- الیسون فروم، ترجمه: پوریا ناظمی
- 1396-03-28 07:44:00
- کد مطلب : 3944
شما میدانید نویسندگی علمی چیست. اگر شما هم مثل ما باشید، احتمالا به همراه ریچارد پرستون[1]، در نوشتهاش با عنوان ناحیه آلوده[2] از مواجهه با ویروسها فرار کردهاید، یا توانایی ریچل کارسون[3] در برگرداندن علم به یک شاعرانه تراژیک در کتابش به نام بهار خاموش[4] را ستودهاید...
فصل اول
شما میدانید نویسندگی علمی چیست. اگر شما هم مثل ما باشید، احتمالا به همراه ریچارد پرستون[1]، در نوشتهاش با عنوان ناحیه آلوده[2] از مواجهه با ویروسها فرار کردهاید، یا توانایی ریچل کارسون[3] در برگرداندن علم به یک شاعرانه تراژیک در کتابش به نام بهار خاموش[4] را ستودهاید. شاید مستندسازی بصری و خیرهکننده مری روچ[5] در پیگیری داستان پس از مرگ جنازهها در کتاب «جنازه»[6]های او را دنبال کرده باشید و یا به همراه چارلز داروین که شاید بتوان او را معروفترین نویسنده علمی تاریخ نامید، با خواندن کتاب منشأ انواع، در سفرهایش شرکت کرده باشید. یا شاید هم کارهای نویسندههای علمی را در قالب برنامههای رادیویی یا مستندهای تلویزیونی دیده و دنبال کرده باشید.
برخلاف برداشتی که اکثر ما هنگام مطالعه دروس علوم پایه دبیرستان، مثل شیمی و ... نسبت به علم در ذهنمان جای میگیرد، علوم - و بهتبع آن نوشتن درباره آن - به ذات کاری هیجانانگیز و مجذوبکننده است.
علم، داستان تقلا و تلاش برای یافتن پاسخها، ممارست و پایداری در برابر مشکلات و دشواریها، مجادله و بحث با همکاران، کنار آمدن با شکستها و به شادی نشستن موفقیتها است. این داستانی درباره دنیای اطراف ما است - اینکه استخوانهای ما از چه ساختهشده است، ستارگان چگونه به دنیا میآیند و چرا خشکسالیها چهره زمین را میخراشند. - و درباره این موضوع که آگاهی چگونه در جامعه ما پذیرفته میشود و جا میافتد. نویسندگی علمی اگر بهدرستی انجام شود میتواند آگاهیبخش، الهامبخش و حتی تغییردهنده مسیر تاریخ باشد و اگر اشتباه انجام پذیرد... خوب بیایید دربارهاش حرف نزنیم.
این کتاب درباره درست انجام دادن این کار است.
ما نویسندگان علمی که استادان سخن پشتصحنه داستانها هستیم، به همان اندازه که موضوعات مورد پوشش ما متنوع است میان خود تفاوت و تنوع داریم. ما برای مجلهها، روزنامهها، رادیو و تلویزیون دانشگاهها، سازمانهای دولتی، انتشارات آموزشی، موزهها و بهطور روزافزونی برای خودمان محتوا تولید میکنیم. ما برای تحقیق داستانهای خود تماسهای تلفنی برقرار میکنیم، به آزمایشگاهها و کتابخانهها و موزهها میرویم - و اگر بهاندازه کافی خوششانس باشیم - ممکن است در سفری دورودراز و اکتشافی مشارکت کنیم. ما مقاله، کتاب و پستهای بلاگ مینویسم. ما به ساختن فیلمهای سینمایی، پادکستها، وبسایتها و برنامههای تلویزیونی کمک میکنیم.
مأموریتی مشترکی که همه ما بر عهدهداریم توضیح دادن پیچیدهترین موضوعات درنهایت سادگی و با نهایت دقت ممکن است. انجام این کار درواقع حل معمایی با بیشمار متغیر است که بیشمار راهحل خواهد داشت و البته که ما نویسندگان علمی بهندرت از مقابله با چالشهای تازه و آزمودن روشهای نو خسته میشویم. درنهایت همیشه چیزهایی بیشتری برای آموختن درباره موضوعی که روی آن کار میکنیم و همیشه راهی بهتر، شفافتر، برازندهتر یا اغواکنندهتر برای ارتباط با دیگران وجود دارد.
