انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ

مجموعه گفتاری از دكتر نعمت‌الله فاضلی

انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ

مقدمه: 'رسانه و فرهنگ' عنوان مجموعه گفتارهایی از دکتر نعمت‌الله فاضلی، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی و از جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران برجسته این حوزه است. وی در این مجموعه گفتار ضمن بیان دلایل اهمیت این بحث و تحلیل مناسبات بین فرهنگ و رسانه، تاثیرات رسانه‌ها را بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی به تفصیل مورد بحث قرار داده است. در ادامه، بخش اول این مجموعه گفتار را با عنوان 'انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ' می‌خوانیم.

***

 

[زمان: 20:18]

چرا بحث مناسبات رسانه و فرهنگ برای ما ایرانی ها مهم است؟

رسانه و فرهنگ برای جامعه ایران مثل تمام جوامع دیگر امروز جهان از مهمترین بحث‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.  برای شروع بحث مایل هستم دلایل،علل ضرورت و اهمیت بحث رسانه‌ها و فرهنگ را توضیح دهم.

اولین دلیل مهم برای  بحث رسانه‌ها و رابطه‌اش با فرهنگ در جامعه ایران گسترش روزافزون، تعیین کننده و قاطع  نقش رسانه‌ها در زندگی مردم است. رسانه‌ها از ارکان دنیای مدرن هستند که ابتدا از قرن 19 با پیدایش روزنامه‌ها و مطبوعات، سپس با توسعه رادیو و بعد از آن تلویزیون و در دهه‌های اخیر با گسترش اینترنت و تلویزیون‌های ماهواره‌ای مطرح شدند. البته همزمان در این دوره شاهد گسترش رسانه‌های سنتی یعنی همگانی‌تر و تاثیرگذارترشدن رسانه‌های سنتی مانند صنعت چاپ کتاب و مجلات بوده‌ایم. ما در 150-100 سال گذشته شاهد بوده‌ایم که رسانه‌ها به تدریج نفوذ گسترده‌ای در تمام ابعاد زندگی مردم از جمله مردم ایران پیدا کردند. گسترش رسانه‌ها باعث شده است که تمام فرایندهای تولید، انتقال، یادگیری و یاددهی فرهنگ، تعلیم و تربیت، جامعه‌پذیری و تغییر و دگرگونی فرهنگ تحت تاثیر رسانه‌ها قرار بگیرد.

به بیان دیگر اگر ما فرهنگ را نظام معنایی، عواطف، احساسات، باورها، اعتقادات و همچنین الگوهای عمل در زندگی روزمره و شیوه‌های زندگی خود بدانیم در دوران مدرن به تدریج تمام این امور تحت تاثیر گسترش رسانه‌ها قرار گرفته است. البته از لحاظ شدت و حدت نفوذ رسانه‌ها در ایران ،ما تاریخ یکدستی نداریم، مثلا در دوره قاجار که سرآغاز پیدایش روزنامه‌ها است، روزنامه به عنوان رسانه نخبگان تاثیرگذار بود، یا مثلا در سالهای 1320-1312 که رادیو شکل گرفت، رادیو به عنوان یک رسانه نخبگان حضور داشت. سالهای 1350 که تلویزیون شکل گرفت  پوشش و برنامه‌های محدودی  داشت ،اما وقتی به سالهای 1370 می‌رسیم یک دفعه همه رسانه‌های گذشته یعنی روزنامه، مجله، کتاب، رادیو و تلویزیون از نظر میزان نفوذ در گروهای اجتماعی، خانواده‌ها چه روستایی و چه شهری، چه فقیر و ثروتمند یا طبقه متوسط با هر ویژگی، توانستند فراگیر، همگانی و در عین حال همه‌زمانی شوند. مثلا اگر سال 1356 تلویزیون ایران 4 ساعت برنامه و 2 شبکه داشت، امروز ده‌ها شبکه ملی و محلی و صدها و هزاران شبکه فرامحلی در دسترس مردم قرار دارد که  به طور شبانه‌روزی برنامه تولید و ارائه می‌کنند.  اگر ما در گذشته 4 شبکه رادیویی داشتیم حالا ده‌ها و صدها شبکه رادیویی داخلی و هزاران شبکه رادیویی بین‌المللی را می‌توانیم دریافت کنیم. اگر در گذشته  تیراژ روزنامه‌ها اندک و تنوع  ، گستره جغرافیایی  پوشش و توزیع آنها محدود بود ،امروزه صدها روزنامه سراسری وجود دارد و دسترسی به آنها از طریق اینترنت هم همگانی، ارزان و رایگان شده است و در کنار همه اینها خود اینترنت یک انقلاب عظیمی را بوجود آورده است.

