- گفتوگو با پریوا عروج نیا
- 1393-02-31 07:10:00
- کد مطلب : 3725
16 سال پیش و در آبان ماه 1377 ماهنامه ترابران متولد شد. از آن زمان تا کنون و طی 122 شماره، این نشریه فراز و فرودهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. بنا داشتیم کارنامه 16 ساله این نشریه را در گفتوگو با مدیران سابق و فعلی آن مرور کنیم. اما امکان گفتوگو با محسن اشرفی نخستین مدیر ترابران که تا سال 90 مدیرمسئول این مجله بود فراهم نشد، بنابراین با پریوا عروجنیا مدیرمسئول فعلی که از ابتدا یار و همراه این مجله بوده است به گفتوگو نشستهایم و کارنامه 16 ساله این رسانه تخصصی و حرفهای را مورد واکاوی قرار دادهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
مقدمه: وحید باسره- 16 سال پیش و در آبان ماه 1377 ماهنامه ترابران متولد شد. از آن زمان تا کنون و طی 122 شماره، این نشریه فراز و فرودهای بسیاری را پشتسر گذاشته است. بنا داشتیم کارنامه 16 ساله این نشریه را در گفتوگو با مدیران سابق و فعلی آن مرور کنیم. اما امکان گفتوگو با محسن اشرفی نخستین مدیر ترابران که تا سال 90 مدیرمسئول این مجله بود فراهم نشد، بنابراین با پریوا عروجنیا مدیرمسئول فعلی که از ابتدا یار و همراه این مجله بوده است به گفتوگو نشستهایم و کارنامه 16 ساله این رسانه تخصصی و حرفهای را مورد واکاوی قرار دادهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
* * * *
* تعریف شما از این نشریه و کارکرد آن چیست؟ مثلا روزنامه دنیای اقتصاد، خودش را یک بنگاه اقتصادی میداند، یعنی بقاء، افزایش ثروت و اشتغال را مهمتر از رسالتی میداند که عمدتا یک نشریه بر عهده دارد. «صنعت و توسعه» خود را بیشتر ارگانی میداند که خواهان تقویت بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی است. همچنان نشریات اقتصادی دیگری هستند که مواضع اقتصادی چپ را منعکس میکنند. ترابران چه تعریفی برای خود دارد؟
ـ حفظ اعتبار مجموعه، به عنوان یک گروه مستقل و حرفهای همیشه اولین هدف ما بوده است. ما همیشه آماده بودهایم تا اگر هرچیزی باعث شد از هدف خود فاصله بگیریم، انتشارآن را متوقف کنیم و برای ماندن هر هزینهای را متحمل نشویم. طبیعی است که دوست داریم نشریه تداوم داشته باشد، اما اگر کار به جایی برسد که مجبور شویم کار را متوقف کنیم، ترجیح میدهیم آن نقطه، ارزش متوقف کردن را داشته باشد. ما حتی در نشریاتی که به صورت درون سازمانی توسط ما منتشر شده و میشود، سعی کردهایم کارمان امضا داشته باشد. یعنی الزاما خودمان را با سلیقه مشتری و یا سفارشدهنده وفق نمیدهیم و استقلال حرفهای خود را حفظ میکنیم. البته مشکلات مالی همیشه وجود دارد، اما ما اعتبار گروه نشریران را هیچگاه فدای مسایل مالی نکردیم.