اگرچه همه نویسندههای علم روزنامهنگار نیستند، نویسندگان این کتاب عقیده دارند که همه نویسندههای علمی باید این توانایی را داشته باشند که از زاویهای روزنامه نگارانه و ژورنالیستی به موضوع خود ورود و به آن نگاه کنند. روشی که دربردارنده کنجکاوی، ذهنی باز و بدون موضعگیری، مقدار سالمی از شک گرایی نسبت به مواردی که با آن برخورد میکنیم و شفافیت درباره روشها و جهتگیریها و منابع میشود. فرقی نمیکند که برای مخاطب عام مینویسیم یا برای دانشمندان دیگر، درهرحال مسؤولیت اصلی ما متوجه مخاطبانمان است و نسبت به آنها این وظیفه را داریم که به جوانب مختلف موضوعی که در دست داریم توجه کنیم.
زمانی که این کتاب نوشته میشود، تعداد زیادی از موقعیت شغلی روزنامهنگاران علمی در بسیاری از روزنامهها و مجلات با افت و تهدید مواجه شده است پیشبینیهای هراسناکی نسبت به آینده نشریات سنتی چاپی و کلیت روزنامهنگاری نیز مطرحشده است[7] اما این باعث قهر کردن و رها کردن این حرفه نمیشود. تجربه ما و دیگر نویسندگان علمی نشان میدهد اگرچه حوزه فعالیت ما را فضایی مملو از عدم قطعیت فراگرفته اما همزمان با آن فرصتهای مهیجی و بسیاری نیز در این عرصه ظهور کرده است.
عمده نویسندههای این کتاب به شکل آزاد یا غیر متعهد (فریلنس) به فعالیت مشغولاند و بسیاری از ما با تعداد بسیار زیاد و رو به رشدی از بسترهای غنی برای کار مواجه شدهایم. عکس، ویدیو و انیمیشن، همه و همه وقتی با تجربه داستانگویی میآمیزند، غنیتر میشوند و همین باعث شده است تا فرصتهای کار گروهی و مشارکتی تازهای برای ما به وجود آید. در همین حال دانشمندان به کشفیات تازه خود ادامه میدهند بسیاری از آنها کشفیاتی کارآمد در زندگی روزمره ما هستند (مثلاینکه چطور از وقوع بیماری قلبی جلوگیری کنیم) برخی از آنها فوقالعاده مهم هستند (مثلاینکه چطور محلات فقیرنشین از سوی صنایع بزرگ و بازماندهای آنها مسموم میشوند) و برخی از این کشفیات و یافتهها شگفتانگیز و حیرتآور است (نحوه عملکرد پاهای بادکش دار برخی از مارمولکها). ما معتقدیم که همیشه داستانهای جذاب و مسحورکنندهای از علم وجود خواهد داشت و همیشه رسانههایی هستند که بخواهند آنها را به دست مخاطب برسانند و همیشه راهی هست که از این طریق (داستانگویی علم) زندگی کرد.
البته یک هشدار هم لازم است. نویسندگی علمی چه بهصورت آزاد و یا هر شکل دیگری راه بسیار نامطمئنی برای ثروتمند شدن است (واقعیت این است که برای برخی که این راه را طی کردهاند حتی تأمین زندگی در حد طبقه متوسط هم کاری دشوار به شمار میرود. شما باید ماشینهای برخی از ما را ببینید که بهراستی این گفته پی ببرید) اما به یاری کمی شانس، کار سخت و استعداد شما میتوانید زندگی معقول و شایستهای از این راه برای خود دستوپا کنید؛ و بسیاری از توصیههایی که در این کتاب آمده بر همین موضوع تمرکز دارد و سعی میکند شما را در این راه کمک کند. در این فصل ما به این موضوع میپردازیم که چطور باید این راه را آغاز کرد.
