عکاسی ورزشی: دانستن و توانستن

عکاسی ورزشی: دانستن و توانستن

اشاره: گیتا جاودانی- می توانیم چندین و چند ساعت صحبت کنیم و باز مشتاق گفتن و شنیدن باشیم. وقتی موضوع داغ و پرطرفدار است و وقتی نفراتی که آن را لمس کرده اند بسیار اندک شمارند. وقتی که شانس حضور هربار کمتر و کمتر می شود، اشتیاق بیشتر می شود.

همه آنچه دیده ایم و به خاطر می آوریم از شکوه و عظمت افتتاح، از غرور رژه هموطنان، از هیجان مسابقات و از اهدای مدال ها و برآمدن پرچم زیبا و دیگر دیدنی ها، حاصل کار آنان است؛ آن چشمان رویداد های ورزشی. اما خود کجایند؟ چه می کنند وچگونه، حکایت دیگری است که کمتر تقریر شده است.

گفت و گوی زیر با بهروز مهری، عکاس خبرگزاری فرانسه، تکمله گزارش چندرسانه ای پیشین درباره عکاسی ورزشی است.

 

***

 

عکاس ورزشی پیش از رفتن به زمین باید چه آمادگی های فردی داشته باشد؟

پیش از هر چیز باید درباره رشته ای که پوشش می دهد، اطلاعات کافی داشته باشد. نمی توان بدون هیچ اطلاعاتی وارد زمین شد و عکاسی کرد.

البته عکس می توان گرفت اما موفقیت ممکن است خیلی شانسی باشد تا این‌که فرد مطالعه کند یا تخصصش عکاسی ورزشی باشد، هر روز اخبار را دنبال کند، بداند امروز چه اتفاقی می افتد، وضعیت تیم ها در جدول چگونه است، وضعیت بازیکنان چگونه است، شانس اول قهرمانی در این رشته کیست و یا ممکن است چه حادثه خبری و سیاسی در این مسابقه رخ دهد.

بعضی از ورزش ها به دلیل این‌که پر طرفدارند، در عکاسی ورزشی خیلی مهم ترند. مثل فوتبال، تنیس و یا حتی فوتبال آمریکایی در امریکا وخواه ناخواه آدم هایی که به این ورزش ها می پردازند، آدم های مشهوری می شوند. وقتی آدم های مشهوری شدند باید عکس از آنها زیاد باشد. به همین دلیل عکاسی «سلبریتی» هم بخشی از عکاسی ورزشی می شود. یعنی مثلا وقتی شما از فوتبالی عکس می گیرید که  بکام در آن  بازی می کند، فوکوس تان روی اوست، چون توجه مطبوعات به او خیلی زیاد است.

همه این ها جنبه های مختلفی است که باعث می شود یک عکاس ورزشی آماده بشود تا کار خوبی را ارایه کند. ضمن این‌که عکاس ورزشی باید تسلط خوبی روی وسایل خودش داشته باشد. در طول مسابقه سرعت عمل باید داشته باشد و این‌که بداند در چه زمانی، از چه لنزی استفاده کند، و اگر امکان جابه جایی دارد، در چه زمانی، چه زاویه ای را انتخاب کند. تمام اینها، نکاتی است که باید درباره آنها خیلی سریع تصمیم گرفت. یعنی عکاس باید از نظر ذهنی و تمرکز آنقدر آمادگی داشته باشد که بتواند سریع تصمیم بگیرد که من الان باید در چه زاویه باشم، از چه لنزی استفاده کنم، تمرکز و فوکوس دوربینم روی بازیکن  ها باشد یا روی  تماشاچیان.

اتفاقات در ورزش خیلی سریع  و در کسری از ثانیه روی می دهد. به همین دلیل هم تصمیم گیری باید خیلی سریع باشد. یعنی شما اگر کند عمل کنید، خیلی چیزها، را از دست می دهید و بهترین عکس را کسی می تواند بگیرد که با تمرکز بالا و آگاهی خوب کارش را انجام می دهد و می داند دارد چه کار می کند.

 

آیا عکاس ورزشی که رویدادی مثل المپیک را پوشش می دهد رشته ها را خود انتخاب می کند یا به او محول می شود؟

بستگی دارد که برای کجا کار می کنید. کسی که برای یک آژانس خبری کار می کند، یا در مجله تخصصی یک ورزش است یا برای یک روزنامه داخلی و محلی عکاسی می کند و یا از طرف کشوری اعزام می شود که در ده رشته مختلف در المپیک شرکت کننده  دارد، هر کدام وظایف مختلفی دارند و تصمیم گیری برای این‌که چه ورزشی را عکاسی بکنند هم متفاوت است. مثلا اگر یک عکاسی برای یک روزنامه ایرانی دارد کار می کند و می رود المپیک، هدف اصلی این است که فعالیت های ورزشکاران و تیم های ایرانی را در المپیک پوشش بدهد و انتخاب رشته هایش هم بر همین اساس است.