* تجربه نوشتن و فعالیت قلمی در ترابران چه ویژگیهایی دارد؟ یعنی شما چه خصیصههایی را در کار وارد میکنید؟
ـ ما در ترابران به دو شکل خبرنگار جذب میکنیم: یا خودمان افراد مستعد را از ابتدا آموزش میدهیم و یا من از طریق کارهای قبلی یک خبرنگار با او آشنا شده و در ارتباط کاری قرار میگیرم. در مورد دسته اول آنها خیلی زود متوجه میشوند که ما خودمان را «تریبون» بخش میدانیم؛ از هرگروه و یا صنفی؛ اما یک نشریه مستقل هستیم و خودمان را «وامدار» هیچ گروه سیاسی و یا صنفی نمیدانیم. تا وقتی حرفی برای گفتن با کسی نداشته باشیم به سراغش نمیرویم و تریبون تبلیغاتی کسی نخواهیم شد. طی این 17 سال، ما حتی با صاحب امتیاز ترابران هم که یک شرکت حمل و نقلی است، تنها یک بار گفتوگو کردیم؛ آن هم زمانی بود که کشتیهای حمل کالا در دریای خزر دچار مشکل شده بودند و بحث کاملا مربوط به همین مساله بود و نه معرفی یا تبلیغ شرکت.
* در مورد همکاران حق التحریری چه نوع ملاحظاتی دارید؟
ـ من در انتخاب روزنامهنگاران حقالتحریری به قدرت قلم و استنتاج آنها توجه میکنم. فکر میکنم فرقی بین استنتاج و تحلیل وجود دارد. به نظر من، یک خبرنگار نباید خود را در مقام یک کارشناس ببیند و تحلیل ارائه بدهد. بلکه باید بتواند از تحلیلهای کارشناسی، استنتاج درست داشته باشد. این «خود کارشناس بینی» بلیهای است که خیلی از روزنامهنگاران ما دچارش شدهاند.
همیشه سعی کردهایم با خبرنگارانی کار کنیم که نگاه دقیقتر و دغدغههای جدیتری نسبت به مسائلی که در اطرافشان اتفاق میافتد دارند. شاید آنها هم به همین دلیل ترابران را انتخاب میکنند. ما هیچوقت بیپروا نبودهایم، اما منفعل هم عمل نمیکنیم. مرز بین این دو را طی این سالها شناختهایم و ضمن رعایت بعضی از خطوط قرمز اصلی، آزادی عمل بیشتری برای خبرنگاران فراهم میکنیم. پس خبرنگارانی که مسایل را جدیتر و عمیقتر میبینند و درک میکنند، فضا را برای کار خود مهیاتر میبینند. جالب اینجاست بدانید که در میان افرادی که با من کار کردهاند، بهترین روزنامهنگاران کسانی بودند که در رشته روزنامهنگاری تحصیل نکرده بودند. متاسفانه دانشآموختگان رشته روزنامهنگاری خلاقیت خود را از دست میدهند، چرا که گمان میکنند اگر خارج از چارچوب نگارشی که آموختهاند بنویسند اشتباهی بزرگ مرتکب شدهاند.
* با مروری بر ماهنامه ترابران اینگونه به نظر میرسد که اغلب مطالب در حوزه دریایی و جادهای کار میشود، اما بر حوزه خودرو که بسیار مهم است کمتر توجه و تاکید میشود.
ـ با شما موافق نیستم. ما در هر شماره، اخبار و گزارشات خودرو را هم منتشر میکنیم. اما ملاک ما برای انتخاب یک سوژه یا سرفصل، اهمیت موضوعاتی است که طی یک ماه در آن زمینه بخصوص وجود داشته است؛ نه صرفا اختصاص چند صفحه به شکل دائم به یک حوزه خبری تا مثلا همه گروههای مخاطب را از خودمان راضی نگاه داریم. اگر طی یک دوره چاپ، مساله خاصی درباره یک موضوع وجود نداشته باشد، ممکن است کمتر به آن ورود کنیم یا اصلا به آن نپردازیم. اگر میبینید که به تجارت دریایی بیشتر میپردازیم برای این است که غالبا مسائل و مشکلات بیشتری دارد (بخش اعظم کالاهای وارداتی و صادراتی ما هم از طریق دریا جابهجا میشود) چه وقتی که تحریمها افزایش پیدا کرده بود و چه حالا که تا حدودی از شدت آن کاسته شده است.به طور خلاصه؛در هر جایی که متوجه شویم نیاز به توجه بیشتر وجود دارد، حتما مطالب و موضوعات آن را بیشتر مطرح میکنیم. مثل حالا که فکر میکنم باید بیشتر توجه خودمان را معطوف به قانون جدید مبارزه با قاچاق کالا و ارز کنیم چون تاثیرات مخربی بر حمل و نقل خواهد داشت.
