- متن گفت وگوی کریس اندرسن با کریستین امانپور، ترجمه و ویرایش: مجتبی مقصودی
- 1396-09-04 09:44:00
- کد مطلب : 3964
در این گفتگو کریس اندرسون مالک و مدیر مؤسسه تدتاک(TED TALK) با کریستین امانپور از خبرنگاران مشهور شبکه سیانان و مدیر بخش بینالملل خبرنگاران این شبکه و مجری برنامه گفت وگوی شب سیانان در مورد چگونگی یافتن حقیقت در عصر اخبار غیرواقعی گفت وگو کرده است.
در این گفتگو کریس اندرسون مالک و مدیر مؤسسه تدتاک(TED TALK) با کریستین امانپور از خبرنگاران مشهور شبکه سیانان و مدیر بخش بینالملل خبرنگاران این شبکه و مجری برنامه گفت وگوی شب سیانان در مورد چگونگی یافتن حقیقت در عصر اخبار غیرواقعی گفت وگو کرده است. این گفت وگو در سپتامبر 2017 منتشر شده است
کریس آندرسن: کریستین! این بسیار عالی است که شما در اینجا حضور دارید. در طول سالهای گذشته دیدگاههای شگفت انگیزی داشته اید و شاید بهتر است گفته شود، در چند سال اخیر، هشدارهای روبهافزایشی وجود داشته که شما آنها را دیدهاید. چه چیزی برای شما بیشتر هشدار دهنده است؟
کریستیان امانپور: با گوش دادن به سخنرانان قبلی در مجمع تد، من می توانم آنچه را آنها گفتهاند چارچوببندی کنم: تغییرات اقلیمی، مثلا - شهرها، تهدیدی برای محیط زیست و زندگی ما هستند. این سخنرانیها به فهم حقیقت و به دست آوردن حقیقت آنچه که ما در مورد آن صحبت می کنیم کمک میکند، تا بتوانیم به حل مسائل و مشکلات ناشی از آن دست یابیم . ولی حتی اگر 99.9 درصد از علم ما در مورد آب و هوا، حاصل مشاهدات تجربی و شواهد علمی باشد، این دانش علمی باید با تعداد انگشت شماری از منکرین رقابت یا مبارزه کند. آنهایی که میگویند این حرفها حقیقت ندارد و مشتی اخبار جعلی است. برای شخص من ، طی چند سال گذشته - و بخصوص سال گذشته - مفهوم اخبار جعلی به نحو واقعا هشدار دهندهای ظهور پیدا کرده است. چون زمانی که شما نتوانید بین حقیقت و اخبار جعلی تمییز دهید، تلاش برای حل برخی از مسائل بزرگی که با آن مواجه هستید دشوارتر میشود.
اندرسن: خب، شما برای مدتی طولانی با این سئوالات مواجه شده اید، خنثی بودن چیست؟ حقیقت چیست؟ بیطرفی چیست؟ بیست و پنج سال قبل شما در خط مقدم جنگ بالکان بودید. پس از آن، جمله مشهوری از شما نقل شد، وقتی اعلام کردید اینجا حقوق بشر نقض میشود. آن زمان گفتید: ' در برخی موقعیتها شما نمیتوانید به راحتی بیطرف یا خنثی باشید، زیرا زمانی که شما بیطرف باشید، همدست مجرم میشوید.' آیا امروز هم شما احساس میکنید که روزنامه نگاران به توصیه های مربوط به بیطرفی یا خنثیبودن توجه نمی کنند؟
