• نشریات عامه‌پسند در گفت‌وگو با دکتر تژا میرفخرایی
  • 1392-04-17 04:48:00
  • کد مطلب : 3655
مجله‌هایی با تن پوش زرد

همیشه دکه‌های روزنامه فروشی پر از مجله‌ها و روزنامه‌های مختلف است که کار را برای انتخاب کمی سخت می‌کند. البته خوانندگان حرفه‌ای که با مطبوعات آشنایی دارند بر حسب علاقه و عادتی مستمر روزنامه یا مجله مورد علاقه خود را خریداری می‌کنند. اما چشم خوانندگان اتفاقی یا تازه‌کار و ناوارد بیشتر اسیر نشریات رنگارنگی می‌شود که آنها را به خود می‌خواند...


اشاره: بهاره جلالوند - همیشه دکه‌های روزنامه فروشی پر از مجله‌ها و روزنامه‌های مختلف است که کار را برای انتخاب کمی سخت می‌کند. البته خوانندگان حرفه‌ای که با مطبوعات آشنایی دارند بر حسب علاقه و عادتی مستمر روزنامه یا مجله مورد علاقه خود را خریداری می‌کنند. اما چشم خوانندگان اتفاقی یا تازه‌کار و ناوارد بیشتر اسیر نشریات رنگارنگی می‌شود که آنها را به خود می‌خواند. اگر کمی دقت به خرج دهید متوجه می‌شوید که روی جلد بسیاری از این مجلات تصویر ستاره های محبوب سینما یا ورزشکاران نقش بسته است، با تیترهای جنجالی که شما را برای خرید ترغیب می‌کند. برای اینکه بفهمیم که این نوع مجلات یا روزنامه‌ها چگونه و چرا به وجود آمده‌اند ، چه هدفی دارند و آیا به کار گیری لفظ زرد برایشان مناسب است یا نه ، با «دکتر تژا میر فخرایی» عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر ارتباطات همراه شده‌ایم.

***

زرد بار منفی دارد!

دقیقا مطمئن نیستم که با اصطلاح 'زرد' برای بررسی نشریات عامه پسند یا پرطرفدار موافق باشم. بکارگیری اصطلاح زرد نشان دهنده یک نگرش بسیار منفی است. وجود چنین نگرشی مطمئنا مانعی خواهد بود برای بررسی بی طرفانه و علمی هر پدیده ای. اولین قدم در آموزش روش های تحقیق یادآوری این مطلب است که محقق باید نسبت به موضوع مورد بررسی خود از یک زاویه بی طرفانه حرکت کند. البته روش های تحقیق 'انتقادی' به دلایل مختلف از ابتدا با اتخاذ نگرشی انتقادی به بررسی یک پدیده اجتماعی یا فرهنگی و یا رسانه ای اقدام می‌کنند. ولی در این روش ها نیز اتخاذ یک موضع منفی به معنای به کارگیری الفاظ 'فحاشانه علمی' نسبت به نیروهای اجتماعی نیست. این در حالی است که به نظر من اصطلاح 'زرد' دقیقا نوعی 'فحاشی' نخبه گرایانه و سطح بالا نسبت به بخشی از نشریات است. به همین دلیل به نظر می‌رسد که در همین آغاز بهتر باشد تا اصطلاحات بی طرفانه تری را بکار ببریم.

