- گفتوگو با محمد طاهری
- 1393-06-25 07:04:00
- کد مطلب : 3751
محمد طاهری در نشریات مهرنامه، شهروند امروز، اقتصاد توسعه، تازه های اقتصاد، دنیای اقتصاد و روزنامه پول ازجمله روزنامه نگاران موثر این نشریات بوده است. تجربه او در آن نشریات طی یک دهه اخیر وی را به چنان پختگی و مهارتی رسانده که او را در ردیف روزنامه نگاران اقتصادی برجسته قرار داده است. متن این گفتوگو در ادامه از نظرتان میگذرد.
مقدمه: مجید یوسفی- انتشار صدمین شماره یک هفته نامه اقتصادی در ایران طی دو سال یک اتفاق مهم رسانه ایست. این را گردانندگان هفته نامه تجارت فردا اگر مدعی نباشند جامعه مطبوعاتی در این سال ها آنچنان به بلوغ رسیده است که این موفقیت چشمگیر را انکار نکند. به مناسبت صدمین شماره تجارت فردا با محمد طاهری سردبیر این نشریه در باره کیفیت و چگونگی انتشار آن و همچنین مرارت ها و سختی های آن به گفتوگو نشسته ایم.
محمد طاهری در نشریات مهرنامه، شهروند امروز، اقتصاد توسعه، تازه های اقتصاد، دنیای اقتصاد و روزنامه پول ازجمله روزنامه نگاران موثر این نشریات بوده است. تجربه او در آن نشریات طی یک دهه اخیر وی را به چنان پختگی و مهارتی رسانده که او را در ردیف روزنامه نگاران اقتصادی برجسته قرار داده است. متن این گفتوگو در ادامه از نظرتان میگذرد.
***
* در ابتدای شکل گیری هفته نامه تجارت فردا بحث های زیادی در جامعه مطبوعاتی ایجاد شده بود. موضوع این بود که گفته میشد این نشریه بر مبنای مشارکت دو نهاد اقتصادی یکی موسسه مطبوعاتی دنیای اقتصاد و دیگری اتاق بازرگانی تهران شکل گرفته است.فکر میکنید چرا این شایعه مطرح شد؟ تا چه اندازه چنین طرحی آن زمان در ذهن مدیران این نشریه وجود داشت؟ و اساسا چگونه چنین حرف و حدیثی در باره تجارت فردا اشاعه پیدا کرد؟
ـ معمولا چنین شایعاتی در مورد نشریات در دست انتشار مطرح میشود. اما واقعا چنین بحث هایی در مورد تجارت فردا درست نبود. هردو مجموعه آن قدر بزرگ هستند که نیاز به همکاری مشترک از نظر سرمایه گذاری ندارند اما احتمالا دلیل این شایعه شاید مناسباتی بود که من و برخی همکارانم با اتاق تهران داشتیم. به هرحال من در سال های گذشته با اتاق تهران همکاری داشته ام واحتمالا منشأ این شایعه به این همکاری مربوط میشد. گذشته از آن من سابقه همکاری با دنیای اقتصاد را هم داشتم. شاید همین تقارن کار حرفه ای با اتاق بازرگانی و همکاری سال های دور من با روزنامه دنیای اقتصاد این شبهه را ایجاد کرد که این دو نهاد با همکاری هم دست به انتشار چنین نشریه ای زدهاند. البته چنین مباحثی پیش از انتشار وجود داشت، اما زمانی که نشریه منتشر شد و روی روال قرار گرفت، واقعیت ها آشکار شده است.
* البته شما پیش از این هم دو شماره از مجله 'اقتصاد توسعه' را در اتاق منتشر کرده بودید. نشریه سنگینی که به هرحال هنوزهم شباهت های زیادی به تجارت فردا دارد. ضمن این که چند نفر از اعضای هیأت رئیسه اتاق تهران در شورای سیاست گذاری نشریه حضور دارند.
ـ فکر می کنم اگر در مورد شورای سیاست گذاری نشریه در پرسش های بعد بحث کنیم، بتوانم توضیح کافی بدهم اما 'اقتصاد توسعه' داستان خودش را دارد. نطفه اقتصاد توسعه را سال ها قبل گذاشته بودیم. یادم هست پیش از انتخابات سال ٨٨ اقای دکتر محمدحسین عادلی قرار بود مجله اقتصادی «روند» را با شکل و شمایل جدید و محتوای متفاوت منتشر کند. خیلی تمایل وجود داشت که این کار توسط تیم محمد قوچانی انجام شود. این دعوت مربوط به دوره ای بود که ما مجله شهروند امروز را منتشر می کردیم و در این دوره من هم دبیر گروه اقتصادی مجله بودم. دقیق یادم نیست اما دعوت آقای عادلی احتمالا بعد از توقیف شهروند امروز بود. به هر حال آقای قوچانی از من دعوت کرد که در تنظیم برنامه ای جدید برای نشریه روند همکاری کنم. ما در چندین نشست و با مطالعات زیادی که داشتیم، هرکدام برنامه ای تهیه کردیم اما هیچ کدام از برنامه ها به رؤیت آقای عادلی نرسید. چون به انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ رسیدیم و ظاهرا آقای عادلی از انتشار نشریه با شکل و شمایل جدید منصرف شد. جالب است که برنامه آقای قوچانی هنوز هم دست من است. چیزی شبیه یا بهتر بگویم در ادامه شهروند امروز بود که میتوانست چارچوب یک نشریه موفق اقتصادی