- "گرویس مبارگا" و "ژان مارگ فلور"، ترجمه: پوریا ناظمی
- 1391-02-02 09:26:00
- کد مطلب : 3511
درسنامه آنلاین روزنامهنگاری علمی از سوی فدراسیون جهانی روزنامهنگاران علمی (WFSJ) و با همکاری شبکه علوم و توسعه (SciDev.Net) طراحی شده است...
اشاره: درسنامه آنلاین روزنامهنگاری علمی از سوی فدراسیون جهانی روزنامهنگاران علمی (WFSJ) و با همکاری شبکه علوم و توسعه (SciDev.Net) طراحی شده است. پیش از این سه قسمت از این درسنامه از نظرتان گذشت. درس اول به طراحی و ساختاربندی روزنامهنگاری علمی اختصاص داشت، موضوع درس دوم سوژهیابی و چگونگی داوری درباره صحت و سقم اعتبار منابع سوژهها بود. در درس سوم، آمادگیهای پیش از انجام مصاحبه، نحوه آغاز و انجام آن و شیوه طراحی سئولات برای موقعیتهای متفاوت مطرح شد. درس چهارم به تکنیکها و قالبهای نوشتن متنهای علمی اختصاص داشت. در بخش اول درس پنجم چیستی و ماهیت علم و روش علمی و مزایا و محدودیت های شناخت علمی برای روزنامه نگاران مورد بررسی قرار گرفت و اکنون در بخش دوم این درس روش روزنامهنگارانه در دنیای علم مطرح شده است.
***
اما چگونه یک روزنامه نگار میتواند وارد این دنیای انحصاری و محدود علم که ساکنانش تعداد اندکی از افراد به نام دانشمندها هستند، شود؟
با توجه به اینکه مخاطب این درسها کسانی هستند که به کار روزنامه نگاری مشغولند به بیان اصول اولیه روزنامه نگاری نمی پردازیم.
تنها کافی است این نکته را یادآوری کنیم که مانند روش کار دانشمندان معاصر، کار یک روزنامه نگار بر مبنای مشاهده واقعیات بنا شده است. همانطور که روزنامه نگاران میگویند:«واقعیتها مقدس و اظهار نظرها بی ارزشند» مانند دانشمندان، روزنامه نگاران نیز تلاش میکنند بی طرف و هدف گرا باقی بمانند چرا که باید تمایلات شخصی و پیش داوری های خود را در زمینه مورد بحثشان کنار بگذارند.
در هنگام جمع آوری اطلاعات و تولید خبر ، یک روزنامه نگار حقیقت را بالاتر از هر چیزی قرار میدهد. این نقطه مشترک دیگری بین دانشمندان و روزنامه نگارها است .
اما یک روزنامه نگار گذشته از همه اینها یک شاهد است. او وقایعی را برای مردم گزارش میکند که مردم در صحنه وقوع آن حضور نداشته اند. آنها کار خود را برای هم صنفی های خود یا دیگر روزنامه نگاران منتشر نمی کنند، بلکه آن را برای مخاطب عام منتشر میکنند. روزنامه نگاران همچنین تنها به بیان واقعیتها به شکل ساده و مجرد کفایت نمی کنند. یک روزنامه نگار خوب چهارچوبی برای بیان واقعیتها بیان میکند و برای مخاطبش تاثیرات سیاست، آموزش، قانون، عدالت، اخلاق را بازگو میکند. بهترین روزنامه نگاران آنهایی هستند که اجازه میدهند واقعیتها خود به سخن بیایند و به بازیگران اصلی صدایی میدهند تا آنها خود، واقعیتها را قابل فهم کنند.
به طور خاص، روزنامه نگارها فرهنگ را میسازند و این کار را با توسعه دادن و تغذیه کردن جامعه و توسعه مباحثات دموکراتیک انجام میدهند. روزنامه نگارها شورمندی یک جامعه شناس را در کنار کنجکاوی یک کاراگاه توام با هم دارند و همواره این دغدغه را دارند که آیا حقیقت جایگزینی وجود دارد که فراگیر تر و معنی دار تر باشد. حتی اگر این کار آنها را به نتیجه ای بر خلاف باورهای پذیرفته شده عموم برساند.