بی طرف باشید

اصطلاح 'پاپولار' popular و 'پاپولار پرس'  popular press  تنها بر پرطرفدار و پرمخاطب بودن این نوع نشریات تاکید دارد، بدون آنکه قضاوتی در باره نوع مخاطب و نوع مطالب این نشریات ارائه کرده باشد. بنابراین با آنکه شاید برای بعضی ها این اصطلاح نشان از رویکردی مثبت داشته باشد، اما این اصطلاح را  در حقیقت می‌توان اصطلاحی بی طرفانه به حساب آورد. به کارگیری همین اصطلاح باعث می‌شود تا بررسی نشریه ای که تیراژی بیش از چند هزار ندارد نیز چندان از اهمیت خاصی بر خوردار نباشد و به عنوان یک دغدغه اصلی مطرح نگردد. البته اصطلاح عامه پسند که عمدتا در زبان فارسی به عنوان یک اصطلاح نسبتا بی طرفانه به کار می‌رود به نوعی حاوی نگرشی منفی نسبت به مخاطبان این نوع نشریات است، مخصوصا که دوگانه عامی - نخبه در جامعه ای چون ایران (به دلایل مختلف از جمله ساختارهای اجتماعی فرهنگی حاکم) بسیار پر  رنگ تر از جوامع امروزی است. اما در هر صورت شاید به کار گیری اصطلاح 'عامه پسند' حداقل بار منفی کمتری نسبت به 'نشریات زرد' داشته و برای یک تحقیق اجتماعی مناسب تر باشد.

از کجا آمده ای ، آمدنت بهر چه بود؟

اصطلاح زرد به دانش من برای اولین بار در آمریکا و در رابطه با نشریات 'پنی پرس' همچون 'نیویورک سان' و 'نیویورک هرالد' به کار رفت. این نشریات که در اواسط قرن 19 در آمریکا رواج یافتند در حقیقت اولین روز نامه های جهان هستند (البته قبلا در اروپا  روزنامه منتشر شده بود که تداوم تاریخی مشخصی نداشت).

دلایل رشد و گسترش روزنامه های عامه پسند در آمریکا را می‌توان چنین توضیح داد که با افزایش تصاعدی حجم اقتصاد آمریکا، مهاجرت به این سامان، در قرن 19 ابعاد گسترده تری یافت. رشد جمعیتی در آمریکا همراه بود با رشد نوعی 'رفاه' نسبی، حداقل در میان بخشی از این مهاجران. گرچه آنها در حقیقت زندگی سخت و طاقت فرسایی را تحمل می‌کردند و به شدت از سوی سرمایه داران 'آمریکایی' استثمار می‌شدند ولی نسبت به آنچه در قاره کهن با آن روبرو بودند، وضعیتی به مراتب بهتر را تجربه می‌کردند که همین امر باعث رشد مهاجرت و افزایش هر چه بیشتر حجم اقتصادی قاره نوین می‌شد. با گذشت زمان، تعدادی از این مهاجران که وضعیت بهتری از نظر اقتصادی پیدا کرده بودند، خواندن و نوشتن را در کلاس های فراگیری (که سایر مهاجران باسواد که در قاره کهن به مشاغلی همچون معلمی مشغول بوده یا از خانواده ای با فرهنگ برخواسته بودند برای امرار معاش در زیر پله ها و مکان های بسیار نامناسب تشکیل می‌دادند) یاد گرفته و اصطلاحا 'کوره سوادی' به دست آوردند. این مهاجران نو سواد یا 'تازه با سواد شده' در حقیقت 'تقاضا' برای ایجاد و گسترش کتب داستانی و نشریاتی ساده و غیر پیچیده را فراهم می‌کردند. وقتی تقاضا ایجاد شود، افرادی باهوش با خصلت‌های کارآفرین یا اصطلاحا 'اینترپرنور' ، 'عرضه' را فراهم خواهند ساخت تا  به قول 'منتقدین وطنی نشریات زرد' (که خود عمدتا در خبرنامه های اداری مشغول به امرار معاش هستند) از 'آب گل آلوده ماهی بگیرند!'. در حالی که کتب داستانی به زبان ساده درباره 'غرب وحشی' و حوادث و جنایات در حجم‌های کوتاه و صفحاتی نسبتا 'لاغر' باب می‌شد.