باشد. من هم برنامه ای تهیه کرده بودم که بی شباهت به تجربه موفق شهروند امروزو برنامه آقای قوچانی نبود اما شاید اقتصادی تر و تخصصی تر به نظر میرسید. قرار بود با آقای قوچانی جلسه ای داشته باشیم و در مورد هر دو برنامه به جمع بندی برسیم که هیچ گاه تشکیل نشد. به هرحال دو برنامه برای انتشار نشریه اقتصادی دست من بود. تا زمانی که روزنامه اعتماد ملی هم توقیف شد و ما تا مدتی بیکار بودیم. در این مدت پیشنهاد انتشار نشریه ای توسعه گرا از اتاق تهران دریافت کردم و به این فکر افتادم که برنامه مطالعه شده را خرج نشریه اتاق بازرگانی کنم. اسم نشریه را هم خودم انتخاب کردم و دو شماره از 'اقتصاد توسعه' را منتشر کردیم. محتوای این دو شماره، عمدتا روی دو موضوع مورد توجه اتاق تهران قرار داده شده بود. در شماره نخست به 'توسعه تجارت' و در شماره دوم به' توسعه صنعتی' پرداختیم. در شماره اول در کنار مطالب متنوعی که در مورد توسعه تجارت داشتیم، با اغلب وزرای بازرگانی بعد از انقلاب گفت وگو کردیم و در شماره دوم هم سراغ وزرای صنعت بعد از انقلاب رفتیم. اتفاقا هردو شماره خوب و کاربردی تهیه شد و مورد توجه قرار گرفت. البته این نشریه، دو شماره بیشتر منتشر نشد. به این دلیل که در ادامه کار دچار نوعی تعارض شدیم. درواقع نمی شد هم نقش اداری در اتاق داشته باشیم و هم به صورت حرفه ای ماهنامه منتشر کنیم. این نشریه متوقف شد اما این ایده در ذهن ما ماند و به تدریج بیشتر پخته و پرورده شد. کمی بعد آقای علیرضا بختیاری از من دعوت کرد که درباره انتشار نشریه ای به نام 'تجارت فردا' صحبت کنیم. ظاهرا پیش از من، دو سه نفر دیگر هم دعوت شده بودند و برنامه هم داده بودند. از من هم خواسته شد که برنامه ای تهیه کنم. با پیش زمینه ای که از قبل داشتم، یک هفته بعد برنامه خودم را آماده کردم و برای ایشان فرستادم.
* برنامه ای که تهیه شد چقدر شبیه اقتصاد توسعه بود؟
- متفاوت بود. اقتصاد توسعه نشریه ای مبتنی بر تاریخ شفاهی بود که ناکامی های توسعه را در بستر تاریخ جست وجو می کرد اما تجارت فردا قرار بود نشریه ای تحلیلی برای یافتن چرایی مسائل و مشکلات اقتصاد روز ایران باشد. البته هردو نشریه در سنگینی کار و پر مطلب بودن شبیه هم بودند.
*برای تجارت فردا چه برنامه ای نوشتید، آیا الگوی خاصی در ذهن داشتید؟
ـ شکل اولیه برنامه نشان می داد که قرار است نشریه ای مدافع جریان اصلی اقتصاد منتشر شود. نشریه را در ارتباط تنگاتنگ با بخش خصوصی تعریف کردیم و از طرف دیگر به دنبال این بودیم که تجارت فردا پلی میان تکنوکرات ها و سیاست گذاران باشد. می خواستم بین اقتصاددانان و سیاست گذاران پلی ایجاد کنیم. به خاطر دارید که دولت وقت رویکرد شایسته ای نسبت به اقتصاددانان نداشت و اصولا نمی خواست به توصیه های آنها توجه کند. به همین دلیل شاهد مهجوریت و خانه نشینی اغلب تکنوکرات ها و مدیران با تجربه و اقتصاددانان مطرح کشور بودیم. با این حال می دیدیم که مطالعات و پژوهش های زیادی صورت گرفته اما به دلیل بی توجهی دولت، مورد استفاده قرار نمی گیرد. به هرحال این یکی از ملاحظات ما بود اما مهم ترین دلیلی که می توانست انتشار نشریه ای هم چون تجارت فردا را توجیه کند، سرعت تحولات اقتصادی بود که به ویژه در بازارها نمود عینی داشت. هر روز اتفاق تازه ای رخ می داد و مردم نسبت به دارایی های خود به شدت حساس شده بودند اما منبعی برای تجزیه و تحلیل وقایع نداشتند و انتشار یک هفته نامه تحلیلی می توانست به آنها برای تصمیم گیری بهتر کمک کند.
* برنامه های شما چه تمایزی با برنامه های دیگران داشت؟
ـ راستش من برنامه دیگران را ندیدم به همین دلیل هم نمی توانم در مورد آنها قضاوت کنم. اما یکی از پیشنهادها را دیدم و به نظرم رسید حرف تازه ای ندارد. مشکل این بود که شبیه خیلی از نشریات اقتصادی موجود تدوین شده بود و نوآوری ویژه ای در آن به چشم نمی خورد. مثل بولتن های اتحادیه ها، اصناف و مجامعی که تا قبل از این منتشر می شد. من احساس کردم این نسخه، پاسخگوی بازار نیست و جامعه اقتصادی ما نیازمند محتوای زنده و به روز تر است. دوست ندارم از خودم چهره ای از خود راضی ارائه کنم اما برنامه ما با مشورت افراد زیادی از فعالان اقتصادی و اقتصاددانان تهیه شده بود وبعدها بازارهم به آن اقبال نشان داد.