واقعیتها و فَکت هایی که از سوی یک روزنامه نگار به عرصه عمومی جامعه عرضه میشود باید با معیارهای خاصی صدق کند:
- صداقت: یک روزنامه نگار داستان تخیلی نمی نویسد و وقایع را ابداع نمی کند.
- ارزش خبری: یک موضوع خبری باید اطلاعات جدیدی را به همراه داشته باشد که چهارچوب شناخته شده عمومی را ارتقا دهد.
- معنی دار بودن: وقایع بر مبنای معانی آنها، تاثیر گذاری ،نتایج بالقوه و اهمیت برای عموم توزین میشوند.
- علاقه: روزنامه نگارها به دنبال چیزهایی هستند که غیر عادی بوده یا بتواند حس کنجکاوی مخاطب را تحریک کند.
روزنامه نگارها و دانشمندان از اطلاعات به شیوه یکسانی استفاده نمی کنند. مشاهدات یک دانشمند گاهی بسیار خاص است و اغلب اوقات تنها بخش کوچکی از یک تصویر بزرگتر را شامل میشود. یک روزنامه نگار تا جایی که میتواند تور خود را گسترده تر پهن میکند تا بتواند به تصویر کاملتری داستان دست پیدا کند. یک روزنامه نگار برای آنکه اطمینان پیدا کند مخاطب خود را گمراه نمی کند، حوزه های دیگری از دانش را نیز به میان میآورد و بازیگران دیگری را نیز وارد صحنه میکند. برای مثال، یک داستان پزشکی ممکن است شامل اطلاعات و واقعیات هایی در باره اقتصاد، جغرافیا و یا جامعه شناسی نیز باشد
اما ژورنال های علمی چیستند و روزنامه نگار علمی چه چیزی را عرضه میکند؟
ژورنال های علمی همزمان با تولد علم تجربی مدرن به وجود آمدند و این اتفاقی بود که در قرن 17 در کنار انتشار کتابها و برگزاری کنفرانس های علمی آغاز شد. سال 1668 فرانسه شاهد انتشار ژورنال«لو ژورنال دُ سوان بود» در 1683، نشریه متون مذاکرات فلسفی (Philosophical Transactions) در انگلستان شروع به انتشار کرد و نشریه اکتا ارودیتوروم (Acta eruditorum) نیز انتشارش را در آلمان آغاز کرد.
شکل و محتوای ژورنال های علمی به طور چشمگیری از آن زمان تا کنون تغییر کرده است. امروزه صدها هزار ژورنال شناخته شده شاخه های مختلف علمی را پوشش میدهند.[1]
همچنین امروزه با گروهی از روزنامه نگاران مواجهیم که خود را روزنامه نگار علمی مینامند و معتقدند کار آنها ایجاد پل و ارتباط بین نتایج کار دانشمندان و تحقیقات علمی و عامه مردم است. روزنامه نگاران علمی معتقدند که به اشتراک گذاری علم نیاز اساسی دموکراسی است و علم در خود قدرت دموکراسی سازی را با نیروی صداقت، بی طرقی و برابری اش در اختیار دارد و میتواند بر زندگی روزمره شهروندان تاثیر به سزایی داشته باشد.
از سوی دیگر گروهی از روزنامه نگاران علمی وجود دارند که مجذوب علم هستند و میخواهند شورمندی و دستاوردهای مهم و خیره کننده علم را با دیگران و عموم مردم سهیم شوند.
کسانی که در روزنامه نگاری علمی به فعالیت مشغولند، تلاش میکنند تا تلاشها و کارهای دانشمندان را ترجمه و منتشر کنند و توضیح دهند که مکانیسم علم چطور کار میکند و چگونه جهان علم با کل جهان ما ارتباط دارد، مردم را به علم علاقه مند کنند و نگرش مثبتی نسبت به علم به وجود آورند.
