- دکتر ارسیا تقوا
- 1391-12-05 11:58:00
- کد مطلب : 3618
سومین همایش سلامت روان و رسانه از سوی کرسی یونسکو در آموزش سلامت و با همکاری انجمن علمی روانپزشکان ایران سه شنبه هشتم اسفندماه 1391 در فرهنگسرای رسانه برگزار می شود. مدرسه همشهری در استقبال از این همایش، منتخبی از مقالات دومین همایش سلامت روان و رسانه را منتشر می کند.
مقدمه: سومین همایش سلامت روان و رسانه از سوی کرسی یونسکو در آموزش سلامت و با همکاری انجمن علمی روانپزشکان ایران سه شنبه هشتم اسفندماه 1391 در فرهنگسرای رسانه برگزار می شود. مدرسه همشهری در استقبال از این همایش، منتخبی از مقالات دومین همایش سلامت روان و رسانه را منتشر می کند.
***
در حیطه بیماری های اعصاب و روان به نظر می آید که نگاه رسانه ها بیشتر منفی و توام با انگ (stigma) بوده. در کل استیگما در مورد اختلالات اعصاب و روان پدیده ای فراگیر است. مثلا در یک مطالعه واژه اسکیزوفرنیا را بررسی کردند و دیدند که معمولا به جای violence، خشونت و نقص از این واژه استفاده می کنند. در مورد نقش رسانه، به خصوص در حوزه سلامت روان یکی از تئوریهایی که وجود دارد تئوری کشت (cultivation) است و آن این است که وقتی ما به طور مداوم و مکرر با تلویزیون تماس داشته باشیم آن باورها و عقاید به تدریج در ذهن ما کاشته می شوند و نگرشی بوجود می آید که حتی به آن نگرش تلویزیونی گفته می شود. مطالعاتی هم که در این زمینه انجام شده نشان میدهد که مخصوصا در دهه های 60 و 70 میلادی قرن گذشته که در این مورد مطالعه ای انجام نشده بود رسانه ها بیشتر بر این باور دامن زدند که بیماری روانی یک انگ است و به عبارتی معتقد بودند که بیماری اعصاب و روان بد است، درمانگرانش بد هستند و بالاخره مشکل دارند. یک مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که یک قانون در رسانه وجود دارد که می گوید' باید خوب بفروشد' حال اینکه این فروختن الزاما مادی نیست، یعنی باید مخاطب داشته باشد و اگر این خاصیت را نداشته باشد پوشالی است. در یک مطالعه در هالیوود 61 فیلم یک دهه با حضور درمانگران مختلف را بررسی کردند و مشاهده کردند در تصاویر ارایه شده ، درمانگران زن بیشتر تمایلات افسار گسیخته ی جنسی دارند و درمانگران مردانی بی کفایت نشان داده شده بودند. همچنین مطالعه ای که در بلژیک انجام شد نشان داد که درمانگران حوزه روان سه مدل به تصویر کشیده شده اند، یا لوده و احمق هستند و به این روش میخواهند توجه دیگران را جلب کنند، یا خیلی باهوش و دقیق هستند که خیلی کسی حوصله ندارد به آنها توجه کند، یا مثل فیلم سکوت بره ها یا مطب دکتر کالیاری آدم های شیطان، بیرحم و خون آشامی هستند.
در این مطالعه سعی شد تاثیرات مجموعه ساختمان پزشکان بر مخاطبان مختلف اعم از عامه مردم، روانشناسان، روانپزشکان و تعدادی از بیماران مزمن اعصاب و روان که تحت کنترل بیماری بودند بررسی گردد. جهت این بررسی دو پرسشنامه تهیه شد که یکی مشخصات فردی را می سنجید و یکی هم نگرش کسانی که این سریال را دیده بودند. این پرسشنامه ها در اختیار روانشناسان، روانپزشکان، مردم عادی و یکسری بیماران مزمن اعصاب و روان که در حالت کنترل نسبی بودند قرار گرفت. از جمعی که این پرسشنامه ها در اختیارشان قرار گرفت 128 نفر آن را تکمیل کرده و برگرداندند که از این تعداد 30 نفر روانشناس، 25 نفر روانپزشک، 57 نفر افراد عادی و 16 نفر هم بیماران مزمن اعصاب و روان بودند. نتایج این گونه بود:
- 61.8 درصد شرکت کنندگان مرد بودند
- بیشترین دامنه سنی پاسخ دهندگان 26 تا 45 سال بود
- 71.3 درصد شرکت کنندگان متاهل بودند
- 63 درصد شرکت کنندگان دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر بودند
سوالاتی که مطرح شده بود این بود که چقدر ایفای نقش نیما باورپذیر بود؟
روانشناسان تا حدی ایفای نقش نیما (نقش اصلی) را باور کرده بودند (53% ) اما به عنوان یک روانشناس اصلا باورش نداشتند(16% ).
