- فریبا نباتی
- 1394-09-01 12:22:00
- کد مطلب : 3845
«بازنمایی مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در رسانه ملی» عنوان میزگردی بود که اخیرا توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مؤسسه زن، اندیشه، رسانه و کارگروه مدیریت و مشارکت اجتماعی سیاسی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این نشست دکتر عبدالکریم خیامی کارشناس فرهنگ و ارتباطات، مدرس دانشگاه و رئیس مرکز سیمای استانهای سازمان صداوسیما، دکتر علیرضا حسینی پاکدهی کارشناس علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سیده زهرا اجاق کارشناس ارتباطات و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حضور داشتند.
مقدمه: فریبا نباتی: «بازنمایی مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در رسانه ملی» عنوان میزگردی بود که اخیرا توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مؤسسه زن، اندیشه، رسانه و کارگروه مدیریت و مشارکت اجتماعی سیاسی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این نشست دکتر عبدالکریم خیامی کارشناس فرهنگ و ارتباطات، مدرس دانشگاه و رئیس مرکز سیمای استانهای سازمان صداوسیما، دکتر علیرضا حسینی پاکدهی کارشناس علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سیده زهرا اجاق کارشناس ارتباطات و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حضور داشتند. در این جلسه همچنین مسعود بهبهانینیا نویسنده و جواد افشار کارگردان سریال تلویزیونی کیمیا حاضر بودند تا به بررسی این سریال به عنوان نمونه ای از بازنمایی تجارب زنان ایرانی در وقایع مهم سیاسی-اجتماعی تاریخ معاصر کشور در رسانه ملی بپردازند.
***
روایت بخشی از واقعیت توسط رسانهها
در ابتدای این نشست دکتر خیامی با بیان اینکه برای شروع باید واژه مشارکت و بازنمایی را تعریف کرد گفت: باید توجه داشت که مشارکت، وجوه بنیادین، عملکردی و سطوح و مراحل تاریخی از مشارکت سیاسی و اجتماعی دارد. وجوه بنیادین مشارکت شامل سهیم شدن در قدرت، وجه نظارتی زنان و فرصتهای پیشرفت و پیشروی یک صنف یا قشر بر ساحت اجتماع است. اگر این سه وجه فراهم شود به سه وجوه مشارکت در قدرت، نظارت بر سرنوشت خویش و فرصتهای توسعه فردی و اجتماعی دست مییابیم.
این وجوه با ابزارهای گوناگونی فراهم میشود، که همان وجوه عملکردی مشارکت است. وجه اول آن است که مردم یا صنف خاصی مانند زنان برای پروژههای توسعه اجتماعی و سیاسی بسیج شوند. وجه دوم مشارکت، تمرکززدایی است یعنی بخشی از وظایف سازمانهای دولتی را به مردم یا صنف خاصی مثلاً زنان واگذار کنیم و وجه سوم این است که به مردم یا همان زنان، اختیارات داده شود.
همچنین در حوزه مشارکت دو سطح داریم؛ سطح مشارکت عمومی، به عنوان مثال شرکت در انتخابات و سطح مشارکت نخبگان، یعنی زنان جامعه به سطوح نخبگان سیاسی راه پیدا کنند. متناسب با جامعه براساس سطوح و نوع مشارکت باید در راستای چگونگی مشارکت سیاسی زنان چارهاندیشی کرد.
واژه بازنمایی نیز از تفاوت دو واقعیت آغاز میشود. واقعیتی که پسارسانهای است و واقعیتی اتفاق میافتد. آن بخشی از واقعیت که توسط رسانهها به نمایش درمیآید.
واقعیتی که رسانهها نمایش میدهند الزاماً همان واقعیتی که در جهان واقع اتفاق افتاده است، نیست. واقعیت به دلیل اعمال نظر کارگزاران رسانه و محدودیت تکنولوژی های ارتباطی توسط رسانه محدود میشود و تنها بخشی از آن روایت می شود.