* مخاطبان نشریه را از کدام قشر تعریف کردید؟ هنوز هم احساس می کنم که مردم عادی و فعالان خرد اقتصاد احتمالا از خیلی از نشریه استقبال نکنند. چون نمی توانند خیلی از مفاهیم آن را درک کنند. چقدر این تحلیل درست است؟
ـ از ابتدا هم ما چنین قصدی نداشتیم که هفته نامه ای برای عموم منتشر کنیم. هیچ وقت به دنبال مخاطب عادی نبودیم. از همان ابتدا فکر کردیم تجارت فردا باید خوراک تحلیلی مدیران اقتصادی، سرمایه گذاران، تصمیم گیران و تصمیم سازان را فراهم کند.
* مصادیق این تقسیم بندی ها چه گروه هایی می شد؟
ـ در سه دسته کلی شامل آحاد اقتصادی، سیاست گذار و دانشجویان رشته اقتصاد می شد. آحاد اقتصادی یعنی تک تک فعالان اقتصادی. در عرصه سیاست گذاری هم دولت و مجلس و نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز مد نظر ما بود و در نهایت، به دانشجویان رشته اقتصاد هم توجه داشتیم. پشتوانه خوبی که باعث تقویت کار ما شد، تجربه کافی در شناخت مخاطبان بود. تجربه دنیای اقتصاد تجربه بسیار خوبی بود که به ما منتقل شد. می دانستیم مخاطب ما کیست و همین ما را ترغیب می کرد که زود به نیازهای آن ها پی ببریم چون قبلا چنین تجربه ای را پشت سرگذاشته بودیم. حضور من در اتاق تهران و آشنایی و نزدیکی با چهره های مطرح اقتصادی کشور هم به این موضوع کمک کرد. در نتیجه ما به دنبال انتشار نشریه ای برای فعالان بخش خصوصی بودیم. تحلیل ما این بود که روزنامه ها تنها می توانند سطح نازکی از مسائل و مشکلات را نشان دهند اما می شد در هفته نامه ای تحلیلی، به عمق مسائل نفوذ کرد. در کنار این ملاحظات، پیشنهاد شکل گیری شورای سیاست گذاری هم مطرح شد که مورد توجه قرار گرفت. خیلی دوست دارم این جا در مورد شکل گیری شورای سیاست گذاری هفته نامه تجارت فردا توضیح بدهم چون بر خلاف خیلی از نمونه های مشابه، حالت تشریفاتی ندارد و برعکس، بسیار مهم و اثر گذار بوده است.
* در شورای سیاست گذاری تجارت فردا نام افراد سرشناسی را می بینیم. چطور این افراد حاضر شدند اعتبار خود را خرج نشریه ای کنند که هنوز منتشر نشده بود؟
ـ به نکته خوبی اشاره کردید. سال ها طول می کشد تا نهادی شکل بگیرد و اعتماد ایجاد کند. در مورد دنیای اقتصاد این اتفاق افتاده بود و به اعتبار یک دهه فعالیت مستمر و بدون حاشیه روزنامه و به اعتبار افرادی که در آن نقش داشتند، پاسخ به درخواست حضور در شورای سیاست گذاری پذیرفته شد. به هرحال همه افرادی که حاضر شدند در شورای سیاست گذاری حضور داشته باشند، با سابقه مدیرمسوول و سردبیر مجله آشنایی داشتند و در نهایت لطف زیادی کردند. نه فقط به خاطر این که نام آنها در شناسنامه مجله درج شود، به خاطر راهنمایی های زیادی که در طول انتشار هفته نامه داشتند و زحماتی که متحمل شدند.
* به هرحال جمع کردن این چهره ها کار آسانی نیست. حضور افرادی نظیر آقایان طبیبیان، غنی نژاد، مسعود نیلی، بهکیش، آل اسحاق، فرهاد نیلی، دانش جعفری، نهاوندیان، حسینی و دیگران در شورای سیاست گذاری یک نشریه اتفاق کوچکی نیست اما سوالی که پیش می آید این است که به چه صورت این افراد را دعوت کردید؟ به صورت فردی مذاکره کردید یا اینکه با یک دعوت عمومی همه ترغیب شدند؟
ـ اغلب را به صورت فردی صحبت کردم. چون دوست داشتم ضمن دعوت از آنها برای حضور در شورای سیاست گذاری نشریه، با دیدگاهشان در مورد محتوای نشریه آشنا شوم. با تک تک اساتید صحبت کردم. توصیه ها را به دقت نوشتم و به پیشنهادها گوش دادم. همه از انتشار چنین نشریه ای استقبال کردند اما به جز آقای دکتر مسعود نیلی و آقای دکتر آل اسحاق که خیلی مثبت به آینده نگاه کردند، بقیه سعی نکردند بدبینی نسبت به زمان و امکانات موجود برای انتشار هفته نامه ای اقتصادی را مخفی کنند. به هرحال با همه صحبت شد و در اوایل تیرماه 1391 نشستی با حضور اساتید برگزار کردیم و در این نشست، نسخه اولیه تجارت فردا تشریح شد. جالب این است که در این نشست، استقبال از برنامه و نسخه اولیه خیلی خوب بود و بیشتر اساتید معتقد بودند که جای چنین نشریه ای خالی است اما همه آن ها به جز آقای دکتر مسعود نیلی معتقد بودند امکان انتشار چنین مجله ای به صورت هفتگی ممکن نیست. مخصوصا دکتر طبیبیان تاکید داشتند که داشتن چنین نشریه ای خیلی خوب است اما نمی توان هر هفته آن را منتشر کرد. به هرحال نخستین شماره تجارت فردا را در هفدهم تیر 1391 منتشر کردیم. اولین شماره 132 صفحه بود. شماره بعد به 116صفحه تقلیل پیدا کرد. این تعداد صفحه تا مدت ها ثابت ماند که با افزوده شدن بخش انگلیسی به 148 صفحه رسید. حدودا 20 هفته است که نشریه در 148 صفحه منتشر می شود.
