- وین رای، ترجمه: علی شاکر
- 1395-04-05 10:39:00
- کد مطلب : 3877
هرچند که بسیاری معتقدند ویژگیهای اینترنت و فضای مجازی سبب شده تا کسی حوصله خواندن مطالب بلند و عمیق را نداشته باشد، ولی تجربههای سالهای اخیر برخی از شرکتها و پایگاههای اینترنتی در این زمینه نشان داده که نه تنها اینطور نیست بلکه با انقلاب تکنولوژیک و در دسترس بودن اینترنت، اگر برخی از بایستههای نوشتاری و تکنولوژیک رعایت شود، این شیوه روزنامهنگاری میتواند مخاطب زیادی جذب کند و درآمد زیادی برای صاحبان رسانه و ناشران مطالب داده باشد.
هرچند که بسیاری معتقدند ویژگیهای اینترنت و فضای مجازی سبب شده تا کسی حوصله خواندن مطالب بلند و عمیق را نداشته باشد، ولی تجربههای سالهای اخیر برخی از شرکتها و پایگاههای اینترنتی در این زمینه نشان داده که نه تنها اینطور نیست بلکه با انقلاب تکنولوژیک و در دسترس بودن اینترنت، اگر برخی از بایستههای نوشتاری و تکنولوژیک رعایت شود، این شیوه روزنامهنگاری میتواند مخاطب زیادی جذب کند و درآمد زیادی برای صاحبان رسانه و ناشران مطالب داده باشد.
آیا اینترنت داستان سرایی را از بین برده است؟
کمی پیش از کریسمس سال 2009 در شبکههای اجتماعی درباره مقالهای در تایمز لندن هیاهویی بپا شد. آن مقاله میگفت که اینترنت در حال از بین بردن نوشتهها و مطالب بلند و عمیق است. اگر چه بن مکاینتایر، نویسنده این مقاله، بیشتر دنبال مطرح کردن ترس روزنامهنگاران این این قضیه بود، ولی بهطور تلویحی از کسان دیگری هم انتقاد میکرد. آنهایی که معتقدند فارغ از محو کردن مطالب عمیق و طولانی، اینترنت ما را از ساختارهای داستانپردازی نیز رها کرده است.
چه اتفاقی دارد میافتد؟ آیا اینترنت دارد داستانگویی را محو میکند و یا اینکه واسطه تکامل آن است؟ روزنامهنگاران و سازمانهای خبری چگونه خود را با انواع و اقسام شیوههای مطلبنویسی و داستانگویی آن هم در قالبهای بلند هماهنگ میکنند؟ چه ترفندهایی باید به کار بست؟ آیا روی صفحه مونیتور کسی حال خواندن مطالب بلند را دارد؟ آیا در این دنیای پرسرعت دیجیتال که همهچیز باید تند و تند انجام شود و خیلی سریع اصل مطلب به گوش مخاطب برسد، نوع روایت ما از اتفاقها، میتواند مخاطبان را تشویق کند تا به مطالب طولانیتر دل بدهند و آنها را بخواند؟
مکاینتایر (2009) میگوید در عین حالی که در اینترنت حجم اطلاعات زیادی رد و بدل میشود، ولی این مطالب کمتر جنبه روایی و دنبالهدار دارند. کمتر مطلبی را پیدا میکنید که بیش از 1000 کلمه باشد، ولی خوانده شود؛ یعنی به شکلی همهگیر مورد توجه قرار گرفته باشد.
وی از نیکولاس کار[i] و مقالهاش نقل قول میآورد که هرچه میزان تمرکز روی مطالب وب بیشتر میشود، خواندن دقیقتر مطالب بلند غیر اینترنتی و روی کاغذ نیز سختتر مینماید. عمیق خواندن با تفکر عمیق و انتقادی نیز پیوندی محکم دارد و اینجاست که مطالب بلندتر و دنبالهدار با وجود سونامی مطالب آنلاین و اینترنتی به کناری گذاشته شده است.
نویسنده نیویورکر، سوزان اورلان[ii]، نظر دیگری دارد و میگوید: گفتن و نوشتن مطالب دنبالهدار و بلند در بهترین وضعیت خودش است. هیچ وقت مثل امروز، زمان برای گفتن و نوشتن داستانهای دنبالهدار و بلند در رسانهها به این خوبی نبوده است. ممکن است تکنولوژیهای جدید به ظاهر مخرب به نظر برسند، ولی باید آن را در یک کلیت دید. یادمان باشد که محتوای اصلی در این کلیت تکنولوژیک تهدید نمیشود، اگرچه ممکن است برخی دیگر البته محو شود.
