- آن فریدمن، ترجمه طاهره رحیمی
- 1395-11-26 12:21:00
- کد مطلب : 3925
قطعا هدف شما از پرسیدن سئوال، گرفتن اطلاعات خاصی از مصاحبهشونده است، اما شما درعین حال میخواهید منبع شما احساس راحتی کند تا اطلاعات را به شیوه جالبی به شما بدهد. هیچکس دوست ندارد، بازجویی شود. لینسکی توصیه میکند: «قبل از مصاحبه تحقیق کنید و تا جایی که میتوانید سئوال بنویسید، اما در نهایت بین 15 تا 20 سئوال را انتخاب کنید و همراهتان در مصاحبه ببرید. از این تعداد هم بیشتر از 10 سئوال از سوژه نپرسید. اگر بخواهید تمام آن 20 سئوال را بپرسید، این دیگر یک گفتوگو نخواهد بود.»
زمان تحویل گزارش بلندم نزدیک بود. برای نوشتنش، این اواخر مصاحبههای زیادی پیاده کرده بودم. بعد از اینکه بارها به صدای خودم گوش کردم که وقت پرسیدن سئوالهای مشکل، مِنمِن کرده و با سئوالهای بیخود وقتم را تلف میکنم، متوجه شدم که من فرصتهای زیادی برای پیشرفت کارم بهعنوان یک مصاحبهکننده دارم. ایدهآلم آن است به جایی برسم که وقتی فایل صوتی مصاحبه را برای راستیآزما[1]، میفرستم، شرمنده نشوم. بههمینخاطر ایمیلهایی برای کمک گرفتن از همکاران روزنامهنگارم، برایشان فرستادم و در گوگل شروع به جستوجو کردم. اینها چیزهایی است که من یاد گرفتم:
***
سوژه را خوب بشناسید
تازهترین سئوالی که سایت کورا[2] در سایتش قرارداده این است: «بهترین سئوالی که میتوانیم از کسی بپرسیم چیست؟» «جودی کانتور» خبرنگار نیویورک تایمز و نویسنده کتابی درباره باراک و میشل اوباما وارد بحث شده و جواب داده: «چیزی به اسم بهترین سئوال» وجود ندارد. آنطور که کانتور میگوید: «اگر میخواهید یک سئوال واقعا درخشان بپرسید، باید قبلش تکالیفتان را خوب انجام داده باشید.»
انجام این کار، مخصوصا وقتی بخواهید با آدمهایی گفتوگو کنید که به انجام مصاحبه عادت دارند، بسیار ضروری است. کانتور درباره مصاحبهاش با رئیسجمهور و همسرش میگوید: «متوجه شده بودم که در ازدواج اوباما، تساوی یک موضوع جدی بود، اما در کاخ سفید با رئیس جمهور و بانوی اول اصلا یکسان برخورد نمیشد. من هم عزمم را جزم کردم و از آنها پرسیدم: وقتی یکی از شما رئیس جمهور است، چطور میتوانید بگویید که در ازدواج برابر هستید؟» پاسخ اوباما و همسرش به این سئوال، بسیار مفصلتر از آن چیزی بود که اگر کانتور سئوال کلیتری مثل این میپرسید: «نظرتان درباره برابری جنسیتی چیست؟»
طرح داشته باشید
«مکس لینسکی» که کار ترسناک مصاحبه با مصاحبهکنندگان حرفهای را در پادکست لانگفورم[3] دنبال میکند، در این زمینه میگوید: «مصاحبههای طولانی سه مرحله دارد؛ اینکه بدانید میخواهید از کجا شروع کنید، به کجا برسید و چگونه این مسیر را طی کنید. مهمتر اینکه اجازه بدهید سوژه هم این طرح شما را بداند! بگذارید اینطور احساس شود که شما و مصاحبهشونده در یک گروه هستید. اگر از قبل طرحی نداشته باشید، گفتوگوهای بلند خیلی سریع به بیراهه میروند. خروج از این نقشه راه، باعث خواهد شد حرفتان دائم قطع شود و جای موضوعات جابهجا شود.»
سئوالات را از قبل بنویسید، اما وقت گفتگو اولویتبندی کنید
قطعا هدف شما از پرسیدن سئوال، گرفتن اطلاعات خاصی از مصاحبهشونده است، اما شما درعین حال میخواهید منبع شما احساس راحتی کند تا اطلاعات را به شیوه جالبی به شما بدهد. هیچکس دوست ندارد، بازجویی شود. لینسکی توصیه میکند: «قبل از مصاحبه تحقیق کنید و تا جایی که میتوانید سئوال بنویسید، اما در نهایت بین 15 تا 20 سئوال را انتخاب کنید و همراهتان در مصاحبه ببرید. از این تعداد هم بیشتر از 10 سئوال از سوژه نپرسید. اگر بخواهید تمام آن 20 سئوال را بپرسید، این دیگر یک گفتوگو نخواهد بود.»
خودتان را نشان بدهید و سئوالهای سخت بپرسید
شاید پرسیدن سئوالهای سخت، مواجهای در انتهای یک مصاحبه بلند باشد یا مجموعهای از سئوالهای شخصی از یک چهره شناختهشده. شاید هم سئوالهایی درباره پول، روابط یا موارد اینچنینی باشد که صحبت درباره آنها برای یک فرد عادی هم مشکل است، چه برسد به چهرههای سوژههای شناخته شده، آنهم در مصاحبه با یک روزنامهنگار
معمولا مشکلترین سئوالها برای پرسیدن، بهترین سئوالها هستند. اخیرا «مارک اِمبِندر»[4] گفته است که «هاوارد استِرن»[5] بهترین مصاحبهکننده از ستارههاست؛ چون سئوالهای بیپردهای از آنها میپرسد. مثلا میپرسد: «با پولات چکار میکنی؟»، «کی به تو حسودی میکنه؟» یا «کی تا حالا تو رو پیچونده؟» اگرچه معمولا اینها، سئوالهایی هستند که مهمانان چنین برنامهای انتظارش را دارند، اما او با این سئوالها، درمقایسه با مصاحبهگرهای گفتوگوهای شبانه یا حتی روزنامهنگاران مجلهها، جوابهای هیجانانگیزتری از مهمانان برنامهاش میگیرد.