اولین روزنامه 'عامه پسند' در نیویورک شروع به کار کرد و سپس تقریبا در تمامی شهرهای بزرگ و صنعتی آمریکا این نشریات رشد کرده و تیراژ بسیاری از آنها از 2 هزار در روز در عرض یکسال به 20 هزار افزایش یافت. این نشریات، با توجه به وضعیت اقتصادی خوانندگان خود قیمت فروش تک شماره‌ای نشریات خود را از 'شش' پنی مرسوم، به یک پنی کاهش دادند که همین مسئله نیز باعث شد تا در ابتدا آنها را 'پنی پرس' بنامند.

تولد هرم خبری

 نه تنها ساده نویسی در این نوع نشریات رواج یافت، بلکه آنها عمدتا به 'حوادث' و مطالب 'هیجان زا' روی آوردند به‌دلیل آنکه خوانندگان آنها کوره سوادی بیش نداشتند، و از بافت ذهنی ساده ای برخوردار بودند.

این نشریات مطالب ادبی و سیاسی روشنفکرانه مرسوم در نشریات 'شش پنی' را که عمدتا هفته نامه بوده و بوسیله یک دبیر ادبی از میان نوشته‌های خوانندگان نخبه نشریه یا بزرگان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه جمع آوری می‌شد به کناری نهادند و به مطالب اصطلاحا 'خبری' روی آوردند که الزاما خصوصیاتی 'فیزیکی' و 'ساده' داشتند.  در نشریات 6 پنی معمولا تنها یک نفر یعنی دبیر نشریه شاغل بود که سابقه ' معلمی ادبیات' را نیز در گذشته ای دور یا نزدیک (یا حتی بطور همزمان) به همراه داشت. نشریات یک پنی که روزانه چاپ می‌شدند نه تنها اولین خبرنگاران و 'خبر بیاران' تاریخ را استخدام کردند بلکه اصولا مفهوم 'خبر' را نیز ابداع کردند. سبک هرم گونه خبر نویسی و 'عینیت خبری' نیز ابداع همنین نشریات است. بعدها در حین جنگ داخلی آمریکا در اولین خبرگزاری واقعی و گسترده جهان که 60 خبرنگار را در استخدام داشت، زاده اقدام دستجمعی همین نشریات یک پنی یا 'عامه پسند'  بود.

برچسب زرد از راه رسید!

نشریات یک پنی، به شدت هفته نامه های سیاسی - ادبی و نخبه گرای آن زمان را با مشکل روبرو کرده و درنهایت یکی را پس از دیگری آنها را به تعطیلی و ورشکستگی کشاندند. به همین دلیل و در واکنش به این اتفاق برای اولین بار در آمریکا نشریات 'پنی پرس' بوسیله همان سردبیران و خوانندگان نخبه گرای آن ها با برچسب 'زرد' روبرو شدند. این برچسب از یک زاویه ادبی و محتوایی طرح شده بود. البته از یک زاویه سیاسی نیز سوسیالیست ها،  اتحادیه گراها و آنارشیست ها نیز که در آن زمان بر عکس تصور ما در آمریکا بسیار قوی بودند، این نشریات را زرد می‌نامیدند. دلیل آن ها نیز سمت و سوی بسیار محافظه کارانه روزنامه های یک پنی یا 'پنی پرس'ها بود که یکسره در خدمت سرمایه و قدرت قرار داشتند. برای مثال می‌توان به سلسله مطالبی اشاره کرد که جان رید نویسنده کتاب معروف 'ده روزی که جهان را بلرزه در آورد' بعدها، در بین سالهای 1910 تا 1916 به چاپ رساند(وی در شوروی سابق به دلیل بیماری ذات الریه و از کار افتادن کبد، چشم از جهان فرو بست).در هر صورت نمی توان فراموش کرد که اصلی ترین مفاهیم روزنامه نگاری نوین همچون 'خبر'، 'خبرنگار حرفه ای'، 'خبر نویسی هرم گونه' و بالاخره 'خبر عینی' از همین 'نشریات زرد' نشأت گرفته است. فراموش نکنیم که عمده آغازگران راهی بودند که ما در آن قرار داریم.