امانپور: خب، به نظر من برای روزنامه نگاران، عینیت، قانون طلایی است. اما من فکر میکنم گاهی اوقات ما نمیفهمیم که منظور از عینیت چیست؟ من این را در طول جنگ های بالکان، وقتی که در حرفه ام بسیار بسیار جوان بودم، یاد گرفتم. این ماجرا مربوط به حدود 25 سال پیش است. آنچه که ما با آن مواجه شدیم نقض همه چیز بود، نه فقط حقوق بشر، بلکه تمام مسیری که پاک سازی قومی و نسل کشی طی میکند و در بالاترین دادگاه جنایات جنگی در جهان محاکمه شده است. ما آنچه را مشاهده میکردیم گزارش میدادیم. اما تلاش ما برای گفتن آنچه که مشاهده میکردیم، ممکن بود اتهام تعصب، تمایل به یک طرف و ندیدن کل مناقشه را نصیب ما کند. اما فقط، خودمان میدانستیم که این تلاش برای گفتن یک داستان واقعی بود. من به طور خاص و شخصی متهم به طرفداری از یک طرف شدم، به عنوان مثال، طرفداری از شهروندان سارایوو - من متهم به 'طرفداری از مسلمانان' شدم؛ چرا که آنها اقلیتی بودند که توسط مسیحیان صرب در این منطقه مورد حمله قرار گرفتهبودند. این من را نگران میکرد، من نگران این بودم که متهم شوم. من فکر میکردم شاید من اشتباه میکنم، شاید من مفهوم عینیت را در خبرنگاری فراموش کرده بودم.
اما پس از آن من شروع به درک آنچه که مسئولین خبرگزاری از من میخواستند کردم، اینکه واقعا هیچ چیزی انجام ندهم، نه قدمی برای کمک بردارم، نه برای تغییر وضعیت تلاشی بکنم، نه برای پیدا کردن یک راه حل اقدامی انجام دهم. در نتیجه اخبار جعلی و دروغهای آنها در آن زمان منتشر و پذیرفته شد. از جمله دروغهای دولت ما(آمریکا)، یعنی دولت دموکراتیک منتخب ما با ارزشها و اصول حقوق بشر پذیرفته شد. دروغ آنها این بود که بگوییم همه طرفها به یک اندازه گناهکار هستند، که این جنگ نتیجه قرن ها نفرت قومی بوده است. در حالیکه ما می دانستیم که این حرفها درست نیست. و حقیقت این بود که یک طرف مناقشه تصمیم به کشتار گرفته بود، تا با کشتار، یک قوم دیگر را از زمین محو کند. بنابراین، نتیجهای که برای من داشت این بود که فهمیدم، این عینیت به معنی دادن فرصت برابر به طرفین مناقشه برای مصاحبه و شنیده شدن و صحبت کردن با تمام طرف ها است. نه اینکه با همه طرف ها به طور یکسان رفتار کنیم. یعنی یک عمل اخلاقی اجباری مشابه برای هردو طرف یا یک اقدام حقوقی مشابه برای هر دو طرف. هنگامی که شما در برابر این بحران قرار می گیرید، یعنی در مواردی که نقض شدید قوانین بین المللی و حقوق بشردوستانه رخ میدهد، اگر شما آنچه را که می بینید نفهمید، اگر حقیقت را درک نکنید و در تله اخبار جعلی گیر افتاده باشید، میتوانیم بگوییم، شما همدست مجرم هستید و من به شخصه از همراهی نسل کشی امتناع میکنم.