با این نظر جیم گیلِس[iii] موسس سایت مَتِر[iv](که در آن مطالب بلند علمی و تکنولوژی میتوانید پیدا کنید) نیز موافق است و میگوید: «زمانه خیلی خیلی هیجانانگیز و دلگرمکنندهای است؛ چون اتفاقهای فوقالعادهای دارد میافتد».
آیا مطالب بلند خواهان دارد؟
ایوان راتلیف[v]، موسسه پایگاه اینترنتی دیگری به نام آتاویست[vi] (https://atavist.com/) که مطالب و داستانهای بلند منتشر میکند، درباره بدبینی به اینترنت در حوزه مطالب بلند معتقد است: در حالی نشریات در حال کوتاهتر کردن مطالب خود هستند، حضور اینترنت نیز بر این بحث بیشتر سایه افکنده و فشار وارد میکند. ولی نباید تبلت کتابخوان کیندل، وبسایت روزنامهنگاری عمیق و مطالب بلند بایلاینر[vii]( http://www.byliner.com)، لانگفورم[viii]( http://longform.org)، لانگریدز[ix]( https://www.longreads.com) و اُل[x]( https://longform.org/publications/the-awl) را از نظر دور داشت. منظور او از این نامها سختافزارها و همچنین پایگاههایی است که امکان خواندن مطالب عمیقتر، جدیتر و طولانیتر را برای ما فراهم میکنند.
راتلیف یکی از فعالان و پیشگامان عرصه رسانه است که ناسازگاری آشکار میان مطالب بلند و عرصه اینترنت را به چالش کشیده است. او برای این کار از شرکتهای فعال در عرصه تولید مطالب بلند روی اینترنت مثال میآورد. شرکتهایی مثل مدیااستروم(http://mediastorm.com)، آتاویست، متر و بایلاینر.
اینجاست که سخن گفتن از به پایان رسیدن عصر طلایی نوشتن مطالب بلند و دنبالهدار و داستانی، چندان درست نیست؛ چرا که این پایگاههای اینترنتی پیشگامان عرصهای هستند که دوباره اسطوره آن دورههای طلایی را زنده میکند. یعنی همان موقعی که همه مطالب 15 هزار کلمهای را میخواندند و همین مطالب بلند برنده پولیتزر میشدند. هرچند که از این شیوه برخی نویسندگان تجلیل میکنند، ولی واقعیت به این آسانیها هم نیست.
برین استورم، مدیر استودیوی چند رسانهای مدیا استورم میگوید: مگر الزاما مطلب طولانی، خوب است؟ چون که مطلب خوب فارغ از اندازهاش خوب است. هرچند که معیار خوبی هم باید مشخص باشد. آیا بیشتر مردم و مخاطبان دوست دارند مطالب 10 هزارکلمهای نیویورکر را بخوانند تا مطالب کوتاه یو.اس.ای تودی؟ نه. آیا این یعنی مطالب طولانی مخاطب ندارد؟ مسلم است که نه.
اوایل سال 2012 دو تجربه در این عرصه به ثبت رسید. جیم گیلس و بابی جانسون وبسایتی به نام مَتِر راه انداختند، ولی با مشکلی بزرگی مواجه بودند؛ این باور ضربالمثلگونه که اینترنت جای مطالب سطحی است تا بتوانیم سریع آن را بخوانیم. البته نقطه قوت مسئولان سایت مَتِر این بود که روی چیزی تمرکز کردند و آن را به نحو فوقالعادهای خوب انجام دادند. خودشان در این باره میگویند: «هر هفته بخش مجزایی از مطلب بلند خود را منتشر میکردیم که درباره یک موضوع مهم و خاص علمی، تکنولوژیک یا پزشکی بود. یعنی نه مطالب سرسری و بدون مطالعه منتشر میکردیم، نه نقدهای سطحی و نه فهرستی از بهترینها در عرصههای مورد بررسی. فقط یک مطلب جذاب بالا میآوردیم که به این راحتیها نمیتوانستید رهایش کنید. تجربهای بود برای اینکه نشان دهیم اگر روزنامهنگاری مستقل کاری را درست انجام دهد، میتواند درزها و شکافهای مغفول رسانههای غالب را پر کند.» آنها با این کار حدود 50 هزار دلار درآمد کسب کردند. پس از مدت کوتاهی دوهزار و 566 درخواست مستقیم داشتند و توانستند برای کار خود 140 هزار دلار کمک مالی جمع کنند.