آنها مشتی بچه های 'پائین شهری' زرنگی بودند که قبلا به عنوان پسربچه های پادو در چاپخانه ها کار کرده و خود نیز کوره سوادی بیشتر نداشتند و برای 'تعویض طبقه' در خدمت قدرت و ثروت قرار داشتند. البته این نیز درست است که این ها برای افرادی همچون ویلیام رندولف هرست و امثال آنها کار می‌کردند که سرمایه‌داران فرصت طلبی بودند که به عنوان اولین قدرت های رسانه ای، روزنامه ها را در خدمت قدرت و ثروت قرار می‌دادند تا از این راه 'سود و منفعت' و 'ثروت و قدرت' حاصل نمایند.

 آشنایی با مخاطب

نشریات پاپولار یا پرطرفدار و یا به عبارت نه چندان دقیق 'نشریات عامه پسند'، عمدتا برای لایه های متفاوت طبقه متوسط و اقشار پایینی جامعه مطالب خود را تنظیم می‌کنند.

آهن ربای جذب مخاطب

استراتژی های جلب مخاطب از سوی این نشریات بسیار متفاوت بوده و بستگی به بافت مخاطبان آن ها دارد. از سوی دیگر این راهکارها بستگی به روزانه یا هفتگی بودن آنها دارد. همه آنها عمدتا به زبانی ساده و همچنین 'غیر خبری' و 'ملودرام' تاکید دارند که گاه از اصطلاحات عامیانه و در  بعضی مواقع از بدو بیراه و خوش مزگی های توام با فحاشی نیز استفاده می‌کنند. به طور کلی مجلات هفتگی و ماهانه بر سبک زندگی از یک سو، خرید از بازار با راهکار های  خرید ارزان یا آنچه مد روز است، آشپزی با راه کارهای متفاوتی همچون استفاده از غذاهای مانده، استفاده از مواد غذایی ارزان، و همچنین غذاهای شیک و سفره های رویایی، زندگی افراد مهم همچون ستاره های سینما، تلویزیون و یا موسیقی و ورزشی، استفاده می‌کنند. در اینجا نیز راه کار 'روزی با...' و یا 'بعد از ظهری با...' مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته گاه به اطرافیان این ستارگان پرداخته می‌شود.  از طرف دیگر صفحه 'شایعه' نیز در نشریات پاپولار صفحه بسیار 'گرمی' محسوب می‌شود، شایعات در باره زندگی ستارگان، افراد مشهور و گاه سیاست مداران از حوزه های موضوعی مورد علاقه شایعه پردازان است. از طرف دیگر صفحه فال اهمیت زیادی در این نشریات دارد و انواع فال ها همچون هندی و چینی و .. در صفحات این نشریات به وفور قابل مشاهده است. فال البته از زبان یا برای هنرپیشگان و ستارگان نیز فضای مشهودی را در این نوع نشریات اشغال می‌کند.

باز هم هست؟!

مسئله اقتصادی و چگونگی سرمایه گذاری های کوچک و نصحیت های اقتصاد دانان برای بهترین شیوه سرمایه گذاری و یا پس انداز برای 'سرمایه های کوچک' نیز جای خاصی در این نوع نشریات دارد. در این جا نیز البته شخصیت های رسانه ای خاصی پردازش می‌شوند که به مخاطب نصحیت های خود را با زبان ساده ارائه می‌کنند.  داستان های عاشقانه، شعرهای ساده و مطالب فرهنگی و ادبی ساده نیز با همان طعم ستاره مدارانه جایگاهی همیشگی در این نوع نشریات دارند.

در نشریات روزانه، حوادث و حواشی سیاست و ورزش از جمله دیگر مطالب همیشگی است که البته با طعم توطئه بیان می‌شود. توجه داشته باشید که عمده این نشریات از یک زاویه به غایت راست و محافظه کارانه مطالب خود را ارائه می‌کنند و سلاحی برنده در دست احزاب و سیاستمدارن و شخصیت های راست و کلا سیاست راست گرایانه محسوب می‌شوند. به همین دلیل توطئه ها نیز در این جا عمدتا مشخص است که از سوی چه کسانی و به 'چه دلایلی'  سازمان می‌یابد.