اگر رسانهای مانند تلویزیون یا رادیو را مد نظر قرار دهیم و بخواهیم ببینیم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ایرانی را چطور مورد بازنمایی قرار میدهد، با ماتریسی از تصمیمگیری مواجه میشویم که لازم است به فرهنگ نیز در آن توجه کنیم. در این سمت پیش از بازنمایی، واقعیتی داریم مبنی بر این که اصلا زنان مشارکت سیاسی و اجتماعی میکنند یا خیر، و از سوی دیگر این که رسانه وقتی میخواهد این موضوع را منعکس کند، به چه شکلی آن را نشان خواهد داد و در گزینش آنچه میخواهد به تصویر بکشد، چطور تصمیمگیری میکند. همچنین جا دارد بررسی شود که جامعه ایران از سویی و رسانه ملی از سوی دیگر، کدام سطح از مشارکت زنان را طلب کرده و منعکس میکنند.
برخی نظریهها معتقدند رسانهها بازتابی هستند و برخی نظریهها بر برساختهبودن واقعیت تأکید دارند. به عنوان مثال رسانه با چهار منبع هویتی برای زنان در ایران مواجه است؛ هویت سنتی- ایرانی، هویت سنتی- قومی، هویت دینی و هویت جهانیشده. بنابراین رسانه مواجه است با گزینش، پایش و ارتقا و اصلاح میان منابع هویتی چهارگانه زنانه و از طرفی در ایران به جز نهاد دین، نهاد خانواده نیز یک موضوع مهم است. همچنین در بازنمایی رسانهای با گزینش مهم دیگری مثل نقشهای چهارگانه زنان در خانواده مادری، دختری، همسری و خواهری مواجهایم.
برنامههای گفتگومحور رسانه حداقل بازنمایی را دارند درحالیکه انیمیشینها بیشترین بازنمایی را به خود اختصاص میدهند، چرا که میتوانند روابط پدر و دختر را به عنوان مثال در قالب بوسیدن به تصویر بکشند. حال با این تفاسیر آیا تصویر درستی از بازنمایی مشارکت زنان در رسانه ملی داریم؟
صداوسیما از اهداف خود بازمانده است
در ادامه علیرضا حسینی پاکدهی با بیان اینکه برای بررسی بازنمایی مشارکت سیاسی زنان در رسانه ملی باید ابتدا دید که جایگاه زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟ گفت: در مقدمه قانون اساسی به وظیفه مادری اشاره و در اصل 21 این قانون به رعایت حقوق زنان در همه جهات تأکید شده است. در اصل 44 قانون اساسی یکی از بخشهای نظام اقتصادی، بخش دولتی است که رادیو و تلویزیون جزو این بخش است.
در اصول سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران در بند 5 اولویت دادن به اعتلای مقام زن مورد توجه قرار گرفته و در بند 29 به پاک شدن زبان فارسی از کلمات و واژههای بیگانه اشاره شده است. حال آنکه امروزه شاهد پخش آگهی محصولاتی با اسامی بیگانه هستیم. به جای انعکاس واقعیات و بازنمایی، در این آگهیها مناسکی شدن، فرمانبرداری زنان از مردان، کوتاهتر نشان دادن زنان از مردان از نظر قامت، تفکر و... را شاهدیم و در بحث رتبهبندی کار زنان، آنان را فقط در کار خاص خانه داری و در آشپزخانه میبینیم.
از میان مجموع عوامل برونزا و درونزایی که رسانه ملی را از دستیابی به اهداف خود بازداشته است، فقط به یک عامل درونی یعنی افزایش شبکههای رادیو و تلویزیون اشاره میکنم که منجر به دو مشکل اساسی در این رسانه شده است. این امر موجب نیاز شدید مالی شده که سازمان را به پذیرش آگهی واداشته است. همچنین تشدید نیاز به برنامه منجر به آسان گیری در ساخت برنامهها شده و افزایش شدید کمی و کاهش کیفیت، کپی و تقلید از برنامههای بیگانه بدون توجه به ارزشها، تأمین برنامه از منابع خارجی و تشدید وابستگی خبری و برنامهای را به همراه داشته است. بنابراین افزایش شبکههای رادیو و تلویزیون، به جای کمک به تحقق اهداف خود، مانع تحقق اهداف شده است.