* هیچ تغییر و تعدیلی هم داشتید؟
ـ چرا، فکر می کنم پنج بار است که در چیدمان و فصل بندی ها وحتی چیدمان صفحات تغییر ایجاد کرده ایم. برخی بخش ها را هم مجبور شدیم حذف کنیم. مثلا بخش بازارهای جهانی را با وجود اهمیتی که داشت ناچار شدیم حذف کنیم چون انتشار این بخش با یک هفته تأخیر مواجه بود و اطلاعات به موقع نمی رسید. گفت وگوهای بلند را هم کم کردیم و گزارش نویسی و تهیه پرونده های کوتاه هم در دستور کار قرار گرفت. امروز تجارت فردا بیشتر گزارش محور است تا گفت وگو محور.
* نقطه قوت محتوای مطالب شما چه بود؟
ـ 'مسئله محور' بودن نشریه به عنوان یکی از نقاط قوت آن محسوب می شود. درواقع هرهفته به تحلیل اتفاقاتی می پردازیم که برای آحاد اقتصادی اهمیت دارد. این رویکرد، بعدها به بخش اجتماعی و دیپلماسی نشریه تسری پیدا کرد.
* به عنوان مثال در بخش اجتماعی چه محورهایی را مدنظر قرار می دادید که با ویژگی یک نشریه اختصاصی تطابق داشته باشد؟
ـ ما فکر کردیم هر سیاست اقتصادی می تواند تبعات اجتماعی هم داشته باشد. بنابراین با رویکرد اقتصاد اجتماعی به تحلیل آثار اجتماعی سیاست های اقتصادی پرداختیم. راستش ایده چنین بخشی را از نوبلیست سرشناس اقتصاد آقای گری بکر گرفتم. وقتی با ایشان گفت وگو کردیم، پیشنهاد کردند چنین صفحاتی در هفته نامه داشته باشیم. ایشان چند ماه پیش فوت کردند اما همسر ایرانی ایشان در قید حیات هستند.
* استراتژی رسانه ای تجارت فردا چیست؟ قرار است به چه اهداف اساسی دست پیدا کنید؟
ـ وقتی یک مجموعه اقتصادی قرار است محصولی تولید کند قطعا به هزینه و فایده آن هم توجه می کند. من مطمئن بودم که پس از یکسال، این نشریه به سوددهی خواهد رسید. ما اطمینان داشتیم که چنین بازاری وجود دارد. تجارت فردا نه این قدر خوش بینانه اما پس از انتشار 70 شماره از نظر اقتصادی به جایگاه خوبی رسید.
*از نظر محتوا چطور؟ آیا صرفا تجارت فردا به عنوان کالایی سودآور تولید می شود؟
ـ نه. واقعا این طور نیست. اصولا انتشار نشریه و سودی که برای آن میشود متصور بود، یک فعالیت اقتصادی فوق العاده نیست. بنابراین اگر فردی دنبال فعالیت اقتصادی سودآور است، باید کسب وکار دیگری را انتخاب کند. احتمالا بیشتر افرادی که نشریه منتشر می کنند، در کنار این که آرزو دارند فعالیت آنها منجر به کسب سود شود، دغدغه های شخصی هم دارند. درگیری ذهنی بیشتر همکاران ما هم این بود که در باره مسائل اقتصادی و حقوق اقتصادی در کشور فقر و جهل وجود دارد. در عین حال از آن جا که مردم، اقتصاد را علمی پیچیده و غامض می شناسند، از آن فراری اند و دوری می کنند. این رویکرد مخصوصا در میان سیاست مداران هم خیلی شدید است. بنابراین احساس کردیم که باید این آگاهی را به عموم جامعه منتقل کنیم. در نتیجه رویکرد آموزشی هم در پیش گرفتیم. در 100 شماره گذشته تمام تلاش ما این بوده که مسائل اقتصادی را سهل و ساده به خواننده منتقل کنیم. البته این سادگی به گونه ای بوده که دانشجوی اقتصاد یا حتی اقتصاد دان هم از نشریه رویگردانی نکند. بنابراین در هفته نامه تجارت فردا سه گروه مخاطب ما هستند. فعالان اقتصادی که به دنبال تحلیل چرایی مسائل اقتصادی هستند، سیاست گذاران وسیاست مداران که در لایه های مختلف حاکمیت مشغول تصمیم گیری و تصمیم سازی هستند و در نهایت دانشجویان رشته های مدیریت و اقتصاد که از ظرفیت نشریه در زمینه ارتباط با اقتصاددانان خارج از کشور به خوبی استفاده می کنند.
* جالب است که نشریه در ارتباط مداوم با دانشجویان و اساتید علم اقتصاد در خارج از کشور است و همواره با نوبلیست ها و اقتصاددانان مطرح دنیا گفت وگو می کند. چطور به این باور رسیدید و چطور موفق شدید این ارتباط را همیشه حفظ کنید؟
ـ روزی که مشغول چیدمان تحریریه بودیم به این نتیجه رسیدیم که خبرنگار خوب در حوزه اقتصادی بسیار کم است. گزارش نویس خوب در حوزه اقتصاد کم داریم و مصاحبه کننده حرفه ای در این حوزه به تعداد انگشت های دست نمی رسد. بنابراین فکر کردیم از ابتدای کار باید برای رفع این مشکل چاره اندیشی کنیم. بخشی از نیاز نیروی انسانی ما با جلب همکاری برخی خبرنگاران اقتصادی تأمین شد اما نیاز داشتیم که افراد متخصص و اقتصاددان هم وارد تحریریه کنیم. یعنی فکر کردیم می توانیم دانشجوی رشته اقتصاد که به روزنامه نگاری علاقه دارد را به روزنامه نگاراقتصادی تبدیل کنیم. این بود که از دانشجویان رشته های اقتصاد و مدیریت دانشگاه ها بهره بردیم و بخشی از نیروی انسانی نشریه را از این مسیر تأمین کردیم. امروز خیلی خوشحالم که بیشتر این افراد در مقاطع ارشد قبول شده اند و با کوله باری از تجربه قرار است در مقاطع بالاتر درس بخوانند. فکر می کنم خیلی لذت بخش است که فردی دانشجوی مقطع دکتری رشته اقتصاد در دانشگاه باشد و او را به عنوان فردی بشناسند که با بهترین اقتصاد دانان دنیا گفت وگو کرده است.