نویسندگان علمی از کجا میآیند؟
ممکن است شما دانشآموخته روزنامهنگاری باشید و بهواسطه آن راه خود را به یک روزنامه یا رسانه بازکرده و ناخودآگاه خود را در میز علم یافته و به دنبال آن باشید که اطلاعات خود را در این حوزه افزایش دهید. شاید شما زمانی که در آزمایشگاهی در دوره تحصیلات تکمیلی خود بودهاید متوجه شدهاید که چقدر دوست دارید تحقیق خود را به دیگران توضیح دهید - حتی بیش از آنکه وقتتان را صرف تکمیل آن تحقیق کنید. شاید هم شما واقعاً محقق و پژوهشگری حرفهای باشید که دوست دارد نقش خود را در به اشتراکگذاری علم با جهان بازی کند. راههای متعددی برای ورود به دنیای نویسندگی علمی وجود دارد؛ اما عمده مشتاقان نویسندگی علمی سوال های مشترکی در این زمینه دارند. اینها برخی از سؤالاتی است که ما بیش از بقیه با آن مواجه شدهایم؟
آیا لازم است که من مدرکی در رشتههای علمی داشته باشم؟
بسیاری از نویسندگان علمی لحظه مکاشفهای را در دوران تحصیلات دانشگاهی در رشتههای علوم تجربه کردهاند. آنها در این لحظات فهمیدهاند که اگرچه عاشق علم هستند، اما علاقه و کنجکاوی وسیع و متنوع آنها به حوزههای مختلف علم فعالیت در حوزه نویسندگی علمی را برای آنها به گزینه مناسبتری نسبت به دنبال کردن پژوهش صرف در یکرشته خاص بدل میکند. دورههای مختلفی مانند دوره رسانههای جمعی که انجمن آمریکای توسعه علوم (AAAS) برگزار میکند یا دورهها و کارگاههای کوتاهمدت نویسندگی علمی (نظیر رویدادهای سالانهای که در استان آلبرتا در کانادا و سانتافه نیومکزیکو[8]) برگزار میشود فرصتهایی را برای این دسته از علاقهمندان به وجود میآورند تا پیش از آنکه خود را وقف این کار کنند با این دنیا آشنا شوند. اینکه شما بعدازاین تصمیم برای ورود به دنیای روزنامهنگاری علمی تحصیلات خود در رشته علمی که مشغول آن هستید را به پایان برسانید یا نه بسته به تصمیم شخصی و شرایط شما است. اینکه چقدر تا پایان آن و دریافت مدرک خود زمان دارید یکی از این عوامل است.[9] بااینوجود اگر فکر میکنید داشتن عنوان و مدرک در انتها یا ابتدای نام شما به شما کمکی در دنیای روزنامهنگاری میکند اشتباه میکنید. ویراستارها بهخوبی از این واقعیت آگاه هستند که اگرچه داشتن یک دکترای فیزیک ممکن است به شما در شناسایی و یافتن یک داستان کمک بینظیری بکند اما درعینحال توضیح دادن آن برای مردمانی که در خارج از جهان آکادمیک و تخصصی شما زندگی میکنند را نیز دشوارتر میسازد. در این بازار نوشتهها و ارتباطات شما نقش مهمتری از عنوان را بازی میکند.
آیا لازم است که دورههای تحصیلات تکمیلی در زمینه روزنامهنگاری یا نویسندگی علمی را سپری کرده و مدرک آن را کسب کنم؟
الزامی برای این کار نیست؛ اما انجام چنین کاری میتواند مزایای زیادی برای شما به همراه داشته باشد. شما در این دورهها (چه بهصورت دانشگاهی چه دورههای تخصصی) تواناییهای اصلی و اساسی گزارشگری درست را میآموزید، سابقه کار خود را ارتقا میدهید که این امر باعث میشود شانس بیشتری برای کسب کارآموزی یا شغلهای ورودی به این حرفه پیدا کنید که در غیر این صورت ممکن است در دسترس شما قرار نگیرد و همچنین با اساتید و دانشآموختگانی آشنا میشوید که دارای ارتباطات قوی بوده و همچنین با نویسندگان برجسته و موفق از نزدیک آشنا میشوید. بااینوجود این دورهها ممکن است گرانقیمت باشد و شما را در شرایط مالی قرار دهد که انتخابهای شما برای دوران پس از فارغالتحصیلی را محدود میکند.