* در ارتباط با تاثیرگذاری باید قبول کرد که نشریاتی مانند ترابران به تنهایی نمیتوانند تاثیرگذار باشند، اما میتوانند با بیان نقایص و معضلات، شروعی برای اصلاح باشند. به نظر میرسد تاکنون نشریه ترابران چنین موجی را به راه نینداخته، بلکه فقط در ادامه موجهای رسانهای قدم برداشته است. خط تعادلی که شما از آن پیروی میکنید موجب نمیشود تا بخشی از چنین تواناییهایی کمرنگ شود؟
ـ نمیدانم منظورتان از موج رسانهای چیست، تعبیری که من از آن دارم در کارکردهای یک نشریه روزانه و یا خبرگزاری میگنجد. موج رسانهای تنها واکنش آنی و توجیه مسوولان را به دنبال دارد؛ در حالی که هدف یک نشریه تحلیلی و تخصصی باید تاثیرگذاری روی دیدگاهها و طبعا تصمیمات کارشناسی باشد.
بگذارید مثالی بزنم؛ در خصوص مزایده بندر شهید رجایی، یک موج رسانهای به راه افتاد که به هر حال از تاثیرات مثبت آن نباید غافل شد و بازتاب آن، تا اندازهای در ترابران نیز دیده میشود. اما کار اصلی ما به عنوان یک نشریه تخصصی این بود که نحوه مدیریت و اداره بنادر در کشورهای دیگر و بنادر مهم دنیا را بررسی کرده و روی میز مدیران بگذاریم. این کاری است که ما در خصوص ادغام وزارت راه و شهرسازی نیز انجام دادیم و به سراغ مطالعات تطبیقی رفتیم که در این باره انجام شده بود، ولی مهجور مانده بود.
به هر حال اگر منظورتان چنین تاثیری است، من فکر میکنیم که ما سعی خود خود را کردهایم. اما مشکل اینجاست که مدیران کشورهم از همین موجهای رسانهای تاثیر میگیرند و به نشریات تخصصی توجهی ندارند. توجه آنها به روزنامههاست؛چراکه اعتبار سیاسی خود را در آنجا جستجو میکنند. روزنامهها هم حداقل در بخش حمل و نقل به هیچ وجه نگاه کارشناسی ندارند. حتی به ندرت صفحهای مختص حمل و نقل در آنها مشاهده میکنید. اگر هم داشته باشند بیشتر مربوط به مسکن است تا راه. وقتی هم خبر یا گزارشی در روزنامهها از حوزه حمل و نقل کار میشود؛ از خبرگزاریها نشات گرفته که در بهترین حالت، تنها وجه خبری دارد. اگر در یکی از مصاحبههای مطبوعاتی مدیران و مسوولان کشور در حوزه راه شرکت کنید، متوجه میشوید که هیچ بحث اساسی مطرح نمیشود؛ چون سوال جدی پرسیده نمیشود. خبرنگاران تنها چند پروژه مطرح در آن بخش را جلوی خودشان میگذارند و یکی یکی شروع به سوال میکنند؛ از سرمایهگذاریهای قبلی میپرسند و برنامههای آینده. همین. مسوولان هم از چنین برخورد رسانهای استقبال میکنند و هر روز اخباری از این دست به وفور در خبرگزاریها وجود دارد. آن وقت ما به عنوان یک نشریه تخصصی باید ماهها در انتظار نوبت مصاحبه بمانیم. در اغلب اوقات در وهله اول موافقت میکنند، ولی تا سئوالات را میبینند بهانهها برای عدم گفتوگو شروع میشود.
* البته این معضل در تمامی حوزه ها وجود دارد چرا که مدیران به کارکردها و رسالت رسانه ها آشنا نیستند و حتی در پاره ای موارد احساس خطر میکنند...