آیا مدلی برای کسبوکار روزنامهنگاری مطالب طولانی وجود دارد؟
نکته اینجاست که این سرمایهگذاریها در فضایی پر از تغییرات سریع صورت گرفته است و بهطبع مزیتهای آن را نیز با خود به همراه دارد. یعنی در حالی که رسانههای دیگر با مشکلات گذار به فضای جدید مواجهاند، این شکل از کسبوکار آنلاین دارد به توسعه و گسترش خود ادامه میدهند. نشریات و رسانههای جمعی به آگهی و فروش متکیاند. اما این در حالی است که بازیگران کوچک و تازهواردی که از روی وب کار خود را آغاز کردهاند، بهطور رشکبرانگیزی روی پای خود ایستادهاند و درآمد بدی هم عایدشان نشده است.
برای نوشتن مطلب بلند خوب باید وقت گذاشت. نویسندگان خوب، پول خوب میگیرند. پرسش این است که چه کسی پول این کار را دارد که به نویسندگان خوب بدهد؟ با توجه به اینکه تعداد سایتهایی که سراغ مطالب بلند رفتهاند روز به روز بیشتر میشود، آیا این عرصه رونق خویش را حفظ میکند؟ آیا یک مدل کسبوکار برای این شیوه روزنامهنگاری میتوان در نظر گرفت؟ هرچند که از حیات این شیوه زمان زیادی نمیگذرد، ولی نشانههای خوبی تاکنون پدیدار شده است.
شرکتهای کوچکتر هیچگاه منابع سازمانهای بزرگ خبری را نداشتهاند. تجربههای مدون و مشخص مدیریتی که به آنها بگوید که ما تاکنون اینگونه عمل کردهایم و موفق شدهایم نیز در عرصه بلندنویسی وجود ندارد. پیش از اینها، ارائهدهندگان اخبار فرمت خودشان را داشتند که از سوی تکنولوژی هدایت میشد. هرچند که آنها موفق بودهاند ولی به نظر میرسد به این شیوه کار کردن، چندان هم یک روند مستمر نبوده و بیشتر برای خالی نبودن عریضه از آن استفاده میشده است. به چندین روزنامهنگار هم برای انجام کار در عرصه روزنامهنگاری با مطالب طولانی زمان، مکان، فضا و... داده شد تا به مدلی برای کسب و کار برسند، ولی در عمل موفق نبودهاند و نتوانستند کارشان را تکمیل کنند.
در این میان، دو سایت آتاویست و مدیا استورم رویکردهای مشابهی دارند و نقطه موفقیت آنها شیوهای است که دیگران را به خود جذب میکنند. آنها مطالب بلند و فیلمهای خود را به قیمت کم میفروشند و به کاربران خود اجازه دسترسی میدهند تا تضمین کنند این روند ادامه دارد و باعث آزار مشتریان نمیشود.
سال نخست آتاویست بیش از 100 هزار کپی از مطالب بلند غیرداستانی خویش خود را فروخت.(2.99 دلار برای مطلب چندرسانهای و 1.99 برای متن خالی) مخاطبانی که پیش از این از اینترنت اپلیکیشن تهیه میکردند، با این شیوه خرید آشنا بودند. درآمد حاصل با نویسندگان تقسیم میشد. مخاطب بیشتر یعنی درآمد بیشتر برای نویسندگان و ناشران آنلاین.
در همین زمان هر دو شرکت سیستم کارآمدی برای مدیریت محتوای خود طراحی کرده بودند. آنها ابتدا کارشان را بهطور روتین و عادی پیش میبردند، ولی وقتی به ارزش تجاری این کار پی بردند شروع کردند به گسترش و دادن امکانهای جدید به کاربران خود. روی پلتفرمهای مختلفی همچون آیفون، آیپد، کیندل و اندروید میتوانستید مطالب آتاویست را مطالعه و منتشر کنید.
در حالی که شرکت مدیا استورم کارش تولید مطالب بلند است، ولی مدل کسب و کار متنوعی دارد. این شرکت در مقر اصلی خود یعنی بروکلین کلاسهای آموزشی برپا کرد. از این کلاسها جزوه و فیلم تهیه کرد و آن را به صورت آنلاین فروخت. این شرکت از طریق تهیه فیلمهایی برای مشتریانش بهویژه در سازمانهای مردمنهاد درآمد خوبی کسب کرد.