(تشویق حضار)
اندرسن: پس این جنگ تبلیغاتی همواره وجود داشته است و شما متهورانه در آن زمان در برابر آن ایستاده بودید. هرچند امروزه، یک روش کاملا جدید به وجود آمده است، که در آن اخبار واقعی را طوری جلوه میدهند تا اخبار جعلی به نظر بیایند. شما چه ویژگیهای از این روش میشناسید؟
امانپور: درست میگویید. میدانید که ماموریت ما در سراسر جهان آن است که به دنبال حقیقت باشیم. ما در واقع چشم و گوش همه کسانی هستیم که نمیتوانند در جاهایی باشند که ما خبر ارسال میکنیم یا در مورد چیزهایی که برای سلامتی و امنیت همه مردم دنیا جنبه حیاتی دارد اطلاع رسانی میکنیم. بدیهی است زمانی که رهبری از جهان آزاد، قدرتمندترین فرد در کل دنیا، که رئیس جمهور ایالات متحده است، رهبر مهمترین و قدرتمند ترین کشور در سراسر جهان از لحاظ اقتصادی، نظامی و سیاسی، شما را متهم میکند که اخبارتان جعلی است، این مثل یک موج حرکت میکند و اثرگذار است. این موج نه فقط اعتبار ما را تخریب میکند، بلکه در ذهن مردم، یعنی افرادی که به ما نگاه میکنند یا به ما اعتماد دارند، اثر مخرب دیگری میگذارد و شاید آنها را به این فکر میاندازد، 'خب، اگر رئیس جمهور ایالات متحده می گوید اینها اخبار جعلی است، شاید او حقیقت را میگوید. '
اندرسن: رئیس جمهورها همیشه از رسانه ها انتقاد کرده اند.
امانپور: البته نه تا این حد.
اندرسن: خب تا چه حد؟
(خنده و تشویق حضار)
اندرسن: منظورم این است که چند سال پیش، یک نفر میتوانست با نمایش اطلاعاتی که از طریق توییتر و فیسبوک و غیره در حال نشر بود بگوید: 'آهان! نگاه کنید، دموکراسی کنونی ما از هر زمان دیگری سالمتر شده است. چرا که خبرهای بیشتری از قبل در دسترس همگان است.' البته رؤسای جمهور حرف خودشان را خواهند زد اما هرکس دیگری هم میتواند حرف خود را بزند. میتواند بگوید از چه خوشش میآید و چه چیز را نمیپسندد. پس چرا اکنون خطر بیشتری وجود دارد؟
امانپور: من آرزو میکنم که این حرف شما درست باشد. من آرزو می کنم گسترش سامانههایی که به ما اطلاعات میدهند به معنی گسترش حقیقت، شفافیت، عمق و دقت باشد. اما من فکر می کنم عکس آن اتفاق افتاده است. میدانید، من یک کمی لودیت هستم(لودیت به کسانی گفته میشد که در دوران انقلاب صنعتی و علیه صنعتی شدن، ماشینهای نساجی را میشکستند) این را اعتراف میکنم. حتی زمانی که ما شروع به صحبت در مورد شاهراههای عظیم اطلاعاتی کردیم، مدت ها قبل از رسانه های اجتماعی مثل توییتر و مشابه آن، من واقعا میترسیدم که این شاهراههای اطلاعات، مردم را به لاینها، خطوط و تونلهای خاصی سوق دهد. خطوطی که در آنها به جای دیدن تصویر وسیعی از واقعیت، آنها را فقط به آنچه که علاقه یا منافع دارند متمرکز کند. و من میترسیدم که با الگوریتم ها، با لگاریتم ها، یا با هر 'ایتم دیگری' که هست، ما را در کانال های خاصی از اطلاعات هدایت کنند، چیزی که به نظر می رسد در حال حاضر اتفاق افتاده است. منظورم این است که افرادی درباره محاسن شاهراههای اطلاعاتی مطلب مینوشتند. بله؛ مردم میگفتند، اینترنت آمد، و وعدهاش آن است که افزایش سرعت دسترسی به اطلاعات، دموکراسی بیشتر، اطلاعات بیشتر، بی توجهی کمتر و اطلاعات متنوع تر را به ارمغان میآورد. اما در واقع، عکس آن اتفاق افتاده است. و این از نظر من فوق العاده خطرناک است. و یا زمانی که شما رییس جمهور این کشور هستید و چیزهایی را میگویید و این حرفها را به رهبران کشورهای غیردموکراتیک هم هدیه میکنید، در واقع چماقی برای حملات شدیدتر علیه ما و روزنامهنگاران آن کشور به دست رهبران غیردموکراتیک میدهید.