مخاطب تصور می کند واقعیت را می بیند
در بخش دیگر این نشست سیده زهرا اجاق با بررسی سریال کیمیا به عنوان نمونه بازنمایی مشارکت سیاسی-اجتماعی زنان در رسانه ملی بیان کرد: این سریال که هر شب سی تا چهل دقیقه وقت مخاطب را به خود اختصاص داده و در 110 قسمت به مخاطب ارائه خواهد شد، مدعی است که سه دوره پیش از انقلاب، پس از انقلاب و زمان جنگ را به تصویر میکشد.
عنصری که قرار است در سریال بازنمایی شود زن است که نام سریال را به خود اختصاص داده است. محور داستان او و مشارکتش در رخداد انقلاب است. اما باید توجه داشت که رخداد انقلاب را باید نقطه تلاقی ساختار سیاسی با ساختار فرهنگی تعریف کنیم. این در حالی است که در سریال هجمهای از رخدادهایی که منجر به انقلاب میشود را میبینیم، اما مقدمه و پیش زمینههای این رخداد را نمیبینم. همچنین به لحاظ اقتصادی کیمیا نتوانسته ویژگیهای این دوره را به خوبی نشان دهد. سریال به تحولات اشاره میکند اما به وضعیتی که منجر به این تحولات شده اشارهای ندارد.
شخصیت کیمیا معترض و دنبال حقیقت است از پدرش تبعیت نمیکند و میخواهد در خانواده تأثیرگذار باشد. این درحالی است که در این سریال زنها در پلانهای مختلف کمتر از مردان حضور دارند و در پلانهایی که تعداد زنان بیشتر از مردان است زنان علیه زنان هستند. از سوی دیگر کیمیا قرار است خودش و جامعه را متحول کند اما برای خانواده دردسرساز شده و برجستهترین ویژگی او این است که مردان دوستش دارند.
در جمعبندی این مباحث باید گفت که این سریال با نادیده گرفتن متن و ساختار فرهنگی- اقتصادی زمان پیش از انقلاب که داستان سریال در آن اتفاق میافتد ممکن است مخاطب را دچار این باور کند که در حال دیدن واقعیت است.
در ادامه این نشست بهبهانینیا نویسنده فیلمنامه کیمیا گفت:
در فیلمنامههایی که مینویسم معمولا تلاش میکنم به سوالی پاسخ دهم یا سئوالی را در ذهن بیننده ایجاد کنم. مدتها بود این سئوال برای من مطرح شده بود که چرا نسل جدید تا این اندازه از ما متفاوت است؟ آنها سئوالهایی می پرسند مانند این که چرا انقلاب شد، دفاع مقدس چیست و ... که لازم است به این سوالها پاسخ داده شود. در این فیلمنامه میخواستم مروری کنم بر وقایع و دلایل آنچه در سالهای اخیر در کشورمان اتفاق افتاده است. من در این سریال، ادعای بررسی تاریخی نداشتم. ما یک خانه را مرکز کارمان قرار دادیم و از آن زاویه شروع کردیم به مرور وقایع انقلاب. این کار را هم برای یادآوری به مردم و خصوصا نسل جدید نیاز داشتیم و هم برای مسئولان که به یاد بیاورند خواستههای مردم چه بوده است.
در سریال کیمیا، دختر پرسشگر خانواده، پدری منضبط و محافظهکار دارد که سمبل قانونگرایی است. در این فیلم، چند قشر زن داریم؛ زنی که قربانی سیاست شده و پسرش سالهاست در زندان است، زنی که برادرش در زندان است، مهتاب که به دلیل وابستگی شوهرش به قدرت، پسرش را از او گرفتهاند، معصومه که به خانوادههای سیاسی کمک میکند و مهری که هوش و تاثیر زیادی در داستان دارد و کیمیا که نقش مستقیمی در فعالیتهای سیاسی دارد.