همانطور که میدانید این فعالیتها برای یک شرکت انتشاراتی چندان معمول و مرسوم نیست و با فعالیتهای آنان متفاوت است. برخی از نمایندگیهای مدیا استروم از 170 کشور مشتری دارند و این مشتریان وقت زیادی برای دیدن فیلمهای تهیه شده در این وبسایت صرف میکنند حتی بیشتر از سایتهای دیگر انتشاردهنده ویدئو. توجه به این شکل از مدل کسب وکار دارد روز به روز گستردهتر میشود. یعنی کسب درآمد از طریق آگهیهای آنلاین.
اندازه مطالب واقعا چهقدر باید باشد؟
عملکرد شرکتها و وبسایتهایی که روی مطالب طولانیتر کار میکنند، شیوه عمل رسانهها غالب را نیز به چالش کشیده است. بهطوریکه دیگر هیچ قاعده ثابتی برای ارائه کلمات و یا ستونها وجود ندارد. برین استورم از پایگاه مدیا استورم در این باره میگوید:
«در شیوه کار قدیمی تلویزیون همه برنامهها میبایست 27 دقیقه میبود و یا اینکه زمان برنامه باید دقیقا همانی باشد که در جدول برنامهها معین شده است، ولی در شیوه کاری ما همانقدر که میزان بهینه اقتضا کند، برنامه خواهیم داشت و این نقطه قوت کار ماست.»
در واقع در این شیوه کار به شکل آنلاین پیش میرود و محدودیتهای پیشین وجود ندارد. دیگر قرار نیست اگر زمان برنامه کم بود به آن آب ببندیم و اگر زیاد بود از آن بزنیم. وقتی که معمولا مخاطبان برای تماشای یک برنامه روی وب میگذارند بین دو تا سه دقیقه است، ولی مدیااستورم این وقت را به 15 دقیقه رسانده و مخاطبان بسیاری را نیز جلب کرده، به نحوی که این امر باعث حسادت برخی از تلویزیونها شده است. دو سوم مخاطبان این وبسایت فیلمها را تماشا میکنند که این میزان ماندگاری مخاطب برای تماشای یک برنامه در اینترنت بسیار زیاد است.
برای سایتهایی که مطالب بلند میگذارند، فقط بلندی یا کوتاهی مطالب چالشبرانگیز نیست، بلکه نوع مخاطبان نیز اهمیت دارد. این سایتها در مقابل رسانههای بزرگ در زمینه شناخت مخاطبان خویش حرفی برای گفتن ندارند؛ چرا که آنها از طریق پیمایش مخاطبان خویش را شناختهاند. با این همه سایتهایی مثل آتاویست و مدیااستورم دنبال یکدست دیدن مخاطبان و یا برنامهسازی برای مخاطبانی ویژه و خاص نیستند. اتفاقا یکی از دلایل موفقیت آنان در ارائه مطالبشان نیز همین است. ایوان راتلیف در این باره میگوید:«ما چندان با ویژگیهای جمعیتی مخاطبان خود کاری نداریم، بلکه هرکسی که دوست داشته باشد مطالب صحیح و فوقالعاده بخواند، مخاطب ما در این وبسایت است.» مدیا استورم نیز همین رویکرد را دنبال میکند.
انقلاب تکنولوژی جای خود، خوب نوشتن جای خود
انقلابی بزرگ در راه است. انقلابی متفاوت ولی نه در عرصه داستانگویی و مطالب بلندنویسی. ابزارهای جدید به کمک گفتن این داستانها و نوشتن این مطالب آمدهاند. نقش رایانه در حال تغییر است، چرا که تبلتها، اپلیکیشنها یا اپها دارند همه چیز را تغییر میدهند. کیندلها و آیپدها نخستین ابزارهایی هستند که از طریق آن میتوان براحتی مطالب بلند و طولانی را خواند. این همان جایِ مناسب برای مخاطبان روزنامهنگاری بلندنویسی است. حتی خود کسانی که در عرصه روزنامهنگاری بلندنویس[xi] کار میکنند نیز انتظار نداشتند که این وسایل جدید اینگونه باعث رونق کار آنها شود.
آنهایی که میگویند اینترنت جای مطالب بلند نیست و اینترنت مطالب بلند و عمیق را از بین برده بیشتر به رایانههای شخصی و آنلاین روی میزِ کار میاندیشند. این در حالی است که امروز تمامی وسایل ما وصل به دنیای اینترنت هستند. در همین حال رشد تکنولوژیک تبلتها کار با اینترنت را از رایانههای شخصی رومیزی جدا کرده و همه جا میتوان با این تبلتها به اینترنت وصل بود.