نقش روزنامه نگاری علمی
مردم باید تفاوت جدی و خط افتراقی را بین روزنامه نگاری علمی و روابط عمومی علمی رسم کنند و آنها را از هم جدا کنند. روابط عمومی علمی، استراتژی های متفاوتی را با هدف ترویج علم بین مردم و آوردن آن به میان عامه دنبال میکند. هدف آن آموزش دادن، افزایش توجه عمومی و ساختن پشتوانه ای برای علم است. ارتباطات جمعی علمی یا روباط عمومی علمی (Science Communication) از ابزارهایی مانند، روابط عمومیها، کارزارهای تبلیغاتی، ابزارهای بازاریابی، برشور ها، کتاب ها، فستیوالها و مراکزی مانند موزه های علم بهره میبرد.
اما یک روزنامه نگار علمی، از سوی دیگر، میخواهد علم را به مردم بازگرداند و به آنها کمک کند تا از موهبت علم برخوردار شوند. به طور قطع اکثر روزنامه نگاران علمی از تحسین کنندگان گنجینه علم هستند اما آنها فراتر از آن، هنر شک کردن را توسعه و ترویج میدهند. تا مطمئن شوند عامه مردم قربانی در دام علوم بد، اشتباه و متقلبانه نخواهند شد. گاستون بشله فیلسوف فرانسوی، میگوید روزنامه نگارهای علمی پایی در جهانی دارند که در آن ایدهها حیات دارند و پای دیگرشان در جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم.
مشابه آن چیزی که در نقد ادبی شاهد هستیم روزنامه نگار علمی منتقد علم نیز هست. منتقد بودن به معنی پرسیدن پرسشها و آزمودن، انتخاب کردن ، توصیف کردن، تایید کردن و تفسیر و توضیح واقعیت های علمی با هدف پیدا کردن چیزهایی است که در آن میان نا گفته و نا مکشوف باقی مانده است و هدف این کار نیز این است که بتوان این توانایی را به دست آورد که بتوان در باره یک رویداد اظهار نظر درست تری انجام داد. منتقد علمی، علم را از زوایای مختلفی - نظیر اقتصاد، جامعه شناسی، سیاست، اخلاق و حقوق بررسی میکند. در پایان روزنامه نگار علمی میتواند از ارتباط ، اهمیت و کاربردی بودن علم سوال کند و فراتر از هر چیزی، نتایج یافته های علمی را با نیازها و دلمشغولی های شهروندان ارتباط میدهد.
روزنامه نگار علمی باید به گونه ای کار خود را تنظیم کند تا شهروندان بتوانند بر مبنای آن علم را بفهمند و از آن در زندگی روزمره خود بهره ببرند. این کاری فراتر از ترجمه کردن علم به زبان رایج جامعه و گذاشتن آن در کنار استعارهها و تشابهها و امثال آن است. به لطف روزنامه نگاران علمی خوب، مردم متوجه میشوند دانشمندان به چه چیزی اعتقاد دارند و به چه چیزی اعتقاد ندارند، چه زمانی به علم اعتقاد دارند و چه زمانی رفتار و گفتارشان بر مبنای اعتقادات شخصی اشان شکل میگیرد.
یک روزنامه نگار علمی شایسته با ماهیت واقعی و درست علم ارتباط برقرار میکند و متوجه میشود چه زمانی یک فعالیت علمی، پیش رو، چه زمانی حاشیه ای، رو به عقب یا در حال سکون است.
روزنامه نگاری علمی برای جهان روزنامه نگاری یک موضوع فرعی و کم ارزش نیست. این کار نیازمند استعداد بسیار بالا، آزاد اندیشی، خلاقیت، تصور و تخیل، تسلیم بودن در برابر واقعیت، جاه طلبی و البته فروتنی است.
[1] در این ژورنال ها، مقالات علمی نوشته شده توسط دانشمندان منتشر می شود اما گروهی از روزنامه نگاران علمی برجسته ومتخصص در اداره برخی از مهمترین این ژورنال ها نظیر نیچر، ساینس و امثال آن نقش دارند . اگرچه این ژورنا لها برای مخاطب خاص و دانشمندان منتشر می شود اما روزنامه نگاران تخصصی علمی بخش های دیگر این ژورنالها را برای فعالان و دانشمندانی که در حوزه های مختلف کار می کنند قابل فهم می کنند. این بخش از روزنامه نگاری علمی با آنچه روزنامه نگاری علمی برای مخاطب عام است تفاوت دارد (م)