ستاره بعدی تو هستی

این نشریات به نوعی بر آرزوی مخاطبان برای پیوستن به طبقات و اقشار بالایی و به دست آوردن زندگی بهتر تاکید نموده و فیتیله این رویا را در ذهن مخاطبان زنده نگه می‌دارند. البته آنها جایگاهی خاص به مخاطبان خود اعطا می‌کنند که این جایگاه گاه می‌تواند در رابطه با برآورده ساختن رویای آن ها برای 'ستاره شدن' باشد؛ ستارهایی از میان خود مردم. 'تو هم  می‌توانی یک ستاره باشی'، شعاری است که قلب ساده هر جوان محرومی را بلرزه در می‌آورد.

رابطه افراط و روزنامه نگاری

اما از آن جا که بخش نسبتا قابل توجهی از اقشار و گروه های پایینی جامعه، به دلیل بیکاری های ممتد و فروپاشی خانواده، از یک زندگی عادی کاملا بیگانه شده، در دام الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر (آشکار یا پنهان) گرفتار آمده اند و دقیقا به جرگه 'لمپن ها' پیوسته اند، یعنی دیگر به هیچ طبقه خاصی تعلق ندارند، باورهای طبقات بالایی را با نوعی رویای بیمارگونه اختیار می‌کنند به همین دلیل نیز بخشی از نشریات 'پاپولار' با هدف ارضای این نیاز لمپن‌ها به کج راه هرزه نگاری، و سرک کشیدن های بیمار گونه در زندگی ستاره ها پرداخته از زبانی 'لمپن گونه' و 'هرزه' استفاده می‌کنند. از سوی دیگر این نشریات اهداف سیاسی پنهان محافظه‌کارانه دست راستی را نیز دنبال می‌کنند تا رای این گروه از طبقات پایین جامعه را که به دلیل نابسامانی های اقتصادی دائما در حال گسترش هستند به سوی جناح راست و راست افراطی سوق دهند. البته ادعا بر آن نیست که این کار به شکلی هدفمند انجام می‌شود، بلکه درنتیجه و کارکرد این نشریات چنین خواهد شد.

فدا کردن اخلاق برای هیچ!

جالب اینجاست که نویسندگان و خبرنگاران شاغل در این بخش از نشریات که اصطلاح زرد شاید به نوعی برای آنها مناسب باشد، خود نیز مشتی 'نیمه الکلی' هستند که خانواده ای فرو پاشیده دارند ولی دارای رفتارها و باورهای بسیار تهاجمی بوده و برای به دست آوردن مطلب از هیچ کاری حتی از نفوذ به کامپیوترها و موبایل های مردم نیز ابا نداشته و هر نوع شیوه بدست آوردن مطلب را حق خود می‌دانند، به همان گونه که همپالکی های 'دلال' آنها هر نوع بند و بستی در بازار سهام و هر نوع کلاه برداری آشکاری را قابل قبول می‌دانند، یا از هر نوع شیوه ای برای دست بردن در نتایج مسابقات ورزشی ابا نداشته و به هر شکلی می‌خواهند ثروت بیشتری را در زمان کوتاه تری بدست آورند. روحیه ای که این نوع نشریات در مخاطبان فقیر، نیمه الکلی، بیکار و بدون خانواده خود بسط می‌دهند دقیقا همین روحیه است. روحیه ای که آن را تنها می‌توان 'لمپنیسم' آشکار دانست که در تجارت، بازار بورس و سیاست راست گرای تهاجمی همه معیارهای اخلاقی را شکسته و هر شیوه ای را برای بدست آوردن ثروت و موفقیت 'درست' می‌داند. روحیه ای که زنان این گروه را متقاعد می‌سازد که بدن آن ها وسیله مناسبی برای 'بالا' رفتن و بدست آوردن 'اعتبار' و ثروت و موفقیت است و مردان را متقاعد می‌سازد که 'همه جهان' همچون 'شیئی برای فتح'  حق آنهاست و باید برای بدست آوردنش 'از هیچ کاری' فرو گذاری ننمایند. جالب تر اینکه روزنامه نگاران مرد و زن این نوع نشریات نیز در زندگی حرفه‌ای خود برای بدست آوردن مطلب و پیشرفت، از هیچ کاری ابا ندارند.