به هر حال ما تمام سعی خود را در مورد اثرگذاری رسانهای (و نه موج رسانهای) میکنیم. حتی توزیع نشریه به شکل هدفمند (و نه از طریق دکههای روزنامهفروشی) صورت میگیرد تا نشریه دقیقا به دست مخاطبان اصلیاش برسد؛ اما اصلاح دیدگاههای رسانهای دولتمردان از قدرت ما خارج است.
البته ما اکنون راه دیگری را هم برای تاثیرگذاری روی تصمیمات مدیریتی انتخاب کردهایم و آن ارتباط تنگاتنگ با اتاق بازرگانی تهران و ایران و کمیسیونهای حمل و نقل آنهاست. اگر ما بتوانیم نظرات بخش را به کمیسیون منتقل کنیم، شاید آنها بتوانند حلقه واسط ما و مدیران باشند. مخصوصا که شورای گفتوگوی بخش خصوصی و دولت مجدداً در حال برگزاری جلسات منظم است.
این را هم اضافه کنم که میزگردهای ترابران با استقبال خیلی خوبی از سوی کارشناسان روبهرو میشود که نشاندهنده نگاه مثبت بخش به عملکرد ماست.
* پس قبول ندارید که گاهی محافظهکارانه عمل میکنید؟
ـ مطبوعات بازتابی از جو حاکم بر جامعه هستند. طبیعی است که وقتی بخش - و یا مثل هشت سال گذشته، تمام آحاد ملت- محافظهکار میشوند؛ من نمیتوانم به زور از آنها حرف بکشم. گاهی بعضی مدیران و یا کارشناسان به من میگویند آیا جرات طرح فلان مساله را داری؟، جواب من این است که اگر شما جرات بیان آن را (البته با دلایل و استدلال منطقی) دارید و پای حرف خودتان میایستید، من هم جرات انعکاس آن را دارم. یکی از جدیترین مشکلاتی که طی چند سال اخیر ترابران با آن مواجه شد؛ از همین موضوع نشات میگرفت. مدیری حرفی زد و متن مصاحبه را هم تایید کرد، ولی وقتی مورد انتقاد قرار گرفت؛ کلا گفتههای خود را تکذیب کرد. حتی با من تماس گرفت و خواهش کرد که نوار ضبط شده را از بین ببرم تا او کارش را از دست ندهد!
در موارد بسیاری، افراد یا شرکتها با من تماس میگیرند و اخبار و گزارشاتی از تخلفات و فساد اداری میدهند، اما در انتها میخواهند که هیچ نام و نشانی از آنها نیاوریم که این شدنی نیست. ما نمیتوانیم گزارشات را بدون سند و منبع منتشر کنیم. به هر حال در اکثر موارد، محافظهکاریها از جانب ما نیست. ما دقیقا میدانیم چگونه تیزترین انتقادها را مطرح کنیم که مشکلی پیش نیاید.
سال گذشته گفتوگویی با شرکت .... داشتم. برای آنها مشکلات حادی به وجود آمده بود و به قول احمدینژاد، مدارک آن هم موجود بود. مصاحبه بسیار خوبی شد. پاسخهای منطقی داده شد و نکته محرمانهای هم وجود نداشت. اما وقتی متن مصاحبه را فرستادیم تا تایید کنند. متوجه شدم که آنها بسیاری از موارد مهم و حتی سوالات من را حذف کرده بودند. میگفتند ما برای اطلاع و آگاهی خودتان آن صحبتها را طرح کردیم!. آخر اگر من نتوانم این نکات را منتشر کنم، اطلاع داشتن من به عنوان یک فرد - و نه یک تصمیمگیر- چه سودی دارد؟! به آنها گفتم من با چاپ این مصاحبه که هیچ سوال اساسی در آن وجود ندارد؛ اعتبار حرفهای خودم را زیر سوال نمیبرم. آیا خواننده به خودش نمیگوید که رفتهاند و در اوج کشمکشهای مالکیتی مربوط به این شرکت، با آنها مصاحبه کردهاند، اما نمیدانستند چه بپرسند! در نهایت نیز مصاحبه را چاپ نکردم. با این تصمیم، دعوایی میان ما و روابط عمومی شرکت بوجود آمد، ارتباطات قطع شد و خب از نظر بخش بازرگانی مجله، به نفع ما نبود؛ اما هنوز هم فکر میکنم درستترین تصمیم را گرفتم.