اخیرا آنچه در فیلمها میبینیم این است که زنان یا قربانی هستند یا افسونگر، سستعنصر، با بهره هوشی کم، غرولندکنان و ... زنانی نیستند که منشاء خیر و در اطرافشان موثر باشند. این دیدگاه جدید که ایجاد شده و آن را در نگاههای تفکیک جنسیتی و ارشادی و ... میبینیم، مبین این است که زنان همیشه یا در خطر هستند یا قرار است خطرآفرینی کنند بنابراین باید همیشه مراقب زنان باشیم که فتنه و فساد ایجاد نشود. این نگاه تاکنون نتوانسته جامعه را به سمت خیر و صلاح ببرد.
در سریال کیمیا، شخصیت اصلی ما زنی جنگجو است، حامی است، رفتار مادرانه دارد. مهری بسیار باهوشتر از شوهرش به تصویر کشیده شده است که دسیسهها را می شناسد. اما ما میخواستیم کاراکتری را تصویر کنیم که باهوش و سیاستگذار است. بیننده هم به درایت و هوش مهری صحه میگذارد. ما یک چهره فعال و خطرپذیر از زن در سریال کیمیا ترسیم کردیم که حتی وقتی در آشپزخانه است با شوهرش درباره حکومت حرف میزند و تحلیل سیاسی دارد.
به ما این انتقاد را وارد میکنند که چرا این زن اینقدر مسلط است؟ معتقدم در الگوسازی، گاهی لازم است فرار به جلو کنیم. وقتی کیمیایی را میسازیم و ویژگیهایی را به او نسبت میدهیم، یعنی میخواهیم چنین الگویی را ترویج دهیم و به زنان، جرات و اعتماد به نفسی که درونشان دارند را گوشزد کنیم. این سریال بخصوص در دختران دبیرستانی مورد استقبال واقع شده و از کیمیا به عنوان یک فرد اثرگذار و مثبت یاد میکنند.
در پایان این جلسه جواد افشار کارگردان سریال کیمیا با بیان اینکه خوشحالم این مجال پیش آمد که بعد از سالها بتوانیم سریالی با محوریت زنی بسازیم که تعیینکننده است نه این که تنها نقش مکمل یا همسر داشته باشد گفت: کیمیا در این سریال، از اطرافش تاثیر میگیرد و بر آن تاثیر میگذارد. این تلاش را داشتیم که با شخصیت کیمیا، قدرت و تاثیرگذاری زنان و اعتماد به نفس آنها را بازنمایی و گوشزد کنیم. میبینیم که بعد از گذشت سالها هنوز یک وزیر زن نداریم و این موضوع، نشاندهنده این است که زنان در عرصه تصمیمگیری و جایگاههای تعیینکننده عقب هستند. ما به سهم خودمان سعی کردیم با این سریال، ارزش و جایگاه زن را به نمایش بگذاریم و امیدواریم این سریال یک نقطه شروع در این زمینه باشد.
ممکن است گفته شود کیمیا در این فیلم مشارکت سیاسی ندارد اما بحث سیاست تنها شامل این نمیشود که افراد مناصب سیاسی را به دست بگیرند بلکه حتی همان مبارزه، مطالبه و ... هم به معنی مشارکت سیاسی است.
در این سریال، خانواده به عنوان نمونه کوچکی از جامعه و کیمیا به عنوان نمونه یک زن ایرانی نشان داده میشود. نمیخواستیم او کاملا از اشتباه مبرا باشد و همین موضوع هم باعث باورپذیری شخصیتها برای مخاطب شده و با این فیلم ارتباط برقرار کردهاند.
در اثر نمایشی وقتی با یک شخصیت مواجه میشویم یعنی میتواند از همه افراد دیگر متمایز باشد. این یک نمونه است که شاید نتواند به بقیه تعمیم داده شود. این شخصیت لایههای رفتاری دارد که در شرایط مختلف، واکنشهای مختلفی از خود بروز میدهد.
در این سریال تلاش نکردیم به وادی فمینیستی یا ضدفمینیسیتی وارد شویم بلکه تمام تلاشمان این بود که فراتر از این دستهبندیها عمل کرده و تعادل را حفظ کنیم.