* این ها درست اما سوال این است که مدیران روزنامه دنیای اقتصاد از انتشار تجارت فردا چه هدفی را دنبال می کنند؟ آیا دغدغه روشنفکری دارند یا به دنبال کسب وسود و پرستیژ هستند؟
ـ نه به عنوان عضوی از خانواده بزرگ دنیای اقتصاد که به عنوان یک روزنامه نگار واقعا اعتقاد دارم مجموع اتفاقاتی که در این موسسه رخ داده بی سابقه و مبارک است. دنیای اقتصاد دیگر یک روزنامه اقتصادی نیست و به عنوان یک موسسه رسانه ای و یک بنگاه حرفه ای اقتصادی کاملا شکل گرفته و در چارچوب قوانین موجود در کشور آمادگی هر نوع فعالیت رسانه ای را دارد. بنگاهی سودده است که می تواند از طریق فروش تک نسخه ای، مشکلات خودش را حل وفصل کند. مدیر مجموعه تا آن جا که من شناخت دارم، فردی است که درآمد و سود موسسه را خرج توسعه و بالا بردن کیفیت نشریات خود می کند. امروز در دنیای اقتصاد روزنامه ای پر تیراژ وبسیار اثر گذار منتشر می شود. هفته نامه تجارت فردا هم هست. روزنامه انگلیسی زبان اقتصادی منتشر می شود. سایت خبری و تخصصی اقتصاد نیوز هم فعالیت می کند. انتشارات دنیای اقتصاد و مرکز پژوهش ها هم به صورت حرفه ای فعالیت می کنند. همه این ها به کنار، دنیای اقتصاد سیستم توزیع حرفه ای هم دارد. بنابراین حتما در ذهن آقای بختیاری این موضوع شکل گرفته که باید برند دنیای اقتصاد را تقویت کند. در عین حال هر سرمایه گذاری به اقتصادی بودن فعالیت های خود می اندیشد و حتما مدیران دنیای اقتصاد هم به این موضوع فکر کرده اند.
* شما ماهنامه های دهه هفتاد و هشتاد را به یاد دارید. به عنوان مثال نشریاتی چون پیام امروز، فرهنگ توسعه، جامعه سالم. نشریاتی که اگر نگویم پرتیراژ و پرمخاطب و همه گیر اما می توانیم بگوییم جدی و وزین بود. این نشریات هیچ وقت اتفاق نیفتاد که به موضوعی بپردازند که موضوع روز آحاد مردم مبتلابه آن رویداد باشد.. آیا تجارت فردا از زیر آوار شکست های آن نشریات بیرون کشیده شده؟ یا نه اساسا نسخه دیگری است و راه خود را از طریق دیگری پیدا کرده است؟
ـ من موفقیت تجارت فردا را بیش از آنکه حاصل شکست نشریات روشنفکری دهه 70 بدانم بیشتر حاصل انتشار و تجربه موفق نشریاتی چون شهروند امروز و مهرنامه می دانم.
* پس بگذارید این پرسش را داشته باشم که تجارت فردا در حوزه رسانه چه گشایشی ایجاد کرده است؟
ـ یعنی چه نوآوری هایی در عرصه رسانه داشته است؟
* بله
ـ این نظر شخصی من است و ممکن است خیلی ها قبول نداشته باشند. به نظر من شهروند امروز در تاریخ مطبوعات ایران یک تجربه منحصر به فرد است. همان طور که شرق (محمد قوچانی) و هم میهن و مهرنامه هم منحصر به فرد هستند. بر حسب اتفاق من در همه این نشریات نقش داشته ام و البته موفقیت همه آنها را نخست مدیون نبوغ و خلاقیت محمد قوچانی و بعد همراهی تیم حرفه ای او در سال های گذشته می دانم و خیلی خوشحال می شوم اگر روزی تجارت فردا را در امتداد این نشریات نقد و بررسی کنند. اما اگر بگویید تجارت فردا کپی یا تقلیدی از شهروند امروز و مهرنامه بوده، این را قبول ندارم. تجارت فردا در چند حوزه نوآوری کرده است. ما نشان دادیم می شود هفته نامه ای تخصصی منتشر کرد و 100 شماره دوام آورد. نشان دادیم می شود اقتصاد را مثل صفحات حادثه، سینما و ادبیات نوشت و برایش مخاطب جمع کرد. نشان دادیم می شود از گرافیک و عکس و تصویر در حوزه اقتصاد استفاده کرد تا مفاهیم و نظریه ها وسیاست های اقتصادی برای عموم مردم قابل فهم شود. نشان دادیم می شود پا را از کتاب های قدیمی و جزوه های مسخره دانشگاهی فراتر گذاشت و با نوبلیست هایی مثل گری بکر، رابرت لوکاس، توماس شلینگ، الوین راث، کنث ارو و بزرگ ترین اقتصاد دانان جهان به صورت مستقیم گفت وگو کرد و مسائل روز اقتصادی را از زبان آنها شنید. نشان دادیم یک نشریه می تواند به جای این که به جنگ سیاستمدار برود، سیاست های او را نقد کند. اجازه بدهید جمله ای از آقای هاشمی نقل کنم. ایشان در دیدار با اعضای اتاق بازرگانی گفته