* یکی از سوتفاهماتی که در مورد ترابران وجود داشته، این بوده که خواننده و همکاران صنعت حمل و نقل نمیتوانستند جایگاه این ماهنامه را از حیث خصوصی یا دولتی بودن مشخص کنند...
ـ بله؛ این نکته درستی است. من همیشه خودمان را به جوجه اردک زشت تشبیه میکنم. انتشار یک نشریه مستقل، اما از دل ساختارهای دولتی؛ تجربه منحصربهفردی است که شاید دیگر قابل تکرار نباشد؛ بخشی از آن حاصل فضای سیاسی آن روزها (اواخر دهه 70) بود و بخشی هم حاصل نگاه خارج از عرف مدیران وقت.
به هر حال چند سالی است که شرکت صاحب امتیاز ما به بخش خصوصی واگذار شده و اکنون کاملا خصوصی محسوب میشویم. در ابتدا سابقه دولتی بودن ما مسایلی را برای ما بوجود میآورد و بیاعتمادیهایی وجود داشت، اما کم کم این طرز تلقی تغییر کرد. جالب است که بدانید هر بار که دولت عوض میشد، همه منتظر بودند تا ببینند که آیا تغییری در خطمشی ما بوجود میآید یا خیر. ما در دوره آقای خاتمی که راهاندازی این نشریه، وامدار فضای سیاسی آن دوره است، بیشترین انتقادات را از دولت داشتیم و دوره آقای احمدینژاد نیز سعی در ادامه همین روال داشتیم؛ با این وجود، همانطور که گفتم، حوزه حمل و نقل در آن دوره محافظهکارتر شد و به طبع ما هم مجبور بودیم با آن فضا حرکت کنیم. هنوز هم در مصاحبههای ما، صحبتهایی که ضبط نمیشوند بسیار جذابتر، تکاندهندهتر و خواندنیترهستند. مثالی برایتان بزنم؛ تا دو سال قبل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی کاملا اخبار مربوط به تاثیر تحریمها بر این شرکت را انکار میکرد. ما خبر داشتیم که کشتیهای ایرانی با پرچم کشورهای آفریقایی حرکت میکنند، اما وقتی برای صحت و سقم ماجرا به کشتیرانی مراجعه میکردیم، میگفتند شما میخواهید اطلاعات مربوط به دور زدن تحریمها در ایران را افشا کنید! یعنی امکانات اطلاعاتی غرب را محدود به مطالعه نشریات داخلی میدانستند! به هر حال ما هم به دلیل امنیت ملی (!) از خیر انتشار خبر گذشتیم (و به قول شما محافظاکارانه عمل کردیم) و تنها وقتی خبرگزاری فارس آن را از قول مطبوعات خارجی منتشر کرد، متوجه شدیم ظاهرا مجوز چاپ خبر صادر شده است!
* به نظر شما علت جابجایی روزنامهنگاران در نشریات مختلف چیست؟ چه دغدغه هایی آنها را مجبور به چنین کاری میکند؟ آیا ترابران هم با این مشکل مواجه بوده است؟
ـ جابهجایی روزنامهنگاران دلایل متعددی دارد، اعم از مسائل مالی، دغدغههای معاش، فضای حاکم بر تحریریه، علاقه به کار در نشریاتی با نامهای معروفتر و ماهیت رسانهای گستردهتر به دلیل شهرت و کسب نام و ...طبعا ما هم با این مساله مواجه بودهایم.