اندرسن: اما این موضوع تا چه حد رخ میدهد؟ این ممکن است فقط یک نتیجه ناخواسته باشد. میدانیم که رسانه های سنتی که شما هم در آن کار کرده اید، نقش اصلاحی- واسطهای را داشتند. یعنی در آنجا هنجارهای مشخصی لحاظ میشد و گزارشهای خاصی به این دلیل که قابل اعتماد نیستند رد میشدند. اما اکنون استاندارد برای انتشار و بسط یک خبر، فقط علاقه، توجه و هیجان است، کلیک کن! 'آیا روی این خبر کلیک شده است؟' 'پس آن را ارسال کن!' آیا به نظر شما این بخشی از مشکل نیست؟
امانپور: من فکر می کنم این مشکل بزرگی است. ما در انتخابات سال 2016 با این مشکل برخورد کردیم. جایی که ایده «روی لینک کلیک کن» تا تو را به یک صفحه دیگر، یا یک صفحه خبری جعلی منتقل کند به وفور دیده شد. این فرایند بسیار جذاب طراحی شده بود. بنابراین همه این سایت های خبر جعلی و خود خبرهای جعلی فقط به صورت تصادفی تولید نمیشدند، بلکه در پشت آنها یک کاسبی یا فعالیت اقتصادی هم نهفته بود. صنعت ایجاد اخبار جعلی در بخشهایی از اروپای شرقی به وجود آمد و الان در هرکجای فضای واقعی و مجازی با آن روبهرو هستیم. اکنون توانایی فناوری برای گسترش این جعلیات با سرعت صوت یا سرعت نور وجود دارد؛ چیزی که قبلاً هرگز با آن مواجه نشده بودیم. ما هرگز چنین قدرت عظیمی از اطلاعات را ندیده بودیم. اطلاعاتی که توسط فردی که حرفهاش بررسی اطلاعات و پیوند آن با حقیقت باشد تأیید نشده است. بررسی واقعیت و رعایت قوانین رفتار اطلاعاتی و رعایت اصول اخلاق حرفه ای در اینجا دیده نمیشود.
اندرسن: بسیاری از افرادی که در اینجا حضور دارند ممکن است افرادی را بشناسند که در فیس بوک یا توییتر یا گوگل و غیره کار میکنند. فرض کنیم همه آنها مردان و زنان بزرگی هستند با نیات خوب. اگر می توانستید با رهبران این شرکتها صحبت کنید، به آنها چه میگفتید؟
امانپور: خب، البته من مطمئنم که آنها نیات فوق العاده خوبی دارند. آنها سیستم باورنکردنیای را ابداع کردند تا همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. چیزی که به آن فیسبوک میگوییم. آنها یک شرکت عظیم اقتصادی و میزان قابل توجهی درآمد برای خود به وجود آوردهاند. من فقط می گویم، 'هی بچه ها! الان زمان بیدار شدن است، بوی قهوه صبحانه بلند شده، بیایید نگاهی به آنچه در اطراف ما اتفاق میافتد بیندازیم'. مارک زوکربرگ(مدیر و صاحب فیسبوک) می خواهد جامعه جهانی را خلق کند. من می خواهم بدانم: جامعه جهانی چیست و در آینده چگونه خواهد بود؟
من میخواهم بدانم شاخصها یا کدهای رفتار در این جامعه کدامند؟ مارک زوکربرگ میگوید - و من او را سرزنش نمیکنم- او احتمالا این باور را دارد که نگران بودن درباره اینکه الان روسها یا هر فرد دیگری در اطراف این خیابان یا این جامعه جهانی دارند چهکار میکنند احمقانه است. اما آنچه ما در چند هفته گذشته آموختیم و انتشار برخی اخبار جعلی به ما خاطرنشان کرد که این مسئله خیلی مهمی است و اکنون آنها باید آن را بررسی و ابعاد آن را مشخص کنند. بله، آنها در حال تلاش برای جلوگیری از ظهور اخبار جعلی هستند. اما شما میدانید که برای مدت بسیار بسیار طولانی این اخبار جعلی بدون هیچ محدودیتی منتشر میشد. بنابراین میگویم:
بچه ها! شمادر تکنولوژی فوقالعادهاید، پس بیایید الگوریتم دیگری طراحی کنید. آیا ما نمیتوانیم؟
اندرسن: یعنی الگوریتمی که بررسی و تایید اخبار توسط روزنامهنگاران را شامل شود.