بودند ' زمانی که ما در دولت توسعه اقتصادی را آغاز کردیم، رسانه اقتصادی جدی در کشور منتشر نمیشد و رسانهها خیلی با برنامههای ما مخالفت میکردند. این مخالفتها بیشتر ناشی از ناآگاهی بود و اگر رسانههای اقتصادی مثل «دنیای اقتصاد» حضور داشتند تا سیاستها را بهدرستی تحلیل کنند، شاید نتیجه کار ما هم بهتر میشد'. می خواهم بگویم ما نمی توانیم نقش رسانه ها را در تحولات اجتماعی و اقتصادی نادیده بگیریم. این اتفاق در سال های گذشته در نشریات سیاسی رخ داد. ما نشریات سیاسی خوبی داشتیم که به توسعه سیاسی کشور کمک کردند. اما اقتصاد این مجال را پیدا نکرد که در تحولات کشور عرض اندام کند. ظاهرا صدای سیاسیون از اقتصاددانان بلند تر است. راستش خود من همیشه با محمد قوچانی در مورد این که نسبت به پرونده های اقتصادی کم تر عنایت دارد چالش داشته ام. پرونده هایی که در شهروند امروز و ایران دخت و مهرنامه کار می کردیم بازتاب زیادی داشت و بازخوردهای خوبی داشتیم. به همین دلیل در ذهنم این دغدغه وجود داشت که ای کاش مجله ای اقتصادی منتشر می شد که موضوعات را منتشر می کردیم.
* در مهرنامه چطور بود؟
ـ در مهرنامه تجربه متفاوتی داشتیم. در مهرنامه بیشتر بحث اندیشه اقتصاد مطرح بود. شروع گفت وگو با اندیشمندان اقتصادی مطرح مثل گری بکر، استیون هورویتز، هانس هرمان هوپ و خیلی از اقتصاددانان مهاجر ایرانی از مهرنامه بود. پرونده های مهرنامه انعکاس خیلی خوبی در دانشگاه ها داشت. مثلا یکی از اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی پرونده جان مینارد کینز را به صورت جزوه به دانشجویانش داده بود و از آنها امتحان گرفت. در دانشگاه چمران اهواز هم مورد مشابهی در مورد پرونده میلتون فریدمن گزارش شد. حالا چرا از پرونده ها چنین استقبالی می شد؟ به این دلیل که کتاب های درسی قدیمی اند و کفاف دانشجویان امروزی را نمی دهند. این را اساتید دانشگاه می گفتند و محتوای مطالب ما به دانشجویان کمک می کرد که به متون جدیدتر دسترسی داشته باشند. مخصوصا وقتی شما گفت وگوی گری بکر یا دارون عجم اوغلو را می خوانید و می دانید که آنها سرآمد اقتصاددانان دوره ما هستند.
* بیاییم تفکیکی بین مهرنامه و تجارت فردا داشته باشیم و آن اینکه در مهرنامه مخاطبان شما کسانی بودند که به حوزه های سیاست، فلسفه، بین الملل، ادبیات و سینما هم علاقمند بودند و شاید به ناچار باید اقتصاد هم می خواندند و به تدریج علاقمند می شدند اما در تجارت فردا اینگونه نیست. در اینجا مخاطبان شما کسانی هستند که به اقتصاد علاقمند هستند. حالا این پرسش پیش می آید که در تجارت فردا شما با این مخاطبان جدی چگونه برخورد کردید و یا آن ها با شما چگونه همراه شدند. شما چه گزارش ها و مقالاتی منتشر کردید که از سوی آن ها پاسخ خوبی دریافت کردید؟
ـ در تجارت فردا هر هفته به مسائلی می پردازیم که در اقتصاد ایران به وقوع پیوسته. این جا مسأله اصلی و دغدغه ما اندیشه و فلسفه اقتصاد نیست. در تجارت فردا به دنبال تحلیل چرایی رخدادها هستیم. روش ما 'تحقیق تبیینی ' است و ما به دنبال علت یابی و ریشه یابی پدیده های مختلف هستیم. اشاره کردم که در تجارت فردا مسأله محور هستیم. یعنی سعی می کنیم هر اتفاق را ریشه یابی و تحلیل کنیم. مثل این که ' چرا نرخ اجاره بها بالا رفت؟' یا این که ' چرا شاخص بورس تهران مدام پایین می آید؟' همان طور که مشخص است در این روش، نخست اتفاقی رخ می دهد و بعد به دنبال چرایی آن هستیم. در مهرنامه اما این موضوعات از منظر اندیشه و مکاتب اقتصادی پرداخته می شود. سوال این بود که کدام گزارش ها و مقالات مورد توجه مخاطبان اصلی تجارت فردا قرار گرفته است؟ فکر می کنم طیف اصلی مخاطبان ما بیشتر دنبال اقتصادسیاسی و تحلیل بازارها و روندهای اقتصادی هستند. در کنار آن مخاطبان دانشگاهی ما از گفت وگو با نوبلیست ها و اقتصاددانان مطرح استقبال می کنند. پرونده های اجتماعی، اقتصاد فرهنگ و تکنولوژی هم مخاطب عام دارد.