اما چطور جرات پرسیدن این سئوالهای مستقیم را پیدا کنیم؟ همکار سابق من «آماندا هِس»، کسی که درباره روابط خانوادگی مینویسد، میگوید: «من بعد از این در پرسیدن سئوالهای مشکل، احساس راحتی کردم که مصاحبههای زیادی را با افرادی انجام دادم که بسیار بیباکتر و آزادتر از بیشتر مردم عادی هستند. مثلا بعداز اینکه سئوالهای زیادی از بازیگران فیلمهای پورنو درباره اولین تجربهشان از تماشای این فیلمها پرسیدم، دیگر پرسیدن این سئوال از مردم عادی برایم راحتتر بود. هیچوقت فکر نمیکردم که بابت نپرسیدن سئوال، حسرت بخورم، اما الان از نپرسیدن بعضی سئوالهایم پشیمانم.»
او ادامه میدهد: «اگرچه این موضوع واضحی است، اما من بهسختی آن را یاد گرفتم؛ سئوالهای شخصی، سئوالهایی درباره معنای زندگی، هستند یا همان سئوالهای جدی که معمولا آنها را برای انتهای مصاحبه میگذارید، اما حتما آنها را بپرسید. و مطمئن باشید که آدمها به این سئوالها جواب میدهند.»
سکوت را غنیمت بدانید
سکوت کردن، چیزی است که حتی روزنامهنگاران رادیویی هم توصیهاش میکنند. «جینا دِلواچ» تهیهکننده و خبرنگار رادیویی در این زمینه میگوید: «سکوت میتواند واقعا یک امتیاز باشد. این درباره شخصیتهای خبرساز یا کسانی که برای سخنرانیهای عمومی زیادی تمرین کردهاند، کمتر صادق است، اما شما لحظاتی از سکوت را تمرین کنید. معمولا موضوعات حساس یا سئوالهای شخصی، بهترین مواقعی هستند که باید بگذارید سئوال کمی بیشتر جابیفتد. «دیک گوردون» و گروهش در برنامه رادیویی «داستان»[6] تقریبا در همه برنامهها لحظات اینچنینی را تجربه میکنند. کسی کمی مکث میکند، سپس یک عبارت عالی یا یک لحظه احساسی متبلور میشود.»
به صحبتها فکر کنید
این یک توصیه رادیومحور دیگر از دلواچ است که درمورد روزنامهنگاری چاپی هم مصداق پیدا میکند. «صحبتها، گاهی به بیراهه میروند. این شکل دیگری از این توصیه است که خودتان را آنقدر درگیر یک مکالمه جدی نکنید که یادتان برود سئوالهای جانانه بپرسید. یکی دو بار شده که خود من، گفتوگوی واقعا زندهای را با کسی جلو بردهام، اما بعدش که به مصاحبه گوش دادم، متوجه شدم میتوانستم ایده طرف را بهزیبایی خلاصه و تکرار بکنم، اما این کار را نکردم. آن عبارتی را که واقعا جانِ کلام بود، نگفتم.»
خنگبازی دربیاورید
گاهی مخصوصا وقتی به آخر مصاحبه نزدیک میشوید، ممکن است حس کنید دیگر نمیتوانید مصاحبه را ادامه دهید. فقط بگذارید جریان مصاحبه پیش برود. دلواچ برای این مواقع یک سئوال استاندارد رادیویی پیشنهاد میدهد: «این را طوری به من توضیح بدهید که انگار من یک بچه مهدکودکی باهوش هستم!» نکته آخر اینکه، فورا بعد از اتمام مصاحبه میکروفون را خاموش نکنید و در هرحالتی بهگوش باشید.»
منبع:
http://www.cjr.org/realtalk/the_art_of_the_interview.php
[1] . راستیآزما یا fact-checker عنوانی حرفهای در رسانههای غربی است که فرد، مسئول تعیین صحت و سقم مطالب، پیش از انتشار آن مطالب در رسانه است؛ این فرد میتواند یک روزنامهنگار با تجربه یا یکی دیگر از اعضای تحریریه باشد. این سمت خارج از رسانهها و از جمله دفاتر نشر هم وجود دارد. در آمریکا و اروپا سایتهای مختلفی با عنوان راستیآزمایی فعال هستند که صحت و سقم ادعاهای سیاستمداران را بررسی و منتشر میکنند.
[2] . سایت کورا Quora به نشانی: www.quora.com سایتی درباره سوال و جواب در اینترنت است.کاربران این سایت میتوانند سؤال بپرسند، پاسخ دهند و پاسخهای دیگران را ویراستاری کنند.
[3]. https://longform.org/podcast
[4]. از دبیران هفتهنامههای خبری «هفته» و آتلانتیک
[5] . شخیصت رادیو تلویزیونی، تهیهکننده، بازیگر و عکاس آمریکایی که با برنامه رادیویی «گفتوگوهای هاوارد استرن» بسیار معروف شد.
[6]. http://www.thestory.org/