امانپور: من واقعا نمیدانم این الگوریتم باید چگونه باشد، اما بتواند «دریوریها» را فیلتر کند.
(خنده حضار)
و نه این که اخبار تعیین شده را فیلتر کند. [منظورسانسور اخبار به واسطه اعمال قدرت است]
(تشویق حضار)
اما انتشار دروغ های عمدی، طی دهههای گذشته توسط برخی افراد، به عنوان یک عملیات جنگی انجام شده است. شورویها، روسها ،آنها استادان جنگ به روش های غیرمتعارف یا جنگ های ترکیبی هستند. و این چیزی است که آنها تصمیم گرفتهاند انجام دهند. این (عملیات) در ایالات متحده تأثیر داشت، اما در فرانسه تأثیر نداشت، در آلمان هم رخ نداد.(منظور امانپور مسائلی است که در هنگام انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا و موضوع دخالت روسها در پیروزی ترامپ مطرح شد). در جریان انتخابات در آلمان و فرانسه، روسها تلاش کردند مداخله کنند[اما موفق نشدند]. اکنون رئیس جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، همانند آنگلا مرکل، موضع بسیار سرسختانهای در برابر این مداخلات اتخاذ کردهاند.
اندرسن: اما امیدهایی وجود دارد که برخی از این [الگوریتمها] ساخته شده، این طور نیست؟ [به علاوه]جهان از این اتفاقات میآموزد. ما یک بار فریب خوردیم، شاید دوباره فریب بخوریم، اما شاید این برای بار سوم رخ ندهد. آیا این حرف درست است؟
امانپور: من هم امیدوارم. اما من فکر میکنم که بخش مهمی از این قضیه مربوط به فناوری است. یعنی فناوری نیز باید به نوعی حوزه یا قطب اخلاقی تبدیل شود. اگر چه میدانم که این سخنم من بیمعنی به نظر میرسد، اما شما میدانید منظور من چیست.
اندرسن: یعنی ما به یک الگوریتم فیلتر برای حذف چرندیات و یک حوزه اخلاقی نیاز داریم.
امانپور: این چیزی است که شما میگویید.
اندرسن: من فکر میکنم این خوب است.
امانپور: نه!... [منظورم]فناوری اخلاقی است. ما همه یک حیطه اخلاقی داریم. فناوری اخلاقی.
اندرسن: من فکر میکنم این یک چالش عظیم است.
امانپور: شما میدانید منظور من چیست.