* چه ایده هایی در تجارت فردا مطرح شد که در شماره های اول وجود نداشت اما در حین کار به تدریج به آن دست یافتید؟
- بخش هایی داشتیم که از ابتدا در کنداکتور وجود داشت اما بعدها حذف شد. یکی بازارهای جهانی بود که بخش خوبی به شمار می رفت اما به دلیل تطبیق زمانی، همیشه یک هفته تأخیر داشت و ناچار شدیم آن را حذف کنیم. یا معرفی کسب و کارها هم یکی از بخش ها بود که حذف شد. احساس کردیم شعور و موقعیت اقتصادی خوانندگان تجارت فردا خیلی بالاتر از این است که ما کسب و کارهای جدید به آن ها معرفی کنیم. این صفحات را حذف کردیم چون احساس کردیم دغدغه های خوانندگان ما خیلی جدی تر است. صفحات باشگاه اقتصاددانان هم به این صورت نبود. ابتدا ما اقتصاددانان دنیا را معرفی می کردیم. از آدام اسمیت تا اقتصاددانان معاصر را یکی یکی معرفی کردیم و زندگی نامه آنها را همراه با شمائی از فکر و اندیشه آنها منتشر کردیم اما بعد از مدتی متوجه شدیم که این رویه خیلی جوابگو نیست وحرف جدیدی نمی زنیم. بنابراین به دنبال ارتباط با اقتصاددانان مطرح دنیا رفتیم که حیات علمی آن ها مورد توجه نخبگان اقتصادی حال حاضر جهان است. مثلا با آقای الوین راث برنده نوبل 2013 گفت وگو کردیم. اتفاقا خوبی کار این بود که ما به عنوان خبرنگار مقابل نوبلیست سرشناس ننشستیم و برای این کار از دکتر سید فرشاد فاطمی که متخصص نظریه بازی است خواهش کردیم با آقای راث گفت وگو کند. یعنی یک اقتصاددان ایرانی را مقابل نوبلیست نشاندیم. جالب این بود که یک ترم بعد میزان ثبت نام در کلاس نظریه بازی دکتر فاطمی مثلا از 20 به 70 نفر افزایش یافت. این پیام خوبی برای ما داشت. نشریه دیده می شد و این برای ما خیلی ارزش داشت.
از سوی دیگر، وقتی خانم الینور اُسترم تنها نوبلیست زن اقتصاد درگذشت ما همان زمان متوجه شدیم که خانم دکتر زهرا افشاری دانشجوی ایشان بوده بنابراین با ایشان در باره نظریه و مدیریت کلاس های خانم استروم گفت وگو کردیم. بعد یکی از دانشجویان تماس گرفت و گفت افسوس خوردم که در دوره لیسانس، کتاب این خانم را با علاقه دنبال نکردم و دوباره برگشتم و از اول خواندم چون به او علاقه مند شدم. با محمد یونس گفت وگو کردیم که تنها اقتصاددان برنده جایزه نوبل صلح است. با کنث ارو گفت وگو کردیم که او را 'خدای اقتصاد' می دانند. با یوجین فاما نوبلیست معروف هم گفت وگو شد. دارون عجم اوغلو هم به درخواست ما پاسخ مثبت داد و خلاصه با بسیاری از اقتصاددانان سرشناس گفت وگو کردیم. بنابراین، اگر بخواهم بگویم که تجارت فردا چه کاری کرد که پیش از آن در ایران تجربه نشده بود این بود که مخاطب خود را خوب شناخت و سعی کرد در جهت تامین نیازهای مخاطبین خود حرکت کند. اگر نقاطی هم دچار اشتباه شده بودیم آن را اصلاح کردیم. در صفحات باشگاه اقتصاددانان به جای نظرات و محتویات ترجمه ای و آرشیوی، نظریات جدید را به بحث گذاشتیم و در این زمینه با اقتصاددانان مطرح جهان گفتوگو کردیم. جالب بود که این گفت وگو ها حتی برای اقتصاددان سرشناس و اهل مطالعه ای مثل دکتر فرهاد نیلی هم جالب وجذاب بود. ضمن این که یک بارهم دکتر مسعود نیلی با پروفسور گری بکر گفت وگو کرد و یک بارهم دکتر فرهاد نیلی با پروفسور رابرت لوکاس گفت وگو کرد که هردو نوبلیست اقتصاد هستند و بسیار شناخته شده اند.
* یک نکته که در بین صحبت های خود تلویحا به آن اشاره کردید آن اینکه شما یک تیم نخبه ای دارید که می تواند چنین کانال های ارتباطی ایجاد کند. این نیاز به یک تیم خیلی قدرتمند، تئوریک و مجرب دارد. در هیچ یک از نشریات حال حاضر کشور چنین تجربه انسانی وجود ندارد اما پرسش این است که تعامل این گروه با نشریه چگونه بود؟ تا چه اندازه آن ها به ارتقاء نشریه کمک کردند و تا چه اندازه نشریه به آن ها اقبال نشان داد؟
ـ اعضای تحریریه این نشریه از ابتدا دو دسته بودند. یک دسته همکاران روزنامه نگار بودند که پیش از این در مطبوعات اقتصادی فعالیت داشتند و بدون ادعا شروع به همکاری با ما کردند. اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و از همکاران خوبم مثل مهدی نوروزیان، رضا طهماسبی، فرهاد حسین پور و آرش لاجورد و نیلوفر نیاورانی وسرگه بارسقیان تشکر کنم که نقشی به مراتب مهم وحائز اهمیت در انتشار نشریه داشته و دارند. یک دسته هم کسانی بودند که جدیدا وارد حوزه مطبوعات اقتصادی شده بودند. به عنوان مثال،آقای احسان برین که هیچوقت پیش از این فعالیت مطبوعاتی نداشت و وقتی که وارد تجارت فردا شد این انگیزه و اعتماد به نفس را پیدا کرد که با نوبلیست ها و اقتصاددان های مطرح جهان گفت وگو کند.
