• گفت‌وگو با دكتر شهلا بهرامی رشتیانی
  • 1393-04-18 09:17:00
  • کد مطلب : 3739
جامعه‌شناسی خبر

آنچه صفحه روزنامه‌ها و سایت‌ها را پُر می‌کند و اخبار رادیو و تلویزیون را به خود اختصاص می‌دهد بیشتر ساخته ذهن روزنامه‌نگاران است. این دیدگاه انتقادی و رادیکال نسبت به خبر موضع متفاوت خبرنگاران را در پی داشته است، آنها معتقدند تولید خبر کاری علمی، برخاسته از دانش و بازتابی از واقعیت‌هاست...

اشاره: فریبا نباتی- آنچه صفحه روزنامه‌ها و سایت‌ها را پُر می‌کند و اخبار رادیو و تلویزیون را به خود اختصاص می‌دهد بیشتر ساخته ذهن روزنامه‌نگاران است. این دیدگاه انتقادی و رادیکال نسبت به خبر موضع متفاوت خبرنگاران را در پی داشته است، آنها معتقدند تولید خبر کاری علمی، برخاسته از دانش و بازتابی از واقعیت‌هاست. اما به راستی خبر چیست؟ آن‌گونه که روزنامه نگاران می‌گویند بازتولید واقعیت است یا آنچنان که برخی جامعه شناسان رادیکال معتقدند ارائه یک بخش و لحظه دلخواه روزنامه نگار؟ مرز میان خبر و غیر خبر کجاست؟ شایعه یا واقعیت؟ این مسائل و سوالاتی از این دست را در گفت و گو با دکتر شهلا بهرامی رشتیانی از مؤلفان کتاب 'جامعه شناسی خبر' و مدرس دانشگاه در میان گذاشتیم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

***

خبر چیست؟ آیا رویدادهایی که گزارش می شوند به صورت ذاتی خبر هستند؟

این بحث را با یک مثال شروع می‌کنم؛ خودکاری که در دست شماست، قلم است. اگر تصویر یک مداد را هم بکشم قلم است.  بنویسم قاف لام میم هم قلم است، اگر بگویم قلم، آن چیزی که در ذهن شما تصویر می‌بندد شکلیست از قلم . اینها، همه یک مفهوم مشترک دارند اما در ماهیت و کارکرد متفاوتند.

چهار نوع واقعیت داریم؛ عینی، قراردادی، ذهنی و رسانه‌ای. از این میان یکی واقعیت عینی است. ممکن است قلم شما با قلم من متفاوت باشد ولی هر دو قلم هستند هر دو در ماهیت مشترکند اما در کارکرد نه.  از لحاظ ماهیت، وسیله ای برای نوشتن هستند اما اگر قلم معمولی به شما بدهم بگویم در تخته وایت برد بنویسید نمی توانید . دیگری واقعیت قراردای است که در واقع در حیطه نشانه شناسی و زبان شناسی مطرح می‌شود. اگر شما نوشته قاف لام میم را به هم بچسبانید قلم می‌شود این قلم نشانه ایست از قلمی که در دست شماست.  وقتی من از قلم صحبت می‌کنم مفهوم قلم در ذهن شما نقش می‌بندد و  قلم واقعیت عینی و قاف لام میم واقعیت قراردادی، در ذهن شما نمی رود یک مفهوم انتزاعی از قلم در ذهن شما شکل می‌گیرد که به آن واقعیت ذهنی می‌گویند.

 اگر بخواهیم با این سه مقوله، خبر را تعریف کنیم، نه آن واقعیت عینی تمام حرف را زده نه آنکه می‌گوید خبر ساخته و پرداخته ذهن خبرنگار است درست می‌گوید.  در واقع آنچه که به عنوان ساخت اجتماعی واقعیت در مقوله خبر تعریف می‌شود ترکیبی از این سه واقعیت است که من اسمش را واقعیت رسانه ای گذاشته ام. یعنی محصول رسانه هم واقعیت است، هم چیزی نیست که محصول واقعیت عینی باشد، ذهن خبرنگار هم به تنهایی نیست، نشانه ها، سمبل ها و ادبیات زبانی هم نیست.