اندرسن: فقط یک دقیقه درباره رهبری صحبت کنید. شما فرصتهای زیادی برای مصاحبه با بسیاری از رهبران در سراسر جهان داشته اید. برای برخی از ما، البته من از طرف خودم میگویم، نمی دانم دیگران هم این را احساس میکنند یا نه، نوعی ناامیدی به وجود آمده است. رهبران ما کجا هستند؟ بسیاری از ما ناامید شدهایم. مثلا در مورد آنگ سان سوچی ورفتار او در قبال آنچه که اخیرا در میانمار اتفاق افتاده است. مثل آن است که نه [فقط روسها] بلکه یکی دیگر این گرد و غبار را در مورد اخبار به پا کرده است. می دانید که این موضوع مایه دلشکستگی است. از رهبرانی که ملاقات کردهاید کدامیک شما را تحتتأثیر قرار داده یا الهامبخش شما بوده است؟
امانپور: خب، شما در مورد جهان در بحران صحبت میکنید، که کاملا درست است. و کسانی از مردم جهان که تمام عمر خود را در این بحران میگذرانند. منظورم این است که همه ما در آستانه شکستگی عصبی قرار داریم. در حال حاضر اوضاع بسیار استرسزا است. و شما در این مورد حق دارید، این احساس واقعی از خلاء رهبری در جهان وجود دارد، و این فقط من نیستم که این را میگویم، من از همه کسانی که با آنها گفت وگو میکنم در باره نقش رهبری پرسش میکنم. امروز با رئیسجمهور منتخب لیبریا(الن جانسون سیرلیف) هم که صحبت کردم همین را پرسیدم. [یعنی نقش و وظیفه رهبران در این جهان آشفته چیست؟]
(الن جانسون سیرلیف اولین رئیس جمهور زن جمهوری لیبریا کشوری در غرب آفریقاست که به دلیل تلاشش برای صلح در این کشور جنگزده آفریقایی برنده جایزه صلح نوبل شد.)
(تشویق حضار)
سیرلیف یکی از سران بسیار نادر یک کشور آفریقایی است که مبتنی بر قانون اساسی حکومت کرد و پس از مدت زمان مشخص شده در قانون برای ریاست جمهوری ، قدرت را واگذار میکند. او گفته است که می خواهد این کار خود را به عنوان یک درس برای دیگر رهبران انجام دهد. اما زمانی که از او در مورد رهبری پرسیدم و حول و حوش نامهای خاصی از رهبران جهان آتش به پا کردم، از جمله نام امانوئل مکرون، رئیس جمهور جدید فرانسه را بردم و پرسیدم: وقتی اسمش را میگویم او چه فکری میکند ؟
او گفت: ماکرون، به طور بالقوه این توانایی را دارد که تبدیل به یک رهبر شود، رهبری برای پر کردن خلاء رهبری فعلی در جهان ما. برایم واقعا جالب بود، چرا که دیروز مصاحبهای با مکرون داشتم. بسیار افتخار میکنم بگویم، او اولین مصاحبه بین المللی خود را با من انجام داد. عالی بود. و واقعا تحت تأثیر او قرار گرفتم. نمیدانم که آیا گفتن این جمله در چنین انجمنی و در برابر جمع صحیح است یا خیر؟ اما من واقعا تحت تاثیر مکرون قرار گرفتم.
(خنده حضار)
و این فقط میتواند به این دلیل باشد که این مصاحبه اولین مصاحبهاش بود، من سئوالاتی را پرسیدم و شما میدانید که چه سئوالاتی میپرسم. اما او به آنها جواب داد!
(خنده و تشویق حضار)
اصلاً سعی نکرد من را بپیچاند، هیچ نوع طفره رفتن از پاسخ ندیدم، هیچ گاه مجبور نشدم پنج دقیقه توضیح دهم تا به نقطه موردنظر برسم. مجبور نشدم حرفش را قطع کنم، چیزی که من بخاطرش مشهورم، خب این قطع کردنها هم بخاطر ایناست که مصاحبه شونده پاسخ دهد نه این که طفره برود. و او به من جواب داد و این خیلی تماشایی بود.
اندرسن: بگو چه گفت.
امانپور: نه، نه، مصاحبه را ادامه بده.
اندرسن: تو قطعکننده هستی و من شنونده.
امانپور: نه، نه، مصاحبه را ادامه بده.
اندرسن: او چه گفت؟
امانپور: باشه.