* در خصوص رضایت اعضای تحریریه ترابران چه بیلانی دارید؟ اساسا همکاران شما تاچه حد از فضای کار در این نشریه رضایت دارند؟
ـ نکته مهم در ترابران این است که هیچکدام از خبرنگاران من، حتی در صورت قبول مسوولیت در نشریات دیگر، ارتباط خودشان را با مجموعه ما قطع نکردهاند و اگرچه به دلیل مشغلههای ناشی از همین مساله، کمتر از گذشته میشود از آنها استفاده کرد، اما همچنان با علاقه و تعصب برای ترابران مینویسند و حتی بعضی از همکاران مستعد خود را به قلم زدن در ترابران تشویق میکنند. این نکته مهمی است؛ چون خبرنگاران اقتصادی، گروه کوچکی در جامعه مطبوعاتی محسوب میشوند و اگر مشکلی در تحریریهها وجود داشته باشد، به سرعت بین خودشان پخش میشود. بنابراین پراکنده شدن نیروها تهدیدی برای ما محسوب نمیشود. هر چند در حال حاضر پیدا کردن خبرنگار اقتصادی خوب و به قول معروف «دست به قلم» بسیار سخت شده است. فکر میکنم روزنامههای ما، خبرنگاران را به انجام کارهای سطحی و «باری به هر جهت» عادت دادهاند. بنابراین نمیتوانند آن طور که باید و شاید، به درد نشریات تخصصی بخورند که با تحلیل سروکار دارند.
* کار کردن در ترابران تا چه اندازه برای خبرنگاران شما کسب اعتبار میکند؟
ـ از آنجا که خبرنگارانی که در نشریات تخصصی به شکل ثابت کار میکنند، به صورت متمرکزتر و عمیقتری با حوزه و کارشناسان آن آشنا شده و روی آن اشراف پیدا میکنند، طبیعی است که در روزنامهها، خواهان زیادی دارند.
برعکس، ما مدیران نشریات تخصصی، باید در کار با خبرنگارانی که در روزنامهها کار میکنند خیلی محتاط باشیم. چون سرعت کار در روزنامهها، خبرنگاران را بدعادت کرده است و گاهی خبرنگاران از عدم آگاهی دبیران سرویس سوءاستفاده میکنند.
* بصورت مصداقی چگونه این اتفاق می افتد؟
ـ در ابتدای کار دولت یازدهم، سرپرست یکی از مناطق آزاد، در یک مصاحبه مطبوعاتی درباره سوءاستفادههای مالی در این منطقه افشاگری کرد. وقتی که ما خواستیم مصاحبه را چاپ کنیم، حدودا یک ماه از انتشار خبر میگذشت، اما جالب اینجاست که بعد از گذشت یک ماه و نیم از چاپ نشریه ما، یکی از روزنامههای معروف و پرتیراژ، در صفحه اول خود از سواستفاده مالی در منطقه آزاد ... خبر داد. در نگاه اول فکر کردم، شاید اطلاعات جدیدی منتشر شده، اما با مطالعه خبر، متوجه شدم که اینطور نیست و همان مصاحبه با کمی تغییر پس از سه ماه به عنوان یک خبر دستاول چاپ شده است! حتی در بعضی موارد، خبرنگاران، خبر روابط عمومی را با تنطیم مجدد به عنوان مصاحبه اختصاصی خود چاپ کردهاند!
*آیا شرکت ایرسوتر به عنوان صاحب امتیاز نشریه، از شما حمایت مالی میکند؟
ـ وقتی در سال 77 گروه مطبوعاتی ما، همکاری خود را با شرکت ایرسوتر (حمل و نقل مختلط ایران و روسیه) شروع کرد، قرار شد که آنها تنها تا هفت یا هشت شماره، هزینههای نشریه را تامین کنند و بعد از آن ترابران متعهد باشد که از نظر هزینه-درآمد روی پای خودش بایستد.