در واقع اولین دلیل برای این که بگویم بحث رسانه و فرهنگ در جامعه ایران  بسیار ضرورت دارد این است که روابط رسانه‌ها و فرهنگ یک رابطه بسیار گسترده و پیچیده‌ای بوده و هست. ما شاهد یک نوع انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ هستیم و این انقلاب رسانه‌ای انقلابی است که در حال دگرگون کردن ساختار احساسات جامعه ایران است. این انقلاب رسانه‌ای شیوه و سبک زندگی ایرانی را به طور گسترده‌ای  متاثر و دگرگون کرده است. این انقلاب رسانه‌ای نه تنها وجوه ذهنی و معنایی ما بلکه وجوه مادی یعنی شرایط عینی زندگی، کسب و کار، فعالیت‌های حرفه‌ای ،درآمد و فرصت شغلی، انواع مشاغل، مناسبات مادی بین انسان‌ها، شیوه‌های رقابت و ستیز و چگونگی تنش‌های انسانی -که اجتناب ناپذیر در زندگی ماست- و دیگر شرایط عینی ما مثلا نهاد خانواده، نهاد دین، نهاد اقتصاد و نهاد سیاست را تحت تاثیر خودش قرار داده و می‌دهد. به عبارت دیگر انقلاب رسانه‌ای از یک سو وجوه معنایی زندگی ایرانیان و از سویی دیگر وجوه عینی که در نهاد‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تبلور پیدا می‌کند را تحت تاثیر خودش قرار داده است.

ما شاهد پیدایش یک نوع فرهنگ رسانه‌ای هستیم و می‌توانیم بگوییم هویت ایرانی در حال رسانه‌ای شدن است و از طرف دیگر رسانه‌ای شدن هم تحت تاثیر جامعه ایران، دارد یک هویت ایرانی پیدا می‌کند. بنابراین می‌خواهم بگویم اولین دلیل مهم مسئله جایگاه، نقش و کارکردهایی است که بین رسانه و فرهنگ در جامعه ایران دارد شکل می‌گیرد.

دلیل دوم برای اهمیت بحث مناسبات میان فرهنگ و رسانه؛ چالش ها، تنش‌ها، تضادها و بحران‌هایی است که این انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ در جامعه ایران بوجود آورده است. ما معمولا درباره بحران‌هایی مثل بحران محیط‌زیست و آلودگی هوا، بحران فقر، گسترش فقر و گسترش جمعیت زیر خط فقر، فروپاشی خانواده به ویژه خانواده هسته‌ای، بحران ناشی از اعتیاد به مواد مخدر و قاچاق مواد مخدر، بحران ناشی از کاهش سرمایه‌های اجتماعی یعنی کاهش اعتماد بین گروه‌های مختلف و نیز بین افراد ، بحران‌های بین‌المللی که به اشکال مختلفی بر روی جامعه ما هم تاثیر می‌گذارد مثل بحران جهانی رکود اقتصادی و خیلی از بحران‌های دیگر صحبت می‌کنیم اما کمتر درباره بحران‌هایی که به‌دنبال انقلاب رسانه‌ای در زندگی اجتماعی ما به‌وجود آمده بحث می‌کنیم.  سال‌ها پیش آلبرت انیشتین گفته بود که من از این می‌ترسم که توسعه فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها موجب کاهش تعاملات انسانی شود ،یعنی آن روابط چهره به چهره، گرم، صمیمی و عاطفی که ما به عنوان انسان به آن احتیاج داریم در نتیجه گسترش تکنولوژی‌هایی مثل اتومبیل، تلفن و از جمله رسانه‌های ارتباطی مثل رادیو، تلویزیون، روزنامه و... کاهش پیدا کند. این البته تنها یکی از آن چالش‌های ماست. ما باید در مورد این موضوع صحبت کنیم که انقلاب رسانه‌ای در جامعه ما چه پیامدهای مثبت و سازنده و چه چالش‌ها، تنش‌ها و تضادهایی را به وجود آورده است. مسلما توسعه رسانه‌ها پیامدهای سازنده فراوانی داشته که در مورد آن حتما صحبت خواهیم کرد ولی در کنارش یکسری تنش‌ها و چالش‌هایی را هم بوجود آورده است. ما باید هر دوروی این سکه واقعیت رسانه‌ای شدن یا انقلاب رسانه‌ای در فرهنگ ایرانی را بحث کنیم. منظورم  فقط یک بحث نخبه‌گرایانه و روشنفکرانه دانشگاهی برای پر کردن مواد درسی دانشجویان یا افزودن به حجم کتاب‌ها یا مقالات دانشگاهی نیست. من وقتی از بحث رسانه و فرهنگ صحبت می‌کنم منظورم یک گفت‌وگوی عمومی است که در آن زنان خانه‌دار، نوجوانان و جوانان، پدران و مادران و توده‌های مردم به نوعی آگاهی و خودآگاهی در زمینه وضعیتی که در آن قرارگرفته‌ایم دست پیدا کنند.