آیا لازم است که دوره کارآموزی بگذرانم؟
اگر هیچ تجربه کار روزنامهنگاری یا نوشتن رسمی را ندارید احتمالا جواب مثبت است. فرصتهای کارآموزی به شما این مجال را میدهد تا نگاهی دقیق به پشتصحنه روش عملکرد رسانهها بیندازید. اینکه ویراستاران چطور برای محتوای خود برنامهریزی میکنند، چطور پیشنهادهای رسیده را ارزیابی کرده، روند ویراستاری و صحت سنجی دادهها و بسیاری از چیزهای دیگر چطور کار میکند. گذشته از این فرصت کارآموزی به شما امکان تماس با کارمندان درون یک سازمان را میدهد که ممکن است بعداً در مسیر کاری شما به ارتباطهایی ارزشمند تبدیل شوند.
راه جایگزین چیست؟
برخی از نویسندههای علمی راه خود به دنیای نویسندگی را از دل وبلاگ نویسی بازکردهاند. بااینوجود این راه آسانی نیست؛ و تقریباً در همه موارد نیازمند ماهها و سالها کار بیمزد است. برای بسیاری از نویسندههای علمی تازهکار وبلاگ نویسی راهکار مستقلی برای ورود به این دنیا نیست، بلکه آنها از این روش برای کسب تجربه و عملی کردن آنچه از دوران تحصیل، کارآموزی یا موقعیت شغلی ابتدایی خود آموختهاند استفاده میکنند و آنها را در این فضا ورز داده و به پختگی میرسانند. نوشتههای منظم و دقیق در وبلاگ برای هر روزنامهنگار و نویسنده علمی در هر سطحی که باشد به او کمک میکند تا اعتبار خود را افزایش داده مهارتهایش را صیقل دهد و صدا و سبک خود را تعریف کند. (ما جلوتر در این کتاب به این موضوع خواهیم پرداخت) چندی از اعضای اجتماع آنلاین ساینس آنلاین[10] وبلاگ نویسی را مرحلهای پیشتر بوده و شهرتی بزرگ و مخاطبی وسیع برای خود پیداکردهاند در بین این گروه از نویسندگان میتوان به افرادی همچون اد یانگ[11]، نویسنده «این که دقیقاً موشک هوا کردن نیست[12]»، مگی کورت-بیکر[13] نویسنده وبلاگ بوینگ بوینگ[14]، دیوید دوبس[15]، نویسنده وبلاگ نرون کالچر[16]، مارین مککنا[17] نویسنده وبلاگ سوپرباگ[18] و بورا زیوکویچ[19] نویسنده وبلاگ بلاگی سر وقت[20] اشاره کرد (حالا که در حال پرسه زدن در بلاگستان هستید بد نیست سری هم به وبلاگ آخرین کلمه درباره هیچ[21] بزنید که گروهی مستقل از وبلاگ نویسهای علمی و ازجمله تعدادی از اعضای سایلنس، در آن مینویسند.)
آیا اینکه بخواهم این حرفه را بهعنوان شغلم انتخاب کنم ایده غیر خردمندانهای است؟
نه. باوجوداینکه بسیاری از افراد دانشگاهی ترجیح میدهند میان مردم و علم فاصلهای در نظر بگیرند، بسیاری از مردم هستند که به این موضوعات علاقهمندند. داستانگویی و علم است که ما را به شکل انسان تعریف کرده است و اینکه انسان جذب هر دو این وجوه -علم و داستانگویی - شود کاملاً طبیعی است.