پول در آوردن از راه نوشتن

 این نوع نشریات که البته اصطلاح زرد برای آنها بسیار مناسب است به عکس و عکاسی علاقه وافری دارند و 'پاپاروتزی' شاید شیوه اصلی کار آن‌ها باشد. چرا که خوانندگان آنها بیشتر نشریه را نگاه می‌کنند تا بخوانند. دامن زدن به شایعه و افشا گری درباره زندگی خصوصی افراد معروف از جایگاه خاصی نزد 'خبرنگاران و عکاسان لمپن' برخوردار است. روحیه ای که البته قرابت خاصی با روحیه دلالان بورس و کلاه برداران پنهان و آشکار داشته و مخاطب را به اهداف سیاسی و اقتصادی جناح راست افراطی نزدیک می‌کند. از این دیدگاه جهان به گنجی تبدیل می‌شود که آنها باید غارتش کنند و عجیب اینجاست که روحیه میلیتاریستی در بین این نشریات و 'خبرنگارانشان' و مخاطبانشان، به شکلی آشکار قابل مشاهده است. این روحیه 'نظامی گری' در عین  'جویندگی طلا' در بین مخاطبانی بسط داده می‌شود که در پائین ترین مدارهای اجتماعی قرار دارند.

روش های ضد اخلاقی آنها برای بدست آوردن مطلب حتی اگر این مطالب ریشه در واقعیت داشته باشد همان طور که گفته شد قرابت خاصی با روش های غیر اخلاقی متداول در بازار بورس و میدان های شرط بندی دارد که ریشه آن را می‌توان در فرهنگ جویندگان طلا و فاتحان سرزمین های دور مشاهده کرد، که آثار هنری آزتک را دزدیدند و آب کردند و به چپاول بردند. این روحیه با روحیه دزدان دریایی نیز قرابت خاصی دارد که 'شمش های طلای آزتک ها' را دزدیدند و 'پایه گذار' فرهنگی شدند که ادامه اش در بازاهای بورس به شکست ها و تنش های شدیدی  منجر شد و خانواده های بسیاری را از زندگی ساقط کرد. بطور کلی در مورد این نشریات روش ها ی غیر اخلاقی بدست آوردن مطلب است که باید مورد بحث قرار گیرد. همانگونه که بحث بر سر 'ثروت' نیست بلکه روش های بدست آوردن و بسط ' ثروت' است که باید مورد بحث قرار گیرد. 

دچار اشتباه نشوید

 اما به نظر من این نوع نشریات و مخاطبان آنها را نباید با نشریات پاپولار که برای مخاطبان 'پایینی' و متوسط  چاپ می‌شود، اشتباه گرفت و نخبه گرایانه بر مخاطبان نشریات 'عامه پسند' و مطالب مورد علاقه آنها حمله برد. تفکیک آنها در مطالعات رسانه ای کاری بسیار مهم است. نباید از یک سو با 'پاپولار' پنداشتن نشریات لمپن مابانه، آب تطهیر بر سر تایکون های سود پرستی همچون 'مرداک' ریخت که ریشه در دلال بازی ها و روحیه تهاجمی 'جستجوگران طلا' در بازارهای بورس دارند. در عین حال نباید با زرد خواندن نشریات پاپولار، این نوع نشریات مردمی و مخاطبان و موضوعات مورد علاقه مخاطبانشان را یک‌سره تخطئه کرد و همچون راست نخبه گرای اخلاقی با دیده تحقیر به اقشار و طبقات متوسط و پائینی جامعه و سلایق آنان نگاه کرد.