* بطور مشخص مشاوران چه نوع پشتیبانی می کردند؟
ـ از کمک شورای سیاست گذاری نشریه خیلی زیاد استفاده می کنیم. به جز مشورت های روزانه که با آقایان داریم، معمولا در تدوین چارچوب پرونده ها و طرح پرسش ها خیلی با اقتصاددانان در ارتباط هستیم. آقای دکتر غنی نژاد که همواره به ما لطف دارند و آقای دکتر بهکیش و دکتر فرجادی از هیچ کمکی دریغ نمی کنند. با آقای دکتر مسعود نیلی و آقای دکترفرهاد نیلی در ارتباط مداوم هستیم. دکتر طبیبیان اگرچه ایران نیستند اما همواره به ما کمک فکری می کنند. حتی آقای دکتر نهاوندیان و دکتر آخوندی و دکتر دانش جعفری هم که در دولت مشغولند و نسبت به گذشته مجال کم تری دارند، هیچ گاه در خواست کمک ما را رد نمی کنند و از نظر فکری به ما کمک می رسانند. این لطف شامل چهره های بخش خصوصی عضو شورای سیاست گذاری هم می شود مثل آقای دکتر آل اسحاق و دکتر حسینی و دکتر بهادرانی. می خواهم بگویم شورای سیاست گذاری هفته نامه تجارت فردا دکوری نیست و برعکس در بهبود کیفیت کار تحریریه به شدت اثر گذار است.در اینجا لازم می دانم که ار آقایان فرهت فردنیا و علی میرزا خانی دو یار و پشتیبان داخلی هفته نامه تشکر کنم که بخشی از این موفقیت ها را مدیون این دو بزرگوار می دانم .
* یکی از علائق شما عمومی سازی مفاهیم اقتصادی بود. در گذشته هم این گرایش در شما وجود داشت. به عنوان مثال تجربه شما در روزنامه شرق و روزنامه پول کم و بیش همین را نشان دادید. اما در تجارت فردا به رغم اینکه از ظرفیت، تجربه و از سرمایه لازم برخوردار بودید کمتر به سوی مطالب سرگرم کننده و داستانی تمایل پیدا کردید. از مجموع شماره های منتشر شده ما به ندرت در باره یک کلکسیونر، مبلمان شهری، هزینه های یک جت خصوصی در ایران گزارشی پیدا کردیم. بیشتر گرایش شما به سمت مقاله ها یا گزارش های آکادمیک و جدی است؟
ـ وقتی سال 82 برای روزنامه شرق در ستونی با اسم مستعار پرویز گیلانی مطلب می نوشتم و اقتصاد را روایت می کردم تصور می کردم که مردم با اقتصاد بیگانه اند و اطلاعات چندانی ندارند. بنابراین در آن روزنامه که برد زیادی هم داشت سعی کردم با زبان ساده در مورد مسائل اقتصادی بنویسم. آن ستون در آن سال ها موفق بود چندانکه در شهروندامروز هم همان ستون را ادامه دادم و بازتاب های خوبی هم داشت چون مخاطب این ستون عموم مردم بودند. در آن یادداشت ها سعی می کردم از زبان یک سرمایه دار و سهامدار به طرح مسائل اقتصاد بپردازم. ولی اکنون مخاطب من دیگر عموم مردم نیستند. مخاطب امروز ما در تجارت فردا افرادی هستند که اقتصاد را در سطحی بالاتر دنبال می کنند. این مخاطبان شاید 'نظریه بازی' را نخوانده باشد یا 'نظریه انتظارات عقلانی' را ندانند ولی قطعا از روی تجربه در همان مسیر حرکت می کنند. بنابراین نوع مطالب باید متفاوت از مطالب روزنامه های سیاسی و عمومی باشد. در روزنامه شرق سال 1382 فردی مثل پرویز گیلانی خواننده زیادی داشت اما مطمئن نیستم که مخاطب امروز تجارت فردا علاقه ای به خاطره نویسی یک سهامدار داشته باشد. به همین دلیل سعی نکردم آن سبک را در تجارت فردا دنبال کنم. امروز سعی می کنیم نشریه ای منتشر کنیم که هدف اصلی اش تبیین و تحلیل مسائل است. باید به این نکته واقف بود که آحاد جامعه معمولاً بیشینهیاب ومترصد حداکثر کردن منافع خود هستند. آنها معمولاً سعی میکنند از منابعی که در اختیار دارند، حداکثر استفاده را ببرند. این انتظار، عقلانی است و ایجاب میکند که افراد بر پایه یک مدل ذهنی خردمندانه و اساساً بر پایه درک خود از سیاستهای اقتصادی دولت تصمیمگیری کنند. این نظریه انتظارات عقلانی است که به سیاستگذار گوشزد می کند که فرآیند سیاستگذاری یکسویه نیست و با اتخاذ هر رویکرد تازه، مردم براساس درکی که از سیاستگذار و فرآیند سیاستگذاری دارند، موضع می گیرند. این نظریه اقتصاد را برآیندی از سیاستگذاری و در عین حال تصمیمگیری فعالان اقتصادی میداند و میگوید مادامی که مردم از تغییر جهتگیریها و رویکردها آگاه شوند، این آگاهی روی تصمیم اقتصادی آنها اثرگذار خواهد بود. ما در تجارت فردا سعی می کنیم به آگاهی مردم کمک کنیم.