 پس این واقعیت رسانه ای همان مرز بین خبر و غیر خبر است؟

 بله، ترکیب این سه واقعیتی که گفتم.  برای مثال اتوبوسی که در جاده آزادگان تصادف کرد یک واقعیت است، اما رسانه ها نگاه متفاوتی به آن دارند، این از کجا نشات می‌گیرد؟ اگر قرار است خبر انعکاس رویدادهای واقعی باشد پس باید همه رسانه ها به آن یک نگاه داشته باشند چون یک واقعیت که بیشتر اتفاق نیفتاده، تصادفی اتفاق افتاده است و  تعدادی کشته و مجروح شده اند این نگارش های متفاوت خبر برای آن نگاه های متفاوت است که از واقعیت ذهنی، نشانه ها،سمبل ها، کنایه ها و در واقع قدرت زبانی رسانه نشات می‌گیرد. یکی می‌تواند نگاه توصیفی داشته باشد. دیگری می‌تواند نگاه انتقادی داشته باشد. کسی می‌تواند آن را به بحث های سیاسی مرتبط کند .شخصی هم آن را از زاویه نگاه فرهنگی- اجتماعی بررسی می‌کند.

دیگر دنبال این نباشید که خبر گزارش عینی رویداد است در عین حال که این واقعیت عینی وجود دارد. مرز بین خبر، خیال پردازی و شایعه، واقعیت عینی است، ولی واقعیت عینی هم الزاما منتقل نمی‌شود این سه واقعیت در واقعیت عینی دخل و تصرف دارند و آن را شکل می‌دهند. در واقع آفرینش و خلق خبر در ترکیب چهار واقعیت متبلور است.

با توجه به تداخل واقعیت رسانه ای بر فرایند تولید خبر چگونه می توان اعتماد مخاطبان را به اخبار جلب کرد و بر آنها اثر گذاشت؟

در بحث خبر قبل از آنکه خود خبر، موضوع، محتوا و پیام آن مهم باشد اعتماد مخاطب به منبع خبر اهمیت دارد.  اعتماد در تعامل به وجود می‌آید و فرایندی است که در ذهن مخاطب ساخته می‌شود .همه می‌دانند که خبر در رسانه های غربی منطبق بر دیدگاه های سیاسی و منافعشان است اما خیلی راحت اعتماد می‌کنند چون محصول به گونه ای تولید می‌شود که مخاطب پیام را به صورت غیرمستقیم و اطلاعات را به صورت مستقیم دریافت کند .مشکلی که سازمانهای خبری در ایران دارند آن است که پیام را مستقیم ارائه می‌دهند از لحاظ روانشناختی مخاطب در برابر القای پیام مستقیم دافعه دارد. پیام مستقیم ناخودآگاه عدم اعتماد می‌آورد. مخاطب پیام مستقیم را گوش می‌دهد اما نمی شنود، اگر می‌خواهیم بگوییم پدیده ای خوب است باید به گونه ای گفته شود که مخاطب خودش این را بفهمد. مبنای کار تولید خبر در رسانه هایی مثل CNN  و BBC ارتباطات اقناعی است اما ما در سبک نگارش خبرهایمان چیزی به این نام و حتی رسانه ای که به صورت علمی کار کند نداریم.  روش ما تجربی و مدل استاد شاگردی است.

به نظر شما چگونه می‌توانیم در برابر رسانه های رقیب مخاطبمان را همچنان باخود همراه کنیم؟

مشکلی که ما داریم این است که چون خودمان نمی توانیم اعتماد مخاطب را جلب و اقناع سازی کنیم با شعار و متهم کردن دیگر رسانه ها می‌خواهیم این کار را انجام دهیم به رقبایمان برچسب می‌زنیم این کار اثر که ندارد بدتر هم می‌شود. در دنیای رقابت حذف رقیب اشتباه است حذف رقیب یعنی شکست من. باید حضور رقیب را بپذیریم و توانایی خود را بالا ببریم . مخاطب عام که از تئوریهای ارتباطی و برنامه ریزی هایی که برای یک سوژه خبری انجام می‌شود سر در نمی آورد. در این راه اول باید اعتماد سازی کنیم که یک بحث کاملا محوری است، اعتماد سازی پاشنه آشیل رسانه ها در ایران است.

البته این ناکارآمدیمان هم علت دارد؛ ما در آموزش ضعف داریم دوره ای دانشجویانی را برای آموزش به خارج از ایران فرستادیم اما تاثیر چندانی نداشت، مراکز آموزش روزنامه نگاری بزرگ دنیا تئوری های ارتباطی را در چندین کتاب گفته اند اما از چگونگی استفاده از این تئوری ها در ساخت خبر جزوه ای برای دانشجویان وجود ندارد چون این مساله در تجربته ممتد عملی شکل می‌گیرد. بنگاه‌های خبری و رسانه‌های مختلف تجارب خاص خودشان را دارند که خود را در این زمینه در اختیار هر کسی قرار نمی‌دهند. این مسئله جز خطوط قرمزشان است و هرگز آموزش نمی دهند.

