی 5 سال ما ۳ بار نقل مکان کردیم. دلیلش را از من نپرسید!
* آیا در این تغییر مکانها، وضعیت بهتر شده است؟
- نه کاملا بهتر و نه کاملا بدتر. فقط بهعنوان نمونه، به این موضوع اشاره میکنم که من و آقای مشفق زمانی در دفتر خیابان استاد نجاتاللهی هر کدام یک اتاق داشتیم، اما هماکنون فقط یک میز!
*اگر به شما کار با مزایای خوبی پیشنهاد شود که بروید در آنجا ثابت و در دانشمند حق التحریری کار کنید می پذیرید؟
- بستگی به کارش دارد شاید بپذیرم.
* گمان می کنم در کارتان دلبستگی هست اما چسبندگی ندارید؟
- بله همین طور است.
*درکیوسک ها دانشمند کمتر به چشم می آید چرا؟
- من فکر میکنم این روزها همه مجلات کمتر به چشم میآیند؛ چون تعداد مجلات نسبت به دو دهه پیش افزوده شده و تنوع آنها بسیار زیاد است.
* قیمت دانشمند در این ساله تغییر کرده است؟
- بله در سال 85 قیمت مجله 600 تومان بود، اردیبهشت 89 قیمت دانشمند 1200تومان و هم اکنون 1500 تومان است. این افزایشها اجتنابناپذیر است؛ اما باز هم نسبت به محتوا و کیفیت دانشمند اگر بسنجیم و با کالاهایی نظیر حتی یک وعده غذا اگر مقایسه کنیم، قیمت بسیار کمی است.
*آیا صحبت دیگری مانده؟
- من معتقدم کسانی که کار فرهنگی میکنند اگر از لحاظ مالی تامین باشند، جامعه ما بعدها مجبور نخواهد بود بسیاری از هزینهها را پرداخت کند. نوجوان و جوانی که امروز دانشمند میخواند، بسیار بعید است که در آینده کارهایی بکند که هم به ضرر خودش هستند و هم به ضرر جامعه. این همه برای اعتیاد، برای مبارزه با اشرار، برای جلوگیری از بزهکاری، برای زندانی کردن افراد ناهنجار و... هزینه میشود. چرا این هزینهها را بهموقع و در جای خودش انجام نمیدهیم؟ این سئوالی است که همه ما باید از خودمان بپرسیم، و اگر میتوانیم برای آن کاری انجام بدهیم.