یعنی رشته هایی که باید پوشش بدهد بر این اساس انتخاب می شود که آیا ایران در آن رشته شرکت کننده ای دارد یا نه. بعد از آن به انتخاب خودش خواهد بود. یعنی اگر فرصت داشته باشد طبق جدول برگزاری بازی ها، می تواند مسابقات دیگری را هم پوشش بدهد که اتفاق مهم جهانی  به شمار می رود مثل مسابقات شنا یا دو و میدانی.

وقتی عکاس برای یک خبرگزاری بین المللی کار می کند تعریف کارش کاملا متفارت است چون این خبرگزاری ها کل مسابقات ورزش ها را پوشش می دهند و به همین دلیل تمام برنامه ریزی ها از قبل مشخص شده. وقتی عکاس آن خبرگزاری وارد شهر محل برگزاری المپیک می شود، برنامه اش مشخص است و می داند در طول این بیست و پنج روز اقامتش در این شهر قرار است که سه رشته ورزشی را پوشش بدهد و باید درباره آن رشته ها تحقیق کرده باشد، بازیکنان و تیم های مختلف را بشناسد و آگاهی کاملی درباره آن رشته داشته باشد که بتواند کارش را بهتر انجام دهد. این عکاس نمی تواند برود و ورزش های دیگر را کار کند برای این‌که وقت ندارد. خبرگزاری ها تمام مسابقات یک رشته را پوشش می دهند برای این‌که مشتریان آنها از تمام کشور های دنیا هستند به همین دلیل مسابقه تکواندو کار ایرانی، آفریقایی، عرب یا امریکایی به یک اندازه برای آن ها مهم است. مردم این کشورها از ورزشکارشان عکس می خواهند و خبرگزاری هم وظیفه اش همین است، بنابراین از هر مسابقه حتی در مراحل ابتدایی، معمولا یک یا دو عکس روی خط  خبرگزاری ها می رود. بعضی وقت ها مسایل سیاسی هم حاکم می شود. مثلا می گویند که در این ورزش قرار است یکی از شاهزاده های کشور امارات که ورزشکار است، مسابقه بدهد. با این‌که ممکن است  این فرد خیلی ورزشکار خوبی نباشد، اما شهرت اش با موضوع مسابقه ورزشی تداخل می کند و از او عکس بیشتر می رود چون نشریات اماراتی متقاضی آن هستند. یک جور تعادل بین عرضه و تقاضا وجود دارد.

اگر عکاس  برای آژانس عکس کار می کند، باز شرح وظایف اش فرق می کند. اگر یک خبرگزاری مثلا در المپیک پنجاه عکاس دارد، آژانس عکس، شاید پنج نفر داشته باشد و قاعدتا این پنج نفر فقط رشته های خیلی مهم را پوشش می دهند. به همین دلیل انتخاب رشته بعضی وقت ها دست خود عکاس است و بعضی وقت ها هم نیست.

 

برای کسی که در خبرگزاری کار می کند، عکاسی ورزشی یکی از مهارت هایی است که باید در کنار دیگر مهارت های عکاسی داشته باشد یا کاری کاملا تخصصی است ؟

باز بستگی به شرایط دارد. یعنی ما اصلا هیچ تعریف مطلقی نمی توانیم ارایه کنیم. در همه خبرگزاری های بزرگ عکاس ورزشی که کارش کاملا تخصصی است، وجود دارد. ولی به عنوان مثال  دفاتر یک خبرگزاری در کشورهای دیگر، یکی یا دو تا عکاس دارند که همه چیز را پوشش می دهند. از مسایل سیاسی گرفته تا اجتماعی و ورزشی، پس عکاس باید آنقدر مهارت داشته باشد که بتواند رویدادهای مهم ورزشی کشور را پوشش بدهد.

اما عکاسان ورزشی خبرگزاری ها که به المپیک می روند، مهارت کافی در عکاسی ورزشی دارند و گلچینی هستند از عکاسانی که در آن خبرگزاری کار می کنند. به عنوان مثال اگر یک خبرگزاری در کل دنیا 200 عکاس داشته باشد، 50 نفری که برای المپیک انتخاب می شوند مهارت بیشتری در عکاسی ورزشی دارند و می توانند کاری بهتر ارایه کنند ولی لزوما این طور نیست که عکاسان درجه یک ورزشی باشند، چون تخصص اصلی شان این نیست.در واقع شرایط شان فرق می کند با کسی که در یک مجله تخصصی مثلا بوکس کار می کند او متخصص رشته خاصی است.