پیوستن به گروه مستقلها
در برههای از فعالیتتان، یا از روی اجبار و یا از روی انتخاب ممکن است تصمیم بگیرید که به جرگه نویسندههای مستقل یا فریلنس بپیوندید. بخشهای دوم و سوم این کتاب بهتفصیل درباره بسیاری از نگرانیهای احساسی و عملی پیش روی نویسندگانی که در دوران دیجیتال کار میکنند و ازجمله فری لنس ها میپردازد اما کی و کجا باید سفر خود به دنیای فری لنس ها را آغاز کنید؟
اگر برایتان مقدور است تغییر را تسهیل کنید
بسیاری از افراد بهناچار یا به دلیل تعدیل نیروی کار و یا به دلیل تغییر محل زندگی به نویسندگی فریلنس روی میآورند اما اگر شما قصد دارید با انتخاب خودتان وارد این عرصه شوید، بهتر است پیش از آنکه کار تماموقت خود را رها کنید، کمی درزمینه کار مستقل و فری لنس تجربه به دست بیاورید یا اینکه در مدتی که مشتریان کار فری لنس خود را پیدا میکنید کاری نیمهوقت را هم دنبال کنید. سوزان موران[22] از اعضا سایلنس زمانی که فعالیتش در نقش یک روزنامهنگار فری لنس را آغاز میکرد در کنار آن به آموزش نیمهوقت روزنامهنگاری در دانشگاه محل سکونتش پرداخت. او میگوید: «اگرچه این کار درآمد بالایی نداشت اما آبباریکه قابلاعتمادی بود که میشد به آن اعتماد کرد و درعینحال مرا با بدنه دنیای روزنامهنگاری و دانشگاه و از آ ن مهمتر دنیای فراسوی من و داستانهایم در ارتباط نگاه می داشت.»
برای نیازهای مالی و سلامت خود برنامهریزی کنید
آیا قرار است تا زمانی که کارتان به روی غلتک بیفتد، از پسانداز خود خرج کنید؟ آیا قرار است به درآمد همسر یا شریک خود اتکا کنید؟ آیا قصد دارید در این مدت بیمه درمانی مستقل دریافت کنید؟[23]. برای من اطمینان و انعطاف نقش کلیدی را بازی میکرد؛ من کمی پسانداز داشتم و خوشبختانه وامی بر گُرده ام نبود که بازپرداخت کنم، فرزندی نداشتم و همچنین همراهی داشتم که بتوانم تا در مواردی به او تکیه کنم (درباره ملاحظات مالی بیشت در فصل 19 بخوانید)
استفان اورنز[24] یکی از اعضا سایلنس دراینباره میگوید: «من در آن زمان به این نتیجه رسیدم که بهترین راه برای من این است که پساندازی برای هزینههای شش ماه زندگیام جمع کنم و بعدازآن فعالیتم برای آزاد نویسی را شروع کنم؛ و برای سه ماه هیچ کاری دیگر غیر از نوشتن و پیشنهاد دادن داستان به رسانههای مختلف انجام ندهم و بعدازآن ببینم اوضاعم چطور پیش میرود.»
او کار فریلنس خود را پسازآنکه از دانشگاه ام. آی. تی؛ و در رشته نویسندگی علم فارغالتحصیل شده بود آغاز کرده است. در ضمن فراموش نکنید که آن هزینههای ششماهه علاوه بر آن نیازهای مالی یا پساندازی است که میخواهید بر اساس آن احساس امنیت - در شرایط بروز مشکلات پیشبینینشده - داشته باشید.
در نظر گرفتن ارتباطهای موجود فعلی
کسانی که بهتازگی به بازار نویسندههای فری لنس وارد میشوند و دارای تجربه کار در شرایط سازمانی هستند میتوانند روابطی که در طول آن سالها و در طی گفتگوهای غیررسمی و جلسات تحریریه برای خود دستوپا کردهاند را در مسیر تازه خود به کار بگیرند.
میشل نیجویس[25] از اعضای گروه سایلنس دراینباره میگوید: «اینکه وقتی کار آزادی و فریلنس را آغاز میکنید، مشتری قابلاطمینانی داشته باشید، خیلی اطمینانبخش و عالی است. ویراستار و یا گروهی از ویراستاران که شما را میشناسند و به کار شما اعتماد دارند به شما برای پیش گرفتن راهتان کمک بزرگی میکند. اینکه این ارتباط را از دوران کارآموزی خود ایجاد کرده باشید و یا در دورانی که کار رسمی انجام میدادید، مهم نیست؛ اما داشتن چنان ارتباطهایی میتواند تأثیر مثبت زیادی در موفقیت شما هم از جهت مالی و هم از جهت احساسی و روحی و بهخصوص در چند ماه اول آغاز به کار شما داشته باشد این همان دورهای است که این ایده به ذهن شما میآید که کسی نه به شما و نه به کار شما اهمیت نمیدهد و داشتن چنین روابطی کمک بینظیری است.»