فکر می‌کنید این مسئله مخاطب گریزی رسانه ها در ایران تنها مربوط به رعایت نشدن قوائد علمی است؟

یک پیشینه تاریخی هم وجود دارد. در تاریخ مطبوعات غرب می‌بینیم که روزنامه نگاری از بطن مردم و جامعه آمده و به دولت سرایت کرده است اما در ایران این گونه نیست. وقتی روزنامه دولتی شد به میزانی که تقابل یا فاصله میان دولت و ملت باشد ناخودآگاه این ذهنیت وجود دارد که این رسانه می‌خواهد منویات دولت را به من القا کند. این پیشینه در ضمیر ناخودآگاه مخاطب وجود دارد؛ وقتی روزنامه دولتی می‌خرم قطعا توقع بی طرفی نخواهم داشت.

نفوذهایی که بر سازمان رسانه ای اعمال می شود چه تاثیری در گستره اجتماعی تولید رسانه ای و به ویژه خبر دارند؟

 نظریه شخصیت می‌گوید اگر دو خبرنگار را برای تهیه خبری بفرستید قطعا دو خبر برای شما می‌آورند. علاوه بر این مسئله، مقررات دولتی، قوانین و چهارچوب های سازمان رسانه ای، جایگاه، نقش و تاثیر سازمان رسانه ای بر فضای پیرامون در این زمینه موثر است. با این حال اگر یک خبرنگار بتواند از بازیهای زبانی و ادبیات خلق موضوع که به حیطه مهارت، هنر فردی و خلاقیت برمی گردد استفاده کند می‌تواند خبر را به گونه ای خلق کند که درگیر این مقررات نشود.

متکی بودن اخبار به منابع رسمی با توجه به این نکته که اخبار تولید شده از این منابع اصولا ماهیتی محافظه کار دارند آسیبی برای فرایند  تولید خبر نیست؟

منبع خبر فقط در مورد وقوع آن رویداد عینی است یعنی مرز بین خبر و شایعه را تعیین می‌کند. منبع موثق فقط می‌گوید که این اتفاق افتاده اما این خبرنگار است که بر اساس چهار واقعیت عینی، قراردادی، ذهنی و رسانه ای که اشاره کردم این موضوع را می‌پروراند و عرضه می‌کند. مشکل این است که فکر می‌کنیم اگر یک منبع موثق خبری را به ما بدهد  باید عین همان را منتشر کنیم مثل انتشار بیانیه ها.  این اصلا خبر نیست. خبرنگار باید خبر را با بیان و واژگانش خلق کند به شکلی که وقتی خود منبع هم می‌خواند نگوید دستکاری شده است.   

 

جایگاه گروه های حاشیه ای در تولید خبر و اطلاع رسانی کجاست؟

اساسا مدیریت در سازمانهای رسانه ای تفاوتهایی با بقیه سازمانها دارد که یکی از آنها در عرصه سیاست گذاری ست. گروه های حاشیه ای یکی از تاثیرگرارترین عوامل ساخت خبر هستند که ما آنها را با عنوان گروه های فشار می‌شناسیمف این گروه نه تنها در تولید خبر، حتی قبل از آن در زمان فکر کردن به یک موضوع هم تاثیر دارد، حتی در انتخاب سوژه؛ اینکه چه سوژه هایی را دنبال کنید ،چه سوژه هایی چه تبعاتی دارد و اینکه شما به عنوان خبرنگار جرات نکنید به دنبالش بروید و دچار خود سانسوری شوید. 

عدم دسترسی مردم به خبر و اختصاص یافتن آن به یک گروه خاص که موجب قشربندی در جامعه می شود را در فرایند تولید خبر چگونه تحلیل می کنید؟

من به این می‌گویم رانت اطلاعاتی. که یکی از مهمترین و کلیدی ترین رانت هاست اگر بخواهیم وارد این مسئله شویم باید یک بحث مفصل درباره رابطه بین اطلاعات و قدرت داشته باشیم. اما به طور کلی؛ به صورت نهادینه هر کس اطلاعات بیشتری دارد قدرت بیشتر و هر کس قدرت بیشتری دارد دسترسی‌اش به اطلاعات بیشتر است. مثلا مدیر عامل یک رسانه در برخی از مسائل اطلاعات بیشتری از یک خبرنگار دارد، بخشی را به رده های پایین تر منتقل می‌کند و بخشی را نه. اما ما جریان سیال اطلاعات هم داریم که خیلی موثر است. ویژگی خبرنگاران این است که چون در عرصه عملیاتی هستند با سوژه ها، مردم و سازمانها در ارتباطند، ممکن است اطلاعات خبرنگار به صورت رسمی از رئیس یک سازمان کمتر باشد اما به صورت غیر رسمی اطلاعاتش کمتر از آن مسئول رده بالا نیست.