 

به عنوان یک عکاس برای حضور در چنین مجامع بین المللی، خودتان اعلام آمادگی می کنید یا  انتخاب می شوید؟

خوب در مورد خبرگزاری های بین المللی  به هر دو شکل است. یعنی این‌که هم عکاس ابراز علاقه و اعلام آمادگی می کند که جزو تیم خبرگزاری باشد و هم این‌که خود خبرگزاری تعدادی از عکاسانش را گلچین می کند. این پروسه از هفت الی هشت ماه قبل از المپیک شروع می شود از همین موقع برنامه ریزی ها شروع می شود و برای این‌که بدانند کی باید چه کار بکند، تمام اطلاعات فنی، اطلاعات مربوط به ویزا، شهر برگزار کننده المپیک و خلاصه هر آنچه که باید در اختیار عکاس قرار می گیرد و من مثلا از دو ماه قبل از شروع المپیک می دانم چه ورزش هایی را باید عکاسی کنم و وقت کافی دارم برای این‌که در مورد آنها تحقیق کنم.

البته بعضی از عکاسان آزاد عمل می کنند. وقتی یک خبرگزاری 50 یا 60 عکاس دارد، چند تا از آنها را آزاد می گذارد تا بچرخند و کارهای مختلف انجام دهند. آنها  دستشان باز تر است و می توانند به رشته های مختلف و حتی حواشی رویداد ها هم سرک بکشند و بعضی عکاسی اجتماعی بکنند یا به زندگی روزمره یا «فیچر» بپزدازند. این پروسه هم از یکی دو ماه قبل از المپیک شروع می شود برای این‌که همه مردم دنیا می خواهند ببینند که شهر برگزاری المپیک چه جوری است. تاکسی هایش چه شکلی اند، مردمش چه کار می کنند.آداب و رسوم و سنت های خاص آنجا چیست. عکاس باید آشنایی کلی  به مردم دنیا بدهد که این خود کار خیلی بزرگی است. در طول برگزاری المپیک هم  چند عکاس فقط کارشان این است که زندگی روزمره را پوشش بدهند و ممکن است اصلا عکاسی ورزشی نکنند.

ولی در مورد عکاسان روزنامه ها و خبرگزاری های کشورهای مختلف، انتخاب شکل دیگری دارد. معمولا کمیته المپیک بر اساس تعداد ورزشکارانی که از یک کشور به  المپیک راه پیدا می کنند، به رسانه های آن کشور سهمیه ای می دهد. وقتی این تعداد اعلام می شود، تقسیم آن به عهده کمیته المپیک  همان کشور خواهد بود و آنها  به یک خبرگزاری داخلی مثل ایسنا  اعلام می کنند که شما می توانید یک عکاس و یک خبرنگار بفرستید پس دست خبرگزاری ها خیلی باز نیست. مگر این‌که بخواهند با هزینه خودشان این کار را بکنند که خیلی کار سختی است و هزینه خیلی بالایی دارد. کلا پوشش المپیک برای خبرگزاری ها خیلی پر هزینه است و به همین دلیل چنین ریسکی نمی کنند.

 

عکاسی که فضای محدودی برای حرکت دارد و زمان کوتاهی برای تصمیم گیری، چطورخلاقیت را وارد کار خود می کند؟

خلاقیت در عکاسی ورزشی بسیار مهم است برای این‌که باعث می شود شما کاری متمایز از عکاسان دیگر ارایه کنید. این‌که فقط یک رشته ورزشی را با همان تکنیک ها یا زوایای خیلی مشخص عکاسی کنیم، باید باشد ولی توانایی  انتخاب زوایای خاص یا بعضی وقت ها زوایای غیر متعارف، نیاز به هوشیاری و آگاهی نسبت به اتفاقی که دارد می افتد و شناخت ورزشکاران آن رشته کیفیتی  خاص  به کار عکاس می دهد.

شما در حالی که دارید آن ورزش را پوشش می دهید، کل حاشیه قضیه را هم باید ببینید و بتوانید روی آن  مانور بدهید. باید بتوانید تصمیم بگیرید الان از تماشاچی ها عکس بگیرم یا بازیکنی که مثلا در حال سرویس زدن است. وقتی شرایط آب و هوا بعضی مسابقات را به  تاخیر می اندازد، باید بتوانید آن را به گونه ای تصویر سازس کنید که همراه با خبر منتشر شود.