اما حتی اگر شما تجربه کار رسمی در نهاد رسانهای را ندارید ناامید نشوید. شما میتوانید سابقه کار خود را زیرورو کنید و کمکهای ارزشمندی از کارفرمای پیشین، همکاران یا اساتید قبلی و حتی دوستان خود بگیرید. با هرکسی که میشناسید تماس بگیرید و به آنها بگویید که کار تازه خود را در قالب کار فریلنس آغاز کردهاید و به کمک احتیاج دارد و از آنها بخواهید - البته مؤدبانه - اگر کسی را میشناسند که ممکن است به شما کمک کند، او را به شما معرفی کنند. من کار آزاد و فریلنسم را درست بعد از اتمام دوران دانشجوییام آغاز کردم و ارتباطات زیادی در دنیای نشر نداشتم؛ اما ویراستار مجله فارغالتحصیلان دانشگاه به من پیشنهاد کرد تا زمانی که جای پای خود را محکم میکنم چند مأموریت و داستان را به من ارجاع دهد این اقدام فوقالعاده مهمی برای آنهایی است که نخستین هفتههای همراه با عدم قطعیت کار خود را سپری میکنند. ما در فصل بیست بیشتر درباره شبکهسازی صحبت خواهیم کرد.
پیش از پیشنهاد داستان، مطالب منتشرشده در نشریهای که میخواهید با آن کار کنید را بخوانید، بخوانید و بازهم بخوانید
رسانه موردنظر و علاقه خود را بهدقت مورد تحلیل و بررسی قرار دهید تا نسبت به داستانهای معمول و مورداستفاده آنها، موضوعات و سبک موردعلاقه آنها درک بهتری به دست بیاورید. بعدازآن و بر اساس این تحلیل پیشنهاد نگارش مطلب خود را بخش و ویراستار مربوطه ارسال کنید. در فصل سوم توصیههای بیشتری درباره نحوه پیشنهاد داستان مطرح میشود.
رابطه خود با ادیتورها و سایر نویسندگان را تقویت کنید
گروهها و انجمنهای صنفی و حرفهای نویسندگی علمی نظیر انجمن ملی نویسندگان آمریکا و شعبههای محلی آن[26] میتوانند توصیهها مشورتها و منابعی را برای کمک به شروع کار به شما ارائه دهند. من در ابتدای فعالیتم برای خودم این دستور را گذاشته بودم که در هرماه حداقل دو یا سه نفر را در برنامههای شبکهسازی که برگزار میشد، شناسایی و ملاقات کنم. البته این کار به این معنی بود که گاهی با ملاقات و گفتگوهای معذب کنندهای همدست و پنجه نرم میکردم؛ اما آن ارتباطها نهتنها به کارهای بیشتر که به دوستیهای حرفهای مؤثری ختم شدند. اگر در منطقه شما گروهی محلی وجود ندارد میتوانید در برنامههای ملی و کنفرانسهای منطقهای شرکت کنید و در آنجا سراغ نویسندگان نزدیک به حوزه کاری خود را بگیرید.
مانند یک تاجر عمل کنید
روحیهای حرفهای و داشتن برنامهای دارای ساختار به شما کمک میکند تا بهخصوص در چند ماه اول آغاز به کار آزاد نویسی یا فریلنس بودن که ماههای گیجکنندهای به شمار میروند، راه خود را بهدرستی انتخاب کرده و بهپیش بروید. برای مثال من برنامهریزی کرده بودم که چطور بخشی از منابع خود را به توسعه و ارسال تعداد مشخصی پیشنهاد برای کار در هر هفته اختصاص بدهم و چطور در هرماه در رویدادهایی که ممکن بود برای گسترش شبکه ارتباطاتم کمک میکند شرکت کنم. من برای خودم فرمهای آماری درست کرده بودم که کارهای حرفهای واداریام را در آن ثبت و مطابق آن سعی میکردم روند کارهای خود را دنبال کنم. دراینباره بیشتر در فصل 19 صحبت خواهیم کرد و آنجا توصیههای بیشتری در زمینه مدیریت تجاری کار را با شما در میان خواهیم گذاشت.