یکی از عوامل اصلی ساختار اجتماعی که ما در آن زندگی می‌کنیم رسانه‌ها هستند،  یعنی رسانه فقط یک ابزار در زندگی امروز ما نیست؛ آن‌گونه که مثلا روزگاری بیل یا کلنگ در زندگی کشاورزی نقش تکنولوژی راداشت ،یا آن‌گونه که ممکن است ما تصور کنیم قاشق یا چنگال به عنوان بخشی از تکنولوژی‌های کاربردی نقشی در فرهنگ غذایی ما دارند. تکنولوژی‌های رسانه‌ای و ارتباطی از نوع بیل و کلنگ یا کارد و چنگال نیستند که ابزارهایی با عملکردهای محدود در زندگی ما باشند. رسانه‌های جمعی و ارتباطی اساسا ابزار نیستند بلکه یک چارچوب یا موقعیت برای زندگی هستند، یک جهان ویژه‌ای هستند که ما در آنها استقرار پیدا می‌کنیم ،نه این‌که رسانه‌ها در زندگی ما استقرار پیدا کنند .یعنی مجموعه ابزارها و تکنولوژی‌های ارتباطی که ما به آنها می‌گوییم تکنولوژی، بیش از آن‌چه که آنها ابزار باشند موقعیت هستند. یک چارچوب اجتماعی-فرهنگی هستند که ما در آن چارچوب استقرار پیدا می‌کنیم. ما در جهان ماهواره‌ها، روزنامه‌ها، کانال‌های تلویزیونی و جهان رادیوها تنفس، اندیشه، احساس و ادراک می‌کنیم. بنابراین ما باید جهان رسانه‌ای- ارتباطی امروز را مثل جَو و اتمسفری ببینیم که اگر آلوده باشد تنفس فرهنگی ما آلوده است ،اگر پاک باشد تنفس ما پاک است ،اگر نشاط بخش باشد ما سرزنده و پرنشاط  هستیم و هر ویژگی که آن جهان پیدا کند  ما هم آن ویژگی ها را پیدا می‌کنیم. بنابراین من فکر می‌کنم دلیل دوم برای بحث رسانه و فرهنگ این است که ما با یک‌سری چالش‌ها، تضادها و تعارض‌ها در جهان رسانه‌ای شده مواجه هستیم که باید آنها را باز کنیم.

سومین دلیل برای اهمیت بحث درباره رسانه و فرهنگ به این واقعیت برمی‌گردد که رسانه‌ها به عنوان جهان امروزی که ما در آن استقرار پیدا کرده‌ا‌یم و به عنوان انقلابی که ساختار عواطف و احساس ما را ‌ دگرگون می‌کند ،موضوعی است که ما به کمک تحلیل، تفسیر و توضیح چگونگی پیوند و مناسبات آنها با خودمان می‌توانیم نوعی آگاهی انتقادی نه تنها درباره رسانه‌ها و فرهنگ و روابط آن بلکه درباره کلیت زندگی اجتماعی بدست آوریم.