این دیگر عکاسی ورزشی نیست. یک تصویر سازی خلاقانه است که شما با توجه به سابقه کار و اطلاعات قبلی انجام می دهید.

این‌که وقتی یک بازیکن تنیس می خواهد سرویس بزند، آن را از چه زاویه ای بگیرید و از لنز 600 استفاده کنید تا جزئیات بیشتری داشته باشید و مثلا تتوی روی بدن ورزشکار را بگیرید، نیاز به هوشیاری و خلاقیت دارد. دانستن این‌که مثلا فلان ورزشکار وقتی مدالی را می برد ممکن است واکنش جالبی داشته باشد و انتخاب یک زاویه ای مناسب برای  ثبت  آن، این ها همه به ، دانش قبلی، تمرکز و خلاقیت شما مربوط است، چیزی که ممکن است خیلی ها ندانند و نتوانند بگیرند.

  

الان معمولا از خبرنگارها خواسته می شود که چند رسانه ای باشند و در کارهای مرتبط با حرفه شان مهارت حداقلی داشته باشند تا گلیم خود را از آب بیرون بکشند. شما به عنوان عکاس جایگاهی در سالن های مسابقات دارید که هیچ خبرنگاری ندارد. تا به حال از شما خواسته نشده که  در نقش خبرنگار هم عمل کنید؟

عکاس المپیک، فقط باید روی کار خودش تمرکز کند. همان طور که خبرنگارها هم تنها کار خودشان را انجام می دهند.

ممکن است رسانه های خیلی کوچک تر که نمی توانند هم عکاس و هم خبرنگار بفرستند، چنین تقاضایی از نماینده خود داشته باشند که در این صورت باید آموزش لازم به آنها داده شود. اما در هر حال دیگر نمی توان انتظار داشت که آن آدم بهترین عکس و بهترین کار خبری را ارایه دهد. چون دیدن یک مسابقه وقتی می خواهید خبر آن ارسال کنید با دیدن آن وقتی که دارید عکس می گیرید، خیلی فرق دارد. به همین دلیل کار خیلی خوبی به دست نمی آید. فقط یک مجموعه  متوسط از یک رویداد ورزشی حاصل می شود.

اصولا در خبرگزاری های بزرگ این اتفاق نمی افتد. شاید پیش بیاید که یک اتفاق خاصی در یک مسابقه بیفتد و شما نزدیک به صحنه باشید و چیزی ببینید یا بشنوید که از دید خبرنگارتان دور باشد. در این صورت می توانید آن را روایت کنید تا در خبر بیاید. آنجا شما خبرنگار رسانه تان هستید  و منبعی می شوید برای تکمیل خبر.

 

شما جایی گفتید پیش رفت تکنولوژی به ما امکان داده زوایایی را ببینیم که پیش از آن نداشتیم.آیا زمانی می رسد که تکنولوژی جای عکاس را در سالن و کنار زمین بگیرد؟

با این وضعیتی که تکنولوژی پیش می رود، نمی توان گفت می شود یا نمی شود. اصلا قابل پیش بینی نیست. ممکن است نظر من این باشد که نه، نمی شود برای این‌که دیگر خلاقیت از بین می رود. ولی ممکن است به زمانی برسیم که واقعا ابزارجایگزین افراد بشوند. الان دوربین هایی تعبیه می شوند که با کنترل از راه دور کار می کنند، تا شما از زوایای غیر متعارف عکس داشته باشید. مثلا وقتی پرتاب دیسک را از بالا می بینید، یا پرتاب چکش را از داخل آن توری، کار همان دوربین های ریموت است ولی  کنترل آنها دست عکاس است. یعنی  گاهی در سه زاویه ای که در محدوده پوششی عکاس است دوربین های ریموت با سه  لنز مختلف می گذارند و کنترل این ریموت ها هم بر عهده وی است. این کارش را سخت تر می کند برای این‌که تمرکزش باید همزمان روی چهار دوربین باشد . ضمن این‌که عکاسی با دوربین ریموت کار خیلی سختی است و بعضی وقت ها شما باید این ریموت ها را با پایتان کنترل کنید. یعنی پدال هایی هست مثل پدال های اتومبیل و شاتر را با پا می زنند و همزمان که دارید با دست عکاسی می کنید باید آن پدال ها را هم بزنید. هماهنگ کردن این اعمال برای مغز دشوار است. البته گاهی این ریموت ها روی کفشک فلاش قرار می گیرد ولی هنوز در بعضی ورزش ها نمی توان از آنها  استفاده کرد، مثلا در پخش مستقیم فوتبال چون روی امواج تلوزیونی اختلال ایجاد می  کند، امکان استفاده از آن ها وجود ندارد.