تبلتها تغییرات تقاضا و مصرف مطالب بلند را هدایت میکنند و به قول برین استورم آمارها از اقبال مخاطبان نسبت به مطالب بلند حکایت دارد. چرا که 65 درصد از بینندگان فیلمها در این وبسایتها تا آخر ویدئو را تماشا میکنند. این در حالی است که مثلا مجلات سازوکارهای فهم اینکه آیا مطالب بلندشان تا انتها خوانده میشود یا نه، را ندارند و یا اینکه اگر داشته باشند، به آسانی به جواب نمیرسند.
مارک آرمسترانگ، موسس وبسایت لانگریدز نیز معتقد است ظهور تبلتها و تلفنهای همراه هوشمند از جمله عوامل تجدید حیات روزنامهنگاری بلندنویس است. وی میافزاید: وقتی که افراد مطلبی را میخوانند و دوستش دارند، میتوانند تبدیل به هوادار و خواننده دائمی سایت ما شوند. این شیوهای جدید در مدیریت رسانه و محتواست. همچنین ظهور اپهایی که به شما اجازه میدهند به شکل آفلاین مطالب را بخوانید(پس از آنکه از طریق اینترنت آن را دانلود کنید) در گسترش فرهنگ خواندن مطالب بلند روی اینترنت تاثیر بسزایی داشته است.
ولی نکته اینجاست که این ابزارها هرچهقدر هم قدرتمند باشند و در دسترس، اگر مطلبی که مینویسیم بد باشد، نمیتوانیم مخاطب را جذب کنیم. چون بهانهها برای حواسپرتی در این فضا بسیار زیاد است. ابزار و تکنولوژیهای جدید هیچگاه نمیتوانند جای هنر داستانپردازی و نوشتار درست و صحیح را بگیرند. این ابزار فقط میتوانند دسترسی به یک گزارش یا مطلب خوب را راحتتر کنند و واسطه دیده شدن آن باشند.
به همین خاطر نباید انتظار داشت که سبک خاصی از نوشتار بلند در اینترنت خلق شود. در وبسایتهایی که مطالب و محتوای بلند تولید میکنند، وب و اینترنت همه چیز نیست. این محتوا براحتی از طریق دیگر وسایل ارتباط جمعی قابل دسترس است. به همین خاطر است که استورم در این باره میگوید: تمام هم و غم ما تهیه محتوایی عالی است که سرآغاز، میانه و پایانبندی هیجانانگیز و جذابی داشته باشد. در این عرصه این هنرها اصل است و نه صرفا وصل بودن به اینترنت. هرچند که در عرصه اینترنت خبر چندانی از دروازهبانها نیست و فضایی متعامل حاکم است.
این درست که اینترنت تمرکز توجه ما را کاهش داده است و کودکان از خواندن کتابهای سرگرمکننده و سطحی مثل هریپاتر بیشتر لذت میبرند، ولی نباید فراموش کنیم که هنوز هم عده زیادی در دنیا هستند که به دیدن برنامهها و خواندن مطالب عمیق و بلند علاقه دارند. به همین دلیل هم وبسایتهایی مثل مدیا استورم و آتاویست روز به روز ایدهها و خلاقیتهای جدیدی رو میکنند؛ چون تقاضا برای خواندن مطالب روزنامهنگاری بلندنویس زیاد است. فقط باز هم تاکید میکنم که باید بتوانیم در این عرصه خوب بنویسیم و مطلبمان را پرورش دهیم.
منبع:
*این مقاله از فصل بیست و ششم کتاب «روزنامهنگاری؛ چالشهای جدید» ترجمه شده است:
Fowler Karen(2013) Watt and Stuart Allan, 'Journalism: New Challenges', Centre for Journalism & Communication Research Bournemouth University, First published
[i] Nicholas Carr
[ii] Susan Orlean
[iii] Jim Giles
[iv] MATTER موفقیت این سایت با مطالب بلندش در عرصه تکنولوژی و پزشکی آن را به به یک مدل کسب و کار در عرصه روزنامهنگاری تبدیل کرد. هرچند که سال 2013 ایو ویلیامز صاحب توییتر آن را از صاحبانش خرید و حالا این وبسایت به کار عادی خود ادامه میدهد، ولی زیر نظر توییتر.
[v] Evan Ratliff
[vi] The Atavist
[vii] Byliner
[viii] Longform
[ix] Longreads
[x] The Awl
[xi] long-form journalism