یکی از نیازهای مبرم انسان امروزی به ویژه جامعه ایران امروز نیاز به رسیدن به یک نوع فهم از کلیت جامعه و فرهنگ در دنیای امروز و ایران امروز است. جامعه شناسان، انسان‌شناسان، محققان گروه‌های مختلف، اُدبا، هنرمندان، روزنامه‌نگاران و همه کسانی که دست‌اندرکار شناخت جامعه و فرهنگ هستند روزانه هزاران و شاید میلیون‌ها صفحه و متن تولید و توزیع می‌کنند تا به نوعی به ما کمک کنند که آگاهانه‌تر و بابصیرت و بینایی بیشتری جایگاه خودمان به عنوان شخص یا به عنوان عضوی از جامعه را شناسایی کنیم. بفهمیم مسائلی که ما با آن درگیر هستیم چقدر کاملا شخصی است و چقدر به تاریخ ، جامعه و سرنوشت جمعی‌مان بستگی دارد. اما با وجود تلاش‌های وسیعی که صورت می‌گیرد و خود رسانه‌ها هم در تولید و توزیع آن نقش جدی دارند، واقعیت این است که هنوز اکثریت مردم ایران در زمینه فهم این‌که جامعه و فرهنگ امروز ایرانی چه ویژگی‌هایی دارد، کجا قرار گرفته است، آینده چگونه خواهد بود و ما به سوی چه وضعیتی در حال حرکت هستیم، هیچ تصور روشنی ندارند. پیچیدگی‌ها و فراپیچیدگی‌های جامعه امروز تنوع و تکثر دیدگاه‌های موجود و نبود‌ حداقل اجماع در بین نخبگان، روشنفکران، روشن‌اندیشان و روشنگران جامعه مانع از این شده است که توده‌های مردم، دانشجویان، نسل‌های جوان و همه گروه‌هایی که به یک نوع پرتوافکنی روشنایی بخش به زندگی خودشان نیاز دارند، به این بصیرت و بینایی دسترسی پیدا کنند.

بحث درباره رسانه و فرهنگ این امکان را به ما می‌دهد که احتمالا بتوانیم به آن فهم کلی یا درک از کلیت جامعه نزدیک شویم. بنابراین من فکر می‌کنم همه کسانی که مایل هستند از راه آگاهی بیشتر به زندگی خودشان کمک کنند، یا از طریق خودآگاهی انتقادی نقش خودشان را به عنوان یک بازیگر اجتماعی، یک کنش‌گر و یک شهروند فعال‌تر و تاثیرگذارتر ایفا کنند، اینها باید درباره رسانه و رسانه‌ها، ارتباطات و مناسباتی که اینها با فرهنگ و جامعه ایران دارند بیشتر گفت‌وگو و بحث کنند. به عبارت دیگر ما نباید رسانه را تنها به عنوان کالایی که مصرف می‌کنیم بپنداریم. ما نباید منفعلانه در برابر رسانه ایفای نقش کنیم ما باید متوجه باشیم که همه هستی فردی و جمعی ما در جهان رسانه در حال شکل‌گیری است. در این وضعیت اگر منفعل باشیم در واقع مثل این است که در جهان واقعی زندگی‌امان یا به تعبیر جامعه‌شناسان 'زیست‌ جهانمان' ، بی‌تفاوت و سست هستیم و گویی داریم به شیوه یک فرد تنبل، خودباخته، ترسو یا یک فرد ناآگاه در این جهان رسانه‌ها زندگی می‌کنیم. ما باید به یک بینش کلی درباره جهان رسانه دسترسی پیدا کینم تا بتوانیم جایگاه خودمان را در فضای رسانه‌ای و جهان رسانه‌ای تعریف کنیم. بتوانیم یک شهروند خلاق و تاثیرگذار در این جهان رسانه‌ای باشیم.