با توجه به این مسئله سهم مخاطبان در فرایند تولید خبر و اطلاعات چه می شود؟

در صنعت مشتری ملاک است در ارتباطات مخاطب محوری .اگر مخاطب را مثل مشتری ببینیم اگر به این فکر کنیم که تولید من را نخرد تولید با شکست مواجه می‌شود مجبوریم به سلیقه، تمایلات و انتظاراتش احترام بگذاریم. آن‌گونه که چامسکی می‌گوید نظریه تولید رضایت و تولید رضایت یعنی به رضایت مخاطب بپردازی و به سمت تولید انتظار او بروی، انتظارات مخاطبان را در فرایند اطلاعاتیت بیاوری اگر نه فقط بخواهی دولتی عمل کنی و مردم را صرفا نسبت به حکومت و دولت راضی نگه داری تا مدتی می‌توانی این کار را انجام دهی. در حالی که اگر من بخواهم از حکومت دفاع کنم اول از همه باید دیده بشوم در غیر این صورت من نگاه مخاطب محوری که هیچ نگاه رسانه ای هم ندارم.

 در تلقی دولتی از رسانه مخاطب سهمی در تولید نمی تواند داشته باشد ولی مخاطب با کلیک کردن نشان می‌دهد که سلیقه و نیازش چیست. اما یک رسانه چقدر بدون توجه به مخاطب می‌تواند ادامه دهد؟ البته یک رسانه دولتی که بودجه اش را دولت بدهد ممکن است احساس نیازی به مخاطب نداشته باشد و برایشان همانقدر که مسئولان راضی باشند کفایت کند. اما رسانه ای که می‌خواهد با مردم ارتباط برقرار کند هر چقدر که بخواهد نمی‌تواند مخاطب را نادیده بگیرد. مصداق ملموسش صدا و سیما ست، سریالی که الان پخش می‌شود آیا بیست سال پیش اجازه پخش داشت وقتی شبکه های فارسی زبان ماهواره را می‌بیند خط قرمزهایی که قبل خیلی آتشین بود کم کرده، دنیای رقابت این مسئله را ایجاب می‌کند اگر بخواهند خط قرمزهای دهه60  را داشته باشد مخاطبان به سمت شبکه های ماهواره ی می‌روند. تا زمانی رانت اطلاعاتی به درد می‌خورد که مخاطب شما بی خبر باشد اگر خبردار شد که جریان های اطلاعاتی دیگری نیز وجود دارد که او از آن محروم است منتظر نمی ماند و از آنها استفاده می‌کند پس این نقش غیر مستقیم مخاطب در تولید است .

شما می‌گویید مخاطب به صورت مستقیم در تولید خبر تاثیر ندارد، اما شهروند خبرنگار جریانی مهم در فرایند تولید خبر رسانه‌های امروز است.

در روزنامه نگاری سنتی، شهروندان به عنوان منبع اطلاعاتی در حیطه نشریات محلی و اخبار محلات مورد استفاده قرار می‌گیرد، برای نشریات سراسری نمی تواند سوژه ای بدهد و آن بعد تاثیر گذاری ملی و کلان را هیچ وقت نمی تواند داشته باشد. نهایت می‌تواند سوژه خبری یا اطلاعات در مورد موضوعی به شما بدهد و شما به عنوان رسانه فرایند تولید خبر را داشته باشید. به طور مثال در سایت ها بخشی به عنوان سنجش نظر مخاطب می‌گذارند اما این به معنای فرایند تولید خبر یعنی سوژه یابی، ارتباط با منابع گوناگون، جمع بندی کردن، نگارش حرفه ای و تخصصی برای انتشار نیست.

اما در دنیای مجازی به نظر می‌رسد این نقش پررنگ تر است؟

 بله، در دنیای مجازی و وب که به طور کلی فضا متفاوت است و اصول خبرنویسی متفاوتی دارد مخاطب آغازگر ارتباط است اگر مخاطب سایتی را انتخاب نکند پس مستقیم هم می‌تواند در تولید محتوای آن سایت، جهت دهی و تاثیر گذاری داشته باشد. در الگوی ارتباطی سیال که مربوط به فضای وب است پیام هم سیال است و حیات مستمر دارد هر کس ممکن است از این پیام که نقطه تماس گیرنده و فرستنده است برداشت متفاوتی داشته باشد. در این فضا پیام بازتولید و محتوا و ابعاد دیگری به آن اضافه می‌شود. فضای مجازی به طور کامل تعاملی است با اظهار نظر مخاطب ممکن است مطلبی که به ذهن گردانندگان نرسیده است مورد توجه قرار گیرد.