امروز برخی سخنرانان تد در مورد ملیگرایی و قبیله گرایی صحبت کردند. من از مکرون پرسیدم: شما وقتی با بادهای غالب علیه جهانی شدن، افزایش ملیگرایی و عوامگرایی یا پوپولیسم، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، آنچه که این روزها در ایالات متحده رخ میدهد و آنچه که ممکن است در انتخابات بسیاری از کشورهای اروپایی در سال 2017 رخ دهد روبهرو میشوید، چه فکری میکنید؟ وی گفت: برای من ناسیونالیسم و ملیگرایی به معنای جنگ است؛ ما آن را قبلا دیده ایم، ما تجربه دوران ناسیونالیسم را در قارهامان داشتهایم و این برای من بسیار واضح است. بنابراین او قصد نداشت صرفا برای اهداف سیاسی و با کمترین فایده و منافع مشترک، در برابر دیگر انتخابات اروپا [که نتیجهاش پیروزی ملیگرایان است] آغوش بگشاید. او در برابر مارین لپن(Marine Le Pen) ایستاده بود، که یک زن بسیار خطرناک است. (سیاستمدار راستگرای فرانسوی که در انتخابات 2017 با حدود 34 درصد آرا، از رقیب خود مکرون شکست خورد.)
اندرسن: آخرین پرسش ، به ما در باره ایدههای ارزشمندی که در حال انتشار است چیزی بگو. اگر میتوانستی یکی از این ایدهها را در ذهن مخاطبان خود در این مکان غرسکنی یا بکاری، آن ایده چه بود؟
امانپور: باید بگویم همه باید واقعاً مراقب باشید از کجا اطلاعات دریافت میکنید؛ واقعاً مسئولیت آنچه را میخوانید، آنچه میشنوید و آنچه تماشا میکنید را برعهده بگیرید، مطمئن شوید از منابع معتبر و شناخته شده اطلاعات خود را دریافت میکنید، مهم نیست که شما از منابع متعدد و گستردهای برای دریافت اطلاعات استفاده میکنید، مهم این است که به برخی برندهای خاص اطلاعاتی که آنها را میشناسید و از آن مطمئن هستید بچسبید. چرا که در این جهان، در همین لحظه، بحرانها، چالشها و مشکلات ما بسیار شدید شدهاند. مگر این که همه ما به عنوان شهروندان جهانی که علم و شواهد تجربی و فاکتها(اطلاعات یقینی) را درک میکنیم به حقیقت احترام بگذاریم. در غیر اینصورت فقط به دنبال و در انتظار یک فاجعه بالقوه خواهیم بود.
بنابراین توصیهای که می توانم بکنم، حقیقت و به دنبال آن بودن است. میخواهم دوباره به مکرون بازگردم و در باره عشق صحبت کنم. من میگویم عشق کافی نیست. من از او خواستم که درباره عشق به من بگوید. به او گفتم، شما میدانید، ازدواجتان موضوع دلمشغولی جهانی است. ( امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه ۳۹ سال دارد و همسرش که قبلا معلم او بوده، 63 سال سن دارد)
(خنده حضار)
آیا می توانی درباره عشق به من بگویی؟ عشق برای شما چه معنایی دارد؟ من هرگز از هیچ رییس جمهوری یا هیچ رهبر منتخبی در مورد عشق سؤال نکردهام. اما فکر کردم بد نیست آن را امتحان کنم. اما او به من پاسخ داد. او گفت: 'من عاشق همسرم هستم، او بخشی از من است، ما برای چندین دهه با هم بوده ایم. اما چیز دیگری هم گفت که قابل اعتناست، چیزی که واقعا به من چسبید، او گفت: برای من بسیار مهم است که کسی را در خانه داشته باشم که حقیقت را به من بگوید.
بنابراین شما میبینید که من او را به خانهام آوردم. این همه چیزی است که میتوان در باره حقیقت گفت.[حقیقت را به خانه آورید]
(خنده حضار)
اندرسن: پس آنطور که گفتی. حقیقت و عشق. ایدههای ارزشمندی که در حال گسترش هستند.
امانپور: بسیار سپاسگزارم. برنامهای عالی بود.
(تشویق حضار)
امانپور:سپاسگزارم.
اندرسن: این مصاحبه واقعاً دوستداشتنی بود.
(تشویق حضار)
امانپور: سپاسگزارم.