روانپزشکان(84% ) و افراد عادی(64% ) هم ایفای نقش نیما را باور کرده بودند اما به عنوان یک روانشناس اصلا باورش نداشتند(42%)
مطرح شده بود که از کسانی که به پرسشنامه ها جواب دادند بپرسیم که آیا خودشان از رفتن نزد روانشناس و روانپزشک ترس دارند؟
در پاسخ به این سوال 92% روانپزشکان،91% روانشناسان، 89% افراد عادی و 96% بیماران گفته بودند که ما مشکلی نداریم.
سوال دیگری مطرح بود که آیا این سریال قادر خواهد بود دیدگاه ما را نسبت به روانشناسان یا روانپزشکان عوض کند؟
در پاسخ به این سوال85% روانپزشکان،92 % روانشناسان، 72% افراد عادی و 85% بیماران اظهار داشتند که ما با دیدن این سریال تغییری در دیدگاهمان ایجاد نشد.
سوال بعدی که مطرح شده بود این بود که آیا این سریال به انگ زدایی در مورد اختلالات روان کمک کرد؟
در حالی که فقط 21% روانشناس هاو 22% روانپزشک ها این مجموعه را در انگ زدایی مفید دانستند، 60% افراد عادی و 85% بیماران این سریال را در ارتقاء سلامت روان مفید دانستند.
در پاسخ به این سوال : در شرایط امروز کشور آیا صلاح بود چنین سریالی ساخته و پخش شود؟
71% روانشناس هاو 25% روانپزشک ها، 40% افراد عادی و 6% بیماران معتقد بودند که نمایش این سریال در شرایط امروز جامعه ما به صلاح نبود.
آیا این سریال بد آموزی دارد؟
64% روانشناس هاو 28% روانپزشک ها، 26% افراد عادی و هیچکدام از بیماران معتقد بودند که نمایش این سریال بد آموزی دارد.
آیا این سریال در بهبود دیدگاه عامه نسبت به روانشناسی مفید بوده است؟
14% روانشناس هاو 43% روانپزشک ها، 50% افراد عادی و70% بیماران اعتقاد داشتند که این مجموعه در ارتقاء دیدگاه عامه نسبت به روانپزشکی نقشی مثبت داشته است.
آیا این سریال در کاهش مراجعه افراد به مطب ها و کلینیک های روانپزشکی نقش داشته است؟
71% روانشناس ها و 10% روانپزشک ها، 26% افراد عادی و 6% بیماران اعتقاد داشتند که این مجموعه در کاهش نسبت مراجعه بیماران به مراکز درمانی روانشناسی و درمانگران نقش داشته.
آیا این سریال توهین به روانشناسان بود ؟
66% روانشناس هاو 21% روانپزشک ها، 27% افراد عادی و 14% بیماران این مجموعه را توهین به روانشناسان دانستند.
آیا به پزشکان در این مجموعه توهین شده است؟
42% روانشناس ها و 23% روانپزشک ها، 17% افراد عادی و 14% بیماران این مجموعه را توهین به پزشکان دانستند.
نتیجه گیری: درست است که رسانه ها در پرداختن به مفاهیم و معضلات بهداشت روان جنبه اعتدال را به نظر می رسد زیاد رعایت نمی کنند اما از طرفی هم دغدغه های صنفی نباید در قضاوت ما تاثیر بگذارد.