* به وعده خود پایبند بودید؟
ـ بله خوشبختانه ما جلوتر از مدت مقرر، از لحاظ مالی مستقل شدیم و از آن زمان تا به حال، دیگر ایرسوتر کوچکترین نقشی در تامین مالی نشریه ندارد. در مدت هفده سالی که نشریه چاپ می شود مشکلات بسیاری داشتیم که باعث شده نوبتهای چاپ به تعویق بیافتد، اما توانستیم به راه خود ادامه دهیم.
* مدیریت ارشد یا همان مدیر مسئول ماهنامه، در گذشته آقای محسن اشرفی بودند که از روزنامهنگاران معروف و کهنهکار کشور محسوب میشوند، اما ظاهرا دیگر حضور چندانی در نشریه ندارند...
ـ آقای اشرفی تا سال 90 مدیر مسئول بودند، اما در همان زمان هم در کار تحریریه دخالت مستقیم نداشتند (بعضی از خبرنگاران من شاید تنها یک یا دو بار آقای اشرفی را دیده باشند). بیشتر در نقش یک مشاور و یا شاید بهتر بگویم، رهبر گروه عمل میکردند که نقش به مراتب کلیدیتری است. من از راهنماییهای ایشان استفاده میکردم و در مواردی که ممکن بود مشکلی در رابطه با یک گزارش و یا خبر پیش بیاید، اطلاع میدادم و تایید ایشان را میگرفتم؛ چون در نهایت، این مدیر مسوول است که باید پاسخگو باشد. در واقع او ادارهکننده و تاییدکننده نهایی نشریه بود. اما از سال 90 به دلیل مشغلههای کاری، آقای اشرفی ترجیح دادند که که مدیر مسئولی به من منتقل شود. البته من به عنوان یکی از اعضای گروه مطبوعاتی نشریران، همچنان با ایشان که مدیر گروه هستند، همکاری دارم و همچنان از توصیهها و آموزههای او -که حق استادی بر گردن من دارند و تمام زیر و بم این کار را به من آموختهاند- استفاده میکنم.
* به نظر می رسد گروه تحریریه نشریه ترابران از دهه پیش تاکنون تغییرات اندکی داشته است. شاید نزدیک به 20 تا 30 درصد از افراد گروه تحریریه جابهجا شده باشند؛ یعنی ثبات در تحریریه وجود داشته است، آیا این درصد درست است و علت آن چیست؟
ـ خیر درصد تغییرات کمی بیشتر بوده؛ فکر میکنم حدودا 50 درصد در سازمان تحریریه تغییرات داشتهایم. طی هشت سال گذشته، فضای نامناسب اقتصادی در بخش خصوصی، نشریات را هم دچار رکود و مشکلات اقتصادی کرد، بنابراین چند شغله شدن در بین روزنامهنگاران به امری رایج تبدیل شده است. من آنها را سرزنش نمیکنم و در عین حال خوشحالم که نیروهای تربیت شده در نشریات تخصصی، بسیار سریع جذب روزنامهها میشوند. البته ترابران هیچ کدام از نیروهای کموبیش ثابت خود را به طور دائم از دست نداده و به شکل نیروهای غیرثابت و حقالتحریری از آنها استفاده میکند. در بخش اقتصاد کلان و انرژی، من از نیروهای حقالتحریری (با همان ویژگیهایی که قبلا توضیح دادم) استفاده میکنم و نیروهای ثابت، حوزه حمل و نقل را پوشش میدهند.
* تا چه اندازه تیراژ ترابران کفاف هزینهها را میدهد؟ در واقع نسبت هزینهها با تیراژ در چه وضعیتی قرار دارد؟ روند صعودی تیراژ ترابران به چه صورتی بوده است؟
ـ ما از نظر هزینه- فایده در نقطه سربهسر قرار داریم. تیراژ نشریه طبعا از سالهای ابتدایی انتشار آن کمتر شده، اما همانطور که گفتم، دلیلش این بوده که توزیع آن را از دکهها جمع کرده و به شکل هدفمند انجام میدهیم تا به دست مخاطبان واقعی آن برسد.