• مهدی فروتن
  • 1404-03-09 12:47:00
  • کد مطلب : 4186
سواد رسانه‌ای و انتقادی | چگونه در دام مغالطه‌های رایج گرفتار نشویم؟

فقدان توافق بین شواهد و ادعا را مغلطه می‌نامند. مغالطه Fallacy ادعایی نادرست یا ناقص است که بر اساس بودن یا نبودن شواهد مطرح می‌شود. برای مثال، اگر یک همکلاسی به شما بگوید باید گوشی هوشمند تازه بخرید چون همه الان آن را می‌خرند، این یک مغالطه پیروی از جمع (Bandwagon Fallacy) است.

یا اگر یک تبلیغ به شما بگوید برند X بهترین لباس است چون یک خواننده سرشناس پاپ (مثلاً دوا لیپا) این را می‌گوید، این یک مغالطه توسل به مرجعیت (Appeal to Authority Fallacy) است. مغالطه‌ها می‌توانند اشتباه‌هایی در استدلال باشند یا به شکل عمدی در قالب گونه‌ای پروپاگاندا برای فریب مخاطب به کار روند.

برخی مغالطه‌های رایج منطقیِ غیررسمی عبارتند از:

توسل به شخص (Ad Hominem): حمله به شخص یا منبع به جای پرداختن به استدلالی که مطرح شده است.
توسل به مرجعیت (Appeal to Authority): باور به ادعاها به دلیل استناد به یک متخصص ادعایی.
توسل به احساس (Appeal to Emotion): استفاده از احساس برای جلب حمایت از یک استدلال.
توسل به نادانی (Appeal to Ignorance): سوء استفاده از نادانی فرد درباره یک موضوع خاص.
توسل به اکثریت (Bandwagon/Ad Populum): باور به چیزی به دلیل موافقت بیشتر مردم.

مصادره به مطلوب/استدلال دایره‌ای (Begging the Question/Circular Reasoning): بیان یک فرضیه به مثابه نتیجه‌گیری بدون شواهد.
مغالطه همبستگی (Correlation Fallacy): ادعای اینکه همبستگی به معنای علیت است.
قیاس مع‌الفارق (False Analogy): مقایسه چیزهای نامرتبط به گونه‌ای که گویی بیشتر از آنچه هستند، مرتبطند.
دوگانه جعلی (False Dilemma): محدود کردن گزینه‌ها به دو انتخاب در حالی که گزینه‌های بیشتر وجود دارد.
خطای هاله‌ای (Halo Effect): نسبت دادن ویژگی‌های مثبت به یک منبع بر اساس یک موضوع یا موقعیت.

تعمیم ناروا (Hasty Generalization): نتیجه‌گیری سریع بر اساس مشاهده محدود یا ضعیف.
نکته انحرافی (Red Herring): تغییر موضوع استدلال برای اهداف راهبردی.
شیب لغزنده (Slippery Slope): ادعای اینکه چون یک اتفاق منفی ممکن است رخ دهد، اتفاق‌های دیگر خودکار از پی می‌آیند.
پهلوان‌پنبه (Straw Person): تحریف استدلال یا دیدگاه کسی برای رد کردن آن.
تعمیم افراطی (Sweeping Generalization): دسته‌بندی کلی برای چیزهای پیچیده یا متنوع.
آرزواندیشی (Wishful Thinking): متقاعد کردن خود به اینکه چیزی درست است، صرفاً به این دلیل که می‌خواهید درست باشد.

می‌دانیم که این فهرست طولانی است و شاید مرتباً با بسیاری از این اصطلاح‌ها برخورد نکنید. با این حال، داشتن این اطلاعات ممکن است به شما کمک کند تا برخی تصمیم‌های خودتان را آگاهانه‌تر بگیرید. برای به‌کارگیری دانش خود و تعیین درستی یک ادعا، متفکران منتقد ابتدا شواهد پشت ادعا را بررسی می‌کنند، پرسش‌های مرتبط را پیش می‌کشند و سپس به سمت نتیجه‌گیری می‌روند.

برای دانستن بیشتر درباره برخی مغالطه‌های پرکاربرد می‌توانید این مطلب را هم بخوانید:

مغالطه شیب لغزنده: ادعا می‌کند که یک عمل جزئی ناگزیر به پیامدهای بزرگ (معمولاً بد) می‌انجامد. مانند: «اگر این کمک به تأمین مالی مراقبت‌های بهداشتی مادران را تأیید کنیم، به زودی همه زنان انتظار خواهند داشت برای تمام مراقبت‌های پزشکی خود خدمات رایگان دریافت کنند!»

مغالطه توسل به شخص: حمله به شخصی که استدلالی را مطرح می‌کند به جای پرداختن به حقایق استدلال او. مانند: «از کجا می‌دانی یک قانون خوب چه شکلی است؟ درخواست پذیرش تو در تمام مدراس برتر حقوق رد شده، سناتور.»

مغالطه پهلوان‌پنبه: تحریف یا ساده‌سازی استدلال کسی به گونه‌ای که رد کردن آن آسان‌تر باشد. مانند: «شهروندانی که به همه‌پرسی هوای پاک رأی منفی داده‌اند، می‌خواهند همه ما از خفگی بمیریم.»

تئوری توطئه: ادعا می‌کند که یک ادعا نمی‌تواند ثابت شود به دلیل حقیقت پنهان یا شواهدی که نابود شده‌اند. اتهام‌های نادرست بودن ادعا معمولاً به ادعاهای بیشتر در مورد پنهانکاری منجر می‌شود. مانند توییت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت آمریکا، که پس از انتخابات نوامبر 2016 نوشت: «علاوه بر پیروزی قاطع در الکترال کالج، من آرای مردم را هم بردم، اگر میلیون‌ها نفری را که غیرقانونی رأی داده‌اند از شمارش آرا کم کنیم».