فرصتهایی که به دست میآید را قاپ بزنید و شوخطبع بمانید
داگلاس فاکس[27] از همکاران ما در سایلنس میگوید: «من همیشه به یاد ارنست شکلستون و همراهانش میافتادم که در اقیانوس منجمد شمالی به سفر پیشتازانه خود میپرداختند. آنها در محیطی فوقالعاده نامساعد و خشن سفر میکردند اما دنیا هم با آنها راه میآمد و هر از چند گاهی حیواناتی مانند پنگوئنها و شیرهای دریایی را در راه آنها قرار میداد تا با کباب کردن آنها از گرسنگی نمیرند. زندگی آزاد نویس تا حدی شبیه به آن شرایط است فرصتها هر ازچندگاهی خود را نشان میدهند و شما آنها را قاپ میزنید و کباب میکنید و میخورید. بسیار مهم است که دچار اعتمادبهنفس کاذب نشوید و به یاد داشته باشید فرصتها ممکن است بهزودی و بهسرعت از دست بروند؛ اما واقعیت این است که زندگی در چنین فضایی فوقالعاده هیجانانگیز خواهد بود.»
پس آمادهباشید که قدم به دریای منجمد بگذاریم و غذایی که مییابیم را کباب کنیم.
[1] Richard Preston
[2] The Hot Zone
[3] Rachel Carson
[4] Silent Spring
[5] Mary Roach
[6] Stiff
[7] با این وجود نباید از نظر دور داشت که بخش عمده ای از این پیش بینی ها در عمل به واقعیت نپیوسته است. هم اکنون آمار فروش کتب چاپی از نسخه های الکترونیکی پیشی گرفته است، آمازون شعبه های فروش کتاب چاپی تاسیس کرده و در ماه های اخیر، نقش رسانه های جدی بار دیگر مورد تاکید و توجه عموم قرار گرفتاه است. اگرچه شکل و شمایل آینده با گذشته متفاوت خواهد بود اما شاید آینده به آن ترسناکی پیش بینی شده نیز نباشد. (م)
[8] چنین کارگاه ههایی درایران نیز برگزار می شود. مجله دانستنیها، مرکز آموزش موسسه همشهری، مرکز مطالعات رسانه و برخی از دانشگاه هها و نهادها و مجلات علمی در ایران دوره های کوتاه مدتی را در این حوزه برگزار می کنند. (م)
[9] با توجه به اینکه در فضای ایران برای کسب بسیاری از شغل ها و گرفتن دره های شغلی داشتن مدارک دانشگاهی حتی اگر ضروری نباشد نقش تعیین کننده ای را - هم در دریافت شغل و هم پایه حقوقی - بازی می کند، شاید توصیه مناسب برای فضای ایران این باشد که حتما مدرک دانشگاهی خود را به اتمام برسانید و آن را نیمه کاره رها نکنید. (م)
[10] Science inline (www.scienceonline.com)
[11] Ed Yong
[12] Not Exactly Rocket Science
[13] Maggie Koeerth-Baker
[14] BoingBoing
[15] David Dobbs
[16] Neuron Cultuer
[17] Maryn McKenna
[18] Superbug
[19] Bora Zivkovic
[20] A Blog Around the Clock
[21] The Last Word on Nothing
[22] Susan Moran
[23] خوشبختانه دسترسی به حداقل بیمه در ایران آسان تر و دست یافتنی تر از ایلالت متحده است (م)
[24] Stephen Ornes
[25] Michele Nijhuis
[26] متاسفانه در ایران و علی رغم سال ها تلاش هنوز انجمن و گروهی حرفه ای در زمینه نویسندگی علمی وجود ندارد اما نویسندگان می توانند به مراجع غیر ایرانی و از جمله فدراسیون جهانی روزنامه نگاران علمی WFSJ مراجعه نمایند. (م)
[27] Douglas Fox